برخلاف اهمیت تحولات سیاسی و فرهنگی ایران در دورة فرمانروایی آققویونلوها در نیمة دوم سدة نهم هجری قمری، شمار متون و منابع اصلی مربوط به این دوران فراوان نیست و همة آنچه تاکنون شناسایی شده هنوز بهصورت انتقادی منتشر نشدهاند.
در حوزة تاریخنویسی آثاری که در این دوره تألیف شد ادامة همان روش سادهنویسی اواخر سدة هفتم بود. نثر منشیان و مورخان این دوره مصنوع و فنی است؛ این نویسندگان در ستایش ترکمنان آققویونلو غلو بسیار کرده و آنان را یگانه شایستگان پادشاهی و خلافت اسلامی روزگار خود دانستهاند.
تواریخ این دوره هرکدام مکمّل یکدیگرند و تاریخنویسی آن بیشتر برمبنای مشاهدات شخصی و دسترسی به اسناد آن دوره نگاشته شده و از این نظر حائز اهمیت بسیاری است. حال پرسش اصلی پژوهش این است: نقاط ضعف و قوت تاریخنگاران دورۀ آققویونلو در تألیف کتابهایشان کداماند؟ بهنظر میرسد این پژوهش توانسته مبانی، اصول جهانبینی، و نقاط ضعف و قوت تاریخنگاری دورۀ آققویونلو را تبیین کند. در این مقاله از روش توصیفی ـ تحلیلی با تکیه بر منابع کتابخانهای استفاده شده است.
برای مشاهده متن کامل مقاله فایل را دانلود نمایید.



