مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

مرکز آموزش عالی: جامعه المصطفی العالمیه – مجتمع آموزش عالی امام خمینی(ره) – مدرسه تاریخ و ادیان

رشته:  تاریخ تمدن اسلامی/ مقطع: کارشناسی ارشد

عنوان: تنش و تنش‌زدايي ميان صفويه و عثماني(عوامل، پيامدها و سياست‌هاي دو دولت)

استاد یا اساتید راهنما: دكتر محمدرضا باراني

استاد یا اساتید مشاور: حسن حسين ‌زاده شانه‌ چي

دانش پژوه:  سيد حميد حسيني

تاریخ دفاع: ارديبهشت1388 / تعداد صفحات: 193

کلید واژه ها: صفويه ـ عثماني ـ تنش ـ تنش‌زدايي ـ پيامد ـ مذهب ـ سياست.

 

چکیده:

بدون ترديد تشكيل سلسله‌هاي صفويه و عثماني از مهم‌ترين وقايع تاريخي محسوب گرديده و پيامدهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي بسياري به دنبال داشته است؛ توسعه‌ روزافزون امپراتوري عثماني در قلمرو دولت‌هاي اروپايي و نگراني غرب از قدرت مسلمانان از يك سو‍ و همزماني آن با تأسيس قدرتي جديد به نام دولت صفويه در همسايگي آن با آرمان‌هاي مذهبي شيعي به زودي اين دو دولت مسلمان يكي به عنوان داعيه‌دار مذهب اهل‌سنت و ديگري با عنوان دولتي شيعي را در مقابل يكديگر قرار داد. اين مهم نگارنده را بر آن داشته تا به بررسي زمينه‌ها و عوامل ايجاد تنش و چالش ميان دولت‌هاي صفويه و عثماني و پيامدهاي آن از منظر فرهنگي، مذهبي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي پرداخته و همچنين سياست‌هاي اين دولت‌ها را در زمينه‌ تنش‌زدايي نيز مورد توجه قرار دهد. در اين راستا نقش درباريان، عالمان و انديشمندان و نظاميان در ايجاد تنش و همينطور تنش‌زدايي بررسي گرديده است. به زعم نويسنده علي‌رغم فراواني پژوهش‌ها و تحقيقات در مورد اين دو دولت، فقدان اثري مستقل در مورد عوامل تنش بين صفويان و  عثماني‌ها انجام اين تحقيق را توجيه‌پذير مي‌نمايد.

پرسش اصلی تحقیق، اين است كه: عوامل و پيامدهاي تنش ميان صفويان و عثماني‌ها چه بوده و طرفين چه سياست‌هايي را در اين زمينه اتخاذ كردند؟

فرضيه‌هاي مطرح شدهعبارتنداز:

1. رسميت يافتن تشيع توسط صفوي‌ها و تعصب صفوي و عثماني نسبت به مذاهب از عوامل مذهبي تنش بوده است.

2. اقدامات سياسي تبليغي و مهاجرت‌پذيري يا مهاجرت‌گريزي شيعيان و سني‌ها از عوامل سياسي اجتماعي تنش ميان آن‌ها بوده است.

3. فراهم آمدن زمينه حضور استعمارگران و دولت‌هاي خارجي در سرزمين‌هاي اسلامي پيامد تنش بين صفويه و عثماني بوده است.

به لحاظ روش تحقیق این پژوهش توصيفي تحليلي بوده و بر اساس اسناد و مدارك تدوين يافته و هدف پژوهشي آن توصيف و تحليل عوامل و پيامدهاي تنش ميان صفويان و عثماني‌ها و استفاده كاربردي از آن در تحليل روابط ميان دولت‌هاي مسلمان و همچنين بهره‌گيري عملي در آسيب‌شناسي انسجام اسلامي در دوره معاصر مي‌باشد.

منابع تحقیق: علاوه بر كتاب‌هاي تاريخي، آثار ادبي همچون تذكره‌ها و سفرنامه‌هاي سياحان و سفيران اروپايي و همچنين منابع تحقيقاتي و مقالات جديد مي‌باشد.

قلمرو تحقیق: به لحاظ زماني از ابتداي به قدرت رسيدن شاه اسماعيل و تأسيس سلسله صفويه (۹۰۷ق)  تا سقوط آن (۱۱۳۵ق) مي‌باشد و از لحاظ مكاني، سرزمين‌هايي كه متعلق به دولت‌هاي صفويه و عثماني به ويژه مناطقي كه با هم ارتباط داشته‌ و در تنش و تنش‌زدايي نقش داشته‌اند را شامل مي‌شود. از لحاظ موضوعي نيز عوامل فرهنگي، مذهبي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي تنش و پيامدهاي آن را در بر مي‌گيرد.

این پایان‌نامه در پنج فصل ارائه گردیده است. فصل اول به کلیات تحقیق شامل طرح تحقیق و مفاهیم اصلی اختصاص یافته، فصل دوم عوامل فرهنگی مذهبی تنش بین صفویه و عثمانی، فصل سوم عوامل سیاسی اجتماعی و اقتصادی تنش و فصل چهارم پیامدهای تنش بین صفویه و عثمانی را در بر گرفته و فصل پنجم تنش‌زدایی سیاسی اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است.

نویسنده در بررسی عوامل تنش میان صفویان و عثمانی‌ها در ابتدا به عامل فرهنگی مذهبی به عنوان مهم‌ترین عامل تنش‌ میان دو دولت اشاره نموده است؛ از آنجا که دولت صفوی و عثمانی بر اساس مذهب شکل گرفته بود از همان آغاز خشم و نفرت بر روابط آنها حاکم بود؛ طبق این تحقیق، اقدامات مؤسس سلسله‌ی صفویه در رسمی کردن مذهب شیعه در ایران، لعن و توهین به مقدسات اهل‌سنت و سخت‌گیری مذهبی توسط او و اعقابش و همین‌طور حمایت از قبایل ترکمن ساکن در آناتولی که گرایش‌های شیعی داشتند واکنش سلاطین عثمانی را که در مقاطعی ادعای خلافت داشته و گرایش شدید به مذهب سنی حنفی داشتند را به دنبال داشت در این میان کشتار شیعیان و اهل‌سنت در قلمرو این دولت‌ها به بهانه‌های مذهبی و نیز فتاوای علمای سنّی مبتني بر تکفیر و ارتداد شیعیان و نیز مکاتبات طرفین در باب مذهب به تعصبات مذهبی دامن زده و سبب تنش میان این دو دولت گردید.

علاوه بر مذهب، عوامل سياسي اجتماعي نيز در بروز تنش ميان صفويان و عثماني‌ها مؤثر بوده كه نويسنده به آنها اشاره نموده است؛ به رسميت نشناختن يكديگر، پناهنده شدن برخي از شاهزادگان صفوي و عثماني به دربار رقيب مانند پناهندگي سلطان مراد و بايزيد به صفويان و القاص‌ميرزا به عثماني‌ها،‌ ارسال نامه‌هاي تحريك آميز از جانب سلاطين صفوي و عثماني، تهاجمات مرزي از سوي دو طرف جهت توسعه‌ي قلمرو خود، دخالت در امور داخلي يكديگر و تحريك دشمنان آنها مثل تحريك خاندان آق‌قويونلو به حمله به شاه اسماعيل توسط بايزيد دوم و همين‌طور تشويق ازبكان به حمله از جانب شرق ايران كه توسط سلطان سليم انجام گرفت. نقض مكرر پيمان‌هاي صلح از جانب طرف مقابل نيز از ديگر موارد ايجاد تنش محسوب مي‌گرديد مانند نقض پيمان آماسيه، نقض عهدنامه اول و دوم استانبول، و همينطور نقض معاهده ايروان. بررسي نويسنده نشان مي‌دهد كه عوامل اقتصادي نيز در بروز تنش ميان عثماني‌ها و صفويان نقش داشته است برخي از اين عوامل عبارتنداز: ماليات‌گيري (از قبائل قزلباش كه به طور دائم از آناتولي به قلمرو ايران مهاجرت مي‌كردند و موجب كاهش درآمد عثماني‌ها مي‌شد)، تهاجم عثماني‌ها به مناطق مرزي جهت بدست آوردن غنائم جنگي، منع تجارت تجار ايراني در مناطق عثماني‌ها براي ضربه زدن به شاهان صفوي، نقض پيمان‌هاي اقتصادي و سرانجام تسلط عثماني‌ها بر بيشتر راه‌هاي تجاري مديترانه و حتي مناطقي از هرمز، سيراف، بندرعباس و غيره.

تنش ميان صفويان و عثماني‌ها آثار و پيامدهاي فراواني به بار آورد به گونه‌اي كه نويسنده در فصلي جداگانه پيامدهاي آن را از جهات مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي مورد بررسي قرار داده است در بعد سياسي؛ اين تنش‌ها از يك سو زمينه‌ي دخالت كشورهاي بيگانه را مهيا نموده، اروپائيان سعي كردند تا با درگير نمودن دو دولت مسلمان صفوي و عثماني راه تهاجمات عثماني‌ها را به اروپا ببندند همچنين اين امر زمينه‌ي دخالت و تهاجم قبائل اوزبك و تا حدودي بابريان هند را به مناطق شرق ايران بازنمود از ديگر سو موجب شورش‌هاي متعدد در قلمرو هر دو دولت گرديد. در بعد اجتماعي؛ باعث ايجاد هرج و مرج در جامعه، گسترش مهاجرت و حتي تبعيد (مانند مهاجرت عده‌اي از علما و مردم سني‌مذهب به قلمرو عثماني و تبعيد شيعيان ساكن آسياي صغير توسط سلطان سليم)، و افزايش تعداد دزدان و راهزنان گرديد. در بعد اقتصادي؛ گاهي موجب مسدود شدن راه‌هاي تجاري و حتي ويراني مزارع‌ها و باغ‌ها را موجب شد. و بالاخره در بعد فرهنگي؛ علاوه بر شاهان و سلاطين صفوي و عثماني علما، شاعران و به تبع آنها مردم عادي را نيز درگير تعصبات مذهبي نمود به گونه‌اي كه علماي شيعه و سني در هر دو طرف در باب تكفير يكديگر فتواها و احكام قتل بسياري صادر نموده و كتاب‌ها بر عليه يكديگر نوشتند.

فصل پاياني رساله اختصاص دارد به برخي تلاش‌ها و اقدامات تنش‌زدا براي ايجاد صلح ميان دولت‌هاي صفوي و عثماني و تمايل دو طرف به بستن معاهده‌هاي صلح. نويسنده اين اقدامات تنش‌زدا را در دو بعد تنش‌زدايي سياسي اجتماعي و فرهنگي مذهبي بررسي نموده است؛ در بعد سياسي اجتماعي اين شاهان بودند كه با فرستادن هيأت‌‌ها، هدايا و نوشتن نامه‌هايي تمايل خود را به صلح نشان دادند و موجب بسته‌شدن صلح‌نامه‌هاي كوتاه‌مدت و يا طولاني‌مدت گرديدند مانند معاهده صلح آماسيه، معاهده اول و دوم استانبول، معاهده صلح ايروان و معاهده صلح قصر شيرين (ذهاب). در بعد فرهنگي مذهبي نيز؛ تلاش عده‌اي از عالمان و اميران صفوي و عثماني براي حل و فصل سياسي مورد توجه قرار گرفته است مانند ميانجي‌گري علما و سادات نسبت به صلح، نامه‌ي عده‌اي از اميران و بزرگان قزلباش به دربار عثماني، ارسال نامه و هديه براي مسجد سليمانيه از سوي شاه تهماسب صفوي براي كاستن و از بين بردن تخاصم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *