مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
صورت شیطان

صورت شیطان

جاحظ زشت روی بود. می گوید: روزی در بازار بصره می رفتم. زنی پیشم آمد و سلام کرد. از حسن جمال و تعریف هایی که در حق من کرده بود تعجب کردم. گفت: اگر بپذیرید قدمی چند رنجه شوید. من به منت پذیرفتم.

ریگ گلو ندارد

قاضی ای از جاحظ پرسید: اگر ریگی از ریگ های کعبه وارد کفش کسی شود، آن قدر به خدای تعالی می نالد تا او را به جای اولش بازگردانند؟ جاحظ گفت: آری، چندان می گرید که گلویش پاره می شود. قاضی گفت: ولی ریگ گلو ندارد. جاحظ گفت: اگر گلو

به خدا دروغ می گوید

غلام جاحظ بر در خانه وی ایستاده بود. کسی به دیدن او آمد و پرسید که جاحظ در خانه است؟ گفت: در خانه است و به خدا دروغ می گوید. گفت: چگونه؟ گفت: در آیینه می نگرد و می گوید: الحمد لله الذی خلقنی فاحسن صورتی. سپاس خدای دارم که

جاحظ کیست؟

جاحظ ، ابوعثمان عمروبن بحر، متکلم و ادیب معتزلی و مؤلف کثیرالتألیف قرن سوم ، از اهالی بصره . او چهره ای زشت با چشمانی برآمده داشت و به همین مناسبت ، جاحظ (چشم برآمده) و حَدَقی لقب گرفت. وی در بصره با فروش نان و ماهی ، امرار معاش