مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

مردي مقداري از نقدينه خود را در محلي دفن كرده بود. پس از مدتي محل دفن را فراموش كرد، هر چه جستجو كرد پيدا نشد. نزد یکی از فقهاء رفت و جريان كار خود را براي او بيان كرد و از او راهنمائي خواست.

فقیه گفت: از نظر فقهي براي درخواست تو چاره‌اي ذكر نشده است ولي من حيله‌اي انديشيده‌ام كه به وسيله آن به مقصود مي‌رسي. امشب تا صبح، وقت خود را به نماز بگذران تا دفينة خود را پيدا كني.

آن مرد تا يك چهارم از شب گذشته مشغول نماز خواندن بود. در اين موقع ناگاه محل دفينه به خاطرش آمد. نماز خود را قطع كرده به جستجوي آن پرداخت و نقدينه خود را پيدا كرد.

فرداي آن روز صبح هنگام نزد فقیه آمد و كيفيت پيدا كردن محل را شرح داد.

فقیه گفت: مي‌دانستم شيطان نمي‌گذارد تا آخر شب نماز بخواني! چرا به شكرانه پيدا كردن عمل گم شده تا صبح نماز را ادامه ندادي؟!

 

پند تاريخ، ج 5، ص 223.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *