مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

 

تصویر سکه ولایت عهدی امام رضا علیه السلام

 هفتم رمضان مصادف است با نگاشته شدن منشور ولایتعهدی امام رضا در سال 201 هجری قمری[1] پس از آن که مأمون به خلافت نشست به دلیل عدم اقبال چندان بنی عباس به وی در صدد شد تا از قدرت علویان استفاده کند و اذهان عمومی را به خوب جلب نماید. بدین منظور با توجه به نفوذ امام رضا(ع) در بین علویان و مردم ایشان را علی رغم مخالفتشان و به اجبار[2] از مدینه به مرو فرا خواند.

امام خود می‌دانست که از کنار جدش در مدینه خارج شده و در غربت از دنیا خواهد رفت[3] لذا در این سفر به خراسان هیچیک از افراد خانواده را با خود همراه نکرد و نقل شده که هنگام خروج از مدینه به خانواده‌اش دستور داد تا برایش گریه کنند و به ایشان فرمود دیگر به سوی شما باز نخواهم گشت.[4]

به هر روی امام(ع) را از مدینه و از راه بصره به فارس و از آنجا به خراسان آوردند و با اصرار و فشار و تهدید به قتل، ناچار از پذیرفتن ولایتعهدی کردند.[5] امام نیز شرط کرد که کسی را به کاری نگمارد، کسی را از مقامش عزل نکند، رسم و روشی را نقض نکند و فقط از دور مورد مشورت قرار گیرد.[6] حضرت در پشت ورقه منشور نیز با ذکر مقدمه‌ای سرشار از ایماء و اشاره قبولی خویش را اعلام و متذکر شدند که این امر به انجام نمی‌رسد سپس در کنار همان مکتوب بزرگان و فرماندهان لشکری و کشوری این عهدنامه را گواهی نمودند.[7] در همان مجلس مأمون دختر خویش ام‌حبیب را به عقد امام درآورد و شعار عباسیان را که جامه سیاه بود به جامه سبز که شعار علویان بود تغییر داد. [8]واکنشها نسبت به ولایتعهدی امام در سرزمینهای اسلامی متفاوت بود؛ در مکه مردم بیعت کردند و در مدینه هیچ مخالفتی نشد[9] اما بغداد و برخی شهرهای بزرگ دیگر واکنشی منفی داشتند؛ محله حربیه بغداد برای مخالفت با اقدام مأمون با ابراهیم بن مهدی عباسی بیعت کردند[10] و حاکم بصره اقدام خلیفه را مردود دانسته و آن را به معنی خروج از خاندان عباسی تلقی کرد و از پوشیدن لباس سبز خودداری و برکناری مأمون را اعلان کرد.[11]همانطور که امام(ع) خود پیش بینی کرده بود این امر به سرانجام نرسید و آن امام همام در طوس توسط مأمون مسموم و به شهادت رسید.[12]      


[1] – اربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، بیروت، دارالأضواء، ج3، ص 127.

[2] – کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا، ج1، ص 448، عطاردی، مسند الامام الرضا(ع)، مشهد، کنگره جهانی امام رضا(ع)، بی‌تا، ج1، ص64؛

[3] – صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، تهران، اعلمی، بی‌تا، ج2، ص218.

[4] – عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص219؛ مسعودی، اثبات الوصیه، نجف، بی‌نا، 1374ق، ص302؛ مسند الامام الرضا، ج1، ص 169.

[5] – صدوق، علل الشرایع، نجف، مطبعه الحیدریه، 1385ق، ج1، ص 226-238؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص 285-289؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1987م، ص 375؛ قندوزی، ینابیع الموده، قم، انتشارات بصیرتی، بی‌تا، ص 284.

[6] – کافی، ج1، ص478؛ شیخ مفید، الارشاد، قم، مؤسسه آل البیت،1413ق، ص 310؛ طبرسی، اعلام الوری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1390ق، ص320؛

[7] – اربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج3، ص 128-129.

[8] – طبری، تاریخ طبری، مصر، دارالمعارف، 1960م،ج8، ص566.

[9] – مقاتل الطالبیین، ص 456.

[10] – تاریخ طبری، ج8، ص 554-555؛

[11] – یعقوبی، تاریخ یعقوبی،بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بی‌تا، ج2،‌ ص 402-403

[12] – مقاتل الطالبیین، ص 457-460، ابن طقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، بیروت، دار صادر، 1966م، ص218.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *