مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
محمد اصغری نژاد

داود بن قاسم، معروف به «ابوهاشم جعفری» روایات بسیاری در موضوعات مختلف: فقه، کلام و تفسیر روایت کرده است. بسیاری از کرامات ائمّه اطهار علیهم السلام توسّط او نقل شده است. ابوهاشم، علاوه بر اینکه عابدی با تقوا بود و مقام شامخی در عرصه شعر و حدیث داشت، شخصیت سیاسی هم به حساب می آمد. او فردی صریح اللهجه بود و با ستمگران عصرش به مبارزه می پرداخت. وی به همین دلیل، بارها دستگیر و زندانی شد.


ابوهاشم می گوید:«یکی از دوستداران امام حسن عسکری علیه السلام به ایشان نامه ای نوشت و تقاضا کرد به او دعایی بیاموزد. امام علیه السلام در پاسخ نوشت:  این دعا را بخوان:
«یا اسمع السّامعین و یا ابصر المبصرین و یا عزّ (انظرُ) النّاظرین و یا اسرع الحاسبین و یا ارحم الرّاحمین و یا احکم الحاکمین، صلّ علی محمّد و آل محمّد و اوسع لی فی رزقی و مُدّ لی فی عمری وَامْنُنْ علیّ برحمتک و اجعلنی ممّن تنتصر به لدینک و لا تستبدل بی غیری»
ابوهاشم آورده است:«بعد از شنیدن فرمایش امام، با خود گفتم: خدایا! مرا در حزب و گروه خود قرار ده. که امام رو به من کرد و فرمود:«انت فی حزبه و زمرته اذ )اِنْ( کنتَ باللّه مؤمنا و لرسوله مصدّقا… (1)؛ تو در حزب و گروه خدایی اگر به او ایمان داشته و تصدیق کننده پیامبرش باشی…»
وی وکیل ناحیه مقدّسه بود. سیّد بن طاووس در این خصوص می گوید:«در زمان غیبت صغرا، سفیرانی شناخته شده بودند که معتقدان به امامت حسن بن علی علیهماالسلام در موردشان هیچ گونه اختلافی نداشتند. از جمله آنان، داود بن قاسم جعفری بود».(2) میرزا محمّدعلی مدرّس در این باره می گوید: [ابوهاشم] در اوائل غیبت صغرا از سفرای مُسلّم السّفاره ناحیه مقدّسه هم بوده است.(3)
ابوهاشم جعفری نزد امامان شیعه منزلت والایی داشت. داود بن قاسم نقل می کند:«ساربانی از من خواست که با حضرت جواد علیه السلام صحبت کنم تا ایشان او را به کار بگمارد. من نزد امام رفتم؛ ولی دیدم ایشان همراه گروهی به صرف غذا مشغولند؛ لذا نتوانستم سخن بگویم. به محض اینکه امام مرا دید، برایم غذا گذاشت و فرمود: «ابوهاشم! بخور». پس امام بی درنگ فرمود:«غلام! به ساربانی که ابوهاشم برای ما آورده، رسیدگی کن و در کارها از او کمک بگیر».(4)
داود بن قاسم، عشق و علاقه شدیدی به خاندان عصمت و طهارت داشت و خود را وقف آنان ساخته بود؛ تحمّل دوری از خاندان وحی برای ابوهاشم غیر ممکن بود. به همین علّت، او اوقات زیادی از عمر خویش را با امامان خود سپری می کرد. وقتی ابوهاشم پیر و ضعیف شد و متوجّه گردید که دیگر نمی تواند به راحتی از بغداد به خدمت حضرت هادی علیه السلام برسد، بسیار افسرده شد و به امام این گونه شکایت کرد: سنّم، زیاد و بدنم، ضعیف و اسبم، پیر شده و برای زیارت شما از بغداد دچار مشقّت می گردم. پس برایم دعا بفرمایید…(5)
ابوهاشم جعفری شاعری نیکوبیان بود و در مناسبت های گوناگون، در مدح اهل بیت علیهم السلام و دفاع از خطّ ولایت، شعر می سرود. اشعار ذیل نمونه هایی از آنهاست:
در مدح خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم


یا آل احمد کیف اعدل عنکم     أعن السّلامة و النّجاة احول
ذخر الشّفاعة جدّکم لکبائری     فیها علی اهل الوعید اصول
شغلی بمدحکم و غیری عنکم     بعدوّکم و مدیحه مشغول(6)
ای آل احمد! چگونه از شما باز گردم؟
آیا از سلامتی و نجات، رویگردان شوم؟
نیای شما، شفاعت را برای گناهانم ذخیره کرده در شفاعت شما بر اهل عذاب، واقعیت هایی هست
به مدح شما مشغولم و غیر من از ثنای شما به مدح دشمنتان مشغول است.


داود، در اثبات امامت حضرت کاظم علیه السلام به هنگام مناظره با فردی که مدّعی امامت فرزند دیگر حضرت صادق علیه السلام به نام اسماعیل بود، گفت:
 
لما انبرى‏ لي سائلا لأجيبه‏        موسى أحق بها أم إسماعيل‏       
قلت الدليل معي عليك و ما على‏        ما تدعيه للإمام دليل‏       
موسى أطيل له البقاء فحازها        إرثا و نصا و الرواة تقول‏       
إن الإمام الصادق بن محمد        عزى بإسماعيل و هو جديل‏       
و أتى الصلاة عليه يمشي راجلا        أ فجعفر في وقته معزول‏(7)      
            
زمانی که پرسشگری جلویم را گرفت تا پاسخش دهم که امام موسی بن جعفر علیه السلام به ولایت سزاوارتر است یا اسماعیل؟
گفتم: علیه تو حجّت با من است در حالی که بر آنچه ادّعا می کنی بر امامت اسماعیل، دلیلی درست نیست…

برگرفته از: محمد اصغری نژاد با تلخیص و اضافات

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *