به تازگی رساله خطی کوچکی دیدم که در سال ۱۲۸۰ ق توسط یک از عالمان اهل سنت با نام صبغة الله بن محمد غوث، در باره مقدار مهریه و صداق فاطمه زهرا (س) نوشته شده و در کتابخانه دانشگاه هاروارد نگه داری می شود. فارغ از این که در آثار حدیثی و تایخی شیعه صداق حضرت چه اندازه آمده، هدفم مرور بر این رساله کوچک از این عالم سنی است. وی روایات را دو دسته کرده، دسته ای که صداق را ۴۰۰ درهم و دسته ای که ۴۸۰ درهم می داند. می دانیم که درهم، سکه نقره و دینار سکه طلاست. مولف سپس سعی کرده است تا اسناد این نقلها و اختلافات آنها را بررسی کند.
به گزارش خبرآنلاین، بنده به مناسبت ایام فاطمیه (س) سعی کردم لب مطالب این رساله را بیاورم، هرچند ترجمه کامل متن نیست.
در مقدمه رساله، در باره نام این رساله و نام مولف آن آمده است:
مولف گوید: برخی از دوستان از من در باره صداق سیدتنا فاطمه زهرا سوال کردند. برخی آن را ۴۸۰ درهم و برخی ۴۰۰ درهم گفتهاند. و برخی هم چهارصد مثقال نقره.
من می گویم: ابن اسحاق از مجاهد از امام علی (ع) نقل کرده است که علی (ع) به خواستگاری فاطمه آمد. حضرت پرسیدند: چه داری؟ گفت: چیزی ندارم. حضرت گفتند: زره ای که از غنائم گرفتی چه شد. (و همان را مهریه قرار دادند).
در اینجا مولف در سند این حدیث بحث می کند که مجاهد که نمی توانسته از مام علی (ع) نقل کرده باشد.
خبر بعدی از ابن سعد است که به نقل از جعفر بن محمد ز پدرش نقل کرده است که علی (ع) صداق فاطمه را زره قرار داد «درعا من حدید».
ابن سعد روایت دیگری از عکرمه نقل می کند که گفت: وقتی علی (ع) به خواستگاری فاطمه رفت، از او پرسید: درع حُطمیه (یعنی همان زره) که گرفتی چه شد؟ عسقلانی این حدیث را مرسل اما صحیح الاسناد دانسته است.
احمد بن حنبل هم نقل کرده است که مردی از علی (ع) شنید که گفت: من خواستم به خواستگاری فاطمه نزد رسول خدا (ص) بروم. گفتم: به خدا هیچ الی ندارم و از فاطمه خواستگاری کردم. حضرت فرمود: چیزی داری؟ گفتم: خیر. گفتند: درع حطمیه که روز فلان و فلان به تو دادم چه شد. گفتم: پیش من است. فرمود:همان را به عنوان صداق به فاطمه بده.
روایت دیگری با سند از ابن عباس نقل شده است که، وقتی علی با فاطمه ازدواج کرد، رسول گفت: چیزی به فاطمه بده. گفتم: چیزی ندارم. حضرت پرسید: زره حطمیه تو چه شد. سند این روایت هم درست است.
نسائی هم روایتی از ابن عباس دارد که گفت: علی (ع) گفت: من با فاطمه که ازدواج کردم، به رسول خدا (ع) عرض کردم که من را داماد خودتان کنید. فرمود: چیزی به او بده. گفتم: ما عندی من شیء چیزی ندارم. حضرت فرمود: فاین درعک الحطمیة. گفتم نزد من است. حضرت فرمود: همان را به ایشان بدهید.
نویسنده گوید: ابن عباس در این واقعه حاضر نبوده، (چون سن وی اقتضاء ندارد) و بسا آن را از علی (ع) شنیده است. در این روایت، گاه وساط در سند کامل است گاه ناقص و مرسل. اما روایات مرسل صحابه هم در حکم مرفوع است.
ابوداود با سند خود از مردی از صحابه نقل کرده است که گفت: وقتی علی با فاطمه ازدواج کرد و خواست با او باشد، رسول (ص) مانع شدند تا آن که چیزی به فاطمه بدهد. او گفت: چیزی ندارم. حضرت فرمود: زره خود را به او بده. او زره اش را داد و ازدواج کرد. سند این حدیث هم خوب است و مشکل این که گفته «مردی از صحابه» از نظر سند اشکالی ندارد. ابوداود شبیه همین روایت را از ابن عباس هم نقل کرده است.
نویسنده گوید: این روایت دلالت بر آن دارد که صداق فاطمه زهرا، درع حُطمیه یا همان زره وی بوده است. در معنای حطمیه ـ به ضم حاء ـ ابن اثیر گفته است که زره ای است که شمشیرها را می شکند، چون محکم و سنگین است. در معنای آن نیز گفته اند که این نوع زره به طایفه ای از بنی عبد قیس منتسب به حطمة بن محارب منسوب است که کارشان ساختن زره بوده است. این قول به واقعیت نزدیک تر است.
محب الطبری گفته است:عقد بر پایه همین زره بسته شد. علی آن را نزد رسول (ص) فرستاد. حضرت دستور داد آن را فروختند و پولش را به حضرت دادند. در باره قیمتی که فروخته شده اختلاف شده است. ابن سعد از عکرمه نقل کرده که 400 درهم بود. ابویعلی در نقلی دیگر از مجاهد آورده است که علی (ع) گفت که رسول خدا (ص) با صداق زره فاطمه را به عقد من درآورد. آن را فروختند و قیمت آن 400 درهم شد.
دولابی هم در کتاب ذریة الطاهره گفته است امام علی (ع) خواست به خواستگاری فاطمه برود. کسی از موالی او به وی گفت که فاطمه از رسول (ص) خواستگاری شده. چرا تو به خواستگاری نمی روی، حتما به تو خواهد داد. گفتم من چیزی ندارم. او گفت:تو برو، حتما رسول (ص) دخترش را به تو خواهد داد. آن قدر اصرار کرد تا من رفتم. رسول (ص) هیبت و جلالتی داشت. وقتی نشستم، نتوانستم چیزی بگویم. حضرت پرسید:کاری داری؟ من ساکت بودم. فرمود: شاید برای خواستگاری آمده ای؟ گفتم آری. پرسیدند: چیزی داری تا با آن وی را بر خود حلال کنی؟ گفتم: چیزی ندارم. ازمن در باره زره ام پرسیدند. گفتم همان را دارم که قیمت آن ۴۰۰ درهم است. حضرت فرمود او را بر اساس همین به عقد تو درآوردم.
مشکل این روایت این است که مجاهد سنش آن قدر نبوده که این را از علی (ع) شنیده باشد.
به هر حال در این روایات آمده است که قیمت زره ۴۰۰ درهم بوده است، اما سند این روایات متصل نیست.
ابویعلی با سند خود روایتی را نقل کرده که علی (ع) گفت: به حضرت عرض کردم: اسبم را بفروشم یا زره ام را. فرمودند: زره را. و من به 12 اوقیه فروخته و آن را مهر فاطمه قرار دادم. این سند به نظر نویسنده مشکلاتی از نظر مجهول بودن برخی از راویانش دارد.
ابوعبید در کتاب الاموال خود از علی (ع) نقل کرده است که گفت: رسول خدا (ص) فاطمه را بر اساس ۴۸۰ درهم به عقد من درآورد. ابو عبید گوید: هر درهم در عهد رسول (ص) ۶ دوانق بوده است. سیوطی سند این حدیث را ضعیف دانسته است.
انس بن مالک هم در روایتی در باره ازدواج علی (ع) با فاطمه نقل کرده که حضرت گفت: اسبت را نفروش چون به آن نیاز داری، اما زره را بفروش. آن را به 480 درهم فروخته نزد حضرت آوردم و ایشان آن را در دامن خود گذاشت. نویسنده گوید که این حدیث در چندین منبع آمده از جمله طبری و عسقلانی که آن را به ابن ابی حاتم منسوب کرده، اما من در مسند احمد نیافتم. بخش هایی از آن درمنابع دیگر هم آمده است. این نقلها حکایت از آن داردکه صداق فاطمه زهرا ، همان زره بوده که به 480 درهم فروخته شده و این صحیح و درست است. در واقع این حدیث که مقدار را 480 می داند، سند مقبول تر و متصلی دارد.
البته این دو دسته روایت را که یکی ۴۰۰ و دیگری ۴۸۰ درهم دانسته، می توان به نوعی جمع کرد که قیمت آن زره ۴۰۰ درهم بوده اما به ۴۸۰ درهم فروش رفته است. حلبی در سیره اش نوشته که زره را عثمان خرید و پول به رسول (ص) داد و زره را هم به علی (ع) باز گرداند.
در خبر دیگری آمده است که علباء بن احمر گفت:علی گفت: من از رسول (ص) برای فاطمه خواستگاری کردم. علی برای این کار، زره اش را با برخی چیزهای دیگر فروخت که 480 درهم شد. رسول (ص) فرمود: دو ثلث این پول را برای عطریات و یک ثلث آن را لباس تهیه کردند. به نظر نویسنده، رجال این حدیث از ثقات هستند، اما منقطع است، برای این که علباء بن احمر نمی توانسته از امام علی (ع) شنیده باشد. بنابرین احتجاج به آن درست نیست.
ابن سعد در خبر دیگری به نقل از علباء بن احمر یشکری نقل کرده است که علی (ع) با فاطمه ازدواج کرد و برای آن شتری داشت که به ۴۸۰ درهم فروخت. حضرت دستور داد و ثلث آن را برای عطریات و یک ثلث آن را برای لباس قرار دهند. به نظر نویسنده آنچه در این خبر مهم است این که عدد ۴۸۰ را که گروهی از روایات قبلی گفتند، تایید می کند. (البته اینجا بعیر آمده نه زره).
بسیاری از منابع که نویسنده از آنها نام برده گفته اند که عمر در یکی از خطبه هایش گفت: رسول (ص) صداق هیچ یک از دخترانش را بیش از 12 اوقیه قرار نداد. هر اوقیه 40 درهم بوده و مجموعه این به 480 درهم می شود.
اما روایتی که ابوالخیر قزوینی حاکمی از انس آورده است که رسول (ص) مهریه دخترش فاطمه را برای ازدواج با علی (ع) ۴۰۰ مثقال نقره قرار دارد، حدیثی که در المواهب اللدنیه قسطلانی هم آمده، من سندش را ندیده ام. اگر هم درست باشد، چنان که در حاشیه مواهب آمده، ممکن است به این معنا باشد که قدری بر وزن دراهمی که گفته شده ۴۸۰ بوده، افزوده شده، شاید هم در عقد، بر مقداری که درهم بر آن اساس فروخته شده افزوده شده، و این که درهم معتبر اندازه اش به مقدار مثقالهای ذکر شده از نظر وزن بوده است. به نظر نویسنده هیچ کدام از این دو احتمال قابل قبول نیست. آنچه درست است این که مثقال در اینجا فقط اشاره به وزن (نه اندازه معین بلکه وزن کلی) است. مثل این که مثلا آمده است: هر کسی که ذرة المثقالی در دلش ایمان باشد، داخل جهنم نمی شود. مثقال در اینجا فقط مقداری از وزن است، کم باشد یا زیاد. در عرف مردم معمولا مثقال را فقط در باره دینار (طلا) بکار می برند، اما اینجا، این طور نیست و بر درهم اطلاق شده است. اگر مثقال به معنایی باشد که گفتیم، یعنی مقداری از وزن، معنای حدیث انس، این است که رسول (ص) فاطمه را بر اساس ۴۰۰ وزن فضه به ازدواج علی (ع) در آورد. فضه کلمه ای است که بر درهم اطلاق می شود و این امری متعارف است. بدین ترتیب این روایت هم به همان دسته از روایاتی بر می گردد که مبنای مهریه را ۴۰۰ درهم دانسته اند.
نویسنده گوید: این آن چیزی بود که از جستجوی در این روایات، برای من بدست آمد و خداوند به صواب آگاه تر است.
نگارش این رساله از سوی مولف روز چهارشنبه ۱۸ ربیع الاول سال ۱۲۷۹ از هجرت پایان یافت.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله و صحبه و سلم.
و انا المفتقر الی الله صبغة الله بن محمد غوث کان الله لهما و لاسلافهما. تمت ۱۲۸۰.