سیزدهمین اثر از تالیفات ورزشی آقای مهدی عباسی با نام «پنجاه سال با ورزش زورخانه و کشتی پهلوانی قم» چاپ شده است. این کتاب در 496 صفحه قطع وزیری با کاغذ گلاسه اعلی و جلد سلفون در شمارگان محدود انتشار یافت.
سیزدهمین اثر از تالیفات ورزشی آقای مهدی عباسی با نام «پنجاه سال با ورزش زورخانه و کشتی پهلوانی قم» چاپ شده است. این کتاب در 496 صفحه قطع وزیری با کاغذ گلاسه اعلی و جلد سلفون در شمارگان محدود انتشار یافت.
بنا به دعوت مؤلف در عصر روز دوشنبه 1401.2.26 رونمایی از کتاب مذکور در محفلی دوستانه در محله دروازه کاشان انجام گرفت.
nzp3e1660996618.jpg
پیش از این، کتاب تاریخ ورزش باستانی و کشتی پهلوانی ایران در سال 1364، تاریخ وزرش باستانی و کشتی پهلوانی قم در سال 1367، دوره هفت مجلّدی تاریخ کشتی ایران، فوتبال ایران 1380، خاطرات سید محمّد خادم در سال 1393 و تاریخ رزورخانه و کشتی شهرستان قم در سال 1394 توسط مؤلف به طبع رسیده است.
در مقدمه کتاب حاضر آمده است:
در اواسط دهه 1320 خورشیدی که فدراسیونهای ورزشی تشکیل شد، ورزشهای زورخانهای و کشتی پهلوانی طرفداران بسیاری داشت، امّا فاقد فدراسیون بود. در نتیجه مسابقههای کشتی چهار وزن، شش وزن و هشت وزن پهلوانی که از سال 1321 در برنامههای قهرمانی ایران قرار گرفته بود، از سال 1323 مسابقههای بیوزن کشتی پهلوانی و اهدای بازوبند نیز به آن اضافه شد و به تدریج هنرهای فردی از قبیل چرخ خوردن، کبّاده کشیدن و سنگ گرفتن هم مطرح گردید. تمام مسابقهها تحت نظارت دایره تربیت بدنی ایران به سرپرستی دانشمند فقید ابوالفضل صدری و شادروان شمس الدّین خان شایسته که هر دو نفر از فداییان ورزش بودند برگزار میشد که آن هم در سالهای بعد به واسطه التهابات سیاسی به طور مرتب انجام نمیگرفت.
از دیرباز در میان انواع ورزشها، کشتی پهلوانی حائز اول اهیمت بوده است. بنابراین ورزشهای زورخانهای و هنرهای فردی در درجه دوم جای داشت. هرکس در گود، ادّعای امتیاز مینمود، او را به کشتی گرفتن دعوت میکردند.
امّا برپایی رسمی سالانه ورزش زورخانهای و هنرهای فردی به صورت نمایش در روز چهارم آبان در طهران و شهرستانها انجام میگرفت که آن هم چندان اعتباری نداشت.
در طهران باشگاه شعبان جعفری به مدیریت مرحوم شعبان جعفری و ورزشخانه بانک ملّی به سرپرستی شادروان کاظم کاظمینی نیز برای جشنهای دولتی تأسیس شده بودند و آنان بنا به اظهار خودشان، بعضی اوقات برخی از رجال سیاسی را جهت ترویج این فن به زورخانه دعوت میکردند، امّا از کشتی گرفتن خبری نبود.
آنان گاهی به عنوان تشویق و تبلیغ، تنی چند از ورزشگران زورخانه خود را انتخاب نموده، به مسافرت کشورهای اروپایی میبردند و با لوح تقدیر باز میگشتند امّا این اقدامات، دستآوری برای این ورزش ملّی نداشت. جالب آنکه در همان سنوات بیش از ده مجلد کتاب ورزشی به زبانهای ایرانی و لاتین به نام آقای کاظم کاظمینی انتشار یافت در حالی که نویسنده واقعی آنها مرحوم غلامرضا انصافپور بود که به واسطه دوستی و درخواست مدیر ورزشخانه بانک ملّی به تألیف کتب مذکور اقدام کرده بود.
گفتنی است در طی پنجاه سال که نویسنده کتاب جهت تحقیق به اغلب زورخانه های کشور سرکشی نموده و با اهل این فن از جمله رؤسای پیشین سازمان تربیت بدنی ایران رؤسای فدراسیونهای کشتی، ورزشهای زورخانهای و کشتی پهلوانی، پهلوانان، مرشدان، مؤلّفان و ارباب جراید محشور بوده و به خصوص از نزدیک عملکرد رؤسای فدراسیون ورزشهای زورخانهای و کشتی پهلوانی را در ترازوی علم، عقل و وجدان قرار داده است به این نتیجه رسیده که به پاس حقشناسی از سه چهره عالی مقام و پاکنهاد، آقایان: حاج سیّد جمال الدّین قطب، سیّد محمد خادم حقیقت و مجتبی جوهری که هر کدام در دوره ریاست خود منشأ آثار خیر و پربرکتی در این ورزش مقدّس شدهاند، عکس و نامشان را زینتبخش مقدّمه نماید.
بالجمله در آن روزگار اوضاع ورزشهای زورخانه ای قم نیز مناسب نبود. پهلوان حاج سیّد تقی کمالی که اغلب پیشکسوتان و کشتیگیران افتخار شاگردی او را داشتند دوران کهولت را میپیمود.
AKoEU1660997523.jpg
گهگاه یاران و هوادارانش، آن پیلتن را بر چرخ ویلچر مینشاندند در حالی که بر مقدمش اسپند و بر وجود شریفش صلوات میفرستادند، به زورخانه میآوردند و در محضرش پیکرهها برمیداشتند. دیری نپایید که شمع وجودش در شب عید قربان 1393 هـ. ق خاموش گشت و بدین سبب تاریخ ایران آخرین پهلوان نامی خود را از دست داد.
از بازماندگان نسل قدیم مرحومان حاج غضنفر و حاج یدالله علیشاهی معروفتر از دیگران بودند ولی آنان سالها در گود زورخانه حاضر نمیشدند فقط پهلوان حسن مینویی بود که با کبر سن گهگاهی از طهران به قم میآمد و پا به زورخانه مینهاد و تشنهگان هنر ورزش را با چشمههایی از رموز این فن آشنا میکرد و حضّار را به وجد و سرور میآورد.
در این مقام ملاحظه کنیم که روزنامه استوار درباره جشنها و مراسم ورزش زورخانه چگونه اطّلاع رسانی کرده است. در صفحه 4 مورخ25 آذر 1338 مراسمی که در زورخانه دژم برگزار شده نوشته است: بر حسب دعوت باشگاه ورزشی دژم از ساعت 6 بعدازظهر بیستم آذر آقای فرماندار و آقای سرهنگ قلقسه و افسران شهربانی و جمعی از معاریف شهر حضور یافته بودند. بدواً آقای میرهای به آقای فرماندار و آقای سرهنگ قلقسه.
افسران شهربانی خیرمقدم گفتند و نسبت به وضع این ورزشگاه و نواقضی که باعث زحمت ورزشکاران است شرحی بیان کردند که مورد توجّه آقای فرماندار قرار گرفت.
سپس ورزشهای باستانی شروع شد. عملیات قهرمانی ورزشکاران جلب توجّه میکرد که تا ساعت هشت به طول انجامید در پایان آقای میرهای به جان شاهنشاه دعا کردند و از بیگانگان تبرّی جستند.[1]
برای کمک به وضع باشگاه آقای فرماندار دوهزار و پانصد ریال و آقای سرهنگ قلقسه[2] به نمایندگی تیمسار سپهبد بختیار از محلّ عطیه ملوکانه مبلغ ده هزار ریال اعطا کردند که به مصرف مخارج لازم باشگاه برسد. آقای رضا ارجمندی یک قاب ساعت ناوزر 21 سنگ به وسیله فرماندار هدیه دادند.
همان روزنامه راجع به ورزش در زورخانه نیرومند مورّخ 22 تیر 1346 صفحه 3 نوشته است: روز جمعه 16/4/46 مسابقات ورزش باستانی در باشگاه نیرومند با حضور جناب آقای فرماندار و ریاست محترم شهربانی و جناب آقای حاج سیّد تقی کمالی استاد ورزش باستانی به سرپرستی آقای سیّد مهدی میرهای نماینده ورزشکاران کارگاههای شهرستان قم انجام گرفت و جنای آقای فرماندار از آقای سیّد ابراهیم اسحاقی مدیر باشگاه نیرومند و آقای محمدرضا گائینی قهرمان میل بازی تشویق فرمودند.
به هر روی در دهه پنجاه که بیشتر مندرجات کتاب مربوط به آن زمان تا عصر حاضر است فعالیّت چشمگیری در این ورزش مشاهده نمیشد. حتّی با وجود آنکه در آن سنوات مسابقههای کشتی پهلوانی به طور مرتب انجام میگرفت متأسفانه کسی از این شهر برنخاست تا پنجه در پنجه و سینه بر سینه پهلوانان سایر بلاد بگذارد و از حیثیت پهلوانی قم که روزگاری صاحب جایگاه بلندی در ایران بود دفاع کند.
چنانکه گذشت از زورخانهها فقط دژم و نیرومند باقی مانده بودند که آنها هم هرکدام راه مدیریت خود را میپیمودند و بدین گونه سیر قهقرایی طی میگشت تا آنکه روزگار دودمان پهلوی به سر آمد و اوضاع کشور در تمام زمینهها دگرگون گشت.
سیر انحطاط در این ورزش به حدّی بود که ورزشگرانی که میبایست قول کشتی «گل کشتی» را نصب العین عملیات ورزشی قرار دهند و همواره آماده کشتی گرفتن باشند، بدون توجّه به این اصل مهم که ملاک کسوت، کشتی گرفتن و ممارست در آن است به دنبال کسب کسوت میگشتند که متأسفانه هنوز هم این توهّم در اذهان جمعی از ورزشگران قم و سایر نقاط کشور وجود دارد و به عبارتی باید گفت: این قافله تا به حشر لنگ است.
بر جای رطل و جام می گوران نهادستند پی
در جای چنگ و نای و نی آواز زاغ است و زغن
باری در همین سنوات بود که نویسنده این سطور تصمیم به تدوین تاریخ ورزشهای زورخانهای و کشتی پهلوانی گرفت. تا آنکه پس از چند سال تحقیق، کتاب تاریخ ورزش باستانی و کشتی پهلوانی ایران را در اسفند 1364 فراهم آورد و به مطبعه سپرد. در سال 1367 تاریخ ورزش باستانی و کشتی پهلوانی قم را که در آن به شرح احوال و اسامی گروههای زورخانه را از اوایل عهد قاجار به بعد بود به حلیه طبع آراست. همچنین گزارشهایی از عملیات پهلوانان قمی را در مجلد دوم از تاریخ کشتی ایران در سال 1374 به چاپ رساند.
در سال 1394 کتاب تاریخ ورزش زورخانه و کشتی شهرستان قم به انضمام کشتی آزاد گرک رومن که مندرجات آن تا سال 1357 بود با کاغذ و جلد اعلا در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. از آن پس بارها علاقهمندان به این فن از بنده میخواستند که درباره ترجمه احوال ورزشگران معاصر کتابی فراهم کند. روزها پی در پی میگذشت تا آنکه در خرداد 1399 تنی چند از دوستان و علاقهمندان بذل عنایت فرموده، به کلبه حقیر تشریف آوردند و خواسته خود را مبنی بر طبع چنین کتابی اظهار داشتند. نویسنده با تمام مشغلهای که پیرامون تدوین تاریخ آستان مبارک قم داشت، دعوت دوستان را پذیرفت منوط بر آنکه در مراحل تحقیق و ترجمه احوال ورزشگران هیچ دخالتی ننموده و در موقع چاپ و نشر با نگارنده همراهی کنند.
از همان وقت، کار تدوین کتاب با نام پنجاه سال با ورزش زورخانه و کشتی پهلوانی قم که سومین اثر مستقل درباره ورزش زورخانهای این شهر به شمار میرود آغاز گردید و همان طور که اشارت رفت از آنجا که بیوگرافی جمع کثیری از ورزشگران تا سال1357 جداگانه به طبع رسیده بود. دیگر نیازی به ذکر ترجمه آنان در کتاب حاضر نبود. امّا در این اثر علاوه بر ترجمه احوال تنی چند از پیشکسوتان دورههای قبل، مابقی درباره شرح احوال ورزشگران جدید است که به تدریج روی کار آمدند.
فراهم نمودن این مجموعه که در محدوده اطلاعات نویسنده خلاصه میشود، بدون تردید خالی از عیب و نقص نیست و قطعاً، اسامی جمعی از قلم افتاده است. لاجرم هرگونه نقد متوجّه نویسنده اثر خواهد بود بنابراین امیدوار است شخص دیگری که بر امور تحقیق تسلّط داشته باشد، کمر همّت بسته، قلم به کف گرفته، درباره شایستگان فراموش شده، کتابی فراهم آورد و در دسترس علاقهمندان بگذارد.
علاوه بر مطالبی پیرامون زورخانه، سردم، مرشد و کهنهسوار، مستندات ذیل نیز در کتاب حاضر لحاظ گردیده است: صفحاتی از کتاب نخستین سالگرد خاموشی حسین طهرانیف آنچه را که پرتو بیضائی راجع به پهلوانان قم نوشته، ترجمه احوال پیشکسوتان و ورزشگران، کتابچههای مقررات ورزشهای زورخانهای و کشتی پهلوانی در سنوات 1326، 1333 و 1359 که نسخ آنها بسیار کمیاب است. بخشی از مجموعه اهدایی آقای سیّد شعاع الدّین قطب. رونوشت نامه آقای دکتر میرزا محمد پهلوان زاده فرزند مرحوم میرزا حسن یزدی و نوه پهلوان محمد عبدل «یزدی کوچک – آخرین پهلوان صاحب بازوبند عصر ناصری». تصاویر صفحات قباله ازدواج پهلوان حاج سیّد حسن رزاز در سنه 1301 قمری وقتی که شانزده ساله بود و چگونگی انتشار تمبر آن مرحوم در سال 1399 شمسی.
مشارالیه از جمله شخصیتهای ورزشی است که در دوره ریاست خود، ورزشهای زورخانهای و کشتی پهلوانی کشور را متحوّل کرد.
ذکر این نکته ضروری است: اگرچه مستندات مذکور مربوط به نقاط دیگر ایران بالاخص طهران است امّا اغلب مربوط به زورخانه و کشتی است و در قم به دست نویسنده این اثر رسیده و شایسته بود که در این شهر انتشار یابد ضمن آنکه معلوم نبود گردآورنده فرصت دیگری داشته باشد تا به نشر آنها اقدام کند و بیم آن میرفت که در حوادث روزگار دستخوش نابودی گردد و بخشی از تاریخ این فن مکتوم بماند.
در این مقام نویسنده کتاب فریضه ذمه خود میداند از شخصیتهایی که هرکدام به نوعی از گذشته تا به امروز در تدوین آثار ورزشی قم دخیل بودهاند از جمله شادروانان: حاج غضنفر و حاج یدالله علیشاهی، سیّد ابوالقاسم لاجوردی، حسن حاج حسینی مدیر ورزشخانه دژم و رضا امیری مقدم درود و رحمت بفرستد.
و نیز از ذوات محترم آقایان: سیّد محمد برقعی «مدیر مؤسسه مطبوعاتی نوین»، سیّد شعاع الدّین قطب، جواد اربابی، سیّد کمال کمالی، محمد عباسی «اخوی نگارنده»، محمد حسن رجبیان، مهدی ارسطو «طراح جلد کتاب» سیّد علی موسوی کیا، مهدی خوشرفتار اکرم، اکبر طاهرزاده اصفهانی، علی فریدی، حسین طاهری «فرزند مرحوم حاج شیخ محمد»، ابوالفضل شاهزاده حمزه، احمد صمدی منفرد، حامد خاکدوست، محمد مهدی زحمتکش، امیر فردی «رییس هیئت ورزشهای زورخانهای و کشتی پهلوانی قم» سیّد جواد حسینی و هادی ربّانی «از بنیاد قم پژوهی»، محمدباقر نجفی، مهدی عظامی، علی نائیج، حسین فراهانی و جواد اخوی زاده سپاسگزاری نماید.
[1] در مورد آقای میرهای عرض میشود: منظور مرحوم حسن میرهای است که در سال 1321 در سنگین وزن کشتی آزاد و فرنگی ایران به مقام نخست دست یافت و در سال 1349 کتاب آیینه پهلواننما را به طبع رساند. مرحوم سیّد احمد میرهای برادر مهتر او که معاونت فرمانداری را بر عهده داشت نیز در این قبیل مراسم نقش کلیدی ایفا میکرد و همواره در امور خیر پیشقدم بود. رحمة الله علیه.
[2] در محاوره قمیین هر وقت که نام قلقسه به میان میآمد، میگفتند قُلغُصه، در حالی که تلفّظ صحیح آن قل قیساست به معنی دست کوتاه. قل قیسا لفظ ترکی مغولی است. سرهنگ قل قیسا رییس سازمان اطلاعات و امنیت قم بود.
لازم به ذکر است که لفظ آقا و خانم «بانو صحیح است»، هر دو ترکی مغولی است و چون ایرانیان به تقلید از بیگانگان عادت دیرینه دارند با گذشت هفتصد سال، هنوز هم این قبیل الفاظ بیگانه بر فرهنگ گفتاری و نوشتاری کشور حاکم است مع التأسف فرهنگستان ایران در طی 85 سال هنوز نتوانسته است کلمههای درستی مطرح کند تا با استقبال عمومی مواجه شود. نویسنده سطور هم به ناچار مانند گذشتگان از همین غلط مصطلح استفاده نموده است.