مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
سخن تاریخ و سنخ شناسی مشارکت اصحاب حاضر در احد براساس قرآن و منابع تاریخی

 

در جنگ احد، از غزوات رسول الله (ص)، صحابۀ حاضر در آن نبرد رفتار و عمل کرد گوناگونی نشان دادند. باوجود فداکاری و جان بازی عده ای، برخی رو به یأس آورده، حتی از میدان نبرد گریختند. این رفتارها طیف وسیعی از گونه های مشارکت را نشان می دهد که در مقایسۀ آیات قرآن کریم با منابع تاریخی، تفاوت رفتاری به شکلی دیگر نمایان می شود. رویکرد قرآن و منابع تاریخی به رخ دادهای این جنگ تا حدودی متفاوت است.

در این مقاله، با استفاده از روش کمی نوع شناسی، سنخ شناسی مشارکت صحابه ای که در آیات قرآنی ذکر شده و صحابه ای که در منابع تاریخی از آن ها یاد شده است، انجام می شود. بررسی های آماری نشان می دهد در مقایسه بین سنخ همراه کامل و سایر سنخ ها، از مجموع ٢٧ آیۀ مربوط به جنگ احد، ٧٠ درصد آیات شاخصه ها و ویژگی های سنخ های همراه حداکثری، نیمه همراه و غیرهمراه را بیان می کند و فقط ٣٠ درصد باقیمانده نشان دهندة شاخصه های همراهان کامل اند.

منابع تاریخی بیشتر صحابۀ حاضر در میدان را با ویژگیهای قابل صدق بر همراهی کامل معرفی می کنند و از ذکر گونه های دیگر و ویژگی های آنان به سرعت می گذرند؛ اما در رویکرد آیات قرآن، بیشتر صحابه با مشارکت نسبتا غیرفعال و با رفتار منفعلانه و سست مورد خطاب بوده اند. درواقع، آنچه در آیات قرآن کریم مورد خطاب قرار گرفته، برعکس منابع، بیشتر ناظر به اصحابی است که مشارکت آن ها در نبرد ناکافی و غیرمؤثر بوده است.

١. مسئلۀ پژوهش

جنگ احد به سبب مسائل و مشکلاتی که برای مسلمانان ایجاد کرد و ایمان آنان را به محک آزمون گذاشت، اهمیت ویژه ای در تاریخ اسلام دارد. قرآن کریم در سوره های متعددی به ویژه آل عمران، وقایع جنگ احد، ثمرات و پیامدهای آن، انگیزه های درونی افراد و علل شکست مسلمانان را بیان کرده است. با تأمل در آیات مربوط به نبرد احد میتوان به نوعی گونه شناسی از مشارکت اصحاب حاضر در احد دست یافت. خداوند در این آیات به بررسی سه عنصر ایمان، عمل و گفتار اصحاب پیامبر (ص) پرداخته که از تقابل این عناصر، سنخ های متعددی از اصحاب تشخیص داده میشود. این سنخ شناسی با محوریت چگونگی مشارکت در جنگ و همراهی اصحاب با پیامبر (ص) انجام میشود؛ ازاین رو میتوان اصحاب را در چهار سنخ همراه کامل، همراه حداکثری، نیمه همراه و غیرهمراه جای داد.

درمقابل سنخ شناسی قرآن، گزارش های تاریخی منابع دربارة مشارکت اصحاب حاضر در جنگ احد آمیخته به ابهام و گاه آشفته و ناهمگون است و به نحوی گذرا از ویژگیها، عمل کرد و مشارکت صحابه در نبرد احد عبور میکند. سنخ شناسی برگرفته از گزارش های منابع تاریخی از مشارکت اصحاب حاضر در احد، آنان را در پنج سنخ همراه کامل، همراه حداکثری، نیمه همراه، همراه حداقلی و غیرهمراه شناسایی میکند.[1] تفاوت نگرش قرآن با سنخ های برآمده از گزارش های تاریخی در سنخ همراه حداقلی است که مفهومی دال بر آن یافت نمیشود؛ اما در روایات تاریخی به آسانی میتوان شاخصه های آن را یافت.

در این نوشتار در پاسخ به پرسش وجوه اشتراک و افتراق گزارش منابع تاریخی دربارة نوع شناسی مشارکت اصحاب در غزوة احد با گزارش قرآن، فرض بر این است که رویکرد سنخ شناسانۀ قرآن، عمدتا ناظر به اصحابی است که در نبرد مشارکت نداشته یا مشارکت اندکی داشته اند؛ اما نوع شناسی برگرفته از منابع تاریخی اغلب ناظر به مشارکت کنندگان فعال است.

٢. روش و پیشینۀ تحقیق

این پژوهش با بهره گیری از روش های کمی و کیفی، به استخراج گونه های مشارکت صحابه و دسته بندی آن ها در جدول ها و نمودارها برحسب میزان همراهی آنان با رسول اکرم (ص) در غزوة احد پرداخته است. در بخش کمی پژوهش که جامعۀ آماری را نشان میدهد، ١٠١ نفر از صحابۀ مشارکت کننده در نبرد احد شناسایی شده اند که منابع تاریخی صرفا آنان را معرفی کرده است. در بخش قرآنی آیات ١٣٩، ١٤٩، ١٢٢، ١٤٣-١٤٥، ١٥٢-١٥٦، ١٦٢ و ١٦٧-١٧٤ سورة آل عمران، آیۀ ٦٢ سورة نور، آیۀ ٢٣ سورة احزاب، آیۀ ٢١٤ بقره، آیۀ ٢ صف و آیات ٧٨ و ٨٨ سورة نساء استخراج شده است. علاوه بر این، در آیات دیگری از سوره های قرآن مانند آل عمران، بقره، احزاب، نور، نحل، نساء، صف و انفال نیز به غزوة احد و نتایج آن پرداخته شده است که با بهره گیری از آن ها و منابع تفسیری میتوان پژوهش را در حوزة وسیع تری بررسی کرد.[2]

درمورد پیامبر (ص)، صحابه و جنگ احد تحقیقات متعددی انجام شده است ؛ ازقبیل احد قلۀ بحران (میثمی، ١٣٨٤)، تحلیلی بر آیات غزوة احد در سورة آل عمران (رستمی، ١٣٨٦)، «علل شکست غزوة احد از منظر قرآن» (حر، ١٣٨٦) و غیره؛ اما در حوزة سنخ شناسی آثار اندکی منتشر شده است؛ ازجملۀ آن ها میتوان به سنخ شناسی رفتاری صحابۀ شاخص حاضر در غزوات با تکیه بر الگوی سنخ شناسی قرآن (سهراب زاده، ١٣٨٩) اشاره کرد. بر این اساس، در این مقاله با رویکرد جدید، گونه شناسی صحابه در نوع همراهی آنان با رسول اکرم (ص) صورت میگیرد.
٣. سنخ شناسی اصحاب حاضر در غزوة احد براساس آیات قرآن

سنخ[3] به معنای نوع و قسم (بیرو ١٣٧٥: ٤٣٥) در اصطلاح به طبقه ای از افراد گفته میشود که در چند صفت مشترک و همانند هستند. سنخ شناسی[4] تقسیم و تنظیم داده های مربوط به سنخ است (ساروخانی، ١٣٧٠: ٢٥٥).

هدف از سنخ شناسی در این مقاله، بررسی مشارکت اصحاب پیامبر (ص) در غزوة احد براساس میزان و نوع همراهی آن ها در آیات قرآن است. توصیف قرآن کریم از غزوة احد و تصویری که از آن ارائه شده، به مراتب زنده تر و روشن تر از منابع تاریخی است. قرآن از ویژگی های سپاه پیامبر (ص) سخن گفته و این امتیازی است که فقط این کتاب آسمانی از آن برخوردار است و کتاب های تاریخی دارای چنین ویژگی نیستند؛ زیرا قرآن خصوصیات درونی و قلبی مسلمانان را بیان کرده و از نکاتی پرده برداشته است که افراد آن را آشکار نکرده بودند. با تدبر و تفکر در آیات مربوط به غزوة احد میتوان به دقت، عمق و فراگیری مفاهیم قرآن در این موضوع پی برد.

قرآن در آیات متعددی از سورة آل عمران به ابعاد گوناگون غزوة احد پرداخته است.

به گفتۀ عبدالرحمن بن عوف، اگر کسی بخواهد دربارة جنگ احد آگاه شود، آیۀ ١٢٠ به بعد آل عمران را بخواند؛ با این کار گویا در این جنگ حاضر بوده است (واقدی، ١٤٠٩: ١. ٣١٩). به نظر محمدبن اسحاق، ٦٠ آیه از سورة آل عمران به جنگ احد مربوط است (ابن هشام، بی تا: ٢. ١٠٦). افزون بر آیات سورة آل عمران، برخی آیات سوره های نور، احزاب، بقره، نساء، انفال، نحل و صف هم دربارة غزوة احد نازل شده است. خداوند در این آیات به بررسی سه عنصر ایمان، عمل و گفتار اصحاب پیامبر (ص) پرداخته است. از بررسی تقابل این عناصر سنخ های متعددی از اصحاب را میتوان شناسایی کرد. این سنخ شناسی با محوریت چگونگی مشارکت در جنگ و همراهی اصحاب با پیامبر (ص) قابل استنباط است. از طریق بررسی آیات و استنباط مفاهیم آن ها، چهار سنخ شناسایی میشود: همراه کامل، همراه حداکثری، نیمه همراه و غیرهمراه.

درمجموع، تعداد آیاتی که میتوان براساس آن ها به سنخ شناسی مزبور رسید، ٢٧ آیه است که در هشت آیه ویژگیها و شاخصه ها بیان شده که ناظر به سنخ همراه کامل است و از نوزده آیۀ باقیمانده هم خصوصیات سنخ های همراه حداکثری، نیمه همراه و غیرهمراه استنباط میشود. در هر بخش ابتدا آیۀ مربوط و سپس تفسیر و تحلیل آن ذکر میشود.

در رویکردی کلی، قرآن براساس عنصر ایمان، مسلمانان را به دو دستۀ مؤمن و منافق تقسیم کرده است. اما ایمان درجات و مراتبی دارد. بر این مبنا سنخ های متعددی از مؤمنان با درجات متفاوت، میان دو قطب مؤمنان واقعی و منافقان تشخیص داده میشود.

٣-١. بررسی سنخ همراه کامل در قرآن

این اصطلاح (همراه کامل) معادل واژة مؤمن در قرآن لحاظ شده است. اما باید دقت کرد که واژة مؤمن در قرآن به دو معنای عام و خاص به کار رفته است: مؤمن در معنای عام به فردی گفته میشود که کلمۀ شهادتین را گفته و به اسلام اعتراف کرده است، خواه در قلب اعتقاد داشته یا نداشته باشد؛ اما این واژه در معنای خاص که مطابق با همراه کامل است، به کسانی از مسلمانان اطلاق میشود که افزون بر پذیرش ظاهری اسلام، عقیدة قلبی نیز داشته و دربرابر گفتار خدا و رسول او تسلیم باشند. مشخصات اصلی سنخ مؤمنان در سه محور صدق ایمان، همراهی عملی و اقرار زبانی مطرح میشود.

آیات مصداق این سنخ متضمن ستایش کسانی است که در این واقعه قدمی به سوی فرار ننهاده، آن قدر پایمردی کردند تا به شهادت رسیدند و همچنین کسانی که تا آخر جنگ استقامت و نبرد کردند، اما کشته نشدند (آیات ١٦٩ – ١٧٤ سورة آل عمران[5]، آیۀ ٢٣ سورة احزاب و آیۀ ٦٢ سورة نور).

خداوند در این آیات جایگاه بلند و ارجمندی را که در بهشت برای شهیدان احد اختصاص داده است، بیان میکند. در شأن نزول این آیه طبرسی سه قول میداند که یکی شهدای بدر بوده اند (طبرسی، ١٣٧٢: ٢. ٨٨٠). سیوطی (١٤٠٤: ٢. ٩٤) و طبری (١٤١٢: ٤. ١١٣) فقط نقل مربوط به شهدای احد را آورده اند.

باوجود تعمیم در مضمون و محتوای آیه که همۀ شهیدان راه حق را شامل میشود (طبرسی، ١٣٧٢: ٢. ٨٨٠)، با توجه به محتوا و آیات پس و پیش آن میتوان سبب نزول آن را شهدای احد دانست. ابن عباس در روایتی به نقل از رسول خدا (ص) شادمانی روح شهدای احد را بازگو میکند که با خود میگویند: ای کاش برادران مسلمان ما از پاداش نیکی که خدا به ما داده، آگاه بودند تا در جهاد سستی نکنند و از جنگ با دشمن ترس و بیمی نداشته باشند! (ابن هشام، بیتا: ٢. ١١٩؛ طوسی، بیتا: ٣. ٤٥).

نکتۀ اصلی آیۀ ١٦٩ زنده بودن شهیدان راه خداست. این آیه سخن منافقانی را تکذیب میکند که گفتند: اصحاب محمد (ص) خویشتن را به کشتن میدهند و خیری نصیب آنان نخواهد شد (مغنیه، ١٤٢٤: ٢. ٢٠٢). خداوند در آیۀ بعد به گوشه ای از مزایا و برکات فراوان زندگی برزخی شهیدان اشاره کرده است و درنهایت آیۀ ١٧١ تأکید و توضیح بیشتر دربارة بشارت هایی است که شهیدان پس از کشته شدن دریافت میکنند. آن ها از دو جهت مسرور میشوند: نخست، به تنها نعمت های خداوند، بلکه فضل او که همان افزایش و تکرار نعمت است نیز شامل حال آن ها میشود؛ دوم، آن ها میبینند که خدا نه پاداش مؤمنان را ضایع میکند، نه پاداش شهیدان را و نه پاداش مجاهدان راستینی که شربت شهادت ننوشیدند (مکارم شیرازی، ١٣٧٤: ٣. ١٧٦). این آیات بیانگر منزلت آن دسته از مجاهدانی است که برای گسترش اسلام خالصانه در میدان احد سینه سپر کردند و از هیچ خطری نهراسیدند.[6]

طبرسی در شأن نزول این آیات گفته است که پس از پایان جنگ احد، قریش در مسیر بازگشت به مکه به سرزنش خویش پرداختند و درصدد تدارک حمله ای دیگر برآمدند.

سیوطی (بیتا: ٢. ١٠١) و طبری (١٤١٢: ٤. ١١٧) نیز در این باره با طبرسی هم عقیده اند.

این آیه ناظر به این واقعۀ تاریخی است و مؤمنان را بدین گونه توصیف میکند که آن ها خدا و پیامبرش را لبیک گفتند و از آن ها فرمان برداری کردند؛ درحالی که زخمی بودند.

خداوند درمقابل این جان فشانی، کار نیک و تقوای آن ها، در آیۀ ٢٣ سورة احزاب وعدة پاداشی بزرگ میدهد.[7]

براساس برخی روایات، این آیه در شأن انس بن نضر (طبرسی، ١٣٧٢: ٨. ٥٤٩؛ سیوطی، ١٤٠٤: ٥. ١٩٠) یا طلحه بن عبیدالله (زمخشری، ١٤٠٧: ٣. ٥٣٢) دو تن از صحابه ای که مشارکتشان در میدان احد کامل و مؤثر بوده، نازل شده است. به روایت ابن عباس نیز منظور این آیه، حمزه بن عبدالمطلب و کسانی که با او به قتل رسیدند و انس بن نضر و یارانش هستند (طبرسی، ١٣٧٢: ٨. ٥٤٩). برمبنای تمام این روایات، این آیه در شأن شهدای احد و صحابه ای است که تا پایان نبرد ایستادگی کردند و رشادت های بسیاری از آن ها ثبت شده است. در آیۀ ٦٢ سورة نور نیز خداوند به آن اذعان کرده است.[8]

در کتب تفسیر درباره شأن نزول این آیه مطالب گوناگونی ذکر شده است: برخی آن را مربوط به حنظله غسیل الملائکه (قمی، ١٣٦٧: ٢. ١١٠) دانسته اند؛ برخی دیگر گفته اند دربارة منافقانی است که در تنهایی از نماز فرار میکردند (سیوطی، ١٤٠٤: ٥. ٦٠)؛ دسته ای دیگر آن را درمورد مسلمانانی دانسته اند که مشغول کندن خندق بودند و برای سرکشی به خانوادة خود از پیامبر (ص) اجازه میخواستند (مغنیه، ١٤٢٤: ٥. ٤٤٤).

با توجه به روایت علیبن ابراهیم قمی میتوان این آیه را در وصف حنظله، شهدا و دیگر حاضران در احد دانست که از همراهان واقعی رسول خدا (ص) بودند و در سنخ همراه کامل قرار میگیرند.

همان طور که ملاحظه شد، آیات ذکرشده به ستایش کسانی پرداخته که در میدان احد قدمی به سوی فرار ننهاده، آن قدر پایمردی کردند تا به شهادت رسیدند و همچنین کسانی که تا آخر جنگ استقامت و نبرد کردند، اما کشته نشدند. شاخصه های این افراد با سنخ همراه کامل صدق میکند.

٣-٢. بررسی سنخ همراه حداکثری در قرآن

پس از مؤمنان واقعی که همواره فرمان بر سخنان و دستورهای پیامبر (ص) بوده اند، سنخ دیگری از مؤمنان قرار دارند که از نظر ایمان در درجاتی پایین تر از مؤمنان حقیقی هستند و به همان نسبت از جهت کردار نیز از میزان همراهی آنان با پیامبر (ص) کاسته میشود.

این افراد ضمن اینکه در غزوات پیامبر (ص) حاضر شده و او را همراهی کرده اند، عواملی همچون هجوم ناگهانی دشمن، علاقه به جمع آوری غنایم و مواردی از این قبیل در همراهی آنان با پیامبر (ص) تأثیر منفی گذاشته و سبب فرار یا سستی و ضعف و به اصطلاح قرآن «فشل» در آنان شده است. اما آنان پشیمان شده اند و خداوند در آیات مربوط، از بخشیده شدن آنان خبر داده است. مصداق این سنخ در آیۀ ١٢٢ آل عمران دیده میشود:

«همت طائفتان منکم أن تفشلا و الله ولیهما و علی الله فلیتوکل المؤمنون».

براساس تفاسیر، این آیه زمانی را خاطرنشان میکند که دو طایفه از مسلمانان (بنیسلمه از قبیلۀ اوس و بنیحارثه از قبیلۀ خزرج) خواستند سستی کنند و از میان راه به مدینه بازگردند؛ زیرا آن ها مصلحت را در این میدیدند که شهر مدینه سنگر باشد و پیامبر (ص) این نظر را نپذیرفته بود. به هر حال آن ها از تصمیم خود منصرف شدند و به همکاری و هماهنگی با مسلمانان ادامه دادند و خدا آن ها را از وسوسۀ عبدالله بن ابی، سرکردة منافقان، حفظ کرد. در ادامۀ آیه فرمود: خدا یار و یاور و پشتیبان این دو طایفه بود و مؤمنان باید به خدا توکل کنند (طبری، ١٤١٢: ٤. ٤٨؛ طبرسی، ١٣٧٢: ٢. ٨٢٤). علاوه بر این، آیات ١٥٢-١٥٥ سورة آل عمران نیز در این مضمون است.[9]

پیامبر خدا (ص) در جنگ احد به مسلمانان وعده داده بود درصورت فرمان بری، پیروز خواهند شد. در ابتدا نیز پیروز شدند و دشمن را نابود کردند؛ ولی عدة زیادی از تیراندازان که به فرمان پیامبر (ص) در تنگۀ کوه احد مستقر شده بودند و به آن ها فرمان داده شده بود که هرگز آنجا را ترک نکنند، از امر پیامبر (ص) تخلف کرده، تنگه را رها کردند و برای جمع آوری غنایم روانۀ میدان شدند؛ دشمن نیز از همان جا حمله کرد و مسلمانان را شکست داد.

آیات نام برده دربارة همان گروه پنجاه نفری تیراندازی بود که مسئولیت نگهبانی از درة احد را برعهده داشتند. آن ها مؤمنانی بودند که به منظور یاری رسول خدا (ص) به میدان جنگ آمدند؛ اما بر اثر ضعف در ایمان و علاقه به جمع آوری غنایم سست شدند و دست از جنگ کشیدند. این افراد سپس پشیمان شدند؛ ازهمین رو در پایان آیه خداوند از عفو و بخشوده شدن آن ها خبر داده است (زمخشری، ١٤٠٧: ١. ٤٢٧).

شب بعد از نبرد، شبی دردناک و پراضطراب بود. مسلمانان با توجه به اخبار رسیده پیش بینی میکردند که لشکر فاتح قریش به مدینه بازگردند و کار را یکسره کنند. در این میان، مجاهدان و توبه کنندگانی که از فرار و سستی خود پشیمان بودند، برخلاف این اضطراب ها، درحالی که هنوز لباس جنگ بر تن و سلاح بر کمر داشتند، به خواب آسوده ای فرورفتند و این آرامش از جانب خدا بود؛ اما گروه دوم فراریان از این آرامش برخوردار نشدند و سهم آنان دلهره و بیخوابی بود.
٣-٣. بررسی سنخ نیمه همراه در قرآن

این سنخ از صحابه شامل دسته ای از فراریان نبرد احد و افراد سست ایمانی میشود که با مشاهدة شکست سپاه اسلام و هنگام انتشار شایعۀ کشته شدن رسول خدا (ص)، دست از جنگ کشیده، به میدان پشت کردند و هیچ نشانی از توبه و بازگشت به سوی میدان یا پیامبر (ص) بروز ندادند. در آیات مربوط به این دسته، نشانی از بخشش و لطف خدا به ایشان دیده نمیشود (آیات [10]١٣٩، ١٤٣- [11]١٤٥ و [12]١٥٤ سورة آل عمران و آیۀ ٢ سورة صف[13]).

طبرسی درمورد آیات ذکرشدة آل عمران سه قول را روایت کرده است: ١. پس از آسیب ها و رنج هایی که در جنگ احد به مسلمانان رسید، این دو آیه نازل شد. ٢. هنگامیکه در احد نگهبانان تنگۀ احد آن را رها کردند و شکست نصیب مسلمانان شد، پیامبر (ص) دعا کرد و آن گاه گروهی از تیراندازان مشرکان را هدف قرار دادند و از کوه بالا رفتند، سپس این آیه نازل شد. ٣. آیه پس از جنگ احد نازل شد؛ وقتیکه خداوند دستور داد مسلمانان مشرکان مکه را تعقیب کنند. این قول ازآن کلبی است. طبرسی هیچ یک از این سه قول را ترجیح نداده است (طبرسی، ١٣٧٢: ٢. ٨٤٣). مفسران دیگر مانند زمخشری (١٤٠٧: ١. ٤١٨) و طبری (١٤١٢: ٤. ٦٦) قول نخست را ذکر کرده اند.

این آیات ناظر بر شایعۀ قتل رسول اکرم (ص) در جنگ احد است که باعث تضعیف روحیۀ مسلمانان و فرار عده ای از آنان از صحنۀ نبرد شد. خداوند در این آیه مسلمانان فراری را سرزنش کرده است (طبرسی، ١٣٧٢: ٢. ٨٤٨؛ سیوطی، ١٤٠٤: ٢. ٨٠). خداوند علت فرار مسلمانان را ترس از مرگ دانسته و مسلمانان را به ثبات و پایداری برای اجرای سنت الهی فراخوانده است (مکارم شیرازی، ١٣٧٤: ٣. ١١٨).

در آیۀ ١٥٤ آل عمران نیز گروهی دیگر از صحابه – علاوه بر آن گروهی که در سنخ همراه حداکثری بیان کردیم – معرفی شده اند که در آغاز، پیامبر (ص) را در کارزار همراهی کردند؛ اما با مشاهدة شکست سپاه اسلام دست از یاری دین برداشتند و از جنگیدن سر باز زدند. به عقیدة بیشتر مفسران (ازجمله طبرسی، ١٣٧٧: ١. ٢١٣؛ مغنیه، ١٤١٣: ٢. ١٨١) این گروه همان منافقان هستند؛ اما براساس متون تاریخی، منافقان در همان ابتدای جنگ از سپاه اسلام جدا شدند و وارد میدان کارزار نشدند.

این گروه وقتی در جنگ احد شکست سپاهیان اسلام را دیدند و پیروزی خود را درنهایت محقق نیافتند، دچار تردید شدند. آن ها باوجود پذیرش اسلام، به طور کامل موفق به ترک اندیشه های جاهلی از ذهن و ضمیر خود نشدند. علامه طباطبایی سرچشمۀ چنین گمانی را به طرز فکر جاهلی و بت پرستی آنان در دوران جاهلیت مربوط میداند؛ با این توضیح که بت پرستان برای انواع حوادث ازقبیل رزق، حیات، موت، عشق و جنگ رب و مدبری جداگانه و در عین حال شکست ناپذیر تصور میکردند. این بت پرستان با پذیرش اسلام، زمام امور ازجمله جنگ را به خود و به ویژه شخص رسول اکرم (ص) منتسب کردند و نقش خود را در نتیجۀ جنگ مؤثر یا مستقل میشمردند؛ بنابراین چنین میپنداشتند که دین حق هرگز شکست نخواهد خورد و درنتیجۀ مشاهدة سپاهیان اسلام در احد، این شک و تردید در آنان ایجاد شد (طباطبایی، ١٤١٤: ٤. ٤٧). بنابراین، این افراد در شرایطی که مرادشان حاصل آید، خداپرست میشوند و از پیامبر او نیز حمایت میکنند؛ اما در شرایطی که امور به دل خواه و پسند آنان نباشند، در باور خود سست شده، دچار تردید میشوند.

همان طور که ملاحظه شد، این دسته از آیات نیز به فراریان احد اختصاص دارد؛ اما تفاوت آن ها با آیات دستۀ قبل این است که در این آیات نشانی از بخشش و لطف خدا به ایشان دیده نمیشود؛ بنابراین این آیات متضمن ویژگیهای سنخ نیمه همراه در احد است.

٣-٤. بررسی سنخ غیرهمراه در قرآن

غیرهمراه در آیات مربوط به نبرد احد، قابل تطبیق بر سنخ منافقان است. منافق کسی است که کفرش را مخفی و ایمانش را آشکار میکند (قرشی، ١٣٧١: ٩٩). پیش از نزول قرآن چنین اصطلاحی وجود نداشت (ابن منظور، ١٤١٤: ٣٥٩). واژة منافق در فرهنگ قرآن به معنای کسی است که گفتار او با آنچه در دل دارد، مخالف است. به عبارت دیگر، از این جهت به انسان دورو منافق میگویند که نیات قلبی خود را پنهان میکند. پنهان کاری و سرسختی منافقان در ضدیت با اسلام موجب شده است تا بیش از هر سنخ دیگری مورد توجه قرآن قرار گیرند (آیات [14]١٤٩، [15]١٥٦، [16]١٦٢، ١٦٧ و [17]١٦٨ آل عمران، آیۀ ٢١٤ بقره[18] و آیات ٧٨[19] و [20]٨٨ سورة نساء).

در شأن نزول آیۀ ١٤٩ سورة آل عمران مفسران گفته اند این آیه درباب منافقان است که پس از شکست در احد به مسلمانان گفتند به دین گذشتۀ خود برگردید (طبرسی، ١٣٧٢: ٢. ٨٥٦). پس از جنگ احد، دشمنان اسلام اعم از منافقان، یهود و نصارا با استفاده از شکست مسلمانان تبلیغات سوء میکردند تا آن ها را به اسلام بدبین کنند. این آیه میفرماید: از کافران برحذر باشیدکه آن ها پیوسته در فکر این هستند که شما را از دینتان برگردانند و در این صورت شما تمام هستی مادی و معنوی خود را باخته اید.

در آیۀ ١٥٦ آل عمران، منظور از کسانی که کافر شدند، بنابه برخی روایات، منافقان یعنی عبدالله بن ابی و طرف داران اوست (همان، ٨٦٧؛ سیوطی، ١٤٠٤: ٢. ٨٩؛ میبدی، ١٣٧١: ٢. ٣٢١). پس از آن، مؤمنان را از اقتدا به منافقان در کردار و گفتار نهی میفرماید و از جملۀ «و قالوا لإخوانهم» به بعد، اوصاف آنان را برمیشمارد. آن ها هنگامیکه برادرانشان به مسافرتی میروند یا در صف مجاهدان قرار میگیرند و کشته میشوند، میگویند: افسوس اگر نزد ما بودند، نمیمردند و کشته نمیشدند.

در آیۀ ١٦٢ آل عمران وضع منافقان و مسلمانان سست ایمانی را بیان میکند که به پیروی از اهل نفاق، از شرکت در جنگ خودداری کردند. هنگامیکه پیامبر (ص) به سوی احد حرکت کرد، جمعی از منافقان در مدینه ماندند، عده ای از میانۀ راه بازگشتند و گروهی از مسلمانان ضعیف هم به آن ها پیوستند (طوسی، بیتا: ٣. ٣٦؛ طبرسی، ١٣٧٢: ٢. ٨٧٥). آیۀ نام برده دربارة آنان میفرماید: آیا کسانی که رضای خدا را خریدند و به جهاد رفتند همانند آن هایی هستند که به خشم خدا روی آوردند و جایشان دوزخ است؟ و چه بد سرنوشتی است.

در آیۀ ١٦٧ آل عمران به طور مستقیم از سنخ منافقان حاضر در احد و تخلف آن ها از شرکت در نبرد سخن میگوید. منظور از منافقان در این آیه آن گروه سیصدتن فراری به رهبری عبدالله بن ابی است که در آغاز جنگ احد از رفتن به جنگ خودداری کردند و از صف مسلمان ها جدا شدند. وقتیکه عبدالله بن عمروبن حرام به آنان گفت: بیایید در راه خدا جهاد کنید یا از خود دفاع کنید، آن ها بهانه آوردند و گفتند: اگر میدانستیم جنگی صورت خواهد گرفت، دنبال شما میآمدیم (طبری، ١٤١٢: ٤. ١١١؛ طبرسی، ١٣٧٢: ٢. ٨٧٨؛ ابن کثیر، ١٤١٩: ٢. ١٤٠).

در آیۀ ١٦٨ آل عمران واکنش منافقان آمده است؛ زیرا آنان علاوه بر اینکه از جنگ احد کنار کشیدند، در تضعیف روحیۀ دیگران نیز سعی میکردند. وقتی مجاهدان از احد برگشتند، به آن ها زخم زبان میزدند و میگفتند: اگر به حرف ما گوش میدادید و در مدینه میماندید و دفاع میکردید، به این روز نمیافتادید. آن ها میخواستند ادعا کنند که این سرنوشت را حدس نمیزدند؛ بلکه به طور یقین پیش بینی و پیش گویی میکردند. در این آیه به آن ها پاسخ داده میشود: اگر شما میتوانید آینده را پیش بینی کنید، پس شرایط مرگ خود را شناسایی و خود را از آن خلاص کنید (طوسی، بیتا: ٣. ٤٥؛ مکارم شیرازی، 1374: 3. 166)

در شأن نزول آیۀ ٢١٤ بقره گفته شده است هنگامیکه مسلمانان در جنگ احد شکست خوردند، عبدالله بن ابی به آن ها گفت: تا کی خود را به کشتن میدهید؛ اگر محمد پیامبر بود خداوند یاران او را گرفتار اسارت و قتل نمیکرد. در این زمان آیۀ ٢١٤ بقره برای تسلای مسلمانان نازل شد (طبرسی، ١٣٧٢: ٢. ٥٤٦).

آیۀ ٧٨ سورة نساء نیز به این مسئله اشاره میکند که هنگامی که در جنگ احد عد ای از مسلمانان شهید شدند، منافقانی که از رفتن به جهاد بازایستادند، گفتند: اگر برادران ما نزد ما میماندند و از رفتن به جنگ خودداری میکردند، کشته نمیشدند؛ پس خداوند این آیه را نازل کرد (واحدی، ١٤١١: ١. ١٧١). در این آیه خداوند در جواب منافقان میفرماید: هرجا که باشید مرگ شما را درک خواهد نمود؛ ولو اینکه در میان برج های محکم و برافراشته پناهنده و متحصن شوید.

چون افراد منافق به خدا و پیامبر (ص) ایمان واقعی نداشتند، اکثر اوقات به خدا و رسولش اعتراض میکردند. هر زمان که خیر و منفعتی به آن ها میرسید، میگفتند از طرف خداست؛ ولی اگر دچار مفسده و ضرری میشدند، میگفتند: یا محمد این ها از طرف توست. تردیدی نیست که اعتراض به پیامبر خدا اعتراض به خود خدا خواهد بود؛ ازهمین رو خدای علیم سخنانشان را تکذیب میکند و به رسول خود میفرماید: در جواب آنان بگو تمام این خیر و شرهایی که شما میگویید، پاداش و کیفر رفتارهای نیک و بد خود شماست که از طرف خدا به شما بازمیگردد (نجفی خمینی، ١٣٩٨: ٣. ٣١١).

به نقل برخی مفسران، شأن نزول آیۀ ٨٨ نساء مربوط به منافقان احد است. هنگامیکه مسلمانان با پیغمبر اکرم (ص) برای جنگ احد از مدینه خارج شدند، عده ای از منافقان برگشتند. مسلمانان دربارة برخورد با متخلفان از جنگ اختلاف نظر پیدا کردند؛ پس خداوند این آیه را فروفرستاد (طبرسی، ١٣٧٢: ٣. ١٣٣).

آیات یادشده شامل ویژگیهای منافقان حاضر در احد و کارشکنیهای آن هاست. از این گروه نه تنها هیچ عمل مؤثری مشاهده نشد؛ بلکه با کارشکنی و نافرمانی از دستورهای رسول خدا (ص)، شایعه افکنی و… درصدد تضعیف روحیۀ مجاهدان برآمدند.

جدول و نمودارهایی که در ادامه خواهد آمد، نشان دهندة فراوانی رویکرد آیات مربوط در هریک از سنخ های چهارگانه است.

با توجه به بررسی های صورت گرفته در مقایسه بین سنخ اول یعنی همراه کامل با سنخ های دوم، سوم و چهارم میتوان گفت بیشتر آیات یعنی ٧٠ درصد ناظر به سنخ های همراه حداکثری، نیمه همراه و غیرهمراه است؛ یعنی همان کسانی که همراهی و مشارکت کافی و مؤثر در صحنۀ نبرد احد از خود نشان ندادند. ٣٠ درصد آیات نیز مربوط به سنخ اول یا همان همراه کامل است. نمودار زیر این مقایسه را به تصویر کشیده است:

٤. سنخ شناسی مشارکت صحابۀ حاضر در احد در منابع تاریخی

گزارش های تاریخی منابع دربارة اصحاب حاضر در احد آمیخته به ابهام و گاه آشفته و ناهمگون است؛ به طوری که به صورت گذرا ویژگی ها، عمل کرد و مشارکت صحابۀ فراری را بیان میکند و به طور کامل عمل کرد آن ها را توصیف نمیکند؛ اما به شکلی مؤثر و مفصل به حضور و اقدامات اصحابی میپردازد که تا پایان نبرد پایداری کردند.

براساس گزارش های تاریخی موجود در منابع، تعداد صحابۀ حاضر در احد حدود هفتصد نفر بودند. از میان این تعداد، فقط کیفیت حضور و همراهی حدود صد نفر در منابع تاریخی بیان شده و از بقیه به ذکر نام و حضور آن ها در نبرد بسنده شده است. به همین سبب، آنان در این نوشتار به عنوان صحابۀ شاخص درنظر گرفته شده اند. به دلیل اینکه هدف این پژوهش بررسی کیفیت حضور و همراهی صحابۀ حاضر در احد است، فقط به بررسی افرادی پرداخته ایم که چگونگی حضورشان در منابع تاریخی مانند مغازی و… ثبت شده است.

سنخ هایی از مشارکت اصحاب حاضر در احد براساس این گزارش های تاریخی در پنج سنخ همراه کامل، همراه حداکثری، نیمه همراه، همراه حداقلی و غیرهمراه شناسایی میشود. ویژگی هایی که براساس آن ها میتوان مشارکت اصحاب را به سنخ های مختلف تقسیم کرد، شامل این موارد است: الف. مسئولیت پذیری و اطاعت از فرمان ده؛ ب. میزان حضور مؤثر در معرکۀ جنگ؛ ج. همراهی در بعد گفتار.

همراه کامل در پژوهش حاضر به فردی اطلاق میشود که در محورهای تعیین شده نظیر مسئولیت پذیری و اطاعت از فرمان ده و حضور مؤثر در معرکۀ جنگ به خوبی ایفای نقش و مشارکت کرده باشد. به نظر میرسد اکثر صحابۀ شاخص مورد بررسی در این تحقیق در زمرة مصادیق این سنخ قرار گیرند. با بررسی گزارش منابع، از مجموعۀ ١٠١ صحابی مورد بررسی در تحقیق حاضر، ٨٢ تن را میتوان در سنخ همراه کامل دانست؛[21] کسانی مانند ابوبرده (واقدی، ١٤٠٩: ١. ٢٣٢ و ٢٩٤)، ابودجانه (ابن سعد، ١٤١٠: ٣. ٤٢٠)، ابوعبیده جراح (ابن هشام، بیتا: ١. ٣٦٩)، ثابت بن وقش (طبری، ١٣٨٧: ٢. ٥٣٠)، حباب بن منذر (واقدی، ١٤٠٩: ١. ٢٥٦) و غیره. به عبارت دیگر، ٨١ درصد افراد معرفیشده در منابع، در سنخ همراه کامل هستند.

همراه حداکثری به فردی اطلاق میشود که در آغاز محدودة زمانی نبرد احد دربرابر اوامر صریح و غیرصریح پیامبر (ص) فرمان بردار بوده و از جهت گفتار نیز حمایت خود را از ایشان ابراز کرده است. وجه تمایز مهم بین همراه کامل و همراه حداکثری به میزان مشارکت آن دو در معرکۀ جنگ احد مربوط است. همراه حداکثری به منظور یاری رسول خدا (ص) و مبارزه با دشمن قدم به میدان جنگ گذاشته؛ اما در مواقعی بر اثر هجوم ناگهانی دشمن، مشاهدة انبوه سپاهیان دشمن و قلت سپاهیان اسلام، جمع آوری غنایم و مواردی از این قبیل دچار سستی شده و عرصه را خالی کرده یا اینکه مشارکت و حضور مؤثری در احد از او ثبت نشده است (مطهریفر، ١٣٩٢: ٦٦ -٦٩)؛ مانند ابوبشیر مازنی (ابن حجر عسقلانی، ١٤١٥: ٧. ٣٥)، ابوالسیر انصاری (واقدی، ١٤٠٩: ١. ٢٩٦) و غیره. با توجه به نتایج به دست آمده، از مجموع اصحاب حاضر در احد، ٦ درصد طبق گزارش های تاریخی در گروه همراه حداکثری قرار میگیرند.

نیمه همراه به فردی گفته میشود که در محور مسئولیت پذیری و فرمان بری از رسول خدا (ص) در مقایسه با همراه کامل و همراه حداکثری، از تواضع و تسلیم برخوردار نیست و از نظر کردار و گفتار، درمقابل اوامر صریح و غیرصریح پیامبر (ص) ایستادگی کرده یا اعتراض هایی از وی مشهود است. در محور رشادت و دلاوری این فرد، در برخی موارد همکاری و مشارکت مؤثری در میدان جنگ نشان داده است؛ ازجملۀ این افراد ابومسعود انصاری (ابن عبدالبر، ١٤٠٩: ٣. ١٠٧٤)، عثمان بن عفان (واقدی، ١٤٠٩: ١. ١٠١؛ طبری، ١٣٨٧: ٢. ٥٢٢) و غیره (ر. ک: مطهریفر، ١٣٩٢: ٧٠-٧٢) هستند. براساس گزارش منابع، ٣ درصد از صحابی دارای عمل کرد در احد، در زمرة نیمه همراهان قرار دارند.

مراد از همراه حداقلی در این بررسی صحابی است که از نظر رفتار، کمترین میزان همراهی را با رسول خدا (ص) در غزوات داشته است. از مصادیق این سنخ افرادی هستند که تا مدت ها در جبهۀ مقابل پیامبر (ص) قرار گرفتند و در ضدیت با ایشان بودند. اما با فراگیری اسلام، به ناچار یا براساس مصلحت به اسلام روی آوردند. این افراد جز در مواردی که بیتأثیر از روحیۀ جنگاوری و عصبیت قبیله ای آن ها نیست، رشادت چندانی در معرکۀ احد نشان ندادند. این ها باوجود حضور در کنار پیامبر (ص)، فرمان بری، مشارکت، حضور و همراهی کلامیشان اندک بود و در سطح حداقلی قرار داشت؛ ازجملۀ این افراد اوس بن یقظی (ابن عبدالبر، ١٤٠٩: ٣ ١٢٣٨)، قزمان بن حارث (واقدی، ١٤٠٩: ١. ٣٢٣) و حارث بن سوید بود (ابن هشام، بی تا ٢. ٨٩؛ نیز ر. ک: مطهریفر، ١٣٩٢: ٧٢-٧٤). با توجه به شاخصه های مطرح شده، از مجموعۀ ١٠١ صحابی مورد بررسی، ٣ درصد شامل این سنخ هستند.

سنخ غیرهمراه در بسیاری موارد با آوردن بهانه، از حضور در میدان جنگ خودداری میکردند؛ اما گزارش هایی از حضور این سنخ در برخی غزوات وجود دارد. عمدة مشارکت غیرهمراه حضور فیزیکی در میدان جنگ است. نه تنها هیچ عمل مؤثری از او مشاهده نمیشود؛ بلکه با کارشکنی، نافرمانی از دستورهای رسول خدا (ص) و شایعه افکنی موجب تضعیف روحیۀ مجاهدان میشده است. افرادی مانند ثعلبۀبن حاطب (واقدی، ١٤٠٩: ١. ٢٧٧)، عبدالله بن ابی (ابن هشام بیتا: ٢. ٦٤)، سوادبن غزیه (واقدی، ١٤٠٩: ١. ٢٧٧)، عقبۀبن عثمان (طبری، ١٣٨٧: ٢. ٥٢٢)، حارث بن حاطب (ابن سعد، ١٤١٠: ٣. ١٣٥١) و متعب بن قشیر (ابن هشام، بیتا: ١. ٥٢٢؛ ابن حجر، ١٤١٥: ٤. ١٣٧؛ مطهریفر، ١٣٩٢: ٧٤-٧٧) از این سنخ هستند. از مجموع ١٠١ صحابی مورد بررسی در تحقیق حاضر، به نظر میرسد ٧ درصد مربوط به سنخ غیرهمراه هستند.

با توجه به بررسیهای صورت گرفته در منابع تاریخی و رجالی موجود، مشارکت اکثر صحابه ای که کیفیت حضورشان ثبت شده است، در سنخ شناسی مزبور، با ٨١ درصد، در گونۀ همراه کامل قرار میگیرند؛ به طوری که اکثر منابع ازجمله مغازی بیشتر کیفیت حضور صحابه ای را ذکر کرده اند که اقدامات نظامی خوبی از خود نشان دادند و تا پایان همراه پیامبر (ص) پایداری کردند. پس از همراهان کامل، سنخ غیرهمراه با ٧ درصد در مرتبۀ دوم قرار میگیرد. سنخ همراه حداکثری ٦ درصد، نیمه همراه و همراه حداقلی هرکدام با ٣ درصد از مجموع صحابۀ مورد بررسی در این پژوهش را تشکیل داده اند. به نظر میرسد در میان راویان اخبار نبرد احد و مؤلفان مغازی، گرایش چندانی به نام بردن از این افراد دیده نمیشود.

٥. نتیجه

از مجموع ٢٧ آیۀ بررسیشده در این پژوهش، در ٨ آیه (یعنی ٣٠ درصد) ویژگیها و شاخصه های مشارکت سنخ همراه کامل بیان شده است ؛ ١٨ درصد به مشارکت سنخ همراه حداکثری و ٢٢ درصد آیات نیز به شاخصه های مشارکت سنخ نیمه همراه پرداخته اند. هم قرآن و هم منابع در نگاه به مشارکت صحابه در احد اشتراک دارند؛ به طوری که با تکیه بر هر دو منبع میتوان به سنخ شناسی مشارکت اصحاب در احد دست یافت. اما در نگاهی کلی، میان سنخ شناسی استنباط شده از منابع و نیز سنخ های استخراج شده از آیات قرآن، در توجه به صحابۀ مقاوم و مؤثر در احد یا صحابۀ فراری و غیرمؤثر در آن تفاوت وجود دارد.

در منابع تاریخی بیشتر شاخصه های مشارکت سنخ همراه کامل بیان شده است؛ به طوری که ٨١ درصد از ١٠١ صحابی را که کیفیت حضورشان قابل استخراج است، برمبنای ویژگیهایی که معرفی میکنند، میتوان در زمرة همراه کامل دانست. از سوی دیگر، با عبارت پردازی بسیار گذرا، کوتاه و گاه مبهم، کیفیت حضور و مشارکت اصحابی را بیان میکنند که تا پایان مقاومت نکردند و از خود سستی نشان دادند؛ به طوری که میتوان فقط ١٩ درصد از مشارکت ١٠١ صحابی حاضر را در سنخ های دیگر، یعنی همراه حداکثری، نیمه همراه، همراه حداقلی و غیرهمراه، جای داد.

علاوه بر این ها، دستۀ دیگری که افزون بر گروه های معرفیشده در آیات قرآن، در این گونه شناسی معرفی شده است، سنخ همراه حداقلی نام دارد. در آیات مربوط، به این گروه اشاره نشده؛ اما در روایات تاریخی میتوان به صراحت شاخصه هایی از مشارکت آنان را یافت و دسته ای ویژه برای آن ها درنظر گرفت.

اکثر آیات قرآن هنگام بیان ویژگیهای مشارکتی صحابۀ حاضر در احد، با لحنی عتاب آلود به سرزنش و ملامت صحابه ای میپردازد که مقاومت نکردند و از میدان نبرد فرار کردند. وجه غالب این آیات را میتوان ناظر به مشارکت سنخ های همراه حداکثری، نیمه همراه و غیرهمراه تلقی کرد. به عبارت دیگر، آیات قرآن بیشتر شاخصه های صحابه ای را ذکر کرده که مشارکت فعال و چشم گیری نداشته یا رفتار منفعلانه و سستی از خود نشان داده اند.

با توجه به شاخصه ها و بررسیهای انجام شده میتوان سوگیری آیات قرآنی را با ٧٠ درصد فراوانی آیات مربوطه، به بیان عمل کرد سنخ های همراه حداکثری، نیمه همراه و غیرهمراه دید؛ یعنی همان کسانی که همراهی کامل و مؤثر با پیامبر (ص) در صحنۀ نبرد نداشتند. درحالی که فقط از ٣٠ درصد آیات، شاخصه های همراهان کامل قابل استخراج بود.

تفاوت عمدة سنخ شناسی برگرفته از آیات قرآن با منابع تاریخی این است که برخلاف آیات که اکثر صحابۀ حاضر را در دستۀ همراه حداکثری، نیمه همراه و غیرهمراه قرار میدهد، منابع تاریخی بیشتر صحابۀ حاضر را همراه کامل معرفی میکنند و بسیار کم و به طور گذرا به گروه های دیگر و ویژگیهای آنان میپردازند.

اکثر آیات مورد بررسی در این تحقیق در زمرة سنخ های همراه حداکثری، نیمه همراه و غیرهمراه هستند. به عبارت دیگر، آیات قرآن بیشتر شاخصه های صحابه ای را ذکر کرده که مشارکت فعال و چشم گیری نداشته یا رفتار منفعلانه و سستی از خود نشان داده اند.

درواقع، سنخ شناسی قرآن، برعکس منابع، بیشتر ناظر به اصحابی است که مشارکت آن ها در نبرد ناکافی و غیرمؤثر بوده است.

 

منابع

– قرآن کریم

– ابن الاثیر، عزالدین ابوالحسن علیبن محمد (١٤٠٩ق). اسدالغابه فی معرفه الصحابه. بیروت: دارالفکر.

– ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی (١٤١٥ق). الاصابه فی تمییز الصحابه. تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض. بیروت: دارالکتب العلمیه.

– ابن سعد، محمد (١٤١٠ق). الطبقات الکبری. تحقیق محمد عبدالقادر عطا. بیروت: درالکتب العلم.

– ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله بن محمد (١٤٠٩ق). الاستیعاب فی معرفه الاصحاب. بیروت: دارالکتب العلمیه.

– ابن کثیر، اسماعیل بن عمرو (١٤١٩ق). تفسیر القرآن العظیم. بیروت: درالکتب العلمیه، منشورات محمدعلی بیضون.

– ابن منظور، محمدبن مکرم (١٤١٤ق). لسان العرب. بیروت: دار صادر.

– ابن هشام، عبدالملک (بیتا). السیره النبویه. تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی. بیروت: درالمعرفه.

– بلاذری، احمدبن یحییبن جابر (١٤١٧ق). کتاب جمل من انساب الأشراف. تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی. بیروت: دارالفکر.

– بیرو، آلن (١٣٧٥). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمۀ باقر ساروخانی. تهران: شرکت کیهان.

– حر، سیدحسین (١٣٨٥). «بررسی علل شکست غزوة احد از منظر قرآن و پیامبر (ص)». نشریۀ علوم قرآن و حدیث. ش ٢٣.

– راغب اصفهانی، حسین بن محمد (١٤١٢ق). المفردات فی غریب القرآن. دمشق: درالعلم الدار الشامیه.

– رستمی، کیهان (١٣٨٦). تحلیلی بر آیات غزوة احد در سورة آل عمران. پایان نامۀ کارشناسی ارشد. به راهنمایی محمد حسینی. دانشگاه اصول الدین قم.

– زمخشری، محمود (١٤٠٧ق). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل. بیروت: دارالکتاب العربی.

– ساروخانی باقر (١٣٧٠). درآمدی بر دایرةالمعارف علوم اجتماعی. تهران : کیهان.

– سهراب زاده، خدیجه (١٣٨٩). سنخ شناسی رفتاری صحابۀ شاخص حاضر در غزوات با تکیه بر الگوی سنخ شناسی قرآن. پایان نامۀ کارشناسی ارشد. به راهنمایی دکتر علی محمد ولوی. دانشگاه الزهرا.

– سیوطی، جلال الدین (١٤٠٤ق). الدرالمنثور فی تفسیر المأثور. قم: کتاب خانۀ آیه الله مرعشی نجفی.

– طباطبایی، محمدحسین (١٤١٧ق). المیزان فی تفسیر القرآن. قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزة علمیه.

– طبرسی، فضل بن حسن (١٣٧٢). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. تهران: ناصرخسرو.

– _______ (١٣٧٧). جوامع الجامع. تهران : انتشارات دانشگاه تهران.

– طبری، ابوجعفر محمدبن جریر (١٣٨٧). تاریخ الامم و الملوک. تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم. بیروت: دارالتراث.

– _______ (١٤١٢ق). جامع البیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دارالمعرفه.

– طوسی، محمدبن حسن (بیتا). التبیان فی تفسیر القرآن. بیروت: داراحیاء التراث العربی.

– قرشی، علیاکبر (١٣٧١). قاموس قرآن. تهران: دارالکتب الاسلامیه.

– قمی، علیبن ابراهیم (١٣٦٧). تفسیر قمی. قم: نشر دارالکتاب.

– گنابادی، سلطان محمد (١٤٠٨ق). بیان السعاده فی مقامات العباده. بیروت : مؤسسۀ الأعلمی للمطبوعات.

– مصری، محمود (١٤٢١ق). اصحاب الرسول (ص). القاهره: دارالحدیث.

– مطهریفر، فاطمه (١٣٩٢). سنخ شناسی مشارکت اصحاب حاضر در احد براساس قرآن و منابع تاریخی. پایان نامۀ کارشناسی ارشد. به راهنمایی شهلا بختیاری. دانشگاه الزهرا.

– مغنیه، محمدجواد (١٤٢٤ق). تفسیر الکاشف. تهران: دارالکتب الاسلامیه.

– مفید، محمدبن محمد (١٤١٣ق). الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد. قم: کنگرة شیخ مفید.

– مکارم شیرازی، ناصر (١٣٧٣). ترجمۀ قرآن کریم. قم: دارالقرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی).

– _______ (١٣٧٤). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیه.

– میبدی، رشیدالدین احمدبن ابیسعد (١٣٧١). کشف الاسرار و عده الابرار. تهران: امیرکبیر.

– میثمی لطف الله و دیگران (١٣٨٤). احد قلۀ بحران، قلۀ مدیریت. تهران: نشر صمدیه.

– واحدی، علیبن محمد (١٤١١ق). اسباب نزول القرآن. بیروت: دارالکتب العلمیه.

– واقدی، محمدبن عمر (١٤٠٩ق). المغازی. تحقیق مارسدن جونس. بیروت : مؤسسه الاعلمی.

پی نوشت ها:
[1] نام و ویژگیهای سنخ های یادشده از پایان نامۀ خدیجه سهراب زاده باعنوان سنخ شناسی رفتاری صحابۀ شاخص

حاضر در غزوات با تکیه بر الگوی سنخ شناسی قرآن اخذ شده است.

[2] به سبب فراوانی زیاد منابع به ویژه در بخش مطالعات متکی بر منابع تاریخی، برای پرهیز از تکرار و زیادی ارجاعات، به صفحات پایان نامه ای که مقالۀ حاضر گزارش دستاوردهای آن است، ارجاع داده شده است.

[3] type

[4] typology

[5] «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون» (١٦٩) «فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ألا خوف علیهم و لا هم یحزنون» (١٧٠) «یستبشرون بنعمۀ من الله و فضل و أن الله لا یضیع أجر المؤمنین» (١٧١)

[6] پس از نبرد احد، کفار با خود گفتند چرا با پیروزی و برتری کامل به مدینه وارد نشدند و کار را یکسره نکردند؛ پس بهتر است برگردند. صدور دستور بسیج عمومی از سوی پیامبر (ص) و مجاز شدن تنها کسانی که در جنگ احد شرکت کرده بودند، برای تعقیب قریش، ادامۀ مواجهۀ بدون ترس با خطر است که صبح روز بعد از جنگ احد هفتاد تن از مسلمانان و زخمیهای احد از مدینه خارج شدند تا به منطقۀ حمراء الاسد رفتند. پیامبر (ص) و مسلمانان پس از سه روز توقف به مدینه بازگشتند. آیات یادشده نازل شد (طبرسی، ١٣٧٢: ٢. ٨٨٩).

[7] «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا»

[8] «إنما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله و إذا کانوا معه علی أمر جامع لم یذهبوا حتی یستأذنوه إن الذین یستأذنونک أولئک الذین یؤمنون بالله و رسوله فإذا استأذنوک لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم الله إن الله غفور رحیم»

[9] «و لقد صدقکم الله وعده إذ تحسونهم بإذنه حتی إذا فشلتم و تنازعتم فی الأمر و عصیتم من بعد ما أراکم ما تحبون منکم من یرید الدنیا و منکم من یرید الآخرة ثم صرفکم عنهم لیبتلیکم و لقد عفا عنکم و الله ذو فضل علی المؤمنین» (١٥٢) «إذ تصعدون و لا تلوون علی أحد و الرسول یدعوکم فی أخراکم فأثابکم غما بغم لکیلا تحزنوا علی ما فاتکم و لا ما أصابکم و الله خبیر بما تعملون» (١٥٣) «ثم أنزل علیکم من بعد الغم أمنۀ نعاسا یغشی طائفۀ منکم و طائفۀ قد أهمتهم أنفسهم یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیۀ یقولون هل لنا من الأمر من شیء قل إن الأمر کله لله یخفون فی أنفسهم ما لا یبدون لک یقولون لو کان لنا من الأمر شیء ما قتلنا هاهنا قل لو کنتم فی بیوتکم لبرز الذین کتب علیهم القتل إلی مضاجعهم و لیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم و الله علیم بذات الصدور» (١٥٤) «إن الذین تولوا منکم یوم التقی الجمعان إنما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا و لقد عفا الله عنهم إن الله غفور حلیم» (١٥٥)

[10] «إذ و لا تهنوا و لا تحزنوا و أنتم الأعلون إن کنتم مؤمنین»

[11] «و لقد کنتم تمنون الموت من قبل أن تلقوه فقد رأیتموه و أنتم تنظرون» (١٤٣) «و ما محمد إلا رسول قد خلت من قبله الرسل أ فإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا و سیجزی الله الشاکرین» (١٤٤) «و ما کان لنفس أن تموت إلا بإذن الله کتابا مؤجلا و من یرد ثواب الدنیا نؤته منها و من یرد ثواب الآخرة نؤته منها و سنجزی الشاکرین» (١٤٥)

[12] «ثم أنزل علیکم من بعد الغم أمنۀ نعاسا یغشی طائفۀ منکم و طائفۀ قد أهمتهم أنفسهم یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیۀ یقولون هل لنا من الأمر من شیء قل إن الأمر کله لله یخفون فی أنفسهم ما لا یبدون لک یقولون لو کان لنا من الأمر شیء ما قتلنا هاهنا قل لو کنتم فی بیوتکم لبرز الذین کتب علیهم القتل إلی مضاجعهم و لیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم و الله علیم بذات الصدور»

[13] «یا أیها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون»

[14] «یا أیها الذین آمنوا إن تطیعوا الذین کفروا یردوکم علی أعقابکم فتنقلبوا خاسرین»

[15] «یا أیها الذین آمنوا لا تکونوا کالذین کفروا و قالوا لإخوانهم إذا ضربوا فی الأرض أو کانوا غزی لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل الله ذلک حسرة فی قلوبهم و الله یحیی و یمیت و الله بما تعملون بصیر»

[16] «أ فمن اتبع رضوان الله کمن باء بسخط من الله و مأواه جهنم و بئس المصیر»

[17] «و لیعلم الذین نافقوا و قیل لهم تعالوا قاتلوا فی سبیل الله أو ادفعوا قالوا لو نعلم قتالا لاتبعناکم هم للکفر یومئذ أقرب منهم للإیمان یقولون بأفواههم ما لیس فی قلوبهم و الله أعلم بما یکتمون» (١٦٧) «الذین قالوا لإخوانهم و قعدوا لو أطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن أنفسکم الموت إن کنتم صادقین» (١٦٨)

[18] «أم حسبتم أن تدخلوا الجنۀ و لما یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم البأساء و الضراء و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه متی نصر الله ألا إن نصر الله قریب»

[19] «أینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیدة و إن تصبهم حسنۀ یقولوا هذه من عند الله و إن تصبهم سیئۀ یقولوا هذه من عندک قل کل من عند الله فما لهؤلاء القوم لا یکادون یفقهون حدیثا»

[20] «فما لکم فی المنافقین فئتین و الله أرکسهم بما کسبوا أ تریدون أن تهدوا من أضل الله و من یضلل الله فلن تجد له سبیلا»

[21] ذکر نام ٨٢ تن سبب طولانی شدن مطلب میشود؛ برای آشنایی با ویژگیهای رفتاری آنان و توضیحات بیشتر ر. ک: مطهری فر، ١٣٩٢: ٣١ -٦٥.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *