مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
گزارش نشست «تحلیل راهبردهای مقاومت در برابر اسرائیل با تأکید بر حوادث اخیر غزه»

مجتمع آموزش عالی تاریخ با همکاری گروه علمی تاریخ تمدن و معاصر و انجمن علمی تاریخ تمدن و معاصر نشستی علمی تحت عنوان «تحلیل راهبردهای مقاومت در برابر اسرائیل با تأکید بر حوادث اخیر غزه» برگزار کرد. زمان نشست روز دوشنبه ٢٢ آبان ماه ١٤٠٢ بوده است. سخنران نشست جناب سید حسین هاشم از دانشجویان لبنانی این مجتمع و دبیر علمی آن حجت الاسلام دکتر محمد فرقان گوهر بوده است.

در ادامه گزارشی از مطالب ارائه شده تقدیم می گردد.

نشست علمی با تلاوت کلام خداوند آغاز گردید. در آغاز، دبیر علمی نشست، به اهمیت قضیه فلسطین از نظر مسلمانان و نیز از منظر انسانی اشاره کرد و با توجه به روایت « مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ» این نکته را متذکر شد که قضیه فلسطین مهم ترین مسئله دوران حاضر می باشد و مسلمانان علاوه بر حق انسانی و اخلاقی به عنوان یک مسلمان نیز وظیفه دارند که از حقوق برادران مسلمان که از سالهای سال مورد ستم واقع می شوند دفاع کنند.

دبیر علمی اشاره کرد که دو گونه تحلیل از مسئله فلسطین می توان داشت، یک: تحلیل سیاسی روز که بیشتر جنبه ی کوتاه مدت و آنی دارد. تحلیل راهبردی اما در نکته مقابل به چالش ها و مسائل طولانی مدت می پردازد و راه حل متناسب به آن ارائه می دهد. و نشست حاضر به گونه دوم اختصاص دارد.

سخنران نشست سید حسین هاشم از دانشجویان ارشد تاریخ معاصر جهان اسلام از کشور لبنان مطالب خود را از این نکته آغاز کرد که قضیه فلسطین باید حل بشود و برای آن راه های متعددی پیشنهاد شده است.

سه راه حل متصور است و هر سه در فلسطین تجربه شده است.
عمل مسلحانه
عمل سیاسی و دیپلماتیک
راه ترکیبی (سیاسی-دیپلماتیک و مسلحانه).

به عنوان نمونه: درسال ١٩64 میلادی، منظمة التحریر و در سال بعد حرکت الفتح تأسیس شد. دو سال بعد، منظمه التحریر به تشکیل دولتی دعوت کرد که در آن عرب ها و یهودیان کنار هم زندگی کنند اما این سه گروه عمل مسلحانه را هنوز کنار نگذاشته بودند و ادامه دادند. اما در قضیه اوسلو در سال ٩٣میلادی عمل مسلحانه را کنار گذاشتند. و اهداف خود را تنها با عمل سیاسی پیش بردند.

اما راه سوم: که مقاومت است، در تجربه لبنان وحماس پیاده شده است.

وی در ادامه سخنان خود این پرسش را مطرح کرد، چرا باید مقاومت را تنها راه حل قضیه فلسطین ببینیم؟
وی گفت: دو گونه می توان تبیین کرد
اول: نگاه درون دینی و درون اسلامی، بسیاری از جمله خود حماس نگاه وقف گونه به فلسطین دارد.
دوم: نگاه انسانی و برون دینی، که قانع کننده برای همه باشد.

وی گفت نمی خواهم از تاریخ فلسطین شروع کنم. اجمالا این که ایده دولت یهود از اواسط قرن هیجدهم شروع شد، در اواخر قرن نوزدهم این ایده صیهونیسم پرورش یافت. بعد هولوکاست پیش آمد و یهودیان زیادی به فلسطین آمدند.

در سال ٤٧ میلادی سازمان ملل 54.7 در صد از کل سرزمین فلسطین را به یهودیان داد، 44.7 در صد را به عرب ها دادند، سپس جنگ اعراب و اسرائیل پیش آمد، اعراب شکست خوردند و ٧٨ در صد از فلسطین توسط اسرائیل اشغال شد. در سال ٦٧ اسرائیل کل فلسطین تاریخی را اشغال کرد حتی صحرای سینا و جولان را نیز اشغال کردند.
در سال 67 سازمان ملل، قطع نامه جاری کرده به شماره ٢٤٢، مطابق با آن سرزمینی که در سال 67 اشغال شده مال فلسطينی ها باشد. و بدین سال فقط ٢٢درصد از سرزمین فلسطین متعلق به فلسطینی ها و ٧٨ در صد از اسرائیل شد.

این قطع نامه در هر مذاکره ای ، مطرح می شده یعنی عرب ها وقتی با اسرائیلی ها مذاکره می کردند، با پذیرش این قطع نامه سازمان ملل همراه بوده است.
وی ادامه داد: ما در فلسطین اشغالی چهار مسئله اصلی داریم:
اول: مسأله مهاجرین و آوارگان فلسطینی
دوم: مسئله قدس
سوم: مرزها و قلمرو. اسرائیل تنها کشوری است که مرز مشخصی ندارد.
چهارم:شهرک سازی هایی که اسرائیل انجام می دهد.

آمریکایی ها در سال ٧٠ پیشنهاد صلح را مطرح کردند. اولین پیشنهاد صلح توسط روجرز وزیر خارجه آمریکا درسال ٧٠میلادی مطرح شد. به این شکل که کرانه باختری در اختیار اردن، نوار غزه در اختیار مصر، و مابقی که ٧٨درصد از فلسطین اشغالی را تشکیل می دهد، در اختیار اسرائیل قرار بگیرد. مسئله شهرک سازی و فلسطینی های آواره در این پیشنهاد اصلا مطرح نشد. در این پیشنهاد فلسطینی ها دیده نشده اند. یعنی فلسطینی ها اصلا انگار وجود ندارند. با این وجود اسرائیلی ها قبول نکردند و گفتند که این پیشنهاد، امنیت ملی ما را تضمین نمی کند.
در سال ١٩٧٧ پیشنهاد صلح دوباره مطرح شد، طبق این پیشنهاد قبول کردند کرانه باختری به جای این که مال اردن باشد، فلسطینی ها حاکم باشند، مثل کردستان عراق که مال عراق است، اما کردها حاکم باشند. بازهم اسرائیلی ها قبول نکردند. چون گفتند امنیت ملی ما در خطر است.

در سال ٨٢ ریگان پیشنهاد داده که شهرک سازی ها را متوقف کنیم. اما اسرائیلی ها قبول نکردند. در سال ٩٠ صدام می خواست کویت را اشغال کند، عرب ها هم پیمان شدند علیه صدام، ولی منظمة التحرير با آنها شركت نكرده. در همان سال اعراب کمک سیاسی خود را قطع کردند، منظمه التحریر و حرکت الفتح ضعیف شدند.

در سال ٩١ صلح برای همه ، شروع شد کنفرانس پیش می رفت. اما راه به جایی نبرد، در ذهن فلسطینی ها این بود که سران عرب هر کدام به دنبال منافع و امتیاز شخصی خودشان اند و در ذهن اسرائیلی ها این بود که با عرب ها اگر باهم مذاکره کنیم، به همه بایستی امتیاز بدهیم لذا در اوسلو تنها با یاسر عرفات مذاکرات کردند. در سال ٩٣ پیمان اوسلو امضا می شود، این پیمان اسرائیل را به رسمیت شناخت، منظمه تحریر نماینده رسمی مردم فلسطین در آن دوران بوده است. گروه های فلسطینی قبول کردند عمل مسلحانه را کنار بگذراند، آن را تروریسم نامیدند. مسئله مهاجرین را هم حل نشده باقی نگذاشتند، قرار شد در نوار غزه و کرانه باختری حکومت مستقل داشته باشند، در عین حال دولتی بنام دولت فلسطین را باز اسرائیل به رسمیت نشناخت.

در سال ٢٠٠٢ حرکت فتح و منظمه التحریر متوجه شدند که کار پیش نمی رود. بعد از اوسلو قرار داد کمپ دیوید در ٢٠٠٠ مطرح شد، اسرائیلی ها قبول کردند، اما فلسطینی ها قبول نکردند . علتش چیست؟ پیشنهاد های اسرائیل را ببینیم. مطابق با آن کرانه باختری بایستی به سه منطقه تقسیم می شد.

منطقه (الف) دست فلسطینی ها باشد که ١٨ در صد از کرانه باختری را تشکیل می دهد.
منطقه (ب)، حاکمیت در دست فلسطینی ها، اما پلیس و نیروی انتظامی در دست اسرائیل باشد که ٢٢ در صد را تشکیل می دهد.
منطقه (ج)، که ٦٠ در صد را تشکیل می دهد، پلیس و حاکمیت در دست اسرائیل باشد.
طبق این قرار داد غزه که یک و نیم در صد از سرزمین های اشغالی است به علاوه ١٨ در صد از کرانه باختری در دست فلسطینی ها می ماند.

سخنران نشست ادامه داد: اسرائیلی ها درباره چهار مسئله اصلی فلسطین یعنی قدس، مهاجران، مرزها و شهرک سازی ها.گفتند:
قدس: پیش ما باشد.
قضیه مهاجرین، لا ینحل باقی ماند،
مرز: همان مرزهای موجود باشد.
شهرک سازی ها: آنها گفتند در باره آن بعدا حرف می زنیم.

لذا فلسطینی ها قبول نکردند. در سال ٢٠٠٢ پیشنهاد صلح توسط فلسطینی ها انجام شد. مطابق آن پیشنهاد شد که ٢٢در صد از کل آن مال فلسطینی ها باشد. عرب ها این پیشنهاد را دادند، روز بعد اسرائیلی ها محاصره کردند.

در دوره اخیر، ترامپ گفت: قدس مال اسرائیلی ها باشد. فلسطینی ها دولت ندارند. مهاجران هرجا که هستند همانجا بمانند و شهرک سازی ها حق اسرائیلی ها هست. تاریخ نشان داده است که اسرائیلی ها در پروسه صلح، فقط پروسه می خواهند نه صلح.

حسین هاشم گفت: اسرائیلی ها هر گونه امکان دو دولت را رد کردند. برای دولت زمین واقتصاد جغرافیایی لازم است. اسرائیلی ها تمامی تلاش خود را انجام دادند تا امکان دولت فلسطین را منتفی کنند. تلاش دارند که اوضاع بیرونی و مادی این سرزمین را به جایی برسانند، که امکان چنین دولتی نباشد.

اسرائیلی ها درسال ٦٧ شهرک سازی ها را شروع کردند. در سال ٧٨ تقریبا ١٢٠٠ اسرائیلی در کرانه باختری بود. ٧٠٠ نفر در نوار غزه. در روزی که پیمان اوسلو منعقد شد، در کرانه باختری ١١١ هزار نفر اسرائیلی و در نوار غزه، هزار و اندی نفر ساکن بودند.

در سال ٩٣ فلسطینی ها حق برگزاری دولت را به دست آوردند. از سال ٩٣ تا ٢٠٠٤ ، تعداد اسرائیلی هایی که در کرانه باختری بوده اند به ٤٠٠ هزار نفر رسید. در نوار غزه این تعداد به ٧ هزار نفر رسید. الان حدود ٧٥٠ هزار نفر در کرانه باختری زندگی می کنند. در سال ٢٠٠٥ اسرائیل از نوار غزه ، فقط ٧٨٠٠ نفر اسرائیلی را که آنجا ساکن بودند، با تطمیع و فشار ارتش توانست بیرون کند، وگرنه آنان حاضر نبودند بیرون بروند. امکان نیست که این تکه ها تبدیل به کشور بشود. همان ١٨ در صد هم تقسیم شده است.

سخنران نشست گفت: سیاست اسرائیل روشن است. اسرائیل به دنبال آن است که کل فلسطین را از آن خود کند. با این توضیحات پاسخ این پرسش روشن می شود که چرا می خواهیم از عمل مسلحانه استفاده کنیم؟.

٨ الی ٩ میلیون فلسطینی کجا بروند، اسرائیل قبول نمی کند که برای این ٩ میلیون نفر کشوری را اختصاص بدهد. اگر گفته شود که کار مسلحانه ما را به جایی نمی رساند. باید توجه داشت که همیشه در طول تاریخ، اشغال گران کشته های کمتری می دادند در برابر اشغال شدگان. به جای نگاه عاطفی و رسانه ای باید نگاه استراتژیک داشت.

سخنران در قسمت آخر این نکته را متذکر شد: اسرائیلی ها درمیان خودشان مشکل دارند، این دولت دموکراتیک-یهودی. سعی دارد بین دموکراسی و یهودی بودن جمع کند. یهودی های متدین دموکراسی را به رسمیت نمی شناسند. مردان کار نمی کنند، توریت می خوانند، زنان کار می کنند. در یک منطقه متدینین و در منطقه ای دیگر سکولارها زندگی می کنند. این ناهمگونی برای اسرائیل چالشی جدی و برای ما یک فرصت است.

در سابق عرب ها به این دلیل شکست خوردند، چون نه ارتش خوبی داشتند و نه برنامه خوب، فقط به فکر منافع خودشان بودند. انور سادات برای کشور خود منفعت می خواست، اما مقاومت منطق دارد و برنامه هم دارد، لذا ان شاءالله پیروز خواهد شد.

در پایان دبیر علمی به جمع بندی مطالب پرداخت و سپس سخنران نشست به پرسش های حضار پاسخ داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *