در قرن اخیر، با رشد اسلام شناسی به طور خاص و خاورشناسی بطور عام توجه و اهتمام فزاینده ای از سوی مستشرقان نسبت به مطالعه درباره شخصیت های مسلمان در طول تاریخ، دیده می شود. در این میان شیخ مفید نیز از این قاعده مستثنی نبوده، و نویسندگان مختلف، درباره او تحقیقاتی انجام داده اند. در اینجا به برخی از این تحقیقات اشاره می کنیم، و تا حد امکان درستی ها و یا نادرستی های برداشت های آنان را آشکار می نماییم.این پژوهش ها تا آنجا که ما بر آنها دست یافته ایم از این قرار است:
1-دائرة المعارف اسلام چاپ اول(1913-1936 م)
این دائرة المعارف در شهر لیدن در هلند به چاپ رسید، و هدف عمده آن شناخت اسلام برای مقابله با خطر هجوم ترکهای مسلمان به اروپا بود، بعدها مورد اعتراض دانشمندان مسلمان قرار گرفت، و با تجدید نظر و ویرایش جدید مجددا انتشار یافت که هم اکنون نیز انتشار آن ادامه دارد و جلد ششم آن اخیرا به بازار آمده است.آنچه ما ر اینجا نقل میکنیم، از چاپ اول آن است.
این دائرة المعارف، مقاله مستقلی درباره شیخ مفید دارد که به طور متوسط 250 کلمه است، و ترجمه آن عینا در اینجا نقل میشود:
مفید، ابو عبد الله محمد بن محمد بن نعمان حارثی، «ابن معلم»نیز خوانده میشود، یکی از علمای مشهور اثنا عشریه در بغداد، در زمان حکومت آل بویه، در اواخر سال 333 یا 338 متولد شد، و نسبت او به یک خاندان قرشی میرسید و چنانکه لقب دوم او نشان میدهد، به خاطر دانش خود محترم بود، لقب او (*)عباسعلی براتی، به سال 1336 در یزد متولد شد، در ادامه تحصیلات ابتدائی و متوسطه در همان شهر به حوزه علمیه یزد پیوست و به مدت سه سال به فراگیری علوم دینی پرداخت. سپس در سال 1356 رهسپار حوزه علمیه قم شد و نزد اساتیدی چون حضرات آقایان سید مصطفی محقق داماد، سید ابو الفضل موسوی تبریزی، استاد ستوده، استاد خاتم، تحصیلات خود را ادامه داد و همچنین از محضر درس مدرسین بزرگ مانند حضرات آیات آقایان:سبحانی، جوادی آملی، حسن زاده آملی، سید علی محقق داماد، شیخ جواد تبریزی، منتظری و بهاء الدینی بهرهها برد.نامبرده هم اینک در حوزه قم به تحقیق و تالیف و ترجمه اشتغال دارد و آثار چاپ شده ایشان عبارت است از 1-نقدی بر بازشناسی قرآن 2-مقالاتی در مجله تخصصی علم کلام و نشریات علمی دیگر.همچنین تالیف و ترجمه آثاری که زیر چاپ است.
نشانه آن است که وی استادی گردید که همه علمای قرون بعدی از او بهرهمند گشتند.او در مسائل سیاسی کمتر فعال بود، ولی مؤلف برجستهای بشمار میآمد.رسالههای او اغلب، در پاسخ سؤالاتی است که از موصل، جرجان، دینور، رقه، خوارزم و مصر به او رسیده است.
ارتباط نامهای او با رهبران دیگر اثنا عشریه در این واقعیت انعکاس یافته که وی یک شرح نقادانه بر «رسالة الاعتقادات»نوشته ابن بابویه(چاپ شده در یک مجموعه، تهران، 1300)به نگارش در آورد.و این شرح، به وسیله شاگردش نقیب بغداد، شریف مرتضی شرح و تفسیر شد.کار دیگر او در زمینه فقه و حدیث، از سوی شاگرد دیگرش شیخ طوسی، شرح و تفسیر شده و تهذیب الاحکام نام گرفت.مفید، رسالههایی نیز بر رد جعفر بن حرب، ابن کلاب، کرابیسی، معتزله، زیدیه، پیروان حلاج، حنابله، جاحظ، و عثمانیه نوشت(برای بررسی مجموعههای دیگر به الخیاط کتاب الانتصار ص 156 مراجعه کنید.)
شمار تألیفات او، تقریبا به 200 اثر میرسد. گذشته از آنها که در کتابخانههای اروپا نگهداری میشود آثار مخطوطی نیز در کتابخانههای شیعه، مانند کتابخانههای نجف وجود دارد.در میان آنها رسالههایی در فقه، اصول، مانند اجماع، و فروع، مثلا احکام ارث و حج، و نیز درباره مفاهیم فلسفی چون غیبگویی، صفت حادثیت و…وجود دارد، او بیشتر به مسائل تشیع میپرداخت.و چنانکه عناوین برخی از کتابهای وی و تأثیرش بر مؤلفین بعدی نشان میدهد، مسائل نبوت، مانند مسأله عاطفی«ایمان ابو طالب»برای شیعه و«امامت علی(ع)»، و«اثبات برتری امامان بر فرشتگان»را مورد بررسی قرار داد. مفید طبعابه مسائل ویژه اثنا عشریه، مانند«غیبت امام»و«تحریم ذبیحه اهل کتاب»نیز پرداخته است. او همچنین مناسک ویژهای برای زائران اماکن مقدسه شیعه نوشته است.
کتابشناسی:کارهای خود مفید:الارشاد، تهران، 1308، المقنعة فی الفقه، همان، زندگی بحرانی در آغاز آن، چاپ شده است.لؤلؤة البحرین، تصحیح اعتقاد الامامیة، با پاورقی و تصحیح هبة الدین در المرشد 1 و 2، بغداد 1344 طوسی، الفهرست، ش 685، العلامة الحلی ابن المطهر:خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، تهران، 1312، ص 255؛ استرآبادی، منهاج المقال فی تحقیق احوال الرجال، تهران 1304، ص 317-318، خوانساری، روضات الجنات، تهران 1304 ش 167-591-811، 819، 2456، 2359، 2369، 2474، 2477.
Pass.C.Brockelmann,G.A.L.i.881; R.strothman,Die Zwolfer-Sheia, Leipzig,6291,index,of also L.Massignon,al Hallaj,Paris,2291, index;W.Heffening,Das islamische Fremdenrecht,Hanover 5291,index )R.STROTHMAN( )1(
آنچه گذشت، ترجمه مقال«اشتروثمان»تحت عنوان «مفید»در نخستین دائرة المعارف اسلام(1913- 1936 م)چاپ بریل بود، که در جلد 6 آن صفحه 625-626 به چاپ رسیده است.
این دائرة المعارف در جای دیگر می نویسد:کتابهای «الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار»و«تهذیب الاحکام»هر دو شرح کتاب«المقنعة فی الفقه»تألیف شیخ مفید هستند. (2) و نیز در جای دیگر مینویسد: پایههای کلام شیعه به دست شیخ مفید و شیخ طوسی استوار شد. (3)
ارزیابی در مجموع، این دائرة المعارف، در زمان خود، به طور نسبی، معرفی خوبی از شیخ مفید به دست میدهد، و با آنکه نویسنده مقاله، یک غیر مسلمان«اسلام شناس»است، توانسته جایگاه شیخ مفید را در مذهب شیعه و در قرن چهارم و پنجم در جهان اسلام روشن سازد.
هر چند، زمانی که چاپ دوم این دائرة المعارف بخواهد به بازار بیاید، لازم است اطلاعات کاملتری درباره این دانشمند بزرگ شیعه بر این مقاله بیفزاید، تا به خوبی به نقش مؤثر شیخ مفید در کاهش تنشهای فرقهای و برخورد با اختلافات مذهبی به صورت علمی و با سعه صدر اشاره شود.همچنین میتوانست پارهای از نظریات مهم کلامی و فقهی شیخ مفید و تعدادی از اساتید و شاگردان او را برشمرد و به مقاله ارزش علمی بیشتری بدهد.
2-خانم آنا، کیس لمبتون
این نویسنده انگلیسی مدتی در ایران، بسر برده، و در مسئولیتهای مختلف از جمله وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در ایران بوده و یک بار توسط شاه سابق، از ایران اخراج گردیده است، وی در مطالعات ایرانشناسی استاد است و تألیفاتی دارد.
یکی از کتابهای او که اخیرا ترجمه شده«دین و دولت در دوره میانه تاریخ اسلام» (4) نام دارد و به وسیله مؤسسه انتشارات کوثر برای چاپ آماده میشود.به این وسیله از دوستان گرامی که متن آن را در اختیار نهادند، تشکر میکنیم.
نویسنده فصل سیزدهم کتاب خود را به بررسی نظریه سیاسی شیعه درباره نظام حکومتی اختصاص داده، و با بررسی عصر ظهور ائمه، عصر غیبت، مسئولیت و نقش فقها را از دیدگاه فقه شیعه بر میشمرد، و در این فصل بررسی نوشتههای شیخ مفید، و شیخ صدوق میپردازد، وی در این کتاب، عقیده شیعه را درباره مسأله امامت کبرا و نیز لزوم وجود نص و وصایت را برای امام یادآور میشود.
وی آنگاه با سیری در کتاب اوائل المقالات تألیف شیخ مفید، عقیده عصمت ائمه و لزوم آن و نیز اسامی ائمه تا امام غائب حضرت مهدی(ع)و دیدگاههای مختلفی درباره امامت در زمان شیخ مفید را نقل میکند و سپس به بررسی نظریه لطف از دیدگاه شیعه، و نیز نقش فقها در هدایت و اداره حکومتهای شیعی میپردازد، و از آثار علامه حلی و علامه محمد باقر مجلسی نیز استفاده میکند.
نویسنده همچنین شیوه استدلال شیعه و نیز تأثیر نظریه امامت بر منابع فقهی و اصول فقه شیعه را بیان میکند، و به عنوان نمونه میگوید:شیعه به علت اعتقاد به اختیارات امام در بیان احکام دین، نیازی به قیاس نداشتند و سپس به نقل از ابو سهل اسماعیل نوبختی(د.311 ه-)در«رسالة فی ابطال القیاس2 و شیخ مفید در«اوائل المقالات»نفی آن را از سوی شیعه بیان میکند.
نویسنده به جز کتابهای یاد شده در آثار خود از تحقیقات نویسندگان غربی، مانند مارتین مکدرموت و مادیلونگ و برونشویگ نیز بهره میگیرد.تألیفات مستقل این نویسندگان در ویرایش دوم دائرة المعارف اسلام چاپ لیدن از منابع او هستند.
در هر حال او شیخ مفید را یکی از برجستهترین فقها و متکلمان شیعه و در ردیف علمای طراز اول شیعه در قرن چهارم و پنجم میشناسد. (5)
وی همچنین یادآور میشود که:«در دوره معز الدوله دیلمی در سال 334 شیعیان بغداد اجازه یافتند مراسم عاشورا را علنی به جا آورند.»
3-مارتین مکدرموت
این نویسنده انگلیسی در سال 1971م در شیکاگو(آمریکا)تحقیقات خود را درباره نظریات کلامی شیخ مفید به انجام رسانیده و در کتابی (6) منتشر ساخته است.این کتاب توسط آقای احمد آرام به فارسی برگردان شده و«اندیشههای کلامی شیخ مفید»نام دارد.
ناشر انگلیسی(دار المشرق-لبنان)در قسمت داخلی جلد درباره کتاب به چهار زبان:عربی-فارسی -انگلیسی-فرانسه به نقل از کتاب چنین نوشته است:«شیخ مفید…در زمان خود یکی از بزرگترین علمای شیعه(دوازده امامی)به شمار میرفت، و مذهب معتزله به او تأثیر کرد…و این درست واضح میکند که او با یکی از معتزلین بصره به نام «عبد الجبار»که همزمان وی بود، اختلاف رأی داشت، ولی مقام عالی این دانشمند معظم(شیخ مفید)در علم کلام نزد شیعه امامی، بعد از مقارنت کردن با آموزگار خود ابن بابویه قمی و شاگردش شریف مرتضی معلوم خواهد شد.»
این جملات که از مقدمه کتاب گرفته شده و با ترجمه ناشیانهای به فارسی برگردان گشته، چند اشتباه بزرگ بدین قرار دربر دارد:
1-شیخ مفید، تحت تأثیر معتزله بود.
2-عبد الجبار معتزلی با شیخ مفید فقط در چند مسأله اختلاف رأی داشت.
3-شیخ مفید، کلام شیعه را متحول کرد.
ارزیابی
پذیرش این نظریات از شخصی مثل مکدر موت با تحقیقات و تتبعات گسترده او اندکی عجیب مینماید، اکنون توضیحی کوتاه درباره هر یک از موارد مذکور ارائه میگردد:
تأثیرپذیری شیخ مفید از معتزله بغداد
وی مینویسد:«شیخ مفید بیشتر از معتزله بغداد پیروی میکرد تا معتزله بصره» (7) .
این جمله، بدون شک نادرست است، زیرا در عصر شیخ مفید و حتی دورههای پیش از آن، جدال کلامی میان شیعه امامیه و معتزله بسیار مشهور بوده است، و کسانی چون ابن الراوندی(م 250 ه-)بودهاند که از مذهب اعتزال به مذهب امامیه گرویده و در نقض و رد مذهب اعتزال کتاب مینوشتهاند.کتاب ابن الراوندی به نام«فضیحة المعتزله»اگر چه به دست ما نرسیده است، ولی خلاصه مطالب آن در کتاب الانتصار نوشته ابو الحسین خیاط آمده است. (8)
الانتصار، پاسخی است به کتاب فضیحة المعتزله که آن نیز در پاسخ کتاب جاحظ(م 255 ه-)به نام فضیلة المعتزله نوشته شده است. (9)
از این گذشته، دکتر نیبرگ در مقدمه کتاب «الانتصار»با تمسک به اظهارات جاحظ مینویسد: «مذهب اعتزال در اصل برای مبارزه با عقاید شیعه تأسیس شده بود:با این وجود چگونه میتوان گفت شیعه برای خود مکتب کلامی نداشته و پیرو معتزله (ولو معتزله بغداد)بودهاند؟
آیا امام صادق(ع)(م 148 ه-)و هشام بن حکم (م 199 ه-)نظریه امامت شیعی و دیگر عقاید اصلی و فرعی را بیان نکرده بودند، آیا مناظرات هشام بن حکم با مخالفان شیعه از آفتاب روشنتر نیست.؟!
البته آقای مکدر موت معذور است، زیرا او بیرون را فرهنگ اسلام به مسائل فرق و مذاهب مینگرد، ولی بد نیست با مراجعه به تاریخ پیدایش تشیع، و فرقههای آن، در اظهارات خود تجدید نظر کند (10) .
گر چه خود جدولی نسبتا کامل از آراء شیخ مفید ارائه داده که با مطالعه آنها به خوبی میتوان به عمق اختلاف وی با معتزله پی برد.
اختلاف نظر شیخ مفید با عبد الجبار
اختلاف شیخ مفید با عبد الجبار معتزلی اختلاف در چند مسأله جزئی و اساسا اختلاف رأی نبود، بلکه مسأله اختلاف مذهب کلامی بود.شیخ مفید، رهبر فکری شیعه امامیه در زمان خود بود و قاضی عبد الجبار معتزلی(عبد الجبار بن احمد اسدآبادی همدانی، م 415 ه-)، سرآمد معتزله زمان خویش.
معتزله برای خود، اصول خمسهای بدین ترتیب داشتند:1-توحید 2-عدل 3-الوعد و الوعید 4- المنزلة بین المنزلتین 5-الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، و هر یک از این اصول را به شیوه خاص خود تفسیر میکردند، که اگر کسی با آنها موافق نبود، معتزلی به شمار نمیآمد.
