نخلو زتول اکمم و ا. ت. م. شمس الضحی دو تن از پژوهشگرانی هستند که کتابخانههای کنونی معاصر و شیوههای مدیریتی آنها را متأثر از کتابخانههای دورههای گذشته و بهویژه کتابخانههای خلفای فاطمی میدانند. آنها این ادعا را بر اساس پژوهشی بیان میکنند که دربارۀ شیوۀ ادارۀ کتابخانههای فاطمیان در مصر انجام دادهاند. برای بررسی صحت این ادعا شما را به مطالعۀ مقالۀ حاصل از این پژوهش، که جناب آقای رضا صفری (دانشجوی دکتری تاریخ اسلام دانشگاه شیراز) زحمت ترجمۀ آن را برعهده داشتهاند، دعوت میکنیم.
کتابخانه فاطمیان: تاریخچه، توسعه و مدیریت[۱]
نویسندگان :
نخلو زتول اکمم[۲]
از دپارتمان تاریخ اسلام و فرهنگ؛ دانشگاه جاگنات در شهر داکا
ا. ت. م. شمس الضحی[۳]
از دپارتمان تاریخ اسلام و فرهنگ ؛ دانشگاه داکا در شهر داکا
مترجم: رضا صفری (دانشجوی دکتری تاریخ اسلام دانشگاه شیراز)
چکیده:
با توجه به ضرورت عصر، کتابخانههای مسلمانان، مثل کتابخانههای روم، مصر و بینالنهرین (باستان)، از همان آغاز ظهور اسلام شروع به کار کردند. با آغاز رسالت حضرت محمد(ص)، دوران تازهای در زمینۀ علم و دانش در اسلام پدیدار شد. از آن روزی که رسالت پیامبر(ص) آغاز گردید، گویی انگیزهای برای آغاز تمدن اسلامی بهوجود آمد و چندین مرکز در سرزمینهای مسلمانان ایجاد شد و متفکران و علمای مشهور در حوزههای مختلف دانش به همکاری با این مراکز روی آوردند. بعد از این دوران، وقتی که مسلمانان به ادبیات فارسی و علوم یونان باستان نزدیک شدند، کتابخانۀ اسلامی کار خود را در قرن هفتم میلادی [اول هجری] آغاز کرد. برای کسب و فراگیری علوم نوین، مسلمانان کتابخانههایی در بغداد و سپس در افریقا و اسپانیا (آندلس) تأسیس کردند. خلفای فاطمی، که مخالف جدی عباسیان بودند، توانستند گامهای مؤثری در حوزۀ تأسیس و ادارۀ کتابخانه¬ها بردارند. آنها کتابخانههای عمومی متعدد و نیز کتابخانۀ سلطنتی را تأسیس نمایند. جمعآوری کتاب، محافظت از کتابها، ترجمه، فهرستنویسی و تصحیح و تحقیق کتابهای موجود در کتابخانه، از جمله کارهایی بود که در این کتابخانهها انجام میشد. در کنار این کارها، ادارۀ مسائل مالی کتابخانه و مدیریت آرشیوها و ارتقا و به خدمتگیری افراد، از وظایف مهم ادارهکنندگان این مراکز بهشمار میآمد. تحقیق پیش رو، تلاش ناچیزی برای بررسی کارکرد و تکامل و تحلیل کتابخانههای عمومی، خصوصی و سلطنتی فاطمیان است.
واژگان کلیدی: کتابخانه فاطمیان، مدیریت کتابخانه، کتابخانه سلطنتی، کتابخانه شخصی، کتابخانه عمومی
مقدمه:
پیدایش و اختراع خط (نگارش)، یکی از مهمترین اجزایی است که تأثیر بسیار تعیینکنندهای در توسعۀ تمدن انسانی برعهده داشته است. پس از اختراع خط در تمدنهای باستانی مانند خط میخی سومریان و هیروگلیف در مصر، آدمیان با نوشتههای خود در توسعۀ بخشهای گوناگون اجتماعی و تقویت دانش مشارکت کردند. در این مسیر، هنگامی که علومی چون فلسفه، نجوم و داروسازی با نوشتههای عمیق رشد کردند، ایجاد کتابخانهها، برای گردآوری این کتابها و در اختیار انسان قرار دادن این دانشها در دستور کار قرار گرفت. کتابخانه، از آغاز تاریخ خود، یکی از بهترین منابع آگاهی و دانش بهشمار آمده است. در همین زمینه، کتابخانۀ سلطنتی مصر و کتابخانۀ پادشاه آشور بانیپال در بینالنهرین، از مهمترین نمونههای دوران خود بودند. با گذر سالها و سدهها، کتابخانهها [رشد کردند و توسعه یافتند تا اینکه] در تمدن روم باستان به اوج خود رسیدند. گفته میشود که در قرن چهارم،[۴] حداقل ۲۸ کتابخانه فقط در شهر رم وجود داشت.
در سال ۴۷۶، پس از سقوط امپراتوری روم، اروپا وارد حوادث دراماتیک قرون وسطی شد که به دوران تاریک معروف است.[۵] . در این فاصله، ظهور حضرت محمد(ص)، شروع یک عصر جدید در تاریخ تمدن بشری را رقم زد. حضرت محمد(ص) بر فراگیری علم و دانش توسط مسلمانان تأکید ویژهای داشت و همین موضوع رشد دانش و آگاهی را شدت و سرعت بخشید. اما بااینحال، کتابخانههای اسلامی در قرن هفتم و در پی آشنایی با علوم و دانش ایران و یونان بنیان نهاده شدند[۶].
در آغاز تمدن اسلامی، مدارس اسلامی برای تدریس قرآن کریم و فرهنگ و تفسیر حدیث و فقه بهوجود آمدند. در این مدارس، دانشمندان بزرگ اسلامی نظریههای دینی را تحلیل و تفسیر میکردند. همین موضوع راه را برای توسعۀ این مراکز آموزشی هموار کرد. درواقع این مراکز مانند دانشگاههای مدرن [در غرب] رشد کردند. سید حسین نصر میگوید: در آغاز دورۀ اسلامی، مدارس و مراکز بسیاری با فرهنگ و زبان اسلامی تأسیس شدند که نقش مهمی در شکلگیری دانشگاهها داشتند. این الگو در قرنهای دهم و دوازدهم، نقطه عطفی در تأسیس دانشگاههای اروپایی بود[۷]. کتابخانههای مسلمانان از شکل کوچک غیر رسمی آغاز شد، اما [با گذشت زمان] به مراکزی بزرگ تبدیل شدند. در دورۀ حکومت امویان، این فرایند به تدریج به خارج از دنیای عرب کشیده شد. اما در دنیای عرب، مأمون، خلیفۀ عباسی (۸۳۳-۸۱۳) بیتالحکمه را تأسیس کرد. برای اولینبار کتابخانههای عمومی و خصوصی، در همین دوران تأسیس شدند. در سال ۹۰۹م، عبیدالله المهدی، خلافت فاطمیان را در تونس (شمال افریقا) برای ترویج مبانی اندیشهای فرقۀ اسماعیلیه بنیان نهاد؛ اندیشهای که با خلافت عباسیان مخالف بود. کتابخانۀ فاطمیان اساسا زمانی به دورۀ اوج و شکوفایی رسید که یک شعبه از آن در قاهره افتتاح شد. بعد از این، مخالفان جدی آنها، یعنی عباسیان، حمایت خود را از علم و دانش گسترش دادند، به گونهای که دانش و علم فاطمیان را نیز دربرگرفت. در نتیجه، فاطمیان به سراغ افتتاح و تأسیس کتابخانۀ خود رفتند. با توجه به این موضوع، در این مقاله، ما در مورد کتابخانۀ فاطمیان و وظایف مدیریتی و تأثیر آن بر کتابخانههای معاصرش و مدیریت آنها بحث خواهیم کرد.
اهداف مطالعه:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاریخچۀ کتابخانۀ فاطمیان، وظایف گوناگون آن در مدیریت مثل جمعآوری کتاب، سیستم حفاظت و نگهداری، ترجمه، فهرستنویسی و تصحیح و تحقیق است. این هدف همچنین شامل یافتن تأثیرات و دایرۀ نفوذ کتابخانۀ فاطمیان و مدیریت آن در کتابخانههای مدرن معاصر و نحوۀ مدیریت کتابخانهها در سراسر دنیا میشود.
محدودۀ این پژوهش:
پژوهش پیش رو، تاریخچۀ کتابخانۀ فاطمیان و وظایف گوناگون آن را پوشش میدهد؛ همچنین شیوۀ آن در استخدام، ارتقا، مدیریت آرشیوها و سیستم مدرن بودجهبندی و مدیریت و جنبههای مرتبط با آن بیان شده است. در این مطالعه، نویسندۀ اثر، به دنبال یافتن تأثیرات این کتابخانه و مدیریت آن بر کتابخانههای معاصر و شیوههای مدیریتی کتابخانههای افریقا و آسیای مسلمان و اروپای مسیحی بوده است.
محدودیتهای پژوهش:
این پژوهش نباید به عنوان یک پژوهش جامع از کتابخانۀ فاطمیان و نحوۀ مدیریت آن در نظر گرفته شود. نگارندگان در این مطالعه، تنها از منابع اصلی استفاده میکنند؛ منابعی که در کتابخانۀ ملی بنگلادش و کتابخانۀ داکا (دانشگاه داکا) و اینترنت در دسترس قرار دارند. همچنین تعدادی زیادی از منابع دست اول دیگر در حوزۀ مورد مطالعه قابل استفاده نیستند. بههرحال، مؤلفان به دنبال ارائۀ یک اثر در خور توجه و مناسب بودهاند.
روششناسی پژوهش:
این مطالعه از یک روششناسی مشخص استفاده کرده است. نویسندگان برای اطمینان از کیفیت مطالعه و نحوۀ مستندسازی، از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده کردهاند. این مطالعه بر کتابخانۀ فاطمیان و فعالیتهای مدیریتی گوناگون آن متمرکز شده است. چندین کتاب دست اول و منبع مهم به وسیلۀ نویسندگان، معرفی شده است. برخی از منابع پژوهشی مانند مجلات و دایرهالمعارفها نیز، در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفتهاند.
کتابخانۀ فاطمیان:
عبیدالله المهدی به عنوان یکی از مخالفان جدی عباسیان که در بغداد حکومت میکردند، خلافت فاطمی را در سال ۹۰۹م در تونس پایهگذاری کرد. او به دنبال توسعۀ فاطمیان بهوسیلۀ اصول و مبانی اسماعیلی بود. بعد از عبیدالله المهدی، خلفای فاطمی از طریق قدرت، شهرت و آوازه و علم و دانش برای تأسیس امپراتوری فاطمی تلاش کردند. زمانی که فاطمیان موفق شدند مصر را به تصرف خود درآورند، یک حرکت جهشی در زمینه یادگیری آغاز گردید.
اکنون فاطمیان دشمن بغداد و دمشق بودند، آنها بر یادگیری علوم جدید و توسعۀ اقتصادی تمرکز کردند[۸]. در نتیجۀ این اتفاقات و در فاصلۀ زمانی بین قرنهای دهم تا دوازدهم میلادی، فاطمیان توانستند قاهره را به امالقرای مسلمانان در فرهنگ و هنر مبدل سازند.
قاهره، یک رقیب قدرتمند در مقابل بغداد (عباسیان) و قسطنطنیه (روم) بهشمار میآمد[۹]. پادُوِر میگوید: شمال افریقا، بهویژه مصر، دومین مرکز بزرگ دنیای اسلام شد و این شهر همان اقدامات شهرهایی چون بغداد در شرق را انجام میداد[۱۰]. در این دوره، فاطمیان جهانشمولی [خاصیت همگانی] دانش را به رسمیت شناختند و دروازههای دانش را به روی همۀ مردم گشودند. خلفای فاطمی، امرا و اشراف توانستند کتابخانههای متعددی در مراکز آموزشی امپراتوری فاطمی تأسیس کنند. جریان تأسیس و بنیانگذاری کتابخانه، از دوران عبیدالله المهدی به بعد به اوج رسید. احمد شلبی طبق گفتههای ابن اثیر (۱۱۶۰ – ۱۲۳۳)، میگوید: در حقیقت از زمان اولین خلیفۀ فاطمی به آموزش علم و دانش توجه شد و سپس این فرایند بهصورت گسترده توسعه یافت[۱۱]. کتابخانهها یکسلسله ساختمانهای فرهنگی و علمی را در کنار خود احداث کردند. گفته شده است که اولین کتابخانههای فاطمی در دوران خلیفۀ فاطمی العزیز (۹۹۶-۹۷۵) بهوجود آمدهاند[۱۲]. پینتو بر این باور است که در این دوران همچنین کتابخانههای کوچکی در اطراف این کتابخانههای بزرگ ساخته شد. این کتابخانهها ملمو بود از کتابهای مربوط به تاریخ اعراب، کتابهای اسلامی، علوم یونانی، حقوق و قوانین مسلمانان، کتابهای دستنویس، کتاب شعر، نحو، نجوم، زیستشناسی، شیمی و بسیاری از موضوعات دیگر. شایان ذکر است که کتابخانه برای استفادۀ همگان آزاد بود. بحث دربارۀ همۀ کتابخانههای فاطمیان، ما را به این نتیجه میرساند که آنها به سه نوع کتابخانه تقسیم میشدند: کتابخانههای سلطنتی، کتابخانههای خصوصی و کتابخانههای عمومی.
