سلطان محمود غزنوی (حک: 389-421 ق) را در حالت گرسنگی بادمجان بورانی پیش آوردند.
خوشش آمد. گفت: بادمجان طعامی است خوش. ندیمی در مدح بادمجان فصلی پرداخت.
چون سیر شد گفت: بادمجان سخت مضر چیزی است. ندیم باز در مضرت بادمجان مبالغتی تمام کرد.
سلطان گفت: ای مردک! نه این زمان مدحش می گفتی؟
گفت: من ندیم تو ام نه ندیم بادمجان. مرا چیزی می باید گفتن که تو را خوش آید نه بادمجان را.
عبید زاکانی، کلیات، ص 217.