مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
مصاحبه

 

در گفتگوی اختصاصی با دکتر رفیعی مطرح شد:
جناب جعفر(ع) یار وفادار و صدیق پیامبر اکرم(ص) وحضرت امام علی(ع) بود

اشاره

همایش بین المللی «جعفر بن ابی طالب (ذوالجناحین)» در اسفند ماه سال جاری در جامعه المصطفی العالمیه برگزار خواهد شد. ریاست این همایش فاخر که با همکاری دهها مرکز معتبر علمی و به میزبانی مجتمع آموزش عالی تاریخ، سیره و تمدن اسلامی برگزار خواهد شد، بر عهده حجت الاسلام والمسلمین دکتر ناصر رفیعی است که همین مسئله باعث شد تا سایت سخن تاریخ و دبیرخانه همایش گفتگوی نسبتا مفصلی را با ایشان درباره ابعاد شخصیت جناب جعفر و همین طور کیفیت برگزاری این همایش انجام دهد که ضمن قدردانی از جناب استاد رفیعی، توجه شما خوانندگان ارجمند را به متن این مصاحبه جلب می کنیم.

گفتگو از: حجت الاسلام والمسلمین اوصیا( دبیر همایش بین المللی «جعفر بن ابی طالب (ذوالجناحین)» و سردبیر سایت علمی سخن تاریخ)

سخن تاریخ:با تشکر و قدردانی از جنابعالی، به عنوان اولین پرسش لطفا درباره شخصیت جناب جعفربن ابی طالب(ع) مطالبی را بیان فرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. بنده در ابتدا تشکر می کنم از سایت وزین سخن تاریخ و دبیرخانه همایش بین المللی جناب جعفربن ابی طالب(ع) که این گفتگو را ترتیب داده اند. در مورد این شخصیت برجسته رسول خدا(ص) ساعت ها می توان سخن گفت. ایشان جز اولین مسلمان‌ها است. یعنی بعد از امیرالمؤمنین(ع) از آن‌هایی است که سریع ایمان آورد و ابوطالب خود که موحد بود و مؤمن بود و بچه‌های خود را هم تحریک می‌کرد. می‌گفت که شک نکنید. حالا حساب امیرالمؤمنین که جدا است. کسی که از اول از غار حرا کنار پیغمبر(ص) بوده. می‌گفت بروید ایمان به پیامبر(ص) بیاورید. مادر او هم که فاطمه بنت اسد است.

سخن تاریخ:در مورد خانواده ایشان توضیحاتی ارائه بفرمایید.

ابوطالب(ع) مؤمن آل قریش پنج فرزند دارد. چهار تا پسر و یک دختر دارد. دختر او ام هانی است. این‌ها از اصحاب هستند. پسرها ده سال، ده سال با هم اختلاف سنی دارند. اولی آن‌ها طالب است. عقیل ده سال کوچک‌تر است و جعفر ده سال کوچک‌تر است و امیرالمؤمنین آخری است. جعفر بن ابی طالب از امیرالمؤمنین ده سال بزرگ‌تر است. لذا در موته که الان هم قبر در اردن دارد. در موته که شهید شد چهل و خورده‌ای سال داشت. حضرت امیرالمؤمنین سی و خورده‌ای ساله بودند.

سخن تاریخ:به نظر می رسد که یکی از مهم ترین فرازهای زندگانی جناب جعفربن ابی طالب(ع)، توجه ویژه رسول خدا(ص) به ایشان است. در این مورد به چه نکاتی می توان اشاره کرد؟

جعفر بن ابی طالب خیلی به پیامبر(ص) شبیه بود،این قدر شباهت داشته که بعضی‌ها در مدینه به او می‌گفتند که السلام علیک یا رسول الله. این قدر شباهت داشت. این قدر این جعفر محبوب است که پیغمبر گرامی اسلام(ص) به او می‌فرمود که من و تو از یک درخت هستیم. شنیدید که «انا و علی من شجره واحد» «انا و جعفر من شجره واحد» هم داریم. رسول گرامی اسلام(ص) وقتی که برگزیدگان بهشت را ردیف می‌کرد که این‌ها بهشتی هستند. خود او و امام حسن و امام حسین و امیرالمؤمنین و فاطمه‌ی زهرا فرمود و حمزه و جعفر. این دو تا عمو که یکی عموی امام حسن است و یکی عموی حضرت پیغمبر است و عموی حضرت امیر هم هست، این‌ها ردیف حسن و حسین در بهشتی‌ها هستند. همچنین حضرت نبی اکرم(ص) در حدیثی می‌فرماید: بهترين اهل محشر و اهل دنيا منم و على و حسن و حسين و حمزه و جعفر»؛ یعنی حضرت جعفر در ردیف پیامبر و امام علی و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام قرار گرفته است.

سخن تاریخ:روابط جناب جعفربن ابی طالب(ع) با برادر بزرگوارش حضرت امیرالمؤمنین(ع) چگونه بود؟

یک روایت خیلی عجیبی دیدیم که عبدالله بن جعفر سه تا پسر دارد. عبدالله و عون و محمد و هر سه در حبشه به دنیا آمدند. عبدالله بن جعفر می‌گوید که من گاهی با عمو جان خود امیرالمؤمنین(ع) کاری داشتم. پدر زن او هم هست. می‌دانستم که زمینه‌ی این کار نیست و یک درخواستی داشتم. می‌گوید تنها اهرمی که علی(ع) را در واقع تحریک می‌کرد و به عبارت دیگر عامل این بود که به من نه نگوید، قسم به جان جعفر بود. می‌گفتم عمو جان به جان جعفر. گفت یک چیزی گفتی که نمی‌توانم کاری کنم. خیلی عجیب است. این محبت به جعفر بن ابی طالب به اندازه ای است که زمانی که حق حضرت امیرالمؤمنین در سقیفه غصب شد، فرمودند: «وا جعفراه..! ولا جعفر لي اليوم، وا حمزتاه..! ولا حمزة لي اليوم» حمزه کجا است و جعفر کجا است.

سخن تاریخ:نگاه اهل بیت(ع) نسبت به جناب جعفربن ابی طالب(ع) چگونه بود؟

این شخصیت بال پیامبر اکرم و حضرت امام علی بود، ایشان همواره مورد مدح اهل بیت بوده و هرجا افتخارات اهل بیت ذکر شده یکی از آنها جعفر بن ابی طالب است. ایشان یار وفادار و صدیق پیامبر و امیرالمؤمنین(ع) بوده است.

سخن تاریخ:در منابع تاریخی و روایی، به چه صفاتی درباره ایشان اشاره شده است؟

حضرت جعفر علیه‌السلام ویژگی‌های منحصر به فرد دارد، ایشان نخستین مهاجر است و اولین کسی است که به حبشه هجرت کرد و ۱۵ سال سفیر حکومت پیامبر اسلام(ص) در حبشه یا اتیوپی امروز بود.با مراجعه به منابع تاریخی و روایی می توان ویژگی های شخصیتی ایشان را در چند شاخص بر شمرد. شاخص اول اطاعت پذیری ایشان در برابر فرامین رسول خدا(ص) بود. حضرت جعفر بن ابی طالب مطیع محض دستورات رسول الله بود. ایشان همچنین ولایت پذیر بود و با وجود اینکه ۱۰ سال از امام علی علیه‌السلام بزرگتر بود، اما در مسیر ولایت حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام حرکت می‌کرد. شاخص بعدی، کمک به نیازمندان بود. ایشان معروف به ابو المساکین است. یعنی پدر مسکین‌ها. یکی از اصحاب پیغمبر می‌گوید که گاهی آن قدر گرسنگی به من فشار می‌آورد که سنگ به شکم می‌بستم. به در خانه‌ی جعفر می‌رفتم هر چه در خانه داشت به ما می‌داد. ایشان ابو المساکین است.
شاخص بعدی شجاعت و ایثار ایشان بود.جناب جعفربن ابی طالب در جنگ موته آن قدر جنگید تا هر دو دستش به ضرب شمشیر دشمنان از بدن جدا شد ولی جعفر که مردی شجاع و مؤمن بود با آنکه دو دست در بدن نداشت پرچم اسلام را با دو بازوی بریده خویش بر سینه برافراشته داشت تا مسلمین روحیه خویش را نبازند و وحشت زده نشوند. رسول خدا (ص) با آگاه شدن از خبر شهادت جعفر بسیار اندوهگین شد و گریست و فرمود که خداوند به جای دو دست، به وی دو بال داد که با آنها در بهشت، پرواز می‌کند از همین رو جعفر به ذوالجناحین (دارای دو بال) و طیار مشهور شد. حضرت عباس لقب «ذو الجناحین» را دارند، اما دو دست حضرت جعفر بن ابی طالب قبل از حضرت عباس قطع شد و در موته به شهادت رسید و لقب «ذوالجناحین» به ایشان اختصاص یافت.

سخن تاریخ:ظاهرا در منابع روایی ما درباره چهار صفت ویژه ایشان سخن به میان آمده است. درست است؟

بله! همین طور است. جبرئیل به پیغمبر اکرم(ص) عرض کرد که این جعفر چهار تا صفت دارد که خدا می‌گوید که من ایشان را به خاطر آن چهار صفت قبل از اسلام دوست داشتم. خود جناب جعفر به رسول الله(ص) می گوید: من هیچ گاه قبل از اسلام میگساری نکردم چون می‌دیدم که شراب عقل را از بین می‌برد. قبل از اسلام هیچ وقت دروغ نگفتم. چون می‌دانستم که دروغ شخصیت انسان را خرد می‌کند. هیچ گاه تن به گناهان فحشا و جنسی ندادم چون هر آن احتمال می‌دادم که ممکن است که این خطای اخلاقی دامنگیر خانواده‌ی من هم بشود. اگر من به زن نگاه کردم ممکن است که به دختر من هم نگاه کنند.و چهارم؛ من هیچ گاه در زندگی خود بت نپرستیدم چون متوجه بودم که کاری از این‌ها نمی‌آید. این نشان عقل و درایت است.

سخن تاریخ:آقای دکتر! اگر اجازه دهید به دو فراز مهم از حیات سیاسی اجتماعی این صحابی بزرگوار رسول خدا(ص) اشاره کنیم. یکی مسئله هجرت ایشان به حبشه است و دیگری فرماندهی و شهادت ایشان در جنگ موته. اول از همه مسئله هجرت ایشان به حبشه رابیان فرمایید.

ایشان از کسانی است دو تا هجرت داشت. یکی به حبشه بود و یکی به مدینه بود. لذا بعضی اوقات که می‌خواهیم از بعضی از اصحاب تعریف کنیم می‌گوییم «هاجر هجرتین» دو هجرت. به دلیل این هجرتی که به حبشه داشته طبیعتاً در جنگ بدر و احد و این‌ها هم نبوده.

ایشان وقتی به حبشه رفت چهارده سال آن‌جا بود. با همسر خود اسما بنت عمیس و سه تا بچه‌های خود را آن‌جا به دنیا آورد و روزی که برگشت هفتم هجری روز پیروزی خیبر بود. پیغمبر یک مرتبه دید که جعفر آمد. گفت من به چه شادی کنم؟ به پیروزی خیبر و یا آمدن جعفر. او را در آغوش گرفت و دور اسما را هم زن‌ها گرفتند. چهارده سال خیلی است. چه مقاومتی داشتند برای حفظ اعتقادات خود حاضر شده است که چهارده سال از سرزمین و فامیل و برادر و بستگان و مادر خود دور باشد. مادر او فاطمه بنت اسد خب بعدها از دنیا رفته است.

سخن تاریخ:حماسه ای که ایشان در دربار نجاشی و در گفتگوی کوبنده با فرستادگان قریش خلق کرد، چه تاثیراتی در روحیه مسلمانان داشت؟

یک نکته‌ی مهمی که می‌خواهم نسبت به جوانان عزیز عرض کنم از قول این جوان و این شخصیت این است که همیشه در هر امری با آگاهی و با درایت و با فهم و با استدلال وارد شوید. در دین پذیری و در نماز خواندن و در روزه گرفتن و معقول عمل کنید. دین ما دین عقلانی است. ما شانزده بار کلمه‌ی «اولوا الالباب» در قرآن آمده است. گروهی که حرف می‌پذیرند چه کسانی هستند؟ «إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْباب‏» (رعد/ 19) این خیلی مهم است. آدمی که حرف دارد و منطق دارد و استدلال دارد، ترس ندارد و نگران نیست. آقا بلند شده است به حبشه آمده است. حبشه یک کشور مسیحی نشین است و پادشاه آن نجاشی و مسیحی است. به محض این‌که ایشان به حبشه رفت، عمر و عاص با یک نفر دیگر به نام عبدالله که این‌ها مشرک بودند، بلند شدند به حبشه آمدند. یک هدایای زیادی هم با خود از مکه آورده بودند. حالا در این هدایا لباس بوده است، ابریشم و جواهرات بوده است. عمر و عاص این حیله‌گری و حقه‌ی او فقط برای صفین نیست، این در ذات او بوده است. دم تمام اسقف‌های مسیحی را دید و به همه‌ی آن‌ها هدیه داد. گفت این‌ها هست و بیش‌تر هم به شما می‌دهم. فقط من فردا در جلسه‌ی نجاشی وقتی می‌خواهم این‌ها را رسوا کنم و علیه آن‌ها حرف بزنم، شما از من دفاع کنید. رشوه داد. به نجاشی گفتند که آقایی از بزرگان و شخصیت‌های مکه است که عمر و عاص و یکی دیگر است. گفت بگویید بیاید. بر نجاشی وارد شد و گفت که آقا یک کسی در بین ما مبعوث شده است که این مجنون است و این جوان‌های ما را فاسد کرده است. «هذا الرجل افسد شباننا» یک مشت از این جوان‌های ابله ما و نادان ما حدود هشتاد نفر هستند که بلند شدند در کشور شما آمدند، من می‌ترسم سفاهت این‌ها و نادانی این‌ها روی جوان‌های شما هم اثر بگذارد. ببینید چه قدر قشنگ حرف را مطرح می‌کند.

سخن تاریخ:واکنش نجاشی در برابر این اقدامات چه بود؟

نجاشی عاقل بود. من همین جا بگویم که رحمت خدا و درود خدا بر نجاشی باشد. قبر دارد و زیارتگاه دارد. گفت من نمی‌توانم به حرف شما اعتماد کنم. بگذار که خود آن‌ها بیایند. این‌ها وارد شدند. اتفاقاً معمول بود که هر کسی بر نجاشی وارد می‌شود، بر روی خاک می‌افتاد. این‌ها این کار را نکردند و همین طور سلام کردند. عمر و عاص گفت که خوب شد و برگ برنده دست ما افتاد. این‌ها بر نجاشی وارد شدند. گفت خب شما چه می‌گویید. شما چه کار کردید که این آقا دارد از شما گله می‌کند؟

سخن تاریخ:جناب جعفر بن ابی طالب چه پاسخی به این سخنان نجاشی داد؟

سخنگوی این جمع جعفر بن ابی طالب است. گفت که پادشاها ما مردمی نادان بودیم. بت می‌پرستیدیم و گوشت مردار می‌خوردیم. همه‌ی گونه زشتی را مرتکب می‌شدیم. قطع رحم می‌نمودیم. با همسایگان بد رفتار می‌کردیم. زبردستان زیردستان را می‌زدند یعنی ثروتمندان. تا آن‌که مرد صالحی در میان ما به نام محمد(ص) که خدا او را برانگیخت که پیش از آن به امانت و صداقت و پاکدامنی معروف بود، ما را به سوی خدای یگانه خواند. از پرستش سنگ و چوب باز داشت و از زشتی باز داشت و به نیکی دعوت کرد و به راستگویی دعوت کرد و به امانت دعوت کرد. به نیکی با همسایگان دعوت کرد و از ارتکاب به حرام و خونریزی و زشتی‌ها و گفتار ناروا و خوردن مال یتیم و نسبت زشتی به همدیگر دادن نهی کرد و ما را به نماز و به کارهای خیر دعوت کرد. ما به این جهت از او پیروی می‌کنیم آیا ما اشتباه کردیم؟ نجاشی در فکر رفت. گفت واقعاً؟ گفت بله. گفت خب این آقایی که شما می‌گویید در بین شما مبعوث شده است، این آقا چیزی هم آورده است؟ گفت بله وحی آورده است. گفت یک قدری از این وحی را بخوانید.

سخن تاریخ:کدام سوره را خواند؟

سوره‌ی مریم را شروع به خواندن کرد. مثل باران نجاشی شروع به اشک ریختن کرد. قلب فطرت دارد و تعصب ندارد. مریض نیست. گفت من این‌ها را از کشور خود اخراج کنم این‌ها مهمان من هستند تا هر روزی که این‌جا باشند. دفاع از آن‌ها کرد. عمر و عاص تقاضای جلسه‌ی دوم را کرد. گفت یک جلسه‌ی دیگر بگذارید که من بیایم. جلسه‌ی دوم هم باز او زودتر آمد. رو به نجاشی کرد و گفت اصلاً شما می‌دانید که اشکال اساسی این‌ها چه هست؟ گفت چه هست؟ گفت این‌ها حضرت عیسی را بنده‌ی خدا می‌دانند، شما او را پسر خدا می‌دانید. این جور در نمی‌آید. گفت بگذار از این ناحیه بزنم بلکه مؤثر باشد. باز این آقایان را خواستند. جعفر تا وارد شد، نجاشی به او گفت که نظر شما درباره‌ی حضرت عیسی چه هست. ایشان شروع به قرائت آیات کرد. گفت عیسی عبدالله، روح الله، کلمه الله و باز نجاشی تحت تأثیر قرار گرفت و گفت قرآن خیلی زیبا او را معرفی کرده است. در نهایت مسلمان شد و این‌ها هم دست خالی برگشتند. این جعفر بن ابی طالب را با این جایگاه خیلی تأثیری گذاشت که عده‌ای به اسلام جذب شدند.

سخن تاریخ:فراز دیگر از زندگی ایشان جنگ موته است. در این باره نیز توضیحاتی ارائه بفرمایید.

جنگ موته با روم بوده است و تنها جنگی هم هست که نه رسول خدا حضور داشته و نه امیرالمؤمنین. دولت روم با لشکر عظیمی آمد و با چند ده هزار نفر نوشتند. این‌ها را محاصره کرد و مسلمان‌ها شکست خوردند. جعفر دست راست او از بدن جدا شد و بعد دست چپ او قطع شد و بعد روی زمین افتاد. ماه رمضان نبوده است و در ماه جمادی بوده است. ظاهراً عبدالله بن عمر است که می‌گوید من دویدم و دیدم دارد جان می‌دهد. گفتم لحظه‌ی آخر به او آب بدهم. این طرف آب را بردم. روز بود. گفت چه هست؟ گفتم آب است. گفت من روزه هستم. گفتم که الان خون دارد از بدن شما می‌رود. گفت بگذار اگر تا افطار زنده ماندم که می‌خورم و اگر نه یک عمری از خدا خواستم که با حالت روزه‌دار به ملاقات او بروم. جعفر با زبان روزه‌ در سرزمین موته غریبانه به شهادت رسید.

سخن تاریخ:واکنش رسول خدا(ص) بعد از شنیدن خبر شهادت جناب جعفر چه بود؟

پیغمبر اکرم(ص) در مسجد نشسته بود و نماز صبح بود. امیرالمؤمنین نبود، اصحاب نشسته بودند و حضرت فرمودند که می‌خواهید برای شما صحنه‌ی موته را ترسیم کنم؟ گفتند بله. فرمود الان محاصره شدند و الان چنین شد و چنین شد و بعد یک آهی کشید و فرمود الان دست جعفر از بدن جدا شد. الان دست چپ او از بدن جدا شد و الان چنین شد و بعد فرمود که جعفر شهید شد. صدای گریه‌ی مسلمان‌ها که بلند شد امیرالمؤمنین از در مسجد وارد شد. پیغمبر فرمود آرام باشید برادر او آمد. حضرت امیر فهمید و جلو آمد و گفت رسول الله من برادر در سفر دارم، اتفاقی افتاده است؟ فرمود سر تو سلامت باد. امیرالمؤمنین فرمود که بندهای کمر من از هم جدا شد.
رسول الله(ص) سپس نزد اسماء رفت. تعجب کرد که پیغمبر سابقه نداشته است که بعد از نماز صبح به خانه بیاید. آمد و نشست. عبدالله جعفر کوچک بود او را روی زانوی خود نشاند و عون و محمد را روی زانوی دیگر نشاند و دست می‌کشید و می‌بوسید. مادر تعجب کرد. «تعفل بهم ما یعفل بالایتام» کاری که شما با این بچه‌ها انجام می‌دهید با بچه‌های یتیم انجام می‌دهند. این‌ها که بابا دارند. حضرت فرمود که خدا شما را صبر بدهد پدر این‌ها شهید شده است. که بعد دیگر به حضرت زهرا فرمودند که سه روز در این خانه غذا بیاورید که این‌ها بتوانند برای شهید خود عزاداری کنند.

سخن تاریخ:لطفا درباره نماز جعفر طیارهم نیز توضیحاتی ارائه بفرمایید.

این نماز را حضرت رسول(ص) به جناب جعفرهدیه‌ داده است. حضرت جعفر بن ابی طالب تنها کسی است که پیامبر اکرم به ایشان جایزه ویژه داده است و آن نماز جعفر طیار است. چنانچه امام صادق فرمودند هر حاجتی دارید، نماز جعفر طیار را بخوانید.

من توصیه می‌کنم که یک بار نماز جعفر طیار را بخوانید. خدا آقای مجتهدی را رحمت کند، می‌گفت که هر عبادتی را یک بار نوبر کنید. یک بار هم نماز جعفر را بخوانید. من وقت گذاشتم پانزده دقیقه است. دو تا دو رکعت مثل نماز صبح فقط در مجموع آن سیصد تا «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» دارد که دستور آن در مفاتیح هست. امام رضا، امام معصوم از مدینه که به ایران می‌آمده است، راوی حدیث می‌گوید که در طول این سفر نماز جعفر او ترک نشد. خیلی در برآمدن حاجت مؤثر است. چون پیغمبر فرموده است و این نماز توصیه‌ی پیغمبر است و توصیه‌ی معصوم است منتهی هدیه به جعفر کرد که معروف به نماز جعفر طیار است.

سخن تاریخ:اگر موافق باشید به همایش بین المللی «جعفر بن ابی طالب (ذوالجناحین)» نیز اشاره ای هم بفرمایید. چه انگیزه ای موجب شد تا به برگزاری این همایش اقدام کنید؟

ما وظیفه داریم تا شخصیت‌های فراموش شده تاریخ اسلام را احیا کنیم. در این راستا، ۱۴ شخصیت را شناسایی کردیم که همایش دو شخصیت برگزار شد، ابتدا همایش حضرت خدیجه بود که در جامعه الزهرا برگزار شد؛ همایش حضرت حمزه نیز سال گذشته برگزار شد. در دیداری که با رهبر معظم انقلاب داشتیم، از جمله شخصیت‌هایی که اشاره فرمودند، حضرت جعفر بن ابی طالب بود که همایش بین المللی حضرت جعفربن ابی‌طالب (ذوالجناحین)» اسفند سال جاری برگزار می‌شود. رهبر معظم انقلاب در این دیدار، آیه ۳۳ سوره احزاب را خواندند و گریستند، آنجا که خداوند متعال می‌فرماید: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً؛ در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

سخن تاریخ:همایش بین المللی «حضرت جعفر بن ابی طالب» در چه زمانی و در چه محورهایی برگزار می شود؟

این همایش روز پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲ در سالن قدس مجتمع عالی امام خمینی(ره) برگزار می‌شود. این همایش در ۹ محور اصلی از جمله زندگی نامه ایشان، قرآن و حدیث، تاریخ، منابع شیعه و اهل سنت، دیدگاه‌ها درباره ایشان، نماز جعفر طیار، اماکن جغرافیایی مرتبط، جعفریان در تاریخ و منابع و همچنین جعفر در ادبیات، هنر و رسانه مقاله می‌پذیرد که طلاب می‌توانند برای این همایش قلم فرسایی کنند.

سخن تاریخ: از صبر و حوصله ای که به خرج دادید، سپاسگزاری می کنیم.

من هم از شما تشکر می کنم و امیدوارم که این قدم کوچکی که برداشتیم موجب شادی دل رسول خدا(ص) شود.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *