مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

جنازه ای را به راهی می بردند.

جحی همراه با پدر خود ایستاده بود. از پدر پرسید: بابا در این جا چیست؟

گفت: آدمی.

گفت: او را به کجا می برند؟

 

گفت: به جایی می برند که نه خوردنی و نه نوشیدنی و نه پوشیدنی و نه نان و نه آب و نه هیزم و نه آتش و نه زر و نه سیم و نه بوریا و گلیم دارد.

گفت: بابا مگر به خانه ما می برند؟

عبید زاکانی، ص241.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *