مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

آقای دکتر سید حسین فلاح زاده روز جمعه 6 تیر 1393 در برنامه دیار سلمان رادیو معارف در بیان اقدامات شاه اسماعیل صفوی به تشکیل دولت در شهر تبریز و درگیری با قدرت های آن زمان همچون ازبک ها، تیموریان و عثمانی ها و همچنین گسترش فتوحات خود در مناطق مختلف ایران و حتی بغداد اشاره کرد و جنگ چالدران را به دلیل از بین رفتن اعتبار شاه اسماعیل در میان طرفدارانش بسیار مهم ارزیابی کرد.

با ورود شاه اسماعیل به تبریز درسال 907 قمری دولت صفویه تاسیس شد و شاه اسماعیل تا سال 930 قمری به مدت 23 سال حکومت کرد.

اقدامات شاه اسماعیل صفوی

شاه اسماعیل در شهر تبریز تاج گذاری کرد و در همان جا سیاست دینی خودش را مبنی بر رسمی شدن تشیع اعلام کرد؛ این در حالی بود که حدودا دو سوم تبریز از اهل سنت بودند. شاید بعضی از مشاورانش اظهار نگرانی کردند که چگونه در چنین وضعیتی می خواهی اعلام رسمی شدن تشیع کنی؟ نقل شده است که گفت: من مامور انجام این کار هستم و خداوند و ائمه (ع) مرا یاری خواهند کرد. به نظر می رسد سالهایی که در خدمت آل کیا و تحت آموزش آن ها بوده، بر این تصمیمش موثر بوده است. خاندان آل کیا، خاندانی شیعی هستند که در گیلان حکومت می کردند و در تاسیس صفویه نیز بسیار تاثیر گذار بوده اند.

از این زمان تشیع در دولت صفوی رسمیت پیدا کرد ولی تعداد علمای شیعه در ایران کم بود و به زودی با توجه به این که صفویه فضای خوبی را برای شیعیان آماده کرده بود شاهد مهاجرت علمای لبنان به این منطقه هستیم. البته فشار دولت عثمانی به علمای آن خطه، مزید بر علت این مهاجرت گردید. عالمان شیعی آن دیار از فضای مناسبی که در ایران فراهم شده بود استفاده کردند و بدین ترتیب بین علمای شیعی و خاندان صفوی همکاری بسیار حسنه ای برقرار شد و به رشد تشیع در ایران کمک کرد. این گونه است که بخش عمده ای از میراث شیعه در ایران مدیون تلاش علما و خاندان صفویه است.

گسترش فتوحات

شاه اسماعیل صفوی، به تدریج به مناطق دیگر ایران نیز لشکر کشی کرد. در آن زمان، آق قویونلوها هنوز منقرض نشده بودند و شاه اسماعیل در سال 909 قمری به باقیمانده آق قویونلوها در اطراف همدان حمله کرد و شکست داد و دولت آن ها را به کلی منقرض کرد.

وی به منطقه مازندران و گیلان حمله کرد و با خاندان آل کیا نیز درگیری هایی داشت. او گرگان و سپس مناطق مرکزی ایران را نیز تصرف کرد. پس از آن، به سمت غرب ایران حمله کرد و مشعشعیان خوزستان را که از غالیان بودند در سال 914 قمری شکست داد و منقرض کرد. شاه اسماعیل حتی وارد بغداد شد و آن جا را تصرف کرد و جزو قلمروی صفویه شد.

استقرار صفویه برای رقبا که سنی مذهب بودند خطرناک بود. در شرق ایران، ازبک ها و در هرات، تیموریان و در غرب ایران، امپراتوری عثمانی حضور داشت. تیموریان به سرکردگی سلطان حسین بایقرا تا سال 913 قمری در هرات باقی بودند. پس از مرگ او، کشمکش های جانشینانش باعث شد که محمد خان شیبانی ازبک از بخارا به شهر هرات حمله و آن جا را تصرف کند. این در حالی است که در این سال ها صفویه در تبریز به سر می برند.

شاه اسماعیل سه سال بعد در سال 916 قمری به هرات حمله کرد و محمد خان ازبک را شکست داد و شهر هرات را تصرف و به قلمروی خود اضافه کرد. علاوه بر آن، از بابریان که باقیمانده تیموریان در هند بودند در برابر ازبک ها حمایت کرد. این گونه بود که آن ها با کمک صفویه توانستند مناطقی از قلمروی  ازبکان را تصرف کنند. بدین ترتیب میان باقیمانده تیموریان و صفویه مناسباتی برقرار می شود که تا آخر این دولت، باقی است. هرچند تنش هایی بخصوص بر سر شهر قندهار بوجود دارد ولی در مجموع روابط آن ها در مقایسه با روابطشان با تیموریان و ازبک ها بسیار خوب بوده است.

عثمانی سنی مذهب از دویست سال قبل از صوفیه تاسیس شده بود و بعد از این که قسطنطنیه را تصرف کردند نام آن را به استانبول تغییر دادند. ظهور صفویه در ایران و با توجه به این که سیاست مذهبی که پیش گرفتند یک خطری برای عثمانی ها بحساب می آمد و می بینیم که به زودی و در همین روزگار بین این دو دولت منازعاتی در می گیرد.

شاه اسماعیل که ازبک ها را شکست داد، سر محمد خان شیبانی ازبک را برای عثمانی فرستاد تا این مساله را به رخ آن ها بکشد. به این دلیل که چنین منازعه ای به ضرر عثمانی تمام می شد شاه اسماعیل خواسته با این کار در برابر آن ها ابراز قدرت کند.

نکته مهم دیگر این است که تحرکات طرفداران شاه اسماعیل در قلمروی دولت عثمانی این امپراتوری را حساس کرده بود. از طرف دیگر عثمانی ها در تیرگی روابط تاثیر گذار بوده اند؛ به این شکل که جمع زیادی از شیعیان یعنی حدود 30 تا 40 هزار نفر در آناتولی مستقر بودند و به صفویه گرایش داشتند توسط عثمانی ها قتل عام شدند.

در این هنگام اتفاق مهمی در خاک عثمانی افتاد. در سال 918 قمری سلطان بایزید دوم درگذشت و بر سر جانشینی او میان سلطان سلیم و سلطان مراد اختلاف افتاد. در این بین، دولت صفوی از سلطان مراد حمایت کرد تا اگر به حکومت برسد روابط بهتری میان این دو دولت برقرار شود. از قضا سلیم توانست بر مراد غلبه کند. مراد از خاک عثمانی فرار کرد و در پناه شاه اسماعیل قرار گرفت و بعدها در کاشان درگذشت.
 
به قدرت رسیدن سلیم، موجب شد که روابط دولت عثمانی با صفویان بدتر شود و کار در بدو امر به رویارویی قدرت منجر شد که در سال 920 قمری رخ داد و معروف به جنگ معروف چالدران شد. چالدران در منطقه آذربایجان در شمال غربی اروند خوی قرار دارد.

در این زمینه باید گفت که اگر این دو دولت، می توانستند به هم کمک کنند، چه بسا با توجه به این که عثمانی با اروپا درگیر بود، می توانستند در توسعه اسلام، اثر گذار باشند ولی متاسفانه مسایلی که روی داد این دو دولت را مقابل هم قرار داد و به تعبیری دیگر، پتانسیل قدرت اسلام در برابر هم قرار گرفتند.

درسال 920 قمری سپاه عثمانی متشکل از صد هزار نفر نیرو آماده جنگ شد. با توجه به این که دویست سال از تاسیس این دولت می گذرد و بخصوص در فتح قسطنطنیه از خود جنگاوری نشان دادند در صحنه جنگ، ورزیده تر بودند؛ مخصوصا نقل شده است که آن ها از توپ و سلاح گرم استفاده می کردند. این در حالی بود که صفویه فاقد چنین سلاحی بودند؛ هرچند قزلباشان مطیع کامل شاه اسماعیل بودند ولی از نظر نظامی توان دولت عثمانی را نداشتند.

سپاه صفویه متشکل از حدود 40 تا 50 هزار نیرو بودند. بخشی از فرماندهان معتقد بودند که زودتر جنگ را شروع کنیم ولی شاه اسماعیل و دورمیش خان مخالف بودند و به نوعی در این کار تعلل کردند. این گونه بود که درگیری شدیدی بین این دو روی داد و این جنگ به شکست شاه اسماعیل منتهی شد و صفویان از منطقه جنگ ناچار به عقب نشینی شدند.
 
شاه اسماعیل در نظر طرفدارانش انسان شکست ناپذیری بود. آن ها معتقد بودند او هرگز شکست نخواهد خورد ولی این شکست روحیه آن ها را از بین برد و او در بین طرفدارانش بی اعتبار کرد. کمی سپاه، سلاح گرم عثمانی و خطای در محاسبات نظامی که دیر وارد درگیری شدند از علل مهم این شکست بود.

عثمانی ها در این جریان تبریز را تصرف کردند و صفویه ناچار به عقب نشینی شدند. آن ها مناطقی را در ترکیه و تبریز از دست دادند. بالاتر از این تلفات، از بین رفتن اعتبار شاه اسماعیل بود به گونه ای که او از این زمان تا سال 930 قمری در حالت افسردگی به سر برد و به مخدراتی مانند شراب روی آورد تا این شکست را فراموش کند. می گویند در این مدت همواره لباس و عمامه سیاه می پوشید و بر روی پرچم های صفوی، کلمه القصاص را می نوشتند و با اندیشه انتقام روزگار می گذراندند.

مشکل شاه اسماعیل این بود که روی قدرت حریف حساب نکرد و فکر می کرد از پس حریف بر می آید ولی واقعیت غیر از این بود. این مساله آثار مخربی روی او گذاشت. تا این که در سال 930 قمری درگذشت و او را در اردبیل در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی دفن کردند.

متن برنامه های تاریخی رادیو معارف

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *