مقدمه
در زندگینامهی رسمی امام موسی صدر به مشارکت در همایش اسلامشناسی استراسبورگ در سال ۱۹۶۸ اشاره شده است [i]. زندگینامههای دیگر امام صدر، نیز به ارائهی مقالات متعدد در همایشهای علمی زیر نظر مرکز اسلامشناسی استراسبورگ و عضویت در آن از سال ۱۳۴۷ (برابر با ۱۹۶۸) اشاره کرده اند [ii]. این در حالی است که از تاریخ دقیق، عنوان همایش و عنوان مقالهی امام صدر جزئیاتی تا کنون منتشر نشده است. از دوستان امام صدر، مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی از همکاری امام صدر با چنین مرکزی اظهار بیاطلاعی کرده است [iii].
آقای دکتر صادق طباطبائی، علاوه بر تأیید مشارکت امام صدر و عضویت ایشان در مرکز اسلامشناسی استراسبورگ، بر مشارکت منظم ایشان در نشستهای سالانه (یا دوسالانه)ی این مجمع تأکید کردهاند و به مباحث مطرح شده از سوی امام صدراشاره داشتهاند [iv].
از سوی دیگر مجمع مطالعات اسلامی استراسبورگ در ایران با کتاب «امام جعفر صادق (ع)، مغز متفکر جهان شیعه» با ترجمه مرحوم ذبیحالله منصوری (v] (1276-1365] به مخاطبان ایرانی معرفی شده است. به جرأت میتوان گفت که تنها منبع مکتوب فارسی شناخته شدهای که حضور امام صدر در «مجمع تحقیقات اسلامی استراسبورگ» را ذکر کرده باشد، مقدمهی منصوری بر این کتاب است و گفتههای دیگر به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از آن برگرفته شده اند. فارغ از بحث اصالت خود کتاب، با توجه به بحثی که در باب محتوای آن صورت گرفته است و قول به تحریف و جعل حدیث و انتساب آن به امام معصوم قائلانی یافته است، اظهار نکاتی مانند اینکه از ثمرات عضویت امام صدر و مشارکت مکرر وی در همایشهای مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ، انتشار کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)» است[vi]، انتقاداتی را ناخواسته متوجه امام صدر خواهد کرد.
در این نوشته کوشش شده است که با توجه به همین حساسیت و از منظر بررسی میزان مشارکت امام صدر در پیدایش کتاب یاد شده، به پرسشهای زیر پاسخ داده شود:
آیا کتابی با عنوان «امام جعفر صادق (ع) مغز متفکر جهان شیعه» اصالت دارد و واقعاً کتابی به زبان فرانسوی با این عنوان منتشر شده است؟ آیا «مجمع علمی تحقیقات اسلامی استراسبورگ» وجود خارجی داشته است؟ آیا امام صدر عضو این مرکز بوده است؟ آیا همایشی با موضوع اسلامشناسی برای معرفی اسلام شیعی در استراسبورگ برگزار شده است؟ آیا امام موسی صدر در این همایش مشارکت داشته است؟ و اگر بلی، میزان مشارکت امام صدر در آن چهقدر بوده است؟
آشنایی با کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق(ع)»
کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)» آینهای از ذهن ایرانی و وضعیت اندیشهی دینی در دههی پنجاه شمسی است. این کتاب در زمانهای منتشر شده است که بازار هویتجویی و هویتخواهی در ایران گرم بود؛ و انتشار کتابهایی که زمینه ساز آشتی دین و دنیای مدرن و بازسازی هویت دینی یا تحلیل علمی تاریخ اسلام باشند، با استقبال عامهی مردم مواجه میشد. دفاع علمی از دین، در واقع واکنشی به گفتمان نوسازی غربی و شرقی مادهگرا بود که با اعتقاد بر «آنچه خود داشت» و تکیه بر سنت دینی، در بازسازی گفتمان دینی به زبان روز اهتمام میورزید. در دهههای بیست تا پنجاه شمسی روند رو به رشد ادبیات دینی علمزده را در میان دانشگاهیان دینمدار و روحانیان دانشگاهدیده و واعظان مشهور میتوان جستوجو کرد و بازشناخت.
در چنین فضایی از هویتیابی دینی و رواج علم غربی، «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)» به عنوان اقرار دانشمندان غربی به سرچشمههای دینی منتشر شده است تا ضمن تأیید گفتمان علمی، تبار دینی آن را برجسته کند؛ و نزاع دین و دنیا و نسبت دین و دانش را در جدال اسلام و غرب، با تکیه بر تبار مشترک دینی و برتری نسبی ما در دانشاندوزی (دست کم در فضیلت سبقت) فیصله دهد. به بیان دیگر، اقبال به این کتاب، سازوکار جبرانی عقدهی حقارت –یا دستکم احساس کمبود- در برابر غرب (و تمدن مادی به صورت عام) و بیان وارونهی حس عقبماندگی عمومی جامعه (نسبت به جوامع دیگر و از لحاظ دستیابی به دانش و فن) است که چارهی آن را در بازگشت به سنت دینی و احیاء آن میبیند. واکنش دیرهنگام به این کتاب، خود نشان از قوت گفتمان علمزدگی نزد دینداران و نبود پاسخی بدیل و اصیل برای این پرسش هویتی است.
ترجمهی کتاب به زبانهای مختلف (از جمله عربی [vii]، انگلیسی [viii] و اردو [ix]) نشان از عمومیت این مسأله نزد عامهی جوامع اسلامی دارد. با توجه به ترجمهی نسخههای عربی، انگلیسی و اردو از نسخهی فارسی کتاب معمای این کتاب پیچیدهتر میشود. سؤال اصلی این است که آیا کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)» نسخهی اصلی دارد که منبع ترجمهی فارسی باشد؟
واکنشها به کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق(ع)»
واکنشهای نخستین به کتاب، واکنشی ناشی از حیرت و جستوجو برای یافتن نسخهی اصلی و رجوع به اصل است. بعدها تردیدها در این باره شکل میگیرد. تعجبآور نیست، اگر گفته شود که از نخستین واکنشها به کتاب، تلاش مرحوم مهندس مهدی بازرگان برای دستیابی به نسخهی اصلی کتاب به زبان فرانسوی و آشنایی با مجمع مطالعات اسلامی استراسبورگ باشد، که با توجه به پارهای تشابهات رویکرد کلی کتاب در اثبات کارآمدی دین با علم قابل درک است. گفته می شود وی نتوانسته است پاسخ درخوری از مترجم کتاب دریافت کند [x].
محققان و تاریخنگاران نامآوری چون دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی [xi]، دکتر صادق آئینهوند [xii]، استاد بهاء الدین خرمشاهی [xiii]، دکتر کامران فانی [xiv] و حجتالاسلام مهدوی راد [xv] در باب این کتاب اظهار نظر کرده اند و در باب عدم اصالت، عنوان کتاب و روش غیرعلمی مترجم نظر داده اند.
این دیدگاه ها را میتون در نکات زیر خلاصه کرد:
عنوان کتاب، نادرست است. اطلاق عنوان «مغز متفکر جهان شیعه» به امام صادق (ع) بر اساس قیاس نادرستی با دانشمندان و فلاسفه استوار است که با مقام امامت همخوانی ندارد.
در نگارش کتاب، به مستنداتی از کتب روائی استناد شده است؛ با این وجود پارهای از مباحث آن با یافتههای علمی ناهمخوان اند.
مستندات کتاب واقعیت ندارد. مطالب آن اثبات نشده، غیرعلمی و عجیباند.
کتاب ارزش تحقیقی ندارد؛ ارزش نقد هم ندارد؛ ولی اثر منفی دارد.
جمعی به نام مجمع مطالعات اسلامی استراسبورگ وجود نداشته است.
اسامی عالمان نام برده شده در کتاب حقیقی نیست.
نوشتهی منصوری ساخته و پروردهی ذهن اوست.
نویسنده، به جعل و تحریف در نگارش کتاب اعتراف کرده است.
محتوای کتاب جعل و انتساب قول ناروا به امام صادق (ع) است.
با توجه به استناد به این کتاب در برخی مباحث اعتقادی، مصداق کتب ضاله است.
در یکی از اظهار نظرها، که تا مرز انتساب جعل و تحریف به امام معصوم (ع) به مترجم پیش میرود و خواستار منع نشر آن میشود، در باب اصالت کتاب و منبع اصلی آن توضیحاتی داده شده است و ادعا شده است که در كتاب «ذبیحالله منصوری» (نوشتهی آقای جمشیدی) [xvi] نقل شده است که فردی به نام «جعفر آقایانی چاوشی» نه تنها «پس از جستوجوی بسیار در كشور فرانسه، كتابی با این عنوان از مركز استراسبورگ پیدا نكرده است» بلکه «خود ذبیحالله منصوری نزد وی اعتراف كرده كه مطالب این كتاب را ساخته است.» اگر چنین کتابی به زبان فرانسوی وجود ندارد؛ پس منبع منصوری برای نقل این سخنان و انتساب به امام صادق (ع) از زبان گروهی از عالمان اسلامشناسی در اروپا چیست؟ «از سال ۱۳۲۰ به این سو یكی از علمای شیراز با نام حبیبالله نوبخت كه خود از عالمان دینی بوده و كتابی نیز در تفسیر علمی قرآن نگاشته است، به همراه همگنان خود مجلهای در موضوعات مطالب علمی روز منتشر میكرد. ذبیحالله منصوری خود اعتراف كرده كه مطالب این نشریه را اخذ میكرده و در ابتدای عبارات آن «جعفر بن محمد(ع) میگوید:» را اضافه میكرده كه در نهایت مجموعه آن را با عنوان «مغز متفكر جهان شیعه» منتشر كرده است»[xvii].
از این مطالب میتوان به نکات زیر دست یافت:
به رغم جستو جوی فراوان افراد متعدد، کتابی به نام «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)» منتشر شده از سوی «مرکز (مطالعات اسلامی) استراسبورگ» یافت نشده است.
مترجم خود به ساختگی بودن کتاب اعتراف کرده است.
محتوای کتاب برگرفته از مجلهای است که در دههی بیست شمسی از سوی یکی از علمای شیراز به نام حبیب الله نوبخت منتشر میشده است.
مترجم بدون توجه به مبانی روائی، با ذکر عبارت «جعفر بن محمد(ع) میگوید» به جعل حدیث دست یازیده است.
با این وجود، مستندی از محتوای کتاب در حدود یک سوم آن (۱۲۰ صفحه از ۳۴۷ صفحه) از کتب احادیث شیعه، از سوی آقای سید محمد صحفی (ناشر و مؤلف) استخراج شده است.
روایت منصوری از منبع اصلی کتاب
بررسی ادله و پاسخگویی به پرسشهای آغازین این نوشتار، نیازمند بررسی بیشتر مدعای کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)» است [xviii]. دو مقدمهی مترجم بر کتاب، تا حدود زیادی ادعای مترجم را روشن می کند. این کتاب دو مقدمه دارد: مقدمهی انتشار به صورت پاورقی مطبوعاتی؛ و مقدمهي انتشار به صورت کتاب.
در مقدمهي نخست، با عنوان «چرا مذهب شیعه را جعفری میخوانند» -که به نظر میرسد مقدمهی انتشار آن به صورت پاورقی در روزنامه باشد- منصوری به منبع ترجمهی خود اشاره میکند و آن را «رسالهای از انتشارات مرکز مطالعات اسلامی در استراسبورگ راجع به امام جعفر صادق (ع)» معرفی میکند که سبب شده است دیدهی او بینا شود و دریابد چرا مذهب شیعه را مذهب جعفری مینامند و بر آن شده است تا با نیت حسنه به بسط آن رساله بپردازد تا افراد عادی را به صورت علمی و تاریخی و ایدئولوژیک از این حقیقت آگاه کند [xix].
در مقدمهی دیگر مترجم بر نشر کتاب،[xx] وی روش «ترجمهی اقتباسی» خود را با قصد آسانخوانی کتاب برای فارسی زبانان توجیه میکند؛ و به جزئیات بیشتری از منبع خود اشاره میکند. در این مقدمه، او دو واژه را به صورت مبهم به کار میبرد؛ و همین یکی از اسباب پارهای برداشتهای نادرست از سخنان او شده است [xxi]. این دو واژه «تحقیق و مجمع» اند. تحقیق در مقدمهی منصوری، به دو معنای مقالهی تحقیقی و همایش (کنفرانس یا سمینار) به کار رفته است. از سوی دیگر، واژهی مجمع را هم به معنای همایش (کنفرانس یا سمینار) و هم مرکز مطالعات به کار میبرد. لفظ «دبیرخانهی مجمع» نشان می دهد که یا تلقی منصوری از مرکز مطالعات و همایش استراسبورگ چندان روشن نبوده است یا او کوشیده است با همین مغلق گویی واقعیت بزرگتری را پنهان کند. به هر صورت، به نظر میرسد وی سعی کرده است تمام حقیقت را –به فرض دانستن- بازگو نکند. مطالعهی دقیق مقدمهی منصوری نشان میدهد که مدعای او آن است که کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)» فقط یک مقاله (تحقیق) از مجموعهی مقالات (تحقیقات) منتشر شده از مرکز (مجمع) مطالعات اسلامی استراسبورگ در همایش شیعهشناسی استراسبورگ است که در آن ۲۵ تن از کارشناسان حوزهی اسلامشناسی شرکت داشتهاند؛ و مقاله با روش ترجمهی اقتباسی متداول او برای روانخوانی مخاطب عام به فارسی بازنویسی شده است.
بنابر این روند منطقی ابطالپذیری فرضیهی عدم اصالت کتاب، بررسی مدعای مترجم آن و اطلاعات پیرامونی در باب اثر است. یافتن منبع اصلی به زبان فرانسوی، یا مجمع مطالعات اسلامی استراسبورگ و همایش اسلامشناسی میتواند زمینهی داوری در باب نزاعهای نظری پیشگفته را روشن کند و ما را در یافتن پاسخ به این پرسش یاری کند که نقش امام موسی صدر در شکلگیری کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)» چیست؟ و از منظر تاریخی، ابهامی را در زندگینامهی امام صدر بزداید.
مجمع مطالعات اسلامی استراسبورگ
دقت در مدعای منصوری در مقدمهی کتاب «مغز متفکر جهان شیعه» نشان میدهد که آن چه وی «مجمع مطالعات اسلامی در استراسبورگ» نامیده، مرکزی برای مطالعهی تاریخ ادیان (از جمله اسلام) بوده است و اختصاصی به مطالعات اسلامی نداشته است. اعضاء آن هم ساکن استراسبورگ نبودهاند؛ ولی از طریق ارسال مقالات و گاهی برگزاری همایش (دو سال یکبار) تبادل علمی میکردهاند. بنابر این دو راه برای حل معمای کتاب «مغز متفکر جهان شیعه» وجود دارد: نخست، بررسی وجود مرکز تحقیقات تاریخ ادیان در استراسبورگ؛ و سپس، بررسی برگزاری همایشی مرتبط با اسلامشناسی در مرکز تحقیقات تاریخ ادیان استراسبورگ.
مرکز تحقیقات تاریخ ادیان
استراسبورگ در شمال شرق فرانسه و در منطقهی آلزاس (به مرکزیت استراسبورگ) قرار دارد. آلزاس و لورن دو استان فرانسوی اند که به سبب انفصال از فرانسه در زمان تصویب قانون لائیسیته ۱۹۰۵ از شمول قانون لائیسیته استثناء شدهاند؛ بنا بر این، بر خلاف دیگر بخشهای فرانسه، تدریس و مطالعهی علوم دینی (به معنای اخص) در نظام آموزشی و پژوهشی دانشگاهی در آنها از نظر قانونی امکانپذیر است. تدریس و تحقیق در باب امر دینی [xxii]، در چارچوب رشتههای دانشگاهی مانند تاریخ و جامعهشناسی و مردمشناسی تابع ضوابط خاص نظام آموزش لائیک است؛ اما این استثناء در دو منطقهی پیشگفته لحاظ شده است. بنابر این وجود مؤسسات دین پژوهی و دانشکدهی الهیات پروتستان در درون نظام آموزشی عمومی دولتی قابل تصور است. در مقدمهی منصوری نامی از دانشگاه استراسبورگ به میان نیامده است. پس محدودهی جستوجو میتواند گستردهتر از این دانشگاه باشد.
بررسیهای میدانی نشان داد که مراکزی که به نام مرکز مطالعات اسلامی در این شهر فعالیت میکنند، در واقع، کلاسهای عقیدتی وابسته به مساجد اند که بیش از آن که کارکرد آموزشی داشته باشند، کارکرد اجتماعی دارند و اگر سودای آموزش و پژوهشی در آنها یافت بشود، در حد آموزش قرآن و زبانهای عربی و بومی است و فارغ از دغدغههای دانشگاهی و آکادمیک مانند برگزاری همایش اسلامشناسی است. بررسی مؤسسات دانشگاهی ما را به مؤسسات زیر راهنمایی میکند:
الف. مؤسسهی تاریخ ادیان [xxiii]
این مؤسسه وابسته به دانشکدهی علوم تاریخی دانشگاه استراسبورگ [xxiv] است. در معرفی این مؤسسه روی سایت دانشگاه استراسبورگ میخوانیم: «مؤسسهی تاریخ ادیان مرکزی آموزشی و تحقیقاتی است که به کتابخانهی تخصصی مجهز است و کلاسهایی در زمینهی مختلف تاریخی را از سال دوم لیسانس در رشتههای مختلف این دانشگاه برگزار میکند. مطالعهی نظامها و پدیدههای مذهبی، مکملی اجتناب ناپذیر برای فهم فرهنگها و تاریخ آنهاست. ما در پی آن ایم که در این مؤسسه با رویکردی که تاریخ و مردم شناسی را به هم پیوند میدهد، ذوق و حس را برای رشتهای دانشگاهی بیدار کنیم که تفسیر پدیدههای مذهبی را در رویکردی تطبیقی دنبال میکند»[xxv]. از تاریخچهی مرکز اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما مدیریت آن اکنون با ژان-ماری هوسر است و کتابخانهي مؤسسه در اتاق ۱۳۷-۱۳۸ و دفتر آن در سالن ۱۳۹ دانشگاه استراسبورگ است.
ب. مرکز مطالعات ادیان دانشگاه استراسبورگ
این مرکز با ادغام بخشهای مطالعات عربی، ترکی، فارسی و عبری، با گروه مطالعات شرقی دانشگاه استراسبورگ (ژئو) [xxvi] در سال ۱۹۶۶ ایجاد شده است. مدیریت این گروه از شکلگیری آن در سال ۱۹۶۶ تا سال ۱۹۹۰ با «توفیق فهد» بوده است. گروه مطالعات شرقی دانشگاه استراسبورگ (ژئو)، پس از حذف زبان ترکی، اکنون با عنوان گروه مطالعات شرقی و اسلاو به فعالیت خود ادامه میدهد و جهتگیری آموزشی و پژوهشی آن به سمت مطالعات زبانهای اسلاو و یونانی مدرن و ژاپنی و چینی تغییر کرده است. [xxvii] قرینهای که در مقدمهی منصوری وجود دارد، می تواند مؤید این فرض باشد که مرکز مطالعات اسلامی برگزار کنندهی همایش، همین مرکز است؛ دکتر حسین بیکباغبان، استاد ایرانی دانشگاه استراسبورگ از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۶ مدیریت این گروه را بر عهده داشته است؛ و استادی ایرانی که منصوری به فعالیتاش در این مرکز اشاره کرده است، کسی جز آقای دکتر بیکباغبان نیست. پس همین گزینه را پی میگیریم.
جستجوی نام «توفیق فهد» کلید حل معمای کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)» است. وی پایهگذار و رئیس بخش مطالعات عربی- اسلامی در دانشگاه استراسبورگ بود. به احتمال زیاد این گروه، در آغاز همان مرکز عالی مطالعات تاریخ ادیان بوده که در خلال چند دهه فعالیت، به سبب تغییر جهتگیریهای پژوهشی دانشگاه استراسبورگ، بارها در نام و محتوا تغییر کرده است. این احتمال وجود دارد که این مرکز بنا بر همین منطق دانشگاهی (چنانکه در کتاب منصوری ذکر شده است) «مرکز مطالعات عالی اسلامی استراسبورگ» نامیده شده باشد. از تاریخچهی مرکز و اقدامات و انتشارات آن غیر از این همایش اطلاعی در دست نیست.
توفیق فهد (۱۹۲۳-۲۰۱۰) استاد بازنشستهی زبان سامی در دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه استراسبورگ است. زمینهی تخصصی وی، مطالعهی تبارهای تاریخی علوم غریبه در حوزهی تمدن سامی است و از این منظر به تاریخ و تمدن عربی در آستانه ی پیدایش اسلام میپردازد. در راستای پرسش اصلی این نوشتار در باب مشارکت امام صدر در همایش استراسبورگ (و حواشی کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)»، چهار نکته در مورد توفیق فهد توجه پژوهشگر را به خود جلب میکند:
1. توفیق فهد، مسیحی و لبنانی تبار و رئیس اسبق دانشگاه بیروت است. سابقهی علمی وی در لبنان، میتواند فرض وجود زمینهی مشترکی برای دعوت احتمالی امام موسی صدر را تقویت کند.
2. وی نویسندهی مدخل «جفر» در دائرة المعارف اسلام است. در کنار کتاب های تخصصی[xxviii]، وی مقالاتی در باب علوم مختلف منقول از امام صادق (ع) مانند اختلاج نامه و فالنامه[xxix] نوشته است.[xxx]
3. وی ویراستار مجموعهی مقالاتی است که از سوی مرکز مطالعات تاریخ ادیان استراسبورگ با عنوان «تشیع امامی» منتشر شده است.
4. در کتاب، تشیع امامی، نویسندهی مقالهای با عنوان «(امام) جعفر صادق و سنت علمی عرب [xxxi]» کسی نیست؛ جز توفیق فهد.
با توجه به نکات بالا، می توان به اجمال به این نتیجه رسید که مرکز مطالعات تاریخ ادیان وابسته به دانشگاه استراسبورگ وجود واقعی داشته است و مؤسس آن در سال ۱۹۶۶ توفیق فهد بوده است؛ و در زمینهی اسلامشناسی نیز فعالیت هایی انجام داده است. گام بعدی، جستجوی کتاب تشیع امامی و رد پای همایش اتراسبورگ خواهد بود.
همایش اسلامشناسی استراسبورگ
در باب همایش اسلامشناسی استراسبورگ، سه منبع ما را برای دستیابی به پاسخ روشن یاری کردند:
الف. مقدمهی دکتر محمد علی امیرمعزی بر کتاب تشیع امامی
در سال ۲۰۰۹ به مناسبت نکوداشت اتان کولبرگ [xxxii]، کتابی با عنوان «تشیع امامی: چهل سال بعد زیرنظر محمدعلی امیر معزی، مئیر بار آشر و سیمون هاپکینز منتشر شد [xxxiii]. عنوان کتاب، اشارهای به نقطهی عطف مطالعات اسلامشناسی شیعی داشت و یادآور چهل سالگی مطالعات شیعی در اروپا بود؛ و یادبود چهل سالگی برگزاری همایش اسلام شناسی استراسبورگ بود. تاریخ «ششم تا هشتم ماه مه سال ۱۹۶۸» (برابر با شانزده تا نوزده اردیبهشت ۱۳۴۷ ه.ش. و ششم تا نهم صفر ۱۳۸۸ ه. ق.) در این مقدمه، به عنوان تاریخ برگزاری همایش اسلامشناسی استراسبورگ ذکر شده است. آقای دکتر امیرمعزی (استاد کرسی هانری کربن در مدرسهی عالی مطالعات کاربردی پاریس) در مقدمهی این کتاب چنین مینویسد:
« در بهار ۱۹۶۸، در حالی که فرانسه و شماری دیگر از کشورها با جنبش اعتراضی سیاسی و اجتماعی مهمی به لرزه در آمده بودند، شماری از شرقشناسان سرشناس در دانشگاه پرسابقهی استراسبورگ گرد هم آمدند تا در همایشی شرکت کنند؛ همایشی که ثابت کرد نقطهی عطفی حقیقی در مطالعات اسلام شیعی در غرب است. برای نخستین بار، عالمانی از سراسر جهان در همایشی شرکت کردند که منحصراً به تشیع امامیه اختصاص یافته بود. در این همایش که به همت روبر برونشویگ و توفیق فهد سامان یافته بود، سخنرانیهایی از سوی بسیاری از دانشوران پیشروی اسلام ایراد شد…. این سخنرانیها و بحثها در مجموعهای از تحقیقات سامان داده شدند؛ و با عنوان «تشیع امامی: همایش استراسبورگ (ششم تا نهم می ۱۹۶۸)» از سوی انتشارات دانشگاهی فرانسه در سال ۱۹۷۰ در پاریس منتشر شدند.
انتشار کتاب تشیع امامی، آغاز مطالعات شیعی را در مغرب زمین به مثابهی رشتهای دانشگاهی (دیسیپلینی آکادمیک) اعلام میکند. نویسندگان این مجموعه، نه تنها از طریق پژوهشهای منتشر شدهیشان؛ بلکه از طریق دانشجویان پرشماری که آموزش دادند و تربیت کردند، بیشترین مشارکت را در پیشبرد این رشته داشتهاند. شوربختانه، بسیاری از آنان دیگر در قید حیات نیستند. دیگران، به استمرار غنای مطالعات شیعی با تحقیقاتشان یاری میرسانند؛ به طور مشخص دوست عالیقدر ما ویلفرد مدلونگ که ما را با مساهمت در این این مجلد نیز مفتخر کرده است. به طور کلی، درست خواهد بود که بگوییم مساهمتکنندگان در کتاب «تشیع امامی: چهل سال بعد» به صورت مستقیم یا غیرمستقیم خود را وامدار سلف خود «تشیع امامی» (منتشر شده در سال ۱۹۷۰) میدانند [xxxiv].
ب. گزارش راینر و اند در کتاب تشیع اثناعشری در دوران مدرن [xxxv]
کتاب راینر و اند در سال ۲۰۰۱ منتشر شده است و در آن به جایگاه همایش استراسبورگ در مطالعات شیعهشناسی اشاره شده است. در بخشی از این کتاب چنین می خوانیم:
«در دههی ۱۹۷۰، فرآیند نوزایی فکری شیعی با بسیج گستردهی سیاسی و با شعارهای مذهبی تشیع اثناعشری در لبنان، ایران و چند جای دیگر تقویت شد. واکنشی فوری نسبت به این پیشرفتها در میان عالمان (دانشگاهیان) غربی بروز نکرد. مشاهده شده است که کمتر از نیمی از مشارکت کنندگان همایش می ۱۹۶۸ استراسبورگ را –که نخستین نشست بینالمللی که تماماً به تشیع اثناعشری اختصاص داده شده بود- میتوان در شمار متخصصان اسلام شیعی به صورت عام و امامیه به صورت خاص دانست. با این وجود، آن نشست، دورهی جدیدی از مطالعات تشیع اثناعشری را در غرب به راه انداخت. این مرحلهی جدید، در کنار دیگر شاخصهها، با افزایش مشارکت عالمانی با تبار خاورمیانهای (و نه لزوماً شیعی) در پژوهشهای دانشگاهی (آکادمیک) غربی در باب تشیع و موضوعات مرتبط با آن همراه بود. از این منظر، کنگرهی استراسبورگ پیشتاز بود.»
ج. گزارش مجلهی غرب اسلامی و مدیترانه
در شمارهی هشتم مجلهی غرب اسلامی و مدیترانه [xxxvi] در سال ۱۹۷۰ گزارشی با امضای لو- تورنو [xxxvii] منتشر شده است که به برگزاری همایش استراسبورگ و انتشار «مجموعهی مقالات مرکز مطالعات عالی تاریخ ادیان استراسبورگ»[xxxviii] مجموعهی مقالات آن در سال ۱۹۷۰ اشاره شده است. این گزارش –که نزدیکترین منبع به تاریخ برگزاری همایش استراسبورگ است- چنین آغاز می شود:
«این کتاب، سخنرانیهای ارائه شده در همایشی است که از ششم تا نهم ماه مه ۱۹۶۸ در استراسبورگ توسط روبر برنشویگ (مدیر وقت مؤسسهی مطالعات اسلامی دانشگاه پاریس) و توفیق فهد (مدیر وقت مؤسسهی مطالعات اسلامی دانشکدهی ادبیات دانشگاه استراسبورگ)[xxxix] برگزار شده است. …این کتاب بنا به طبیعت آن -که مجموعهی مقالات است-، از انسجام کافی برخوردار نیست؛ اما همین تنوع هم گرانقدر است. در این کتاب، سنگ بنایی گذاشته شده است که امیدوارانه انتظار میرود به زایش مطالعات نظاممند و مبسوط تر بر روی مسائل مهمی یاری برساند که تا کنون کمتر آزموده شدهاند» [xl].
نکتهی مهم این گزارش، اشاره به وجود «مؤسسهی مطالعات اسلامی دانشکدهی ادبیات دانشگاه استراسبورگ» است. بنابر این، می توان نتیجه گرفت که کاربرد عنوان «مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ» بیوجه نبوده است. به احتمال زیاد بعدها با تخصصی شدن رشتهها و تغییر جهتگیری آموزشی و پژوهشی (و به احتمال زیاد تأسیس دانشکده ی تاریخ و انفصال آن از دانشکده ی ادبیات) نام این مؤسسه تغییر کرده است. به هر روی و سخن، برگزار کنندهی همایش، مؤسسهای است که زیر نظر توفیق فهد بوده است.
کتاب تشیع امامیه (مجموعه مقالات همایش اسلامشناسی استراسبورگ)
با راهنمایی، سه منبع پیش یاد شده و به طور مشخص، مقدمهی دومین کتاب «تشیع امامی»[xli]، نام و نشانی مجموعهی مقالات همایش استراسبورگ یافته شد. دیگر می شد با اطمینان از وجود مرکز مطالعات تاریخ ادیان در استراسبورگ [xlii] و برگزاری همایش اسلامشناسی در تاریخ ششم تا نهم ماه می ۱۹۷۸ سخن گفت. به همت و تلاش دوست بزرگوار، آقای «بابک برمایه» نسخهای از این کتاب در کتابخانهی دانشگاه استراسبورگ به دست آمد.
این کتاب از سلسله کتابهای مجموعهی «کتابخانهی مراکز مطالعات عالی تخصصی» است و با عنوان اصلی «تشیع امامیه» و عنوان فرعی «تحقیقات مرکز مطالعات عالی تخصصی تاریخ ادیان در استراسبورگ (همایش استراسبورگ –ششم تا نهم ماه مه ۱۹۶۸)» در انتشارات مرکز مطالعات دانشگاهی فرانسه [xliii] در سال ۱۹۷۰ در ۳۱۲ صفحه منتشر شده است [xliv]. برگزار کنندگان این همایش توفیق فهد و روبر برونشویگ بوده اند [xlv]. انتشار و ویراستاری مقالات زیر نظر توفیق فهد صورت گرفته است.
اهمیت همایش استراسبورگ، در فضل تقدم آن در مطالعات شیعهشناختی است. کنفرانس اسلامشناسی دیگری از چهاردهم تا شانزدهم ژوئن ۱۹۵۹ به همت کلود کاهن برگزار شده بود که به اسلامشناسی به صورت عام اختصاص داشت؛ و موضوع اصلی آن بروز و ظهور اسلام بود. همایش استراسبورگ ادامهی آن سمینار با تمرکز بر اسلام شیعی بود [xlvi].
در باب شرایط برگزاری همایش، به همین مقدار در مقدمهی ویراستار بسنده شده است که همایش استراسبورگ در تاریخ ششم تا نهم ماه می ۱۹۶۸ همزمان با شورش دانشجویی گستردهی ماه می ۱۹۶۸ فرانسه برگزار میشود و به ناچار و به توفیق جبری به حوزهی مسیحی قدیس توماس [xlvii] استراسبورگ منتقل میشود تا از آشوبهای دانشگاهی در امان بماند.[xlviii] صومعهی سن تومای استراسبورگ به فرقهی پروتستان تعلق دارد؛ و اکنون نیز به فعالیت خود ادامه میدهد.
مشارکت امام صدر در همایش استراسبورگ
منصوری در مقدمهی کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)» فهرستی از شرکت کنندگان در همایش استراسبورگ را آورده است. وی مینویسد: «اسامی دانشمندان عضو مجمع تحقیقات استراسبورگ –که تحقیق وسیع مربوط به مذهب شیعهی دوازدهامامی از جمله تحقیق مربوط به حضرت امام ششم را به انجام رسانیدند- از این قرار است…»[xlix].
نام امام موسی صدر، در این فهرست ۲۵ نفره، در ردیف هفدهم بدین شکل ذکر شده است: «آقای موسی صدر مدیر مؤسسهی علمی مطالعات اسلامی در صور واقع در لبنان» با توجه به تاریخ برگزاری این همایش (ماه مه ۱۹۶۸) میتوان گفت که در این تاریخ امام صدر همچنان در صور بوده است؛ و حدود یکسال پس از این همایش با تشکیل رسمی مجلس اعلای اسلامی شیعی لبنان به ریاست آن انتخاب شده است. به احتمال زیاد مراد از مؤسسهی علمی مطالعات اسلامی صور، «معهد الدراسات الاسلامیة» در این شهر است.
گزارشها و منابع دیگر فارسی، در باب مشارکت امام صدر و دکتر سید حسین نصر از ایران در همایش استراسبورگ عموماً بازگویی و تکرار مقدمهی منصوری بوده اند [l]. در فقدان اسناد دست اول، در کنار سوء شهرت منصوری (به عنوان راوی غیرمعتبر)، منبع دست دوم به قول ضعیف فرو کاسته شدند. پیشتر اشاره شد که مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی که با امام صدر و دکتر سید حسین نصر روابط علمی و مراتب مودت داشت و در همایشهای علمی و سفرهای متعدد با امام صدر یا دکتر نصر همراه بود، از اصل برگزاری همایش استراسبورگ و مشارکت امام صدر اعلام بیخبری کرده است. این در حالی است که روایت شفاهی نزدیک به بیان آقای دکتر طباطبائی، نه تنها بر سخنرانی امام صدر در استراسبورگ پای میفشرد؛ بلکه عضویت (دائمی) و مقام برجستهی وی در مرکز مطالعات اسلامشناسی استراسبورگ را نیز بر مشارکت در همایش میافزود و بر ارائهی مطلبی در مورد امام صادق (ع) و استقبال از آن اشعار داشت [li].
این نکته مهم است که در زمان انتشار نخستین چاپ فارسی این کتاب در سال ۱۳۵۴، امام صدر در حیات اجتماعی و سیاسی ایران و لبنان حاضر و فعال بوده است؛ و ظاهراً نسبت به درج نام خود در مقدمهی آن و محتوای کتاب، اظهارنظری نکرده یا واکنشی نشان نداده است. با توجه به انتشار متن به صورت پاورقی در مطبوعات، استقبال فراوان خوانندگان (به ویژه مؤمنان) از آن و با نظرداشت این فرض که بعید است امام صدر از انتشار چنین کتابی با درج نام او و با چنان محتوایی بیخبر باشد، شاید بعید به نظر برسد که این سکوت را بتوان بر تصدیق اجمالی ادعای منصوری در مقدمهی کتاب حمل کرد.
اما آیا منبع مستقلی (جدا از مقدمهی منصوری و زندگینامهی امام صدر) مشارکت وی در همایش استراسبورگ را تأیید می کند؟ و اگر بلی، شیوهی مشارکت امام صدر در این همایش چهگونه بوده است؟
الف. یادنامهی اتان کولبرگ
دکتر امیر معزی در مقدمهی «کتاب تشیع امامیه؛ چهل سال بعد» فهرستی (الفبائی) از سخنرانان را پیش مینهد که نام امام صدر در آن به عنوان سخنران آورده شده؛ و از مشارکت کنندگان در بحث (بدون سخنرانی) تمیز داده شده است:
«در این همایش که به همت روبر برونشویگ و توفیق فهد سامان یافته بود، سخنرانیهایی از سوی بسیاری از دانشوران پیشروی اسلام ایراد شد: ارمان ابل، ژان اوبن، کلود کاهن، انریکو سروللی، هانری کربن، فرانچسکو گابریلی، ریشار گراملیخ، آن لمبتون، ژرار لوکنت، ایون لینان دو بلفوند، ویلفرد مدلونگ، هانری ماسه، سید حسین نصر، شارل پلا، موسی صدر و ژرژ وجدا. افزون بر آن، دانشوران دیگری در بحثهای این همایش شرکت کردند؛ برای نمونه: راجر آرنالدز، یوزف الیاش، فرتز مایر و هانس رومر.»[lii]
ب. کتاب تشیع دوازده امامی در دوران مدرن
در این کتاب، بدون آن که نامی از دکتر نصر آورده شود، امام موسی صدر به عنوان یکی از دو مشارکت کنندهی شیعی همایش معرفی شده است. در ضمن به عدم انتشار مقالهی امام صدر در این سمینار نیز اشاره شده است. با توجه به انتشار مجموعهی مقالات در سال ۱۹۷۰ و درگیری امام صدر در فرایند راهاندازی مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان میتوان علت (یا دست کم ظرف زمانی) عدم انتشار مقاله را فهمید.
«یکی از دو مشارکتکنندهی شیعی سید موسی صدر بود که یک سال بعد، به ریاست مجلس نوبنیاد اعلای اسلامی شیعیان لبنان برگزیده شد. کارنامهی این رهبر دینی و سیاسی فوقالعاده (که از قضا هرگز مقالهی خود در همایش استراسبورگ را منتشر نکرد) ممکن است انعکاس دهنده و روشنگر پیشرفتی عمومی در درون اسلام شیعی باشد: رستاخیزی فکری و سیاسی به رهبری علماء و روشنفکران که از دههی شصت میلادی آغاز شده و تا کنون ادامه یافته است. ترکیبی از نوسازی ایدئولوژیک و بسیج تودهها، که هر دو اصلاح یا -حتی در صورت امکان- تغییر انقلابی را هدف گرفته بودند. رویدادهای لبنان بر جوامع شیعی اثتاعشری در دیگر کشورها تأثیرگذار بودند.» [liii]
ج. گزارش لو- تورنو
در این گزارش، که نزدیکترین گزارش به زمان برگزاری همایش استراسبورگ است، ضمن بررسی مجموعهی مقالات همایش، اطلاعات مفیدی در باب مشارکت کنندگان هم ذکر شده است:
«در این همایش، هجده سخنرانی ارائه شده است و هفده مقاله گردآوری شده اند؛ فقط جای مقالهی آقای صدر (مدیر مؤسسهی اسلامی صور در لبنان) در باب «جماعات امامیه در لبنان و سوریه در روزگار ما» [liv] خالی است.» [lv]
بر اساس گزارش لو-تورنو، ترتیب ارائهی مقالات در همایش و در کتاب بر اساس ترتیب زمانی بوده است. با این حساب، سخنرانی امام صدر یکی از آخرین سخنرانیهای همایش بوده است. گزارشگر مقالهی توفیق فهد (تنها شرکت کننده از استراسبورگ) در باب «امام جعفر صادق (ع) و سنت علمی عرب» را همپای مقالهی هانری کربن در باب «امامشناسی و فلسفه» بسیار عالمانه ارزیابی میکند. [lvi]
د. مجموعهی مقالات همایش استراسبورگ
در کتاب تشیع امامیه (منتشر شده در سال ۱۹۷۰) توفیق فهد، ویراستار مجموعهی مقالات و یکی از دو برگزار کنندهی اصلی همایش، فهرستی از شرکت کنندگان را ارائه میکند. بر اساس این فهرست، نام امام صدر جزء هجده مشارکتکنندهی اصلی همایش ذکر شده است. توضیح ویراستار برای توجیه عدم درج مقاله یا گفتار امام صدر نشان میدهد که انتظار درج مقاله از سوی ویراستار و خواننده معقول و منطقی بوده است. افزون بر آن، ویراستار نام هفت تن را ذکر کرده است که در همایش شرکت کردهاند و در بحثها نیز مشارکت داشتهاند؛ اما مقالهای ارائه نکرده اند. این امر نشان میدهد که نوع مشارکت گروه هجده نفرهی اول و گروه هفت نفرهی دوم یکسان نبوده است. در گروه دوم، نامهای زیر به چشم میخورند: آرنولدز، الیاش، دورین هینک کلیف، فریتز مییر، هانس رومر، هانس مولر و یوزف ماتوز.
ترتیب الفبایی مقالات و سخنرانیها در متن نوشتاری رعایت شده است و نام امام صدر نام ما قبل آخر فهرست ارائهکنندگان مقالات است. این فهرست –صرفنظر از خطاهای املائی و تلفظی نامها- با فهرستی که منصوری در مقدمهی کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)» آورده است، تطابق دارد. توضیحی در باب ترتیب ارائهی مقالات در همایش، در مقدمهی ویراستار درج نشده است.
در ذیل نام (امام) موسی صدر، چنین نوشته شده است:
«آقای موسی الصدر گفتاری به زبان عربی در مورد «جماعتهای شیعهی لبنان و سوریه در زمان ما» ارائه کرد. وی قول داده بود که چکیدهای از این گفتار را به زبان فرانسوی برای ویراستار مقالات (توفیق فهد) ارسال کند، اما متأسفانه این چکیده به دست ما نرسیده است»[lvii].
در مشارکتها و بحثهای پایانی مقالات، مشارکتی فعال از امام صدر دیده نمیشود؛ این امر میتواند به سبب مانع زبان باشد. هر چند امام صدر با زبان فرانسوی آشنایی داشته است؛ اما ارائهی مقاله به عربی در سمیناری با مخاطبان عمدتاً فرانسوی یا انگلیسی زبان (ولی آشنا به زبان عربی فصیح) نشان میدهد که این احتمال خالی از قوت نیست.
نتبجهگیری
بر اساس آن چه در این نوشتار ارائه شد، میتوان به پرسشهای آغازین متن -به صورت مستند- چنین پاسخ داد که:
«مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ» در سال ۱۹۷۰ وجود خارجی داشته است؛ و مؤسسهای وابسته به ««دانشکدهی ادبیات دانشگاه استراسبورگ» بوده است. این مرکز در سال ۱۹۶۶ به همت توفیق فهد (استاد دانشگاه استراسبورگ) پدید آمده است.
«مرکز تحقیقات عالی تاریخ ادیان» نام مؤسسهای بوده که مسؤولیت برگزاری همایش اسلام شناسی و هماهنگی برای انتشار مجموعهی مقالات «تشیع امامیه» را در سال ۱۹۷۰ بر عهده داشته است. به احتمال زیاد، این مرکز، همان «مؤسسهی مطالعات اسلامی استراسبورگ» بوده است.
همایشی اسلامشناسی با محوریت تشیع امامیه در تاریخ ششم تا نهم ماه مه ۱۹۶۸ (برابر با شانزده تا نوزده اردیبهشت ۱۳۴۷ ه.ش. و ششم تا نهم صفر ۱۳۸۸ ه. ق.) از سوی مرکز مطالعات تاریخ ادیان استراسبورگ برگزار شده است. مکان برگزاری همایش صومعهی قدیس توماس (سن توما) در شهر استراسبورگ بوده است؛ و هماهنگ کنندگان آن آقایان روبر برونشویگ و توفیق فهد بوده اند.
۲۵ نفر از عالمان حوزهی مطالعات اسلام شناسی و شرقشناسی در این همایش شرکت کردهاند. ۱۸ نفر به عنوان سخنران، مقالات خود را ارائه کرده اند و ۷ نفر بدون ارائهی سخنرانی در مباحث مشارکت داشتهاند.
امام موسی صدر در همایش اسلامشناسی سال ۱۹۶۸ استراسبورگ با موضوع «تشیع امامی» شرکت کرده است. موضوع سخنرانی امام صدر، «جماعات (طوائف) شیعی در سوریه و لبنان در زمان ما» بوده است؛ و به زبان عربی ایراد شده است
متن گفتار امام صدر به این همایش ارسال نشده است. بنابراین در مجموعهی نهائی (که به همت توفیق فهد در سال ۱۹۷۰ منتشر شده است)، مقالهای از امام صدر وجود ندارد و ویراستار به آن اشاره کرده است.
دلیلی بر عضویت امام صدر در مرکز مطالعات تاریخ ادیان (یا مجمع مطالعات اسلامی) استراسبورگ وجود ندارد. چرا که از این مرکز (فراتر از کارکرد آموزشی و پژوهشی آن در نظام آموزشی دانشگاه استراسبورگ) فعالیت علمی عمومی دیگری جز همایش سال ۱۹۶۸ و مجموعه مقالات آن (در سال ۱۹۷۰) گزارش نشده است. احتمال تداوم فعالیت این مرکز با همین نام (و تمرکز بر مطالعات تمدن سامی) و یا تغییر نام و جهتگیری آن وجود دارد.
همایش استراسبورگ، نخستین همایش شیعهشناسی در اروپا بوده است و نقطهی عزیمت و آغاز مطالعات شیعی دانشگاهی به شمار میرود.
بازخوانی مجدد مقدمهی منصوری، نشان میدهد که وی محتاطانه –اگر نگوئیم صادقانه- کوشش کرده است، در این مقدمه از دروغ بپرهیزد؛ تا راز اصلی کتاب همچنان پوشیده بماند. چرا که کتاب «مغز متفکر جهان شیعه: امام جعفر صادق (ع)» (در ۴۶۷ صفحه) نه تنها هیچ نسبتی با کتاب «تشیع امامیه» (در ۳۱۲ صفحه) ندارد؛ بلکه حتی نسبتی با مقالهی یازده صفحهای توفیق فهد با عنوان «(امام) جعفر صادق و سنت علمی عرب» ندارد. بررسی این ادعا مجالی دیگر میطلبد.
پیوندهای تکمیلی
فهرست مقالات کتاب «تشیع امامیه»
پروندهی منصوری در سایت انسان شناسی و فرهنگ (دکتر فکوهی)
صفحهی ذبیح الله منصوری در ویکی پدیا
پروندهی کتاب «امام جعفر صادق (ع) مغز متفکر جهان تشیع» در سایت خبر آن لاین
[i] سافر الإمام الصدر إلى بلدان عدة عربیة وأفریقیة وأوروبیة، وشارك فی مؤتمرات عدیدة فی العالم العربی كما فی أوروبا (جامعة ستراسبورغ فی فرنسا ۱۹۶۸م؛ مؤتمر السلام فی باریس ۱۹۷۴ م). سایت مؤسسهی امام موسی صدر در بیروت
[ii] امام صدر از سال ۱۳۴۷ به عضویت مركز اسلام شناسی استراسبورگ در آمد، و از رهگذر همفكری و ارائه سمینارهای متعدد در آن، انتشار آثار ذی قیمتی چون «مغز متفكر جهان شیعه» را زمینه سازی نمود. (سایت روایت صدر)
[iii] امام صدر با مرکز اسلام شناسی دانشگاه استراسبورگ فرانسه نیز ارتباط علمی داشتند. آیا حضرتعالی از جزئیات این ارتباط اطلاع دارید؟ – استاد: نه. من اطلاعی ندارم.
[iv] مصاحبهی آقای دکتر صادق طباطبائی با سایت روایت صدر
گویا ایشان با مركز اسلام شناسی استراسبورگ نیز همكاری داشتند؟
استاد: بله! استراسبورگ تقریبا هر سال كنفرانسهایی برگزار میكرد كه آقای صدر در اغلب آنها شركت مینمود. آقای صدر عضو مركز اسلام شناسی استراسبورگ بود و مقام خیلی برجستهای در آنجا داشت. ایشان خیلی مورد عنایت استادان و بزرگان آنجا قرار داشت. ایشان در یكی از جلسات موضوعی را پیشنهاد كرده بود كه خیلی مورد استقبال اساتید آنجا واقع شده بود. ایشان مطلبی را به طور مستند از امام صادق (ع) نقل كرده بود كه آنها در جلسهی بعد خود گفته بودند: «واقعیت آن است كه این مطلب مستند است؛ خوب است دنبال این سؤال برویم كه صادر كنندهی این مطلب به چه دانشی دسترسی داشته است كه بر اساس آن در آن زمان چنین مطالبی را عنوان نموده است! آن هم مطالبی كه امروز و بعد از گذشت ۱۳ الی ۱۴ قرن جنبهی علمی داشته و دانش روز برای آن پاسخ دارد».. داییجان میگفتند كه من میخواستم اینها از این طریق به منبع وحی برسند.
[v] ذبیح الله حکیم الهی دشتی معروف به منصوری (۱۲۷۶-۱۳۶۵) روزنامهنگار، پاورقینویس، مترجم و نویسندهی حدود پنجاه اثر در حوزههای ادبیات داستانی، تاریخ، فلسفه و دین است. شهرت او وامدار فروش پرشمار آثار و نیز شیوهی خاص نگارش اوست. سبکی که خود او آن را «ترجمهی اقتباسی» مینامد. خداوند الموت، سینوهه پزشک مخصوص فرعون، محمد (ص) پیامبری که از نو باید شناخت، …از این دست ترجمههای اقتباسی او به شمار میروند. برداشت عمومی این است که این کتابها، بیشتر پروردهی ذهن خلاق مترجم اند و ارزش و اعتبار تاریخی و علمی ندارند. روش نویسندگی او، به نوعی شرح مزجی متون (به شیوهی مرسوم حوزویان) با حذف استنادات و ارجاعات است. در این سبک ترجمه، با وفادار نماندن به چارچوب و متن مستند، بر اساس خواست مخاطب به صورت عامهفهم و عامهپسند و روایتی داستانی بازنویسی میشود؛ و با عبور از حد و مرز متعارف ترجمه، به خیانت به متن نزدیک میشود. اما مشکل آثار منصوری، فراتر از ارجاع و استناد است و در باب وجود شماری از منابع او (اعم از نویسنده و کتاب یا مقاله) تردیدهای جدی وجود دارد.
[vi] مصاحبهی آقای دکتر طباطبائی؛ پیشین.
[vii] نسخهی عربی آن با عنوان «الامام الصادق (ع) كما عرفه علماء الغرب» و «الامام جعفر الصادق عليه السلام في نظر علماء الغرب» (دمشق: دارالفاضل: ۱۹۹۵) به دست آقای دکتر نورالدین آل علی ترجمه شده است. در مقدمهی ترجمهی عربی، دو نکته به چشم می خورد: نخست، بر خلاف پارهای ادعا ها (که مترجم با وجود تمام تلاش خود به نسخهی فرانسوی آن دست نیافته است)* در مقدمهی عربی (به قلم محمد عبدالمنعم الخفاجی؛ استاد دانشگاه الازهر) به صراحت گفته شده که ترجمه بر اساس دو متن فارسی و فرانسوی صورت گرفته است؛ اما نشانی از ارجاع به منبع اصلی به زبان فرانسوی در کتاب نیست. دوم، آن که بر خلاف مقدمهی فارسی منصوری، در مقدمهی عربی نام امام موسی صدر از فهرست مشارکتکنندگان در همایش استراسبورگ حذف شده است.
نسخههای آن لاین ترجمهی عربی اول و دوم
*حجتالاسلام محمد علی مهدوی راد در مصاحبه با ابنا: یكی از علمای فاضل شیعهی كشور عراق، بعد از مواجهه با نسخهی فارسی این كتاب بدان علاقهمند شده و آن را با عنوان «الامام الصادق(ع) كما تعرفه علماء الغرب» به عربی نیز برگردانده است. این عالم عراقی به خیال اینكه این كتاب متن فرانسه دارد، با وجود تمام تلاش خود به نسخه فرانسه آن دست نیافته و از روی متن فارسی، آن را به عربی ترجمه كرده و در مقدمه خود نیز نوشته كه با وجود تلاش خود به متن فرانسه این كتاب دسترسی پیدا نكرده و فضل و فضیلت از آن نویسنده بزرگ فارسی این كتاب، یعنی آقای ذبیحالله منصوری است كه چنان ثروت عظیمی را در اختیار ما گذاشته است.
[viii] نسخهی انگلیسی با عنوان «دانشمند و فیلسوف بزرگ مسلمان؛ امام جعفر بن محمد الصادق (ع)» به دست کوکب علی میرزا از فارسی برگردانده شده است.
The Great scientist & philosopher : Imam Ja’Far Sadiq; tr. Kawkab Ali Mirza
نشانی کتاب انگلیسی بر روی سایت آمازون
[ix] نسخهی اردو نیز با عنوان «انکشافات علمی امام صادق (ع)» از سوی مؤسسهی اهل بیت پاکستان (در ۲۰۰ صفحه) منتشر شده است و در آن نام تمامی شرکتکنندگان از مقدمه حذف شده است و فقط بر روی جلد عبارت «مجموعهی تحقیقات ۲۵ عالم دانشمند» آمده است.
[x] مرحوم بازرگان وقتی کتاب “امام صادق مغز متفکر جهان تشیع” منتشر شد، چون به روش پردازیهای علمی دین هم علاقه مند بود و مطالعاتی داشت، چندین بار به مؤسسه خواندنیها (به مدیریت ذبیح الله منصوری) رفته بود. ظاهراً دفتر مرحوم منصوری هم طبقه چهارم پنجم بود که او را پیدا کند و بپرسد که مؤسسه اسلامی استراسبورگ که این همه مستشرق جمع شدند و راجع به امام صادق(ع) مطالعه کردند، آدرسی بدهید که ما فرانسه می رویم آنجا هم برویم. چند بار مراجعه کرده بود. هر بار طوری سر دوانده بود. بعد کسی گفته بود که چنین مؤسسه ای وجود ندارد. خیلی از این مستشرقین هم وجود ندارند. یا کتاب “ملا صدرا”ی هانری کربن (ترجمه منصوری) که واقعاً چنین کتابی ننوشته است. از او پرسیدند گفته بود خبر ندارم ولی تا حالا فکر می کنم بیست سی بار چاپ شده است.(منبع: وبلاگ یهودشناخت)
[xi] «حتی عنوان کتاب مغز متفکر جهان شیعه مورد نقد است و واژهی نادرست و بیهودهای است. نباید از تعبیر مغز متفکر برای مقام امامت که از جانب خدا مقرر شده است، استفاده کنیم. به نظر من حتی اینکه به امام بگوییم مغز متفکر تعبیر غلطی است و از روی نفهمی مقام امامت است. مگر امام صادق، برتراند راسل یا انیشتین است؟»
[xii] مستندات این کتاب، واقعیت ندارد و مانند برخی دیگر از کتابهای منصوری، ساخته و پرداختهی ذهن خود اوست. جمعی به نام استراسبورگ وجود نداشته و چنین دانشمندانی وجود خارجی نداشتهاند. شاید بحثی در جایی صورت گرفته و جرقهای در کشور آلمان زده شده اما آقای منصوری هم مرکز مطالعات و هم دانشمندان را در ذهن خودش درست کرده و با قلم خودش از زبان آنها صحبت کرده است. مطالبی هم که در برخی از کتابهایش و از جمله کتاب «مغز متفکر جهان شیعه» مطرح میکند از نظر علمی عجیب بوده و اثبات نشده است. مثلاً اینکه موریانهها از چند هزار کیلومتر بو میکشند و غیره، اینها را خودش درست میکند و مبنای علمی ندارد.
[xiii] این کتاب، کمتر علمی و تاریخی است و به نظر وی، این کتاب ارزش تحقیقی ندارد.
