مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.

حسین ‌بن على: امام، امام سوم از امامان دوازده‌گانه شیعه امامیه و یكى از چهارده معصوم. به اتفاق همه منابع، نام و نسب او حسین‌بن علی‌بن ابی‌طالب‌بن عبدالمطلب ‌بن هاشم است. جد مادری‌اش پیامبر اكرم صلی‌اللّه علیه‌وآله‌وسلم، پدرش امیرمؤمنان على علیه‌السلام و مادرش فاطمه سلام‌اللّه علیها دختر رسول خداست (ابن‌سعد، ج 6، ص 399؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 51؛ مفید، ج 2، ص 27).

پیامبر او را به نام پسر دوم هارون، شَبیر، حسین نامید (ابن‌سعد، ج 6، ص 356ـ357؛ ابن‌حنبل، ج 1، ص 98، 118؛ دولابى، ص 99؛ كلینى، ج 6، ص 33؛ قس ابن‌سعد، همانجا؛ دولابى، ص 122، كه حسین را مشتق از حسن شمرده‌اند). بنابر برخى روایات، امام على دوست داشت كه او را حرب بنامد، اما در نام‌گذارى بر پیامبر پیشى نگرفت (رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363ش الف، ج 2، ص 25ـ26؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج1، ص427ـ 428؛ قس بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 454). بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش، جعفر طیار ــكه در آن زمان هنوز در حبشه بودــ جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به حسین تغییر داد (ابن‌حنبل، ج 1، ص 159؛ دولابى، ص 99، 121؛ طبرانى، ج3، ص 98). اما بنابر روایات شیعى، پیامبر بدواً و پیش از آنكه نامى براى او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد (براى نمونه رجوع کنید به كلینى، ج 6، ص 33ـ34؛ ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج1، ص 137ـ138؛ طوسى، 1414، ص 367؛ براى نقد محتوایى روایات دیگر رجوع کنید به قرشى، ج 1، ص 31ـ32). در برخى روایات تأكید شده است كه نامهاى حسن و حسین از اسامى بهشتى بوده و پیش از اسلام سابقه نداشته‌اند (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 1، ص 357؛ دولابى، ص 100؛ براى اقوال مشابه درباره نام‌گذارى امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام).

 

كنیه امام حسین در تمام منابع ابوعبداللّه ذكر شده (براى نمونه رجوع کنید به ابن ابی‌شیبه، ج 8، ص 65؛ ابن‌قتیبه، 1960، ص 213؛ طبرانى، ج 3، ص 94؛ مفید، همانجا)، اما خصیبى (ص 201) كنیه‌اش را نزد خاصه ابوعلى دانسته است. به امام حسین علیه‌السلام القاب فراوانى نسبت داده شده كه بسیارى از آنها با القاب برادرش، امام حسن علیه‌السلام، مشترك است (رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام). از القاب خاص امام، زكى، طیب، وفىّ، سید، مبارك (ابن ابی‌الثلج، ص 28؛ ابن‌طلحه شافعى، ج 2، ص 374)، نافع، الدلیل على ذات‌اللّه (ابن ابی‌الثلج، همانجا)، رشید، و التابع لمرضاةاللّه (ابن‌طلحه شافعى، همانجا) بوده است (براى فهرستى از القاب آن حضرت رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب، ج 4، ص 86). ابن‌طلحه شافعى (همانجا) لقب زكى را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهل‌الجنه را مهم‌ترین آنها دانسته است. در پاره‌اى از احادیث امامان شیعه نیز امام حسین علیه‌السلام با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است (براى نمونه رجوع کنید به حِمْیرى، ص99ـ100؛ ابن‌قولویه، ص216ـ219؛ طوسى، 1414، ص49ـ 50؛ مجلسى، ج 37، ص 94ـ95؛ نیز رجوع کنید به سیدالشهداء*). در برخى متون ادبى و تاریخىِ متعلق به سده‌هاى چهارم به بعد براى امام حسین لقب امیرالمؤمنین نیز یاد شده است (براى نمونه رجوع کنید به ابن‌اعثم كوفى، ترجمه فارسى، ص 802، 846؛ ناصرخسرو، ص 72ـ75، 85؛ سنایى، ص 262، 266؛ مجدخوافى، ص 22، 26، 205، 271؛ جنید شیرازى، ص 251ـ252)، كه با توجه به اینكه آن حضرت هیچگاه خلافت ظاهرى نیافت، در خور توجه است.

 

ولادت و شهادت.در اینكه زادگاه امام حسین علیه‌السلام مدینه است، اختلافى نیست (براى نمونه رجوع کنید به مفید، همانجا؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 41). سال تولد او را نیز سال سوم (رجوع کنید به كلینى، ج 1، ص 463؛ طوسى، 1401، همانجا؛ ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 392)، چهارم (ابن‌سعد، ج 6، ص 399؛ یعقوبى، ج 2، ص 246؛ دولابى، ص 102، 121؛ طبرى، ج 2، ص 555؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 51؛ مفید، همانجا)، پنجم (ابن‌عبدالبرّ، ج1، ص393) و ششم هجرى (حاكم نیشابورى، ج 3، ص177؛ ابن‌عساكر، ج 14، ص 116) ذكر كرده‌اند. روز ولادت وى، بنابر قول مشهور، سوم شعبان بوده است (مجلسى، ج 44، ص201)، اما برخى، زادروز امام را آخر ربیع‌الاول (رجوع کنید به طوسى، 1401، همانجا)، پنجم ماه شعبان (ابوالفرج اصفهانى؛ مفید، همانجاها؛ ابن‌طلحه شافعى، ج 2، ص 372) یا یكى از نخستین شبهاى ماه شعبان (ابن‌سعد؛ طبرى؛ دولابى، همانجاها) نوشته‌اند. بنابه روایتى، امام در غروب پنج‌شنبه متولد شد (ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 282؛ براى اقوال مختلف درباره روز و ماه و سال تولد امام رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 420؛ مِزّى، 1422، ج 6، ص 398ـ399). فاصله تولد امام حسین و امام حسن را شش ماه و ده روز (رجوع کنید به كلینى، ج 1، ص 464؛ ابن ابی‌الثلج، ص 8)، ده ماه و بیست و دو روز (ابن‌قتیبه، 1960، ص 158) و یك سال و ده ماه (دولابى، ص 101؛ ابن‌عبدالبرّ؛ ابن‌عساكر، همانجاها) گزارش كرده‌اند.

 

پس از تولد، پیامبر همان آدابى را براى او به جا آورد كه درباره حسن‌بن على انجام داده بود، مانند گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد و عقیقه كردن (براى تفصیل بیشتر رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام). به نوشته ابن‌سعد (ج 6، ص 400ـ401)، امّفضل (همسر عباس‌بن‌ عبدالمطلب)، به امر پیامبر، دایگى امام را برعهده گرفت و بدین ترتیب امام برادر رضاعى قُثم‌بن عباس، كه او نیز شیرخواره بود، گردید (نیز رجوع کنید به ابن‌اعثم كوفى، ج4، ص323؛ قس ابن‌حنبل، ج 6، ص 340؛ دولابى، ص 106؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 308،320، 348ـ349، كه این موضوع را به امام حسن علیه‌السلام نسبت داده‌اند). اما كلینى (ج 1، ص 465) روایاتى نقل كرده است كه بنابر آنها امام حسین علیه‌السلام از هیچ زنى، حتى مادرش فاطمه زهرا علیها السلام، شیر نخورد.

 

امام حسین علیه‌السلام در دهم محرّمِ (روز عاشورا) سال 61 هجرى در سرزمین نینوا (كربلا) در عراق به شهادت رسید (ابن‌سعد، ج6، ص441؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص512؛ طبرى، ج 5، ص 394،400؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 41ـ42؛ قس طبرى، ج 5، ص 394، كه بنابر روایتى شهادت امام را در ماه صفر دانسته است؛ ابن ابی‌الثلج، همانجا، كه سال شهادت را شصتم هجرى ذكر كرده است).

 

روز شهادت امام را جمعه (رجوع کنید به ابن‌سعد، همانجا؛ طبرى، ج 5، ص 422؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، 1401، همانجاها)، شنبه (طبرى؛ ابوالفرج اصفهانى؛ طوسى، 1401، همانجاها)، یكشنبه (دولابى، ص 133) و دوشنبه (كلینى؛ طوسى، 1401، همانجاها) گزارش كرده (نیز رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، همانجا) و در این میان روز جمعه را قول صحیح و مشهور شمرده‌اند (رجوع کنید به مسعودى، تنبیه، ص 303؛ ناطق‌بالحق، ص 11). ابوالفرج اصفهانى (همانجا) قول شهادت امام در روز دوشنبه را قولى شایع میان مردم دانسته و آن را از نظر محاسبات تقویمى مردود شمرده است (نیز رجوع کنید به ناطق‌بالحق، همانجا).

 

سن امام را به هنگام شهادت 56 سال و پنج ماه (رجوع کنید به ابن‌سعد؛ ابوالفرج اصفهانى، همانجاها؛ نیز رجوع کنید به ابن‌قتیبه، 1960، ص 213؛ بلاذرى، 1996ـ2000؛ یعقوبى، همانجاها؛ طبرانى، ج3، ص115، كه سن امام را 56 سال نوشته‌اند)، 57 سال و پنج ماه (فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، همانجا؛ نیز رجوع کنید به كلینى، ج1، ص :463 57 سال و چند ماه؛ ابن‌ابی‌الثلج؛ مسعودى، تنبیه، همانجاها: 57 سال) و 58 سال (ابن‌سعد؛ ابن‌قتیبه، 1960، همانجاها؛ طبرانى، ج3، ص98ـ99، 103، 105؛ طوسى، 1401، همانجا) ذكر كرده‌اند (براى اقوال گوناگون درباره سن امام به هنگام شهادت ‌و روز و ماه‌ و سال‌آن رجوع کنید به مزّى،1422 ، ج6،ص445ـ446).

 

سوانح حیات

 

پیش از امامت. ابن‌سعد (ج 6، ص 399) امام حسین علیه‌السلام را در زمره واپسین طبقه (طبقه پنجم) از اصحاب رسول خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم ــكه به هنگام وفات آن حضرت خردسال بودند و در هیچ جنگى او را همراهى نكردندــ یاد كرده است. قریب به هفت سال از زندگانى امام در زمان حیات پیامبر گذشت (رجوع کنید به ابن ابی‌الثلج، همانجا؛ دلائل‌الامامة، ص 177). پیامبر او و برادرش را بسیار گرامى می‌داشت، چنان‌كه آن دو را بر سینه خود می‌نشاند و در همان حال با مردم سخن می‌گفت (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 401) و گاهى آن دو را بر دوش خود می‌نهاد (ابن‌ماجه، ج 1، ص 216؛ طبرانى، ج 3، ص 65)، بنا به نقلى، روزى پیامبر بر بالاى منبر سخنرانى می‌كرد و چون آن دو را دید از منبر پایین آمد و ایشان را در آغوش گرفت (ابن‌حنبل، ج 5، ص 354؛ ابن‌ماجه، ج 2، ص 1190؛ ترمذى، ج 5، ص 324). اما مهم‌ترین رخداد دوران كودكى امام، شركت در مباهله* و معرفى او و برادرش به عنوان مصداق «ابناءَنا» (رجوع کنید به آل‌عمران: 61؛ براى بیان امام رضا علیه‌السلام درباره این آیه رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363الف، ج 1، ص 231ـ232) بود (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 406ـ407؛ مسلم‌بن حجاج، ج 7، ص 120ـ121؛ ابن‌بابویه، 1363ش الف، ج 1، ص 85؛ مفید، ج 1، ص 168؛ براى اقوال مشابه درباره امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام).

 

بنابه گزارشى، امام حسین علیه‌السلام در كودكى به خلیفه دوم، كه بر منبر پیامبر نشسته بود، اعتراض كرد و خلیفه نیز خطبه خود را نیمه‌كاره رها كرد و از منبر به زیر آمد (ابن‌شبّه نمیرى، ج 3، ص 798ـ799). همچنین روایت شده است كه خلیفه دوم سهم بیت‌المال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را، به سبب قرابت آنان با رسول خدا، همانند سهم حضرت على علیه‌السلام و اهل بدر قرار داده بود (ابن‌سعد، ج 6، ص 407). در برخى منابع تاریخى از حضور امام حسین علیه‌السلام به اتفاق برادرش در فتح طبرستان به سال 29 هجرى یاد شده است (رجوع کنید به بلاذرى، 1407، ص 467؛ طبرى، ج 4، ص 269؛ درباره این گزارش رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام).

 

در زمان خلافت عثمان، امام حسین به هنگام تبعید ابوذر به ربذه، در كنار پدر و برادرش امام حسن او را مشایعت كرد (مسعودى، مروج، ج 3، ص 84؛ ابن ابی‌الحدید، ج 8، ص 253؛ براى سخن وى خطاب به ابوذر رجوع کنید به مجلسى، ج 22، ص 412ـ413). به روایتى، در شورش برضد عثمان، امام حسین، به توصیه امام على، همراه با برادرش كوشید عثمان را از خطر محفوظ دارد (نعیم‌بن حمّاد، ص 84ـ85) و به نقلى، در این واقعه مجروح شد (ابن‌شبّه نمیرى، ج 3، ص 1131؛ قس ابن‌قتیبه، 1410، ج 1، ص 58، 62؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 89، كه این مجروح شدن را به امام حسن علیه‌السلام نسبت داده‌اند). امام حسین در جنگهاى دوره خلافت امام‌على نیز حضور داشت (رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج2، ص187، 213، 246، 323؛ مسعودى، مروج، ج 3، ص 104ـ114، 136) و در جنگ صِفّین خطبه‌اى در تحریض به جهاد خواند (رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 114ـ115). همچنین امام على، امام حسین را پس از امام حسن علیهم‌السلام متولى صدقات (موقوفات) خود قرار داد (ابن‌شبّه نمیرى، ج 1، ص 227؛ نهج‌البلاغة، نامه 24). به نقلى، امام حسین به هنگام شهادت پدر، براى انجام دادن مأموریتى كه على علیه‌السلام به او داده بود، در مدائن بود و با نامه امام حسن علیه‌السلام از موضوع آگاه شد (بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 356، قس ج 2، ص 357). امام حسین در مراسم تجهیز و خاك‌سپارى پدر حاضر بود (رجوع کنید به ابن‌قتیبه، 1410، ج 1، ص 181؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 355ـ 356؛ مفید، ج1، ص25؛ مجلسى، ج42، ص235، 294ـ 295).

 

در دوره امامت امام حسن‌علیه‌السلام، كه حدود ده سال به طول انجامید (رجوع کنید به ابن ابی‌الثلج، همانجا؛ دلائل الامامة، ص 159، 177)، امام حسین همراه و همگام برادر بود. با اینكه طبق برخى منابع تاریخى، امام حسین با واگذارى خلافت به معاویه مخالف بود (رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 393، 456؛ ابن‌اعثم كوفى، ج 4، ص 289ـ290) و حتى پس از صلح امام حسن، با معاویه بیعت نكرد (ابن‌اعثم كوفى، ج 4، ص 292)، پس از وقوع صلح به این مصالحه ملتزم بود. حتى وقتى برخى شیعیان از او تقاضا كردند پیمان را بشكند و با معاویه بجنگد، به آنان امر كرد كه تا زمان مرگ معاویه منتظر بمانند (رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 457ـ458). ابن‌سعد (ج 6، ص 410ـ415) از امام باقر علیه‌السلام روایت كرده كه امام حسن و امام حسین، در نماز به مروان ــكه منصوب از جانب معاویه بودــ اقتدا می‌كردند و حال آنكه حسین‌بن‌على با وى برخوردهاى تند داشت؛ ضمن آنكه، تقیه‌اى هم در كار نبود. اما این روایت با شمار زیادى حدیث در منابع شیعه كه از اقتدا به غیر معتقدان به عقاید صحیح و نیز اقتدا به شخص فاسق نهى كرده‌است، سازگار نیست (رجوع کنید به حرّ عاملى، ج8، ص 309ـ318). مواجهه قاطع و صریح امام با مروان به هنگام اهانت به مادرش فاطمه سلام‌اللّه‌علیها نیز گزارش شده است (رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 23). همچنان كه در برابر سبّ امام على علیه‌السلام از سوى امویان، به‌شدت واكنش نشان می‌داد (ابن‌سعد، ج6، ص409ـ410، 415؛ براى گزارش برخورد متفاوت امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به همانجاها؛ نیز رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام). در كل، گزارش منابع نشان می‌دهد كه امام حسین در زمان امامتِ امام حسن آشكارتر از برادر در برابر بنی‌امیه موضع می‌گرفت و علنآ با آنان مخالفت می‌كرد (براى نمونه رجوع کنید به همان، ج6، ص414ـ415). با این حال، به‌رغم برخى اختلافهاى ظاهرى در رفتار امام حسن و امام حسین علیهماالسلام (رجوع کنید به همان، ج 6، ص 413؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 2، ص 174)، غیر از توضیحى كه از منظر عقیده امامتِ منصوص مطرح می‌شود، از نظر تحلیل تاریخى نیز وحدت رویه كلى آن دو قابل اثبات است (نمونه‌اى از این هماهنگى در مراسم خاكسپارى امام حسن گزارش شده است رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام). امام حسین پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام، با وجود افرادى كه به سن از وى بزرگ‌تر بودند، شریف‌ترین فرد از خاندان هاشم به شمار می‌رفت (رجوع کنید به یعقوبى، ج 2، ص 226؛ نیز رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 409، كه از احترام خاص ابن‌عباس به وى سخن گفته است) و در امور خویش با او مشورت می‌كردند و نظر او را بر رأى دیگران ترجیح می‌دادند (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 414ـ415).

 

 

امامت در دوران خلافت معاویه. پس از وفات امام حسن علیه‌السلام، مردم كوفه براى قیام برضد معاویه به امام حسین علیه‌السلام نامه نوشتند، اما امام ضمن آنكه مشروعیت حكومت معاویه بر مسلمانان را رد كرد و بر جهاد با ظالمان تأكید نمود، از قیام دورى گزید و آن را به پس از مرگ معاویه موكول كرد (همان، ج 6، ص 422ـ423؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 458ـ459؛ مفید، ج 2، ص 32). معاویه نیز از قیام امام بیم داشت و پس از شهادت امام حسن از امام خواست كه از قیام بپرهیزد و امام پایبندى خود را به عهدنامه صلح به وى یادآورى كرد (ابن‌سعد، همانجا؛ قس بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 459ـ460). معاویه نیز به تعهد مالى سالیانه خود ادامه داد (بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 460).

 

معاویه خود به‌خوبى از میزان نفوذ امام حسین علیه‌السلام در مدینه آگاه بود، چنان‌كه به فردى از قریش گفته بود هرگاه حلقه‌اى از جمعیت در مسجدالنبى دیدى كه سخن هزلى در آن نیست، آن حلقه حسین است (ابن‌سعد، ج 6، ص 414). زمانى كه معاویه براى یزید بیعت می‌گرفت، امام از معدود كسانى بود كه بیعت با یزید را نپذیرفت و در خطابه‌اى قاطع معاویه را محكوم كرد (همان، ج 6، ص 422؛ یعقوبى، ج 2، ص 228؛ ابن‌اعثم كوفى، ج 4، ص 337ـ339، 342ـ343؛ طبرى، ج 5، ص 303) و، برخلاف دیگر افراد بنی‌هاشم، هدیه معاویه را نیز قبول نكرد (ابن‌اعثم كوفى، ج 4، ص 339). معاویه نیز، با توجه به جایگاه امام، به یزید توصیه كرده بود كه با امام مدارا كند و در صدد بیعت گرفتن از امام نباشد (ابن‌سعد، ج 6، ص 423؛ طبرى، ج 5، ص 322؛ ابن‌اعثم كوفى، ج 4، ص 349ـ350؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 215ـ216).

 

امامت در دوران خلافت یزید رجوع کنید به كربلا*، واقعه شمایل و سیره. در بیشتر منابع حدیثى و تاریخى و رجالىِ كهن از شباهت حسین‌بن على به پیامبر اكرم سخن گفته شده (رجوع کنید به بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 366، 453؛ دولابى، ص 104؛ طبرانى، ج 3، ص 95؛ ناطق‌بالحق، ص 11؛ مفید، ج 2، ص 27) و در یك روایت، امام حسین شبیه‌ترین فرد به پیامبر وصف شده است (رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 3، ص 261؛ بخارى، ج 4، ص 216؛ ترمذى، ج 5، ص 325). بنابر روایتى دیگر از امام على، آن حضرت فرزندش حسین را شبیه‌ترین فرد به خود از نظر خُلق و خو و رفتار، دانسته است (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 413؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج 2، ص 123).

 

امام حسین علیه‌السلام سپید چهره بود (ناطق‌بالحق، همانجا). گاه عمامه‌اى از خز (طبرانى، ج 3، ص 101) و گاه عمامه‌اى سیاه بر سر می‌گذاشت (ابن‌سعد، ج 6، ص 415؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 6، ص 46؛ طبرانى، ج 3، ص 100). موى سر و محاسن خود را خضاب می‌نمود (ابن‌سعد، ج 6، ص 413ـ 417؛ ابن ابی‌شیبه، ج 6، ص 3، 15). نقش دو انگشترى او یكى «لااله‌الّااللّه، عُدَّةٌ للِقاءاللّه» و دیگرى «ان‌اللّه بالغٌ اَمْرَه» بود (كلینى، ج 6، ص 473ـ474؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 193، 194، 543).

 

امام حسین علیه‌السلام 25 بار، همراه با نزدیكانش، پیاده حج گزارد (ابن‌سعد، ج 6، ص 410؛ طبرانى، ج 3، ص 115؛ ابن عبدالبرّ، ج 1، ص 397). با مسكینان می‌نشست، دعوت آنان را می‌پذیرفت و با آنان غذا می‌خورد و آنان را نیز به خانه خود دعوت می‌كرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمی‌كرد (ابن‌سعد، ج 6، ص 413). دشمنان امام نیز به فضائل او معترف بودند، چنان كه معاویه می‌گفت كه حسین همچون پدرش على اهل غدر و حیله نیست (ابن‌اعثم كوفى، ج 3، ص 40) و عمروبن عاص او را محبوب‌ترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان می‌دانست (ابن‌سعد، ج 6، ص 408؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 7، ص 269).

 

او همواره احترام برادرش، امام حسن علیه‌السلام، را پاس می‌داشت و در برابرش سخن نمی‌گفت، چنان‌كه محمدبن حنفیه با امام حسین چنین برخورد می‌كرد (رجوع کنید به مجلسى، ج 43، ص 319؛ نیز براى روایتى دیگر درباره احترام امام‌حسین به امام حسن علیه‌السلام رجوع کنید به بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 481؛ و براى احترام محمدبن حنفیه به امام‌حسین رجوع کنید به ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 74). امام بسیار بخشنده بود و در مدینه به جود و كرم شناخته شده بود (رجوع کنید به ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 73). اگر سائلى از او درخواست می‌كرد و امام در حال نماز بود، نمازش را كوتاه می‌كرد و هر چه در اختیار داشت، به او می‌داد (ابن‌عساكر، ج 14، ص 185). او غلامان و كنیزانش را در قبال خوش‌رفتاریشان آزاد می‌كرد. به نقلى، كنیزى را كه معاویه همراه با اموال و لباسهاى فراوانى برایش هدیه فرستاده بود، در ازاى خواندن آیاتى از قرآن و سرودن شعرى درباره فناى دنیا و مرگ انسانها آزاد كرد و اموال را بدو بخشید (ابن‌عساكر، ج 70، ص 196ـ197؛ براى موارد مشابه رجوع کنید به ابن‌حزم، ج 8، ص 515؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 476). حتى یك‌بار یكى از غلامانش كار ناشایستى كرد كه درخور عقاب بود ولى چون غلام آیه «والعافین عن‌الناس» را خواند، او را بخشید، سپس غلام گفت : «واللّه یحب‌المحسنین»، و امام او را در راه خدا آزاد كرد (بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 478ـ479). دَین اسامةبن زید را، كه در بستر بیمارى افتاده و از پرداختش عاجز مانده بود، از جانب او پرداخت (ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 72ـ73). بنابه روایتى، زمین و اشیایى را كه به او ارث رسیده بود، پیش از دریافت آن بخشید (قاضى نعمان، ج 2، ص 339). دیه مردى را در ازاى پاسخ به سه پرسش به طور كامل پرداخت و انگشتری‌اش را نیز بدو عطا كرد (مجلسى، ج 44، ص 196؛ نیز رجوع کنید به ابن ابی‌الدنیا، ص 140؛ كلینى، ج 4، ص 47؛ ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 135ـ136، درباره بخشش حسنین علیهماالسلام). كرم او به حدى بود كه زن و مردى یهودى به سبب این خلق نیكوى او مسلمان شدند (ابن شهرآشوب، ج 4، ص 83). او به آموزگار فرزندانش مال و لباس بسیار اعطا كرد و دهانش را از دُرّ پركرد، در حالى كه می‌گفت این جبران‌كننده تعلیم تو نیست (همان، ج 4، ص 73ـ74). درباره حلم امام گفته‌اند كه وقتى مردى شامى به او و پدرش ناسزا گفت، از او درگذشت و او را مورد لطف قرار داد (رجوع کنید به ابن‌عساكر، ج 43، ص 224ـ225). گفته شده است اثر انبان آذوقه‌اى كه براى ایتام و مساكین بر پشتش حمل می‌كرد، در روز شهادت آشكار بود (ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 73).

 

امامت. نص و تعیین الهى، به اعتقاد شیعه، از جمله شروط اساسى و ضرورى براى اثبات امامت هر امامى است. این نص درباه امام حسین علیه‌السلام نیز به طرق مختلف وارد شده است. از آن جمله است حدیث مشهورى از پیامبر كه بر امامت حسنین دلالت دارد (رجوع کنید به قاضى نعمان، ج 1، ص 37؛ ابن‌بابویه، 1385ـ1386، ج 1، ص 211؛ خزاز رازى، ص 117؛ مفید، ج 2، ص 30؛ نیز رجوع کنید به حسن‌بن على*، امام). افزون بر این، احادیثى از پیامبر رسیده است كه در آنها به تعداد امامان و امامت امام على، امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام و نُه تن از فرزندان حسین‌بن على تصریح شده است (براى نمونه رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 257ـ258؛ خزاز رازى، ص 13ـ14، 23، 28ـ29، و جاهاى دیگر؛ نیز براى روایاتى مشابه از امام على و امام حسن علیهماالسلام رجوع کنید به خزاز رازى، ص 217، 221ـ223). دلیل دیگر، وصیت امام حسن درباره جانشینى امام حسین پس از وى و سفارش به محمد حنفیه به پیروى از آن حضرت است (رجوع کنید به ابن‌اعثم كوفى، ج 4، ص 319؛ كلینى، ج 1، ص 301ـ302؛ خزاز رازى، ص 229؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 421ـ423؛ نیز براى اعتراف محمد حنفیه به امامت آن حضرت رجوع کنید به همان، ج 1، ص 423). مفید (ج 2، ص 30ـ31) بر آن است كه با توجه به ادله مذكور، امامت امام حسین علیه‌السلام ثابت و قطعى است گرچه آن حضرت، به سبب تقیه و التزام به صلح و ترك مخاصمه (هُدْنه)، آشكارا به امامتِ خود دعوت، نكرد؛ اما پس از مرگ معاویه و اتمام دوره ترك مخاصمه، امامت را علنى كرد (نیز رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 423ـ424).

 

علم به جمیع شئون و معارف دین به شكل تام و كامل نیز از لوازم امامت است؛ از این‌رو، امام على علیه‌السلام از او، همچنان كه از امام حسن، خواست براى مردم سخنرانى كند تا بعدها قریشیان او را به نداشتن علم منسوب نكنند (رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1417، ص 425؛ همو، 1357ش، ص 307ـ308). شاهد آن اقوالى از صحابه درباره مقام علمى آن حضرت و تقاضاى افتاء از اوست (براى نمونه رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1357ش، ص 80؛ ابن‌عساكر، ج 14، ص 174، 180، 183ـ184). به برخى سخنان خود امام حسین علیه‌السلام درباره امامت خویش (رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1363ش الف، ج 1، ص 68؛ خزاز رازى، ص 230ـ234) و نیز پاره‌اى معجزات و كرامات كه به دست آن حضرت تحقق یافت نیز در اثبات امامت وى استناد شده است (رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1417، ج 1، ص 423؛ براى نمونه رجوع کنید به صفار قمى، ص 291؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 537؛ طوسى، 1401، ج 5، ص 470؛ قطب‌راوندى، ج 1، ص 245ـ246؛ دلائل الامامة، ص 181ـ183، 186، 188ـ189؛ ابن‌عساكر، ج 14، ص 82؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 57، 59ـ60؛ مجلسى، ج 44، ص 185ـ186؛ هاشم‌بن سلیمان بحرانى، ج 2، ص 83ـ230؛ نیز رجوع کنید به حبابه والبیه*). گفتنى است گاه در انتساب پاره‌اى از كرامات یا فضایل یا برخى افعال، بین امام حسن و امام حسین علیهماالسلام خلاصه شده است.

 

فضائل و مناقب. در منابع حدیثى شیعه و سنّى مناقب و فضائلى خاص درباره امام حسین علیه‌السلام، از زمان ولادت تا شهادت آن حضرت، نقل شده است. از جمله گفته شده است كه دوران «حمل» وى شش ماه بود كه نظیر آن پیشتر تنها درباره عیسی‌بن مریم یا یحیی‌بن زكریا رخ داده بود (رجوع کنید به كلینى، ج 1، ص 465؛ ابن‌بابویه، 1385ـ1386، ج 1، ص 206؛ دلائل الامامة، ص177؛ نیز رجوع کنید به ابن‌بابویه،1363ش ب، ج1، ص461؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 92). هنگام ولادت او جبرئیل به همراه هزار فرشته از آسمان فرود آمدند تا ولادتش را به پیامبر تبریك گویند (كلینى، ج 1، ص 464؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 282ـ284؛ دلائل‌الامامة، ص 190؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 82) و آنگاه جبرئیل پیامبر را از شهادت وى به دست امت مسلمان و نیز تداوم امامت در نسل او آگاه كرد (كلینى، همانجا؛ نیز براى تفصیل بیشتر رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 205ـ210؛ براى تشبیه تداوم امامت از صلب امام حسین نه برادرش حسن علیهماالسلام به ماجراى هارون و موسى رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 305؛ براى فهرستى از روایاتى درباره اِخبار پیامبر از شهادت امام حسین علیه‌السلام رجوع کنید به عبداللّه‌بن نوراللّه بحرانى، ج 17، ص 113ـ133). جبرئیل مشتى از خاك كربلا را نیز براى پیامبر آورد و این خاك بعدها نزد امّسلمه بود و او از تغییر رنگ آن در روز عاشورا، از شهادت نواده پیامبر با خبر شد (ابن‌سعد، ج 6، ص 417ـ419؛ ابن‌حنبل، ج6، ص294؛ ابن‌قولویه، ص132؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص63).

 

در روایات فراوانى پیامبر اصحابش را از شهادت فرزندش حسین آگاه كرده بود (براى نمونه رجوع کنید به صفار قمى، ص 68؛ كلینى، ج 1، ص 209؛ ابن‌قولویه، ص 143ـ148؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 89). به جز پیامبر، امام على و امام حسن علیهما السلام نیز از ماجراى شهادت آن حضرت خبر داده بودند (رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 142؛ ابن‌سعد، ج 6، ص 419ـ420؛ ابن‌قولویه، ص 149ـ156؛ ابن‌بابویه، 1417، ص 177ـ178، 196ـ197؛ همو، 1363ش ب، ج 1، ص 259ـ260، ج 2، ص 532ـ535؛ مفید، ج 1، ص 330ـ331؛ ابن ‌شهر آشوب، ج 4، ص 93ـ94؛ براى تفصیل مآخذ روایى در منابع اهل‌سنّت رجوع کنید به امینى، ص 49ـ150). چنان‌كه خداوند انبیاى پیشین را از شهادت امام آگاه ساخته بود (براى فهرستى از این روایات رجوع کنید به عبداللّه‌بن نوراللّه بحرانى، ج 17، ص 101ـ112).

 

درباره حوادث روز عاشورا و پس از شهادت آن حضرت و نیز عقوبت كسانى كه در شهادت امام دست داشتند، نیز امور معجزه‌آسایى نقل شده است (رجوع کنید به كربلا*، واقعه). از جمله گفته‌اند خدا در روز عاشورا چهارهزار فرشته‌اى را كه در جنگ بدر به یارى پیامبر فرستاده بود، به سوى او فرود آورد و امام مخیر شد كه از بین پیروزى و دیدار با پیامبر یكى را برگزیند و او ترجیح داد به لقاى پیامبر نایل شود. این فرشتگان به امر خدا تا روز قیامت بر مزارش گریه می‌كنند و براى زائران دعا و طلب بخشش می‌كنند (رجوع کنید به ابن‌قولویه، ص171ـ172، 354؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 672؛ دلائل‌الامامة، ص 178).

 

در منابع حدیث و تفاسیر شیعه نیز آیاتى از قرآن درباره امام حسین علیه‌السلام تأویل یا تطبیق (در این‌باره رجوع کنید به جرى و انطباق*) شده است. از جمله آیه 15 سوره احقاف كه در آن از مادر باردارى سخن گفته شده است كه با رنج كودك خویش را حمل می‌كند و با درد او را به دنیا می‌آورد. این آیه ناظر به فاطمه زهرا سلام‌اللّه‌علیها دانسته شده كه در دوران حمل فرزندش خبر شهادت او را از پیامبر از طریق جبرئیل شنید و غمگین شد (رجوع کنید به كلینى، ج 1، ص 464؛ ابن‌قولویه، ص 122؛ ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 206؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 57؛ نیز رجوع کنید به قمى، ج 2، ص 297). همچنین حروف مقطعه ابتداى سوره مریم (كهیعص) در اشاره به واقعه كربلا تأویل شده است كه خداوند پس از آنكه اسامى پنج تن را به زكریاى نبى آموخت، رمزش را براى وى آشكار كرد (قمى، ج 2، ص 48؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 2، ص 461؛ همو، 1361ش، ص22؛ دلائل الامامة، ص 513ـ514؛ احمدبن‌على طبرسى، ج 2، ص 272ـ 273؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 92؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1408، ذیل آیه). گفته شده است زكریا وقتى از ماجراى شهادت امام حسین علیه‌السلام آگاه شد از خداوند خواست تا فرزندى به وى عطا كند كه سرنوشتى مشابه حسین داشته باشد و خداوند یحیى را به او داد كه مدت حملش شش ماه بود و همچون حسین به شهادت رسید (ابن‌بابویه، 1363شب؛ دلائل‌الامامة؛ احمدبن على طبرسى؛ ابن‌شهرآشوب، همانجاها). همچنین آیات 6 سوره احزاب (رجوع کنید به كلینى، ج 1، ص 287ـ288؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 323، ج 2، ص 414؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 54؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 1، ص 251، ج 2، ص 72) و 28 سوره زخرف (ابن‌بابویه، 1385ـ 1386، ج 1، ص 207؛ همو، 1363ش ب، ج 1، ص 323، ج 2، ص 359، 415، 417؛ ابن‌شهرآشوب، ج 4، ص 53ـ54؛ نیز رجوع کنید به فضل‌بن حسن طبرسى، 1408؛ طباطبائى، ذیل آیه) در اشاره به تداوم امامت از نسل امام حسین علیه‌السلام تفسیر شده‌اند. برخى از آیات قرآن نیز ناظر به قیام و شهادت آن حضرت دانسته شده‌اند، از جمله آیه 77 سوره نساء (رجوع کنید به كلینى، ج 8، ص 330؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 1، ص 258، ج 2، ص 235)، آیه 33 سوره اسراء (كلینى، ج 8، ص 255؛ ابن ‌قولویه، ص 135؛ نیز رجوع کنید به عیاشى، ج 2، ص 290؛ كوفى، ص 240) و آیات 27 تا 30 سوره فجر (قمى، ج 2، ص 422؛ مجلسى، ج 24، ص 93؛ نیز رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1368ش، ص 123؛ فضل‌بن حسن طبرسى، 1408، ج 10، ص 730، كه سوره فجر سوره امام حسین علیه‌السلام شمرده شده است). براى زیارت امام حسین فضیلتهاى بسیارى ذكر شده و در احادیث منقول از پیامبر و امامان شیعه بر آن تأكید بسیار گردیده است (براى روایات فضیلت زیارت امام حسین و زیارت‌نامه‌هاى آن حضرت رجوع کنید به علوى شجرى، ص 28ـ94؛ ابن‌قولویه، ص 220، 439؛ طوسى، 1401، ج 6، ص 42ـ 69)، همچنان‌كه براى تربت آن حضرت فضائل بسیارى یاد كرده‌اند (رجوع کنید به تربت*).

 

سخنان امام.از امام حسین علیه‌السلام سخنان زیادى بر جاى نمانده، كه مهم‌ترین علت آن، وضع خاص جهان اسلام در آن دوره و تنگناهاى شدیدى بوده كه نظام حاكم اموى، هم براى عترت پیامبر و هم براى شیعیانشان، ایجاد می‌كرده است. به جز خطبه‌ها و سخنان امام در ماجراى قیام عاشورا (براى مجموعه‌اى از این اقوال رجوع کنید به روائع‌الحكمة، ص 272ـ311؛ نجمى، 1378ش)، برخى سخنان پراكنده از آن حضرت در متون كهن اهل‌سنّت و شیعه هست، از جمله سخنان حكمت‌آمیزى از امام درباره اصناف خلق (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 412؛ براى فهرستى از سخنان حكیمانه و مواعظ منقول از امام رجوع کنید به عطاردی‌قوچانى، ج 3، ص 143ـ152، 262ـ311). همچنین است سخن مشهور آن حضرت در تأكید بر آزادگى، خطاب به سپاه اموى هنگامى كه قصد حمله به خیام امام را داشتند و آن حضرت توان مقابله نداشت، با این مضمون كه اگر دین ندارید، دست كم آزاده باشید (براى نقلهاى گوناگون آن رجوع کنید به دینورى، ص 300؛ ابن‌اعثم كوفى، ج 5، ص 117؛ طبرى، ج 5، ص 450؛ ابوالفرج اصفهانى، ص 79؛ ابن‌طاووس، 1417، ص 71).

 

برخى از دعاهاى امام حسین علیه‌السلام در منابع كهن نقل شده است (براى نمونه رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 413؛ ابن‌ابی‌شیبه، ج 2، ص 200، ج 7، ص 113؛ حمیرى، ص 157ـ 158). از مشهورترین آنها، دعاى عرفه است كه متنى طولانى دارد و از ادعیه مشهور شیعه به شمار می‌رود و مضامین عرفانى بلندى در آن دیده می‌شود (رجوع کنید به ابن‌طاووس، 1414ـ1415، ج 2، ص 74ـ87؛ نیز رجوع کنید به حكمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام، ج 1، ص 508ـ547؛ براى مجموعه‌اى از دعاهاى مروى از امام حسین رجوع کنید به همان، ج 1، ص 486ـ592).

 

روایاتى از امام در موضوعات اعتقادى، غالبآً در منابع شیعى، نقل شده است، از جمله درباره توحید (رجوع کنید به ابن‌بابویه، 1385ـ1386، ج1، ص9؛ ابن‌شعبه، ص 244ـ245؛ ابن‌عساكر، ج 14، ص 183ـ184)، امامت (صفار قمى، ص 32؛ كلینى، ج 1، ص 398ـ399)، مناقب اهل‌بیت (برقى، ج 1، ص 61؛ صفار قمى، ص 472؛ طوسى، 1414، ص 253ـ254؛ احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 22ـ23)، غیبت (ابن ابی‌زینب، ص 213؛ ابن‌بابویه، 1363ش ب، ج 1، ص 264ـ269، 316ـ 318؛ طوسى، 1411، ص 190ـ191)، ویژگیهاى شیعه (برقى، ج 1، ص 147، 163ـ164؛ عیاشى، ج 1، ص 185) و صفات مؤمن (ابن‌بابویه، 1417، ص 200؛ مجلسى، ج 71، ص 315). پاره‌اى مناظرات و احتجاجات نیز از آن حضرت نقل شده كه مشتمل بر اثبات حقانیت و فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام است (رجوع کنید به احمدبن على طبرسى، ج 2، ص 13ـ26). روایاتى نیز درباره فضائل قرآن (رجوع کنید به كلینى، ج 2، ص 611ـ613) و تفسیر پاره‌اى آیات در شأن اهل‌بیت (رجوع کنید به عیاشى، ج 2، ص 337ـ338؛ كلینى، ج 8، ص 244ـ245؛ ابن‌بابویه، 1362ش، ج 1، ص 42ـ 43؛ همو، 1357ش، ص 90ـ91؛ حسكانى، ج 1، ص 560) از آن حضرت وارد شده است.

 

از امام حسین علیه‌السلام، روایاتى در برخى ابواب فقه نیز نقل شده است (براى نمونه رجوع کنید به صنعانى، ج 3، ص 532ـ533، ج 4، ص 214؛ ابن ابی‌شیبه، ج 1، ص 355، ج 2، ص 200، ج 7، ص 388، 619؛ عطاردی‌قوچانى، ج 3، ص 220ـ260). در موضوعات اخلاقى نیز احادیثى از امام حسین علیه‌السلام نقل كرده‌اند (براى نمونه رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب، ج 4، ص 81؛ بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 474).

 

اشعارى نیز به امام منسوب است كه معروف‌ترین آنها ابیاتى است كه امام درباره محبت خود به دخترش سكینه و مادر سكینه، رباب، سروده است (رجوع کنید به ابن‌سعد، ج 6، ص 400؛ ابن‌قتیبه، 1960، ص213؛ بلاذرى، 1996ـ2000، ج2، ص140). همچنین شعرى است كه امام در آخرین روزها در بی‌وفایى روزگار به زبان آورده است (رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 420؛ براى مجموعه اشعار منتسب به امام رجوع کنید به حكمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام، ج 2، ص 338ـ 420؛ همچنین براى تحلیل كلى از اشعار امام و مضامین آنها رجوع کنید به همان، ج 2، ص 330ـ336).

 

امام حسین از راویان سخنان پیامبر و پدرش امام علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام و مادرش فاطمه زهرا سلام‌اللّه علیها است كه در مجموعه‌هاى حدیثى اهل‌سنّت گردآمده است (رجوع کنید به ابن‌حنبل، ج 1، ص 201؛ دولابى، ص 125ـ 133، 137ـ 138؛ طبرانى، ج 3، ص 127ـ136؛ مزّى، 1403، ج 3، ص 65ـ 67؛ براى فهرستى از كسانى كه امام از آنها روایت كرده است رجوع کنید به همو، 1422، ج 6، ص 397). از راویان امام، فرزندان آن حضرت، امام سجاد علیه‌السلام و دخترش فاطمه، بیشترین روایت را از او نقل كرده‌اند (رجوع کنید به دولابى، ص 125ـ 131؛ نیز براى فهرست روایات این دو از امام حسین علیه‌السلام رجوع کنید به عطاردی‌قوچانى، ج3، ص382ـ383، 392ـ393). بر مبناى استقصاى عطاردی‌قوچانى (ج 3، ص 314ـ418) شمار راویانى كه از وى حدیث نقل كرده‌اند، افزون بر دویست و پنجاه تن‌اند (براى اسامى شمارى از راویان امام در منابع كهن رجوع کنید به ابن‌حنبل، همانجا؛ دولابى، ص 131ـ135؛ طبرانى؛ مزّى، 1422؛ همو، 1403، همانجاها). طوسى، برپایه مبناى خاص خود در كتاب رجال (ص 99ـ106)، نام قریب به صد تن را به عنوان اصحاب آن حضرت فهرست كرده است كه برخى از آنان در شمار اصحاب رسول خدا، امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب و امام حسن علیهم‌السلام بوده و غالبآ در كربلا وى را همراهى كرده و همانجا به شهادت رسیده‌اند.

 

سخنان امام حسین علیه‌السلام تاكنون در چند مجموعه منتشر شده، كه از آن جمله است: موسوعة كلمات الامام الحسین علیه‌السلام (قم 1374ش)، مسند الامام الشهید ابی‌عبدالله الحسین‌بن على علیهماالسلام (تهران 1376ش)، و حكمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام (قم 1385ش).

 

منابع :ابن ابی‌الثلج، تاریخ الائمة، در مجموعة نفیسة فى تاریخ الائمة، چاپ محمود مرعشى، قم: كتابخانه آیت‌اللّه مرعشى نجفى، 1406؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره 1385ـ1387/ 1965ـ1967، چاپ افست بیروت ]بی‌تا.[؛ ابن ابی‌الدنیا، مكارم‌الاخلاق، چاپ مجدى سیدابراهیم، بولاق ]بی‌تا.[؛ ابن‌ابی‌زینب، الغیبة، چاپ فارس حسون كریم، قم 1422؛ ابن ابی‌شیبه، المصنَّف فى الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت 1409/1989؛ ابن‌اعثم كوفى، كتاب‌الفتوح، چاپ على شیرى، بیروت 1411/1991؛ همان، ترجمه محمدبن احمد مستوفى هروى، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران 1372ش؛ ابن‌بابویه، الامالى، قم 1417؛ همو، التوحید، چاپ هاشم حسینى طهرانى، قم [? 1357ش[؛ همو، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم 1368ش؛ همو، علل‌الشرایع، نجف 1385ـ1386، چاپ افست قم ]بی‌تا.[؛ همو، عیون اخبار الرضا، چاپ مهدى لاجوردى، قم 1363ش الف؛ همو، كتاب‌الخصال، چاپ علی‌اكبر غفارى، قم 1362ش؛ همو، كمال‌الدین و تمام النعمة، چاپ علی‌اكبر غفارى، قم 1363ش ب؛ همو، معانى الاخبار، چاپ علی‌اكبر غفارى، قم 1361ش؛ ابن‌حزم، المُحَلّى، چاپ احمد محمد شاكر، بیروت: دارالفكر، ]بی‌تا.[؛ ابن‌حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، ]بی‌تا.[؛ ابن‌سعد؛ ابن‌شبّه نمیرى، كتاب تاریخ المدینة المنورة: اخبار المدینةالنبویة، چاپ فهیم محمد شلتوت، ]جده[ 1399/1979، چاپ افست قم 1368ش؛ ابن‌شعبه، تحف‌العقول عن آل الرسول صلی‌اللّه علیهم، چاپ علی‌اكبر غفارى، قم 1363ش؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، چاپ یوسف بقاعى، قم 1385ش؛ ابن‌طاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1414ـ1415؛ همو، مقتل‌الحسین علیه‌السلام، المسمى باللهوف فى قتلى الطفوف، قم ] 1417[؛ ابن طلحه شافعى، مطالب السؤول فى مناقب آل‌الرسول، چاپ ماجدبن احمد عطیه، ]بی‌جا، بی‌تا.[؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت 1412/1992؛ ابن‌عساكر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ على شیرى، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛ ابن‌قتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاریخ الخلفاء، چاپ على شیرى، بیروت 1410/1990؛ همو، المعارف، چاپ ثروت عكاشه، قاهره 1960؛ ابن‌قولویه، كامل‌الزیارات، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1417؛ ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقى، ]قاهره 1373/ 1954[، چاپ افست ]بیروت، بی‌تا.[؛ ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، چاپ كاظم مظفر، نجف 1385/1965، چاپ افست قم 1405؛ عبدالحسین امینى، سیرتنا و سنتنا: سیرة نبینا صلی‌اللّه علیه وآله و سنته، بیروت 1412/1992؛ عبداللّه‌بن نوراللّه بحرانى، عوام‌العلوم و المعارف و الاحوال من الآیات و الاخبار و الاقوال، ج 17، قم 1382ش؛ هاشم‌بن سلیمان بحرانى، مدینةالمعاجز، او، معاجز اهل‌البیت (ع)، چاپ علاءالدین اعلمى، ]قم[ 1426/2005؛ محمدبن اسماعیل بخارى، صحیح بخارى، ]چاپ محمد ذهنی‌افندى[، استانبول 1401/1981، چاپ افست بیروت ]بی‌تا.[؛ احمدبن محمد برقى، كتاب‌المحاسن، چاپ جلال‌الدین محدث ارموى، تهران 1330ش؛ احمدبن یحیى بلاذرى، انساب‌الاشراف، چاپ محمود فردوس‌العظم، دمشق 1996ـ 2000؛ همو، فتوح‌البلدان، چاپ عبداللّه انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت 1407/1987؛ علی‌بن عیسى بهاءالدین اربلى، كشف الغمة فى معرفة الائمة علیهم‌السلام، چاپ على فاضلى، ]قم[ 1426؛ محمدبن عیسى ترمذى، سنن‌الترمذى، ج 3 و 5، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت 1403؛ جنیدبن محمود جنید شیرازى، شدّ الازار فى حطّ الاوزار عن زوّار المزار، چاپ محمد قزوینى و عباس اقبال آشتیانى، تهران 1366ش؛ محمدبن عبداللّه حاكم نیشابورى، المستدرك علی‌الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلى، بیروت 1406؛ حرّ عاملى؛ عبیداللّه‌بن عبداللّه حسكانى، شواهدالتنزیل لقواعد التفضیل، چاپ محمدباقر محمودى، تهران 1411/1990؛ حكمت‌نامه امام حسین علیه‌السلام، ]گردآورى[ محمد محمدی‌ری‌شهرى، ]همراه‌با[ ترجمه عبدالهادى مسعودى، قم : دارالحدیث، 1385ش؛ عبداللّه‌بن جعفر حِمْیرى، قریب الاسناد، قم 1413؛ علی‌بن محمد خزاز رازى، كفایة الاثر فی‌النص علی‌الائمة الاثنی‌عشر، چاپ عبداللطیف حسینى كوه كمرى خوئى، قم 1401؛ حسین‌بن حمدان خصیبى، الهدایة الكبرى، بیروت 1406/ 1986؛ دلائل الامامة، ]منسوب به[ محمدبن جریر طبرى آملى، قم: مؤسسةالبعثة، 1413؛ محمدبن احمد دولابى، الذریة الطاهرة، چاپ محمدجواد حسینى جلالى، قم 1407؛ احمدبن داوود دینورى، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره 1960، چاپ افست قم 1368ش؛ روائع الحكمة : بلاغة الامامین‌الحسن و الحسین (ع)، ]اعداد[ مصطفى محسن موسوى، محسن شراره عاملى، و مهدى عطبى بصرى، بیروت: دارالصفوة، 1424/2004؛ مجدودبن آدم سنایى، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، چاپ مدرس رضوى، تهران 1359ش؛ محمدبن حسن صفار قمى، بصائرالدرجات الكبرى فى فضائل آل محمد (ع)، چاپ محسن كوچه‌باغی‌تبریزى، تهران 1362 ش؛ عبدالرزاق‌بن همام صنعانى، المصنَّف، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمى، بیروت 1403/1983؛ طباطبائى؛ سلیمان‌بن احمد طبرانى، المعجم‌الكبیر، چاپ حمدى عبدالمجید سلفى، چاپ افست بیروت 1404ـ?ـ140؛ احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوى خرسان، نجف 1386/ 1966، چاپ افست قم ]بی‌تا.[؛ فضل‌بن حسن طبرسى، اعلام الورى باعلام الهدى، قم 1417؛ همو، مجمع‌البیان فى تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولى محلاتى و فضل‌اللّه یزدى طباطبائى، بیروت 1408/1988؛ طبرى، تاریخ (بیروت)؛ محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم 1414؛ همو، تهذیب ‌الاحكام، چاپ حسن موسوى خرسان، بیروت 1401/1981؛ همو، رجال‌الطوسى، چاپ جواد قیومى اصفهانى، قم 1415؛ همو، كتاب‌الغیبة، چاپ عباداللّه طهرانى و علی‌احمد ناصح، قم 1411؛ عزیزاللّه عطاردی‌قوچانى، مسندالامام الشهید ابی‌عبداللّه‌الحسین‌بن على علیهماالسلام، ]تهران[ 1376ش؛ محمدبن على علوی‌شجرى، فضل زیارة الحسین (علیه‌السلام)، چاپ احمد حسینى، قم 1403؛ علی‌بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحى صالح، بیروت 1387/1967، چاپ افست قم ]بی‌تا.[؛ محمدبن مسعود عیاشى، كتاب‌التفسیر، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم 1380ـ1381، چاپ افست تهران ]بی‌تا.[؛ نعمان‌بن محمد قاضى نعمان، دعائم الاسلام و ذكر الحلال و الحرام والقضایا و الاحكام، چاپ آصف‌بن علی‌اصغر فیضى، قاهره ]1963ـ 1965[، چاپ افست ]قم، بی‌تا.[؛ باقر شریف قرشى، حیاةالامام الحسن‌بن على، بیروت 1413/ 1993؛ سعیدبن هبةاللّه قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، قم 1409؛ علی‌بن ابراهیم قمى، تفسیرالقمى، چاپ طیب موسوى جزائرى، نجف 1387، چاپ افست قم ]بی‌تا.[؛ كلینى؛ فرات‌بن ابراهیم كوفى، تفسیر فرات‌الكوفى، چاپ محمدكاظم محمودى، تهران 1410/1990؛ مجد خوافى، روضه خلد، چاپ حسین خدیوجم، تهران 1345ش؛ مجلسى؛ یوسف‌بن عبدالرحمان مِزّى، تحفةّ الاشراف بمعرفة الاطراف، چاپ عبدالصمد شرف‌الدین و زهیر شاویش، بیروت 1403/1983؛ همو، تهذیب الكمال فى اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1422/2002؛ مسعودى، تنبیه؛ همو، مروج (بیروت)؛ مسلم‌بن حجاج، الجامع‌الصحیح، بیروت : دارالفكر، ]بی‌تا.[؛ محمدبن محمد مفید، الارشاد فى معرفة حجج‌اللّه علی‌العباد، بیروت 1414/1993؛ ناصر خسرو، سفرنامه ناصرخسرو قبادیانى مروزى، چاپ محمد دبیرسیاقى، تهران 1373ش؛ یحیی‌بن حسین ناطق ‌بالحق، الافاده فى تاریخ الائمة السادة، چاپ محمدكاظم رحمتى، تهران 1387ش؛ محمدصادق نجمى، سخنان حسین‌بن على (ع) (از مدینه تا كربلا)، قم 1378ش؛ نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره 1382، چاپ افست قم 1404؛ نعیم‌بن حمّاد، كتاب‌الفتن، چاپ سهیل زكار، ]بیروت[ 1414/ 1993؛ یعقوبى، تاریخ.

/پایان/

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *