چكيده
هر چند اهل سنت حضرت امام جعفربن محمدالصادق(علیه السلام) را به عنوان جانشين و خليفه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نميشناسند، اما در عين حال او را در كتابهاي خود از جهت علمي و اخلاقي با القاب و اوصافي شايسته ستودهاند، به عنوان مثال علامه شهرستاني در كتاب ملل و نحل خود مينويسد: جعفربن محمدالصادق(علیه السلام) داراي علمي بسيار و ادبي كامل بود. زهد و پارسايي داشت. نه گرد مهتري گرديد و نه بر سر خلافت با كسي به جنگ برخاست. آن کس كه در درياي معرفت شنا كند، در شط نميافتد و آنكه به اوج حقيقت رسد، از فرود آمدن نميترسد. همچنين ساير بزرگان اهلسنت از روزگار وي تا امروز، او را به كرامت خلق، دانش فراوان، بخشش بسيار و عبادت طولاني ستودهاند. چنين اتفاقِ نظري ميان امت اسلامي، ميتواند پنجرههاي اختلاف و پراكندگي را بر روي بيگانگان مسدود كند و بر وحدت و همدلي مسلمانان بيفزايد.
مقدمه
محبت اهلبيت رسولالله(صلی الله علیه و آله و سلم) نزد همه مسلمانان چه سني و چه شيعه از علامات ايمان است و كينه و بغض ايشان از نشانههاي نفاق ميباشد و اين اعتقادي است كه همه مسلمين بر آن متفقاند و خلاف آن را در هيچ يك از كتابهاي اهلسنت يا شيعه نميتوان يافت. زيرا قرآن كريم تكريم و ارج نهادن و احترام آنان را از وظايف مسلمين ميداند و اين حقيقت قرآني در سوره شورا، آیه 23 نمايان ميشود؛ و ميفرمايد:
«قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى» (بگو: من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىکنم جز دوست داشتن نزديکانم.)
البته قرآن كريم همين اجر و پاداشي را كه در برابر پيامبر گرامي(صلی الله علیه و آله و سلم) به عهده داريم به نفع خودمان ميداند، چنانكه در آيه47 از سوره سبأ ميفرمايد: «قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» (بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواستهام براى خود شماست؛ اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چيز گواه است!) نگارنده اين مقاله هم در راستاي انجام وظيفه و ابراز محبت خود نسبت به خاندان پيامبر گرامي(صلی الله علیه و آله و سلم) بر آن شد كه شخصيت علمي و اخلاقي امام صادق(علیه السلام) را از ديدگاه اهلسنت براي علاقمندان معرفي كند. لازم به ذكر است كه اين مقاله براساس كتابهاي معتبر اهلسنت نوشته شده است.
معرفي اجمالي شخصيت امام صادق(علیه السلام)
اسم ایشان جعفربن محمد(علیه السلام) است و لقبشان: صادق، مصدّق، محقق، كاشفالحقايق، فاضل، طاهر، قائم، منجي، صابر و كنيههايشان: ابوعبدالله، ابواسماعيل، ابوموسي ميباشد. نام پدر: حضرت امام محمدباقر(علیه السلام)، نام مادر: فاطمه (ام فروه)، دختر قاسمبن محمدبن ابيبكر، زمان تولد: تاريخنويسان شيعه و سني درباره تاريخ تولد او اختلاف نظر دارند. برخي تاريخ تولّد او را هفدهم ربيعالاول سال 83 هجري در روز جمعه يا دوشنبه در هنگام طلوع فجر مصادف با ميلاد حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) ميدانند و برخي ولادت ايشان را روز سهشنبه هفتم يا هشتم رمضان سال 80 هجري ذكر كردهاند.
محل تولد این امام بزرگوار مدينه منوره است و در سن 65 سالگي در 25 شوال سال 148 هجري يا 25 رجب، توسط منصور دوانقي به وسيله زهر، به شهادت رسيد و محل دفن او قبرستان بقيع است.
شخصيت علمي امام صادق(علیه السلام) از نگاه اهلسنت
درباره شخصيت علمي امام صادق(علیه السلام) همه بزرگان اهلسنت بر اين مطلب، كه امام صادق(علیه السلام) از علوم فراوان و متنوع برخوردار است و تلاش گستردهاي در تربيت شاگردان فرهيخته ايفاكرده است اتفاق نظر دارند، جاحظ كه يكي از دانشمندان بزرگ اهلسنت است درباره شخصيت علمي امام صادق(علیه السلام) مينويسد: «امام صادق(علیه السلام) چشمههاي دانش و حكمت را در روي زمين شكافت و براي مردم درهايي از دانش گشود كه بيش از او معهود نبود و جهان از دانش او سرشار گرديد.» همچنين ديگر بزرگان اهلسنت چون مالكبن انس، ابوحنيفه، سفيان ثوري، سفيانبن عيينه، ابنجريح، روحبن قاسم و…، كه از شاگردان بلاواسطه يا معالواسطه ایشان بودند در مورد شخصيت علمي او اظهار نظر كردند و با افتخار تمام شاگردي خود را در محضر امام صادق(علیه السلام) بازگو ميكردند. آلوسي در اينباره ميگويد: «ابوحنيفه با آن عظمت و جايگاهي كه نزد اهلسنت دارد، بر خود فخر ميكرد و با لسان فصيح ميگفت: لولا السَنَتان لَهلك النعمان؛ اگر آن دو سال نبود نعمان (ابوحنيفه) هلاك ميشد.»
اكنون در اين مقاله به ديدگاه چند نفر از علماي اهلسنت درباره شخصيت علمي امام صادق(علیه السلام) اشاره ميكنيم:
ابوحنيفه كه دو سال شاگر امام صادق(علیه السلام) بود و اين دوره را پايه علوم و دانش خود معرفي كرده، ميگويد: لولا السَنَتان لَهلك النعمان؛ اگر آن دو سال نبود نعمان از بين رفته بود». همچنين از ابوحنيفه نيز اين جمله مشهور است كه گفت: «ما رأيت افقه من جعفربن محمد(علیه السلام)…؛ از جعفربن محمد(علیه السلام)، فقيهتر نديدم…» و گفت: چون منصور او را خواست، پي من فرستاد و گفت: مردم فريفته جعفربن محمد(علیه السلام) شدهاند، چند مسئله دشوار براي پرسش از او آماده كن؟ من چهل مسئله فراهم كردم، منصور جعفربن محمد(علیه السلام) را كه در حيره به سر ميبرد به مجلس خود خواست، من نزد منصور رفتم و جعفربن محمد(علیه السلام) را ديدم که سمت راست او نشسته است، هيبت او بيش از منصور بر دلم راه يافت. منصور به من رخصت نشستن داد. پس گفت: اين ابوحنيفه است! جعفربن محمد(علیه السلام) گفت: او را ميشناسم. سپس منصور گفت: مسایلي را كه در خاطر داري به ابوعبدالله(علیه السلام) بگو. من يكيك سؤالات را ميگفتم و او پاسخ ميداد كه شما چنين ميگوييد، مردم مدينه چنين ميگويند و ما چنين ميگوييم. در مسایلي گفته شما را ميپذيرم و در مسایلي گفته آنان را، و گاه رأي ما مخالف شما و آنان است تا آنكه هر چهل مسئله را گفتم و او هيچ يك را بيپاسخ نگذاشت. سپس ابوحنيفه گفت: آيا داناترين مردم، داناتر آنان به اختلاف آراء نيست؟!
مالكبن انس، پايهگذار مذهب مالكي، در مورد امام صادق(علیه السلام) ميگويد: «چشمي نديده و گوشي نشنيده و به قلب انساني خطور نكرده مردي را كه از نظر علم و عبادت و تقوا، برتر از امام صادق(علیه السلام) باشد.»
شهرستاني در ملل و نحل، درباره مقام علمي امام صادق(علیه السلام) مينويسد: جعفربن محمدالصادق(علیه السلام) داراي علمي بسيار و ادبي كامل بود. زهد و پارسايي داشت. نه گرد مهتري گرديد و نه بر سر خلافت با كسي به جنگ برخاست. آنكه در درياي معرفت شنا كند، در شط نميافتد و آنكه به اوج حقيقت رسد، از فرود آمدن نميترسد.
ابنحجر درباره حضرتش نوشته است: مردم از علم او چندان نقل كردند كه آوازه آن به همه شهرها رسيد. امامان بزرگ چون يحييبن سعيد، ابنجريح، مالك، سفيانبن عينه، سفيان ثوري، ابوحنيفه، شعبه و ايوب سختياني از او روايت كردهاند.
ابو زهره، يكي از علماي معاصر، در كتاب خود مينويسد: «علماي اسلام با تمام اختلاف نظرها و تعدد مشربهايشان، در فردي غير از امام صادق(علیه السلام) و علم او اتفاق نظر ندارند.»
منصور دوانيقي میگوید: جعفربن محمد(علیه السلام) از كساني است كه خداوند درباره او ميفرمايد: «سپس اين كتاب آسماني را به گروهي از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم»، او از كساني است كه خداوند او را برگزيده است و او از سبقتگيرندگان در امور خير بود.
خيرالدين الزركلي: او در كتاب الاعلام درباره امام جعفر صادق(علیه السلام) نوشته است:
«امام جعفر صادق(علیه السلام) از بزرگان تابعين به شمار ميرود و در علم و دانش داراي منزلتي رفيع است و جماعت زيادي از او كسب علم كردهاند كه از جمله آنها دو نفر از پيشوايان اهلسنت (ابوحنيفه و مالكبن انس) هستند و لقبشان صادق(علیه السلام) است به خاطر اينكه هرگز كسي از او كذب نشنيده است و در خبرهاي مربوط به او آمده است كه وي براي اعتلاء حق، پيوسته عليه خلفاي بنيعباس در ستيز بوده و به مبارزه پرداخته است.»
مناقب
در اين بخش از مقاله به بيان مناقب حضرت صادق(علیه السلام) ميپردازيم، البته مناقب اخلاقي ایشان بيش از آن است كه بتوان در اين مقاله ذكر كرد اما از آنجايي كه: «ما لايُدرك كلُه لايُترك كلُه»، سعي ميكنيم به برخي از ويژگيهاي اخلاقي آن حضرت اشاره كنيم.
حسن خلق: اخلاق حسنه يكي از مهمترين صفاتی است كه در جلب دلهاي مردم و تأثيرگذاري بر نفوس نقش بهسزايي دارد، امام صادق(علیه السلام) با اين صفت چنان وارسته بود كه هر كس با او در مجلس برخورد ميكرد به عظمت آن حضرت پي ميبرد.
از عمروبن مقدام نقل ميكنند كه ميگفت: كنتُ اذا نظرتُ إلي جعفرالصادق(علیه السلام) عَلِمتُ أنّه من سلالةالنبيين.
احترام خاص به پيامبر گرامي(صلی الله علیه و آله و سلم): ابو زهره يكي از دانشمندان معروف اهلسنت در اين باره از مالك نقل ميكند كه: «من پيوسته به حضور جعفربن محمد(علیه السلام) رفت و آمد داشتم. آن حضرت شوخ طبع بود و بيشتر تبسم ميكرد، ولي وقتي نام رسولالله(صلی الله علیه و آله و سلم) نزد او برده ميشد، رنگ حضرت به زردي ميگراييد.»
و اين نشانگر عظمت مقام پيامبر گرامي(صلی الله علیه و آله و سلم) نزد امام صادق(علیه السلام) است.
شجاعت: شجاعت يكي ديگر از صفات اخلاقي است كه در موقعيتهاي مختلف، در وجود امام صادق(علیه السلام) ظاهر و بارز ميشد، البته بايد توجه داشت كه شجاعت تنها زورِ بازو و شمشير زدن نيست، بلكه شجاعت گاهي در ميدان زبان ظاهر ميشود.(افضلُالجهاد كلمةُحقٍ عند سلطان جائر.)
اهل بخشندگي و سخاوت: او انسانها را «عيالالله» ميدانست و براي خدمت به آنها شب و روز نميشناخت. هياجبن بسطام ميگويد: جعفربن محمّد(علیه السلام) به قدري ديگران را اطعام ميكرد كه براي خانواده خويش چيزي نميماند و همواره ميفرمود: «كار نيك به كمال نميرسد مگر به سهچيز: تأخير نينداختن، كوچك شمردن و پنهان داشتن.»
پرهيزگاری و عبادت: امام مالك در توصيف آن حضرت ميگويد: «مدّت زمان زيادی نزد او ميرفتم و او را در يكي از سه حال ميديدم، يا در حال نماز بود، يا روزه داشت، يا مشغول قرائت قرآن بود… او از زاهدان و عابداني بود كه خشيت از خدا وجودشان را فراگرفته،» همچنان ابنجوزي در اين باره ميگويد: «جعفربن محمّد(علیه السلام) از حب رياست روگردان و سرگرم عبادت بود.»
تواضع و فروتني: تواضع و فروتني يكي از صفات اخلاقي است كه خداوند متعال بر آن تأكيد كرده است و پيامبران خدا را به رعايت آن مأمور كرده است: «وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ »
احترام به علما: مالكبن انس روايت ميكند: بر جعفربن محمد(علیه السلام) در ميآمدم، براي من بالش مينهاد و مرا حرمت ميداشت و ميگفت: مالك! تو را دوست ميدارم، و من از گفته او خشنود ميشدم و خدا را سپاس ميگفتم. او هميشه در يكي از سه حالت بود: روزهدار، ايستاده به نماز، ذكر گوينده، او از بزرگان، عابدان و زاهداني بود كه از خدا ميترسند.
نتيجهگيري
در پايان بر اين نكته تأكيد ميكنيم كه گرچه اهلسنت و جماعت حضرت امام جعفربن محمدالصادق(علیه السلام) را به عنوان جانشين و خليفه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نميشناسند، اما اين نكته قابل توجه است كه آنها همه امامان شیعه(علیهم السلام)، از جمله امام صادق(علیه السلام) را گرامي ميدارند و به جايگاه رفيع علمی و فضایل بیشمار ایشان، با دیده احترام مينگرند و براساس آيه مودت آنها را دوست ميدارند و از ناراحتيشان ناراحت ميشوند. زيرا محبت اهلبیت(علیهم السلام) از علایم ايمان است و كينه و بغض نسبت به ايشان، نشانه نفاق.
در پايان از خداوند منان طلب ميكنيم ما را با پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت گرامیاش(علیهم السلام) محشور فرمايد.
امين رب العالمين
سوتیتر
جاحظ كه يكي از دانشمندان بزرگ اهلسنت است درباره شخصيت علمي امام صادق(علیه السلام) مينويسد: «امام صادق(علیه السلام) چشمههاي دانش و حكمت را در روي زمين شكافت و براي مردم درهايي از دانش گشود كه بيش از او معهود نبود و جهان از دانش او سرشار گرديد.»
مالكبن انس، پايهگذار مذهب مالكي، در مورد امام صادق(علیه السلام) ميگويد: «چشمي نديده و گوشي نشنيده و به قلب انساني خطور نكرده مردي را كه از نظر علم و عبادت و تقوا، برتر از امام صادق(علیه السلام) باشد.»
هياجبن بسطام ميگويد: جعفربن محمّد(علیه السلام) به قدري ديگران را اطعام ميكرد كه براي خانواده خويش چيزي نميماند و همواره ميفرمود: «كار نيك به كمال نميرسد مگر به سهچيز: تأخير نينداختن، كوچك شمردن و پنهان داشتن.»
پينوشتها
ـ ملل و نحل، شهرستاني، ج1، ص365.
ـ وفاياتالاعيان، شمسالدينبن خلكان، تحقيق احسان عباس، چاپ بيروت، ج1، ص327.
ـ رسائل جاحظ، ص106، نهجالبلاغه، ابنابي الحديد معتزلي، ج15، ص189.
ـ منظور دو سالي است كه ابوحنيفه در محضر امام جعفرصادق(علیه السلام) تلمذ كردند.
ـ مختصرالتحفهالاثنيعشريه، محمود شگري آلوسي، ص8.
ـ مناقب آل ابيطالب، ابن شهرآشوب، ج3، ص396.
ـ همان.
ـ شهرستاني، ملل و نحل، ج1، ص365.
ـ تاجالمواليد، طبرسي، چاپ قم.
ـ الامامالصادق(علیه السلام)، محمد ابو زهره، ص66.
ـ تاريخ يعقوبي، ص268.
ـ الاعلام قاموس تراجم، خيرالدين زركلي، ج2، ص126.
– ذهبي سير اعلام النبلاء، ج6، ص420 .
ـ الامام مالك حياته و عصره و أرائه، ابو زهره، ص104.
ـ تذكره الحفاظ، ذهبي، ج1، ص66.
ـ الامام الصادق(علیه السلام)، محمد ابو زهره، ص66.
ـ الامام مالك حياته و عصره و آرائه، ابو زهره، ص77.
ـ شعراء، 215.
منبع: ماهنامه آفاق شماره43
سيدزهير مسيليني/دانشپژوه دکترای کلام اسلامی/تونس