بافت متنی، شرایط نزول و مخاطب اولیهی قرآن کریم از یکسو و فرض جاودانگی و جهانشمولی قرآن کریم از سوی دیگر بستر طرح شبهات و سؤالات مهمّی را بهخصوص ناظر به اجزای متن قرآن کریم بهوجود آورده است. یکی از این شبهات ناظر به تمثیلات قرآنی و تاریخمند بودن آنها مطرح شده است. مطابق چنین نگرشی، تمثیلات قرآنی بازتاب تامّی از فرهنگ عصر نزول بوده و جز برای مخاطب اوّلیه کارایی ندارند.
پژوههی حاضر با روش توصیفی تحلیلی در واکاوی دادهها تلاش دارد نظریهی تاریخمندانگاری تمثیلات قرآن کریم را مبتنی بر آراء قرآنی علامه طباطبایی به بوتهی نقد و نظر قرار بدهد؛ یافتههای تحقیق حاکی از آن است که تاریخمندانگاری قرآن حاصل برقراری نسبتی میان دادهکاوی درونقرآنی دربارهی تمثیلات قرآن با ادبیّات معهود عصر نزول است. این قسمت ضمن آنکه دارای نقصان محتوایی است، اساس تاریخمندانگاری قرآن را مخدوش میکند، اساساً بر پایهی اصل جاودانگی و جهانشمولی قرآن، عمومیّت تأویلپذیری آیات و بررسی مصادیق تمثیلات قرآن بهلحاظ عمومیّت و اطلاق آنها، نمیتوان تمثیلات قرآنی را بازتابی تامّ از فرهنگ زمانهی عصر نزول قلمداد کرد.
برای مشاهده متن کامل مقاله فایل را دانلود نمایید.



