مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

چکیده پایان نامه
عنوان پایان نامه:تاریخ تشیع در دوران امام جواد علیه السلام
نام دانشگاه و رشته:دانشگاه باقرالعلوم(ع) قم – تاریخ اسلام
استاد راهنما:دکتر محمدرضا جباری
استاد مشاور:دکتر نعمت الله صفری فروشانی
نام دانشجو:حسین نعیم آبادی
تاریخ دفاع:شهریور 1390
واژگان کلیدی: تاریخ تشیع، امام جواد علیه‌السلام، شیعه، امامیه، مامون و معتصم

بررسی جنبه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعه و شناسایی نقاط کور آن از مهم‌ترین راهبردهایی است که برای شناسایی سیره عملی اهل بیت علیهم‌السلام لازم و ضروری به نظر می‌رسد. این نوشته در پی بررسی وضعیت جریان مهم تشیع و در ضمن واکاوی چالش‌های پیش روی امامیه در دوران 17 ساله امامت حضرت جواد علیه‌السلام می باشد. با دقت در شرائط و موقعیت های خاصی که امام نهم علیه‌السلام با آن مواجه بوده‌اند از جمله بحث بحران و تثبیت امامت،  ضرورت این پژوهش روشن تر می نماید. تاکید می‌شود که  بررسی جریان مؤلفه پیش گفته نیازمند تبیین موقعیت و جایگاه فرق درونی شیعه مانند زیدیه ، اسماعیلیه، فطحیه، واقفیه، غالیان و هم چنین نوع تعامل مذهب امامیه با فرق دیگر از شیعه  (تعاملات درون فرقهای) میباشد. افزون بر اینکه می‌توان با تحقیق و بررسی شیعیان به معنای عام در نقاط مختلف جغرافیایی اسلام در این دوره و بیان میراث علمی اندیشمندان آنان و همچنین شناخت بهتر وضعیت اقتصادی شیعه (با توجه بیشتر به مباحث مربوط به سازمان وکالت) به مسیر دقیق تری برای پیمودن این راه دست پیدا کرد. نویسنده این رساله تلاش کرده است که تا حد ممکن به این مهم دست بیابد.
در برآیند بررسی‌های انجام شده روشن می‌شود که جهان اسلام در این دوره هم‌چون گذشته دچار تشتت و آشوب‌های داخلی و جنگ‌های خارجی بوده است. در یک گزارش کلی می‌توان به شورش‌های علویانی هم چون محمد دیباج و محمد بن قاسم و بعضی قیام‌های دیگر شیعی و دیگرانی همچون نصر بن شبث، زُط‌های مستقر در بصره، خوارج و از همه‌مهم‌تر و طولانی‌تر(از 200تا 223 قمری) شورش بابک خرم‌دین اشاره کرد که در بسیاری از این موارد دستگاه خلافت عباسی را گاه تا ده یا بیست سال‌ به خود مشغول داشته است. مصری‌های خواهان استقلال و رومی‌هایی که از وضعیت آشفته دوران جنگ امین و مامون سرخوش شده بودند نیز مشغولیت‌های خارجی خلافت عباسی در این دوره را تشکیل می‌دادند.
وجود فرقه‌ها و گروه‌ها و اندیشه‌های گوناگون کلامی در میان شیعه از اختلافات درونی آنان در این دوره حکایت دارد. فرقه‌ واقفه به دلیل حساسیتی که خصوصا در دوران امام رضا علیه‌السلام داشت صرف نظر از بحرانی که در ابتدای کار برای امام ایجاد شد، هرچند از آرامش نسبی برخوردار بودند اما نمی‌توان از نقش حساس آنان در اختلافات میان اصحاب ائمه چشم پوشی کرد. این کار نیازمند بررسی دقیق روایات واقفیان در این دوره است. فطحیان از معماها و پارادوکس‌های تاریخ تشیع در تمام ادوار حیات خود محسوب می‌شوند.  چرا که بسیاری از آنان نه از عوام بی‌سواد بلکه از اصحاب جلیل القدر ائمه علیهم السلام بودند. به عنوان نمونه اینکه چگونه فرهیختگانی از خاندان بنوفضال که در زمان ائمه بعدی نیز به حیات علمی خود با همان اندیشه فطحی ادامه دادند توانستند با این تناقض که هم امام کاظم علیه‌السلام را و هم عبدالله افطح را که مورد رد و انکار امام کاظم‌علیه‌السلام است را به عنوان امام قبول دارند از ابهاماتی است که هنوز راه حلی برای آن پیدا نشده است. این دوره مشمول بخشی از دوران ستر اسماعیلیه است که هیچ سرنخی از حضور اسماعیلیه در آن تا کنون پیدا نشده است. حتی در حالی که در این دوره زمانی داعیان اسماعیلی در اهواز سکونت داشته‌اند اما بر اساس بررسی‌های انجام شده در این نوشتار در  میان روایات روات بزرگ اهوازی امام‌علیه‌السلام هیچ سرنخی از اسماعیلیه دیده نمی‌شود. اگر چه بررسی دقیق جریانات غالیانه و تاثیرات آنان بر اندیشه‌های اسلامی و هم‌چنین ورود آنان به احادیث و کلام شیعی از مباحثی است که حتی با عنایت به این دوره، به پژوهشی جداگانه نیازمند است و نقاط ابهام زیادی در این زمینه وجود دارد اما می‌توان گفت که جریان غلو در این دوره از محوریت اساسی برخوردار نبوده است. بررسی مهم‌ترین اندیشه های غیرشیعی بخش دیگری از این نوشتار را به خود اختصاص داده است. شواهد نشان‌دهنده این است که جهمیه خصوصا در اوائل قرن سوم و عموما تا قرن پنجم از حضوری پررنگ در اندیشه‌های اسلامی برخوردار بوده‌اند. معتزله نیز  به عنوان تاثیرگذار‌ترین اندیشه در این قرن به شمار می‌روند که آثار و نتائج اندیشه‌های آنان  تا ادوار آینده نیز  به وضوح قابل ردیابی است.
امامیه نیز وسیع‌ترین  گروه شیعی محسوب می‌شوند که در عین اینکه در دوران حضور ائمه‌علیهم‌السلام به سر می‌برده‌اند اما دچار تشتت‌ها، اختلافات و درگیری‌های جدی کلامی درون گروهی هستند. هم چنان که با دقت فراوان در این نوشتار بدان پرداخته شده است نمایندگان گرایشات متعدد در میان جامعه امامی در این دوره به فعالیت علمی خود مشغول بوده‌اند. در این میان صرف نظر از بعضی اندیشمندان بزرگ هم‌چون علی بن جعفر که بررسی آنان خود به مجالی فراخ‌تر نیازمند است ابوهاشم جعفری به عنوان نماینده گرایش کلامی، محمد بن سنان به عنوان نماینده جریان ریشه دار متهم به غلو، محمد بن عیسی بن عبید به عنوان نماینده برجسته کلامی هشام بن حکم و هم چنین استادش یونس بن عبدالرحمن از برجستگی بیشتری برخوردارند. ابوهاشم جعفری، شاگرد برجسته‌ یونس بن عبدالرحمن از نظر روایت مورد توجه تمامی گروه‌ها بوده است و عده زیادی از  محدثان، متکلمان، متکلم-محدثان،  قمیان و غیرقمیان از او نقل روایت کرده‌اند. ابن سنان به عنوان سرخط اصلی جریانی حدیثی محسوب می‌شود که از نوع عملکرد آنان نمی‌توان به طور واضح شواهدی به دست آورد و شاگردیِ بلافصل او نسبت به شخصیت جنجالی مفضل بن عمر، نقل روایات ابوالجارود و منخل بن خلیل متهم به غلو و نقل روایات او از شخصیت‌های با اندیشه متضاد ابهاماتی در مورد جریان او  به وجود می‌آورد. محمد بن عیسی بن عبید نیز نماینده نسلی از متکلمان کوفی است که در این دوره دست‌کم در ‌‌عراق نفس‌های آخر خود را شماره می‌کند؛ خطی که از هشام بن حکم در کوفه شروع شد و به دست یونس بن عبدالرحمن در بغداد پی‌گیری شد. لازم به ذکر است که علی‌رغم این تحلیل اشتباه که این خط فکری در بغداد به پایان رسیده است باید گفت که این اندیشه در مسیر بعدی خود توسط روات جلیل القدر بزرگ قمی هم‌چون ابراهیم بن هاشم و فرزندش علی بن ابراهیم به حیات خود ادامه می‌دهد. در این میان خطوط دیگری نیز وجود داشتند که به وضوح خود را در مقابل خط هشام قرار می‌دادند. کسانی هم چون ابن ابی عمیر و شاگردش یعقوب بن یزید از این دسته هستند.
در ادامه روند شکل‌گیری مناظرات و مجالس کلامی که در دوران هارون خصوصا وسیله برامکه آغاز شد در این دوره نیز این مجالس و محافل علمی با محوریت معتزله و با برکناری کامل اهل حدیث به کار خود ادامه می‌دهد و برخلاف این تحلیل اشتباه که اندیشه عقل‌گرایانه معتزله شیعه را مجبور به ورود به بحث‌های کلامی و عقلی در مورد فلسفه دین کرد، باید گفت که اصحاب ائمه علهیم‌السلام خود قبل از همه آغازگر اندیشه‌های عقلی بودند، اگرچه نمی‌توان از تأثیر معتزله در کلام امامیه چشم پوشی کرد.
مراکز حضور متمرکز شیعیان در آن دوره شامل عراق، ایران، حجاز، یمن و بعضی مناطق دیگر بوده است.  کوفه هم‌چنان اکثریت شیعی خود را حفظ نموده است و علی رغم مهاجرت بسیاری از شیعیان به بغداد و از رونق افتادن کوفه، هم‌چنان هر جریان شیعی که در فکر آشوب و شورشی بر علیه حکومت می‌افتاد خود را از کوفه بی‌نیاز نمی‌دید.  بصره در این دوره در حال گذار از اعتزال سنتی بصری به اعتزال جدید و در حال آماده شدن برای فراهم ساختن موقعیتی مناسب برای بسط تشیع به عنوان اندیشه کلامی برتر بوده است. این شهر که همواره به عنوان شهری یکپارچه سنی و عثمانی معرفی شده است اما همواره شیعیانی را در برداشته است که در عین جمعیت کم در سرنوشت آن دخیل بوده‌اند. همچنان که سران معتزلی در این شهر می‌زیسته‌اند بزرگانی از شیعه نیز در اینجا حضور دارند و در نتیجه  ترکیبی آمیخته از گروه‌های مختلف کلامی و سیاسی به وجود آورده‌اند. یمن مانند بسیاری دیگر از ولایات اسلامی در این دوره نسبت به مرکز خلافت دارای حکومتی شبه مستقل بوده است. قم پایگاه تشیع در ایران محسوب می‌شده است. صرف نظر از تحلیل‌ها و الزامات دیگر درباره قم اما این مطلب به نظر درست می‌آید که در حصار بودن مردم قم از جنبه‌های مختلف اعم از اینکه سرتاسر ایران آن روز شامل سنیان متعصب بوده است و برای قم به عنوان خطر محسوب می‌شدند و  نیز وجود شیعیان غیر امامی باعث ایجاد یک اندیشه همواره مستقل در میان قمیان شده بود که در دوره معاصر نیز بعضی از آثار این استقلال اندیشه‌ای در قم دیده می‌شود و به نظر می‌رسد که ریشه در همان گذشته‌ی پرماجرا دارد. بررسی برخورد قمیان با حکومت‌ها و هم‌چنین اصحاب قمی با راویان به عنوان شاهدی کوچک برای این کار محسوب می‌شود. اما ری در عین اینکه از اواخر قرن اول شاهد رواج شیعه بود هنوز دراین دوره مرکز اهل سنت است. مردم ری نیز، هم با امام جوادعلیه‌السلام ارتباط داشتند و هم روات زیادی در میان آنان دیده می‌شود. منطقه خراسان هم در شرائطی قرار دارد که از نواحی مختلف مورد تهدید نظامی است. حرکات و تحولات شیعی در خراسان هیچ‌گاه متوقف نشد.
بخش سیاسی این نوشتار به بررسی کلی جریانات سیاسی در عصر عباسی و نسبت آن با شیعه پرداخته است. جریان محنت و موضع گیری امامان علیهم السلام در این باره در این راستا مورد توجه قرار گرفته است.  واکاوی در تشکیلات شیعه  نیز بخش بعدی از فصل سیاسی را شامل می‌شود. این تشکیلات  به عظمت و نفوذ قابل توجهی رسیده است. بررسی نهاد وکالت به عنوان مهم‌ترین نهاد سیاسی شیعه پرده از ابهامات فراوانی در مورد شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ادوار ائمه علیهم السلام برمی‌دارد.   موضع امام علیه السلام در برابر قیام‌ها نیز خالی از ابهام نیست اما در میان بعضی از اصحاب امام اندیشه‌های انقلابی به وضوح مشاهده می‌شود. امام جواد علیه‌السلام از نظر سیاسی نه تنها در برابر حکومت ها موضعی منفعل نداشت بلکه در عین مراقبت و احتیاط به طور مقطعی موضع‌گیری‌هایی نیز داشته است.
به‌طور کلی باید اذعان داشت که خلاءهای پژوهشی درباره امامان شیعه علیهم‌السلام و بالخصوص درباره ابناءالرضا بسیار فراوان است و نقاط ابهام و شناسایی نشده زیادی دارد که متاسفانه تا کنون مغفول مانده است. عمده‌ی فصول و بخش‌های این نوشتار تا بدان حد جای کار دارد که بدون اغراق هرکدامش می‌تواند موضوع یک پایان نامه دکتری قرار بگیرد.

حسین نعیم آبادی
دانشجوی دکترای تخصصی رشته شیعه شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب قم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *