ایامی که مشغول تهیه و چاپ آثار شیخ مفید برای کنگره هزاره آن مرحوم بودیم کوشش بر این بود که تمام آثار باقیمانده از آن بزرگوار چاپ شود. با تحقیق گسترده ای که انجام گرفت معلوم شد از آثار آن مرحوم فقط چهل و پنج عنوان در دست است که دو تای از آنها یعنی«جمل»و«مزار»چون احتمال داده می شد هر کدام دو کتاب باشند از این رو هرکدام دو شماره محسوب و جمعا چهل و هفت عنوان شد و به اضافه کتاب«الاختصاص»و«رساله النکت الاعتقادیه»و «رساله تزویج علی بنته…»که هر سه به شیخ مفید نسبت داده شده پنجاه عنوان گردید که به دو صورت چاپ شد:
1-همه پنجاه عنوان به استثنای«تزویج علی بنته…»در چهارده جلد زرکوب.
2-همه پنجاه عنوان به استثنای:«الاختصاص»و «الامالی»و«المقنعه»و«الارشاد»و«الجمل» (1) در 43 جلد گلاسه.
و به این ترتیب فکر میکردیم که همه آثار باقیمانده از شیخ مفید و حتی آثار منسوب به او چاپ شده است.اما در این اواخر به یک نسخه خطی با این عنوان«النصوص»که در نسخه، به شیخ مفید نسبت داده شده بود برخورد کردیم که لازم بود در مورد آن تحقیق شود، تا اگر ثابت شد اثر تازهای از شیخ مفید است به تصحیح و چاپ آن هم اقدام شود.در این راستا یادداشتهایی تهیه شد که مقاله حاضر شامل آن یادداشتها است، به اضافه مقدماتی در چند فراز، که روی هم رفته میتواند برای برخی از خوانندگان سودمند باشد.
1. در بحثهای پیرامون«امامت در مکتب تشیع»با استناد به برهان و قرآن ثابت شده است که امام باید:
1-از گناه و اشتباه معصوم باشد.
2-به تمام مطالب مربوط به دین و آنچه در هدایت بشر دخالت دارد، عالم و آگاه باشد.
3-از تمام انسانها عصر خود افضل باشد.
4-برای اثبات صدق ادعای خود(که میگوید امام هستم و این سه ویژگی را دارم)معجزه و کرامت داشته باشد.
5-و یا تنصیص و تصریح پیامبر، و یا امام قبل از او (که پیامبری و امامت آنها به همین طرق ثابت شده باشد)در مورد امامت او در دست باشد که از این راه مسلم شود که آن ویژگیها را داراست و از طرف خدا به این مقام نصب شده است.
6-و یا از وجود مجموعهای از قرائن و شواهد و آثار، به امامت او از جانب خدا و رسول، و نیز داشتن آن ویژگیها پی برده شود.
و اینها برای این است که امامت در مکتب تشیع ادامه نبوت و به منزله پیامبری است، فقط وحی، به آنا معنی و صورت که برای پیامبر است برای امام نیست. از حضرت جواد علیه السلام روایت شده:«الامامة تجری مجری النبوة» (2) و این گفتار مطابق با قرآن و برهان است.
2. از اینرو برای اینکه روشن باشد غیر از علی علیه السلام و یازده فرزند او(دوازده امامی که در مکتب تشیع به عنوان امام شناخته شدهاند)افراد دیگر، که مدعی امامت بودهاند آن ویژگیهای لازم را نداشتهاند، در کتابهای مربوط به امامت و یا کتابهایی که بخشی از آن پیرامون امامت است این بحثها را میبینیم:
1-مواردی که از مدعیان امامت مطالبی مربوط به دین سئوال شده و یا مطرح شده، و آنان از پاسخ صحیح آن ناتوان بودهاند.
2-مواردی که آنان مبتلا به گناه و یا اشتباه شدهاند.
3-پیش آمدهایی که ثابت کرده است آنان از مردم دوران خویش افضل نبودهاند.
4-بیان اینکه آنان به هیچ وجه اهل کشف و کرامت و اعجاز نبودهاند.
5-توضیح اینکه از پیامبر(ص)نص و تصریح به امامت آنها در دست نیست.
6-تحلیل اینکه مجموعهای از قرائن و شواهد و آثار، بر عدم امامت آنان دلالت دارد.
بنابراین کسانی که عنوان شدن این مطالب را بیاحترامی و احیانا اهانت تلقی میکنند، سخت در اشتباهند، زیرا بیان واقع و استدلال برای آن، حتی برای کسی که علیه او استدلال میشود کاری است از نظر عقل و فطرت بس ارزنده و روشنگر.
3. خواجه نصیرالدین طوسی متوفای 672 که او را «عقل حادیعشر»گویند و در مجامع علمی جهان به بزرگی و عظمت یاد میشود و آثار گرانبهای او حتی در دانشگاههای ممالک غیر اسلامی مورد توجه و بهرهبرداری است، در بحثهای امامت که در کتابهای خود دارد، همین روش را دنبال کرده و منطقی دانسته است، مثلا در رساله پر ارج«تجرید الکلام»یا «تحریر الکلام»تعدادی از نقاط ضعف مدعیان امامت، و مواردی که گناه و یا اشتباه کردهاند، و نیز مواردی که به برخی از مطالب مربوط به دین و معارف دین جاهل بودهاند را یاد میکند و میفرماید اینها دلیل عدم صلاحیت آنان برای امامت است. (3)
مرحوم علامه شعرانی که همین رساله تجرید را شرح کرده است مکرر در خلال بحثهای مربوط به آن نقاط ضعف، یادآور میشود:
«مقصود خواجه طوسی در این رساله همین است که ثابت کند آنان معصوم نبوده و موافق مذهب شیعه شرط امامت در آنان محقق نگشته و در مذهب ما بیش از این شرط نیست که بدانیم آنان معصوم نبودهاند و بیش از این حاجت نیست». (4)
«امروز هر کس عاقل باشد حفظ وحدت اسلام و عزت آنان را مقدم میدارد و هیچ مسلمانی مسلمان دیگر را به بی حرمتی نمیرنجاند و آن مطاعن(نقاط ضعف)که مذکور شد همه دلیل عدم عصمت است نه برای سب و لعن و تبری و الله العالم». (5)
4. و به همین فلسفه در بحثهای امامت، علاوه بر اینکه عدم صلاحیت سایرین اثبات میشود، نسبت به صلاحیت و دارای ویژگیهای لازم بودن علی علیه السلام نیز بحث میشود.مثلا در همان رساله«تجرید الکلام»فرماید:
«العصمة تفتضی النص و سیرته و هما مختصان بعلی علیه السلام». (6)
لزوم عصمت در امام ایجاب میکند که توسط نص و تصریح رسول خدا(صلی الله علیه و آله)امام بعد از او تعیین شود(زیرا مردم از کجا به معصوم بودن کسی به خصوص در آینده عمرش، پی ببرند).
و نیز سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله(که هیچ گاه مردم را مهمل نمیگذاشت و وظیفه آنان را معین میفرمود)ایجاب میکند که آن حضرت امام بعد از خود را تعیین کرده و با نص و تصریح، به امت اعلم نموده باشد.
و این عصمت و نص رسول خدا(ص)بر امامت(در میان مدعیان امامت پس از رسول خدا(ص))فقط در علی علیه السلام موجود است و به او اختصاص دارد.
سپس خواجه طوسی اضافه میکند:
«و لانه افضل و امامة المفضول قبیحة و لظهور المعجزة علی یده…». (7)
و به خاطر اینکه علی علیه السلام از سایرین افضل است و امامت مفضول بر افضل به حکم عقل قبیح و زشت است، پس علی امام است نه دیگران.
و نیز امامت علی ثابت است به خاطر معجزات و کراماتی که از او دیده شده است، و معجزه و کرامت مدعی امامت، دلیل محکمی، بر صدق ادعای امامت اوست.
5. در میان راههای اثبات امامت که پیشتر یاد شد نص و تصریح رسول خدا صلی الله علیه و آله، و نیز نص امام قبلی، بر امام یا امامان بعدی علیهم السلام، از همه راهها گویاتر، مطمئنتر، واضحتر و غیر قابل انکارتر است.
بدین جهت گروهی از دانشمندان بزرگ ما از همان سدههای اولیه اسلام به این فکر افتادهاند که این «نصوص»را جمعآوری کرده تا به عنوان یک دلیل زنده بر امامت امامان شیعه علیهم السلام، برای همیشه باقی بماند، و همواره در محافل علمی و حوزهها و دانشگاهها مورد استناد قرار گیرد.از باب نمونه چند مورد آنها یاد میشود:
1-شیخ کلینی متوفای 328 در کتاب الحجة با این عناوین:
ما نص الله عزوجل و رسوله علی الائمة علیهم السلام واحدا بعد واحد،
الاشارة و النص علی امیر المومنین،
الاشارة و النص علی الحسن بن علی…
الاشارة و النص علی الحسن بن علی…
الاشارة و النص الی صاحب الدار علیه السلام. (8)
2-علی ابن بابویه قمی متوفای 329 در کتاب «الامامة و التبصرة» (9) .
3-شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه متوفای 381 در کتاب«کمال الدین» (10) .
4-احمد بن محمد بن عیاش جوهری معاصر شیخ صدوق.کتاب«مقتضب الاثر فی النص علی الائمة الاثنا عشر»را در این موضوع تألیف کرده است.این کتاب دوباره چاپ شده است، چاپ دوم آن در قم در 55 صفحه رقعی است. (11)
5-کفایه الاثر فی النصوص علی الائمة الاثنی عشر، تألیف علی بن محمد بن علی خزاز قمی از علمای قرن چهارم که از شیخ صدوق و ابن عیاش روایت میکند.
این کتاب مستقلا در این موضوع است و تعداد روایات آن از کتابهای قبلی بیشتر است و دو بار چاپ شده، چاپ دوم آن در قم در 342 صفحه وزیری انجام شده است.
6-شیخ مفید متوفای 413 در کتاب«الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد»هر امامی را با این عنوان آغاز میکند:تاریخه و النص علی امامته. (12)
7-الاستنصار فی النص علی الائمة الاطهار، تألیف محمد بن علی بن عثمان کراجکی، صاحب کنزالفوائد و متوفای 449، این کتاب هم در این موضوع و در 38 صفحه به ضمیمه مقتضب الاثر در نجف در سال 1346 ق چاپ شده است. (13)
8-اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، تألیف شیخ حر عاملی صاحب«وسائل الشیعه»و متوفای 1104.از مبسوطترین کتابها در این زمینه استب و با ترجمه فارسی در هفت جلد چاپ شده است. (14)
9-الانصاف فی النص علی الائمه الاشراف، تألیف سید هاشم بحرانی، صاحب تفسیر برهان و متوفای 1107.این کتاب هم در همین موضوع و به گفته علامه تهرانی در ذریعه نام دیگرش«النصوص» است. (15)
10-عوالم العلوم و المعارف، القسم الاول من الجزء الثالث من المجلد الخامس عشر فی النصوص علی الائمة الاثنا عشر علیهم السلام و مستدرکاتها. (16) این کتاب که توسط مدرسه امام مهدی(ع)قم زیر نظر آیة الله حاج سید محمد باقر موحد ابطحی دامت خدماته تحقیق، و در 400 صفحه وزیری چاپ و نشر یافته، در مورد روایات، و نصوص بر امامان دوازده گانه شیعه، جامعترین و مبسوطترین است.
هر با انصافی این نصوص با این کثرت و متجاوز از حد تواتر را ببیند و مطالعه کند حقانیت مکتب تشیع و امامت امامان شیعه برای او به طوری ثابت میشود که هیچگونه خدشه پذیر نباشد، به خصوص که خوشبختانه بخش قابل توجهی از نصوص پیرامون امامت امامان دوازده گانه، در کتابها و مصادر اهل تسنن هم یاد شده است«و لله الحجة البالغة».
6. در فهرست نجاشی، چهار کتاب به نامهای«کتاب اثبات الوصیة لعلی علیه السلام»، «کتاب اثبات خلافته»، «کتاب اثبات النص علیه»و«کتاب اثبات النص علی الائمة علیهم السلام»جزو تألیفات شیخ صدوق یاد شده است. (17)
علامه طهرانی در ذریعه پس از ذکر«اثبات النص» شیخ صدوق فرموده است:و هو المشهور بنصوص الائمة کما یأتی فی حرف النون. (18)
و در حرف نون فرماید:«شیخ صدوق«نصوص الائمه»دارد که در بحار از آن نقل میکند و سید هاشم بحرانی در کتاب خود«الانصاف»از آن نقل میکند و کلمه«نص»را رمز این کتاب قرار داده است.
نسخهای در یکی از کتابخانههای پاریس یافت میشود که در فهرست آن کتابخانه به عنوان «النصوص علی الائمة»یاد شده و شاید آن نسخه، نسخهای از همین کتاب«نصوص الائمة»شیخ صدوق باشد.
قطعهای از آخر این کتاب مورخ 965 نزد سید ابوالقاسم محرر اصفهانی در نجف موجود است.و نسخه کامل آن در نجف نزد سید محمد بن مرتضی الکشمیری موجود است.
و منتخبی از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران مورخ سده 12 در مجموعه شماره 8970 رساله نهم موجود است و این انتخاب از محمد باقر بن ولی استرآبادی است.» (19) پایان کلام صاحب ذریعه.
مرحوم سید اعجاز حسین در کشفب الحجب گوید: نصوص الائمه به شیخ صدوق منسوب است و آغاز آن این است:الحمدلله المتوحد بالقدم. (20)
فیلم این نسخه که در کشف الحجب معرفی شده در فهرست فیلمهای دانشگاه موجود است. (21)
استاد دانش پژوه در فهرست دانشگاه در معرفی مجموعه شماره 3270 گوید:
رسالة الاخبار عن الصحابة و العترة الاخیار فی النصوص علی الائمة، یا«نصوص الائمة»گویا از ابن بابویه قمی باشد، نجاشی از«اثبات النص علی الائمه»او یاد کرده است و در کشف الحجب آمده که «نصوص الائمه»منسوب به صدوق است…اما تاریخهایی که در کتاب است میرساند که این رساله نمیشود از صدوق باشد. این نسخه تحریر سال 1093 میباشد. (22)
و نیز ایشان در معرفی نسخه 5240 دانشگاه مینویسد:«نصوص الائمه»…از ابن بابویه قمی رازی دانستهاند، آغاز:الحمدلله المتوحد بالقدم…
این نسخه در تملک محمد باقر محمد تقی(ظ علامه مجلسی)بود و تحریر سده 11 و 12 میباشد. (23)
و در فهرست فیلمهای دانشگاه فیلم نسخه کتابخانه ناصریه هند را با شماره 4829 معرفی میکند و میگوید:در صفحه عنوان آن آمده: النصوص للمفید.این نسخه در تملک میرحامد حسین نیشابوری بوده است. (24)
و نیز در همان فهرست، فیلم نسخه پاریس را که در ذریعه یاد شده با شماره 5865 معرفی میکند و میگوید:مورخ 1086 و به«النصوص علی الائمه» در نسخه نامیده شده (25) .
استاد دانش پژوه از اول توجه داشته که این نسخهها نمیتواند:«نصوص الائمه»صدوق باشد و در معرفی نسخه شماره 8971 دانشگاه گفته:، «گزیدهای از نصوص الائمه ابن بابویه از محمد باقر بن ولی استرآبادی(سده 12)در ذریعه از نسخههای نصوص الائمه ابن بابویه یکی مورخ 965 و دیگری نسخه سید محمد بن مرتضی کشمیری، سوم نسخه پاریس یاد شده است.نسخه پاریس همان کفایة الاثر خزاز قمی است مانند نسخههای شماره 3270 و 5240 دانشگاه».
و در فهرست فیلمها فیلم نسخه پاریس را به نام «کفایة الاثر»یاد کرده. (26)
و در همان فهرست، فیلم نسخه هند را(که ظاهرا همان نسخهای است که در کشف الحجب معرفی شده)نیز به نام«کفایة الاثر»معرفی کرده است. (27)
بنابراین، دو نسخه موجود در کتابخانه دانشگاه، و نیز منتخب نصوص الائمه که نسخهای از آن در کتابخانه دانشگاه هست، و نسخه پاریس، و نسخه هند، همگی«کفاید الاثر»هستند و هیچکدام«نصوص الائمه»یا«اثبات النص»شیخ صدوق نیست.
و به نظر میرسد دو نسخه دیگری هم که در ذریعه یاد شده است مانند این پنج نسخه، همان«کفایة الاثر»باشد.
و سرآغازی که از برخی این نسخهها نقل شده عینا همان سرآغاز کتاب«کفایة الاثر»الحمدللّه المتوحد بالقدم…
7. مرحوم سید هاشم بحرانی«نصوص الائمه»صدوق را به عنوان یکی از مصادر کتاب«الانصاف»خود معرفی کرده و رمز آن را«نص»قرار داده است.
و نیز در کتاب«غایة المرام»روایاتی را از«نصوص الائمه»شیخ صدوق نقل میکند.
اما پس از مراجعه و تطبیق روشن میشود که تمام آن روایات از«کفایة الاثر»است و ایشان نسخه «کفایة الاثر»را به اشتباه«نصوص الائمه»صدوق به شماره آورده است.
مثلا در صفحه 57 غایة المرام چاپ سنگی گوید:
روایت پنجاه و نهم از باب سیزدهم:«ابن بابویه فی کتاب النصوص»و سپس چند روایت نقل میکند که بیشتر آنها در«کفایة الاثر»موجود است. (28)
8. علامه مجلسی در آغاز کتاب بحار الانوار فرماید:و کتاب الارشاد و کتاب المجالس و کتاب النصوص و کتاب الاختصاص و…کلها للشیخ المفید. (29)
و نیز فرماید:و کتاب الارشاد اشهر من مؤلفه رحمه اللّه، و کتاب المجالس وجدنا منه نسخا عتیقة، و القرائن تدل علی صحته، و کتاب النصوص ایضا مظنون الانتساب الیه، و ان امکن ان یکون لمن کان فی عصره من الافاضل، و قد ینسب الی محمد بن علی القمی. (30)
صاحب ریاض العلماء هم در شرح حال شیخ مفید فرماید:و اما تصانیفه التی وصلت الینا فمنها:کتاب اوائل المقالات و کتاب الارشاد و کتاب المجالس و کتاب النصوص…علی ما یقول الاستاد. (31)
و نیز در تعلیقه امل الآمل همین عبارت را تکرار کرده است. (32)
اما میتوان گفت:علامه مجلسی خود در خلال کار به یکی بودن این«نصوص الائمه»و«کفایة الاثر»آگاه شده و از اینرو کلمه«نص»را رمز«کفایة الاثر»قرار داده و در سراسر بحار از«نصوص الائمه»شیخ مفید، چیزی نقل نکرده است. (33)
9. نسخه خطی که اینجانب زیارت کردم و موجب نگارش این مقاله شد به این شرح است:
1-همان نسخه است که فیلمش به عنوان نسخه ناصریه هند به شماره 4829 در فهرست فیلمهای دانشگاه یاد شده است و باید تحریر سده 11 و 12 باشد.
2-روی برگ اول با خط قدیمی این عبارات نوشته است:
کتاب النصوص للشیخ الجلیل المفید محمد بن محمد النعمان طاب ثراه من بحار الانوار.
کتاب النصوص شیخ مفید نسخه مجلسی ره قابل تکمیل
کتاب نصوص
للحقیر محمد باقر بن محمد تقی(این جمله به خط خود علامه مجلسی است).بنابراین همین نسخه در تملک علامه مجلسی بوده و شاید چون یکی بودن آن در آغاز، با کفایة الاثر برای ایشان معلوم نبوده، به عنوان کتاب النصوص از مصادر بحار قرار گرفته است. (34)
3-نسخه دارای 128 صفحه رقعی است و آغازش همان آغاز کفایة الاثر است:
الحمدللّه المتوحد بالقدم المتفرد بالازل
4-این نسخه ناقص است و تا باب ماجاء عن فاطمة صلوات اللّه علیها عن النبی(ص)را دارد که تقریبا 2/3 کتاب است و با صفحه 200 کفایة الاثر چاپ قم مطابق است و کفایة الاثر چاپ قم بدون مقدمه و مؤخره 309 صفحه است.
10 چند نکته پیرامون کتاب پر ارج کفایة الاثر فی النصوص علی الائمة الاثنی عشر علیهم السلام:
مؤلف این کتاب از شاگردان شیخ صدوق است و در آغاز بسیاری از روایاتش نام شیخ صدوق برده شده و گویا نبودن نام«کفایه»در دیباجه (35) و بودن نام صدوق در آغاز بخشی از روایات موجب شده است که برخی به اشتباه کتاب را به شیخ صدوق نسبت دهند. (36)
نسخهای از کفایة الاثر تحریر سال 584 هجری قمری در یکی از کتابخانههای جبل عامل بوده و صاحب اعیان الشیعه آن را زیارت کرده و خصوصیات آن نسخه را در جلد دوم کتاب معادن الجواهر خود آورده است. (37)
کتاب کفایة الاثر با نام«الکفایة فی النص»در معالم العلماء ابن شهر آشوب نیز یاد شده است. (38)
آقا باقر بهبهانی در تعلیقه منهج المقال گوید: کتاب کفایة الاثر را دیدهام…از خال علامهام(علامه مجلسی)نقل شده که این کتاب را به شیخ مفید نسبت داده و از غیر او نقل شده که به شیخ صدوق نسبت داده است و هر دو به اشتباه، نسبت داده شدهاند زیرا در معالم العلماء ابن شهر آشوب و فرحة الغری عبدالکریم بن طاووس، و اجازه علامه حلی به اولاد زهره تصریح شده است که این کتاب تألیف علی بن محمد بن علی الخزاز القمی است که از تلامذه شیخ صدوق و برخی از معاصرین او بوده است. (39)
نام«النصوص»یا«نصوص الائمه»که روی برخی نسخههای خطی دیده شده، حتما کوتاه شده نام اصلی کتاب است کما هو المرسوم. (40)
مؤلف کتاب کفایة الاثر در فهرست نجاشی اینطور معرفی شده است:ثقة من اصحابنا ابوالقاسم (علی بن محمد بن علی الخزاز)و کان فقیها وجها، لهکتاب الایضاح فی اصول الدین علی مذهب اهل البیت علیهم السلام.
و در معالم العلماء اینطور:الرازی و یقال له قمی، له کتب فی الکلام و فی الفقه، من کتبه:کتاب الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة، الایضاح فی الاعتقاد، الکفایة فی النصوص. (41)
در کتاب کفایة الاثرنصوص بر امامت امامان دوازده گانه از ابن عباس، ابن مسعود، ابی سعید خدری، ابی ذرغفاری، سلمان فارسی، جابر بن سمره، جابر بن عبداللّه، انس بن مالک، ابی هریره، عمر بن خطاب، زید بن ثابت، زید بن ارقم، ابی امامه، واثلة بن اسقع، ابی ایوب انصاری، عمار یاسر، حذیفة بن اسید، عمران بن حصین، یعد بن مالک، حذیفة بن یمان، ابی قتاده انصاری، عائشه، و نیز از فاطمه زهرا و علی علیه السلام و امامان تا امام دوازدهم نقل میکند (42) و واضح است که بخش اول در کتابهای آقایان اهل تسنن هم هست.
یادداشتها
(1)-این پنج کتاب توسط انتشارات جامعه مدرسین و مؤسسه آل البیت و انتشارات دفتر تبلیغات جداگانه چاپ شده است.
(2)-مسند الجواد علیه السلام، ص 33.
(3)-شرح تجرید، مرحوم حاج میرزا ابو الحسن شعرانی، متوفای 1393، ص 522.
(4)-همان مأخذ، ص 534.
(5)-همان مأخذ، ص 537.
(6)-همان مأخذ، ص 513.
(7)-همان مأخذ، ص 519.
(8)-کافی، ج 1، ص 286 به بعد.
(9)-دوبار چاپ شده است.
(10)-ص 250 چاپ مکتبه صدوق:نص الله تبارک و تعالی علی القائم علیه السلام و انه الثانی عشر من الائمه علیهم السلام و ص 256:ما روی عن النبی(ص)فی النص علی القائم…
(11)-در مقدمه این کتاب، تعدادی از این قبیل کتابها معرفی شده است.
(12)-ارشاد مفید، چاپ 1413، ج 2، ص 137 به بعد.
(13)-برخی نام این کتاب را الاستبصار…ضبط کردهاند.
(14)-و بی ترجمه(گویا در سه جلد)چاپ شده است.
(15)-الذریعه، ج 2، ص 398.
(16)-این کتاب شامل نصوص هر امام به امامت امام بعدی نیست بلکه فقط روایات و نصوص دال بر امامت اثنا عشر به اجمال یا تفصیل را جمعآوری کرده است.
(17)-فهرست نجاشی، چاپ جامعه مدرسین بقم، ص 389.
(18)-الذریعه، ج 1، ص 102.
(19)-همان مأخذ، ج 24 ص 179، فهرست دانشگاه 17، 266.
(20)-کشف الحجب، ص 581.
(21)-فهرست فیلمها، 3، ص 111.
(22)-فهرست دانشگاه، 11/2229.
(23)-همان مأخذ، 15/4174.
(24)-فهرست فیلمها، 3/111.
(25)-همان مأخذ، 3/188.
(26)-همان مأخذ، 3/188.
(27)-همان مأخذ، 3/111.
(28)-چهارده روایت در غایة المرام، ص 62-57 یاد شده که در کفایة الاثر چاپ قم صفحههای 81 و 28 و 262، 213، 236، 255، 256 بیشتر آنها موجود است.در اینجا این یادآوری لازم است که اطمینان به اینکه نسخههای«کفایة الاثر»همه از حیث عدد روایات با هم یکسانند و کم و زیاد ندارند نیاز به فحص و تطبیق و بررسی کامل دارد.
(29)-بحار، ج 1 ص 7.
(30)-بحار ج 1، /ص 27.البته عبارت مورد نظر ما در برخی از نسخههای بحار هست و شاید مقصود از محمد بن علی القمی، شیخ صدوق باشد.
(31)-ریاض العلماء، ج 5، ص 178.
(32)-تعلیقه، ص 306.
(33)-اینکه آقای دانش پژوه گفتهاند در بحار، ج 9، از آن با رمز نص نقل شده اشتباه است.زیرا همانطور که یادآوری شد کلمه«نص»در بحار رمز کفایه الاثر است نه نصوص مفید یا صدوق.
(34)-در مقدمه المعجم المفهرس بحار الانوار، ص 98 گفته شده:شاید مقصود علامه مجلسی از کتاب النصوص که جزو مصادر بحار شمرده است«فصول مختاره»شیخ مفید و یا«النص علی علی علیه السلام»او باشد؟!!با اینکه کتاب«فصول»را جداگانه علامه مجلسی یاد کرده و «النص»هم نصوص نیست کما هو ظاهر لمن راجعه.
(35)-مقصود این است که نام کتاب را مؤلف در مقدمه کتاب نیاورده است.
(36)-چنانکه استناد کتاب در برخی نسخههای خطی متأخر، به شیخ مفید، و نیز موافق نبودن تاریخهایی که در سند روایات هست با استناد به شیخ صدوق، گویا باعث شده است که اشتباها به شیخ مفید نسبت داده شود.
(37)-مقدمه کفایة الاثر، چاپ قم و الذریعه ج 18 ص 87.
(38)-معالم العلماء، ص 71.
(39)-منهج المقال و تعلیقه آن، ص 238.
(40)-مثلا من لایحضره الفقیه و یا فقیه من لایحضره الفقیه را کوتاه کرده و فقیه گویند.
(41)-فهرست نجاشی، ص 268 چاپ قم، معالم العلماء ص 71، چاپ نجف.
(42)-کفایة الاثر، چاپ قم، ص 8.
منبع: کیهان اندیشه1372 شماره 50