چکيده: در مورد مزار حضرت زينب(سلام الله عليها) ميان مورخان اختلاف است. از سويي وجود دو مرکز مشهور در دمشق و قاهره و از سويي بيان برخي مورخان که مزار ايشان را در مدينه مي دانند. نويسنده در اين گفتار، ادلّة هر سه نظر را بيان کرده و نظر سوم را قوي تر مي داند.
کليدواژه ها: حضرت زينب(سلام الله عليها) / مدفن /مدينه/ قاهره/ دمشق/ مزارات اهل بيت.
مقدمه
حضرت زينب(سلام الله عليها) دختر امير المؤمنين، علي ابن ابي طالب بن عبدالمطلب بن هاشم قريشي هاشمي حضرت زهرا( عليها السلام) در حيات رسول خدا( صلي الله عليه و آله) به دنيا آمد و الطاف آن حضرا را درک کرد.(ج:2ص:7، 134) براساس گفتة ابن اثير حضرت زينب(سلام الله عليها) آخرين فرزند حضرا زهرا(عليها السلام) بود. ايشان در رجب 61 يا 62 هجري، رحلت فرمود.
بيان سيّد محسن امين
سيّد محسن امين، صاحب کتاب اعيان الشيعه، ذيل نام حضرت زينب(سلام الله عليها) دربارة مکان قبر آن حضرت بحثي دارد. ايشان مي نويسد: در قريه اي به نام راويه، حدود يک فرسخ از شهر دمشق، مقبره اي وجود دارد که به نام قبر الست معروف است. در روي اين قبر صخره اي ديده مي شود که بر آن نوشته شده است:« هذا قبر سيّدة زينب مکنّي به أمّ کلثوم.»(ج:7 ص:7، 136) تاريخي بر آن ذکر نشده است و خط نوشته شده به گونه ايست که دلالت بر قن هشتم هجري دارد. با وجود تفحّص و تتبّع چيز بيشتري نيافتيم که مورخين به آن اشاره کرده باشند؛ جز ابن جبير در سفرنامه اش و ياقوت حموي در مجمعش و بن عساکر در کتاب تاريخ دمشق که قدمت اين سخنان به قرن هاي اول هجري نمي رسد.؛ بلکه سابقة آن به اوايل قرن هفتم دربارة دمشق برمي گردد. ابن جبير در اوايل قرن هفتم سفر کرده و سفرنامه را نوشته و گفته است: از مشاهد اهل بيت- رضي الله عنهم- مشهد ام، کلثوم ابنة عليّ بن ابي طالب-رضي الله عنهم- است. به او زينب صغري گفته مي شود که کنيه اش امّ کلثوم است. مشهد او مورد احترام است و در فاصلة يک فرسخي دمشق، در سرزميني به نام راويه، قرار دارد و بر آن قبر مسجد بزرگي بنا گرديده است. خارج خانه ها وقفهايي متعلق به اوست. مردم اين منطقه آن را قبر الست امّ کلثوم مي شناسند. ما نزد آن قبر رفتيم و تبرک جستيم.(همان)
ياقوت(م626) در معجم البلدان مي نويسد:«راويه بلفظ راويه الماء قريه من غوطه دمشق بها قبر امّ کلثوم.»(نک:8؛حرف راء:9) ابن عساکر- که در اوايل قرن پنجم مي زيسته- آنجا که دربارة مساجد دمشق مي نويسد، آورده است : مسجد راويه مسجدي بر قبر امّ کلثوم است و البتّه اين امّ کلثوم دختر رسول خدا(صلي الله عليه و آله) –که همسر عثمان بود- نيست. ام، کلثوم دخت پيامبر(صلي الله عليه و آله) در زمان حيات رسول خدا(صلي الله عليه و آله) رحلت کرد و در مدينه مدفون شد. نيز اين امّ کلثوم، امّ کلثوم دختر علي(عليه السلام)و فاطمه(عليها السلام) که به ازدواج عمربن خطّاب در آمد نيز نيست؛ زيرا او وپسرش زيدبن عمر در مدينه در يک روز از دنيا رفتند. اين قبر متعلق به بانويي از اهل بيت است که به اين نام ناميده شده است و نسب او حفظ نشده است.(ج:7 ص:7، 136)
متذکّر مي شويم که اين قبر به «قبر امّ کلثوم» در ميان مردم معروف است بدون اينکه نامي از زينب باشد.ياقوت و ابن عساکر نام پدر اين خانم را ذکر نکرده اند و اشاره اي به نام زينب هم ندارند و فقط گفته اند امّ کلثوم. از گفتة ايشان حاصل نمي شود که او دختر علي بن ابي طالب(عليه السلام) باشد.(همان)
سيّد محسن امين دربارة مکان قبر آن حضرت مي نويسد:واجب است که قبر ايشان در مدينة منوّره باشد.ثابت نشده است که که آن حضرت پس از بازگشت به مدينه –از سفر کربلا و کوفه و شام- از مدينه خارج شده باشد.(همان) ابومخنف صحابي امام حسين و امام حسن و اميرالمؤمنين(عليهم السلام) پس از گزارش واقعه کربلا و سفر کاروان اسرا به کوفه و شام، ذيل عنوان إلي المدينه مي نويسد:« فخرج بهم و کان و کان يسايرهم باللّيل أمامه حيث لايفوقون طرفه، فاذا نزلوا تنحّي عنهم و تفّرق هو و اصحابه حولهم لهم، و ينزل منهم بجيث اذا أراد انسان منهم وضوءا أوقضاء حاجه لم يحتشم. فلم يزل ينازلهم في الطريق هکذا، ويسألهم عن حوايجهم، و يلطفهم حتّي دخلوا المدينه.»(ج:10 ص: 1، 501)
بيان برخي کتب تاريخي
در کتابهاي معتبر تاريخي ، گزارشي دربارة اينکه حضرت زينب(سلام الله عليها) پس از بازگشت به مدينه، از آنجا خارج شده باشد، نيست. در برخي از کتب، مانند رسالة «نزهه أهل الحرمين» دربارة آن حضرت آمده است: از جمله قبور اولاد معصومين، قبر زينب کبري دختر امير المؤمنين(عليه السلام) است که کنية ايشان امّ کلثوم استو قبرشان نزديک قبر شوهرش عبدالله ابن جعفر طيّار بيرون شهر دمشق شا م مي باشد. آن حضرت با همسرش، عبدالله ابن جعفر، در دوران عبدالملک بن مروان در سال مجاعه، به شام رفت تا عبدالله به املاک و مزارعش بيرون شام سرکشي کند تا مجاعه پايان يابد.زينب آنجا از دنيا رفت و در جايي از آن سرزمين مدفون گرديد.(ج:7 ص:7، 137)
نقد و بررسی
اين کلام درست نيست و به چند دليل مردود است:
1) هيچ يک از مورّخان زينب کبري را امّ کلثوم نناميده اند. آن حضرت را زينب کبري ناميده اند؛ در کنار ذکر نام امّ کلثوم کبري که هر دو فرزند اميرالمؤمنين(عليه السلام) و حضرت زهرا(عليها السلام) بودند.(ج:12 ص:8 463 ج:1 ص:2 475، ج:3 ص:3 263)
2) اينکه گفته شده در دمشق نزديک قبر همسرش عبدالله بن جعفر مدفون است، سخن درستي نيست؛ زيرا مورّخان و شرح حال نويسان، محل قبر عبدالله را مدينة منوّره گفته اند.( ج:5 ص: 3، 17؛ ج:4 ص:4، 37) چنان چه يعقوبي مي نويسد: عبدالله بن جعفر بن ابي طالب حدود سن نود سالگي، در سال 80، در مدينه از دنيا رفت.(ج:14 ص:2، 198) عبدالله هنگام خروج امام حسين(عليه السلام) از مدينة رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در مدينه بود و زمان ورود کاروان حضرت سجّاد واهل بيت(عليهم السلام) نيز در مدينه بود.
3) اينکه گفته شده حضرت زينب(سلام الله عليها) با همسرش عبدالله بن جعفر در سال مجاعه(قحطي) به شام رفت، با وجود بررسي فراوان، در کلام هيچ يک از مورّخين ديده نشده است و اين گفته حدسي است که از توهّم بودن قبر حضرت زينب(سلام الله عليها) در شام در ذهني متبادر شده است. گويندة اين مطلب شنيده که قبري به نام زينب در شام است و گمان کرده که متعلّق به حضرت زينب(سلام الله عليها) است؛ در حالي که اين زينب ديگري است و مردم گمان کرده اند که چون مورد توجّه است، قبر فردي باکمالات است.
سيّد محسن امين مي نويسد: در کتابي چاپ شده در مصر، خواندم که قبر حضرت زينب(سلام الله عليها) به صورت مخفي از شام به مصر منتقل شده است؛ در حالي که زينبي که در مصر مدفون است زينب دختر يحيي حسنيه يا حسينيه است.
4) مورّخان دربارة زمينها و مزارع متعلّق به عبدالله بن جعفر مطلبي نياورده اند .ضمن اينکه عبدالله در حبشه، از مادرش اسماء بنت عميس به دنيا آند.(ج:5 ص: 3ص:17) و در مدينه زيست و در مدينه از دنيا رفت (ج:14 ص:2 198)؛ در حالي که معاويه و پسرش يزيد سالها بر شام حکومت کردند و دشمن خاندان پيامبر(صلي الله عليه و آله) و امير المؤمنين(عليه السلام) بودند؛ ازاين رو، هيچ گونه توجيهي براي اينکه او در شام زمين و مزرعه خريده باشد، نيست. پدرش جعفر طي،ار هم اهل مکه بود و چند سال دذ حبشه زندگي کرد . سپس به مدينه رفت و در آنجا شهيد شد و در شام زمين و مزرعه نداشت؛ تابر اساس گفته برخي، به سبب جود و سخاوت فراوان، آنها را ببخشد.
5) حضرت زينب(سلام الله عليها) که در راه کربلا و کوفه و شام وبه سبب حکومت يزيد، آن همه مصيبت ديد و عزيزترين عزيزانش شهيد شدند و در شام تحقير شد، آيا علاقه اي به ديدن دوبارة سام داشت؟ با آن همه مشکلات و غمها چگونه مي توانست در سرزمين معويه و يزيد زندگي کند؟!
6) چنانچه برخي نويسندگان اصرار دارند که اين قبر متعلّق به دختر اميرالمؤمنين(عليه السلام) است –چنان چه مشهور است که به نام امّ کلثموم است- ممکن است متعلّق به امّ کلثوم صغري دختر ديگر اميرالمؤمنين(عليه السلام) باشد که آن هم با بيان آغازين سيّد محسن امين که خط مکتوب بر آن به قرن ششم هفتم هجري مي رسد، بعيد است که متعلّق به دختران اميرالمؤونين(عليع السلام) باشد. والله اعلم.
صاحب کتاب رياحين الشريعه نيز دربارة مدفن آن حضرت معتقد است که در مدينه است؛ اگرچه علامت قبري ندارد.(ج:13 ص:3؛ 34) ايشان گزارش هاي مربوط به اينکه مدفن آن حضرت در مصر يا شام باشد را در مي کند؛ چنان که از کتاب «اخبار زينبيّات» نقل مي کند که پس از ورود حضرت زينب(سلام الله عليها) به مدينه، ميان آن حضرت و عمر بن سعيد اشدق اموي، والي مدينه-که از طرف يزيد بود- کدورتي حاصل شد. يزيد امر کرد حضرت زينب(سلام الله عليها) را از مدينه به مصر منتقل کنند. او هم در اوّل شعبان سال 61 هجري به مصر رفت و تا رجب سال 62 در مصر اقامت داشت تا در روز يکشنبه چهاردهم رجب،وفات يافت و در محلي که فعلاً الحمراء القصوي معروف است، مدفون گرديد. محلّاتي پاسخ مي دهد که اين قول مخالف قولي است که مدفن آن حضرت را در شام مي داند و با قول کساني که در مدينه مي دانند.(همان)
نکته مهم
در پايان تذکر اين نکته مناسب است که با وجود اختلافات ياد شده واعيّت مشهود اين است که هر مکان منسوب به معصومين (عليهم السلام) و فرزندان بزرگوارشان خود عملاً به مرکزي براي نشر حقايق ديني و تزکية مردم تبديل مي شود.لذا با توجه به اين مطلب نبايد اين دقّت تاريخي را وسيله اي براي تضعيف شور و ايمان مردو و محبّت فوق العادة فطري به اهل بيت(عليهم السلام) قرار داد. علاوه بر اينکه نفس زيارت حضرت زينب(سلام الله عليها) امري مستحب است و اينگونه امور مستحب عموماً به نيت رجاء انجام مي شود نه به نيت ورود. و نتيجة آن استحکام پيوند قلبي مردم با اهل بيت(عليهم السلام) که همگان شاهد آن هستيم.
نتيجه:
بنابراين، حضرت زينب(سلام الله عليها) دختر اميرالمؤمنين(عليه السلام) و حضرت زهرا(عليها السلام) پس از آن همه مصيبت و فشارهاي وارده و پس از بازگشت از کربلا به مدينه، تا 15 رجب سال 61 يا 62 در مدينه در کنار همسر خود عبدالله بن جعفر و حضرت سجّاد (عليه السلام) زندگي کرد و در همانجا رحلت فرمود و مدفون گرديد؛ لکن همچنان که محلّ دفن مادر گرامي آن حضرت مخفي است، قبر وي نيز آشکار نيست و اين مطلب يکي ديگر از اسرار اين خاندان است. به اميد روز ظهور حضرا صاحب الامر و الزمان(عج) و آشکار شدن اين اسرار به دست ايشان.
منابع
1. ابن ابي الحديد، عبدالحميدبن هبة الله. شرح نهج البلاغه. تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهيم. ج دوم. بيروت: داراحياءالکتب العربيّه، 1387،1386ق.
2. ابن اثير، علي بن محمد جزري. اسدالغابه في معرفة الصحابه. احمد ابراهيم البنا-محمد احمد عاشور. چاپ اول(7ج،قاهره:دارالشعب).چاپ دوم(5ج، بيروت:داراحياء التراث العربي)
3. ـــــــــــــــ . الکامل في التاريخ. تحقيق: عبدالله القاضي. بيروت: دارالکتب العلميّه،1407ق.
4. ابن حجر عسقلاني، احمد بن علي . الاصابه في تمييز الصحابه. مکتبه مصطفي محمد. 1358ق.
5. ابن عبدالبرّ، يوسف ابن عبدالله. الاستياب في المعرفه الاصحابو تحقيق: علي محمد البجاوي.مصر.
6. ابن عساکر، علي بن الحسن. تاريخ مدينه دمشق(تراجم النشاء). تحقيق: سکينه الشهابي. دمشق: دارالفکر.
7. امين، سيد محسن. اعيان الشيعه. تحقيق: حسن امين. بيروت: دارالتعارف للمطبوعات،1403ق.
8. حموي، ياقوت بن عبدالله. مجعم البلدان. تحقيق: فريد عبدالعزيز الجندي. بيروت: دارالکتب العلميّه.1410ق.
9. دهخدا، علي اکبر. لغت نامه. تهران: دانشگاه تهران.
10. الغامدي الازدي، لوط بن يحيي(ابومخنف). نصوص من تاريخ ابي مخنف. تحقيق: کتمل سلمان الجبوري. بيروت: دارالمحجّه البيضاء،1419ق.
11. غروي ناييني،نهله. محدّثات شيعه. تهران: مرکز علمي نشر آثار علمي دانشگاه تربيت مدرّس، 1387ش.
12. کاتب واقدي، محمد بن سعد. الطبقات الکبري. بيروت: دار صادر.
13. محلّاتي، ذبيح الله. رياحين الشريعهدر ترجمه دانشمندان بانوان شيعه. تهران: دارالکتب السلاميّه، 1368ش.
14. يعقوبي، احمد بن ابي يعقوب. تاريخ يعقوبي. تحقيق: عبدالامير نهنا. بيروت: مؤسّسه الاعلمي، 1413ق.
منبع: فصلنامه سفینه، شماره 22