چکیده
برآیند نگاه متفاوت ابو علی احمد بن محمد مسکویه رازی(م421ق) به پردازش تاریخ، ارائه نوعی تفسیر و تبیین انتقادی تاریخ و بیان گونه ای فلسفه تاریخ بود.
شیوة جدیدی که او از تلفیق و التقاط میان سه بینش تاریخی یا سنت تاریخ نگاری ایرانی و یونانی و اسلامی آفرید، بیانگر رویکرد آگاهانه و هدفمندی است که در سیر نگارش حوادث تاریخی و نوع نگاه نقادانة وی به رخدادها بسیار مؤثر بود. رهیافت بینش نقادانه او از یک سو عصاره فهم و ذکاوت تجربه گرایانة وی، از دیگر سو برآیند نگرش فلسفی و اخلاقی عملگرایانة او در تبیین حوادث تاریخی بود.
بررسی دقیق کتاب تاریخی او که با نام پرمایة «تجارب الامم و تعاقب الهمم» آراسته است، نشان می دهد که ابو علی مسکویه رازی، افزون بر ارائه نظام نظری کل گرایانه مبتنی بر چگونگی تحول جوامع انسانی متفاوت با نگاه اسلاف خود ، به طرح فلسفه انتقادی تاریخ به بهترین وجه نظر دارد.
این نوشتار بر آن است تا ضمن بررسی اسلوب و دیدگاه تاریخ نویسی مسکویه رازی، در خلال کتاب پیش گفته به نخستین بارقه های جامعه شناسی تاریخی و روان شناسی تاریخی و در یک کلام، فلسفه تاریخ از منظر او بپردازد.
واژگان کلیدی: ابوعلی مسکویه رازی، تجارب الامم، فلسفه تاریخ.
مقدمه
میراث معرفتی که امروز تاریخ بشر خوانده می شود، تکاپوی سیر اندیشه ورانی است که برای ثبت و ضبط حوادث تاریخی و آنچه بر نوع انسان گذشته، صورت پذیرفته است. نگاه بشری یا تأمل الاهی مسلط بر بینش مورخ، در چگونگی ثبت و پردازش این حوادث بسیار مؤثر است. رویکرد مورخان مسلمان و معرفت تاریخی ایشان که مؤید رهیافت نگرش الاهی است، در شکل دهی به تاریخ یا جان دادن به حوادث گذشته و ثبت رخدادهای مهم، آن چنان تعیین کننده است که می توان به خوبی سبک نوی از تأمل آگاهانه و هدفمند را در سیر ثبت حیات گذشتة انسان ها دریافت.
میان ادوار گوناگون تاریخ اسلام، قرون چهارم و پنجم قمری ویژگی ها و امتیازهای برجسته ای دارد. تبلور اندیشه های عقلانی فلسفی و اخلاقی با آمیزه های دینی و اسلامی وجود طبقه ای از دانشمندان فرهیختة ایرانی چون ابن سینا، بیرونی، خواجه نصیرالدین طوسی و ابوحیان توحیدی، شریف رضی و ابوالفرج اصفهانی، ابویعقوب کلینی، شیخ صدوق (ابن بابویه) و دیگران را در پی داشت.
از میان این مشاهیر صاحب نام ، احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه* رازی (320/325 – 421ه) (الامین، 1406: ج5، ص12 و الحموی، بی تا: ج5، ص5 وHamid ,1943) فیلسوف، حکیم، طبیب، ادیب، مورخ گرانقدر اسلامی خوش درخشید (دی بور: 1362 ،ص136 و ابن اصیبعه، 1965: ص331 و خوانساری، ج1، ص444، و زرکلی، 1986، ج1، ص212 -211 و شریف، 1359، ص172، خواجه نصیرالدین طوسی، 1360: ص35 و محمدعلی مدرس، بی تا: ج8، ص207). حاصل تلاش و مجاهده فکری او در کتاب تجارب الامم و تعاقب الهمم ** به خوبی متجلی است. با مطالعه دقیق این اثر می توان به درستی به
____________________________
* . مُشک + ا ویه(moshk+uyeh) کلمه ای است که اصل آن سانسکریتmuska بوده و مصغرmus در فارسی و به معنای موش است. در یونانیmoskos ودر لاتینmuskus به معنای ماده ای معطر و معروفی است که از ناف آهوی مشک می گیرند. اگر آن را مشک بخوانند، به معنای ظرفی است که از چرم گوسفند یا بز برای حمل یا نگهداری مایعات می سازند. جزء دوم آن (ا ویه) است که برای بیان صفت یا نسبتی برای تضغر است.
** . محمد باقرخوانساری پسوند تجارب الامم را تعاقب الهمم نامیده است،ببینید: روضات الجنات فی احوال العلماء السادات، تهران، اسلامیه،2536 وبرخی دیگر آن را تجارب الامم وعواقب الهمم نامیده اند. ابو سلیمان محمدبن طاهرسجستانی: 1974،ص347؛ اما دکتر امامی ادامه نام را ساختگی می داند و معتقد است که این بخش جزو نام کتاب مسکویه نیست. تجارب الامم، ترجمه ابوالقاسم امامی، تهران: سروش، 1369: مقدمه مترجم، ص38 و39.
گسترة دید و تبحر علمی نویسنده پی برد. امتزاج های دینی و اخلاقی و دانسته های فلسفی مسکویه، اثر بی بدیلی را خلق نمود که نه تنها محتوا که حتی نام آن نیز با سایر کتاب های تاریخی پیشینیان متفاوت بود. از آنجا که شالوده این کتاب بر بنیاد تفکر نوین عقلانی برخاسته از آموزه های دینی و اخلاقی نویسنده قرار گرفت، مؤلف تلاش نمود تا با نگاهی تحلیلی و تعلیلی به جستجوی علل و عوامل حوادث بپردازد و به حیات ارگانیک و قانونمند تمدنها و جوامع بشری بویژه جامعه اسلامی توجه نماید.
تسلط او بر علومی چون فلسفه، ادبیات، روان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ و حتی جغرافیا باعث شد تا آثارش اهمیت و امتیاز ویژه ای داشته باشد و گوی سبقت را از هم طرازانش برباید. متأثر بودن مسکویه از اندیشه ملی گرایی و تعلق به آب و خاک ایرانی وی را برآن داشت تا سرمطلع کتاب خویش را با سلسله های ایرانی اسطوره ای چون پیشدادیان آغاز کند.
رهیافت تاریخ نگارانه وی بی مطالعه سایرکتاب هایش چون تهذیب الاخلاق یا جاودان خرد و فوزالاکبر و فوز الاصغر و طهارﺓ الاعراق مقدور نیست؛ زیرا بسیاری از آموزه های دینی و اخلاقی و برداشت های درست تاریخی وی که البته تجارب الامم به دلیل ویژگی نگارشی و موضوعی تاب تحمل ثبت آن را نداشت، در سایر کتاب های پیش گفته آمده است. دریافت و درک نگاه نقادانه او به شیوه پردازش تاریخ، اسلوب و روشی نو را در طراحی و گزینش اخبار تاریخی پدید آورد. در این جستار، تلاش بر این است تا این نوع نگاه به صورت سرمطلع فیلسوفان تاریخ نگار، تبیین، و شیوه نگرش فلسفی مسکویه به تاریخ بررسی شود.
رهیافت های علمی مسکویه
بی تردید، بررسی عالمانه آموزه ها و دانسته های ابوعلی احمد مسکویه هرچند به شکل اجمالی؛ می تواند در تبیین دقیق آرای علمی و بینش تاریخی او مؤثر باشد؛ زیرا بررسی و تشریح نوع نگاه یا کیفیت آرای وی به دلیل وسعت دامنة دانش او از علم النفس و اخلاق گرفته تا طب و فلسفه برای فهم دیدگاه تاریخی و تشریح طرح فلسفه تاریخ وی ضروری و با اهمیت به نظر می رسد. بنابراین در آغاز ارایه تصویری کلی از آموزه ها و دانسته های او در علوم مختلف الزامی است.
آموزه های فلسفی مسکویه
میان خدمات شایان توجهی که مسکویه به تاریخ وعلوم زمان خویش کرد، باید سهم بسزای وی را در شکوفایی فلسفه و اخلاق نیز ستود. به دلیل همین تمرکز فعالیت های عمده وی در بخش فلسفه اخلاقی، او را فیلسوفی اخلاقی و ادیبی متفکر نامیده اند.
آثار و مکتوبات بسیار غنی ابوعلی در زمینه فلسفه (یاقوت الحموی، ج5، ص10 و سجستانی، 1974: ص347 و زرکلی، 1986: ج1، ص212، خوانساری، ج1، ص441-447 و مقدمه تهذیب الاخلاق، ص19-22) چون ترتیب السعاده (وأعیان الشیعه، ج2، ص12 و صوان الحکم، ص347). و الهوامل و الشوامل* و فوز الاصغر (جاویدان خرد، مقدمه، زرکلی، ج1، ص212 و تهذیب الاخلاق، ص19 و أعیان الشیعه، ج2، ص12) و اجوبه و اسئله فی النفس و العقل (أعیان الشیعه، ج2، ص13) و الجواب فی المسائل الثلاث (کتابخانه مجلس، نسخه خطی، ج2 ، شماره 634 و ذبیح الله صفا، ص301) مؤید بینش فلسفی او است؛ به ویژه کتاب فوزالاصغر که به لحاظ مفهومی به قسمت های اولیه کتاب آراء اهل مدینه فاضله فارابی شباهت بسیاردارد (میان محمد شریف، 1362: ج2، ص668). این کتاب به سه بخش عمده تقسیم شده است. بخش نخست به بررسی ادله وجود و اثبات خدا، بخش دوم به روح و وجوه گوناگون آن و بخش سوم به نبوت پرداخته است.
به طور کلی، این اثر روایت موجزی از حکمت نوافلاطونی، و به لحاظ زمانی بر کتاب نجات ابن سینا مقدم است (فخری ماجد، 1372: ص204)؛ البته به لحاظ روش و موضوعات طرح شده تفاوت های معتنابهی میان اثر او و آثار ابن سینا و فارابی وجود دارد؛ چنان که وی علوم عقلی را به ترتیب ریاضیات، منطق، طبیعیات، مابعدالطبیعه دانسته؛ حال آن که در سنت و منظر نو افلاطونی های اسلامی نظیر ابن سینا و فارابی به طور معمول منطق مدخل مطالعه سایر علوم عقلی قرار می گیرد (فخری ماجد، 1372: ص205). در توضیح این مطلب، نظر دبور(Debore)جالب توجه است. وی در کتاب خود به نام تاریخ فلسفه در
____________________________
* . هوامل به معنای شترانی که برای چریدن رها شده اند و شوامل یعنی چارپایانی که نگاهبان و جمع کننده شتران رها شده اند کاربرد یافته است. هوامل به پرسش های ابوحیان توحیدی اطلاق شده؛ در حالی که مسکویه پاسخ های آن را شوامل نامیده است و از ترکیب پرسش های ابوحیان و پاسخ های مسکویه کتابی پدید آمد به نام الهوامل و الشوامل که در زمینه های گوناگون اجتماعی، فلسفی، روان شناسی، ادبی، کلامی و جز آن اطلاعات ارزنده ای را شامل است. برای اطلاع بیشتر ببینید: أعیان الشیعه، ج2، ص12.
اسلام، آرای فلسفی فارابی و ابن سینا را به تفصیل باز می کند؛ ولی در بیان فلسفه مسکویه فقط به آموزه های اخلاقی او بسنده می کرده، با اشاره به گرایش های ناسیونالیستی وی می نویسد:
من در این مقام فلسفه اولی ابن مسکویه را که مسلماً منظم تر از فلسفه اولی فارابی است، به بیان می کشم و نیز به جای جنبه نو افلاطونی ابن سینا خدمت اصیل او را به فلسفه کشورش پیش می نهم (دیبور، 1362: 139).
جالب توجه است که مسکویه در بحث های فلسفی خود می کوشد با تقریب میان آرای افلاطون، ارسطو و افلوطین، آرای آن ها را به هم نزدیک، و توافق آرای آن ها را با آموزه های انبیا اثبات کند؛ به همین دلیل در بخش های گوناگون این کتاب، مطالب بسیاری را از آنان نقل، و آشکارا گرایش های نوافلاطونیان را متجلی می کند؛ هرچند تمایلات و آموزه های مورخانة به همراه جهان بینی تئوکراتیک وی در نتیجه گیری و استدلال های فلسفی او به شکل برجسته ای نمایان است.
آموزه های روان شناسی مسکویه
متأثر از دانسته ها و آموخته های طبی (قفطی، 1326: ص331) و روان شناسی مسکویه نام و آوازه ای درخور در زمینه علم النفس یافته است. با تأملی اندک در مجموعه آثار وی می توان دریافت که روان شناسی مسکویه همچون فلسفه بر پایه مذهب روحی قدیم یا روش افلاطون و ارسطو استوار بوده است. شالودة کتاب فوزالاصغر و یا تهذیب الاخلاق بر بنیاد دانسته های روان شناختی سامان گرفت.
مسکویه در این آثار می کوشد استدلال های معقول و محسوس خود را برای نفی آرای ماده انگاران و اثبات و ادراک روح بیان کند. او در مسأله بقای نفس از آرای ارسطو و افلاطون بهره می برد و به ایضاح مشرب آنان با ساده ترین و البته کاربردی ترین شیوه می پردازد. در این طریق، مسکویه دانسته های اخلاقی خود را به کار می بندد تا بتواند بدین وسیله جنبه های متعالی پیوند اخلاق، فلسفه و روان شناسی را متجلی سازد.
یکی از بهترین نمونه هایی که می توان در آن همة آموزه های مسکویه را یافت، کتاب تهذیب الاخلاق است. وی در این اثر برجسته به نقل از افلا طون، فلسفه را «تمرین مرگ ارادی» نامید و مطابق این رویکرد دو نوع حیات را معرفی کرد: نوع نخست، زندگی مطابق با عقل که همان حیات طبیعی است و نوع دوم، زندگی هماهنگ با ماده که حیات ارادی
است (مسکویه، بی تا: ص185). همو ضمن بیان این تقسیم بندی توضیح می دهد که مرگ ارادی به منزلة خوار شمردن دنیا نیست و این عقیده نظر آن هایی است که دنیا را تخطئه می کنند. اینان گناه کارند؛ زیرا انتظار استفاده از خدمات دیگران را دارند بدون این که خود خدمتی را ارائه کنند و این ستمی بزرگ است. پاره ای وانمود می کنند که نیاز و خواسته های آن ها اندک است؛ اما نمی دانند که همین نیاز اندک مستلزم انجام کار و خدمات گروه بسیاری از مردم است؛ بنابراین، وظیفه هر انسانی است که از روی انصاف به دیگران خدمت کند. اگر به دیگران زیاد خدمت کرد می تواند انتظار خدمت متزاید دیگران را داشته باشد (همان، ص185).
در این تمثیل، افزون بر طرح حیات آرمانی به شیوه ای رسا به زندگی پس از مرگ و حیات سعادتمند بشر اشاره می کند و به بهترین وجه در سایه روان شناسی اجتماعی، وظایف عمومی مردم را یادآوری می کند.
آموزه های اخلاقی مسکویه
یکی دیگر از جنبه های علمی مسکویه که در بینش تاریخی او بسیار مؤثر بود، طرح مباحث و آرای اخلاقی با ملاحظات فلسفی است که ضمن بالا بردن شهرت و آوازة وصف ناشدنی او … دامن زد. (فخری ماجد، 1372: ص204-209 و شریف، 1362: ج1، ص668-680 و نعمه، 1367: ج1). وی رسالة بزرگ اخلاقی منظم ومنضبط خود را تهذیب الاخلاق نام نهاد و هدف خود را از تالیف آن، پروراندن خصایل انسانی و صدور کردار نیک و طبیعی و بدون تکلف می داند (مسکویه، همان: ص1)؛ چه کوشش او همواره بر این بود تا انسان خوی نیکویی به دست آورد و او بهترین راه آموزش این صفات نیک را شناساندن نفس و ماهیت آن به آدمی می دانست؛ پس وی در این تلاش ابتدا به معرفی ماهیت نفس و روح پرداخت؛ سپس به کمال و تقویت و غایت آن اشاراتی کرد و در نهایت، او در این اثر با ترکیب آرای افلاطونی، ارسطویی و جالینوسی با شریعت اسلام کوشید تا مذهب فلسفی نو در اخلاق(R.Walzer, Rome, 1956) به نام فلسفه اخلاق اسلامی را بنا نهد (توماس، 1365: وحلبی، 1365: ص199).
یکی از تجلیات فلسفه اخلاق اسلامی مسکویه، اعلام آرای ثنوی او در زمینة سعادت و تحقق مادی و معنوی یا دنیایی و آخرتی آن است. مسکویه در جایگاه فیلسوفی مسلماناخلاق مدار می کوشد تا با ترکیب آرای بقراط، فیثاغورث، افلاطون و رواقیون و ارسطو و حتی نظریات پزشکان آناتومیسم معاصر خود، فضایل نفس را به همراه سعادت بدن به خوبی تشریح کند. او با رّد نظریه کسانی که فقط رستگاری روح پس از مرگ را باور داشتند، می کوشد سعادت روح همراه با صحت بدن را به بهترین شیوه بیان کند. او در این بیان، هرگز سعادت روح را جدا از سعادت بدن نمی داند و بدن را جزئی از وجود آدمی تلقی کرده، بارها تأکید می کند که سعادت این جهان مادون سعادت آن جهانی است که خود ثمرة تلاش های اخلاقی و معنوی انسان خواهد بود.
هر چند مسکویه در بیان آرا و اندیشه های اخلاقی خود از نظریات اسلاف یونانی بهره فراوان جست، چارچوب و معیار خود را در موضوعاتی چون رفاقت و محبت انسان به خدا و هم نوع خود یا مبحث عدالت (مسکویه، همان: ص129) و عشق و مراتب آن که سراسر مبتنی بر آموزه های شرعی و مذهبی و متأثر از جهان بینی اسلامی است، از قرآن، سنت، سیره و حتی گفتار علی بن ابی طالب ? و حسن بصری گرفت. بهترین نمونة رسوبات مذهبی او در اشعار پرمایه ای که در متن آثار اخلاقی اش آمده، نهفته است.
بازتاب افکار فلسفی قوی و نظام اخلاق اسلامی گسترده وی بعدها در آثار دانشمندانی چون امام محمد غزالی تجلی و تبلور یافت و در جای جای اثر معروفش احیاء العلوم الدین از تهذیب اخلاق بهره بسیار برد تا جایی که به جرات می توان ادعا کرد فصل دوم کتاب مذکور به نام ریاضت نفس سراسر اقتباسی از کتاب تهذیب اخلاق مسکویه است (زکی مبارک، 1924: ص31-49). استفاده مکرر خواجه نصیرالدین طوسی از مکتوبات اخلاقی و آمیخته های علمی و ابعاد تعلیمی مسکویه، مؤید روش و اسلوب برجسته وی در پردازش و تحلیل موضوعات اخلاقی است (خواجه نصیر الدین طوسی، 1320). همین تعالی بینشی باعث شد تا سایر مؤلفان کتاب های اخلاقی در ادوار بعدی نیز بی تأثیر از آثار مسکویه نیستند تا جایی که برخی از ایشان به صراحت اقرار می کنند از مکتوبات وی بهره کافی جسته اند*.
____________________________
* . علی اصغر حلبی در تاریخ تمدن اسلام، از شخصی به نام دوّالی (م907) نام می برد که اخلاق جلالی خود را از مواد اصلی کتاب طوسی اقتباس کرده است. حلبی، 1365: ص200.
آموزه های تاریخی مسکویه
مبتنی بر آموزه های فلسفی و اخلاقی ابوعلی مسکویه، وی را می توان در اصل مورخ و فیلسوفی اخلاقی دانست. برآیند نگاه فیلسوفانه و محققانه او، نگرش عمیق و هدفدار تاریخی است که به طور کامل با اسلافش تفاوت دارد. نگاه متفاوت او از جایگاه انسان و تعالی روح و کمال نفس و جسم باعث شده است تا وی افزون بر جنبه های تکوینی و مذهبی وقایع مبتنی بر جایگاه انسان و مقام او در تکامل جهان به خصوصیات عملی آن ها نیز بپردازد. به عبارتی، در نظر او، تاریخ بیشتر جنبه علمی، فلسفی و انتقادی دارد. با استناد به همین طرز تفکر، او مقدمه ای پربار بر تاریخ خود نگاشت که آیینه ای تمام نما از آرا و دانسته های تاریخی و فلسفی و حتی اخلاقی او است. برخاسته از تبلور هوشمندی و نگاه فیلسوفانه به انضمام رویکرد استدلالی و اخلاقی باعث شد تا شالودة اثر تاریخی او بر بنیان تجربیات گذشتگان برای استفادة کارگزاران، فرمانروایان، وزیران، سرداران، سپاهیان و قشرهای گوناگون مردم فراز آید (مسکویه، 1369: مقدمه، ص2). وی ناراضی از تاریخ های مکتوب زمانش، ضمن تقبیح مورخان سلف، آثار آنان را به بوتة نقد کشانده، با تاختن بر تاریخ های روایی، کتاب های تاریخی را مشحون از قصه پردازی، داستان های کسالت آور و خرافه می داند؛ بنابراین، کوشید تا ضمن فاصله گرفتن از قصه پردازی و داستان سرایی اسلافش فقط آن چه را برای عامه پندآمیز و عبرت آلود بوده برگزیند و با رویکردی انتقادی به جایگاه و نقش تاریخ و وظایف مورخ برای گزینش حوادث تاریخی مثمر ثمر و درج آن ها در کتاب تاریخ اشاره کند. با همین ملاحظه او معتقد است:
تاریخ داستانی سرگرم کننده دربارة پادشاهان نیست؛ بلکه به منزله آیینه ای است از بنیاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی در زمان معیّن، تاریخ ثبت پیدایش تمدن ها و دولت ها است (مسکویه، 1369: مقدمه، ص2).
مطابق این رویکرد، وی باور دارد که برای تحقق این هدف، مورخ باید بی هیچ تردیدی خود را در برابر گرایش عمومی مبنی بر در هم آمیختن واقعیات و اضافه ها و شبه وقایع حفظ کند. به همین دلیل، در منظر او مورخ باید واقع بین، و در جمع آوری اطلاعات خویش روح انتقادی تؤام با شک در واقعیات برای رسیدن به حقایق برداشته باشد.
همو معتقد است که مورخ نباید صرفاً به وصف حقایق خارجی قناعت کند؛ بلکه باید آن ها را با بینش فلسفی تبیین، و با توجه به علایق اساسی انسانی و عوامل علّی، آن ها را
تفسیر کند. بنابراین به نظر او، مورخ وظیفه دارد صدفه و اتفاق و رویدادهای خارق العاده را از رخدادهای عادی و طبیعی جدا سازد و شاید همین وجه تمایز بارز باعث شده تا وی به بسیاری از اطلاعاتی که تاریخ نگاران عمومی چون طبری و مسعودی و یعقوبی ارائه داده اند، بی اعتنا باشد. او شک و عدم اعتماد به تاریخ های گذشته و مخدوش را نخستین گام خویش برای برگزیدن وقایع می داند.
روش انتقادی تاریخ نویسی مسکویه
نگاه نقادانه ابوعلی احمد به تاریخ و تأکید وی بر نوع خاصی از گزینش روایات یا رخدادهای تاریخی، روش و سبک نو را در تاریخ نگاری اسلامی آفرید که به روش انتقادی تاریخ شهره است. تفکر فلسفی مسکویه، در باره آغاز و انجام تاریخ یا کیفیت گزینش اطلاعات و اخبار و یا موضع انتقادی وی به حوادث تاریخی باعث شد تا او را فیلسوف انتقادی تاریخ بنامیم. حاصل حیات طولانی او که حدود یک قرن به طول انجامید، کتاب تجارب الامم است که نام آن، رویکرد علمی مسکویه در تدوین و تألیف علمی تاریخ را تأیید می کند.
دسته بندی اطلاعات و داده های تاریخی در دو بخش سودمند و ناسودمند مبین بعد معرفت شناسانه تفکر تاریخی ابوعلی احمد است. این دسته بندی در حالی صورت می گیرد که نویسنده به سختی قائل به تفکیک میان اخبار تاریخی است تا جایی که دسته ای را بر دسته دیگر ترجیح و به آسانی از آن دسته از اخبار به قولی زائد که جز تفریح و سرگرمی چیز دیگری نیست، چشم می پوشد. این جا این سوال اساسی مطرح می شود که چه اخباری در منظر مسکویه دارای اهمیت تاریخی است و قابلیت نقل تاریخی می یابد و کدام اخبار فاقد ارزش نقل تاریخند؟
چنان که از مقدمه مؤلف تجارب الامم به صراحت پیدا است، نخستین ملاک برتری رویدادهای تاریخی، پندآموزی وتجربه آوری آن ها است (مسکویه، 1369: مقدمه). رویدادهایی که ویژگی تکرار پذیری و مشابهت دارند می توانند در تاریخ او جایی برای بیان و ابراز داشته باشند و برعکس مطالب زاید و بی مایه که جز سرگرمی و اطاله و خرافات نیست، جایی در تاریخ او ندارند؛ به همین دلیل او به حوادث نادر و بی نظیر بی توجه بوده و چون قابلیت تکرار نداشته اند، آن ها را مقطعی و زودگذر بدون کمتریناهمیت خبری برای درج در کتاب تاریخ دانسته است. در تأکید این مطلب، همو در مقدمه تجارب الامم می نویسد:
من چون سرگذشت مردمان و کارنامه شاهان را ورق زدم و سرگذشت کشورها و نامه های تاریخ را خواندم، در آن چیزهایی که می توان از آن ها در آن چه مانندش همیشه پیش می آید و همتایش پیوسته روی می دهد پند گرفت (مسکویه، ص51 و 52).
همو در ادامه می افزاید:
رویدادهایی از این دست که آدمی به یاد می سپرد، گویی همگی آزموده خود او است. گویی خود بدان ها دچار آمده و در برخورد با آن ها استوار شده است. گویی خود در هنگام آن ها زیسته و خود با آن ها روبه رو بوده است و سپس دشواری های خویش را چون مردی کاردان پذیره شود و پیش از روی دادن باز شناسد و همواره و برابر چشمان و در دیدگاه خویش بدارد وبا آن ها هم با همسان و همانندشان روبرو گردد (مسکویه، 1369: ص52).
بنابراین در منظر مسکویه، این گونه اخبار پندآموز و رویدادهای عبرت آور تاریخ که مشابه و همتای آن ها در تاریخ به وقوع می پیوندد، به تأیید او، در تاریخ جای طرح دارند. این موارد عبارتند از:
1. گزارش آغاز دولت ها (همان: 51)،
2. روی کار آمدن پادشاهان (همان)؛
3. رخنه هایی(الخلل ) که در امور شاهان رخ داده است (همان: ص52)؛
4. کارسازی* کسانی که در آن رخنه ها چاره کرده اند تا این رخنه ها ترمیم شود (همان)؛
5. سستی کسانی که از این رخنه ها بازمانده اند و رهایش کرده تا کارشان به سستی کشیده است (همان: ص51)؛
6. تلاش در آباد کردن کشور (همان: ص52)؛
7. یک رای و یک سخن کردن مردم (همان)؛
8. راست آوردن پندار سپاهیان (همان)؛
9. فریب های جنگی و نیرنگ های مردان که گاه به زیان دشمن انجامید و گاه به زننده نیرنگ باز می گشت (همان)؛
10. آنچه باعث شد تا گروهی نزد شهریاران بدان پیش افتند؛
____________________________
* .الاتفاق/کارسازی والحیل/ترفندها وئاره ها والمکاید الرجال / نیرنگهای مردان
11. آنچه باعث شد تا گروهی بدان وا پس مانند؛
12. آنچه در آغاز پسندیده بود، اما فرجامی ناستوده داشت (همان)؛
13. آنچه برعکس این بود یا آغاز و انجام آن یکسان بود؛
14. گزارش شیوه های وزیران و سرداران (همان)؛
16. گزارش کسانی که در امور ذیل دخالت داشته اند (همان).
أ. جنگ
ب. رام کردن مردم
ج. چاره کردن کاری
د. نگاه داری استانی
بدیهی است مسکویه در گزینش و ثبت این گونه اطلاعات و اخبار تاریخی با انبوهی از اساطیر و داستان های وهم آلود و تخیلات مخدوش کننده حقیقت مواجه بوده است. مطابق آموزه های علمی، او به خوبی تفاوت میان اسطوره و حقیقت را می دانست؛ بنابراین، افسانه های بی اعتبار و فاقد سند را با تفسیر فلسفی و اخلاقی که خود بدان آراسته بود، وانهاد و طبق تحلیلی که در مقدمه تجارب الامم ارائه کرده، از ذکر این حوادث صرف نظرکرده است؛ چنان که در تدوین کتاب تاریخی اش ره اسلاف را نپیمود و از ذکر وقایع پیش از طوفان نوح به دلیل عدم اعتماد به آن ها چشم پوشید. (همان: ص53). این رویکرد علمی او مؤید روش تاریخی او است که بر دو اصل تعلیل و انتقاد استوار است.
با تعریفی که او از سودمندی تاریخ ارائه می دهد، اطلاعات و اخباری که دارای این امتیازات و ویژگی، باشند در تاریخ تجربه ملت ها جایی ندارند.
1. خواب آور و وهم آلود باشند؛
2. سرگرم کننده و خرافه آمیز باشند؛
3. تباه کننده گزارش های صحیح باشند.
4. در طول تاریخ بی همتا باشند.
5. بدون تکرارباشند.
6. به دلیل عدم تکرار از یاد رفتنی باشند.
افزون بر این، وی در پایان به این فهرست موارد دیگری را نیز می افزاید که او هرگز
آن ها را در تاریخش نیاورده؛ از جمله:
1. حوادث پیش از طوفان نوح به این دلیل که به صحت اخبار آن نمی توان دل بست (همان)؛
2. معجزه های پیامبران به دلیل عدم تکرار آن ها و از جمله این که مردم در این گونه پیش آمدها به دلیل عدم تکرار آن نمی توانستند عبرت بگیرند (همان: ص1).
هرچند او در پایبندی به این چارچوب همواره کامیاب نیست و گاه تحت تأثیر گرایش های ملّی از این اعتقاد عدول کرده، تاریخ و اسطوره را در بازبینی تاریخ ایران پیش از اسلام در هم می آمیزد؛ چنان که در پرداختن به تاریخ سلاطین ایران قبل از اسلام با وسواس و دقت بسیار گزارش هایی را ثبت کرده است که در تاریخ اسطوره ای ایران جا دارد. افزون براین به رغم نفی تاریخ روایی و وصفی برخاسته از افسانه یا حکایت در منظر مسکویه در ثبت اخبار مربوط به ایران در دوره خلافت امویان یا عباسیان، اشتیاق فراوانی از خود نشان داده و همه چیز را با جزئیات آن ثبت کرده است. حال آن که در پرداختن به زندگی واپسین پیامبر الاهی یعنی حضرت رسول اکرم ? یا کیفیت سیره و اعمال وی و حتی ثبت چگونگی احوال مسلمانان در دوره های بعد، طریق اختصار را پیش گرفته و فقط به موارد بسیار جزئی بسنده کرده است. این که به صرف عدم تکرار وقایع عصر نبوت می توان ویژگی های آن را نادیده انگاشت یا بخش بزرگی از تاریخ اسلام که همانا عصر بعثت و تنزیل است را در زمره تاریخ ندانست، موضوعی است که باید به دقت مورد توجه قرار گیرد.
غایت شناختی تاریخی مسکویه
هدف مندی سیر وقایع تاریخ و فهم غایت مندی آن در نگاه نقادانه مسکویه به تاریخ، به خوبی مشهود است. نظم وقایع تاریخی منطبق بر مشیت الاهی و کوشش او برای تفسیر تاریخ بر اساس غایت و غرض، شیوه و نوع نگرش مورخ مسلمان به رخدادهای تاریخی است. در منظر مسکویه، تاریخ هرگز مجموعه ای از رخدادهای جدا از هم و ایستا نیست؛ بلکه رویدادهای تاریخی مبین نوعی هدف متعالی و عام هستند که هریک برای پند آموزی جوامع بشری مؤثرند.
او با پایبندی به سیر تکوینی و مذهبی وقایع مبتنی بر جایگاه والای انسان با حفظ کرامت او می کوشند به جنبه علمی فلسفی و انتقادی تاریخ و سیر تکوینی رخدادهای آن بپردازد. او واحد مطالعه تاریخ را فرد یا جامعه به تنهایی نمی داند؛ بلکه در منظر او تاریخ ثبت پیدایی تمدن ها و دولت ها است (همان: ص53).
بنابر همین اصل، سبک تاریخ نگاری مسکویه و نیز درایت وی در گزینش اخبار و رخدادهای تاریخی وی مورد ستایش بسیاری از محققان معاصر قرار گرفته است؛ چنان که روزنتال می نویسد:
[مسکویه] در تاریخ نویسی بر پایه ای بلند ایستاده است. کم پیش می آید که وی به گزارش های بی ارزش تاریخ ارج نهد. آن چه را که دارای ارزش تاریخی است، به خوبی باز می شناسد و روایات تاریخ را با سامانی خرد پذیر باز می گوید و پیوندی را که میان حوادث وجود داشته، به خواننده اش باز می نمایاند (رزنتال، 1364ش).
دکتر زریاب خویی هم مکانت ابوعلی را ستوده، می گوید:
اما تنها کسی که در این باب استدلال حکیمانه و فلسفی کرده و دید اخلاقی و پراگماتیک داشته و جابه جا در کتاب خود به موارد تجربه و فواید علمی اشاره کرده است مسکویه است. وی قایل به اصالت عمل و اصالت تجربه است (زریاب خویی: ص181).
اقرار عبدالحسین زرین کوب بر رویکرد فلسفی مسکویه در تدوین تاریخ شایان توجه است. وی در تأیید این مطلب چنین نوشت:
و به تعبیر دیگر، وی که در فلسفه به عنوان حکیم اخلاقی مشهور است، در تاریخ مولف کتاب حکیمانه ای است به نام تجارب الامم. نام کسانی چون ابوعلی مسکویه (320-421ه)، رشیدالدین فضل الله (645-718ه) و ابن خلدون (732-806ه) را می توان به عنوان پیشگامان فلسفه تاریخ یاد کرد (زرین کوب: 1375: ص71-73).
ارزیابی تاریخ نگری مسکویه
در یک بررسی کلی و با مداقه در اثر تاریخی مسکویه می توان نحوه و سبک نگارش و نوع نگرش او را این گونه تصویر کرد.
1. مسکویه از روش مورخان عمومی نگار سلف خود چون یعقوبی و طبری پیروی نکرد. به عبارتی، سبک نویسندگان پیش از او ثبت رخدادهای توأم با روایات گوناگون به همراه سلسله راویان آن ها بود؛ اما مسکویه در اثر خود به گزینش اخبار و رویدادهای مهم تاریخی با رویکردی هدفمند که با ملاک عبرت آموزی و تجربه اندوزی بود، مبادرت ورزید و فقط به گزارش هایی از این دست بسنده کرده.
2. ابوعلی از جمله معدود نویسندگانی است که افزون بر سیر در ورای حوادث و علت جویی آنان به خوبی مرز میان دیدن و نقل حوادث را می دانسته است. وی با بهره گیری از عنصر عقل و استدلال منطقی در بررسی تاریخی می کوشد از متقدمان و معاصران خود
فاصله بگیرد تا جایی که این فاصله به برتری وی نیز می انجامد. به عبارتی دیگر، به دلیل احاطه وی به علوم فلسفی، مباحث اجتماعی و تا حدود بسیاری روان شناسی و پزشکی می کوشد به تحلیل ساختارها و عملکردهای جوامع و همچنین خلفا و حکما و پادشاهان بپردازد و اعمال و افعال آنان را تحلیل و روان کاوی کرده، به خوانندگان خود ارائه دهد. برای نمونه در ابتدای تجارب الامم که از پیشدادیان سخن می راند، آورده است که شهریاران نخستین کسی که نام و شیوه اش در نامه ها ماند اوشهنگ است. من از وی و شهریارانی که پس از او آمده اند، پیاپی و به سامان یاد خواهم کرد؛ پس اگر از ایشان یکی را شیوه ای ستوده یا تدبیری پسندیده باشد از آن و چیزهای دیگری که یاد کرد آن در سرآغاز به گردن گرفته ام، نام خواهم برد و هرکه را شیوه ای بر جای نمانده باشد، به آوردن نام وی بسنده می کنم تا سامان تاریخ برهم نخورد (مسکویه، 1369: ص55).
3. آشنایی مسکویه به علوم ومعارف ایرانی ، عربی، یونانی، هندی و استفاده از منابع فراوان و متنوع به دلیل موقعیت علمی او در دربار آل بویه* وحضور فعال و چشمگیر در مراکز علمی و فرهنگی آن روزگار چون ری، به برتری کتاب تجارب الامم بر سایر منابع هم عصرش دامن زد.
4. یکی از مهم ترین شاخصه های کتاب تاریخ تجارب الامم نامی پر مسما است که مؤلف برای آن برگزید و به ظاهر تا به آن روز چنین نامی بی سابقه بوده است. از آن جا که مولف آن شرط به دست آوردن تجربه را نه خواندن رویدادهای تاریخی بلکه تعمق و دقت در علل و اسباب وقوع حوادث می دانسته، عنوان تجارب الامم را برای تصنیف خود برگزید (همان: ص52 و 53).
5. از جمله ویژگی های مهم دیگر تجارب الامم شمولیت آن بر اطلاعات و اخباری است که در دیگر منابع این عصر امکان دستیابی به آن ها محدود است. معاصر بودن ابوعلی احمد با آل بویه و همچنین شغل دیوانی یا کتابداری دربار ایشان، بسیاری از امتیازها را برای او فراهم ساخت. هرچند مشاهدات و تجربیات گرانقدر مسکویه به انضمام اندیشه
____________________________
* . به دلیل تصدی وی درمنصب دیوان مالی و خزانه داری بویهیان یا کتابداری، او را ابوعلی خازن نامیده اند. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی: اخلاق ناصری، ص35 و یاقوت حموی: معجم الادباء، ج5، ص5 و محمدعلی مدرس، ریحانة الادب، فی تراجم المعروفین بالکنیه و اللقب یا کنی و القاب، تهران: خیام، بی تا، ج8، ص207.
وی در گزینش اخبار باعث شد تا یکی از بهترین منابع آل بویه به شمار آید. افزون بر این، تجارب الامم مشحون از نام دیوان ها و اصطلاحات اداری، دیوانی و مالی است که در اعصار گذشته یا دوره های نزدیک به زمان مولف رایج بوده است. همچنین ضبط واژه های فارسی که به زبان عربی راه یافته بود چون بیمارستان، دربان، دیده بان هم می تواند از مزایای مهم این اثر گرانبها باشد.
6. یکی از ویژگی های تاریخ نگری مسکویه، ایجاد ارتباط نزدیک و گاه تطبیق مبانی تاریخ و فلسفه است. او از فلسفه اخلاقی چارچوبه ای محکم بنا نهاد و آن را در متن کارخود قرار داد و حوادث تاریخی را با آن ها تحلیل کرد. هرچند سایر آثار او نیز بینش تلفیقی او حکایت دارد، آن چه حائز اهمیت است، این است که او برای تفسیر تاریخ از فلسفه، و برای تفسیر فلسفه از تاریخ کمک گرفت.
7. مسکویه در تألیف تجارب الامم هرگز از مسائل اجتماعی یا موضوعات اقتصادی و مالی و درج آن ها کنار سایر رخدادهای تاریخی غافل نبود. درک دقیق و بجای وی از پیوند میان علل اقتصادی یا اجتماعی با وقایع تاریخی، زمینه های توجه متزاید او را به سایر موضوعات مداخله گر افزود. بر همین اساس، تجارب الامم محدود و منحصر به رویدادهای تاریخی نیست؛ بلکه در آن مجموعه ای از اطلاعات اقتصادی، مالی، دیوانی یافت می شود که در نوع خود کم نظیرند (همان: ص 166-167-170-171 و…)
8. علاقه مسکویه به وطن و قلیان حس ناسیونالیستی و ملی گرایی او باعث شد تا کانون توجه وی به تاریخ ایران (قبل و بعد از اسلام ) باشد (روزنتال، 1364: ص64). بدین ترتیب، بر عکس معاصرانش که به طور عمده پیرو مکتب بلخی یا بغدادی بوده و کانون توجهشان به حرمین شریفین یا بغداد بود، کتاب تاریخ خود را با پیشدادیان آغاز کرد (مسکویه، 1369: ص55). افزون بر این، او در هرجای کتاب که ضرورت می دانست به فراخور حال از ایران و رویدادهای مربوط به آن سخن می راند.
9. یکی از موارد ضعف کتاب تجارب الامم، گزینش اطلاعات ناقص و مختصر از زندگی و سیره نبی اکرم ? است، چنان که مسکویه ضمن حذف عصر سیزده سالة مکی، فقط به مواردی چون غزوه خندق (همان: ص229-234) و حنین (همان: ص234-236، یا کارسازی پیامبر? با اسود عنسی(همان: ص237-242)و نام دبیران ایشان (همان: ص242 و 243) اشاراتی موجز و کم اهمیت دارد. حال آن که چنان به نظر می رسد
مطالب در خور توجه بسیاری در سیره پربار رسول اکرم ? وجود داشت که جای تامل و دقت بیشتری را برای شخصیتی چون مسکویه می طلبید. این در حالی است که همو با وسواس و دقت فراوان، عصر خلفای راشدین به ویژه خلافت عمربن خطاب را که با فتوحات ایران ارتباط مستقیمی داشت، به دقت و با جزئیات نقل کرده و از جنگ های عرب های مسلمان با ایرانیان به تفصیل سخن رانده است (همان: ص272-286 و 288-372).
منابع و مأخذ
1. الامین، السید محسن، أعیان الشیعه، حققه وخرجه حسن الامین، بیروت، دار المعارف للمطبوعات، 1406ق، ج5.
2. ابن اصیبعه، موفق الدین ابوالعباس احمد بن القاسم، عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، شرح و تحقیق رضا نزار، بیروت، دار المکتبة الحیاﺓ، 1965م.
3. توماس، هنری، بزرگان فلسفه، فریدون بدره ای، تهران، کیهان، علمی و فرهنگی، 1365ش.
4. حلبی، علی اصغر، تاریخ تمدن اسلام، بررسی هایی چند در فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران، چاپ ونشر بنیاد، 1365ش.
5. الحموی، یاقوت، معجم الادباء، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج5.
6. خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء السادات، تهران، اسلامیه، 2536.
7. دی بور، ت.ج، تاریخ فلسفه در اسلام، عباس شوقی، تهران، موسسه مطبوعاتی عطایی، 1362ش.
8. روزنتال، فرانتس، تاریخ تاریخ نگاری اسلامی، اسدالله آزاد، مشهد ،آستان قدس، 1364ش.
9. زرکلی، الاعلام، قاموس تراجم لأشهر الرجال والنساء من العرب و المستعربین والمستشرقین، بیروت، دارالعلم للملایین، 1986م، ج1.
10. زریاب خویی، مجموعه مقالات، گوشه ای از سیمای تاریخ تحول علوم در ایران، مقاله مورخان ایران در دوره اسلامی، تهران، انتشارات وزارت علوم.
11. زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ در ترازو، تهران، امیر کبیر،1375ق.
12. زکی مبارک، اخلاق عند الغزالی، القاهره، دارالکاتب، 1924م.
13. سجستانی، ابوسلیمان محمدبن طاهر، صوان الحکم و ثلاث رسائل، حققه وقدم له عبدالرحمن بدوی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1974م.
1.
2. شریف، میان محمد، تاریخ فلسفه در اسلام، نصرالله پور جوادی، تهران، مرکز نشر دانشگاه، 1362ش، ج2.
3. ، منابع فرهنگ اسلامی، خلیل خلیلیان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1359ش.
4. صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران،
5. طوسی ،خواجه نصیر الدین، اخلاق ناصری، تهران، 1320ش.
6. ، اخلاق ناصری، تصحیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، خوارزمی، 1360ش.
7. فخری ماجد، سیر فلسفه در جهان اسلام، مرتضی اسدی، تهران، نشر دانشگاه، 1372ش.
8. القفطی، اخبار العلماء و تاریخ الحکماء، مصر، بی نا، 1326ق.
9. مسکویه، احمدبن محمد، تجارب الامم، ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، 1369ش.
10. ، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، قدم له الشیخ حسن نعیم، اصفهان، مهدوی، بی تا.
11. ، جاویدان خرد، شرف الدین عثمان بن محمد قزوینی، به کوشش محمد تقی دانش پژوه، تهران، دانشگاه تهران، 1359ش.
12. ، جاویدان خرد، تقی الدین محمد شوشتری، به اهتمام بهروز ثروتیان، تهران، موسسه مطالعات اسلامی مک گیل، 1355ش.
13. نسخه خطی تهران فهرست کتابخانه مجلس ج2 شماره 634رقم.
14. مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، فی تراجم المعروفین بالکنیه و اللقب یا کنی و القاب، تهران، خیام، بی تا، ج8.
15. نعمه، شیخ عبدالله، فلاسفه شیعه، جعفر غضبان، تهران، آموزش انقلاب اسلامی، 1367ش، ج1.
16. Melanes levi dellavidaوSome Aspects of Miskawaihs Tahdhib al Akhlaq , Rome,1956، R.Walzer
17. .Khwoja Abdoul Hamid: Ibn Miskawaih, Lahore , 1943.
منبع: قبسات »زمستان 1385 – شماره 42.