کتابخانۀ سلطنتی:
از آغاز حکومت فاطمیان در شمال افریقا، آنها در تعدادی از مراکز، بهصورت گسترده فعالیتهای فکری و معرفتی را آغاز کردند. به همین دلیل، خلفای فاطمی و طبقۀ اشراف آنها، متفکران مسلمان را تشویق کردند تا عقلانیت فاطمی را توسعه و گسترش دهند. با کمک این حاکمان و علاقهمندان به دانش، مصر به رشد و شکوفایی عجیبی دست یافت. طبق گفتههای ابن اثیر، اولین خلیفۀ فاطمی، یعنی عبیدالله المهدی، کتابها و مستندات فراوانی را در شهر «سجلماسه» از دست داد، بعدها مقادیری از این اسناد و کتابها در دوران پسرش ابوالقاسم کشف شد. هنگامی که امپراتوری فاطمیان گسترش یافت، خلفای فاطمی، کتابها و اسناد ارزشمند را از سراسر قلمرو جمعآوری کردند و در مجموعههای شخصی خود نگهداری نمودند. در بین سالهای ۹۷۲-۹۶۹، سردار صقلی، فرماندۀ ارتش چهارمین خلیفۀ فاطمی یعنی المعز (۹۷۵-۹۵۲)، مصر را فتح کرد و دانشگاه (دانشگاه ـ مسجد) مشهور جهانی، الأزهر را بنا نهاد و سپس یک کتابخانه در کنار آن در قاهره تأسیس کرد. این رویدادها به استقرار کتابخانۀ سلطنتی منجر شد. بعد از المعزلدین الله خلیفۀ فاطمی، العزیز، خلیفهای که مشهور به خرد و دانش بود، یک مدرسه، یک کتابخانه و یک دانشگاه بنیان گذاشت. سپس گروه عظیمی از دانشجویان ترک، هندی، یمنی و زنگباری و اهالی مغرب وارد آموزش عقاید شیعی [اسماعیلی] شدند. تفکرات مذهبشیعی و دانش اینجهانی فاطمیان، به مدت بیش از دو قرن در این منطقه سیطره یافت[۱۳]. سپس در دورۀ زمامداری العزیز در سال ۹۸۸، کتابخانۀ بزرگ دیگری با نام خزاین القصور برای دانشمندان و طالبان علم تأسیس شد. این کتابخانه چهل اتاق داشت که در آنها ۶/۱ میلیون سند، کتاب و رساله وجود داشت. بیش از ششهزار اثر تنها در حوزههای کلام، حدیث، نحو، لغتنامه، تاریخ، جغرافیا، نجوم و کتابهایی از شیمی در آن نگهداری میشد[۱۴]. در این مجموعۀ سلطنتی، حدود ششهزار کتاب در مورد ریاضیات و علم هیئت و سی نسخه از کتاب «العین» وجود داشت که در میان آنها یک نسخۀ دستنویس از خلیل بن احمد، دوازده نسخه از تاریخ طبری و دویست نسخه قرآن نفیس که توسط خطاطان مشهور آن دوره کتابت شده بود، دیده میشد.
طبق گفتههای مهدی اول، این کتابخانه مجموعهای بالغ بر صد عنوان کتاب و ۲۴۰۰ نسخه از قرآن را که با طلا و نقره نگاشته شده بود در اختیار داشت. تمامی این کتابها در اتاقهای گوناگون و در قفسههایی که برای حفاظت از کتابها تهیه شده بود، نگهداری میشدند. این اتاقها سیستمی برای قفل کردن آنها از درون برای امنیت بیشتر داشتند[۱۵]. طبق گفتههای فیلیپ حتی، این کتابخانۀ سلطنتی بیش از دویستهزار کتاب داشت که تنها ۲۴۰۰ کتاب مربوط به تفسیر قرآن میشد. در کنار آن، در این کتابخانه همچنین نسخۀ خطی نوشتهشده بهوسیلۀ ابن مقله و یک جلد از کتاب تاریخ مشهور طبری، با امضای خود نویسنده وجود داشت[۱۶].
بااینحال آمار دقیقی در مورد تعداد کتابهای این کتابخانه در دست نیست. طبق نظر مقریزی در کتاب «الخطط» در کتابخانۀ سلطنتی العزیز فاطمی، چهل اتاق بسیار بزرگ وجود داشت که در هر کدام از این اتاقها هیجدههزار کتاب از علوم قدیمی، سی نسخه از لغتنامۀ مشهور کتاب «العین» خلیل فراهیدی و بیست نسخه از کتاب مشهور تاریخ طبری و ۲۴۰۰ نسخه قرآن قرار داشت[۱۷]. این آمارها نشان میدهند که این کتابخانۀ سلطنتی بیش از ۲۲ هزار جلد کتاب تخصصی و ۱۶۰ هزار کتاب عمومی را در خود جای داده بود و در دیگر منابع آمده است که این کتابخانه یک اتاق و کل مجموعۀ آن دویستهزار بوده است، اما نکتۀ درخور تأمل این است که چگونه دویستهزار جلد کتاب در یک اتاق جا میگیرد. تاریخنگار مشهور قلقشندی، این کتابخانه را توصیف میکند که حدود ۱۲/۱ میلیون کتاب داشته است. تاریخدان معاصر و مشهور پادُوِر میگوید: این یک کتابخانۀ مرجع بوده است که احتمالاً یکمیلیون کتاب داشته است. از این تعداد، ۲۴۰۰ جلد قرآن طلا و نقرهکوب شده بود که همگی در یک اتاق مجزا نگهداری میشدند. در کنار اینها، همچنین کتابهایی دربارۀ حقوق، نحو، اخلاق، تاریخ، تراجم، نجوم و شیمی نیز وجود داشتهاند.
تمامی این کتابها در قفسههای چوبی و جلدهای مخصوص و با فهرست معین نگهداری میشدند[۱۸]. اگرچه دربارۀ تعداد کتب در دوران العزیز مناقشاتی مطرح است، این موضوع واضح و روشن است که وجود مجموعهای عظیم از کتب در آن کتابخانه باعث شده بود که این کتابخانه اعتباری خاص به دلیل سهمش توسعۀ علم و دانش اسلامی در جهان اسلام آن زمان بهدست آورد. الحاکم (۱۰۲۱-۹۶۶) در دورۀ حکومت خود، کار پدرش (العزیز) را توسعه و گسترش داد. در ۲۵ مارس سال ۱۰۰۴، او دارالعلم یا دارالحکمه (خانۀ دانش) را در «زابالطبابین» کنار خانۀ خودش تأسیس کرد و تمامی کتابهای کتابخانۀ سلطنتی العزیز را به آنجا منتقل نمود. الحاکم این مرکز را برای مقابله با افکار و عقاید مسلمانان سنی، یهودیان و مسیحیان بهوجود آورد، و به دنبال ترویج و گسترش فرهنگ و عقاید شیعی [اسماعیلی] بود. او در بیان قوانین این کتابخانه، برای بالا رفتن بهره¬وری دانش و علم، بر همکاری برای آرام بودن فضای مطالعه تأکید داشت. الحاکم همچنین یک کتابخانه و مرکز نظارتی را به دارالحکمه اضافه کرد[۱۹]. این امکانات برای تمامی افراد و طالبان علم که توان گردآوری اطلاعات، خواندن کتابها و نسخهبرداری را داشتند رایگان بود. همچنین این افراد میتوانستند کتابها را از کتابخانه امانت بگیرند و استفاده کنند. در این مرکز برای راحتی و آرامش دانشپژوهان و محققان، امکانات رفاهی از جمله فرش برای استراحت گسترده شده بود. همچنین در این مرکز، به اندازۀ کافی لوازم خوراک و تغذیه در مدت حضور در آنجا مهیا بود. خلیفه الحاکم چندین کتاب مرجع مهم علمی را با اعزام افراد ویژه به اقصی نقاط جهان بهدست آورد و به این مجموعه اضافه کرد. طبق گفتههای مقریزی، تاریخدان مشهور مصری، کتابخانۀ سلطنتی دوران الحاکم حدود ۶/۱ میلیون کتاب داشت که شامل کتابهایی میشد که از پدرش به او رسیده بود و کتابهایی که خودش از سراسر جهان جمعآوری کرده بود.
این مجموعۀ بزرگ شامل نسخههای متعددی از قرآن مجید، کتابهای فقهی، تفسیر، نجوم، نحو، لغتنامه، داروسازی، ادبیات و هنر بود. از طریق تفسیر اسما بن مُرثِد ما میتوانیم به این نتیجه برسیم که الحاکم تعدادی زیادی از کتابهای ارزشمند این مجموعۀ عظیم را به کمک قاضی خود، ابو یوسف جمعآوری کرده است. خلیفه الحاکم، کتابداران، رؤسای اداری، محافظان و مصححان را بهکار گمارد تا مدیریت کاملی بر کتابخانه اعمال کنند. در کنار این کار، الحاکم کتابهای رایگان همراه قلم و کاغذ به دانشآموزان فقیر اعطا میکرد برای اینکه آنها جذب علم و دانش شوند[۲۰]. فعالیتهای دارالحکمه آنقدر گسترده و ممتاز بود که توسعه و پیشرفت آن از هر مؤسسه و سازمان اسلامی دیگر که تا آن روز بهوجود آمده بود، چشمگیرتر بود. این مرکز به دلیل کیفیت و گستردگیاش معروف بود؛ ازهمینرو توانست موقعیت منحصربهفردی را در آن عصر برای خودش بهدست آورد. مجموعهای عظیم در این نوع تا آن روزگار دیده نشده بود[۲۱]. کتابخانۀ سلطنتی فاطمیان، درست مثل دیگر کتابخانههای معروف دنیا، در سال ۱۰۶۸ در معرض نابودی قرار گرفت. این اتفاق زمانی رخ داد که وزیر فاطمی، ابوالفراض [؟]، تعداد زیادی ازکتابها را فروخت تا به سربازانی که از جنگ برگشته بودند حقوق پرداخت کند.
در نتیجۀ این اقدام، کتابخانه در معرض نابودی قرار گرفت. چندماه بعد، هنگامی که سپاهیان ترک توانستند سپاه مصر را شکست دهند، تمامی داراییهای کتابخانۀ سلطنتی به نابودی کشیده شد. معروف است که بعد از شکست فاطمیان از سرداران ترک، آنها تمامی کتابها را سوزاندند یا اینکه از آنها در اجاقهای خانه یا تمیز کردن کفشها یا نعل اسبهایشان استفاده کردند[۲۲]. سربازان ترک آنقدر در برابر کتابها بیرحم و کینهتوز بودند که آنها را به صورت یک تپه روی هم ریختند؛ بعدها مورخان این کار را «تپۀ کتابها» نام نهادند[۲۳]. بعد از این واقعۀ اسفناک، جانشینان المنتصر تلاش کردند با جمعآوری تعدادی کتب جدید، دوبارۀ حیات را به این مجموعه برگردانند. گفته میشود در سال ۱۱۷۱ هنگامی که صلاحالدین ایوبی وارد قاهره شد، کتابخانۀ فاطمی ۱۲۰۰۰۰ جلد کتاب داشت[۲۴]. اما او کتابها را در میان پیروان خود تقسیم کرد، بدین گونه نمادی از غرور و افتخار فاطمیان که همان کتابخانۀ سلطنتی بود، سرانجام از بین رفت.
کتابخانۀ شخصی [خصوصی]:
در دوران خلافت فاطمیان در شمال افریقا، مصر و فسطاط به مراکز آموزش، علم و فرهنگ تبدیل شده بود. طبق گفتههای پادور، شمال افریقا، بهویژه مصر، به دومین مرکز بزرگ تبدیل شده بود و در بعضی از فعالیتها، نقشی مانند بغداد در خلافت عباسی داشت[۲۵]. گسترش آموزش و فرهنگ فاطمیان مصر منجر شد که تعدادی از دانشمندان پیشقدم شوند تا در کنار اشراف و حاکمان، کتابخانههای خصوصی دایر کنند. در کنار کتابخانۀ دولتی ـ سلطنتی، حدود چهار کتابخانۀ خصوصی در قاهره تأسیس شد. یکی از این چهار کتابخانه متعلق به یکی از امرای عرب، دومی متعلق به یک پزشک مصری و دو کتابخانۀ دیگر نیز برای تجار یهودی بود.
در میان کتابخانههای شخصی فاطمیان، کتابخانۀ امیر محمودالدوله ابن فاتح [؟] یکی از بهترینها بود[۲۶]. او از دانشمندان زمان خود، بسیاری علم آموخت و در فلسفه و ریاضیات و داروسازی به مدارج بالایی دست یافت. علاقهمندی امیر محمودالدوله به علم و الهامگیری از دانشمندان، او را به سوی بنیان یک کتابخانۀ غنی و مهم سوق داد. گفتنی است که محمودالدوله علاقۀ بسیاری به کتابهای خودش داشت، اما در مقابل، به همان اندازه همسرش به این موضوع بیتوجه بود. همسر وی بهخاطر استعداد [در سخنوری] و زیبایی و جمال آوازۀ بسیاری داشت. دربارۀ این سخنور مشهور مصری، شیخ سدیدالدین گفته است که بعد از مرگ، همسرش به کتابخانه رفت تا جواب بیتفاوتی و بیعلاقگی خود به کتاب را در آنجا بیابد. او در آن زمان شروع کرد به آواز مرثیهخوانی و در آنجا با کمک کنیزان کتابها را پاره کرد و آنها را در یک ظرف پر از آب ریخت[۲۷].
این کتابخانه، که مورخانی مانند ابن اثیر و مقدسی آن را به عنوان یکی از باارزشترین کتابخانههای مصر توصیف میکنند، به مدرسۀ فاضلیه قاهره ضمیمه شد.
در زمان زمامداری فاطمیان، مالک یکی دیگر از کتابخانههای مشهور مصر، یک پزشک مصری با نام المُعَرِّف بود. او دانشمندی بزرگ بود و در سال ۱۱۳۹ به واسطۀ یادداشتها و توضیحاتش دربارۀ ارسطو آوازه و شهرت زیادی بهدست آورد. قفسههای کتابخانۀ خانۀ او ملمو از کتابهای گوناگون بود. او اغلب اوقات را به خواندن کتاب میگذراند. ابن ابی اصیبعه میگوید: من کتابهایی دربارۀ پزشکی و علوم دیگر دیدم که نام المُعَرِّف را روی جلد خود داشتند[۲۸]؛ اما هیچ کدام از کتابها خراب و فرسوده نشده بودند.
کتابخانۀ محمودیه به وسیلۀ جلالالدین محمود بنیان گذاشته شد. او یکی از مشاوران برقوق سلطان مملوک بود که یک کتابخانۀ خصوصی بسیار مشهور داشت. این کتابخانه حدود چهلهزار کتاب داشت که شامل آثاری از نویسندگان معروف و مشهور میشد. کتابهایی از کتابخانۀ قاضی برهانالدین به این کتابخانه اضافه شد و همین عامل به غنی شدن این کتابخانه منجر گردید. کتابخانۀ محمودیه تا اواخر قرن پانزدهم برقرار بود. بعد از تصرف مصر بهدست نیروهای سلطان سلیم عثمانی، تعداد زیادی از کتابهای این کتابخانه به قسطنطنیه فرستاده شدند. در این حادثه، برخی از کتابها ربوده شدند. از میان آن کتابها حدود ۵۸ کتاب در کتابخانۀ خدیوی قاهره و شش کتاب در کتابخانۀ خدابخش بانکیپور و یک کتاب در کتابخانۀ اسلامی علیگره حفظ و نگهداری میشوند[۲۹]. در کنار اینها، در قرن دوازدهم، یک کتابخانه در سوریه وجود داشت که حدود چهارهزار کتاب در آن نگهداری میشد و در نهایت این کتابخانه توسط صلیبیان نابود شد. در زمان خلافت فاطمیان، دو مرد مسیحی، یک کتابخانۀ خصوصی تأسیس کردند. یعقوب بن کلس، وزیر خلیفه العزیز، نیز یک کتابخانۀ خصوصی غنی داشت. او به دنبال جذب محققان و دانشمندان بود تا از این طریق به اعتبار خویش بیفزاید. یعقوب بن کلس دانشمند مشهوری بود که فرهنگستانی برای یادگیری تأسیس کرد. وی برای جذب محققان به آنها وام میداد؛ به همین دلیل، برخی از محققان بزرگ وارد مرکز علمی او شدند و با این اقدام باعث بارور شدن دانش در آن زمان شدند[۳۰]. یعقوب کتابخانه را عمومی اعلام کرده بود، اما بعد از مرگ او، کتابهایش در میان خانوادهاش توزیع شد و این گونه این کتابخانه نیز به کارش خاتمه داد. دیگر کتابخانۀ مسیحی به وسیله یک پزشک به نام اِفرائیم تأسیس شد.
کتابخانۀ عمومی:
در دوران خلافت فاطمیان، شمال افریقا، بهویژه مصر به مرکز آموزش، علم و فرهنگ تبدیل شده بود. هنگامی که دانشگاه ـ مسجد الازهر افتتاح شد، مصر محفل اصلی محققان معروف و بسیاری از دانشجویان گردید، و محققان زیادی از مناطق و قلمروهای دیگر به مصر هجرت کردند. برای رسیدگی کامل به نیازهای محققان و دانشجویان، و رفع عطش تشنگی کسب علم و دانش، مردم محلی چندین کتابخانه را با کمک امرا و طبقۀ اشراف بنیان گذاشتند. بیشتر کتابخانههای عمومی به مساجد و مدارس الحاق شدند و بدین گونه مورد استفادۀ عموم قرار گرفتند. در دوران حکومت فاطمیان، هر مسجد مهم، یک کتابخانۀ مخصوص خودش داشت که در آنجا در کنار کتابهای دینی، کتابهای فلسفی و علمی حفظ و نگهداری میشدند. عاشقان علم و دانش، کتابهایی را به این کتابخانهها اهدا میکردند. این فرایند همچنان در برخی از کتابخانههای مساجد کشورهای اسلامی ملاحظه میشود. استفاده از امکانات کتابخانههای مساجد برای همۀ دانشجویان، مسلمانان علاقهمند و طالبان علم و دانش آزاد بود[۳۱]. در دورۀ رنسانس [نوزایی] عربی، بسیاری از کتابخانههای مساجد، با کمک حاکمان و طبقۀ اشراف در اواخر قرن نهم تأسیس شدند. آنها با مؤسسات آموزشی و دانشکدههای مربوط تجمیع شدند[۳۲]. خلیفۀ فاطمی العزیز، یک مرکز علمی را در مسجد الازهر افتتاح کرد و سپس این مرکز علمی به یک کتابخانه متصل گردید که این کار فعالیتهای آن را تقویت نمود. در آن کتابخانه، یک مجموعۀ ستایشبرانگیز از انواع کتابهای نفیس فلسفی و دینی وجود داشت. طبق نظر پادور، صدهزار کتاب در آن کتابخانه وجود داشت که توسط محققان و دانشجویان مورد استفاده قرار میگرفت[۳۳]. بعد از العزیز، پسرش الحاکم نیز یک مدرسه و کتابخانه در قاهره تأسیس کرد. این کتابخانه مشتمل بر کتب فلسفی، ریاضیات، نجوم، داروسازی، نحو و کلام بود. افراد از همۀ ادیان و گروههای مختلف به این کتابخانه دسترسی داشتند. امور مالی کتابخانه به واسطۀ کمکها و پیشکشهای حاکمان و اشراف اداره میگردید[۳۴]. همۀ کتابخانههای عمومی فاطمی، مرکز حفظ و توزیع دانش و علوم بودند. در همین رابطه، دکتر اُلگا پینتو میگوید: به دلیل آنکه برخی از بهترین کتابخانههای جهان در قاهره تأسیس شدند، بسیاری از مردم حتی علاقهمند به تأسیس کتابخانههای خصوصی هم نبودند[۳۵].
مدیریت کتابخانه
هنگامی که خلفای فاطمی، مرکز خلافت خود را در شمال افریقا و بهویژه در قاهرۀ مصر بنا کردند، فعالیتهای علمی و فکری به سراسر نقاط پیرامونی اشاعه یافت. توسعه و اشاعۀ آموزش و فرهنگ به وسیلۀ حکام یادشده، نقش مهمی در این اوجگیری علمی ـ فکری ایفا کرد. در آن محیط، چندین کتابخانۀ عمومی، خصوصی و سلطنتی تأسیس شد و برای این کتابخانهها، یک نظام مدیریتی منظم بهکار گرفته شد. در واقع میتوانیم بگوییم که در آن زمان یک نظام مدیریتی جدید مورد استفاده قرار گرفت که این نظام، عناصر خود را از کتابخانههای ایرانی و سوری گرفته بود. در اینجا ما به دنبال بحث در مورد نظام اداری این کتابخانهها در طول زمامداری فاطمیان در شمال افریقا خواهیم بود.
۱- جمعآوری کتب: مصر از همان ابتدای تمدن باستانی خویش، مرکز علم و دانش بوده است. به همین دلیل مردمان مصر به دنبال علوم جدید بودهاند. به پیروی از این سنت، علم و دانش در دوران خلافت فاطمیان بر مصر، به سرعت در سراسر امپراتوری فاطمی گسترش یافت. برای همراهی با این سیر یادگیری، تقاضا برای کتاب بسیار زیاد بود. برای پاسخگویی به این حجم از تقاضا، حاکمان فاطمی و اشراف و دوستداران علم و کتاب، مجموعههایی از چندین نوع کتاب را جمعآوری کردند. احمد شلبی میگوید که حاکمان فاطمی، علاقۀ بسیار زیادی داشتند تا انواع کتابهای مختلف را برای کتابخانۀ سلطنتی خود جمعآوری کنند[۳۶]. اگرچه کتابخانۀ آنها یک مجموعۀ عظیم از کتب بود، آنها هرگز کتابهای جدید را از دست نمیدادند. آنها حتی افرادی را برای جمعآوری و خرید کتب دستنویس به سراسر جهان اعزام میکردند. خلیفه الحاکم یک مجموعۀ ویژه برای خود تهیه کرده بود. مشهور است که او مأمور ویژۀ خود را به سوریه، سیسیل (ایتالیا)، شمال افریقا و دیگر نواحی فرستاد تا برای کتابخانهاش کتاب تهیه کند. برخی نیز گفتهاند که العزیز خلیفۀ فاطمی، کتابهای ادبی، الهیات و علوم مختلف بسیاری را از قلمرو خود و سراسر جهان جمعآوری کرده بود. وی همچنین یک کره و نقشههای جغرافیایی را برای استفاده در کتابخانه تهیه کرده بود. الحاکم برای خرید یک کرۀ جغرافیایی قدیمی ساختهشده توسط بطلمیوس، و برای کرۀ جغرافیایی دیگری که توسط ابوالحسن صوفی برای سلطان بویهی عضدالدوله ساخته شده بود، پانزدههزار دینار پرداخت کرد[۳۷]. در کنار اقدامات خلفای فاطمی، اشراف و مالکان کتابخانههای خصوصی نیز، نسخهای از بسیاری از کتابهای معتبر و نسخههای خطی را که توسط نویسندگانشان کتابت شده بودند، جمعآوری کردند. در سالهای ۱۰۵۴-۱۰۵۳، خلیفه فاطمی المنتصر، امیر فاطمی یمن السُلایِد [؟] (۱۰۹۴ – ۱۰۳۶) را برای جمعآوری کتاب، به خارج از مصر اعزام کرد. او کتابهای ارزشمندی برای حاکم فاطمی المنتصر جمعآوری کرد و این کتابها تا پنج نسل بعد از این امیر وجود داشتند.
بعدها در سالهای ۱۱۳۱-۱۱۳۰، این کتابها برای به رسمیت شناختن امامت خلیفه الحافظ رونوشت شدند. این کتابها نزد خاندان آنها در نقطهای از هندوستان کشف شده است[۳۸]. به روشنی معلوم است که کتابخانۀ فاطمی در حملۀ ترکها به مصر نابود شد و سپس با تلاش جانشینان المنتصر، بخشی از این خسارات جبران گردید.
۲- نگهداری کتابها: در کتابخانۀ فاطمی عمدتا سیستم مدیریت و حفظ و نگهداری در کتابخانههای سوریه کاربرد داشت. فاطمیان، ساختمانهای بزرگی را برای نگهداری کتابهای مختلفی که از مناطق گوناگون جهان جمعآوری کرده بودند بنا کردند. ساختمان این کتابخانهها دارای اتاقهای بزرگ و گنبدیشکل بود[۳۹]. طبق گفتههای مقریزی، کتابخانۀ العزیز حدود چهل اتاق داشت. در هر اتاق حدود ۲۰۵۵۰ کتاب نگهداری میشد. الگا پینتو برای ما توصیف میکند که حاکمان فاطمی، شاهزادگان و اشراف علاقۀ بسیار زیادی به ساختن کتابخانهها داشتند. در این دوران چندین کتابخانۀ بزرگ ساخته شد که در آنها، کتابهای زیادی نگهداری میشد. هر اتاق جداگانه استفاده میشد. همچنین بسیاری قفسۀ بزرگ در کنار دیوارها وجود داشت. این قفسههای کتاب دارای قفل بودند و هرکسی که کتاب میخواست، باید ابتدا قفلها را باز میکرد. در هر اتاق، میز و تسهیلات لازم برای خواندن کتاب وجود داشت و هرکسی به راحتی میتوانست به کتاب موردنظر خودش دسترسی پیدا کند.
در آنجا، کتابهای مختلف ادبی برای کسانی که به دنبال تفریح و سرگرمی بودند، وجود داشت. اتاقهای کتابخانه با فرش و حصیر به صورت مجلل و باشکوه آراسته شده بودند. درها و پنجرهها دارای پرده بودند و درب اصلی کتابخانه با پردۀ ضخیم و گرانقیمتی پوشیده شده بود تا هوای سرد وارد کتابخانه نشود[۴۰]. کتابخانۀ فاطمیان مانند کتابخانههای مدرن امروزی، نظام مدیریتی خاصی داشتند و در آنها افرادی مشغول حفظ و نگهداری و صحافی کتابها بودند. در اینجا ما میتوانیم این حقیقت را بیان کنیم که قدیمیترین کتاب صحافیشده در تاریخ اسلام در مصر یافت شده است. احتمالا آن کتاب مربوط به قرنهای هشتم و نهم است که البته فنّاوری صحافی آن به مسیحیان تعلق دارد. بعدها هنگامی که در دورۀ زمامداری فاطمیان، این فنّاوریها در مصر توسعه یافت، صحافی و جلد کردن کتاب با دستگاه انجام میشد[۴۱]. در کتابخانههای فاطمی، چندین اتاق معین برای صحافی و جلد کردن کتب وجود داشت. بهترین کارهای تجلید و صحافی در این مکان انجام میشد. در آن زمان کاغذهای پاپیروس و کاغذ پوستی برای نسخهبرداری و ترجمههای کتاب، در کتابخانهها استفاده میشد. برخی از مواد شیمیایی نیز برای حفظ و ماندگاری کتابها مورد استفاده قرار میگرفتند. نسخ قدیمی و نفیس با چرم و نقش و نگار جلد میشدند؛ زیرا این گونه هم بسیار زیبا و جذاب به نظر میرسیدند و هم ماندگاریشان بیشتر میشد. با توجه به اهمیت کتاب، نام کتاب، نام مؤلف و جوایزی که به کتاب تعلق گرفته بود، روی آن کتاب با طلا و نقره حک میشد. کتابهای فرسوده و کهنه جمعآوری و با چرم صحافی و جلد میشدند. این نظام مدیریتی فاطمیان در نگهداری از کتابها در اروپا شهرت فراوانی یافت[۴۲].
۳- فهرستنویسی و حاشیه: کتابخانههای فاطمیان، درست مثل کتابخانههای مدرن، دارای نظام فهرستنویسی و کتابنامه بودند. کتابخانۀ سلطنتی العزیز و دیگر کتابخانههای موجود در قاهره، دارای یک نظام فهرستنویسی بودند که دقیقاً شبیه به نظام معمول در جهان مدرن و امروزی است. هر کتابی در قفسۀ کتبی که در فهرست مشخص شده بود قرار داشت و در هر قفسه، نام کتاب و نویسنده نوشته شده بود. همچنین در آنجا یک توضیح بسیار مختصر در مورد دستهبندی کتابها برای مطالعه آمده بود. در کتابخانههای فاطمی، فهرست کتابهای جدید و نیز بخشی از کتابهای مهم و ارزشمند قابل مطالعۀ آن زمان، در دسترس قرار داشت[۴۳].
طبق گفتههای ابن ابی اصیبعه، خلیفه الحاکم خودش چندین نسخۀ خطی را استنساخ و به آنها حاشیههایی اضافه کرد. طبق توصیف ابو القفطی، مشهور است که در سال ۴۳۵ق، وزیر فاطمی، ابوالقاسم علی بن احمد، چندین کتاب را از کتابخانۀ الحاکم دریافت و برای آنها فهرستی تهیه کرد، او همچنین کتابهای قدیمی را ترمیم میکرد. در آن زمان، فهرستنویسی یک کار عادی بود و وقتی که کتاب یا مطلب جدیدی وارد بازار میشد، به سرعت وارد فهرستها میشد. از این فهرستهای دستنویس نیز مانند نسخ خطی به شدت محافظت میشد. فهرستهای دوران فاطمی، به بهترین نوع تنظیم و تهیه میشدند.
۴- انتصاب کتابداران: درست مثل نظام مدیریت کتابخانههای ایران[۴۴] ، در اینجا نیز افرادی چون وکیل، خازن (خزانهدار)، و تحصیلدار (جمعکنندۀ کتاب) حضور داشتند، اما رتبهبندی و ساختار مدیریت کتابخانههای مصری بر ما به طور کامل آشکار نشده است. در واقع یک ترکیبی از عناصر سوری و ایرانی در آن مشاهده میشوند. بااینحال مشخص شده است که هر کتابخانۀ فاطمی اعم از سلطنتی یا خصوصی، کتابدارانی در اختیار داشتند که توسط مراجع مربوطه انتخاب میشدند. این افراد دارای تحصیلات و با مهارت بالا بودند و به همین دلیل به مدارج بالای اجتماعی دست مییافتند[۴۵]. در کتابخانههای فاطمی مشاغلی مثل ارائهدهندۀ کتاب، جمعکننده، صحّاف، مترجم و حکاک وجود داشتند. در کنار آنها، افرادی چون مدیر، کارگر، نگهبان و پیک نیز دیده میشوند. تعداد کارمندان بسته به اندازۀ کتابخانه [یعنی کوچکی و بزرگی] آن بود، اما یک کتابخانۀ خوب حدود نود، صد کارمند داشت. با توجه به امور کتابخانه و کارمندان در کتابخانههای فاطمی، الگا پینتو میگوید: در زمان خلیفه فاطمی، العزیز، یک کتابخانۀ خصوصی وجود داشت که مشهور است وزیر یعقوب ابن کلس برای سازماندهی و جمعآوری کتب آن انتخاب شده بود. اما ابوالحسن علی بن احمد رئیس کتابداران این کتابخانه بود. ابن بواب و بنو مقله (متولد حدود ۸۳۵) دو نفر از بهترین نسخهنویسان آن مجموعه بودند. از توصیفهای مربوط به ابو القفطی مشخص میشود که در دورۀ زمامداری الحاکم، وزیر ابوالقاسم علی بن احمد ریاست کتابخانۀ دارالعلم را برعهده داشته است. بر اساس گزارش دیگر در سال ۹۶۵، الحاکم دارالعلم را در قاهره تأسیس کرد. او یک کتابدار و دو دستیار کتابدار را بهکار گرفت تا به آنهایی که کتابهایی را در موضوعات مختلف از کتابخانه¬های دیگر برای این کتابخانه جمعآوری کرده بودند کمک کنند[۴۶]. در کنار همۀ کتابخانههای دولتی، کتابخانههای عمومی و خصوصی نیز به کارمندان و کتابداران خود حقوق مناسبی پرداخت میکردند.
۵- امانت دادن کتاب: کتابخانههای فاطمی، دارای یک شبکۀ امانتدهی کتاب، شبیه کتابخانههای مدرن امروزی بودند. این کتابخانهها برای عموم مردم بود. هرکسی میتوانست از آنجا کتاب بگیرد. علما و دانشمندان که دربارۀ قرآن، نجوم، نحو، زبانشناسی و داروسازی مطالعه میکردند، میتوانستند از کتابهای مختلف در کتابخانههای سلطنتی و عمومی استفاده کنند. در کتابخانۀ الحاکم، امکاناتی ویژه برای مراجعهکنندگان مهیا بود و به منظور تشویق مردم به مطالعه، کتابخانه، کاغذ، قلم و مرکب رایگان در اختیار مدرسان، طالبان دانش و افراد اهل مطالعه قرار میداد. مردم از تمامی طبقات اجتماعی وارد این کتابخانه میشدند. در کتابخانههای فاطمی، بهصورت مرتب سخنرانی، مباحثه و گفتوگو انجام میشد. برخی از طالبان علم فقط برای شرکت در این گونه مباحثهها و گفتوگوها به آنجا میرفتند. در دارالعلم، اغلب مباحثه و گفتوگو برپا بود و گاهی به بحث و جدل منتهی میشد؛ البته این مسائل در کتابخانههای مدرن بهندرت مشاهده میشود[۴۷]. اغلب کتابخانههای خصوصی دوران فاطمی، برای عموم مردم آزاد بود. ابن کلس، وزیر فاطمی، به پژوهشگران و محققان نخبه که به این کتابخانه مراجعه میکردند هدیه و پیشکش تقدیم میکرد. او هر هفته مجالسی را برپا میکرد که در آنها، شعرا به شعرسرایی، محققان به بحث و جدل و سخنوران به سخنوری در موضوعات علمی مشغول بودند. مجالس یعقوب بن کلس دائم برگزار میشد و برگزیدگان مباحث گوناگون پاداشهای مناسبی دریافت میکردند.
۶- ترجمه: ترجمه در کتابخانههای فاطمی، به عنوان یک بخش مهم و ویژه در توسعۀ علم و مدیریت آغاز شده بود. این بخش، با الگوبرداری از بیتالحکمۀ مأمون، خلیفه عباسی، تأسیس شد. در اینجا کتب زیادی در حوزههای داروسازی، ادبیات، فلسفه و نجوم از سراسر جهان جمعآوری و به عربی ترجمه میشدند. این کتابهای ترجمهشده، بر اساس ارزش، دارای صحافی و جلد زیبا بودند.
اس. ام. امامالدین میگوید: اگرچه در آنجا هیچ بخش چاپ و ماشینهای مدرن چاپ وجود نداشت، بسیاری از کتابهای مهم و اسناد ترجمه شدند و همراه آن، هنر کتابت و خوشنویسی در حد بسیار زیادی توسعه و گسترش یافت[۴۸]. استاد و خطاط معروف ابنندیم (نویسندۀ کتاب «الفهرست») و زندگینامهنویس مشهور، یاقوت (متوفی ۱۱۲۸) در کتابخانۀ فاطمی به کار ترجمه مشغول بودند. در این کتابخانه، یاقوت ابن عدی نصرانی (متوفی ۹۷۴) هر روز، صد صفحه ترجمه و دو رونوشت از تاریخ مشهور طبری را آماده میکرد. در کنار این، او هشت رونوشت از روی قرآن کریم انجام داده بود. همچنین ذکر شده است که ابوبکر دقاق به عنوان مترجم و مؤلف در این کتابخانه کار کرده است.
۷- آرشیو: درحالیکه محققان تاریخ عرب و پژوهشگران مطالعات تاریخی جدید، بر این نظرند که در قرون میانۀ اسلامی، آرشیوهای زیادی وجود نداشت، واضح و مشخص است که کتابخانههای فاطمیان، بخش آرشیو را به کتابخانه اضافه کرده بودند و بهخوبی از آن استفاده میکردند[۴۹]. خلیفه فاطمی العزیز چندین سند مهم را در کتابخانه نگهداری میکرد که نیاکانش از شمال افریقا آنها را به این منطقه منتقل کرده بودند. در کنار این، او همچنین چندین کتاب دست اول مهم در علوم و دانشهای مختلف را در آنجا نگهداری می کرد. بر اساس یک گزارش، گفته میشود در کتابخانۀ العزیز حدود ۲۴۰۰ نسخۀ دستنویس از قرآن وجود داشت که بهوسیلۀ خطاطانی چون ابن بواب و بنو مقله کتابت شده بود. اصل دستنویس کتاب «العین» خلیل بن احمد فراهیدی (به خط مؤلف) و همچنین اصل نسخههای دستنویس بسیاری از نویسندگان و محققان آن دوره در این کتابخانه وجود داشت. در کنار این، وجود یک کرۀ جغرافیایی بطلیموس (مربوط به ۲۲۵۰ سال پیش) در آن نشان میدهد که این کتابخانه آرشیو مناسبی داشته است. در زمان فاطمیان در مصر، کتابخانهها نوع خاصی از نقشههای جغرافیایی داشتند که محققان از آنها استفاده میکردند. آن نقشههای گرانقیمت با استفاده از نوعی پارچۀ مخصوص با نام «دبیقی»، که بسیار معروف و مشهور بود، تهیه میشدند. این دبیقی آنقدر گران بود که برای بهدست آوردنش باید هموزنش نقره پرداخت میشد. بعد از مرگ العزیز، کتابخانۀ او با دارالعلم پسرش (الحاکم) تجمیع شد. همین موضوع مدیریت آرشیو را ارتقا داد. طبق گفتهها و نوشتههای ابوالقفطی، هنگامی که الحاکم اسناد و کتابهای کتابخانۀ پدرش، العزیز، را به دارالعلم خود اضافه کرد، کار آرشیو گسترش یافت. در سال ۴۳۵ق، وزیر او ابوالقاسم علی ابن احمد به عنوان مدیر بخش آرشیو انتخاب شد. ابن احمد یک فهرست از چندین سند معتبر تهیه و آنها را در کتابخانۀ نگهداری کرد[۵۰].
۸- بودجه: کتابخانههای فاطمی، درست مانند دنیای مدرن امروزی، یک بودجۀ سالیانه برای نظام مدیریت، پرداخت حقوق کارمندان و هزینههای جاری کتابخانه داشتند. برای کتابخانههای بزرگ بودجهای بالغ بر ۲۷۵ دینار در نظر گرفته شده بود. مقریزی[۵۱] این هزینهها را گردآوری کرده است؛ حقوق کتابداران: ۴۸ دینار، حقوق دیگر کارمندان ۱۵ دینار، صحافان و استنساخکنندگان ۹۰ دینار، کاغذ، قلم و مرکب ۱۲ دینار، جوایز ۱۰ دینار، آب: ۱۲ دینار، تعمیر پردهها ۱ دینار، تعمیر کتابهای کهنه ۱۲ دینار، پردۀ نمدی برای زمستان ۵ دینار، فرش برای زمستان: ۴ دینار.
براساس این گزارش، دارالعلم الحاکم در سال، حدود ۲۰۹ دینار هزینه [جنبی و اجرایی] داشت و البته این هزینه گاه تغییر میکرد. همچنین بودجۀ جداگانهای برای سرپرستی از کتابخانههای عمومی و خصوصی که توسط مالکانشان تأسیس شده بودند، اختصاص داده میشد. کتابخانۀ قاهره حدود ۱۰۰۰ دینار به صورت ماهیانه از خیرین دریافت میکرد. هزینۀ کتابخانههای خصوصی و عمومی از راه مبالغ اعانه و خیریه تأمین میشد[۵۲].
نتیجه:
از آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که کتابخانه یکی از مهمترین عناصر حکومت فاطمیان بوده است؛ جایی که خلفای فاطمی در آن نقش بسیار مهم و چشمگیری داشتند. خلفای فاطمی برای توسعۀ آموزش اسلامی، ابتدا به ترویج فرهنگ خود در شمال افریقا و سپس مصر پرداختند. آنها رقیبی جدی برای عباسیان در بغداد بودند؛ چراکه با توسعۀ علم و دانش، راه برای تقویت فرهنگی آنها در منطقه هموار شد و این کتابخانههای فاطمی نقشی مهم در این موفقیت ایفا کردند. کتابخانههای فاطمی با یک نظام پیشرفتۀ جمعآوری، حفظ، ترجمه، فهرستنویسی، تصحیح و تحقیق، اضافه کردن حاشیه، مدیریت استخدام کارمندان، نظام آرشیوداری، بهترین الگو و نمونه برای رشد و توسعۀ نظام مدیریت در اسپانیای مسلمان شد. به پیروی و با الگوبرداری از مدل کتابخانههای فاطمیان، تعدادی کتابخانۀ خوب و غنی در سیسیل، جزیره کُرس ، سوریه، ساردینیا، الجزایر، لیبی و تمامی نواحی مدیترانه تأسیس شدند و توسعه پیدا کردند. این کتابخانهها باعث شهرت و غرور فاطمیان در سراسر آسیا، افریقا و حتی اروپا شدند.
برای مطالعۀ مقاله به زبان اصلی بر لینک زیر کلیک کنید:
Fatimid Library- History, Development and Management
پینوشتها:
[۱] مقاله فوق ترجمهای است از
FATIMID LIBRARY: HISTORY, DEVELOPMENT AND MANAGEMENT
که در نشریۀ زیر منتشر شده و قابل دسترسی است:
Journal of the Bangladesh Association of Young Researchers (JBAYR): Volume 2, Number 1, 2012 & 2013. ISSN 1991-0746 (Print), ISSN 2220-119X (Online). Published in September 2014, Pages-21-32. doi: http://dx.doi.org/10.3329/jbayr.v2i1.20538
[۲] Nakhlu Zatul Akmam
[۳] A.T.M. Shamsuzzoha
[۴] تمام تواریخ در این متن به میلادی است مگر ابنکه به هجری بودن تصریح شود.
[۵] Gates, 1968, p. 22
[۶] Padover, 1965, p.347
[۷] Hossain, 1968, pp. 65-66
[۸] Shamsuzzoha, 2010, pp.113-122
[۹] Lane Poole, 1977, pp.117-157).
[۱۰] Padover, 1965, p.355
[۱۱] Shalaby, 1954, p.105
[۱۲] Pinto, 1929, p.356
[۱۳] International Encyclopedia, 2000, p.443
[۱۴] Imamuddin, 1983, p.33
[۱۵] Nakosteen, 1964, p.70
[۱۶] Hitti, 1960, p.629
[۱۷] Haq, 1978, p.130
[۱۸] Padover, 1965, p.356
[۱۹] International Encyclopedia, 2000, p.443
[۲۰] De Lacy, 1923, pp. 138-139
[۲۱] Bukhsh, 1929, p.308
[۲۲] Lane Poole, 1910, p.149
[۲۳] Hitti, 1960, p.629
[۲۴] Ali, 2002, pp.68-69
[۲۵] Padover, 1965, p.355
[۲۶] Dey, 1396-97 (Bengali calendar), p.54
[۲۷] Thompson, 1939, pp.358-359
[۲۸] Mayerhof, 1965, p.356
[۲۹] Imamuddin, 1983, p.37
[۳۰] Padover, 1965, p.358
[۳۱] Imamuddin, 1961, p.8
[۳۲] Wedgeworth, 1958, p.266
[۳۳] Padover, 1965, pp.354-358
[۳۴] Haque, 2008, p.121.
[۳۵] Pinto, 1929, p.216
[۳۶] Shalaby, 1954, pp.106-107
[۳۷] Ahmad, 1956, pp.82-183
[۳۸] Cennedy, 1956, 28 p.5
[۳۹] Mez, 1973, p.173
[۴۰] Imamuddin, 1983, p.38
[۴۱] Hitti, 1960, p.631
[۴۲] Bukhsh, 1902, p.130
[۴۳] Haque, 2008, p.120
[۴۴] Imamuddin, 1983, p.37
[۴۵] Shustery, 1938, p.166
[۴۶] Mez, 1973, p.177
[۴۷] Shalaby, 1954, p.101
[۴۸] Iamuddin, 1983, p.38
[۴۹] Goitein, 1967, pp.1-133
[۵۰] Haq, 1978, pp.126-135
[۵۱] Quoted from Pinto, 1929, pp.227-228
[۵۲] Shustery, 1938, p.167