مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

با ايجاد حكومت جهاني به دست حضرت مهدي(عج)، آرمان والاي تشكيل جامعه بزرگ بشري و خانواده انساني تحقّق مي‏پذيرد و آرزوي ديرينه همه پيامبران، امامان، مصلحان و انسان‌دوستان برآورده مي‏شود. اما اين مهم ميسر نمي شود مگر با همراهي و پشتيباني مردم، لذا براي تبيين جايگاه مردم در اين حركت و نقش آنها در ايجاد حكومتي جهاني بر پايه عدالت و آزادگي، گفتگويي را با حجت الاسلام و المسلمين سليميان عضو هيئت علمي پژوهشكده مهدويت انجام داده ايم كه از منظر فرهيختگان محترم مي گذرد.

جايگاه مهدويت در تفكر شيعي چگونه است؟

اين اميد به آمدن مصلح جهاني، ريشه در باورهاي همه اقوام و ملل دارد و كم و بيش به گونه‏هاي متفاوت همه‌جا وجود دارد؛ اما در باور شيعي به‌طور روشن و شفاف مطرح است. در اين تفكّر، امام منتظر و نجات‌بخش نهايي، زنده است و روزي به فرمان خداوند ظهور كرده و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد.

با استقرار حكومت حضرت امام مهدي موعود عجل ‌الله فرجه، از يك سو مدينه فاضله مورد نظر شيعه در چارچوب نظام امامت تحقّق مي‌يابد و از سوي ديگر، از نگرگاه فلسفه تاريخ شيعي، پايان تاريخ شكل ‌مي‌گيرد.

 آيا در اين زمينه نظر شيعه و اهل سنت يكسان است؟

خير، برخلاف اهل‌سنّت، امامت نزد شيعه بحث اعتقادي و كلامي است و زواياي گوناگوني دارد. در اين مذهب، ولايت امام ابعاد تكويني و تشريعي دارد و در حكومت منحصر نمي‌شود.

شهيد مطهري در اين باره مي‌نويسد: «ما هرگز نبايد چنين اشتباهي را مرتكب شويم كه تا مسئله امامت در شيعه مطرح شد، بگوييم يعني مسئله حكومت، كه در نتيجه مسئله به شكل خيلي ساده‌اي باشد و اين فروعي كه برايش پيدا شده، پيدا شود… اين تابع آن است كه ما اين مسئله را فقط در سطح حكومت و كوچك گرفتيم و اين اشتباه بزرگي است كه احياناً قدما [بعضي از متكلمين] هم گاهي چنين اشتباهي را مرتكب مي‌شدند… در حالي كه مسئله حكومت از فروع و يكي از شاخه‌هاي كوچك مسئله امامت است و اين دو را نبايد با يك‌ديگر خلط كرد». (مرتضي مطهر، مجموعه آثار، ج4، ص757و758)

بر اين اساس، بحث حكومت حضرت امام مهدي عليه‌ السلام فقط بعدي از ابعاد امامت آن حضرت است.

پيامبر اكرم‌ صلي ‌الله عليه و آله در باره حقيقت اقبال و توجه مردم به‌ حضرت‌ علي عليه ‌السلام ‌ فرمود:

 

 يَا عَلِيُّ إِنَّمَا أَنْتَ بِمَنْزِلَه الْكَعْبَه تُؤْتَى‏ وَ لَا تَأْتِي فَإِنْ أَتَاكَ هَؤُلَاءِ الْقَوْمُ فَسَلَّمُوا لَكَ هَذَا الْأَمْرَ فَاقْبَلْهُ مِنْهُمْ وَ إِنْ لَمْ يَأْتُوكَ فَلَا تَأْتِهِم؛ (عماد الدين طبري، بشاره المرتضي لشيعه المرتضي، ج2، ص 277)

 اي علي! تو به منزله كعبه هستي كه نزد او مي­روند و او نزد كسي نمي­رود. پس اگر اين مردمان نزد تو آمدند و امر حكومت را بر تو عرضه داشتند پس بپذير. و اگر نزد تو نيامدند تو پيش آنها نرو.

اين‌ حديث و احاديث مانند آن‌‌، به‌ روشني ‌مي‌رساند در صورتي‌ امام‌ نسبت‌ به‌ تشكيل‌ حكومت‌ وظيفه‌ دارد، كه ‌مردم‌ به‌ سوي‌ او آيند و زمينه تشكيل‌ حكومت‌ او را فراهم‌ آورند. در غير اين‌ صورت‌ امام‌ نسبت‌ به‌ تشكيل‌ حكومت‌ وظيفه‌اي‌ نخواهد داشت‌. چنانچه‌ حضرت‌ علي عليه‌ السلام ‌ پس‌ از رحلت‌ پيامبر صلي ‌الله عليه و آله از حكومت‌ كناره‌گيري‌ كرد، اگر چه‌ هرگز مسلمانان‌ را در برابر مشكلات‌ و سختي­ها تنها نگذاشت‌.

 وظيفه و حقوق متقابل مردم و  امام در حركت جهاني او چيست؟

به طور مسلم،‌ حق‌ امام‌ بر مردم‌ اين‌ است‌ كه‌ او را ياري‌ كنند و زمينه ‌حكومت‌ او را فراهم‌ سازند و حق‌ مردم‌ بر امام‌ اين‌ است‌ كه‌ به‌ وسيله‌ حكومت‌ به‌ امور ديني‌ و دنيوي‌ آنان‌ سامان‌ دهد. در صورتي‌ تشكيل‌ حكومت‌ و رسيدگي‌ به‌ امورجامعه‌ بر امام واجب‌ است‌ كه‌ نخست‌ مردم تمايل‌ به‌ حكومت‌ امام داشته‌ باشند و با حمايت ­هاي‌ خود از امام به‌ حكومت‌ اسلامي‌ تحقق‌ و عينيت‌ بخشند، و در غير اين‌ صورت‌ امام وظيفه‌اي‌ ندارد‌.

اهميت مقبوليت مردمي در جامعه اسلامي چيست؟

اهميت و تأثير مقبوليت مردمي در جامعه اسلامي تا آن‏جا اهميت دارد كه امام علي عليه ‌السلام يكي از عوامل مهم پذيرش خلافت را همين مسأله برمي‏شمارد:

أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّه وَ بَرَأَ النَّسَمَه لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّه بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّه ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ‏ مَظْلُومٍ‏ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا؛(نهج ‌البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، خطبه سوم (شقشقيه)، ص11) .

به خدايي كه دانه را كفيد و جان را آفريد، اگر اين بيعت كنندگان نبودند، و ياران، حجّت بر من تمام نمى‏نمودند، و خدا علما را نفرموده بود تا ستمكار شكمباره را برنتابند و به ياري گرسنگان ستمديده بشتابند، رشته اين كار را از دست مي‏گذاشتم و پايانش را چون آغازش مي‏انگاشتم و چون گذشته، خود را به كناري مي‏داشتم.

بنابراين‌، با اين‌ كه‌ امام‌ معصوم‌ از طرف‌ خدا به‌ حكومت‌ منصوب‌ شده ‌است‌، ولي‌ اين‌ مردم‌ هستند كه‌ بايد به‌ سوي‌ او روي‌ آورند و با حمايت­هاي ‌بي­دريغ‌ خود زمينه تشكيل‌ حكومت‌ را فراهم‌ آورند و تا وقتي‌ كه‌ چنين‌ آمادگي‌ در جامعه‌ پديد نيايد، امام‌ دست‌ به‌ تشكيل‌ حكومت‌ نمي‌زند، بلكه‌ فقط خود را در معرض‌ خلافت‌ و رهبري‌ قرار مي‌دهد و مردم‌ را به‌ سوي‌ خويش‌ فرامي‌خواند تا چنين‌ زمينه‌اي‌ در جامعه‌ پديد آيد.

 نقش مردم در ايجاد حكومت جهاني امام مهدي(عج) چيست؟

نقش مردم در حكومت حضرت مهدي عليه السلام، فراهم‌آوردن مقدمات و پديدآوردن زمينه براي شكل‌گيري حكومت جهاني آن حضرت است. پذيرش مردمي فقط در خواست و رأي بيشتر مردم نمايان مي‌شود. نه فقط بيشتر مردم با امام بيعت مي‌كنند، بلكه زماني فرا خواهد رسيد كه آنان به چنان عطش و شيفتگي مي‌رسند كه نياز ناگزير به حكومت جهاني موعود را با همه هستي حس مي‌كنند و آن را يگانه نظام تحقق‌بخش آرمان‌ها و اهداف عالي انساني مي‌دانند و به آن عشق مي‌ورزند. اين‌چنين نظام سياسي نه فقط بر آراي مردمي پشت‌گرم است و پذيرش مردمي را به هم‌راه دارد، كه اطمينان خاطر مردم را نيز سبب مي‌شود. در اين نظام، بين حكومت امام و مردم فقط پيوند «دولت ـ ملت» وجود ندارد، بلكه رابطه مريد و مراد و محبوب و محب است.

 

منبع: پايگاه اطلاع رساني پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *