ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب طبری مشهور به جریر طبری (زادهٔ ۲۲۴ در آمل – درگذشتهٔ ۳۱۰ هجری قمری در بغداد) (۲۱۸–۳۰۱ هجری خورشیدی) (۸۳۹-۹۲۳ میلادی) همهچیزدان، مورخ، مفسر قرآن و فیلسوف ایرانی،[۱] مؤلف کتاب تاریخ طبری مشهور به پدر علم و تاریخ و تفسیر است.
محمد بن جریر طبری در سال ۲۲۴ هجری قمری برابر با ۲۱۸ هجری خورشیدی در آمل چشم به جهان گشود. وی در عین تاریخنگار بودن مفسری پرتوان نیز بود، وی کتاب تاریخ طبری را نگاشت که در آن وقایع به ترتیب سال تنظیم شده و تا سال ۳۰۲ هجری را در برمی گیرد. تاریخ طبری مرجع عمده تاریخ جهان و ایران تا اول سده چهارم هجری است، همچنین این کتاب در واقع مأخذ عمده تمام کسانی واقع شدهاست که بعد از طبری به تألیف تاریخ اسلام اهتمام ورزیدهاند. وی از سنین پیش از نوجوانی در زادگاهش طبرستان به فراگرفتن فنون و دانش از جمله مبحث علم و عرفان مشغول گردید.
پس از فراگرفتن مقدمات علوم در ۱۲ سالگی آمل را ترک گفت و به ری روآورد. طبری پس از مدتی بینالنهرین را ترک کرد و برای آشنایی با اصحاب ری عازم مصر شد. او در این سفر از راه شام و بیروت گذشت و در ۲۵۳ قمری هنگام حکومت احمد بن طولون به مصر وارد شد و سه سال در آن دیار ماند و در شهر فسطاط مصر نزد پارهای از دانشمندان آن دیار شاگردی کرد. طبری طی سفرهای بسیار خود بیشتر سفرنامههایی را که حاوی تاریخ و جغرافیای پیش از زمان خود بود، مطالعه کرد. همچنین، طی آن سفرها با سیره نویسان گوناگونی در جهان دیدار کرد و اطلاعات زیادی از آنها به دست آورد.
او پس از زندگی سه ساله در مصر از راه شام به بغداد بازگشت و پس از زمان کوتاهی برای دیدار از وطنش راهی طبرستان شد و در سال ۲۹۰ قمری به آمل آمد. طبری پس از مدتی به بغداد بازگشت و در محلهٔ رحیه یعقوب اقامت نمود و مطالعات خود را ادامه داد. طبری در بغداد ضمن آن که دانش خود را در فقه، تاریخ، حدیث تکمیل میکرد، شاگردانی نیز تربیت نمود و زمانی که در محلهٔ قنطره البردان بغداد زندگی میکرد، نگارش تاریخ خود را با نام تاریخ الرسل و الملوک که با نام تاریخ طبری شناخته میشود، آغاز کرد.
او که روزانه چهل برگه از تاریخ خود را گردآوری میکرد و نزدیک به چهل سال به نوشتن تاریخ طبری پرداخت. به این ترتیب که از ۴۸ سالگی شروع به گردآوری نسخههای پراکنده سفرنامهها نمود و از ۶۵ سالگی بهطور مستمر در بغداد یادداشتهای پراکنده خود را به مدت ۲۳ سال تنظیم کرد تا آن که پیش از مرگش آن را به پایان رساند. وی در این بین یک بار به هندوستان هم سفر نمود. طبری در کنار تنظیم تاریخ خود، به خواهش المکتفی، خلیفه عباسی، کتابی درزمینهٔ وقف نوشت که در بر گیرندهٔ نظر همهٔ دانشمندان و مسلمانان تا آن زمان بود. طبری طی آن سالها کتاب جامع البیان عن تاویل را نیز در تفسیر قرآن نوشت که به تفسیر طبری شهرت پیدا کرد.
دورهای که طبری در آن میزیست مملو از اختلافات مذهبی و آشوبهای سیاسی بود، که انگ زدن و متهم کردن افراد به بدعت یا تشیع، سکه رایج آن عصر بود. خصوصاً در میان علمای همطرازی که نظریههای مختلف علمی داشتند. حنابله بغداد در آن عصر طبری را متهم کرد.
عزالدین بن اثیر در تاریخ وی را خوشرو با چشمان قهوهای رنگ، لاغر، قدکشیده، خوشزبان، زاهد و دنیاگریز وصف کردهاست. مقتدر برای حمایت و تحسین وی هدایایی برایش فرستاد و او نپذیرفت. یکی از وزیران عباسی نیز به همراه وصلهای پیشنهاد منصب وزیری را داد ولی وی منصب پیشنهادی قضاوت را رد نمود. در تاریخ آمدهاست که وی ملکی از پدرش در طبرستان داشته و با درآمد آن، امور خود و خانواده و شاگردانش را میگذرانده و نیازی به کمکهای مالی نداشتهاست.
طبری در شوال ۳۱۰ هجری قمری مصادف با ۳۰۱ شمسی در شهر بغداد درگذشت و او را در خانه اش به خاک سپردند. خطیب بغدادی مینویسد: «در تشییع جنازهٔ او انبوهی از خلق که شمار آنان را جز خدا کسی نمیدانست، حضور یافتند و چندین ماه، شب و روز بر آرامگاهش نماز میگذاردند. گروه بسیاری از ارباب ادب و دیانت، اشعاری در رثای او سرودند».
اکثر علما میگویند او از علمای و مفسران بزرگ است که در مورد او گفتهاند:
راوی میگوید: او اگر کتابی را فقط یک بار میخواند تمامی کتاب را حفظ میشد.
علی بن حسین مسعودی تاریخنویس و جغرافیدان و دانشمند و جهانگرد درکتاب مروج الذهب دربارهٔ طبری مینویسد: اما تاریخ ابو جعفر محمد بن جریر از همه تاریخها برتر و بر همه کتابهای نوشته شده در تاریخ فزونی دارد.
ملک الشعرا بهار شاعر، ادیب و نویسنده ایرانی میگوید: اگرچه مورخهایی مانند علی بن حسین مسعودی، ابوریحان بیرونی، یعقوبی و ابو علی مسکویه در زمینه تاریخ زحماتی کشیدهاند، لیکن هیچیک به قدر محمد بن جریر طبری رنج نبرده و به قدر او اطلاع وافر دربارهٔ ساسانیان نداشتهاست.
جلال خالقی مطلق پژوهشگر و شاهنامهشناس دانشگاه هامبورگ میگوید: در واقع شاهنامه و تاریخ طبری مکمل یکدیگر هستند، بسیاری از نکات تاریخی در تاریخ طبری در شاهنامه نیست و حجم بیشتری از مطالب شاهنامه در تاریخ طبری وجود ندارد.
تئودور نلدکه خاورشناس آلمانی میگوید: تاریخ طبری التقاط مطالب فراوانی است که با کوشش فراوانی فراهم آمدهاست. مطالب منابعی که با یکدیگر اختلاف داشتهاند در آن تهذیب نشدهاست. اما این وضع ارزش کار او را در نظر ما تا اندازه زیادی بالا بردهاست، زیرا به این ترتیب اخبار کهن، مطمئنتر از آن به دست ما رسیدهاست که طبری مورخ برای تعدیل آن رنج و کوشش به کار میبردهاست.
یوزف شاخت استاد آلمانی-انگلیسی پژوهشهای اسلامی دانشگاه کلمبیا در نیویورک میگوید: بهطور خلاصه، باید توجه داشت تا آنجا که ما میتوانیم کتاب وی را بررسی کنیم، تاریخ طبری با استفاده از منابع خود با دقت فراوان و یکپارچگی نگاشته شده و نسبت به کتابهای گذشته خود منحصر به فرد است.
یحیی بن شرف النووی دربارهٔ طبری گفتهاست: وی دارای نگاه و اندیشه بزرگ در بین تمامی هم عصران خود بوده است.
ابن خلکان: در عصر خود کوشاترین فرد در علم و پژوهش بود و صاحب طبقهبندی با شکوه در تفسیر، فقه، اجماع و تاریخ بود.
عزالدین بن اثیر: کتاب تاریخ ابو جعفر نزدیکترین انتقال تاریخ و تفسیر شواهد روزگار است وی با سخت کوش و بدون تقلید از دیگران کار خود را ادامه داد.
ابن تیمیه عالم الهیات، حدیث و فقه، منطقدان و اخترشناس در مورد طبری نقل کرد: وی در همه چیز پیشرو بود و برای انتقال تاریخ به هوس رجوع نکرد و انصاف را رعایت نمود.
جلالالدین سیوطی: امام ابو جعفر، از دیگراز مفسران در همه مباحث سر بود، وی یکی از امامان در مجموعهٔ از علوم بزرگ بود. ابو جعفر قادر به حفظ کتاب خدا، بینا از معنا، یک محقق در مقررات اصول جهان خود بود.
تاریخ طبری مطالب عظیمی از اطلاعات را به دست مردم میدهد و یکی از قدیمیترین تواریخ عمومی در جهان است. البته دیدگاه کلامی وی در تدوین تاریخش تأثیر گذاشته و تاریخ وی را به عدم بیطرفی در نقل تاریخ متهم کردهاست. هدف طبری از نگارش تاریخ، عرضهٔ تاریخ جهان از آغاز آفرینش تا زمان خود او بودهاست.
کتاب تاریخ طبری، شرح زندگی بشر از خلقت آدم تا زمان نگارندهٔ آن است. از دیدگاه او، سیر رویدادهای تاریخ جهان از زمان معینی آغاز شده و به رویدادهای زمان زندگی نویسنده انجامیدهاست. از نظر طبری تاریخ در حکم جریان واحدی است که در آن هر یک از قومها، نقش ویژهٔ خود را بازی کردهاند و عنایت الهی با فرستادن پیامبران و فرستادن کتابهای آسمانی با مردم همراه بوده و همهٔ مردم را در رودخانهای که نامش تاریخ است به سوی مقصدی معلوم که روز رستاخیز است رهنمون میشود. نسخهای از تاریخ طبری که در قرن ۶ و با نثری کهن کتابت شدهاست در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری میشود.
طبری اسطورههای ایران را از کیومرث، که در اوستا از او یاد شدهاست، آغاز میکند و از او به عنوان نخستین آدم در تاریخ ایران باستان یاد میکند. هوشنگ، پهلوان افسانهای را از نخستین پادشاه هفت اقلیم معرفی کرده که به ساختن پرستشگاه برای خداپرستان پرداختهاست. طبری چون به تاریخ هجرت محمد پیامبر میرسد، شیوهٔ تاریخنویسی را به کرونولوژی تغییر میدهد و رویدادهای هر سال از سالهای دیگر جداگانه نوشته شدهاند و چون رخدادهای سالی به پایان رسید به پیشآمدهای سال پس از آن میپردازد.
جلد نخست تاریخ طبری که تاریخ جهان از آفرینش تا مبعث است، مملو از اخبار اسرائیلی است. در بخش دیگر این کتاب، طبری نسبت به اتفاقها در مصر، شمال آفریقا و اسپانیا با نگاهی سکولار قلم میزند. از شهرت و اهمیتی را که تألیفات طبری در زمان خود مؤلف در قرون بعد احراز کردهاست از کثرت نسخی که انتشار یافتهاست میتوان استنباط کرد چنانکه از تاریخ او بیست جلد در کتابخانه عزیز از خلفای فاطمی عصر در نیمه اخیر قرن چهارم هجری وجود داشته، و وقتی صلاح الدین ایوبی در سنه ۵۸۹ مصر را تصرف کرد ۱۲۰۰ جلد آن فقط در کتابخانه سلطنتی نجا بودهاست. موضعگیری در مورد جنبشهای شیعی و قیامهای سیاسی مسئله دیگر طبری نهضتها و قیامهایی بود که در عصر وی وقوع یافته و وی شاهد وقوع این قیامها بودهاست.
بر اساس اظهار نظر برخی مورخین، هر یک از این کتابها دارای سی هزار صفحه بود، ولی بخاطر حجم بزرگ آنها شاگردان طبری از عهده تحریر و آموختن آن بر نیامده و طبری مجبور شد متن کتاب خود را مختصر کرده و هر یک را بقدر عشر (یک دهم) حجم اولیه خلاصه کند.[۱۸] اولین ترجمه فارسی تاریخ طبری به قلم ابوعلی بلعمی مشهور به تاریخ بلعمی است.