مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
غزه

 

گزارش نشست علمی «جایگاه راهبردی غزّه در تحولات غرب آسیا» (با تکیه بر نمونه های تاریخی روابط خارجی ایران)» منتشر شد.

مقدمه (بیان مساله)

سال هاست که مقام معظم رهبری عنوان بومی «غرب آسیا» را به جای عنوان غربی «خاور میانه» middle east)) به کار می برند و بر کاربرد این عنوان بومی تاکید می ورزند. تاکیدات معظم له ذهن بنده را با این سوال ها درگیر نموده که اولا، منظور از این عنوان و عنوان گذاری چیست؟ و ثانیا غرب آسیا، به ویژه سواحل شام و بالاخص «غزّه» چه نوع ارتباط و پیوندی با ما دارد؟

بنابر این، مساله این است که، غرب آسیا به ویژه «غزّه»، چه هویت و ماهیتی دارد؟ و ثانیا، این هویت و ماهیت چه لوازمی دارد؟

تبیین و تحلیل:

_ محدوده
غرب آسیا پهنه ای خشکی _ آبی است مشتمل بر چند تنگۀ استراتژیک (تنگۀ بسفور، تنگۀ داردانل، تنگۀ مصنوعی سوئز، تنگۀ باب المندب و تنگۀ هرمز) که عمدۀ مرز های طبیعی غرب آن را سواحل شرقی دریا های مرتبط با اروپا و آفریقا و اقیانوس هند ( یعنی سواحل شرقی دریای سیاه، دریای مرمره و اژه، دریای مدیترانه و دریای سرخ) تشکیل می دهد؛ و مرز های شرقی این پهنه را می توان رود های سند و پنجاب و سیحون و جیحون برشمرد.
_ غنای طبیعی
از نظر منابع طبیعی، غرب آسیا یکی از مناطق غنی و کم نظیر جهان است؛ از جمله، این پهنۀ جغرافیایی منطقۀ وسیع و حاصل خیز موسوم به «هلال خصیب» (هلال حاصل خیز) را در خود جای داده که ظرفیت بالایی در زراعت دارد و توان تغذیۀ یک امپراتوری را داراست و ساسانیان به بخش شرقی آن (عراق/ارض سواد) لقب «دل ایرانشهر» داده بودند. همچنین غرب آسیا از نظر منابع زیر زمینی بسیار غنی است؛ به طور مثال، قریب 57 درصد ذخایر نفت جهان در این محدوده قرار دارد.

_ به هم پیوستگی و اشتراکات

از نظر اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و تمدنی، غرب آسیا یک پهنۀ به هم پیوسته طی هزاران سال است و طبعا، ساکنان آن از اشتراکات فراوانی برخوردارند: از نظر قومی و آداب و رسوم، غرب آسیا دارای اشتراکات و امتزاجات گستردۀ نژادی است و مردمان این ناحیه از ربع مسکون آداب و رسوم مشترک فراوانی دارند، به طوری که اقوام ساکن این پهنۀ جغرافیایی با هر زبان و گویش، در کنار یکدیگر احساس همگونی و پیوستگی اجتماعی می کنند.

از نظر فرهنگی، غرب آسیا سرزمین ادیان و انبیا و اوصیا و اولیای بزرگ با مردمان دین باور و دین مدار است و هر گوشۀ آن مزیَّن به آیات الهی و نشانه های قدسی است، و ارزش های دینی برای این مردمان بالاترین ارزش هاست که برای حفظ آن، جان و مال خود را فدا می کنند. پیوستگی های مزبور، افزون بر همجواری جغرافیایی، پیوستگی مهم تری را در پی دارد که پیوستگی ملت های غرب آسیا از نظر منافع و سرنوشت است، به طوری که می توان گفت، ما ملت های غرب آسیا همه در یک کشتی نشسته ایم؛ و لذا، این شعر سعدی که «بنی آدم اعضای یکدیگر اند / که در آفرینش ز یک گوهر اند + چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضو ها را نماند قرار»، اتم مصادیق آن را در ارتباط با اقوام و ملت های غرب آسیا می توان یافت.

_ لوازمِ پیوستگی های مردمان غرب آسیا

پیوستگی های گستردۀ فوق الذکر میان اقوام غرب آسیا، لوازمی را در پی دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از: الف- ضرورت شناخت عمیق و همه جانبۀ منطقۀ غرب آسیا و توجه به امکانات و نقاط قوت و ضعف آن؛ ب- برنامه ریزی جمعی در راستای مبادلۀ فرهنگی و تمدنی و دفاع جمعی از منافع حیاتی ملت های غرب آسیا.

_ سواحل شام به ویژه «غزّه» تنگۀ احد غرب آسیا

سواحل شام (سواحل شرقی مدیترانه) از نظر جغرافیای تاریخی، از شمال به جنوب، مشتمل بر سه منطقۀ: سوریه، فنیقیه (مشتمل بر شهر های: بیروت، صور و صیدا) و فلسطین (مشتمل بر اورشلیم/قدس، غزّه و عسقلان و رفح و …) است و پیشینۀ حضور این اقوام سامی به حدود 2500 پیش از میلاد باز می گردد.

آنچه از نظر جغرافیای راهبردی در خصوص شهر های ساحلی شام به ویژه منطقۀ فنیقیه و فلسطین و شهر های آن می توان گفت این است که سواحل شام در طول تاریخ، جایگاه و نقش تنگۀ احد را در ارتباط با پهنۀ غرب آسیا و از جمله در ارتباط با ایران و در زمینۀ روابط خارجی ایران ایفا کرده است؛ به طور مثال، فنیقیه در جریان لشکر کشی کمبوجیه، دومین شاهنشاه هخامنشی، کمک شایانی به کمبوجیه کرد که قطعا بدون مساعدت مردمان فنیقیه (عمدتا لبنان امروزی) کمبوجیه نمی توانست موفق به فتح مصر شود.

هکذا در راستای توسعۀ حضور دریایی ایران در غرب آسیا و در حوزۀ مدیترانه در عصر هخامنشیان، نیروی دریایی ایران متکی به بنادر فنیقیه و دریانوردان و صنعت دریانوردی پیشرفتۀ فنیقی ها بود.

در هنگام هجوم اسکندر مقدونی به ایران هخامنشی نیز شهر های فنیقیه، از جمله شهر های صور و غزّه بیش ترین مقاومت را در برابر سپاه اسکندر نمودند و تنها همین دوشهر، 9 ماه در برابر یورش اسکندر مقاومت کردند و چشم به راه کمک
دولت هخامنشی و داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی بودند و چنانچه دولت هخامنشی از کیاست و سیاست لازم برخوردار بود، می توانست اسکندر را با تکیه بر همین مردمان و شهر های مقاوم که به منزلۀ تنگۀ احد برای غرب آسیا بودند، شکست دهد؛ اما غفلت داریوش از موقعیت راهبردی سواحل و شهر های پر توان ساحلی شام، به ویژه شهر های صور و غزّه ی مقاوم، بستر موفقیت های برق آسا و خیره کنندۀ اسکندر در مراحل بعدی و وارد شدن خسارت های سنگین و غیر قابل جبران به ایران را فراهم کرد و اسکندر با غلبه ی پر مشقت بر این شهر ها که طی آن خود وی نیز دو بار زخم برداشت، توانست بر دیگر سرزمین های غرب آسیا، به سرعت چیره شود.

_ تکرار تاریخ

و اینک که ایران اسلامی پس از ۲۵۰۰ سال، یک بار دیگر با علقه های دینی و اسلامی، دل در گرو ملت های غرب آسیا دارد و خود را در خیر و شر و خنده و گریه ی آنان سهیم می داند، عبرت گرفتن از تاریخ و اغتنام فرصت های زود گذر و التفات ویژه به جایگاه راهبردی سواحل غرب آسیا عموما و شهر غزّه خصوصا و انجام اقدامات حمایتی جهت حفط پایداری این هسته های مقاومت که به منزله ی تنگه های احد نسبت به غرب آسیا هستند، ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید و بسا که از دست دادن این فرصت ها، غرب آسیا را دچار خسارت های سنگین کند که تا قرن ها قابل جبران نباشد.

حقیقتا این هشدار رهبر حکیم انقلاب را که در نقطه ی پیچ تاریخی هستیم، چقدر جدی گرفته ایم؟ آیا مجازیم که در برابر شهوت سیری ناپذیر غرب و اسکندر متجاوز زمان، کنج عافیت گزینیم و کبک وار سر به زیر برف فرو بریم و منتظر حضور صیاد بی رحم بنشینیم؟

هیهات، هیهات! یابی الله ذالک لنا و رسوله و نفوس ابیه و حجور طابت و طهرت.
هیهات منّا اللّه!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *