مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

محمدبن جريرطبري فقيه، مفسر، مورخ مسلمان و دانشمند برجسته ايراني دربغداد در سال ۳۱۰ه. ق.چشم ازجهان فروبست[1]. وی در آمل مرکز طبرستان درپایان سال 224 یا آغاز 225 ق به دنیا آمد.[2]او درهفت سالگي حافظ كل قرآن شد و در 9 سالگی به نگاشتن حدیث پرداخت [3]. دوران جواني را به منظور كسب علم درمسافرت طي كرد.

طبري درمراكز بزرگ علمي جهان اسلام چون بصره و كوفه به تحصيل پرداخت و افزون برتاريخ، درفقه، ادبيات عرب، رياضيات، طب، اخلاق و علوم قرآني دانش ‎‎اندوخت. طبری ابتدا مذهب شافعی داشت ولي بعدها خود مذهبي به نام جریریه پديد آورد كه پس ازمرگش دوامي نيافت و بتدريج ازميان رفت[4].

 

ابواسحاق شیرازی در کتاب طبقات فقهاء وی را یکي از مجتهدان عصر به شمار آورده است.[5]کتاب تفسیری وی جامع البیان عن تاویل القرآن نام دارد، و از قدیمی ترین تفسیرهای عربی روایی قرآن در قرن سوم هجری به شمار می آید، گرچه در آن به مباحث و مسائل کلامی نیز توجه شده شده‌است.

 

ازمشهورترين آثاراين مورخ ارزشمند« كتاب تاريخُ الرُّسُل وَالمُلوك يا تاريخ طبري» را مي‎توان نام برد.اين كتاب شامل حوادث تاريخي ازآغازآفرينش تا سال302هجري است. تاریخ طبری مرجع عمده تاریخ جهان و ایران تا اول سده چهارم هجری نیز می باشد. همچنین این کتاب مأخذ عمده کسانی واقع شده‌است که بعد از طبری به تألیف تاریخ اسلام اهتمام ورزیده‌اند.البته دیدگاه کلامی وی در تدوین تاریخش تاثیر گذاشته و تاریخ وی را-به ویژه در نقل فضائل اهل بیت علیهم السلام – به عدم بیطرفی در نقل تاریخ کشانده است. طبری در شعر و ادب نیز در عصر خود شهره بوده‌است.

 

از شاگردان وی ابوالفرج اصفهانی را می‌توان نام برد.از دیگر آثار او می توان بهکتاب الولایه[6] در فضایل امام علی(ع) اشاره کرد.انگيزه اصلي وي در تأليف این اثر، اظهار نظري بود که ابوبکر بن ابي داوود سجستاني (م 316 ق) مبنی بر عدم حضور امام علی ع در غدیر کرده بود. اين سخن، خشم طبري را برانگيخت و او را به نگارش اين رساله در اثبات درستي حديث غدير واداشت.[7]

 
پی نوشت:

[1]- لغتنامه دهخدا، حرف ط، انتشارات مجلس شورای ملی، تهران، 1335، ص 143. هم چنین برای آگاهی بیشتر ر ک : یادنامه طبری: شیخ المورخین ابوجعفر محمدبن جریر طبری؛وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، تهران 1369.

 

[2]- حموی، یاقوت ، معجم الادباء، قاهره ، مطبعه دارالمامون،1357ق، ج ششم، ص 428-429.

[3]- همان.

[4]- طبری و تفسیر جامع البیان، غلامرضاجمشید نژاد، خانه کتاب، تهران، 1389، ص 80.

[5]- دهخدا پیشین، ص 143.

[6]- شرح الاخبار، ج ا، صص 130-132.

[7]- قاضي نعمان، شرح الاخبار،مؤسسة النشر الاسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة،  ج 1، ص 130 – 132.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *