مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
شاه

 

فارس پلاس؛ روایت روز – روز ۱۷ تیر ۱۳۱۶ سالروز پیمان سعد آباد در دوران رضاشاه است. این پیمان تحت عنوان عهدنامه عدم تعرض بین ایران، افغانستان، ترکیه و عراق در کاخ سعد آباد منعقد شد و سه بخش از سرزمین ایران جدا شدند. تنها کسی که در این پیمان خاک داد، شاه پهلوی بود!

رضاشاه در این قرار داد بخش مهمی از آرارات در شمالغرب را به «آتاتورک» رئیس جمهور وقت ترکیه، دشت ناامید در جنوب شرق را به «محمدشاه» پادشاه افغانستان و اروندرود به عنوان مرز ایران و عراق در جنوب غرب را به «ملک غازی » پادشاه عراق داد.

اوضاع جهانی چگونه بود؟

جنگ جهانی اول در آبان سال ۱۲۹۷ ه.ش به پایان رسید. جغرافیایی سیاسی جهان بالاخص منطقه غرب آسیا پس از این جنگ تغییر کرده بود. امپراتوری عثمانی فروپاشید و کشورهای امروزی غرب آسیا نظیر ترکیه، عراق، اردن، سوریه، لبنان و سعودی تشکیل شد. خاندان رومانوف در روسیه قتل عام و امپراتوری تزارهای روسیه به دست بلشویک‌ها ساقط شد و متعاقباً اتحاد جماهیر شوروی اعلام موجودیت کرد. آمریکا درگیر رکود بزرگ شد که طولانی‌ترین رکود اقتصادی در تاریخ آمریکا بود. از همین روی، سیاسیت انزوا نسبت به تحولات جهانی را در پیش گرفته بود.

این عوامل دست به دست هم داد تا انگلیس کماکان به عنوان قدرتمندترین امپراتوری جهان در تحولات جهانی مداخله کند. لذا برای حفظ مستعمرات نظیر هندوستان به عنوان نگین سرزمین‌های استعماری خود به دنبال محاصره سرزمینی اتحاد جماهیر شوروی بود. این کمربند از فنلاند در شمال اروپا تا افغانستان در آسیای مرکزی ادامه داشت.

موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی (PSRI) در همین رابطه نوشت: «استقرار رژیم های دیکتاتوری و ضدکمونیست مارشال مانرهایم در فنلاند، مارشال پیلودسکی در لهستان ، مارشال آنتونسکی در رومانی ، مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) در ترکیه ، رضا شاه در ایران و امان الله خان در افغانستان به همین منظور بود. سپس لندن سیاست ایجاد اتحادیه‌های دفاعی منطقه‌ای را در پیش گرفت. پیمان لوکارنو (آلمان، انگلستان، بلژیک، فرانسه، ایتالیا، لهستان و چکسلواکی) ، پیمان اتحاد صغیر (چکوسلواکی، یوگسلاوی و رومانی) و پیمان سعدآباد (ایران، عراق، ترکیه و افغانستان) از مظاهر این سیاست بشمار می رفت.»[1]

عواقب پیمان رضاشاه برای ایران چه بود؟

شرق ایران: منطقه‌ای به مساحت ۳۰۰۰ کیلومتر مربع به افغانستان واگذار شد. «ظهره‌وند» سفیر اسبق ایران در ایتالیا و افغانستان در همین رابطه گفت: «سال ۱۳۱۷ زمان رضاشاه اولین اشتباه را مرتکب می‌شود و بخشی از حوضه آبی هیرمند را به عبدالرحمن خان حاکم وقت کابل واگذار می‌کند، آن زمان ایران و افغانستان و ترکیه سه والی داشتند که همگی متاثر از نفوذ انگلیسی‌ها بودند، در همین زمان بود که رضا خان دشت «ناامید» را که بخشی از سیستان بود بدون هیچ معوضی به حاکم وقت کابل می‌بخشد و این اولین مشکل در موضوع آب هیرمند بوده است.»[2]

این موضوع گام‌های نخستین مشکل ۸۰ ساله آب میان ایران و افغانستان شد. موضوعی که تا امروز ادامه دارد.

جنوب غرب ایران: «ولایتی» وزیر خارجه اسبق ایران می‌گوید: «اروند رود که در زمان میرزا تقی خان، خط منصّف مرز قرار داده شده بود، در زمان رضاشاه، کل آن براساس پیمان سعدآباد به عراق واگذار شد.»

موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی (PSRI) نوشت: «حق کشتیرانی در اروند رود به جز آب‌های مقابل خرمشهر و آبادان به دولت عراق واگذار شد.»

موضوع اروند به مثابه استخوانی لای زخم بود. درگیری‌های متعددی میان دو کشور بر سر این رود به وجود آمد. از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۳ حدود ۱۰۰ درگیری مرزی بین ایران و عراق روی داد و تلفات زیادی برجا گذاشت. [3] سرانجام رهبران ایران و عراق که برای شرکت در اجلاس روسای دولت‌های عضو اوپک عازم الجزایر شده بودند، روز ۱۶ اسفند ۱۳۵۳ معاهده‌ای به امضا رساندند که به موجب آن مرزهای آبی میان دو کشور خط تالوگ‌ (عمیق‌ترین خط طولی در عمق رودخانه‌) تعیین شد.

اما صدام پس از انقلاب خواهان بازگشت به پیمان امضا شده توسط رضاشاه شد و «تسلط بر کل اروند رود» بهانه شروع جنگ هشت ساله رژیم بعث عراق با ایران تحت حمایت بلوک غرب به رهبری آمریکا و بلوک شرق به رهبری شوروی شد. جنگی که البته به نتیجه مدنظر نرسید و صدام در نهایت به مفاد قرارداد الجزایر بازگشت.

شمالغرب ایران: رضاشاه منطقه آرارات کوچک و بزرگ و نیز تنگه قره سو را طی دو قرارداد ۱۳۱۰ و ۱۳۱۶ به ترکیه داد. باریکه‌ای که موجب اتصال سرزمینی ترکیه به عنوان مرزبان شرقی کنونی ناتو با منطقه نخجوان شد.

استقرار در دریای خزر هدف دیرینه ناتو است. در همین چارچوب، توطئه کریدور موهوم زنگزور از سال ۲۰۲۰ به دنبال اتصال سرزمینی مستقیم ارتش‌های ناتو به دریای کاسپین (خزر) است. در این صورت، قلمروی سرزمینی ناتو از اقیانوس اطلس تا آب‌های مجاور سه استان شمالی ایران یعنی گیلان، مازندران و گلستان گسترش می‌یابد و سواحل شمالی ایران نیز هم‌مرز ناتو خواهند شد.

در صورت تحقق این توطئه، مسیر ایران به سمت دریایی سیاه و اروپایی شرقی نظیر دوران عثمانی در انحصار اراده حاکمان آنکارا می‌ماند. عثمانی از قرن ۱۵ میلادی همچون یک دیوار بر مرزهای شمال غرب، غرب، و جنوب غرب ایران کشیده شده بود. عثمانی بر کرانه‌های دریای سیاه و مدیترانه تسلط داشت و به عنوان یک سرزمین حائل، مانع ارتباط ایران و اروپا تا عهد قاجار بود. یکی از دلایل عقب افتادگی ایران پس از صفویه نیز همین موضوع بود.

ایران پس از قرن‌ها موقعیت منحصر به فردی دارد. تهران می‌تواند مسیری مستقل از حاکمیت روس و ترک برای ارتباط مستقیم با قاره اروپا داشته باشد. ایران از طریق کریدور خلیج فارس – دریای سیاه بدون نیاز به روسیه و ترکیه، به اروپای شرقی متصل می‌شود. ایران و کشورهای شرق و جنوب اروپا نظیر یونان نیز بدون نیاز به کانال سوئز مصر و خاک ترکیه از طریق این کریدور به هم متصل می‌شوند.

از طرفی، در صورت ممانعت آنکارا از عبور جاده ابریشم از خاک ترکیه، جریان ترانزیت به اروپا از دریای سیاه پابرجا خواهد ماند. اگر تنگه قره سو توسط رضاشاه به ترکیه داده نمی‌شد، اکنون این تنش سه ساله در منطقه قفقاز جنوبی اصلاً به وجود نمی‌آمد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *