محمد بن حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی در روز دوشنبه هیجدهم ذی الحجه سال 672 هجری قمری در سن 75 سالگی درگذشت و بنا به وصیتش وی را در کاظمین به خاک سپردند.
وی در تاریخ پانزدهم جمادی الاول 598 هجری قمری در طوس متولد شد. به تحصیل دانش علاقه زیادی داشت، از این رو در دوران کودکی و جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید. وی یکی از سرشناسترین و متنفدترین شخصیتهای تاریخ جریانهای فکری اسلامیست.
علوم دینی و عقلی را زیر نظر پدرش و منطق و حکمت طبیعی را نزد داییاش آموخت. تحصیلاتش را در نیشابور به اتمام رساند و در آنجا به عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت. وی در زمان حمله مغول به ایران، نزد ناصرالدین عبدالرحیم بن ابی منصور محتشم قهستان (م 654) ، به کارهای علمی خویش مشغول شد.
در همین زمان اخلاق ناصری را به نام وی نوشت.[1] پس از مدتی به دژ الموت مرکز اسماعیلیان نقل مکان کرد، اما پس از حمله هلاکوی مغول و پایان یافتن فرمانروایی اسماعیلیان(654 ق ) ، هلاکو نصیرالدین را به دلیل دانش وی مشاور و وزیر خود ساخت[2]. وی به دلیل همراهی با هولاکو در فتح بغداد از سوی برخی منابع متأخر تر از زمان حادثه متهم به خیانت به عباسیان شده است.[3] اما بسیاری از منابع تاریخی حتی هم عصر خواجه اشاره ای به نقش خواجه در سقوط بغداد نکرده اند[4]، که اين دليلي بر صحيح نبودن تهمت به خواجه و عدم صحت نقلهاي مغرضانه است.
خواجه در احیای اسلام و ترویج علم و ادب و اصلاح و ارشاد مردم و به پا داشتن مذهب شیعه اثنی عشری، اهتمام بسیار داشت. وی دارای آثار و تألیفات بسیاری است که بیشتر عربی و بعضی به زبان فارسی است که اغلب آنها به زبانهای اروپائی ترجمه شده و در مدارس اسلامی تدریس می شود.
تجرید العقاید در علم کلام، اخلاق ناصری در حکمت علمی و اخلاق ، آغاز و انجام در مبدأ ومعاد، اساس الاقتباس در منطق و زیج ایلخانی در نجوم از جمله ی تألیفات وی می باشد. خواجه با آن که امامی مذهب بود و کتابهایی برطبق این مذهب نوشت، اما از برخی آثار وی بر می آید که تا حدودی متأثر از افکار اسماعیلیه بوده است.
خواجه به امر هلاکو رصدخانه ی بزرگ مراغه را که آن زمان پایتخت مغولان در ایران بود، تاسیس کرد[5] و تمام دانش خود را در اصول نجوم و هیئت بکار برد و کتابخانه ای بوجود آورد که حدود چهل هزار جلد کتاب داشته است.[6] تأثیرخواجه در جهان اسلام بسیار عظیم بوده است ولی در مغرب زمین به ویژه در قرون وسطی، آثار نجومی و ریاضی وی تأثیر بیشتری داشته است.[7]
پی نوشت:
[1] – مدرس رضوی محمد تقی، احوال و آثار خواجه نصیرالدین طوسی، انتشارات اساطیر، چ دوم 1370، تهران، ص 9.
[2]- مدرسی زنجانی محمد، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، امیرکبیر 1363، ، ص 52.
[3] – کسانی مانند ابن تيميه در مجموع الرسائل والمسائل، شاگردش ابن قيم جوزيه در اغاثه اللهفان، خواندمير در حبیب السیر و رشید الدین فضل الله در جامع التواریخ.
[4] – حمدالله مستوفي در تاريخ گزيده ، ابن طباطبا در الفخری فی اداب السلطانیه، ابوالفداء درالمختصر فی تاریخ البشر، محمد بن شاکر کتبی در فوات الوفیات، طبقات ناصری در بیان حوادث سقوط بغداد ، نخجوانی در تاریخ السلف، ابن تغری بردی در النجوم الزاهره، سیوطی در تاریخ الخلفاء، امیرعلی در مختصر تاریخ العرب، ذهبی در دول الاسلام و ابن خلدون در العبر.
[5] – ابن شاكر كتبی، محمد بن شاكر، فوات الوفیات، طبع مصر، 1951م، جلد دوم، ص 186.
[6] – نعمه عبدالله و دیگران، فلاسفه شیعه، كتابفروشی ایران، تبریز، چاپ اول، 1347 ش، ص ۲۸۷؛ و فوات الوفیات، ابن شاکر، ج ۳، ص ۲۴۷.
[7] – نصر سید حسین، علم وتمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، انتشارات علمی فرهنگی، تهران 1386، ص 40.