در اغلب آثار برجای مانده از سیره نگارانِ نخستین، روایاتی در بارة غزوة تبوک آمده است، اما این روایات در برخی موارد مهم، از جمله سبب وقوع این غزوه، اختلاف دارند. بنابر روایتی مشهور هدف پیامبر اکرم از این غزوه، مقابله با تحرکات و تدارک نظامی رومیان در نواحی شام بوده است.
گفته شده است نبطیانی که برای فروش آرد و روغن به مدینه می رفتند، اخبار راجع به شام را به مسلمانان می رساندند و به همین سبب مردم مدینه هر روز از اخبار آنجا آگاهی می یافتند. روزی یکی از ایشان خبری بدین مضمون آورد که هِرقل ، فرمانروای روم ، سپاهی بزرگ فراهم آورده ، اعراب قبایل لَخم و جُذام و غَسّان و عامله را با خود همراه کرده است ، طلایع سپاه در ناحیة بَلقاء * در شمال تبوک به سر می برند و فرمانروای روم به حمص آمده است (واقدی ، ج 3، ص 989ـ990؛ نیز رجوع کنید به ابن سعد، ج 2، قسم 1، ص 118ـ 119؛ بلاذری ، 1959، ج 1، ص 368). در روایتهای دیگر، بدون اشاره به این مسئله ، تنها آمده است که پیامبر اکرم به قصد نبرد با رومیان از مدینه خارج شد (عروة بن زبیر، ص 220؛ زهری ، ص 106؛ طبری ، ج 3، ص 101). یعقوبی (ج 2، ص 67) انگیزة پیامبر را از این غزوه ، خون خواهی جعفربن ابی طالب دانسته است .
پس از آنکه حضرت رسول قصد خویش را از نبرد با رومیان آشکار کرد، برخی از اصحاب و بویژه منافقان مدینه از حضور در سپاه تن زدند یا کوشیدند در دل مسلمانان از نتیجة نبرد با روم هراس بیفکنند (عروة بن زبیر، همانجا؛ واقدی ، ج 3، ص 995ـ 996؛ ابن هشام ، ج 4، ص 168ـ169؛ طبری ، ج 3، ص 101ـ 102، 108). می توان حدس زد که تأکید پیامبر برای رفتن به این سفر جنگی ، بیش از احساس خطر از جانب رومیان ، به سبب مسائلی بود که در مدینه وجود داشت و این سفر برخی از آنها را آشکار کرد. تبلیغات وسیع منافقان مدینه برای پراکندن مسلمانان و صف آرایی نیروهای عبداللّه بن ابیّ در برابر سپاه پیامبر و سپس بازگشت منافقان به مدینه (طبری ، ج 3، ص 103) و بنا بر روایتی ، سوءقصد به جان رسول اکرم به هنگام بازگشت از تبوک (عروة بن زبیر، ص 221؛ نیز رجوع کنید به طبرسی ، ج 1، ص 245ـ247)، مؤیدهایی بر این نظر است .
پیامبر در تجهیز سپاه امر به شتاب فرموده بود، اما دشواریهایی مانند گرمای سخت و دوری راه و فقر مالی برخی اصحاب وجود داشت (واقدی ، ج 3، ص 992؛ طبری ، ج 3، ص 101ـ102)، چندانکه این سپاه را «جَیش العُسرة » خواندند (رجوع کنید به بلاذری ، همانجا؛ نیز رجوع کنید به عروة بن زبیر، ص 220 که این غزوه را «غزوة العسرة » خوانده است )؛ ازینرو در این غزوه برخلاف غزوات دیگر، پیامبر قصد خود را بروشنی برای مردم بیان کرد تا برای نبرد آماده شوند. پیامبر نخست در ثَنیّة الوداع در نزدیکی مدینه اردو زد و سپس با سپاهی بالغ بر سی هزار تن به سوی شمال مدینه و مرزهای روم به راه افتاد (واقدی ، ج 3، ص 992، 996، 1002؛ ابن سعد، ج 2، قسم 1، ص 199).
پیامبر اکرم پیش از آغاز سفر، علی علیه السلام را به جانشینی خود در مدینه ، و به قولی به سرپرستی خانوادة خود، برجای نهاد (رجوع کنید به مسعودی ، ص 270ـ271). این مسئله موجب طعن منافقان بر امام علی گردید تا بدانجا که آن حضرت در جُرْفْ، جایی در نزدیکی مدینه ، به پیامبر پیوست . پیامبر اکرم ، حضرت علی را بازگرداند و جمله ای را به آن حضرت فرمود که طبق آن نسبت علی بن ابی طالب به پیامبر مانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه نبوت با حضرت محمد خاتمه یافته است (زهری ، ص 111؛ ابن هشام ، ج 4، ص 163؛ طبری ، ج 3، ص 103ـ 104). این حدیث ، که بعدها «حدیث منزلت * » نامیده شد، به عنوان یکی از مهمترین مناقب علی علیه السلام ، در آثار روایی به طرق گوناگون روایت گردید (مثلاً رجوع کنید به کوفی ، ج 1، ص 499ـ542؛ ابن بطریق ، ص 126 به بعد) و به عنوان یکی از ادلة نص بر خلافت بلافصل آن حضرت به آن استناد شد (علم الهدی ، ج 3، ص 5 به بعد؛ نصیرالدین طوسی ، ص 230؛ نیز رجوع کنید به جاحظ ، ص 153ـ160؛ ابن تیمیه ، ج 7، ص 325 به بعد). مسئلة مذکور با توجه به توطئة منافقان مدینه در آغاز سفر، بسیار مهم و جالب توجه است .
سپاه پیامبر پس از طی منازلی (رجوع کنید به واقدی ، ج 3، ص 999؛ نقشة تبوک ) به تبوک رسید و حدود بیست شب در آنجا ماند (همان ، ج 3، ص 1015؛ ابن سعد، ج 2، قسم 1، ص 119، 121). بنا بر روایت واقدی ، در همانجا آشکار شد که خبر لشکرکشی رومیان درست نبوده است (ج 3، ص 1019)، ولی بنا بر برخی روایات دیگر، فرمانروای روم نمایندگانی نزد پیامبر فرستاد که مورد توجه و لطف آن حضرت قرار گرفتند (رجوع کنید به بلاذری ، همانجا؛ قس واقدی ، همانجا). در همین فرصت پیامبر با اُکیدِربن عبدالملک کِندی ، حاکم دومة الجَندَل * ، و نیز با اهالی اَذرُح و جربا و اَیله به شرط پرداخت جزیه صلح کرد (واقدی ، ج 3، ص 1029ـ1032؛ ابن سعد، ج 1، قسم 2، ص 37؛ بلاذری ، 1413، ص 59، 68؛ طبری ، ج 3، ص 108ـ 109).
پیامبر در رمضان سال نهم به مدینه بازگشت (واقدی ، ج 3، ص 1056؛ یعقوبی ، ج 2، ص 68). آن حضرت عذر و سوگند کسانی را که از رفتن به غزوة تبوک سر باز زده بودند، پذیرفت و برایشان استغفار کرد، اما امر فرمود که مسلمانان با سه تن از آنان ، سخن نگویند و نشست و برخاست نکنند. آن سه تن توبه کردند و خداوند آیات 117 تا 119 سورة توبه را نازل فرمود و آنان را بخشید (زهری ، ص 108ـ111؛ واقدی ، ج 3، ص 1049ـ 1056؛ طبری ، ج 3، ص 111؛ نیز رجوع کنید به ابن قدامه ، ص 89 ـ93).
غزوة تبوک و آیاتی که در شأن آن نازل شد، منافقان را رسوا و اهداف و نقشه های بعدی آنان را برملا کرد و تأثیری بزرگ در گسترش و نفوذ اسلام در سراسر جزیرة العرب نهاد.
منابع: ابن بطریق ، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار ، قم 1407؛ ابن تیمیه ، منهاج السنة النبویة ، چاپ محمد رشاد سالم ، ] حجاز [ 1406/ 1986؛ ابن سعد؛ ابن قدامه ، کتاب التوّابین ، چاپ جورج مقدسی ، دمشق 1961؛ ابن هشام ، السیرة النبویة ، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری ، و عبدالحفیظ شلبی ، قاهره 1355/ 1936؛ احمدبن یحیی بلاذری ، انساب الاشراف ، ج 1، چاپ محمد حمیداللّه ، مصر 1959؛ همو، کتاب فتوح البلدان ، چاپ دخویه ، لیدن 1866، چاپ افست فرانکفورت 1413/ 1992؛ عمروبن بحر جاحظ ، العثمانیة ، چاپ عبدالسلام محمدهارون ، ] قاهره [ 1374/ 1955؛ محمدبن مسلم زهری ، المغازی النبویة ، چاپ سهیل زکار، دمشق 1401/ 1981؛ فضل بن حسن طبرسی ، اِعلام الوری ‘ بأعلام الهدی ‘ ، قم 1417؛ طبری ، تاریخ (بیروت )؛ عروة بن زبیر، مغازی رسول اللّه صلی اللّه علیه وسلم ، بروایة ابی الاسود، چاپ محمد مصطفی اعظمی ، ریاض 1401/ 1981؛ علی بن حسین علم الهدی ، الشافی فی الامامة ، چاپ عبدالزهراء حسینی خطیب ، تهران 1410؛ محمدبن سلیمان کوفی ، مناقب الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام ، چاپ محمدباقر محمودی ، قم 1412؛ مسعودی ، تنبیه ؛ محمدبن محمد نصیرالدین طوسی ، تجریدالاعتقاد ، چاپ محمدجواد حسینی جلالی ، ] قم [ 1407؛ محمدبن عمر واقدی ، کتاب المغازی للواقدی ، چاپ مارسدن جونز، لندن 1966؛ یعقوبی ، تاریخ .
منبع: دانشنامه جهان اسلام