امام ابوالحسن على النقى الهادى، عليه السلام پيشواى دهم شيعيان، صبح روز پانزدهم ذيحجه سال 212 هجري در محلی به نام ناصریه از نواحی اطراف مدینه به دنيا آمد[1]. نام آن حضرت، علي است و مشهورترين القاب ايشان تقی و هادی، و کنیه اش ابوالحسن است.
پدر ایشان،امام محمد تقی و مادرشان سمانه کنيزي با فضيلت و با تقوا است[2].آن حضرت در سال 220 ق و در سن شش یا هشت سالگی به امامت رسید. حضرت هادي 42 سال عمرکرد، و دوران امامتش 34 سال طول کشید که نسبت به ديگر از ائمه (عليهم السلام) طولانيتر است . امام جواد (ع) در زمان حيات خود بارها به امامت فرزندش تصريح فرموده بود. روزگار امام هادی (ع) شرایط سیاسی اجتماعی خاصی داشت. از بين رفتن عظمت خلافت عباسي، هوسراني و خوشگذرانی خلفاء و درباريان، ظلم و ستم به مردم، رواج مکتب های کلامی و افزایش نهضت های علوی از جملهی این شرایط بودند. ترس حاکمیت عباسی به دلیل ترس از حرکت های علویان، تلاش می کرد با ایجاد جو و خفقان و سخت گیری بر آنان، این حرکت ها را خنثی سازد. امام هادی نیز در راستای این سیاست به شدت کنترل و تحت نظر بود. در چنین شرایطی امام تلاش می کرد ضمن هدایت جامعه ی شیعه و حفظ اساس آن، حساسیت حکومت را هم برنیانگیزد. تقویت و گسترش شبکهی وکالت به عنوان يك سازمان و کانال ارتباطى هدايت شده بین امام و شیعیان در همین راستا بود. هدف اصلى اين سازمان جمع آورى خمس، زكات، نذور و هدايا از مناطق مختلف توسط وكلا، و تحويل آن به امام، و نيز پاسخگويى امام به سؤالات و مشكلات فقهى و عقيدتى شيعيان و توجيه سياسى آنان توسط وكيل امام بود. اين سازمان كاربرد مؤثرى در پيشبرد مقاصد امامان داشت. خلافت عباسی گرچه بسیار کوشید که فعالیت آن را متوقف کند ولی با رهبری و مدیریت امام هادی، اين شبكه همچنان فعال و پر ثمر باقی ماند. سرانجام متوکل برای کنترل امام و تشدید سخت گیری ها، حضرت را از مدینه به سامراء احضار کرد[3] و در پادگانی نظامی تحت نظر قرار داد. در سامراء مدتی هم امام زندان شدند.سرانجام امام هادی در زمان «معتزّ»، مسموم گرديد[4] و جمادی الثانی سال 254 ق به شهادت رسید[5] و در خانهی خویش به خاک سپرده شد[6]
[1]– علامه طبرسي ، اعلام الوري ، ص 355.
[2]– شيخ مفيد ، الارشاد ، ص 327.
[3]– یعقوبی ابن واضح، تاریخ یعقوبی ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمب و فرهنگی، ج دوم، تهران 1378، ص 512.
[4]– مسعودی ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات علمی و فرهنگی، ج دوم، تهران 1378، ص 574.
[5]– تاریخ یعقوبی ، پیشین، ص 535.
[6]– تاریخ یعقوبی ، پیشین، ص 536.ُ