[xiv] مصاحبه با خبر آنلاین: «کتاب مغز متفکر جهان شیعه، کتاب قابل اعتنایی نیست که قابل نقد باشد. من این کتاب را نخوانده ام چون اعتقادی به آثار ذبیح الله منصوری نداشته ام. فکر نمیکنم این کتاب را جدی گرفت چرا که کاملاً ساخته و پرداختهی ذهن تخیلی مرحوم منصوری است. اکثر آثار آقای ذبیح الله منصوری به همین شکل نگاشته شده اما آثار دیگرش تأثیر منفی چندانی به جا نمی گذارد اما نباید این کتاب که مربوط به امام صادق(ع) و اعتقادات شیعیان می شود را جعل می کرد. آثار ذبیح الله منصوری تعدادی خواننده و علاقمند دارد که آن ها از این کتاب هم استقبال کرده اند. کتاب دیگر ایشان که در مورد ملاصدرا است نیز همین مشکل را دارد و نمی شود به آن اطمینان کرد و به کلی فاقد مستندات است. گفتوگو با خبر آنلاین
[xv] مصاحبه با ابنا: «متأسفانه این كتاب با همه شیرینی مطالب آن كاملاً بیپایه است. لازم است در اینجا برای روشن شدن میزان ارزش چنین آثاری خاطرهای نقل كنم: ما شاید در حدود سال ۵۲ یا ۵۳ و در دوران طلبگی خود، از جمله شاگردان مقام معظم رهبری در مشهد بودیم و مرتب به محضر ایشان میرسیدیم. در آن زمان ایشان جلسات مهم و راهنماییكننده و راهگشایی داشتند و از جمله روزی به مناسبتی فرمودند كتابهایی كه گاهی مطالب خوب، خواندنی و شنیدنی دارند، اما مؤلف آن نه منابع و مصادر و مستنداتاش را میگوید و نه خود از آنچنان شایستگی و جایگاهی برخوردار است كه مطلب را به استناد مؤلف بتوان دید و مورد استناد قرار داد و خواندن اثری كه این دو ویژگی مهم را نداشته باشد، جز اتلاف عمر حاصلی نخواهد داشت. من خود این كتاب را داشتم و آن را خوانده بودم و كتاب بسیار پرجاذبهای بود و بر روی جلد آن «مركز مطالعات اسلامی استراسبورگ» و «ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری» نقش بسته بود. در این كتاب مطالب قابل توجهی در باب زمینشناسی، فیزیولوژی، تاریخ، فقه و…درج شده بود. به یاد دارم كه در همان ایام، برخی از اهل دانش، مخصوصاً در حوزه پزشكی مقالاتی در برخی از مجلات منتشر كرده و گفتند كه آنچه در این كتاب آمده، بعضاً با یافتههای دانش پزشكی تضاد دارد. این ماجرا ادامه یافت تا اینكه بعد از انقلاب آقای ذبیحالله منصوری از دنیا رفت و پس از آن مقالات متعددی درباره آثار او و از جمله كتاب «مغز متفكر جهان شیعه؛ امام صادق(ع)» نوشته شد. در این نقد و بررسیها مشخص شد كه ایشان گاهی برای مثال یك كتاب ۱۰۰ صفحهای به زبان فرانسه را پس از ترجمه و افزودهها به یك كتاب پانصد صفحهای تبدیل میكرده است. فرق عمده كتاب «مغز متفكر جهان شیعه؛ امام صادق(ع)» با دیگر آثار این نویسنده و مترجم آن است كه همه این مطالب استناد به امام صادق(ع) دارند و همین امر حساسیت مطلب را بسیار بیشتر میكند. بنده فضلا را به كتاب «ذبیحالله منصوری» تألیف آقای جمشیدی ارجاع میدهم كه در آن سلسله مقالات نقد و بررسی آثار وی، از جمله «مغز متفكر جهان شیعه؛ امام صادق(ع)» جای گرفته است. در آن كتاب آمده است كه جعفر آقایانی چاوشی پس از جستوجوی بسیار در كشور فرانسه، كتابی با این عنوان از مركز استراسبورگ پیدا نكرده است. ذبیحالله منصوری خود در محضر آقای آقایانی چاوشی اعتراف كرده كه مطالب این كتاب را ساخته است، البته كمابیش به «السماء و العالم» از بحارالانوار و برخی از روایات طبالنبی(ص) و…مراجعه و از آنها استفاده كرده است. به همین جهت است كه زمانی یكی از فضلای قم با نام سیدمحمد صحفی كه به این كتاب علاقهمند شده و تلاش كرده بود تا بلكه بتواند محتوای آن را مستند كند، با وجود به كار بستن همهی تلاش خود، توانسته بود تنها یك جزوه ۱۲۰ صفحهای مستند از آن استخراج كند. از سال ۱۳۲۰ به این سو یكی از علمای شیراز با نام حبیبالله نوبخت كه خود از عالمان دینی بوده و كتابی نیز در تفسیر علمی قرآن نگاشته است، به همراه همگنان خود مجلهای در موضوعات مطالب علمی روز منتشر میكرد. ذبیحالله منصوری خود اعتراف كرده كه مطالب این نشریه را اخذ میكرده و در ابتدای عبارات آن «جعفر بن محمد(ع) میگوید:» را اضافه میكرده كه در نهایت مجموعه آن را با عنوان «مغز متفكر جهان شیعه» منتشر كرده است. به دلیل آنكه این كتاب گاهی مطالب شیرین دارد، از بد حادثه بسیاری از افراد در خداشناسی و غیر آن به این كتاب استناد كردهاند و از همه بدتر اینكه یكی از علمای فاضل شیعهی كشور عراق، بعد از مواجهه با نسخهی فارسی این كتاب بدان علاقهمند شده و آن را با عنوان «الامام الصادق (ع) كما تعرفه علماء الغرب» به عربی نیز برگردانده است. این عالم عراقی به خیال اینكه این كتاب متن فرانسه دارد، با وجود تمام تلاش خود به نسخه فرانسه آن دست نیافته و از روی متن فارسی، آن را به عربی ترجمه كرده و در مقدمه خود نیز نوشته كه با وجود تلاش خود به متن فرانسه این كتاب دسترسی پیدا نكرده و فضل و فضیلت از آن نویسنده بزرگ فارسی این كتاب، یعنی آقای ذبیحالله منصوری است كه چنان ثروت عظیمی را در اختیار ما گذاشته است. زمانی ما در سوریه بودیم و در آنجا كنگرهای برای امام صادق(ع) برپا شده بود كه در آنجا قصد داشتند جایزهای را برای این كتاب اختصاص دهند. بنده در آنجا به مستشار فرهنگی جمهوری اسلامی گفتم كه این كتاب دروغ و جعل و وضع است؛ این كتاب كاملاً وهن است؛ و متأسفانه هنوز نیز منتشر میشود. متولیان امر باید جلوی چاپ و انتشار این كتاب را به عنوان روشنترین مصداق جعل و كذب و وضع بر امام معصوم(ع) بگیرند.»(مصاحبه با ابنا)
[xvi] متأسفانه به این کتاب دسترسی نداشتیم.
[xvii] همان.
[xviii] منبع : نسخهی آنلاین کتاب از مجموعهی کتابهای الکترونیکی شیعه در سایت «اسلام از منظر الله»
[xix] «من مردی هستم مسلمان دارای مذهب شیعهی اثنیعشری؛ ولی تا امروز نمیدانستم چرا مذهب شیعه را به اسم مذهب جعفری خوانده اند. راجع به جعفر صادق (ع) امام ششم مذهب خود اطلاعی جز این نداشتم که او پسر امام محمد باقر (ع) است؛ و پدر امام موسی کاظم (ع). از تاریخ زندگی او به کلی بیاطلاع بودم؛ و حداکثر میدانستم در کجا متولد شد و در کجا زندگی را بدرود گفت. اما نمیدانستم در دورهی حیات چه گفت و چه کرد و به طریق اولی نمیدانستم چرا مذهب شیعه را به اسم جعفری میخوانند. مگر امام اول ما حضرت علی بن ابیطالب (ع) نیست؟ و چرا مذهب ما را مذهب علوی نخواندهاند و مذهب جعفری نامیده اند؟ وقتی کتاب امام حسین (ع) و ایران را در مجلهی خواندنیها مینوشتم و در قبال عظمت و خلوص فداکاری حسین بن علی (ع) سر تعظیم فرود میآوردم، از خود میپرسیدم آیا شایسته نبود به پاس فداکاری حسین بن علی (ع) مذهب شیعه به اسم مذهب حسینی خوانده شود؟ تا این که رسالهای از انتشارات مرکز مطالعات اسلامی در استراسبورگ به دستم رسید که راجع به امام جعفر صادق (ع) امام ششم ما بود؛ و بعد از خواندن آن رساله بر من معلوم شد چرا بین ائمهی دوازدهگانهی ما، حضرت امام جعفر صادق (ع) آن قدر برجسته شد که نام او را روی مذهب شیعه نهادند و آن را مذهب جعفری خواندند.ممکن است که خوانندهی محترم بگوید که نشناختن امام جعفر صادق (ع) از طرف تو، ناشی از قصور و کاهلی خودت می باشد؛ و اگر تو کتاب بحار تألیف مجلسی و کتاب وفیات الاعیان تألیف ابن خلکان و کتاب وافی تألیف ملا محسن فیض و کتاب کافی تألیف کلینی و یا کتاب ناسخ التواریخ تألیف لسانالملک سپهر را میخواندی، امام ششم شیعیان را به خوبی میشناختی. در جاب عرض می کنم که من عضی از کتب را که راجع به امام صادق (ع) نوشته شده، خوانده ام؛ و دیدم در اکثر آنها از اعجاز و مناقب امام ششم، صفحات زیادی وجود دارد؛ ولی ننوشتهاند چرا مذهب شیعه به اسم مذهب جعفری خوانده میشود. لیکن رسالهای که مرکز مطالعات استراسبورگ منتشر کرده، این موضوع را برای من روشن و دیدگان نابینای مرا بینا نمود؛ و به همین جهت در صدد برآمدم آن چه را که در همین رساله نوشته شده، بسط بدهم و به قدر توانائی خود امام ششم را بر مبنای تاریخ به نسل جوان ایران بشناسانم؛ چون از علمای مذهبی گذشته، تصور نمیکنم کسی از افراد عادی بداند که امام جعفر صادق (ع) چگونه مذهب شیعه یا لااقل شیعهی دوازده امامی و هفت امامی وجود نمیداشت؛ و حقشناسی نسبت به آن مرد بزرگ و دانشمند هم اقتضاء دارد که او را به کسانی که وی را از نظر تاریخی و علمی و ایدئولوژی نمیشناسند، بشناسانم.» (منصوری؛ مقدمه؛ صص ۱۵-۱۶٫)
[xx] «باید گفت که مجمع مطالعات مربوط به مسائل اسلامی در استراسبورگ –یکی از شهرهای فرانسه- اختصاص به مطالعات اسلامی ندارد؛ بلکه مجمعی است برای مطالعه در تمام ادیان جهان؛ از جمله دین اسلام. کسانی که در آن مجمع تحقیق میکنند ساکن دائمی استراسبورگ نیستند و غیر از استادان دانشگاه استراسبورگ (و عضو مجمع مربوط به مطالعه در ادیان جهان) دیگران در کشورهای دیگر به سر میبرند؛ ولی تحقیقات خود را برای دبیرخانهی مجمع، واقع در استراسبورگ میفرستند؛ و گاهی هم (بهطوری که از یکی از استادان دانشگاه استراسبورگ که زبان فارسی را در آن دانشگاه تدریس میکند شنیدم، هر دو سال یک بار) در استراسبورگ مجتمع میشوند و تبادل نظر میکنند. یکی از تحقیقاتی که از طرف دانشمندان مجمع مطالعات اسلامی استراسبورگ صورت گرفته، تحقیقی است مربوط به مذهب شیعهی دوازده امامی، که بیست و پنج تن از دانشمندان عضو مجمع استراسبورگ، در آن شرکت داشتهاند و این ناتوان قسمتی از آن تحقیقها را در کتاب «امام حسین و ایران» منعکس کردم و قسمتی از آن تحقیقها هم مربوط به حضرت امام ششم جعفر صادق (علیه السلام) است. به طوری که در مقدمهی دیگر –که در همین کتاب چاپ شده- تذکر دادهام، آن چه در این کتاب میخوانیم، ترجمهی دقیق و لفظی آن تحقیق نیست؛ بلکه من تحقیق را به شکلی تنظیم کردهام که خواندناش برای فارسی زبانان آسان باشد…»
[xxi] البته، تعارضی در این دو مقدمه در باب کتاب دیگر منصوری دیده میشود که نباید بر آن چشم پوشید. در مقدمهی اول او از دریافت رسالهای از انتشارات مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ پس از انتشار مطالب خود در باب امام حسین (ع) و ایران (در مجلهی خواندنیها) خبر میدهد؛ اما در مقدمهی دوم کتاب اخیر را نیز از مجموعهی انتشارات مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ میشمرد. در ضمن، در مقدمهی اول، او منابع تاریخی و روائی دیگری را معرفی میکند که می توانند منابع اصلی کتاب او باشند.
[xxii] Le fait religieux
[xxiii] Institut d’histoire des religions
[xxiv] Faculté des sciences historiques
[xxv] سایت دانشگاه استراسبورگ
[xxvi] GEO (Groupe d’Etudes Orientales)
[xxvii] http://geo.unistra.fr/index.php?id=3469
[xxviii] از آثار او می توان به کتاب کهانت عربی قبل از اسلام، مطالعات تاریخ و تمدن عرب (ایسیس؛ ۱۹۹۷) و مطالعات تاریخ و تمدن عربی و اسلامی (ایسیس؛ ۲۰۰۱) الهگان عرب: مطالعاتی دینی، جامعهشناختی و فولکلوریک در زادگاه اسلام (پاریس: ۱۹۸۷؛ سندباد)؛ کشاورزی نبطی: ترجمهی رسالهی عربی منسوب به ابوبکر احمد بن علی بن قیس بن المختار القصدانی معروف به ابن الوحشیة (مؤسسهی مطالعات فرانسوی دمشق)؛ کتاب الاحلام آرتمیدور افسی (ترجمهی یونانی به عربی از حنین بن اسحاق) ۱۹۶۴؛ خدایگان عربستان مرکزی در آستانهی هجرت (کتابخانهی باستانشناسی و تاریخ؛ مؤسسهی فرانسوی باستان شناسی خاورمیانه؛ ۱۹۶۸) نام برد. دو کتاب خدایان عربستان در آستانهی اسلام (ترجمهی سید محمد حسین مرعشی؛ در نگاه معاصر؛ ۱۳۸۸) و آتش در خاور نزدیک باستان (ترجمهی محمد رضا جوادی؛ در نشر ماهی) از او به فارسی برگردانده شده اند.
[xxx] Toufic Fahd, “Djafr,” in EI2 II, pp. 375-77.
[xxxi] Toufic FAHD, Ga’far as-Sâdiq et la tradition scientifique arabe
[xxxii] Etan Kohlberg
[xxxiii] Le shiisme Imamite : Quarante ans après (Hommage à Etan Kohlberg) sous le direction de Mohammad-Ali Amir-Moezzi, Meir M. Bar-Asher & Simon Hopkins ; Bibliothèque de l’école Hautes Études Sciences Sociales, N° ۱۳۷ ; Paris : Brepols, 2009.
[xxxiv] مقدمهی مدیران نشر بر کتاب«تشیع امامی: چهل سال بعد»؛ ص ۷٫
[xxxv] The Twelver Shia in modern Times: Religious culture & political history; Rainer Brunner & Werner Ende (eds.) (Leiden: Brill. 2001). Preface. p. X-XI
Xxxiv Revue de l’Occident musulman et de la Méditerranée ; ۱۹۷۰, Vol. 8. Pp. 187-189.
[xxxvii] R. Le Tourneau
[xxxviii] Centre d’études supérieures d’histoire des religions de Strasbourg
[xxxix] L’Institut d’Études Islamiques de la Faculté des Lettres de Strasbourg
[xl] http://www.persee.fr/web/revues/home/prescript/article/remmm_0035-1474_1970_num_8_1_1093
[xli] Le Shi’isme imâmite
[xlii] Université de Strasbourg. Centre de recherches d’histoire des religions)
[xliii] Presses universitaires de France (PUF)
[xliv] منبع کتابشناختی در نشانی ذیل
[xlv] استاد دانشگاه سوربن پاریس و مدیر مؤسسهی مطالعات اسلامی دانشگاه پاریس
[xlvi] Claude Cahen et contributeurs, l’élaboration de l’Islam, Paris, Presse Universitaire de France ; ۱۹۶۱٫۱۳۲ p.
[xlvii] Le Chapitre de Saint-Thomas
[xlviii] « Le shi’isme Imamite », sd. Toufic fahd. (Paris : PUF, 1970). P. 8.
[xlix] این فهرست به روایت منصوری، با حفظ غلطهای املایی آن (به ویژه نام توفیق فهد که ویراستار مجموعه و تقریباً تنها عضو استراسبورگی جمع بوده است)؛ به این ترتیب است: (به ترتیب الفبای لاتین)
آقای آرمان بل استاد دانشگاههای بروکسل و گان در بلژیک
آقای ژاک اوبن استاد دانشگاه گان
آقای روبرت برونشویک استاد دانشگاه پاریس
آقای کلود کاهن؛ استاد دانشگاه پاریس
آقای انریکو جردلی؛ استاد دانشگاه در ایتالیا و معاون فرهنگستان
آقای هانری کربن؛ استاد دانشگاه و مدیر مطالعات مربوط به علم مذهب شناسی
آقای توفیق فحل؛ استاد دانشگاه استراسبورگ
آقای فرانسیسکو گابریلی؛ استاد دانشگاه رم
پروفسور ریچارد گراملیخ؛ استاد دانشگاه در آلمان غربی
دوشیزه آن لمبتون؛ استاد دانشگاه لندن
آقای ژرار لو کنت؛ استاد دانشگاه السنهی شرقی
آقای ایوون لینان دو ویلفوند؛ مدیر تحقیقات علمی در انستیتوی پاریس
آقای ویلفرد مادلونگ؛ استاد دانشگاه شیکاگو در امریکا
آقای هانری ماسه؛ استاد دانشگاه در فرانسه
آقای حسین نصر؛ (دانشمند جوان و معروف که در موقع تحریر این سطور رئیس دانشگاه صنعتی تهران هستند)
آقای شارل پلا؛ استاد دانشگاه پاریس
آقای موسی صدر مدیر مؤسسهی علمی مطالعات اسلامی در صور واقع در لبنان
آقای ژورژو وازدا؛ استاد دانشگاه لیون در فرانسه
آقای آرنالدز؛ استاد دانشگاه لیون در فرانسه
آقای الیاش؛ استاد دانشگاه کالیفرنیا واقع در شهر لوس آنجلس در آمریکا
بان دورن هینچکلیف؛ استاد دانشگاه لندن
آقای فریتز مهیر؛ استاد دانشگاه بال در سوئیس
آقای ژوزف ماتوز؛ استاد دانشگاه فریبورگ در آلمان غربی
آقای هانس مولر؛ استاد دانشگاه فریبورگ
آقای هانس رومر؛ استاد دانشگاه در آلمان غربی
[l] مؤسسهی امام صدر در تهران نیز اسناد شرکت امام صدر در این همایش و متن یا نوار صوتی سخنان وی را در اختیار نداشت. در باب اصل مشارکت امام صدر در آن نیز اطلاعاتی فراتر از زندیگنامهی منتشر شده بر روی سایت مؤسسه نداشت.
[li] منتشر شده در سایت روایت صدر:
گویا ایشان با مركز اسلام شناسی استراسبورگ نیز همكاری داشتند؟
استاد: بله! استراسبورگ تقریبا هر سال كنفرانسهایی برگزار میكرد كه آقای صدر در اغلب آنها شركت مینمود. آقای صدر عضو مركز اسلام شناسیاستراسبورگ بود و مقام خیلی برجستهای در آنجا داشت. ایشان خیلی مورد عنایت استادان و بزرگان آنجا قرار داشت. ایشان در یكی از جلسات موضوعی را پیشنهاد كرده بود كه خیلی مورد استقبال اساتید آنجا واقع شده بود. ایشان مطلبی را به طور مستند از امام صادق (ع) نقل كرده بود كه آنها در جلسه بعد خود گفته بودند: «واقعیت آن است كه این مطلب مستند است؛ خوب است دنبال این سؤال برویم كه صادر كننده این مطلب به چه دانشی دسترسی داشته است كه بر اساس آن در آن زمان چنین مطالبی را عنوان نموده است! آنهم مطالبی كه امروز و بعد از گذشت ۱۳ الی ۱۴ قرن جنبه علمی داشته و دانش روز برای آن پاسخ دارد».. داییجان میگفتند كه من میخواستم اینها از این طریق به منبع وحی برسند.
< آیا سخنرانیهای آقای صدر در استراسبورگ قابل دسترسی هستند؟
استاد: شما مسلما میتوانید اینها را در كتابخانه دانشگاه استراسبورگ پیدا کنید. شاید این كتابخانه همین الآن به لحاظ اسناد و مآخذ مربوط به جهان تشیع از مجموعه مراكز تحقیقی دنیا كاملتر باشد؛ یعنی تا این حد قوی است! من فكر میكنم كه آقای سید هادی خسروشاهی اطلاعات كاملی در این مورد داشته باشند. به هر حال گزارش جلسات و كنفرانسهای سالانهاستراسبورگ یقینا در این كتابخانه قابل دسترسی هستند. یكی از ثمرات كنفرانسهای استراسبورگ همین كتاب «مغز متفكر جهان شیعه» است كه به فارسی ترجمه شده است.
در همین زمینه، نوشتهی آقای دکتر سید مسعود نوری (استاد دانشگاه مفید قم) در سایت روایت صدرمفید است:
[lii] Amir- Moezzi et autres (s.d) ; idem.
[liii] The twelver shia in modern Times; idem.
[liv] les communautés imâmites au Liban et en Syrie de nos jours
[lv] در این نشانی
[lvi] همان.
[lvii] « Le Shi’isme Imamite », sd. Toufic Fahd, idem. P. 5
منبع: امام صدر نیوز.