البته شیعه و معتزله در اصول اعتقادی مانند توحید و عدل تا اندازهای نزدیک بودند و این اختصاصی به زمان شیخ مفید نداشته است، به همین دلیل شیعه و معتزله را عدلیه مینامیدهاند.ولی تفاوتهای اعتقادی شیعه و معتزله نیز کم نیستند.اینک به فهرستی از مهمترین آنها اشاره میکنیم:
الف)روش شناخت -معتزله، عقل را اولین منبع فرهنگ اسلام میدانند و آن را در معرفت دینی مستقل میشناسند ولی شیعه آن را در میکند. (11)
-معتزله، قیاس به معنی لغوی را میپذیرند ولی شیعه آن را رد میکند. (12)
-معتزله از مصوبهاند و شیعه از مخطئه. (13)
-شیعه از شاخههای مکتب حدیث هستند و اهل سنت، ولی معتزله از اهل سنت، طرد شدهاند. (14)
ب)نظریه سیاسی(امامت) -تشیع در نظریه قدرت عمومی و دولت، با معتزله مخالف است. (15)
ج)عقاید دیگر -در اصول عقاید با هم اختلاف دارند، اصول عقاید معتزله را دیدیم، و اصول عقاید شیعه عبارتند از: توحید، نبوت، معاد، عدل، امامت…
-معتزله کتاب نقض الامامه را نوشتهاند و در عقاید، خود را از شیعه جدا میدانند. (16)
خوشبختانه در این زمینه، همکار او ویلفرد مادیلونگ با دقت و ژرفاندیشی ثابت میکند که معتزله و شیعه دو مذهب جداگانهاند. (17) مارتین مکدرموت کتاب خود، را در سه بخش تنظیم کرده است:1-مذهب اعتزال و معتزله، 2-ابن بابویه، 3-شریف مرتضی(سید مرتضی).
در مقدمه با پرداختن به شخصیت مفید، زندگانی او، و مذاهب معتزلی، نقش علم کلام، و استادان اخباری شیخ مفید، به حوزه عمل وی میپردازد و نام پیشگامان او در دفاع از عقاید شیعه را ذکر مینماید، و در این زمینه به خاندان نوبختی اشاره میکند و سپس فهرستی از تألیفات مفید را بر میشمرد.
منبع وی در بررسی عقاید معتزله، بیشتر کتاب «المغنی»تألیف قاضی عبد الجبار همدانی است و در زمینه عقاید شیعه، بیشتر به کتاب«اوائل المقالات» تألیف شیخ مفید مراجعه میکند.
هنر و ذوق مکدرموت در جدولبندی عقاید شیعه و استخراج آنها از کتاب اوائل و تصحیح الاعتقاد شیخ مفید جالب است.در آن جدول او مقایسهای میان نظریات سه دانشمند شیعی، یعنی مفید، صدوق و مرتضی، به دست میدهد که خواندنی است.
نقش شیخ مفید در تحول کلام شیعه
از آنچه که گفته شد، میتوان دریافت که شیخ مفید، روش اندیشه و تفکر شیعه را دگرگون نساخته است، بلکه جوهر تفکر عقلی و ارجگذاری به عقل در مذهب شیعه امامیه وجود داشته است، و در احادیث شیعه، از امامان معصوم نیز کاملا آشکار است. (18)
کاری که شیخ مفید در این زمینه انجام داد این بود که عقاید شیعه را از لابلای احایدث بیرون کشید و به صورت کتاب کلامی تدوین کرد.و از این گذشته به بیان تفاوتهای اساسی در عقاید و فقه شیعه، با عقاید و فقه دیگر مذاهب اسلامی پرداخت.
نمونه کار او در تدوین عقاید شیعه، کتاب«تصحیح الاعتقاد»اوست و نمونه مقایسه مذهب شیعه با دیگر مذاهب کتاب«اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات».این دو کتاب در یک مجلد در سال 1370 قمری توسط چاپخانه حقیقت تبریز با حاشیه مرحوم زنجانی و نیز مرحوم واعظ چرندابی چاپ شدهاند.
در زمینه فقه نیز کتاب«المقنعه»او الهامبخش دو عالم بزرگ سید مرتضی و شیخ طوسی گردید که فقه امامیه را از متن و سند احادیث تجرید و تدوین کردند.این حرکت پیش از شیخ مفید نیز در زمینه عقاید به وسیله دو کتاب«عقائد الامامیه»و«التوحید» تألیف شیخ صدوق(م 381)و کتابهایی مانند آن شروع شده بود، ولی تجرید و تدوین و ابراز و اثبات آن به وسیله شیخ مفید انجام گرفت.گرایش عقلانی در نزد شیعه همچنین در کتاب«علل الشرایع»شیخ صدوق وجود دارد که حتی کسانی مانند آدام متز و زهدی جار الله نیز آن را به نادرست، یادآور تفکر معتزلی دانستهاند.در حالی که این کتاب متن روایات ائمه معصومین شیعه درباره علل و فلسفه احکام است و صدوق نیز اخباری به حساب میآید و شیعه امامی اثناعشری است.بررسی کار این دو را در همین مقاله مطالعه خواهید کرد.
4-دومینیک سوردل
این نویسنده، طی مقالهای در«مجله بررسی علوم اسلامی»، مورخ 1972، تحقیقات خود را درباره شیخ مفید نوشته است. (19) این مقاله یکی از بلندترین مقالات از نوع خود میباشد و در هشتاد صفحه به زبان فرانسه است و«امامیه از دیدگاه شیخ مفید» (20) نام دارد.
نویسنده با بهرهگیری از منابع عربی، چون آثار شیخ مفید، از قبیل«اوائل المقالات»و«ارشاد»و کتب معاصران شیخ مفید، مانند«التمهید»نوشته قاضی ابو بکر باقلانی و«المغنی»نوشته قاضی عبد الجبار و نیز کتب ملل و نحل، چون تألیفات بغدادی، شهرستانی، نوبختی و دیگران و همچنین با استفاده از آثار محققان غربی مانند ماسینیون و…میکوشد تا چهرهای از شرایط و اوضاع فکری و فرهنگی در زمان شیخ مفید ارائه دهد.
وی مقایسههایی نیز میان دو طرز تفکر در محافل علمی شیعه، یعنی مکتب اخباری قم به نمایندگی شیخ صدوق و کلینی و مکتب اصولی-عقلی عراق به نمایندگی شیخ مفید انجام میدهد.آثار و نوشتههای فیزی)FYZEE(و مادیلونگ)MADELUNG(در زمینه شناخت مذهب شیعه امامیه نیز مورد توجه او قرار دارد.
البته، وی به این نکته توجه دارد که وجود روایات ضعیف در کتب روایی شیعه را برخی از مخالفان به حساب عقیده شیعه گذاشتهاند و مسائلی چون تحریف قرآن را به شیعه نسبت دادهاند، و این شیخ مفید است که به بررسی و نقد این احادیث پرداخته، نمونه این برخورد نقادانه و موشکافانه او در کتاب «تصحیح الاعتقاد»دیده میشود.
در بخشی از مقاله مذکور، کتاب«اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات»اثر شیخ مفید، مورد بررسی قرار گرفته است، و در آنجا نقاط اشتراک و افتراق میان شیعه و فرقههای دیگر آمده و همچنین مقایسهای میان شیعه امامیه و زیدیه، و نیز شیعه امامیه و معتزله انجام گرفته است.
در بخش دیگر اثبات شده که همه فرق اسلامی، امیر المؤمنین علی(ع)را به رهبری خود پذیرفتهاند. سپس مسائل دیگر اعتقادی نیز از قبیل نبوت، توحید، صفات خدا، صفات امام و مسأله غیبت، تحلیل میشود.
سرانجام آن مقاله با بررسی موضوعات فرعی دیگر ادامه مییابد و با بحث کفر و ایمان به پایان میرسد.
5-ویلفرد مادیلونگ
این محقق انگلیسی، در کتابی به نام«مذاهب و مکاتب در دوره میانی تاریخ اسلام»، در فصل کلام امامیه و معتزله مینویسد: (21)
روشن است که نیمه دوم قرن سوم هجری/نهم میلادی، برخی از معتزلیان، به امامیه پیوستند و عقاید اساسی آنان را درباره امامت پذیرفتند، ولی عقاید معتزلی خود را نیز حفظ کردند، ما درباره این گروه، اطلاعات اندکی داریم.گر چه نام دست کم دو تن از آنان از منابع دیگری برای ما آشکار شده است (22) .نفوذ آنها بر امامیه چندان زیاد نیست.آنان با یکی از خاندانهای سابقهدار و راسخ شیعه در بغداد، یعنی نوبختیان، همکاری میکردند.
وی سپس به ذکر نکات مشترک میان امامیه و معتزله میپردازد، و در این زمینه، نقل قولهایی از کتاب«اوائل المقالات»شیخ مفید دارد.
البته باید توجه داشت که وجود عقاید مشترک میان معتزله و امامیه، دلیل بر تأثیر معتزله بر امامیه نیست، زیرا هر دو مذهب، سلسله خود را به امام امیر المؤمنین علی(ع)میرسانند، و اینها را از تعلیمات مشترک آن حضرت است که هر دو دسته فرا گرفتهاند، و از این گذشته، تاریخ پیدایش تشیع، قبل از معتزله است. (23)
وی در این فصل از کتاب، برای نقل قول امامیه، فقط به کتب شیخ مفید و سید مرتضی استناد میکند، و به نقل از الخیاط میگوید:افرادی از رافضه در این اواخر با معتزله همراه شده بودند، و دیدگاههای آنان را درباره توحید باور داشتند، ولی اکثر رافضه اینان را نمیپذیرفتند.[الانتصار، ص 6، 127، 144، ]روایت اشعری از عقید امامیه احتمالا دو سه دهه بعد از سال 300 نوشته شده و اینان عقاید اعتزال و امامت را به هم آمیخته بودند.و شاید برخی از آنان در اصل به برخی مکاتب معتزله تعلق داشتند و اختلافات خود را به امامیه نیز کشانده بودند.به گفته اشعری نیز این گروه تنها در این اواخر در میان روافض ظهور کرده بودند، در حالی که گروههای قدیمیتر عقایدی داشتند که خیاط آنها را توصیف کرده بود. (24)
نقد کلام آدام متز از سخن مادیلونگ
خواهیم دید که آدام متز میگوید شیعه در قرن چهارم مکتب کلامی خاصی نداشتهاند.خوشبختانه همکار او اعتراف میکند که:«دو تن از اعضای این خانواده، ابو سهل اسماعیل(م 311 ه-/923 م)و نوهاش حسن بن موسی(م حدود 300 تا 310 ه- /916-923 م)در این دوره، بنیانگذاران نخستین مکتب کلامی شدند که واقعا کلام معتزله را با نظریه امامت به هم آمیختند.بدبختانه، هیچ یک از کتب اعتقادی آنان حفظ نشده است.و نظریات آنان را بطور پراکنده میتوان در نقل قولهای شیخ مفید و عناوین کتب آنها به دست آورد.
رساله کوتاه«یاقوت»نوشته ابو اسحاق ابراهیم بن نوبخت است، که درباره زندگی و وفات او هیچ اطلاعی نداریم، و آن مسلما نماینده مکتبی نیست که مفید به عنوان بنی نوبخت به آن اشاره میکند.به نظر میرسد در واقع این کتاب، بطور قابل ملاحظهای در روزگاری پس از آن تألیف شده باشد، شاید یک قرن بعد و شاید هم بیشتر. (25)
بنی نوبخت، اصول معتزله را درباره صفات و عدل خدا پذیرفتند، که بر ضد هر گونه تصور آمیخته با تشبیه از خداوند بود، همچنین آنان آزادی اراده بشر را نیز پذیرفتند.
سخنی چند با مادیلونگ
اشتباه اصلی مادیلونگ آن است که میکوشد، کلام شیعه در قرن چهارم و پنجم را به نحوی متأثر از معتزله نشان دهد، در حالی که مدارک کافی هم برای این امر ندارد.
اولا:بازگشت چند تن از معتزله به مذهب شیعه، با وجود آنکه اغلب شیعیان به اقرار خود او با این گروه اندک مخالف بودند، چه تأثیری میتوانست بر عقاید شیعه داشته باشد؟
ثانیا:این معتزلیان گرویده به شیعه، همه ناشناس و گمنام هستند(به اقرار خود او)و از نفوذ و محبوبیتی در حوزههای شیعه برخوردار نبودند.
ثالثا:بر فرض که شیعه از معتزله تأثیر پذیرفته باشد مگر خود معتزله از کجا آمدهاند؟آیا جز این است که احمد بن یحیی المرتضی(م 840 ه-)مینویسد:«سند معتزله برای مذهبشان از سپیده صبح روشنتر است، زیرا به واصل و عمرو میرسد و این دو از محمد بن علی بن ابی طالب و پسرش ابی هاشم عبد الله بن محمد، گرفته است و محمد همان کسی است که واصل را تربیت کرد و به او دانش آموخت تا بر پای خود ایستاد.و محمد از پدرش علی بن ابی طالب گرفته است». (26)
رابعا:آقای مادیلونگ میان شیعه امامیه و شیعه زیدیه، دچار اشتباه شده است، زیرا شیعیان زیدی، تا به امروز نیز اغلب، پیرو مذهب اعتزال هستند (27) و برخی مدعی هستند که زید بن علی بن الحسین نزد واصل بن عطا-بنیانگذار مذهب معتزله-درس خوانده است. (28) ، و بسیاری از امامان زیدیه، از متکلمان معتزله هستند. (29) بنابراین جا داشت میان شیعه زیدیه و شیعه امامیه، فرق بگذارد.
خامسا:شاید مادیلونگ، به دلیل دور بودن خود از جو آن زمان و فرهنگ مردم، از برخی عبارات که نشانه انتساب برخی از علمای امامیه به معتزله است، فریب خورده باشد، زیرا همین احمد بن یحیی المرتضی، معروف به«ابن المرتضی»بسیاری از امامیه را چون سید رضی و مرتضی را از معتزله میشمارد (30) چنانکه در جای دیگر خلفای اربعه(ابو بکر و عمر و عثمان و علی«ع»)و عبد الله بن عباس و عبد الله بن مسعود و عبد الله بن عمر و ابو الدرداء و ابوذر غفاری را در طبقه اول معتزله جای میدهد. (31) ولی این، یک نوع مسامحه، و توسعه در تعبیر است.یعنی هر کس به نظر او عدل و توحید را به سبک معتزلی پذیرفته یا دارای گرایش عقلی و راسیونالیستی بوده، از نظر او در شمار معتزله به حساب میآمده است.
از این گذشت، عقیده شیعه امامیه و زیدیه، در نیمه اول قرن دوم، شکل گرفته بود، و گرایش زیدیه به اعتزال نیز از همان زمان مشخص شده بود، (32) چنانکه خود در فصل هفتم همین کتاب، اعتراف میکند(ص 13-15 از متن کتاب انگلیسی تألیف مادیلونگ.)
6-آدام متز
این نویسنده آلمان زبان، که استاد زبانهای شرقی در شهر بازل(سویس)بوده، کتابی در 2 جلد تألیف کرده است که بعدها به فرانسه، اسپانیولی و انگلیسی ترجمه شده و سرانجام استاد محمد عبد الهادی ابو ریده آن را به عربی برگردانده است.در این کتاب، احاطه و حوصله خود را در مراجعه به مصادر قدیمی و نقل قول دقیق از آنها نشان میدهد.آدام متز تمام ابعاد زندگی مسلمانان در قرن چهارم را به دقت مورد بررسی قرار داده است.
گروههای مختلف اجتماعی، ابعاد گوناگون زندگی، چون خلفا، امرا، یهود و نصاری، شیعه، و نیز اداره جامعه، وزیران، امور مالی، علما، اشراف، و علوم دینی و مذاهب فقهی، ادیان مختلف، جغرافیا و وضع زندگی و اعیاد و صنایع و بازرگانی و کشتیرانی، سخن گفته است.
گر چه وی در این کتاب، نامی از شیخ مفید نمیبرد، ولی در فصل مربوط به شیعه همان اشتباه معروف خاورشناسان را تکرار میکند که شیعه مذهب کلامی خود را از معتزله گرفتهاند. (33) و از آنجا که این نظریه به طور غیر مستقیم، بلکه میتوان گفت صریحا، وجود شیخ مفید و تفکر مستقل شیعی را مورد انکار قرار میدهد، به نقد آن میپردازیم.زیرا فرهنگ شیعه در این عصر در شیخ مفید تجسم یافته بود.
اشتباهات دیگر آدام متز بدین قرار است:
1-میگوید:در قرن چهارم، شیعه مذهب کلامی خاصی نداشتند. (34)
2-میگوید:کتاب علل الشرائع، نوشته صدوق، بزرگترین عالم شیعی در قرن چهارم، یادآور روش معتزله است که برای هر چیز، علتی میجویند (35)
علامه خدابخش هندی که این کتاب را به انگلیسی ترجمه کرده و به تدریج در مجله فرهنگ اسلامی)Islamic Culture(در(کلکته)هند به چاپ رسانیده بر این فصل از کتاب پاورقیهایی زده که همراه کتاب به چاپ رسیده است. (36)
در این ضمیمه برخی اشتباهات درباره مذهب شیعه تصحیح شده، ولی باز هم اشتباهات فراوانی باقی است.مثلا مسأله زیر را میتوان ذکر کرد:
-شیعه امامیه اثنا عشریه، تا قبل از نیمه قرن چهارم مذهب کلامی و فقهی تدوین شده، نداشته است.
در این زمینه، توجه خوانندگان را به دو دلیل ذیل جلب میکنیم:
دلیل اول:در کتاب الاحتجاج، نوشته ابی منصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی، (37 آمده است که امام صادق(ع)ششمین امام شیعه(م 148 ه-)، در مکه، با سران معتزله، مانند واصل بن عطا، عمرو بن عبید و حفص بن سالم و چند تن دیگر مباحثه و مناظره دارد، این مناظرات در همان زمانی است که معتزله با زیدیه بسیار نزدیک شده و میتوان گفت با هم متحد گردیده بودند. (38) در همین رابطه، ابو الهذیل علاف(م 277 ه-)از سران معتزله، با چند تن از علمای شیعه، از جمله ابو الحسن میثمی متکلم امامی بحث و مناظره دارد. (39)
قبلا نیز به نمونه ابن الراوندی و چند تن دیگر از معتزله که به مذهب امامیه در آمده بودند اشاره کردیم، و اعتراف به این مسأله را در کلام مکدر موت و دوست او مادیلونگ مشاهده کردید.بنابراین آیا باز هم تحقیق اجازه میدهد که بگوییم شیعه تا قرن چهارم مذهب کلامی خاصی نداشته است؟
دلیل دوم:وجود انشعابات درونی در مذهب شیعه است، از قبیل اسماعیلیه، زیدیه، «امامیه اثنا عشریه»، که اینها هر یک دارای عقاید ویژهای بودند و همیشه نویسندگان ملل و نحل-از جمله خود اشعری در مقالات الاسلامیین (40) و بغدادی(متوفای قرن چهارم)در الفرق بین الفرق و سعد بن عبد الله اشعری قمی در«المقالات و الفرق»و ابن حزم در«الفصل فی الملل و الاهواء و النحل» (41) شهرستانی در الملل و النحل (42) -معتزله و شیعه را دو فرقه جداگانه میشمارند و برای آنان تاریخ و ریشه جداگانهای ذکر میکنند.بنابراین بهتر است به هنگام اظهار نظر درباره تاریخ فرقههای کلامی، با متخصصان آن رشته مشورت شود. (43)
در اینجا بیمناسبت نیست، به تاریخچه پیدایش و عقاید اختصاصی شیعه امامیه به طور اختصار اشاره کنیم:
آغاز پیدایش شیعه
شیعه از همان زمان رسول خدا(ص)وجود داشت، و این نام را نخستین بار، پیامبر، به یاران و پیروان علی (ع)داد، و در احادیث بسیاری فضیلت، برتری، و رستگاری شیعیان علی(ع)را یادآور شد که در کتابهای اهل سنت و شیعه، ضبط است. (44)
بنابراین شیعه، قدیمیترین مذهب اسلامی است و بقیه فرقهها، بعد از شیعه پیدا شدند. (45) در آن زمان تنها ویژگی شیعیان، اعتقاد به برتری علی(ع)بر همه صحابه و پیروی از آن حضرت بود. (46)
ابن خلدون در این زمینه مینویسد:جماعتی از صحابه، شیعیان علی بودند، و چنین عقیده داشتند که او از دیگران برای خلافت، شایستهتر است و چون خلافت، به دیگران رسید، پیوسته از این امر، ناراضی بودند و بر آن حسرت میخوردند. (47)
بزرگان شیعه در میان صحابه
مهمترین صحابهای که به عنوان شیعه شناخته شدهاند، عبارتند از:
1-عبد الله بن عباس 2-فضل بن عباس 3- عبید الله بن عباس 4-قثم بن عباس 5-عبد الرحمن بن عباس 6-تمام بن عباس 7-عقیل بن ابی طالب 8-ابو سفیان بن حرث بن عبد المطلب 9-نوفل بن حرث 10-عبد الله بن جعفر بن ابی طالب 11-عون بن جعفر 12-محمد بن جعفر 13-مغیرة بن نوفل بن حرث 14-سلمان 15-ابوذر غفاری 16-مقداد بن اسود کندی 17-عمار بن یاسر 18-اویس قرنی 19-ابو ایوب انصاری 20-جابر بن عبد الله انصاری 21-سهل بن حنیف 22-بلال بن ابی رباح 23-ابی بن کعب و…که در مجموع تعداد آنان به 133 تن میرسد. (48)
اعتقادات شیعه
1-به خدای واحد معتقدند و هر گونه شرک را رد میکنند و از آن میپرهیزند.
2-خداوند متعال را دارای تمام صفات جمال و جلال و«عادل»میدانند.
3-به تمام انبیا، ایمان دارند و شریعت حضرت محمد(ص)را خاتم شرایع و کاملترین دین و پاسخگوی نیاز بشر تا روز قیامت میدانند.
4-به معاد و قیامت و پاداش و کیفر و بهشت و دوزخ و حساب و صراط و میزان عقیده دارند.
5-صفات خدا را جدای از ذات او نمیدانند، زیرا در غیر این صورت، خداوند نیازمند به چیزی غیر خود فرض میشود و در ضمن لازم میآید که غیر از خدا، چند موجود خداگونه و ازلی و ابدی وجود داشته باشد.(همانند معتزله)
6-چون خدا را عادل میدانند، (به حکم آیه«و ماربک بظلام للعبید»حج/10 و نیز آل عمران/182 و انفال/51، و فصلت/40 و ق/20)بنابراین نظری( جبر را رد میکنند زیرا که به حکم آن لازم میآید که خدا بنده را بر گناه مجبور کند و سپس او را عذاب کند و این از عدالت به دور است.به همین دلیل آنها معتقدند که خدا انسان را به کار زشت وادار نمیکند: «ان الله لا یامر بالفحشاء».(در این عقیده با معتزله موافقند)
7-معتقدند خدا بندگان را بر بیش از توانایی آنان تکلیف نمیکند«لا یکلف الله نفسا الا ما آتاها» (طلاق/7)
8-خدا قبل از پدید آمدن هر چیز و انجام هر کاری به آن«عالم»است.
9-از«تشبیه»و«تجسیم»پرهیز میکنند، یعنی خدا را، جسم و ماده نمیدانند و شبیه هیچ یک از مخلوقات خود نمیشمارند، به حکم آیه«لیس کمثله شیء»(شوری/11)و این آیه را در عقاید به عنوان یک اصل پذیرفهاند، به همین دلیل آیاتی را که برای خدا «وجه»(چهره)، «ید»(دست)، «اتیان»(آمدن)و «استواء»(جای گرفتن)را ثابت کرده، چنین تفسیر میکنند که مقصود:«برای خدا»(وجه)«قدرت خدا» (ید)، «آمدن فرمان خدا»(یأتی)و«حاکمیت ثابت، و پایدار خدا»(عرش)است.(همانند معتزله)
10-خدا را جز با همان نامهایی که خود بکار برده و اوصافی که خود را با آنها ستوده نباید نامید و ستود.
11-«بدا»نزد شیعه به معنای اظهار چیزی است که بر مردم پوشیده بوده و در حکم نسخ و به معنای آن است، و هرگز به این معنا نیست که چیزی بر خدا آشکار میشود که قبلا آشکار نبوده است.(برخلاف معتزله که بدا را نمیپذیرند)
12-معتقدند خدا در دنیا و آخرت به چشم دیده نمیشود، زیرا دیده شدن او مساوی با پذیرفتن جسم و جهت برای خدا و«تشبیه»اوست، خدا تنها با چشم دل به خصوص در آخرت دیده میشود، زیرا قرآن میگوید:«لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر»(انعام/103).(در این عقیده با معتزله همراهند)
13-تمام پیامبران و از جمله پیامبر بزرگوار اسلام را معصوم میدانند، به این معنا که قبل از نبوت و بعد از آن، از کارهای زشت و گناهان صغیره و کبیره خودداری نمودند و در رسانیدن وحی نیز اشتباه نمیکردند.
14-معتقدند برخی از انبیاء از برخی دیگر برترند، مانند پیامبران اولو العزم(نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد، صلوات الله علیهم).
15-مؤمن در جهنم، جاویدان نمیماند.
16-رجعت را قبول دارند، یعنی در زمان ظهور حضرت مهدی، و فرود آمدن عیسی، خدا برخی از بندگان خویش را زنده میکند تا زندگی جدیدی داشته باشند.اینان میمیرند و در قیامت نیز یک بار دیگر زنده میشوند، به حکم آیه«ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین…»(غافر/11)و آیه«لننزعن من کل شیعة ایهم اشد علی الرحمن عتیا»(مریم/69).(این عقیده شیعه با معتزله مخالف است)
17-معتقدند، پیامبر و امامان و صالحان، میتوانند در روز قیامت درباره گنهکاران نزد خدا«شفاعت» کنند.
18-امامان پس از پیامبر را به این ترتیب قبول دارند:علی بن ابی طالب، حسن بن علی، حسین بن علی، علی بن الحسین، زین العابدین، محمد باقر، جعفر صادق، موسی الکاظم، علی بن موسی الرضا، محمد بن علی الجواد، علی بن محمد النقی، حسن بن علی العسکری، و امام مهدی(ع)که غائب و زنده است.(برخلاف معتزله)
19-امامان را نیز مانند پیامبران از گناه و آلودگی «معصوم»میدانند(عصمت).(برخلاف معتزله)
20-جنگ با علی(ع)را مانند جنگ با پیامبر میشمارند.(برخلاف معتزله)
21-در زمان غیبت، معتقدند مردم باید از فقهای پرهیزگار مسائل دینی خود را بپرسند.
22-مجتهدان و فقیهان باید با معارف اسلام و اصول و ضوابط استخراج احکام آشنا باشند و اسلام نیز احکامی دارد که در همه شرایط قابل اجراست و از منابع چهارگانه(قرآن، سنت، عقل و اجماع)به دست میآید.
23-امامان، همچون پیامبران، در مواردی از«علم غیب»بهرهمندند.(برخلاف معتزله)
24-نیاکان پیامبر و علی(ع)را مؤمن و اهل توحید میدانند.(برخلاف معتزله)
25-معتقدند قرآن، تحریف نشده و دست نخورده است، و روایاتی که در کتب شیعه و سنی در گوشه و کنار، درباره تحریف رسیده، جعلی و دروغ است و هیچگونه اعتباری ندارد.
26-تقیه جزئی از عقاید و اعمال شیعیان است، یعنی اگر بر اثر ظلم و فشار حاکم خونریز و بیرحم، نتوان به تکلیف شرعی عمل کرد، تا زمان رفع خطر، میتوان عقیده خود را مخفی کرد و تکلیف را ترک کرد، به شرط آنکه اصل موجودیت دین در خطر نباشد، اصولا تقیه در نزد شیعه به معنی تغییر تاکتیک و مبارزه پنهان برای حفظ اساس دین است و به این معنا، هم در مذاهب سنی جایز است و هم در شیعه (49) (ولی معتزله به ظاهر با آن مخالفند)
27-شیعیان، زیارت قبر پیامبر و صالحان را مایه خشنودی آنها و توجه انسان به خدا میدانند. (50)
28-«توسل»به پیامبر(ص)و امامان(ع)نه تنها شرک نیست بلکه فرمان خدا و پیامبر(ص)و سبب استجابت دعاست، زیرا دعای پیامبر و عباد صالحین رد نمیشود، در هر حال مستجاب کننده دعا، خداست و این کار همان«وسیله»است که خدا به جستجوی آن سفارش کرده است (51)
29-بوسیدن حرم پیامبر و اولیاء چون با عقیده به یگانگی خدا و ارتباط اینها به بندگان خالص خدا انجام میگیرد و هدف اصلی، توسل به ذات لایزال خداوندی است، شرک نیست و اشکالی ندارد و سیره همه انبیاء و اولیاء و صالحان و صحابه و تابعین و اجماع همه مسلمین است و حرام نیست (52)
30-شیعیان معتقدند، عقاید وهابیت، پدیدهای نوظهور و بدعت است که در دورههایی از تاریخ اسلام چون قرن هشتم(زمان ابن تیمیه)و قرن دوازدهم (محمد بن عبد الوهاب)بروز کرده است و با دلایل و مدارک، ثابت میکنند که عمل صحابه و تابعان و جمهور مسلمانان برخلاف آن بوده است. (53)
31-اصول مذهب و فروع دین در مذهب شیعه بدین قرار است:اصول دین:1-توحید 2-نبوت 3-معاد 4-عدل 5-امامت فروع دین:1-نماز 2-روزه 3-خمس 4-زکات 5-حج 6-جهاد 7-امر به معروف 8-نهی از منکر 9-تولی 10-تبری.
فرقههای شیعه
گرچه در قرن دوم و سوم، شیعیان و اهل سنت، به فرقههای فراوانی منشعب شدند، اما اکثریت قاطع شیعیان جهان، اکنون شیعه امامی اثناعشری هستند. که حضرت محمد بن الحسن(مهدی)را امام دوازدهم و زنده و غایب میدانند، و بیشتر در ایران، عراق، افغانستان، لبنان، هند و سوریه سکونت دارند.
علاوه بر شیعه اثنا عشریه دو فرقه کوچک دیگر از شیعیان نیز وجود دارند:
الف:زیدیه، پیروان زید بن علی بن الحسین که امام علی و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام)را قبول دارند، و پس از امام حسین، زید بن علی بن لحسین را که در سال 122 هجری در قیامی بر ضد دستگاه اموی شهید شد، به عنوان امام میشناسند، این فرقه هم اکنون در یمن زندگی میکنند.
ب-اسماعیلیه، که به امامت این امامان عقیده دارند:1-امام علی 2-امام حسن 3-امام حسین 4-امام زین العابدین 5-امام محمد باقر 6-امام جعفر صادق(علیهم السلام)و بعد از امام صادق به امامت فرزندش اسماعیل بن جعفر صادق که در زمان حیات پدر درگذشت، عقیده دارند.اینان، اکنون در هند پاکستان و یمن و سوریه و آفریقا بسر میبرند و تا چندی پیش، در ایران نیز اندکی حضور داشتند. (برای توضیح بیشتر مراجعه شود به المقالات و الفرق، نوشته سعد بن عبد الله اشعری، تصحیح محمد جواد مشکور، ص 1-116، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1361 ش)
تهمتهای فراوان علیه شیعه
بسیاری از عقاید خرافی که به شیعه نسبت داده میشود، به کلی دروغ است و اندکی نیز مربوط به گروههایی است که یا اصلا وجود واقعی نداشته، و یا اکنون از بین رفتهاند. (54)
نتیجهگیری
شیخ مفید در قرن چهارم و اوائل قرن پنجم هجری، و زمان رشد و شکوفایی تمدن اسلامی میزیسته است. (55)
این دو قرن به دلیل رشد تمدن اسلامی، و گسترش قدرت اسلام، و ترقی و تکامل در علوم، و از سوی دیگر، گسترش اختلافات، پاره پاره شدن سرزمینهای اسلامی و ضعف حکومتها، مورد توجه مستشرقان و اسلامشناسان بوده است. (56)
یکی دیگر از ویژگیهای قرن چهارم، انتشار وسیع مذهب شیعه است. (57) به همین دلیل، اغلب محققانی که از قرن چهارم و تشیع نامی بردهاند، ناگزیر ذکری از شیخ مفید نموده و درباره او اظهار نظر کردهاند.
عمده نظریاتی که خاورشناسان درباره شیخ مفید ارائه دادهاند به شرح زیر خلاصه میشود.
1-شیخ مفید، بزرگترین رهبر شیعه در عصر خود بوده است. (58)
2-کلام و عقاید شیعه در عصر شیخ مفید تدوین و بیان شد. (59)
3-شیخ مفید، نماینده گرایش عقلی در مذهب شیعه اثنا عشری است. (60)
4-شیخ مفید تحت تأثیر معتزله بوده است. (61)
5-شیخ مفید الهامبخش علمای شیعه پس از خود بوده است. (62)
این دیدگاهها نوعا توسط مستشرقین، دهان به دهان میگردد، و تا به امروز نیز از نقد و تحلیل دقیق مصون مانده است.
اینک بر محققان و پژوهشگران تاریخ و رجال اسلامی و بیوگرافی نویسان و نیز دانشمندان علوم اسلامی است که یافتههای علمی غربیان را تصحیح و اصلاح کنند، زیرا هم اکنون تألیفات آنان، به صورت کتب مرجع در تمام کتابخانههای دنیا وجود دارد، و مورد استفاده محققین است.
7-بطرس البستانی
او در کتاب«دائرة المعارف»خود مینویسد:«ابن المعلّم»، عبارت است از ابو عبد الله محمد بن نعمان بغدادی که او را ابن المعلم و شیخ مفید مینامند. در دولت آل بویه، مقامی والا داشت و عضد الدوله برای دیدار او به خانهاش میآمد.وی 76 سال زندگی کرد و نوشتههای فراوانی دارد.او بسیار متواضع و اهل عبادت بود و به هنگام درگذشتش، 000/80 تن از شیعیان او را تشییع کردند.
در ماه رجب سال 398 در بغداد فتنهای روی داد.و سرآغاز آن این بود که برخی از هاشمیان از محله«باب البصره»به مسجد ابن المعلم در محله کرخ آمده، و او را آزرده و دشنام دادند.یاران ابن المعلم برآشفتند و یکدیگر را فرا خواندند، و نزد ابو حامد اسفراینی و ابن اکفائی رفتند و آن دو را دشنام دادند و در جستجوی فقها برآمدند و آن دو را دشنام دادند و در جستجوی فقها برآمدند تا آنان را بیازارند.فقیهان پنهان شدند، ابو حامد اسفراینی به دار القطن منتقل شد و فتنه بالا گرفت.پادشاه، گروهی را دستگیر و زندانی کرد و آرامش برقرار شد. ابو حامد به مسجد خویش بازگشت و ابن المعلّم از بغداد تبعید شد، به خاطر این کار علی بن مزید را سرزنش کردند و ابن المعلم بازگشت.ابن المعلم در سال 413 هجری درگذشت. (63)
گفتنی است که بطرس البستانی یک مسیحی مارونی لبنانی است که بر اثر همکاری با هیئتهای پروتستان آمریکایی به مذهب پروتستان گرایش یافته، و در زمان حیات خود، طرح دائرة المعارف را آغاز میکند.ولی با نوشتن چند جلد از آن، عمرش به پایان میرسد و بقیه کار او را فرزندش فؤاد افرام بستانی ادامه میدهد که هنوز هم به پایان نرسیده است.
ارزیابی
بستانی در این معرفی بیشتر به ابعاد تاریخی زندگی شیخ مفید پرداخته و گوشههایی را که دیگران روشن نساخته بودند، نمایان میسازد.
از آنجا که دائرة المعارف او یک دائرة المعارف شرقشناسی به معنای عام است، چندان در مسائل تخصصی وارد نمیشود، و مقام و منزلت شیخ مفید و خدمات او را به کلام و فقه شیعه روشن نمیسازد.
در مقاله بستانی تنها وجود اختلافات مذهبی در عصر شیخ مفید، و تأثیر آن بر زندگی او مطرح شده است و نه چیز دیگر.
8-دائرة المعارف الاسلامیة
این کتاب، که تاکنون، 15 جلد آن در مصر و بیروت به چاپ رسیده، در حقیقت ترجمهای است از روی چاپ اول دائرة المعارف، چاپ لیدن )Encyclopedia of Islam(که مصریها، آن را ترجمه کردند و برای آن پاورقیهایی نوشتند تا اشتباهات آن را تصحیح کنند. آنچه از این دائرة المعارف تاکنون، چاپ شده تا حرف «ع»است، و در این مجموعه نامی از شیخ مفید نیست، ولی در مقالاتی از او یاد شده است، مانند: شیعه. (64)
این مقاله که ترجمه مقاله آقای اشتروثمان است، در تفصیل فرقههای شیعه آنجا که به امامیه میرسد، درباره شیخ مفید مینویسد:
«ابو جعفر محمد بن الحسن طوسی، صاحب کتاب الفهرست، شیعی بود(ر.ک:منابع)و در اصل میخواست با نوشتن کتاب تهذیب الاحکام، کتاب استادش مفید(م 413 ه–1022 م)به نام«المقنعة فی الفقه»را شرح کرده باشد…» (65)
او در ادامه مینویسد:«…محمد بن محمد بن نعمان بن عبد السلام عکبری عربی، کتاب فقهی ویژه و گستردهای به نام«فقه الرضا»(2 ج، تبریز، 1274 ه-)نوشت، و غرور عربی او مانع نشد که با عضد الدوله بویهی که از تبار ایرانی بود، ارتباط برقرار کند.به هنگام درگذشت وی، شریف مرتضی (سید مرتضی)علم الهدی ابو القاسم علی بن الحسین بر جنازه او نماز خواند…» (66)
ظاهرا در اینجا نیز خاورشناس ما آقای «اشتروثمان»دچار اشتباه شده باشد زیرا«فقه الرضا» یک جلد بیشتر نیست، ولی همراه کتاب«المقنعه» تألیف شیخ مفید، در سال 1274 ه-.ق به چاپ رسیده است.از این گذشته«فقه الرضا»بنا به مشهور تألیف شخص امام رضا-ع-امام هشتم شیعه (م 203 ه-)است. (67)
یادداشتها
)1(-first encyclopedia of Islam,Vol.VI,P526-6,Brill leiden,7891,1st ed,3191-6391 A.D
(2)-همان مأخذ، ج 7، ص 354، مقاله«شیعه»SHTAچاپ سال 1987 م، لیدن.
)4(-ANNA,K.S-LAMBTON STATE AND GOVERN MENT IN MEDIEVAL ISLAM,an introduction to the study of Islamic Political Theory,The jurists,oxford uni- versity Press,7891-5891.
)5(-ibid,pp 912-242.
)6(-Martin.J.Macdermot,The ology of Alshaikh Almufid,DAREL MACHREQ-Beyrout-Leban.,8791.
(7)-همان مأخذ، ص 4(مقدمه).
(8)-الخیاط، الانتصار، ط 2، دارقابس، بیروت 1986(با مقدمه دکتر نیبرگ سوئدی).
(9)-ر.ک:مقاله اینجانب، در نشریه تخصصی علم کلام، حوزه علمیه، موسسه امام صادق(ع)، پاییز سال 1371، ص 17-21.با عنوان«نقد و بررسی سه کتاب».
(10)-در این زمینه، مطالعه کتابهای زیر را به ایشان توصیه میکنیم: تاریخ الشیعه، نوشته مظفر.اصل الشیعة و اصولها، نوشته کاشف الغطاء. هویة التشیع، دکتر احمد وائل.فجر الاسلام، نوشته احمد امین مصری. تاریخ الامامیة و اسلافهم من الشیعة، دکتر عبد الله فیاض.مقدمه، نوشته ابن خلدون.
(11)-اشعری، مقالات الاسلامیین، فصل معتزله.همو، نهایة الاقدام، ص 397-400، دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی، تاریخ معتزله، ص 170-109
(12)-سیوطی، الاتقان، ج 1، ص 74.دکتر لنگرودی، تاریخ معتزله، ص 109.
(13)-محمد ابو زهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه، ج 1، ص 147.
(14)-دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی، تاریخ معتزله، ص 161.چاپ اول، کتابخانه گنج دانش، تهران، 1368 ش.
(15)-همان مأخذ، ص 160.
(16)-همان مأخذ، ص 161، محمد ابو زهرة، تاریخ المذاهب الاسلامیه ج 1، ص 140، پطروشفسکی، اسلام در ایران، ص 219، تاریخ فلسفه در اسلام، ج 1/ص 284، هاشم معروف الحسنی، الشیعة بین الاشاعرة و المعتزلة، ط 1، 1964، بغداد.
)71(-wilferd madilung,Religious schools and sects in medieval Islam/VARIORUM REPRINTS,london,5891, PP 31-51.
و نیز؛دکتر محمد جعفر لنگرودی:تاریخ معتزله، ص 119-121
(18)-ر.ک:کلینی، اصول کافی، ج 1، کتاب العقل و الجهل.
)91(-DOMINIQUE SOURDEL,REVUE DES ETUDES ISLAMIQUE,XL,2791,PARIS.
)02(-LTMAMISME VU PAR”LE CHEIKH AL-MUFID
)12(-Wilfers Madelung,religious schools and sects in- medieval islam,VARIORUM REPRINTS,London 5891.P. 41.
(22)-عباس اقبال، خاندان نوبختی، تهران، 1311، در ص 94-123- نام ابو جعفر محمد بن عبد الرحمن بن قبه رازی و در ص 128-134 نام ابو عبد الله بن مملکت اصفهانی.
(23)-ر.ک:عبد الرحمن بدوی، مذاهب الاسلامیین، ج 2، محمد ابو زهرة، تاریخ المذاهب الاسلامیة، احمد امین، فجر الاسلام.
(24)-مادیلونگ، همان کتاب، ص 14، عباس اقبال، خاندان نوبختی، ص 94، 133 و ابو جعفر محمد بن عبد الرحمن بن قبة رازی، ص 18 و 134، ابو عبد الله محمد بن عبد الله مملکت اصفهانی.
(25)-انوار الملوک فی شرح الیاقوت، شرح حلی، تصحیح محمد نجمی زنجانی، تهران 1338
(26)-طبقات المعتزلة، ابن المرتضی، تحقیق سوسنه دیولدز، ولزر، بیروت 1407 ه-، 1987 م، چاپ دوم، ص 7.
(27)-دائرة المعارف الاسلامیة، ج 11، ص 15 و ج 14، ص 65، دار الفکر، بیروت، بیتا.
(28)-همان مأخذ.
(29)-طبقات المعتزله، ص 113، 114، 117، 119.ط 2، دار مکنة الحیاة، بیروت، 1407 در 1987 م.
(30)-همان مأخذ، ص 117، (طبقه دوازدهم).
(31)-همان مأخذ، ص 9.
(32)-دائرة المعارف الاسلامیة، ج 14، ص 68، ستون اول سطر 16، و عبد الله نعمة هشام بن الحکم، و مجلسی، بحار الانوار(مناظرات اصحاب امام صادق(ع).مناظره هشام بن الحکم با عمرو بن عبید بصری).ج 47، ص 213 و 216 و 401 چاپ بیروت و طبرسی، الاحتجاج، ص 197.
(33)-الحضارة الاسلامیة فی القرن الرابع الهجری، ج 1، ص 119، ط 4، دار الکتاب العربی، بیروت 1387 ه- 1967 م.
(34)-همان مأخذ، ص 124، همین اشتباه را زهدی حسن جار الله به پیروی از او تکرار کرده است(ر.ک:المعتزلة، ص 312، ط 6، المؤسسة العربیة للدراسات و النشر، بیروت، 1410 ه-.1990 م).
(35)-همان مأخذ، ص 124.
(36)-همان مأخذ، ص 142-146.
(37)-طبرسی، الاحتجاج، 2 ج، مطبعة النعمان، النجف، 1386 ه-، 1966 م، (افست)کتابفروشی قدس محمدی، قم، بیتا.
(38)-همان مأخذ، ج 1، ص 118-122.
(39)-همان مأخذ، ج 1، ص 150-151، و القمی، الکنی و الالقاب، ج 1، ص 170.
(40)-ر.ک:مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 65.
(41)-الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج 2، ص 113، ط بغداد. بیتا.
(42)-الملل و النحل، ج 1، ص 131.
(43)-ونیز ر.ک:دکتر احمد الوائلی، هویة التشیع، ط 3، بیروت، دار الکتبی، 1407 ه-/1987 م، عبد الله نعمه:روح التشیع، بیروت، دار الکتاب اللبنانی، 1405 ه-/1985 م، محمد عبده، رسالة التوحید، مقدمه، ص 10.
(44)-برای نمونه:ر.ک:سیوطی، الدر المنثور، ج 8، ص 589.ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص 154 و 161، القاهرة، برای اطلاع بیشتر به جزوه(چهل حدیث نبوی در شأن شیعه علی«ع»از کتب اهل سنت) مراجعه شود.
(45)-رسالة التوحید، محمد عبده، مقدمه، ص 10.
(46)-مقالات الاسلامیین، ص 65، القاهرة؛الشهرستانی، الملل و النحل، ج 1، ص 131، ابن حزم الاندلسی، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج 2/ص 113، بغداد.
(47)-العبر فی اخبار من غبر، ابن خلدون، ج 3، ص 364.
(48)-ر.ک:هویة التشیع، احمد الوائلی ص 33-39، ط 3 دار الکتبی للمطبوعات، بیروت، 1407 ه-/1987 م، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعه الامامیة، صدر الدین علی مدنی، ص 79، 452.
(49)برای منابع سنی نگاه کنید به:محلی، نوشته ابن حزم، ج 8، ص 335، مساله 1408 و تفسیر طبری، در ذیل آیه:«الا ان تتقوا منهم تقاة».
(50)-الجزری، الفقه علی المذاهب الاربعة، ج 1، ص 567-569، صحیح مسلم، ج 5، ص 73-137.
(51)-فی ظل اصول الاسلام، استاد جعفر سبحانی، 220 به بعد، قم، لجنة ادارة الحوزة، 1411 ه-.
(52)-همان مأخذ، ص 149-175.
(53)-همان مأخذ، و سعید رمضان البوطی، السلفیة مرحلة زمنیة مبارکة لا مذهب اسلامی، مقدمه.
(54)-آراء علماء المسلمین فی التقیة و الصحابة، سید مرتضی الرضوی، مکتبة النجاح.و نیز روح التشیع، عبد اللّه نعمة، بیروت، دار الکتاب اللبنانی، 1405 ه-/1985 م، الدکتور عبد اللّه فیاض، تاریخ الامامیة و اسلافهم من الشیعة، بیروت، موسسه الاعلمی، 1395 ه-/1975 الدکتور احمد الوائلی، هویة التشیع، ط 3، بیروت، دار الکتبی، 1407 ه-/1987 م، محمد رضا المظفر، عقائد الامامیه.
(55)-الحضارة الاسلامیة فی القرن الرابع الهجری، آدام متز، ط 4، تعریب محمد عبد الهادی ابو ربدة، ج 1، ص 19-29، دار الکتاب العربی، بیروت، 1387 ه/1967 م.
(56)-همان ماخذ، مقدمه.
(57)-همان ماخذ، ج 1، ص 119.
(58)-یوزف، فان اس، منابع بررسی نشدهای درباره کرامیة، ترجمه احمد شفیعیها، مجله معارف، چاپ مرکز نشر دانشگاهی، تهران دوره نهم، شماره 1 ص 75 تهران، 1371 ش
(59)-مقاله دائرة المعارف اسلام، چاپ لیدن، تحت عنوان(المفید)که ترجمه آن در آغاز مقاله آمد.
(60)-مکدر موت، مارتین، نظریات علم الکلام عند الشیخ المفید(به زبان انگلیسی)ص 3، به نقل از ابن تیمیه، منهاج السنة، ج 1 ص 31 چاپ قاهره.
(61)-همان منبع، مقدمه، ص 4
(62)-STROTHMAN,”AL-Mufid”,Encyclopedia of Islam )1 st ed/Leiden/Brill,3191-43(,lll,326-6.
(63)-دائرة المعارف، ج 1، ص 696، دار المعرفة، بیروت، بیتا.(زیر عنوان ابن المعلم).
(64)-دائرة المعارف الاسلامیة، ج 14/57-81.دار الفکر، بیروت، بیتا.
(65)-همان ماخذ، ج 14، ص 70.
(66)-همان ماخذ.
(67)-آغاز بزرگ طهرانی، الذریعة، ج 16، ص 262، ط 3 دار الاضواء، بیروت، 1403 ه-/1983 م
منبع: کیهان اندیشه1371 شماره 46