«پژوهشی پیرامون جابر بن یزید جعفی» کتابی است نوشته سعید طاوسی مسرور که دانشگاه امام صادق(ع) آن را در 202 صفحه در سال 1389 منتشر کرده است.
چکیده
کتاب حاضر، متنی نسبتاً جامع دربارة زندگانی، عقاید و آثار شاگرد مبرز مکتب اهل بیت(علیهمالسلام)، جابر بن یزید جُعفی؛ محدث، فقیه، مفسر، مورخ و متکلم بزرگ شیعه در اوایل قرن دوم هجری میباشد. وی از اصحاب نامدار امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) میباشد. او در زمان خود، سهم فراوانی در توسعة علوم و معارف مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) در بین عامة مسلمانان و به خصوص شیعیان امامی داشت؛ اما بعدها، بروز برخی شبهات پیرامون وی، خصوصاً متهم شدن او به غلو، موجب تردید عالمان شیعه در باب وی و روایاتش گردید. از این رو، کتاب فوق در پی آن است تا ضمن شناخت دقیق شخصیت او و بررسی سهم وی در توسعة علوم و معارف شیعی، متهم شدن او به غلو و نقش غالیان در این زمینه را مورد بررسی قرار دهد.
کتاب حاضر به دنبال پاسخگویی به سئوالات زیر میباشد: آیا محیط کوفه و گرایشهای شیعی خاندان جعفی در شکلگیری شخصیت مذهبی و علمی جابر تأثیر گذاشته است؟ برداشت جابر از شیعه و آموزههای شیعی چگونه است؟ جابر بن یزید چه تأثیراتی بر فضای علمی عصر خویش نهاد؟ موضع فرق و مذاهب گوناگون اسلامی نسبت به جابر و آثار او چه بوده است؟ آثار منسوب به جابر کدام است و از چه طرقی در متون متبلور شده است؟
کتاب فوق به غیر از بخش کلیات و نتیجهگیری، از چهار فصل تشکیل شده است: فصل اول با عنوان «تأثیر اوضاع سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی کوفه و انتساب به خاندان جعفی در شکلگیری شخصیت جابر بن یزید» نام دارد که در این فصل به بررسی تأثیر اوضاع کوه و خاندان جعفی در شکلگیری شخصیت جابر بن یزید پرداخته شده است. فصل دوم تحت عنوان «شناخت احوال و عقاید جابر جعفی»، به بررسی اطلاعات موجود در مورد سیر زندگی جابر جعفی پرداخته شده است. سپس به بررسی آراء و عقاید وی و در نهایت به بررسی و نقد شبهة غالی بودن جابر بن یزید پرداخته شده است. فصل سوم با عنوان «جابر در نگاه فریقین و غالیان»، به بررسی شخصیت جابر جعفی از دیدگاه شیعیان، اهل تسنن و غالیان پرداخته شده است. فصل چهارم با عنوان «حیات علمی جابر جعفی» نام دارد که در این فصل ضمن آشنایی با شخصیت وی، با مشایخ، شاگردان و مروجان آراء و نظرات علمی وی نیز پرداخته شده است. شایان ذکر است که وی در شاخههای حدیث، تاریخ، فقه، تفسیر و کلام فعالیت داشته و سهم فراوانی در توسعة این علوم در بین عامة مسلمانان و به خصوص شیعیان امامی داشته است.
روش تحقیق در کتاب حاضر، تحلیل تاریخی میباشد و روش گردآوری اطلاعات آن، روش کتابخانهای است.
خاندان جعفی
خاندان جعفی از خاندانهای مشهور یمنی ساكن در كوفه و یكی از تیرههای قبیله مذحج، از بطون كهلانیه و شاخهای از قحطانیان است كه به سبب بزرگی و اهمیتش، گاه آن را قبیله خواندهاند. نام این تیره برگرفته از نام جعفیبن سعدالعشیرةبن مالكبن مذحج است كه در واقع، پدر این تیره محسوب میشود و نسل وی، از طریق دو پسرش، مران و حریم، ادامه یافته است. درباره اصل واژه جعفی و جمعیت منسوب به آن، اقوال گوناگونی ذكر شده است اما بنابر مشهور، جعفی هم نام پدر تیره جعفی است و هم نام خاندان منسوب به او.
مشهورترین فرد این خاندان در میان اصحاب صادقین(علیهماالسلام)، جابربن یزید جعفی است. جابر در دورهای میزیست كه پیش از وی، افرادی از خاندانش رو به تشیع آورده بودند و روز به روز، به تعداد چنین افرادی افزوده میشد. هرچند نمیتوان جابر را اولین شخصیت شیعی این خاندان دانست، اما بدون تردید، او برجستهترین و مهمترین شخصیت علمی شیعه از این خاندان است.
سیر زندگی جابر جعفی
ابومحمد جابربن یزید جعفی كوفی (م 128 هجری قمری)، از اصحاب نامدار امام باقر و امام صادق(علیهمالسلام) است. طوسی به نقلی نادرست از ابن قتیبه، او را در اثر خلط با جابربن زید، ازدی دانسته است. در منابع، كنیه او به اختلاف، ابوعبدالله و ابو یزید نیز آمده است؛ اما چون در حدیثی از او با كنیه ابومحمد یاد شده، این كنیه پذیرفتنیتر مینماید و دیگر كنیهها مستندی ندارند. او در كوفه دركذشته است. تاریخ وفات وی نیز به اختلاف ذكر شده است؛ سال 127 یا 128 یا 132 در این میان، سال 128 بیشتر مورد تاكید منابع است.
از پدر و مادر و تاریخ ولادت جابر جعفی، اطلاع دقیقی در دست نیست. در روایتی منقول از وی، به جوان بودنش در نخستین دیدار با امام باقر(ع)، در زمان امامت ایشان (94-114 هجری قمری) تصریح شده است. اما این گزارش، با روایت و نقل حدیث وی از صحابهای چون جابربن عبدالله انصاری (79 هجری قمری) و اكابر تابعان سازگار نیست. از اینرو، احتمالا ولادت او در حدود سال 50 بوده است.
جابر اهل كوفه بود و به احتمال فراوان، در سراسر عمر ـبهجز مدت 18 سال (بین سالهای 94 تا 114 هجری قمری) كه برای كسب علم از امام باقر(ع) در مدینه اقامت کردـ در كوفه میزیست. شایان توجه است كه وی در كوفه، علاوه بر تشكیل محافل علمی و جذب شاگردان شیعه و سنی، با عموم مردم از شیعه و غیر شیعه در ارتباط بود؛ امامت نماز جماعت را بر عهده داشت و افراد غیر شیعه نیز بدو اقتدا میكردند. علاوه بر این، گاهی برای مردم خطبه میخواند و حدیث نقل میكرد. مردم عادی نیز از دانش او بهر برده و خصوصا در تفسیر آیات قرآن، به وی مراجعه میكردند.
آراء و عقاید جابر
روایات جابر به روشنی نشان میدهد كه وی، شیعه امامی بوده و نه تنها علاقه فراوانی به اهلبیت (علیهمالسلام) داشته، بلكه از خلفای پیش از امام علی(ع) و بنیامیه نیز تبری میجسته است. بعضی از معاصرانش نیز به شیعه بودن وی تصریح كردهاند. برخی از بزرگان اهل تسنن نیز او را از بزرگترین علما و روسای شیعه برشمردهاند. گفتنی است او از راویان حدیث ثقلین و حدیث جابربن عبدالله انصاری در مورد ائمه اثنی عشر(علیهمالسلام) است.
جابربن یزید اعتقاد راسخی به امامت امام باقر(ع) داشت. وی از آن حضرت با عنوان «سیدناالامام» یاد كرده و امام(ع) را دریایی دانسته كه هرگز نمیتوان به قعر آن دست یافت. او هنگام نقل حدیث از ایشان، چنین میگفته است: «شنیدم از وصی اوصیا و وارث علم انبیا محمدبن علیبن الحسین (ع)».
بنابر روایتی، عمروبن شمر علت ملقب شدن امام پنجم(ع) به باقر(شكافنده) را از جابر جعفی جویا شده است و او در پاسخ چنین گفته است: «زیرا او دانش را به خوبی شكافت و آن را شاخه شاخه كرد و به وضوح ظاهر نمود. از جابربن عبدالله انصاری شنیدم كه رسول خدا(ص) به او فرمود: ای جابر! تو باقی میمانی تا فرزندم محمدبن علیبن حسینبن علیبن ابیطالب را ببینی. او كسی است كه در تورات به باقر معروف است. پس هنگامی كه او را ملاقات نمودی، سلام مرا به وی برسان». این پاسخ نیز نشان دهنده اعتقاد و شدت ارادت وی به امام باقر(ع) است. رابطه او با امام باقر(ع) چنان بود كه برخی، او را نماینده امام در كوفه معرفی كردهاند. ابن شعبه حرانی، دو وصیت از امام باقر(ع) به جابر جعفی را نقل كرده كه نشاندهنده جایگاه والای او نزد امام است. وی چنان كه خود روایت كرده است، صفات یك شیعه راستین را از امام باقر(ع) فرا گرفت و پس از وفات آن بزرگوار، معتقد به امامت امام جعفر صادق(ع) بود.
حمعبندی
جابربن یزید جعفی از اصحاب نامدار صادقین(علیهماالسلام) و از بزرگترین علمای شیعه امامیه است كه در نیمه دوم قرن اول و نیمه اول قرن دوم هجری میزیست. او از اعتقادی راسخ نسبت به تعالیم مكتب اهلبیت(علیهمالسلام) چون امامت، رجعت و مهدویت برخوردار بود، اما توجه ویژه او به باطن آیات و روایات، سبب شد تا غالیان، او را از پیشكسوتان خود قلمداد كرده و خود را بدو منتسب كنند. سوء استفاده غلات از شخصیت و چهره موجهی چون جابر جعفی، باعث لكهدار شدن نام وی شد؛ چنان كه برخی رجالیان شیعه، در وثاقت او تردید كردند؛ و برخی صاحبنظران، وی را به صراحت غالی معرفی کردند. این در حالی است كه با بررسی دقیقتر، روشن شد كه او، از اتهام غلو مبراست.