مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

گروه مطالعات قرآنی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نشست تخصصی نقد و بررسی «تفاسیر شیعی و تحولات تاریخی ایران» را با حضور دکتر فروغ پارسا (مؤلف)، دکتر محمدعلی ایازی و دکتر فاطمه جان‌احمدی برگزار کرد. «تفاسیر شیعی و تحولات تاریخی ایران» تلاشی است برای تبیین تأثیر عوامل تاریخی ـ فرهنگی بر دیدگاه و رویکردهای مفسران شیعه در سده دهم و یازدهم هجری. در این دو سده، سه مکتب فکری عالمان فقه‌گرا، عالمان حکمت‌گرا و عالمان اخباری در محافل علمی شیعی قابل تشخیص است. هر سه مکتب نگارش‌های تفسیری آن بازه زمانی را مورد تأثیر قرار داده‌اند. آنچه در ادامه خواهید خواند گزارشی است از این نشست.

در ابتدای این نشست، خانم دکتر پارسا به معرفی کتاب خود با عنوان «تفاسیر شیعی و تحولات تاریخی ایران» پرداخت و گفت: «این کتاب بخشی از برنامه تحقیقاتی درازمدت من است که موضوع محوری آن تفاسیر شیعه است. تفاسیر شیعه از سده دهم آغاز شده و این کتاب دربرگیرنده سده دهم و یازدهم آن است. کتاب بعدی که نگارش آن به پایان رسیده، سده دوازدهم و سیزدهم را پوشش داده است. نگارش کتاب سوم که مربوط به سده چهاردهم است، هنوز به پایان نرسیده است».

دکتر پارسا

نویسنده کتاب پس از بیان این موضوع، این گونه جلد نخست کتاب خود را معرفی نمود: «آن کاری که در حقیقت در جلد اول این اثر انجام شده، تدوین تاریخ تفسیر شیعه است. همان گونه که می‌دانیم، سده دهم مقطعی بسیار مهم در تاریخ ایران است. اهمیت این سده به دلیل شکل‌گیری قدرت شیعه‌مذهب صفوی در ایران است که مذهب رسمی کشور را شیعی اثنی‌عشری نمود. گرچه قبل از صفویان دولت‌های شیعه‌مذهب دیگری مانند آل بویه نیز بودند، خدمات دولت صفوی به مکتب تشیع بسیار زیاد است».

ایشان افزود: «در این اثر من تلاش کردم نشان دهم تفسیر قرآن کریم به لحاظ رویکرد و روش‌شناسی که مورد نظر مفسران آن دوره بوده از عوامل تاریخی و فرهنگی دوران خود متأثر شد. البته این ایده مخصوص سده دهم که ما درباره آن صحبت می‌کنیم نیست و به اعتقاد من، ما در تمام ادوار تاریخی می‌توانیم این مسئله را به اثبات برسانیم که رویکردهای تفسیری یک مفسر از شاخص‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دوران خودش به میزان زیادی متأثر می‌شود. من در این اثر نشان داده‌ام که در هر دوره‌ای، یک الگوواره معرفتی داریم که مفسر به عنوان یک شخصیت علمی و فرهنگی از آن متأثر می‌شود».

خانم دکتر پارسا در ادامه بخش‌های کتاب «تفاسیر شیعی و تحولات تاریخی ایران» را چنین شرح داد: «در این اثر، سده دهم و یازدهم به سه دوره تاریخی تقسیم شده است:

دوره اول، دوره پیدایش و شکل‌گیری دولت صفوی است که از شاه اسماعیل اول شروع می‌شود و تا اواخر سده، یعنی سال ۹۹۶، تداوم می‌یابد.

تشیعی که شاه اسماعیل در این عصر دارد یک تشیع غالیگرانه است؛ زیرا او به کمک سپاه قزلباش خود توانست بر ایران سیطره پیدا کند. اما بعد از سپری شدن دوران انقلاب و تثبیت انقلاب صفویان در ایران، شاهد مهاجرت عالمان شیعه‌مذهب از مناطق مختلف از جمله عراق، بحرین و مخصوصا جبل عامل به ایران هستیم. مهاجرت علمای دینی به‌خصوص از جبل عامل ثمراتی در محافل علمی و دینی ایران داشت. درواقع به دلیل اقتدار دینی و شخصیتی برخی از عالمان جبل عامل، رویکردهایی که در محافل دینی ایران وجود داشت تغییر پیدا کرد. مهم‌ترین شخصیت این دوره، محقق کرکی است که ساختار محکم و قدرتمند دینی را در دولت صفویان به‌وجود ‌آورد. او موفق شد یک الگوواره معرفتی را که به‌شدت رویکرد فقاهتی داشت، در سرزمین ایران ایجاد کند. اعتقاد من این است که محقق کرکی مکتب فقیهان عاملی را در ایران در این دوره ایجاد کرد. من در این اثر نشان دادم که رویکرد عالمان دینی از عرفانی فلسفی تمایز پیدا کرد و به رویکرد فقهی گرایش یافت؛ به همین دلیل تفاسیر شیعی نوشته‌شده در این دوره گرایش‌های فقهی و فقاهتی پیدا کردند. از جمله این تفاسیر، تفسیر زبده‌البیان محقق اردبیلی، تفسیر شاهی از میر ابوالفتح جرجانی، و رسائل شهید ثانی است».

موضوع بعدی سخنان نویسنده کتاب درباره دوره دوم بود. ایشان با اشاره به این نکته که مطالب این بخش کتاب به تفاسیر شیعه در دوران حکومت شاه عباس کبیر مربوط است گفت: «دوره دوم، دوره شکوه و اقتدار دولت صفوی است. در این دوره، اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مردم بسیار بهبود یافته است. از شاخص‌های این دوره رویکرد تساهل دینی شاه عباس است که در این عصر اتخاذ شده است. اگرچه بر اساس منابع تاریخی، شاه عباس اقتدار دینی برای عالمان قائل بود، سعی می‌کرد که مانع مداخله بسیار فقیهان در سیاست شود. به‌هرحال باید اعتراف کنیم که این رویکرد تساهل مذهبی شاه عباس، تأثیر خود را در محافل دینی گذاشت.

در این دوره، حلقه‌ای از علمای حکمت‌گرا مانند ملاصدرا، شیخ بهایی و میرداماد شکل گرفت که علاقه‌مند بودند بین قرآن و فلسفه سازگاری ایجاد کنند. به همین خاطر است که می‌بینیم این عالمان تفاسیری بر قرآن نوشته‌اند که رویکرد حکمت‌گرا دارد».

دکتر پارسا درباره دوره سوم گفت: «این دوره از دهه‌های سوم و چهارم صفوی آغاز می‌شود و تا آخر سده یازدهم ادامه پیدا می‌کند. دوره سوم، دوران ثبات و آرامش دولت صفوی است. در سایه این ثبات و آرامش، عالمان و دانشمندان به فعالیت‌های علمی گرایش بیشتری پیدا کردند. در این دوره رویکرد فقاهتی محقق کرکی همچنان ادامه یافت؛ همچنین، میرزا محمدامین استرآبادی آثار بسیاری نگاشت که در نتیجه رویکرد حاکم بر آنها ــ یعنی اخذ دین از روایات و احادیث ــ‌ بسیاری از عالمان دینی همراه وی شدند. بنابراین بسیاری از عالمان دینی در سده یازدهم به سوی اخباریگری رفتند و این گونه بود که اخباریگری غلبه یافت. شیخ‌الاسلام‌های قم (ملامحمد طاهر قمی)، اصفهان (مجلسی) و مشهد (شیخ حر عاملی) به مکتب اخباری وابسته هستند. رویکرد غالب بر تفاسیر این دوره ــ مانند تفسیر صافی از ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر برهان، تفسیر نورالثقلین و… ــ نیز اخباری‌گری است».

در ادامه این نشست، خانم دکتر فاطمه جان‌احمدی، به عنوان اولین نقاد این اثر، به سخنرانی پرداخت. این پژوهشگر تاریخ در ارزیابی این کتاب گفت: «کتاب «تفاسیر شیعی و تحولات تاریخی ایران» تلاش می‌کند تکامل تفاسیر شیعه را در این عصر نشان دهد و سنت عالمان شیعه را معرفی کند. از طرف دیگر نویسنده در این اثر می‌کوشد دخالت مکاتب فکری عالمان را در تفاسیر شیعه نشان دهد و همچنین اوضاع سیاسی و اقتدار فکری دانشمندان شیعه را در عصر خیزش دولت شیعه بررسی نماید. این استاد دانشگاه، کتاب «تفاسیر شیعی و تحولات تاریخی ایران» را کتابی بسیار خوب، ارزشمند و دم‌دستی برای دانشجویان کارشناسی دانست؛ زیرا یک دوره تاریخی از تلاش عالمان دینی را در حوزه تفاسیر نشان می‌دهد، اما برای دانشجویان سطح تحصیلات تکمیلی اطلاعات چندانی دربرندارد؛ زیرا آنها خود باید به منابع دست اول این مباحث مراجعه نمایند».

اولین نقد ایشان بر عنوان کتاب بود که چنین بیان شد: «بر اساس توضیحاتی که نویسنده در مقدمه کتاب آورده و بر اساس صحبت‌هایی که در این جلسه مطرح شد، بهتر بود به جای عنوانی که اکنون برای کتاب وجود دارد، عنوان «تأثیر تاریخ بر تفسیر و مفسران شیعه» به‌کار می‌رفت. اگر کتاب چنین نامی داشت بسیار بهتر بود و بسیاری از نقدهایی که امروز بر این اثر وارد است دیگر مطرح نمی‌شد».

از دیگر نقدهایی که این استاد دانشگاه بر این کتاب وارد نمود این بود که «نویسنده در نگارش این اثر، در بسیاری از جاها از سیر مطالعاتی خود خارج شده و به عبارت دیگر به حواشی رفته است. در برخی از جاها دیده می‌شود عناوین و تیترهایی انتخاب می‌شود که نیازمند بحث‌های طولانی و مفصل است، اما نویسنده بسیار به اختصار بدانها اشاره کرده است. یا در برخی از قسمت‌ها دیده می‌شود که بحث ابتر باقی مانده است؛ مثلاً در بحث نهادهای دینی و تعامل حکومت، این بحث کاملاً ابتر مانده است. در این اثر، نویسنده از تعامل مفسران با حکومت سخن گفته است. در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که چه عواملی موجب شده است مفسران با حکومت به تعامل بپردازند. پاسخ به این پرسش قابلیت این را داشت که در یک فصل جداگانه بیان و شرح داده شود؛ حال‌آنکه مؤلف چنین نکرده است».

جان احمدی در بخش دیگری از صحبت‌های خود، نقدهای جدی تاریخی بر کتاب وارد کرد و گفت: «این اثر به لحاظ تاریخی بسیار ضعیف است و البته انتظاری هم از نویسنده که متخصص تاریخ نیست و رویکرد قرآنی دارد، نیست. بااین‌حال بهتر است که در ویرایش‌های بعدی حتماً از متخصصان تاریخ استفاده شود. از جمله مواردی که می‌شود به عنوان اطلاعات اشتباه تاریخی در این اثر مطرح کرد عبارت است از: «صفویان بر ایران مسلط شدند…»، «مغولان دین نداشتند…» و همچنین اغلاط و رویکردهای تاریخی درباره برداشت از زیدیه، اسماعیلیه و حتی امامیه در این کتاب بسیار زیاد است».

نقد و بررسی کتاب «تفاسیر شیعی و تحولات تاریخی ایران1»

این نویسنده و پژوهشگر تاریخ در بخش دیگری از نقدهای خود بر کتاب گفت: «کاش در این اثر مشخص می‌شد که از بین اصولی‌ها، اخباری‌ها و حکمت‌گراها کدام یک تفسیر شیعی خوبی نگاشته‌‌اند».

خانم جان احمدی پس از بیان این موضوه که «ای کاش ویژگی‌های سه دوره مطرح‌شده در این کتاب به تفصیل بررسی می‌شد»به موضوع تفسیر توجه نمود و گفت: «در این اثر، چرایی توجه شیعه به تفسیر نیامده است. شاخص‌های تفسیر شیعه ناقص است».

نکته آخری که نخستین ناقد این جلسه بیان نمود موضوع نبود بخشی با عنوان نتیجه‌گیری در این اثر بود. ایشان با اشاره به این موضوع گفت: «به دلیل نتیجه‌گیری نکردن از بحث، خواننده نمی‌تواند بفهمد که نتیجه این اثر چه بوده است».

در ادامه این جلسه، حجت الاسلام دکتر ایازی به عنوان دومین نقاد سخنان خویش را بیان نمود. ایشان در بخش اول صحبت‌های خود، این اثر را کتابی بسیار ارزشمند دانست که نویسنده برای تألیف آن بسیار زحمت کشیده است. این استاد دانشگاه گفت: نگاه من به این اثر یک نگاه معرفتی است. نگاه معرفتی دو بعد درونی و بیرونی دارد؛ من در اینجا از بعد بیرونی و ناظر به صحبت‌های خانم دکتر جان احمدی، به این اثر نگاه می‌کنم. نویسنده در این کتاب، یک فضاشناسی تدوین تفسیر را در بازه زمانی قرون دهم و یازدهم مورد توجه قرار داده است. او در این اثر نمی‌خواهد درباره جزئیات داوری کند، بلکه می‌خواهد بررسی کند در بازه زمانی مورد نظر تألیف کتاب، چه اتفاقاتی رخ داده است. بنابراین نویسنده یک نگاه سیاسی دارد و آنچه نگاشته نظر و تحلیل سیاسی است».

این نشست با پرسش و پاسخ حضار به پایان رسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *