کتاب زندگانی امام حسن(ع) تألیف توفیق ابوعلم از اساتید مصری و از نویسندگان و پژوهشگران معاصر است که کتبی پیرامون زندگی اهل بیت(ع) نگاشته است. وی با وجود دارا بودن مذهب اهل سنت ، با نگاهی غیر جانبدارانه بلکه همراه با ارادت و محبت به زندگی ائمه شیعه نگریسته است.
نویسنده در ابتدای کتاب مذکور خود را از دوست داران اهل بیت و ایشان را منبع رحمت و علم و حکمت خوانده است. این نوشته دوازده فصل دارد. ابتدا اطلاعاتی اجمالی درباره امام حسن(ع) چون ولادت، ذکر فضایل، رفتار پیامبر با ایشان، تأثیر پذیری امام از تربیت مادرانه حضرت زهرا(س) نقل شده است. در ادامه فعالیت های امام در دوران خلافت پدر ورد بحث وو توجه قرار گرفته است. نویسنده مشاجره امام با پدرش، علی بن ابیطالب (ع)، به خاطر مخالفت امام حسن(ع) با وارد شدن پدر در جنگ جمل، را که منابع شیعی آن را رد کرده اند، بیان کرده است. با این حال به همراهی امام حسن(ع) با پدر در جنگ های جمل و نهروان و دیگر مواضع امام علی (ع) تصریح کرده است.
در دو بخش بعدی نویسنده تلاش کرده رابطه خلفای سه گانه را با امام حسن(ع) مسالمت آمیز نشان دهد. او پس از شرح مختصری از از امام و اقدامات ایشان در زمان ابوبکر و عمر موضع نرم و ملایم همراه با لطف و احترام آن ها را نسبت به امام بیان کرده است. سپس نویسنده به حضور امام در فتوحات دوران عثمان از جمله فتح افریقیه اشاره کرده اسو دلیل این حضور را تمایل امام به گسترش نفوذ اسلام و دین جدش عنوان کرده است. وی نقل قولی از طه حسین مبنی بر دفاع امم از عثمان در محاصره خانه او آورده است. در این نقل قول از مشاجره ای یاد شده که بین امم علی(ع) و فرزندش داده است چرا که امام علی(ع) نظر فرزند را مبنی بر ترک مدینه در ایام فتنه و دوری گزیدن از حادثه در حال وقوع نپذیرفته بود. وی عثمانی بودن امام را مطرح کرده است. نویسنده بلافاصله عقیده شیعه را بر مخالفت با این نظر آورده و گفته مسعودی در مروج الذهب و نیز یکی از محققان شیعه را نقل کرده است . در واقع مؤلف به نقل نظرات اکتفا نموده و تحلیلی از خود ارائه نکرده است.
مؤلف در سخن از تعداد همسران امام حسن(ع) گفته برخی منابع مبنی بر تعداد زیاد همسران امام را نپذیرفته و سخنان لامنس را نیز که تعداد همسران امام را حدود صد زن دانسته و نسبت ازدواج ها و طلاق های مکرر را به امام داده نقد و رد کرده است. او معتقد است لامنس از سخنان مورخانی چون مدائنی بهه برده است که تحت تبعیت سلطه حاکم بوده و برای ایشان قلم می زده اند. وی در ادامه شرحی کوتاه از همسران امام و فرزندان ایشان را آورده است.
در سخن از بیعت با امام حسن(ع) پس از شهادت پدر، اختلاف نظر شیعه و سنی را در نوع نگاه به امامت امام علی(ع) و حسنین(ع) چنین بیان شده است که شیعیان به امامت امام حسن(ع) از زمان شهادت پدر تا پایان عمر ایشان عقیده دارند امام سنی ها به امامت او در زمانی که عهده دار امر خلافت بود معتقدند. در واقع رهبری ظاهری امام مورد قبول اهل سنت است.
نویسنده پس از توصیف چگونگی بیعت با امام در جواب کسانی که بیعت ایشان را زودهنگام و شتاب زده دانسته ند پاسخ شیخ راضی آل یاسین را نقل کرده و کناه گیری امام از بیعت را امری ناممکن و غیر قابل قبول برای مردم دانسته است.
نویسنده پس از این بخش کوچکی را پیرامون کوفه اختصاص داده است. او در بیان سیست های امام قبل از شروع جنگ به مواردی چون به کار بردن عبارت « بیعت بر جنگ با هر که در جنگ بودم و صلح با هر که در صلح بودم» اشاره کرده است. ارسال نامه به معاویه به منظور ایجاد فرصتی برای تسلیم شدن پس از نامه هایی که بین امام و معاویه ارسال شد آورده و برخی نکات مورد بحث قرار گرفته است.
در بحث از اسباب صلح به اولین موردی که پرداخته شده، حدیثی است به نقل از پیامبر(ص) که حسن(ع) را مصلح بین دو گروه از مسلمانان اعلام کرده است. موارد دیگر ضعف لشکر امام وتمایل آن ها به صلح، اقتدار نظامی سپاه معاویه، انگیزه امام برای حفظ شیعیان و غیره بیان شده است. نویسنده همچنین درباره مفاد صلح با اشاره به اختلافات موجود در منابع در باب مفاد صلح، اهم شروط مصالحه را در یازده مورد ذکر کرده است.
مؤلف معتقد است شرایط حاکم بر اوضاع آن زمان که عصر اختلاف در خواسته ها ئ تمایلات بود، امام حسن پس از فکر و اندیشه دست به این کار زد و اکنون آسان نیست به درستی این سیاست را در ک نمود. او معتقد است مورخین به جای انتقاد از بدعتی که معاویه در ایجاد سلطنت انجام داد از امام حسن(ع) به جهت صلح خرده می گیرند در حالی که او برای دین و خداوند این عمل را انجام داد. سیاست امام حسن(ع) بر خلاف آن طور که دیگران تصور می کنند خالی از هر گونه فریب بود. نویسنده با این اعتقاد که سیاست امام حسن بر خلاف معاویه آمیخته با دین و برای عمل به وظایف دینی بود در مقام دفاع از مواضع امام پرداخته است.
مؤلف ذیل عنوان بعد «من الذی طلب الصلح» معاویه را پیشنهاد دهنده صلح معرفی کرده و دلایلی را برای این عمل معاویه برشمرده است. از جمله 1- برای خاموش کردن حسن(ع) که ذی حق در حکومت بود چاره ای جز صلح با او نداشت. 2- برای ساکت کردن پیروان حسن(ع) که همواره از ایشان ترس داشت. 3- برای حفظ موقعیت خود در انظار عمومی ترجیح می داد با امام که مورد احترام مردم بود صلح کند. 4- معاویه می خواست بهانه ای داشته باشد که اگر در جنگ از اهل بیت کشته شدند اعلام کند که او خواستار صلح بود امام حسن(ع) نپذیرفت.
مؤلف با مقایسه امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، فضایل و شرایط ایشان، نتیجه گرفته است که گرچه سیاستی که ایشان اتخاذ کردند متفاوت بود اما ایت تنها ظاهر امر بوده و اگر هر کدام در شرایط یکدیگر قرار داشتند همان سیاستی که اتخاذ شده بود بر می گزیدند.
صفحات پایانی کتاب مباحثی است پیرامون بازگشت امام به مدینه، پیمان شکنی معاویه، وصیت امام حسن و نحوه وفات امام.