مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

زمان وقوع جنگ میان مردم

سلطان محمود از طلخک پرسید که جنگ میان مردمان چگونه اتفاق می افتد؟ طلخک گفت: نبینی و نخوری. گفت: ای مردک! چه نجاستی (گهی) است که می خوری؟ گفت: این گونه است که یکی نجاستی (گهی) می خورد و دیگری جواب می دهد و هر آینه جنگ میان ایشان واقع

گناه دزد

استر طلخک را دزدیدند. یکی می گفت: گناه تو است که در نگهبانی آن کوتاهی کردی. دیگری می گفت: گناه مهتر (نگهبان اسب) است که در طویله را باز گذاشته است . در این میان طلخک گفت: پس در این صورت دزد گناهی ندارد. عبید زاکانی، رساله دلگشا.

بزرگ زادگان و درویش زادگان

زن طلخک فرزندی زایید. سلطان محمود از او پرسید که چه زاده است؟ گفت: مگر از فقیران چه زاید جز پسر یا دختر؟ گفت: مگر از بزرگان چه زاید؟ گفت: چیزی زاید بی هنجارگوی خانه برانداز. عبید زاکانی، رساله دلگشا.

زیرکی لک لک

طلخک سلطان محمود را برای کار مهمی نزد خوارزمشاه فرستادند . مدتی آن جا ماند ولی خوارزمشاه از وی پذیرایی شایسته ای نکرد. روزی پیش خوارزمشاه حکایت مرغان و خاصیت هر یکی می گفتند. طلخک گفت: هیچ مرغی از لک لک زیرک تر نیست. گفتند: به چه دلیل؟ گفت: از

خلعت خاص سلطان

از بهر روز عید، سلطان محمود غزنوی (حک: 389-421 ق) خلعت هر کسی را تعیین می کرد. چون به طلخک رسید دستور داد که پالان خر بیاورند و به او بدهند. زمانی که مردم خلعت پوشیدند طلخک آن پالان را بر دوش گرفت و به مجلس سلطان آمد و گفت:

طلخک کیست؟

سلطان محمود غزنوی نیز مانند سایر پادشاهان‌ ایرانی و خارجی در دربار خود دلقکی داشت که از نام و لقب حقیقی او اطلاعی در دست‌ نیست و در داستان‌های چندی که از او به یادگار مانده است به اسامی طلحک،طلخک،دلخک، تلخک،و بالاخره دلقک نامیده شده است. به نظر می‌رسد این