مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

آن‌چه می‌خوانید گلچینی است از سفرنامه رسول جعفریان از اقامت ده روزه چند تن از مولفان و محققان در مکه و مدینه و روایتی از زیارت تا خرید کتاب. جمعی از اهل قلم چون حجج اسلام محمد حسین فلاح زاده، مهدوی راد، مهریزی، عابدی، معراجی همراه در این سفر حضور داشتند. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این گزارش به قلم دکتر رسول جعفریان، مورخ تاریخ اسلام نوشته شده و از دیدارهای دوستانه تا یک گفت و گوی تازه در باره گذشته های نه چندان دور، از اماکن تاریخی و دیرپا اما تازه یاب در آن و خصوصا دغدغه های کتابی این جمع د رآن نگاشته شده است.

گلچین خبرگزاری کتاب ایران از خاطرات مربوط به خرید و یافتن کتاب ها و مسایل نشر و کتابفروشی در مکه و مدینه  را می خوانید. رسول جعفریان در سفرنامه خود نوشته است:

 

آثار مهمی که «مهدوی راد» از مکتبة الرشد خرید

 

در مسیر بازگشت از سمت مسجد قبلتین به سوی منطقه فتح و خندق آمده و به سمت هتل آمدیم. نماز مغرب خوانده شده بود. به حرم مشرف شده، نماز مغرب و عشاء‌ را خوانده زیارت کردیم و به هتل برگشتیم.

 

امشب را در هتل ماندم و پس از شام مشغول کار روی رساله ذراع مدینه شدم. امروز که ما مشغول آبار علی و خواب بودیم، دوست ما آقای مهدوی سری به مکتبة الرشد زده و کتاب‌های مهمی خریداری کرده است. از جمله یک دوره تفسیر بیست جلدی که مدت‌ها بود به دنبال آن می گشت و کاری است از استادان دانشگاه شارجه، و اساس آن روی تفسیر موضوعی است.

 

ایشان گفت کتاب مفصلی هم در دفاع از بنی امیه دیده که باید امروز سری بزنیم. تفسیر ابوعبید قاسم بن سلام هم از متون گردآوی و منتشر شده است. همین طور تفسیر زید بن اسلم. اینها مطالبی بود که اول صبحی (سه شنبه20 خرداد) آقای مهدوی راد در زد و آمد و گلایه که دیروز کجا بودید و این‌ها را خریداری کردم. چنان از دیدن این کتاب ها سرکیف شده بود که حد و حصر نداشت.

 

نخستین خرید کتاب و معرفی برخی از تازه ها

 

پس از آن وارد خیابان ابوذر شدیم. بعد از چهارراه اول، سمت راست جاده، دو کتابفروشی به نام های مغامسی و الرشد هست. الرشد ناشر بزرگ و قدیمی است. مغامسی هم قدیمی است و گفتند که شعبه بزرگتری در شارع سلطانه زده است. پیش از بنده، آقایان مهدوی راد، مهریزی، و عابدی آنجا بودند. تعدادی کتاب تازه و برخی از کتاب‌های کهنه را خریداری کردم. در میان کتابهای تازه، اثری با عنوان «نقد الحدیث عند الشیعة الامامیة الاثنی عشریه» از مجدی بن عوض الجارحی بود. حجم آن 684 صفحه است. کتاب به شیعیان پژوهشگر و سنیانی که فریب شیعیان را خورده اند تقدیم شده است! فصل سوم این کتاب «اثر التشیع فی الروایه» است که مروری بر بحث اتهام به تشیع و تضعیف راویان شیعی در منابع سنی دارد. (صص 161 ـ 224)

شماره جدیدی از مجله البیان هم آمده بود که مقالاتی در باره ایران و تشیع داشت.

 

ناصر القفاری نویسنده کتاب سه جلدی اصول المذهب الشیعی، مقاله ای با عنوان «الحوار غیر المجدی مع الروافض حول مفتریاتهم علی الصحابه» دارد به این معنا که گفتگوی بی فایده با روافض در باره اتهاماتشان به صحابه. مجله یاد شده، مقاله ای هم در باره انتخابات عراق دارد با عنوان «الانتخابات العراقیه و التشتت السنی». مقاله ای هم در باره حرب المیاه علی الانبار که مربوط به جنگ داعش با دولت عراق در فلوجه است. مقاله ای هم با عنوان «الصهاینه: البرنامج النووی

یک کتاب جدید در باره غلات شیعه توسط العبیکان که نشر روشنفکری معروف در سعودی است درآمده با عنوان اثر الفکر الیهودی علی غلاة الشیعه. مؤلف آن عبداللطیف عبدالرحمن الحسن است و سال انتشار 1435 یعنی همین امسال. عنوان کتاب گویاست، و تعبیر به غلات شیعه رد گم کردن. در واقع کتاب در باره تشیع است، نه فقط غلات شیعه.

الایرانی یستهدف الخلیج». به نظرم این مجله به طور مداوم باید در ایران در مراکز فکری مورد توجه قرار گیرد. در سری آثار سیاسی علیه افراطی گری سنی کتابچه ای هم با عنوان «الاحادیث الواردة فی تحریم دماء المسلمین و المعاهدین»‌ از جمعان احمد الزهرانی توسط دارالمیمنه منتشر شده است. کتابی هم با عنوان «اوراق ایرانیه‌» از عبدالستار الراوی از موسسه «العصر»‌ منتشر شده که البته از سال 2012 است. این کتاب در حجم 270 صفحه به تجربه های عملی و تاریخی جمهوری اسلامی از دولت بنی صدر، رهبری آیت الله خامنه ای پس از ریاست جمهوری، دولت رفسنجانی، حوزه و جامعه، و انجمن حجتیه و بازگشت آن پرداخته است.

 

درباره چند کتاب تازه که خریدم

حوالی ساعت ده بود که همراه دوستان به مکتبة الرشد رفتیم تا حساب کتاب‌ها را بکنیم. طبق معمول دوباره تعداد قابل ملاحظه ای کتاب خریدیم. آقای مهدوی راد که همزمان برای کتابخانه قرآن و ادبیات کتاب تهیه می کند. آقای مهریزی برای کتابخانه فقه، آقای عابدی برای کتابخانه فلسفه و کلام و بنده هم برای تاریخ. دو کارتن کتاب بنده 3400 ریال سعودی شد. پرداخت کردم. قرار شد آنها را به مکه بفرستد تا از آنجا همراه با سایر کتاب‌ها فکری برایش بکنیم. امروز ناهار را میهمان بعثه هستیم، اما سختگیری های مکرر دولت در اینجا نسبت به تعطیل کردن بعثه، سبب شده است تا مشکلاتی برای آنها ایجاد شود. کم کم اوضاع حساس شده و طی دو سه ماه اخیر با تعطیل کردن برخی از مراکزی که کار خدمات رسانی به حجاج ایرانی را انجام می دهند، مشکلاتی را ایجاد کرده اند. خبری از چگونگی آن‌ها ندارم.

 

در میان کتاب‌هایی که امروز خریداری کردم، چند کتابچه جلب توجه می کرد. یکی استفتاءات در باره جهاد از صالح بن فوزان عضو هیئة کتاب العلماء بود که هرچند در سال 1426 منتشر شده بود [توسط دارالرشد] اما نشانگر تاریخچه طرح برخی از مباحث جهادی در میان سنی هاست. مثلا این سؤال: آیا معلمان مدارس می توانند بچه ها را با فرهنگ جهادی تربیت کرده و آنها را با مجاهدات چچنی ها و … آشنا کنند؟ پاسخ این است که معلم باید فقط وظیفه خود را انجام دهد و آنها را با مسائلی که عقلشان کشش ندارد آشنا نکند.

 

سوال دیگر: برخی می گویند در زمان ما جهاد نیاز به «امام» و «رایت» ندارد. نظر شما چیست؟ صالح گفته است: این رأی خوارج است. سوال:‌ در بلاد ما کسانی هستند که می گویند: امروزه علمای اسلام، جهاد را تعطیل کرده اند و این کفر است! عقیده شما چیست؟ پاسخ:‌ این سخن افراد جاهل است.

سوال: برخی از جوانان راه افتاده به نقاط دیگر می روند تا جهاد کنند. رأی شما چیست؟ پاسخ: بدون اذن امام جهاد جایز نیست.

 

به هر حال رساله کوچکی است اما نهایت ارزش را از نظر طرح برخی از مسائل جهادی جاری بین اهل سنت دارد، حرکتی که به تدریج توسعه پیدا کرد، بعدها در سوریه جای خود را باز کرد و با تأسیس داعش، حتی القاعده را هم به کناری گذاشته و تندرو تر مبحث جهاد را میان نسل جدید جوانان سنی طرح کرد و حالا هم ادامه دارد.

 

کتابچه کوچک دیگری با عنوان الناهیة عن ازهاق الفنوس الغالیه (العلمیات الاستشهادیه او الانتحاریه) علیه اقدامات انتحاری توسط دارالامام مسلم منتشر شده و نویسنده آن عبدالمالک بن احمد رمضانی است. وی رسما اقدام انتحاری یازدهم سپتامبر را فتنه نامیده نه جهاد. (ص 44) و به پاسخگویی به ادله ای که کسانی برای تجویز عملیات انتحاری آورده اند پرداخته است.

 

وی نوشته است:‌ و لا ادری ایّ انتصار حصل للمسلمین مع انه مات تحت ذاک التفجیر عدد کبیر من المسلمین لو کانوا صدقا علی المسلمین مشفقین؟ فکیف یهون قتل العشرات من المسلمین فضلا عن الابریاء‌ من غیرهم لمجرد اغاظة العدو بتحطیم بنایتین؟ این کتابچه در سال 2012 منتشر شده و علی القاعده باید از

حوالی ساعت ده بود که همراه دوستان به مکتبة الرشد رفتیم تا حساب کتابها را بکنیم. طبق معمول دوباره تعداد قابل ملاحظه ای کتاب خریدیم. آقای مهدوی راد که همزمان برای کتابخانه قرآن و ادبیات کتاب تهیه می کند. آقای مهریزی برای کتابخانه فقه، آقای عابدی برای کتابخانه فلسفه و کلام و بنده هم برای تاریخ.

جمله فعالیت های علمی ـ مذهبی باشد که در سعودی علیه افراطی ها و القاعده منتشر می شود.

 

سال قبل کتابچه ای شامل فتاوی علمای الازهر در باره شیعه دیدم که متاسفانه نتوانستم تهیه کنم. امسال هم نسخه ای از آن در مکتبه الرشد بود که یکی از دوستان گرفت. کتابچه ای است جیبی در حجم 115 صفحه شامل فتاوی علمایی از الازهری ها در باره رد شیعه. وقتی کتابچه را مرور کردم، فتوایی جز یکی دو مورد نبود، بلکه چند متن بر ضد شیعه است که در آن آمده و از این طرف و آن طرف از آنچه برخی از علمای ازهر نوشته اند، گرفته شده است. این کتابچه که توسط شخصی به نام الخشوعی گردآوری شده در سال 1429 منتشر شده است. غالب نویسندگان مصری، برای پول هر چیزی را می نویسند. این مشهور است نمی دانم درست است یا نه. در باره شیعه و در تایید آن هم نوشته های زیادی دارند.

 

موسسه ای به نام مرکز الفکر المعاصر، سری کتابی در دفاع از ابن تیمیه و طرح افکار وی منتشر می کند که به سبک و سیاق همین کتاب‌هایی است که یک دست و شیک در قطع رقعی انتشار می یابد. چندین نمونه از آن را امروز دیدم. یکی مقالة التجسیم «دراسة نقدیة لخطاب خصوم انب تیمیة المعاصرین»‌ در پاسخ کسانی است که ابن تیمیه را قائل به تجسیم دانسته اند. کتابی است در حجم 430 صفحه که توسط فهد محمد هارون بسال 1435 یعنی همین امسال منتشر شده است.

 

می دانیم که کتابی با نام النصحیة الذهبیه از حافظ ذهبی معروف خطاب به ابن تیمیه و در واقع در نقد او وجود دارد. از جمله آثار منتشره توسط مرکز الفکر المعاصر کتابی است با عنوان «تحقیق نسبة‌ «النصیحة الذهبیة لابن تیمیه» للقاضی محمد بن السراج الدمشقی و هل هی للحافظ الذهبی؟». این یعنی این که این متن ربطی به ذهبی ندارد و متعلق به قاضی محمد بن سراج دمشقی است. طبعا نفی این انتساب این فایده را برای مدافعان ابن تیمیه دارد که نویسنده بزرگی مانند ذهبی، این نقد را بر ابن تیمیه ننوشته است. نویسنده با توجه به آثار ابن سراج و آنچه در این رساله آمده تلاش کرده است تا انتساب رساله مزبور را به وی ثابت کند.

 

نویسنده این اثر ابوالفضل القونوی است که این روزها آثار دیگری هم از او منتشر شده از جمله تصحیح کتاب جمل جوابات العثمانیه بجمل مسائل الرافضة و الزیدیة از عمرو بن بحر جاحظ. این کتاب هم توسط همین مرکز الفکر المعاصر منتشر شده است. معلوم نیست این کتاب که قبلا به بهترین صورت توسط عبدالسلام هارون چاپ شده بود، چه نیازی به تصحیح مجدد داشت که قونوی آن را دوباره عرضه کرده است. توضیح او در این باره در صفحه 10 مسخره به نظر می آید. در واقع این همان کتاب العثمانیه است که پیش از این چاپ شده بوده و نیازی به این کار جز نشر اثری تازه علیه شیعه نبوده است.

 

از منشورات همین مرکز کتابی حاوی چند سفرنامه معاصر از مازن مطبقانی گرفتم. وی یکی از اسلام شناسان سعودی است که فراوان در غرب رفت و آمد داشته و به نظرم پایان نامه او در نقد آثار برنارد لویس است که سالها قبل چاپ شده است. در این کتاب نیز موضع ضد استشراقی دارد و در عین حال حاوی نکات جالبی از فعالیت های پژوهشی معاصر در غرب و معرفی شماری از افراد و مواضع فکری آنهاست. نام این کتاب خارج عن المألوف است که همین امسال منتشر شده است.

 

از مرکز التاصیل للدراسات و البحوث هم که از جمله مراکزی است که به کارهای فکری معاصر می پردازد و البته زیر لوای همین جریان کلی فکری وهابیت است، آثار جدیدی منتشر شده که یکی از آنها نظریة‌ السعادة بین الغزالی و ابن تیمیه است که طبعا با حس دفاع از این تیمیه نوشته شه است. این سری آثار در مرکز مزبور با عنوان اوراق فکریه منتشر می شود که این شماره دهم آن است و همین امسال یعنی 1435 منشتر شده است.

 

اولین خرید کتاب در مکه و معرفی برخی از آثار تازه

ساعت چهار و نیم عصر

سال قبل کتابچه ای شامل فتاوی علمای الازهر در باره شیعه دیدم که متاسفانه نتوانستم تهیه کنم. امسال هم نسخه ای از آن در مکتبه الرشد بود که یکی از دوستان گرفت. کتابچه ای است جیبی در حجم 115 صفحه شامل فتاوی علمایی از الازهری ها در باره رد شیعه. وقتی کتابچه را مرور کردم، فتوایی جز یکی دو مورد نبود، بلکه چند متن بر ضد شیعه است که در آن آمده

هر پنج نفر راهی کتابفروشی ها شدیم. ابتدا در کتابفروشی موید در مدخل دانشگاه ام القری رفتیم. کتابهای قابل توجهی خریداری کردیم.

 

آثار تازه ای هم در ارتباط با ایران یا شیعه و اهل سنت بود که آن‌ها را به صورت کوتاه معرفی می کنم. یکی از این کتابها در باره وضعیت اهل سنت در عراق بود. این کتاب و چند کتاب دیگر با هدف این که نشان داده شود در عراق نسبت به اهل سنت بدرفتاری شده نوشته شده است. شگفت که در طول این ده سال، هزاران شیعه در انفجاراتی که توسط سنی های افراطی ایجاد شده کشته شده اند. اسم این کتاب العرب السنة فی العراق، تاریخهم، واقعهم، مستقبلهم است که توسط چندین نفر نوشته شده است.

 

کتاب دیگری با عنوان الدولة العلویه خیار الاسد الاخیر تاریخچه ای از بعث سوریه و تاسیس دولت علوی و ارتباط آن با ایران دارد. نویسنده یک ژرونالیست فلسطینی است که دفتری هم در لندن دارد و بیشتر در برنامه های تلویزیونی شرکت می کند، ابراهیم حمامی.

 

یک کتاب جدید در باره غلات شیعه توسط العبیکان که نشر روشنفکری معروف در سعودی است درآمده با عنوان اثر الفکر الیهودی علی غلاة الشیعه. مؤلف آن عبداللطیف عبدالرحمن الحسن است و سال انتشار 1435 یعنی همین امسال. عنوان کتاب گویاست، و تعبیر به غلات شیعه رد گم کردن. در واقع کتاب در باره تشیع است، نه فقط غلات شیعه. به عبارت دیگر این‌ها شیعه اعتدالی را هم غالی به حساب می آورند. این که العبیکان این اثر را چاپ کرده با آن که ادعای روشنفکری هم دارد، نشان گر آن است که این قبیل نشرها نیز دقیقا در خدمت همان اهدافی است که ناشران افراطی دنبال می کنند.

 

کتاب در حجم 420 صفحه است. وی می گوید که بعد از تالیف کتاب جذور الشیعه، مشابهت هایی میان افکار شیعی و یهودی یافته و این اثر را نوشته است. خاطرم هست، آقای جعفر مرتضی هم در باره همین موضوع منتهی عکس آن، یعنی مشابهت های فکری و فقهی میان تسنن و یهود کار کرده بود، و من همیشه مخالف نشر آن بودم. مسلمان‌ها از اول با هر کسی دشمنی داشتند، او را یا از نسل یهودی می دانستند، یا متصل به آن‌ها. در باره ارتباط برخی از رهبران تسنن با کعب الاحبار، شاید یک جلد پانصد صفحه ای بشود از متون کهن مطلب گردآوری کرد.

 

طه حامد الدلیمی که در دو سه سال گذشته چندین کتاب رد شیعه نوشته، و عراقی است، علی القاعده از عشیره دلیم که این روزها هم ماجرای آن‌ها با داعش پیوند خورده، کتاب تازه ای با عنوان البادئون بالعدوان، در این باره نوشته که در عراق در منازعات طائفی، چه کسی دشمنی را آغاز کرد. شیعیان یا سنیان. این کتاب 190 صفحه ای هم تازه منتشر شده و نشان می دهد که او خط خاصی را در باره این که اهل سنت در عراق مظلوم واقع شده اند دنبال می کند. همین دلیمی کتابی هم با عنوان «جرائم الابادة الجماعیة المنظمة لاهل السنة فی العراق»‌ دارد که در باره منطقه محمودیه است. یک تصویر وحشتناکی هم روی جلد طراحی کرده که واقعا شرم آور است.

 

چشم پوشی روی قتل عام هایی که در طول تاریخ و طی سالهای 2005 تاکنون در باره شیعیان در عراق اعمال شده، بزرگ ترین تحریف در تاریخ معاصر عراق است، هرچند با این همه وسائل امروزی، کسی موفق نخواهد شد آن همه جنایت را بپوشاند، هرچند وقتی بحث فرقه ای شد، کسی دنبال حقیقت نیست، همه دنبال ترسیم مظلومیت برای خود هستند و در کل باید گفت حیف پیشینه مسلمانان که در این دنیای پر از دشمن این جور به جان هم افتاده اند. بدون شک جهل و عقب ماندگی و فقر مهم ترین عامل این منازعات است و تا وقتی آنها هست این هم هست. حقیقت ردیه نویسی بر شیعه در میان سعودی ها، مثل یک رسالت مهم درآمده است.

 

علاوه بر مجله البیان که بخش عمده مقالاتش اختصاص به این موضوع دارد، و مجله ای است که در سعودی انتشار خوبی دارد، در مجله التاصیل هم که قرار است یک مجله پژوهشی و روشنفکری باشد، جهت گیری همین است. شماره 6 مجله التاصیل مقاله

موسسه ای به نام مرکز الفکر المعاصر، سری کتابی در دفاع از ابن تیمیه و طرح افکار وی منتشر می کند که به سبک و سیاق همین کتابهایی است که یک دست و شیک در قطع رقعی انتشار می یابد. چندین نمونه از آن را امروز دیدم.

ای دارد تحت عنوان: «دلالة تفرق الشیعة‌ فی تعیین الامام علی بطلان دعوی النص علی الائمة». مقاله دیگری هم در باره ارتباط مصیبت ها با گناهان، دشواری ترجمه کلمه الله در انگلیسی، و حریت اعتقاد در اسلام دارد.

 

کتاب مفصل دیگری که آن را هم العبیکان در سال جاری چاپ کرده، «تصاعد المد الایرانی فی العالم العربی»‌ یا تاریخ نفوذ ایران در سرزمین های عربی است. نویسنده السید ابوداود است که به نظر مستعار می آید. این کتاب 479 صفحه ای شامل این عناوین است: حقائق لا اوهام، البعد التاریخی لمشروع الهلال الشیعی، مخالب المشروع الایرانی، مراکز الانطلاق المستقبلی، نشر التشیع و تصدیر الثوره، تناقض مع قضایا الامه، حقیقت الموقف من اعداء الامه، الامه و قضایا ایران الخارجیه، الوعی الاسلامی یکشف الفتنه. کتاب داستان را از صفویه آغاز کرده [مقدمه کتاب این است:‌ الصفویون و الدولة‌ الصفویة فی ایران] و به دوره معاصر آورده است. یک عنوان فرعی کتاب این است: «الفکر الصفوی حی فی الواقع الایرانی الحالی». و یک عنوان دیگر: «التعصب الایرانی للقومیة الفارسیة».

امشب شام را همراه دوستان بودیم. پیش از شام جلسه کوچکی با حضرت آقای شهرستانی داشتیم. قرار شد فردا صبح ادامه بدیم. مشکل عراق و داعش و مسائل مربوط به مالکی و غیره همه صحبت می شد. این روزها بیشتر بحث های متفرق همین موضوع است. به هر حال عراق اهمیت زیادی برای ایران دارد. بحث در باره فتوای واجب کفایی بودن دفاع بود. این که تاثیرات این مسأله چه خواهد بود. فعلا که العربیه و دیگران در حال بزرگ کردن مسأله دخالت ایران و شیعی ـ سنی کردن هستند. این می توان جمعیتی را به نفع داعش تحریک کند که به کمک آنها بروند. من که قادر به درک این رویدادها و عواقب آن نیستم.

 

هوای مکه در نهایت آلودگی است و ویروس کرونا هم مزید بر علت شده است. به رغم علاقه شدیدی که به حرم رفتن داریم، باید از رفتن تا سر حد امکان خودداری کنیم.

 

ارسال کتاب ها به ایران

عصری ساعت چهار به سراغ تسویه حساب کتاب‌ها و ارسال آن‌ها به ایران رفتیم. مجموعا 34 کارتن کتاب خریداری شد و 13 هزار ریال سعودی بابت حمل آنها به ایران پرداخت شد. الان بیش از پانزده سال است که گروه ما مشغول خرید تازه ترین کتاب‌های تولیدی اینجا برای کتابخانه های تخصصی است و مجموعه جالبی در آنجا فراهم آمده است. در میان کتابهای تازه ای که امروز گرفتم، کتابی با عنوان ریحانة الرسول الحسین بن علی بود که فراموش کردم آن را از کارتن بردارم. در سال‌های اخیر، کتاب‌های فراوانی در اینجا در باره اهل بیت نوشته شده و خواسته اند نشان دهند که محبت اهل بیت (ع) ربطی به تشیع ندارد. طبعا اصل این مطلب بسیار خوب است، اما این که هدف کلی چیز دیگری است، ظاهرا تردید نیست.

آنچه در کتاب های چاپی اینجا قابل توجه است، اساس بر این است که منبع مهم، همان متون قدیمی است. این متون 90 درصد شامل احادیث و ده درصدی هم قرآنیات است. قرار هم بر این است که تمام ارکان زندگی از این مجموعه ها استخراج شود. البته از متون فقهی بعدی هم استفاده می شود اما بسیار اندک، هرچند گاهی چاپ های خوبی از آنها ارائه می گردد.

 

هر سال صدها کتاب در باره رجال این احادیث، و مسائل مربوط به آنها چاپ می شود. از نظر عقلی، تمایل کلی به نفی آن است، بنابرین و به خصوص تا سال‌های اخیر کتاب تحلیلی کمتر به چشم می خورد. اخیرا و بیشتر برای نقد جریان‌های لیبرالی و معتزلی و نئومعتزلی کتاب‌های تحلیلی هم نوشته می شود. شاید بتوان حدس زد که در سال‌های آتی اندکی خط سیر فکری تغییر خواهد کرد.

 

منبع: خبرگزاری کتاب(ایبنا)

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *