مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
بنیان‌گذاری نهضت علمی و فرهنگی شیعیان در دوران امام محمدباقر (علیه السلام)

 

نهضت علمی شیعه در دوره امام محمدباقر(علیه السلام) آغاز شد و در دوره امام صادق(علیه السلام) به شکوفایی و بالندگی رسید و در دوره امام رضا(علیه السلام) هم این شکوفایی تداوم یافت. ماندگاری و بقای معارف تشیع بدون تردید مرهون تلاش‌های این امام است. امام باقر(علیه السلام) با تقیه و پرهیز از تقابل نظامی، خدمات ماندگاری در بقای تشیع و رشد و شکوفایی علمی آن داشتند.

خبرنگار ایکنا در این‌باره با حجت‌الاسلام والمسلمین سیدقاسم رزاقی موسوی؛ عضو هیئت علمی گروه تاریخ تشیع پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانیم؛

 

ایکنا ـ شرایط زمانه امام محمدباقر(علیه السلام) چطور بود که ایشان توانست به مباحث علمی بپردازد؟

اصل اولی این است که هر امامی متناسب با شرایط سیاسی و اجتماعی عصر خودش اقدام می‌کند. مثلا امام علی(علیه السلام)طبیعتا بعد از رحلت نبی اعظم(صلی الله علیه و آله) و شرایطی که با حضور خلفا رخ داد و مسیر انحرافی طی شد، دنبال اصلاحات دینی، سیاسی و اجتماعی بودند و در این مسیر تلاش کردند. امام حسن مجتبی(علیه السلام) هم با وجود فرد سیاس و زیرکی چون معاویه که در برابر امام(علیه السلام) قرار داشت مصلحت را در صلح دیدند و به تعبیر مقام معظم رهبری با نرمش قهرمانانه صلح کردند و درصدد حفظ اندک شیعیان برآمدند تا شرایط مناسب‌تری فراهم شود.

در دوره امام حسین(علیه السلام) هم لازم بود در فضایی که فردی چون یزید بر مسند خلافت اسلامی نشسته است دست به قیام بزنند زیرا چیزی جز نثار خون نمی‌توانست درخت نوپا و ۶۰ ساله اسلام را نجات دهد لذا ایشان قیام کردند. امام سجاد(علیه السلام) به وظیفه ابلاغ پیام عاشورا و انتشار اندیشه‌های دینی در قالب دعا و ترویج گریه و عزاداری برای شهدای کربلا پرداختند و از این طریق معارف ناب اسلامی را حفظ کردند.

وقتی به زمان امام باقر(علیه السلام) می‌رسیم، ایشان با شرایطی چون وجود خلفای سختگیری چون ولیدبن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک که برخی دوره خلافت طولانی و مقتدرانه داشتند مواجه بودند. البته در اواخر دوران حیات امام باقر(علیه السلام)، بنی‌امیه به تدریج در سراشیبی سقوط قرار گرفت ولی امام باقر(علیه السلام) در مواجهه با کسی چون ولید که ۱۰ سال و هشام که ۲۰ سال خلیفه وقت بودند، سیاستی متناسب اتخاذ کردند تا اسلام به بهترین نحو به نسل بعد منتقل شود.

در این دوره به لحاظ اجتماعی ما شاهد امتی هستیم منسجم بر مبنای اندیشه‌های اهل سنت، نسبتأ برخوردار از منافع مالی حاصل فتوحات و به لحاظ علمی و فرهنگی شاهد حضور علما و اندیشمندان هستیم و در چنین شرایطی که امام با جامعه‌ای مواجهند که غیرشیعیان درصدد تبیین اندیشه‌های خودشان هستند طلب می‌کرد تا امام هم براساس وظایف امامت، سر و سامانی به وضع جامعه بدهند.

ما معتقدیم که ائمه(علیه السلام) امام همه بشریت هستند و نه فقط شیعیان لذا اقدامات آن‌ها برای تبیین اندیشه‌های دینی و اعتقادی شامل همه بشریت است ولی شیعیان پیام ایشان را پذیرا بودند و با جان و دل اجرا می‌کردند و بقیه جامعه هم یا پیام آن حضرت را به درستی درک نکردند و یا به هر دلیلی از آن محروم می‌ماندند. براین اساس با توجه به این شرایط اقداماتی را از سوی امام(علیه السلام) شاهد هستیم.

ایکنا ـ چرا امام باقر(علیه السلام) ترجیح دادند که سراغ تقابل نظامی با حاکمان جائر و ظالم نروند؟

اولین اقدام امام، ایجاد نهضت علمی _ فرهنگی بود و این نهضت البته در سایه تقیه و پرهیز از تقابل نظامی با حکومت می‌توانست صورت بگیرد زیرا امام(علیه السلام) در کنار اندیشه‌های انحرافی که حکومت هم به آن دامن زده بود باید نظام‌نامه اعتقادی شیعه را تبیین می‌کرد و ساماندهی به نظام اعتقادی در سایه یک امنیت ظاهری و تقیه به دست می‌آمد لذا وقتی برخی از امام طلب قیام می‌کردند با پاسخ منفی روبرو می‌شدند زیرا اولویت این بود که کار علمی، فرهنگی و تربیت نیروهای علمی و فقهی صورت بگیرد تا احکام دین و آموزه‌های اهل بیت(علیهم السلام) به بدنه جامعه منتقل شود و چنین ضرورتی با تقابل نظامی سازگار نبود.

اگر امام دست به قیام می‌زدند و حتی به پیروزی ظاهری هم می‌رسیدند، چون جامعه آشنایی لازم و درست را با احکام اسلامی و معارف اهل بیت(علیهم السلام) نداشتند، چه بسا در مقام اجرا با مشکلات مواجه شده و ثمره چندانی نداشت ولی اقدامات ایشان در سایه تقیه صورت گرفت و امام باقر(علیه السلام)، کارهای فرهنگی و علمی مناسبی انجام دادند و یک وجه از مبارزه ایشان در واقع از مجرای علمی و فرهنگی بود.

اقدام دیگر امام(علیه السلام) مبارزه با غالیان و به تعبیر جامع‌تر، کج‌اندیشان و منحرفان بود؛ کسانی که همیشه مسیر افراط و تفریط را در پیش گرفته‌اند در حالی که باید در مسیر اعتدال و امامت حرکت می‌کردند؛ کسانی امثال مغیره بن سعید و سمعان و دیگران که از رهبران غالیان آن دوره بودند و با اهداف و انگیزه‌های شخصی و غیرشخصی و با انحرافی که پیدا کرده بودند مسیر غلو و انحراف را در پیش گرفتند و مشکلاتی برای جامعه آن دوره و حتی پیروران امام(علیه السلام) ایجاد کردند و امام(علیه السلام) هم به مبارزه با اینها پرداختند.

کسانی که با انگیزه‌های مختلف، عمل را شرط نمی‌دانستند و صرفا ایمان را مایه سعادت برمی‌شمردند، با برخورد و مقابله امام(علیه السلام) روبرو می‌شدند و بر عمل صالح در کنار ایمان تاکید می‌فرمودند کما اینکه قرآن کریم هم این دو مقوله را در کنار یکدیگر بیان کرده است. لذا امام(علیه السلام) به شدت با این افراد مقابله کردند و اصحاب را هم به برخورداری از عمل نیک در کنار ایمان دعوت فرمودند و از تمایل و گرایش به سمت منحرفین باز می‌داشتند.

نکته دیگر حضور فعال امام(علیه السلام) در جامعه است؛ گاهی ممکن است ما غافل باشیم و تصور کنیم امام(علیه السلام) در گوشه‌ای نشسته بودند چون اقدام نظامی نکردند ولی امام با وجود اولویت‌بخشیدن به فعالیت علمی، در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و … حضور داشتند و نمونه‌هایی از سیره ایشان هم در تاریخ نقل شده است.

ایکنا ـ نگاه امام باقر (علیه السلام) به مسائل اقتصادی چگونه بود، به تعبیر دیگر سیره اقتصادی ایشان چه درس‌هایی دارد؟

سیره اقتصادی امام(علیه السلام) و کار و تلاش هم وجه دیگری از زندگانی آن حضرت است؛ اسلام برای مقوله کار اهمیت زیادی قائل شده‌ و طبیعتا ائمه(علیهم السلام) به عنوان الگو در این زمینه سرآمد بودند و البته با اینکه درآمدزایی مهم است ولی مهمتر از آن در اندیشه امام، تولید در جامعه و گردش ثروت بین فقرا و اغنیا است. معروف است که فردی، در یک روز گرم در اطراف مدینه شاهد تلاش امام(علیه السلام) و کشاورزی امام بود و به طعنه به ایشان گفت اگر در همین حال مرگ سراغ تو بیاید خدا را چگونه ملاقات خواهی کرد؟ امام قسم خوردند و فرمودند به خدا قسم اگر در این حال مرگ سراغ من بیاید، در حالی رسیده است که در اطاعت خدا هستم و با کار و کوشش احتیاجی به تو و سایر مردم ندارم و در حالی از دنیا می‌روم که خدا از من راضی است. این فرد خودش اقرار کرد که من قصد داشتم شما را به مسئله‌ای تنبه بدهم ولی جواب شما مرا آگاه کرد.

به هر حال تلاش و کار و تولید و تجارت در عرصه اقتصادی در سیره و زندگی ائمه(علیهم السلام) وجود داشته است و ائمه(علیهم السلام) بر آن تاکید داشتند و خودشان هم انجام می‌دادند. از جمله در روایتی منقول است: مَن وَجَدَ ماءً و تُرابا ثُمّ افتَقَرَ فَأبعَدَهُ اللّه. امام باقر(علیه السلام) فرمودند که امير المؤمنين(علیه السلام) مى‌فرمود: هر كه با وجود داشتن آب و خاك نيازمند باشد، خدا [از رحمت خود ] دورش گرداند» ؛ اگر کسی آب و خاک و زمین داشته باشد و باز فقیر باشد و بگوید چیزی ندارم از درگاه خداوند دور شده است یا در اهمیت تجارت هم این روایت از امام و البته ایشان از پیامبر(ص) نقل کرده است: «اَلْبَرَكَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَعْشَارِهَا فِي اَلتِّجَارَةِ وَ اَلْعُشْرُ اَلْبَاقِي فِي اَلْجُلُودِ»؛ امام کسب درآمد از طریق واسطه‌گری را قبول نداشته بلکه بر تولید و کار تاکید داشته‌اند.

مسئله دیگر در سیره امام(علیه السلام)توجه به نیازمندان است؛ امام(علیه السلام)، بر بحث خمس تاکید داشتند زیرا خمس یک پنجم مازاد بر درآمد فرد است که برای کاهش بی‌عدالتی و تبعیض بین فقرا و اغنیا وضع شده است. یکی از اصحاب نزد امام باقر(علیه السلام) رفت و از اینکه وضع مالی مناسب ندارد و از بی توجهی دوستان و اقوام نسبت به آن گلایه کرد، امام(علیه السلام) با شنیدن این گلایه‌ها ناراحت شدند و فرمودند بدترین مردم کسی است که در حال بی نیازی و دارایی به تو سر بزند و با تو رابطه داشته باشد ولی وقتی فقیر و نیازمند شدی با تو قطع رابطه کند و چنین فردی بدترین مردم است. امام قصد دارند با این تعبیر بفرمایند که باید اقوام و فامیل و بستگان به نیازمندان قوم و قبیله خود توجه داشته باشند.

از دیگر اقدامات امام، رعایت مسائل اخلاقی و حقوقی است؛ امام در کنار تعلیم علمی و فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از مسائل اخلاقی و حقوقی هم غفلت نداشتند و به نوعی زاهد نمایانی که عبادت و تقوا را در انزوا و کسالت و جمود به خود می‌بینند و به دیگران توجهی ندارند، مورد نهی امام است و تاکید دارند رعایت مسائل اخلاقی باید در عرصه خانوادگی و اجتماعی و در مواجهه با فرزندان و همسر و همسایگان و … وجود داشته باشد و جامعیتی در مسائل اخلاقی احساس شود.

ایکنا ـ الگوگیری از سیره آن حضرت با توجه به وجه زمانی بین ما و ایشان چگونه ممکن است؟

شهید مطهری معتقدند که ما باید در استنباط و استخراج سیره از معصومین(علیهم السلام)، اصل آن را بگیریم و لباس فرهنگ آن زمان را از تن سیره بیرون بیاوریم و لباس امروزی و متناسب با فرهنگ امروز بر تن آن کنیم. امام به ما می‌آموزد که به مسائل نگاه جامع داشته باشیم یعنی جامعه پیرو اهل بیت(علیهم السلام) جامعه‌ای است که با سیاست و کیاست باشد و نگاه سطحی به مسائل نداشته باشد و تک بعدی نباشد؛ امام هم به فرهنگ، هم سیاست هم اقتصاد، هم عبادت و هم عرصه اجتماعی توجه داشتند و رعایت مسائل اخلاقی هم در اولویت ایشان بود. بنابراین مؤمن پیرو اهل بیت(علیهم السلام) تک بعدی نیست که مثلا فقط اقتصاد برای او مهم باشد یا سیاست و یا فرهنگ بلکه باید به همه مسائل بپردازد.

در کنار این جامعیت اولویت‌بخشیدن به کارها هم مهم است؛ امام به این دلیل سراغ کارهای فرهنگی علمی رفت زیرا ضعف علمی و فرهنگی مشکلات زیادی برای جامعه شیعه ایجاد کرده بود و ایجاد بستر مناسب علمی و فرهنگی زمینه را برای مابقی عرصه‌ها هم ایجاد می‌کند.

امروز هم این اولویت در جامعه ما وجود دارد و رهبر معظم انقلاب بر پیشرفت علمی و رعایت اخلاق و فرهنگ تاکید زیادی دارند و می‌فرمایند اگر قرار است انقلاب به قله برسد نباید در عرصه علمی کوتاهی شود و شاهدیم که پیشرفت‌های خوبی در عرصه‌های مختلف علمی، صنعتی و نظامی ایجاد شده است. بنابراین سیاستگذاری بر اساس اولویت‌ها از دروس مهم امام باقر(ع) برای امروز جامعه ما هم هست.

مسئله دیگر دشمن‌شناسی امام باقر(علیه السلام) و غفلت نکردن از سیاست‌ها و تدابیر دشمنان است؛ اگر امام باقر(علیه السلام) متوجه سیاست‌های حکومت شدند براساس دشمن‌شناسی بود؛ ایشان زیربنای نهضت علمی و فرهنگی را نه فقط برای جامعه دوران خود بلکه برای همیشه ایجاد کردند. امروز هم دشمن از طریق شبکه مجازی، ماهواره‌ها و … درصدد است تا بذر نومیدی را بین مردم تزریق کند تا ناکارآمدی نظام را القا کند و از آب گل‌آلود ماهی بگیرد لذا رهبر معظم انقلاب جهاد تبیین را برای مقابله با این وضعیت اعلام فرمودند زیرا حفظ نظام با تبیین دستاوردها و موانع می‌تواند انجام شود و بذر امید را در دل مردم به خصوص نسل جدید بنشاند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *