کتاب «تاریخ فشرده اتحاد شوروی» نوشته شیلا فیتس پاتریک بهتازگی با ترجمه حسن افشار توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب در کنار آثار دیگری چون «تاریخ فشرده انگلستان»، «تاریخ فشرده آلمان» و «تاریخ فشرده چین» قرار میگیرد که اینناشر چاپ کرده است.
شیلا فیتس پاتریک نویسنده اینکتاب میگوید دانشجوی کارشناسی بوده که برای اولینبار پیش از پنجاهمینسالگرد انقلاب اکتبر، نام اتحاد شوروی به گوشش خورده است. او میگوید شاید انتظار نمیرفت یکی از نویسندگان آگهی درگذشت شوروی در سالی باشد که صدمین سالگرد تولدش (۲۰۲۲) میشد. فیتس پاتریک میگوید عمر اینحکومت کمی کوتاهتر از ۷۰ سال مقرر بازنشستگی و اندکی بلندتر از ۶۷ سال امید به زندگی روسهای متولد سال پایان زندگی اتحاد شوروی بود و با اینحال تقریبا دوبرابر امید به زندگی روسهایی که همزمان با تولد شوروی به دنیا آمده بودند.
مولف «تاریخ فشرده اتحاد شوروی» میگوید تاریخنگاران معمولا گرایش به ناگزیر نمایاندن رخدادها دارند و هرچه بهتر توضیح داده شوند، خواننده بیشتر احساس میکند پیامد دیگری امکان وقوع نداشته است. فبتس پاتریک میگوید اما او نمیخواهد در تاریخ فشردهاش از آنها پیروی کند. چون باور دارد ناگزیریها در تاریخ بشر به هماناندازه کمشمارند که در زندگی انسانهای رقمزننده تاریخ بشر. رخدادها همیشه میتوانند به گونه دیگری رخ بدهند، جز در برخوردهای تصادفی و بلادهای طبیعی، مرگها، طلاقها و واگیریها.
فیتس پاتریک معتقد است در مورد شوروی، مخاطب با انقلابی روبروست که به پیروی از کارل مارکس، تاریخ را بستهبندیشده میدیدند و میدانستند بهطور کلی در هر مرحله تاریخی باید انتظار چهچیزی را داشته باشند. در ادبیات شوروی «تصادفی» و «خودبهخودی» واژههای زشتی محسوب میشدند و دال بر چیزهای بودند که طبق «برنامه» نباید رخ میدادند. اما اینواژهها در عینحال از عادیترین واژهها در قاموس شوروی بودند. همانانقلابهای مارکسیست که معتقد بودند در برنامهریزی باید محیط طبیعی و شرایط اقتصادی را به خدمت بگیرند، خلاف انتظار خود و به عکس تحلیل نظری خود از موقعیت، در اکتبر ۱۹۱۷ تقریبا تصادفی به قدرت رسیدند.
تاریخ اتحاد شوروی از دید نگارنده کتاب پیشرو پر از تناقض است و او در کتاب خود به آنها پرداخته است.
کتاب پیشرو ۷ بخش دارد که بهترتیب عبارتاند از: «ایجاد اتحاد»، «سالهای رهبری لنین و کشمکش جانشینی»، «استالینیسم»، «جنگ و پیامدش»، «از رهبری اشتراکی تا نیکیتا خروشچوف»، «دوره برژنف» و «سقوط».
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
اروپای شرقی یکی از علل تنش پیوسته بین اتحاد شوروی و متفقین غربی بود، زیرا حکومتهای دستنشانده شوروی که بیشوکم کمونیستی بودند و کموبیش جایی در دل ملتهای خویش نداشتند سرهمبندی شده بودند. پیمان یالتا همواره چنین تعبیر شده بود که در شرق اروپا یک «بلوک شوروی» ایجاد خواهد شد، ولی متفقین غربی _ بهویژه آمریکا که نفوذداران قومی نیرومندی هم داشت _ باز واقعیت را متفاوت میدیدند. سال ۱۹۴۷ چرچیل _ که دیگر کارهای نبود اما پشتیبانی ناپیدای رهبران آمریکا و بریتانیا را داشت _ در سخنرانی پرآوازهاش در شهر فولتونِ ایالت میزوری آمریکا از یک «پرده آهنین» سخن گفت که «به علت تمایلات توسعهطلبانه و تبلیغاتی شورویها» قاره اروپا را به دو نیم میکند و اروپا «دیگر آن اروپای آزادی نیست که ما برایش جنگیدیم.» پناهندگی ایگور گوزینکو جاسوس شوروی به کانادا نگرانیها درباره جاسوسی را به اوج رساند و جستوجوی سناتور جوزف مکارتی برای یافتن نفوذیهای کمونیست در وزارت خارجه و ارتش آمریکا هول و هراس بیشتری پدید آورد. در ۱۹۴۸ کشاکش بر سر برلین تا نزدیکی جنگ بالا گرفت و هنگامی که اتحاد شوروی در رقابت تسلیحاتی با آمریکاییها بمب اتمی خود را با موفقیت آزمایش کرد نگرانی غرب از نیات شوروی دوچندان شد. در ۱۹۵۲ آمریکا دو نیویورکی یهودی، جولیوس و اتل روزنبرگ، را به جرم انتقال اسرار اتمی کشور به شورویها اعدام کرد. در ۱۹۵۳ دانشمندان شوروی به رهبری ایگور کورچاتوف و مدیریت اداری بریا یک بمب هیدروژنی ساخت. جنگ جهانی سوم، که کشتار هستهای تصورناپذیری به بار میآورد، به نظر نه تنها ممکن، که متحمل نمینمود.
اینکتاب با ۲۲۴ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۲۱۰ هزار تومان منتشر شده است.