این کتاب به تاریخ علم ناظر بر انسان در دارالفنون می پردازد، به معنای خاصی از تاریخ علم که در آن شکل گیری مفاهیم، در زمینه های تاریخی شان موضوع بحث است.
این تحقیق تلاشی است آغازین، در جست و جوی سرآغازهای علوم انسانی مدرن در ایران. البته در زمانه ای که هنوز علوم انسانی به وجود نیامده بود و در فضایی که علوم مدرن یا جدیده، تازه در حال شکل گیری بود. در واقع، این نوشتار تحقیقی است نه درباره ی تاریخ علوم انسان، که درباره ی پیش – تاریخ آن. چنین حوزه ای، زمینی است ناهموار که طبیعتا طی کردن آن چیزی جز فروغلتیدن و بازایستادن پیاپی نیست. این تحقیق در حالی انجام می شود که اطلاعات جامعی حتی درباره ی اینکه چه علومی در دارالفنون تدریس می شده اند و چه کتاب هایی در آن نوشته شده اند نداریم و البته احتمالا هرگز نخواهیم داشت. اما در عین حال، موضوعات آن در پژوهش های بسیاری با اجمال و تفصیل نسبی طرح شده اند و همین اشارات و تصریحات، مبنای حرکت تحقیقی بوده اند، و گرچه محققان خود را مدیون این تلاش ها می دانند، اما به علت پراکندگی آن ها، توان نام بردن تمامی شان در اینجا وجود ندارد.
این کتاب به تاریخ علم ناظر بر انسان در دارالفنون می پردازد، به معنای خاصی از تاریخ علم که در آن شکل گیری مفاهیم، در زمینه های تاریخی شان موضوع بحث است. مسئله این است که اگر دارالفنون آغازگاه نهاد دانش مدرن در ایران و موجد و مروج طبقه بندی نوینی از علوم در ایران بوده، این مهم را چگونه از طریق تولیدات علمی خود دنبال کرده است؟ مواجهه با این متون درباره ی علوم جغرافیایی و تاریخی خصوصا بخشی از آن که ناظر به انسان است، میدان نیرویی را رؤیت پذیر می کند که کمتر به آن پرداخت شده. مسئله این نیست که آیا در دارالفنون فهم درستی از دانش غربی وجود دارد یا نه. آنچه اهمیت دارد اثرات این فهم است، ولو اینکه آن فهم از علم با فهمی که در غرب رایج است، اگر بتوان از یک «فهم رایج در غرب» حرف زد، تفاوت داشته باشد. اندیشه و فهم نه همچون نظام صدق – کذب راستین، که همچون نیرویی مادی عمل می کند.
عناوین فصل ها:
فصل اول: مسئله ی دارالفنون
فصل دوم: فضای تاریخی شکل گیری دارالفنون
فصل سوم: علوم «جدیده» و منازعات آن
فصل چهارم: دارالفنون و رویارویی با مسئله ی علوم «جدیده»
فصل پنجم: آغازین لحظات برآمدن علم انسانی
فصل ششم: مؤخره