مقدمه
لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی (16مهر ۱۳۴۱)، رفراندوم اصلاحات شاه (6 بهمن ۱۳۴۱) و کشتار طلاب علوم دینی در مدرسه فیضیه قم (2فروردین۱۳۴۲)، عمدهترین زمینههای قیام 15 خرداد۱۳۴۲ به شمار آمده اند درحالیکه این وقایع تنها «زمینههای تسریعبخش قیام» به حساب می آیند؛
زیرا این رخدادها،خود معلول علت ها و زمینههای دیگری هستند که در سال های پس از کودتای 28 مرداد۱۳۳۲ و بهویژه در سال های نخستین دهه۱۳۴۰ بر جامعه ایران سایه افکنده بود،از این رو، اشاره اجمالی به سیمای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در سال های پس از کودتای 28 مرداد۱۳۳۲ تا سال های اولیه دهه۱۳۴۰ برای درک علت های قیام 15 خرداد اجتناب ناپذیر است:
زمینههای اقتصادی
یکی از زمینههای اصلی قیام پانزدهم خرداد، همانند اکثر قیام ها در تاریخ معاصر ایران، وابستگی، نابسامانی و بیثباتی اقتصادی بود.یکی از ابعاد اقتصادی قابل بررسی در این دوران، بررسی حجم واردات و صادرات ایران است. ایران در سال۱۳۳۲ از توازن برخوردار بود اما بهتدریج میزان واردات بر صادرات پیشی گرفت. ادامه روبهرشد این روند، به افزایش ششبرابری حجم کالاهای وارداتی بر اقلام صادراتی در سال۱۳۴۱ منجر گردید. افزایش واردات که بر اثر کاهش تولید ناخالص ملی رخ داد، کشور را در اواخر دهه۱۳۳۰ و اوایل دهه۱۳۴۰ در بحران اقتصادی جدیدی گرفتار ساخت.1 افزایش تولید ناخالص ملی از هشتدرصد در سال۱۳۴۰ به چهاردهودودهمدرصد در سال۱۳۵۱ صرفنظر از اغراقآمیزبودن آن، مرهون افزایش درآمدهای نفتی ناشی از تولید زیاد نفت و افزایش قیمت آن بود. برایناساس، باید گفت سهم واقعی تولید ناخالص ملی بدون نفت، همواره و بهویژه در سال های بین۱۳۳۲ تا ۱۳۴۲ روندی نزولی داشته است.2 بنابراین،تأثیر واردات بی رویه محصولات خارجی و کاهش توان تولید داخلی را نباید در بروز قیام 15 خرداد 1342 نادیده گرفت.
زمینههای سیاسی
با مرور تاریخ سیاسی سال های منتهی به سال۱۳۴۲، بهوضوح میتوان دریافت که فقدان احزاب سیاسی و انتخابات واقعی، بخشی از زمینههای قیام پانزدهم خرداد را تشکیل میدهد.با نگاهی گذرا به جریان انتخابات دورههای مذکور مجلس شورای ملی، میتوان دریافت که چون شرکت مردم در انتخابات تاثیر تعیینکنندهای در تغییر آراء و نیز انتخاب افراد نداشت و اساسا مردم تحت مراقبت ساواک، یارای هیچگونه مخالفت و اعتراضی را نداشتند، همچنین اصلاحات شاه کوچکترین اقدام کمککنندهای را در راستای تحقق مهمترین خصوصیت زندگی سیاسی یعنی سهیمکردن مردم در قدرت سیاسی کشور انجام نداد، درنتیجه مردم انگیزهای برای فعالیت های سیاسی و شرکت در انتخابات، در خود نمیدیدند و لذا، رژیم مجبور میشد انتخابات فرمایشی برگزار کند؛ و افراد موردنظر خود را به مجلس بفرستد. همچنانکه خانم شجیعی نیز پس از یک بررسی آماری نتیجه میگیرد، کارگران، روستائیان، کسبه و پیشهوران در دوران حکومت پهلوی دوم (محمدرضا پهلوی) در سازمان سیاسی کشور نقش موثری نداشتند.3 در چنین فضایی، تلاش برای سهیمشدن واقعی در قدرت سیاسی کشور انگیزهای برای قیام 15خرداد۱۳۴۲ محسوب میشود.
زمینههای اجتماعی و فرهنگی
سال های قبل از وقوع قیام 15 خرداد۱۳۴۲، بهخوبی نشان از فقدان بستری مناسب برای فعالیت های اجتماعی و فرهنگی دارد در واقع،پس از کودتای 28 مرداد۱۳۳۲، انتشار اکثریتقریببهاتفاق روزنامههای فوق ممنوع شد و تعدادی هم تحت سانسور قرار گرفتند. کنترل بر روزنامهها و کتب از سوی ساواک اعمال میشد. مطبوعات حق چاپ و انتشار خبرهایی غیرازآنچه ساواک میخواست را نداشتند. برقراری سانسور توسط ساواک تا آنجا پیش رفت که گاه حتی از انتشار کتبی که قبلا بارها چاپ شده بودند نیز جلوگیری میشد؛ ضمنآنکه چاپخانهها و سیستم توزیع نیز شدیدا تحتنظر بود. بنابراین، محصول این روزنامهها و کتاب ها صرفا در حد چاپ مطالب، مقالات، گزارشات و اعلامیههایی محدود گردید که ساواک برای انتشار آنها نظر مثبت میداد. در چنین شرایطی فقدان انگیزه و مهمتر از آن ترس از ساواک، مانع از انتشار کمی و کیفی مطبوعات،کتب و در مجموع فریادهای مردم می شد.4
تلاش بی حاصل رژیم
بازبینی اوضاع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سال های پیش از قیام 15خرداد۱۳۴۲، وضعیت نامطلوب و آشفتهای را تبیین میکند. درواقع طرح و اجرای اصلاحات از سوی شاه نیز در راستای بهبودبخشیدن به این وضعیت صورت میگرفت، تا بدینوسیله، از روند روبهرشد نارضایتی مردم که احتمال وقوع یک انقلاب را ملموس ساخته بود، کاسته شود؛ اما این اصلاحات گرچه در کوتاهمدت برخی از نارضایتی ها را کاهش داد، ولی همین اقدامات اصلاحی نیز، بهنوبهخود نارضایتی های دیگری را در میان مردم دامن زد.از عوامل این نارضایتی نحوه اجرای اصلاحات ارضی بود. اصلاحات ارضی که از برجستهترین اصول انقلاب سفید بود، در مقطع نزدیک به قیام 15خرداد۱۳۴۲ فقط بیستدرصد زمین ها را شامل میشد. علاوهبراین، مالکانی که زمین های شان در طرح بیستدرصدی اصلاحات ارضی (اولین مرحله اصلاحات ارضی) قرار گرفت، از محل فروش سهام کارخانجات دولتی و بهصورتیکجا پول زمین های شان را دریافت کرده و آن را در بخش خدمات بهکار گرفتند. این مساله بهنوعی افزایش تورم را در پی داشت و در نتیجه به زیان اقشار کمدرآمد تمام شد. همچنین کشاورزانی که در اولین مرحله اجرای اصلاحات ارضی صاحب زمین شدند، بهعلت فقدان امکانات کشاورزی و کوچک و نامرغوببودن زمین های واگذارشده، قادر به بهرهبرداری بهینه از مزارع خود نبودند. بهعبارتدیگر، گرچه اصلاحات ارضی به توزیع عادلانهتر زمین کمک کرد، اما این مساله تغییر چندانی در الگوی توزیع درآمد بین کشاورزان و مالکان ایجاد نکرد و هیچ افزایش قابلملاحظهای را در درآمد کشاورزان در پی نداشت.5
اوج گیری مخالفت های مردم
دیگر موارد اصلاحات شاهانه نیز همانند اولین و مهم ترین اصل اصلاحی (اصلاحات ارضی) نتوانست زمینههای نامساعد و نامطلوب اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موجود در جامعه را از بین ببرد.جلوههای این عدم موفقیت را میتوان در رفتار و خواستههای سیاسی مردم در این مقطع زمانی مشاهده کرد.شعارهای مردم در تظاهرات و مخالفت های شان علیه رژیم پهلوی در روزهای قبل از قیام پانزدهم خرداد، درواقع خواستههای برآمده از نیازهای شان را منعکس میکرد. برخی از این شعارها عبارتند از:”اصلاحات آری دیکتاتوری نه”،”رفراندوم قلابی مخالف اسلام است”،”ایران کشور خفقان است مرگ بر خفقان”هرچه به 15خرداد۱۳۴۲ نزدیکتر میشویم، شعارهای مردم عمیقتر و جسورانهتر میشد و درعینحال، دامنه وسیع تری از خواستهها را منعکس میکرد. بعضی از این شعارها که در عصر روز 15خرداد در تهران مطرح شدهاند عبارتند از:”تا مرگ دیکتاتور، نهضت ادامه دارد”،”مرگ بر دیکتاتور”،”بر شاه باد ننگ و نفرت”،”استبداد محکوم است، آزادی پیروز است”،”یا مرگ یا خمینی” و مهمتر از همه “مرگ بر شاه”6
نتیجه
مردم نارضایتی خود را به اشکال مختلفی چون پایینآوردن کاهش تولید ناخالص ملی، افزایش مهاجرت به شهرها، کاهش حضور در تشکلات سیاسی، پرهیز از مشارکت های سیاسی، توزیع غیرقانونی اعلامیهها، تظاهرات و… نشان میدادند. آنان مترصد فرصت هایی بودند که بهشکلگستردهتر اعتراض خود را نسبت به رژیم ابراز نمایند. مبارزه روحانیت و مردم علیه لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و تحریم رفراندوم، تحت رهبری منحصربهفرد امامخمینی(ره) جلوههایی از این اعتراضات بود،اما دستگیری امامخمینی(ره)که به عقیده شیخ شلتوت( مفتی مصر و رئیس وقت دانشگاه الازهر) تجاوز به حریم روحانیت بود،7 موج جدید و عمیقتری از نارضایتی مردم را علیه رژیمی که موجودیت فرهنگی و مذهبی آنان را نشانه گرفته بود، در شکل قیام 15 خرداد۱۳۴۲ برانگیخت.
منابع
1- دهنوی، مرتضی،قیام خونین ۱۵ خرداد به روایت اسناد(بیجا: رسا، ۱۳۶۰).
2- روحانی،حمید، تحلیلی از نهضت امامخمینی،ج1(قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱).
3- شجیعی،زهرا ، نخبگان سیاسی ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی نمایندگان مجلس شورای ملی، ج4(تهران: سخن، ۱۳۷۲).
4- عباسی،احمد، تاریخ انقلاب ایران( تهران: انتشارات شرق، ۱۳۵۸).
5- عظیمی،حسین، مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران( تهران: نشر نی، ۱۳۷۱).
6- هالیدی، فرد،دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران، ترجمه: فضلالهنیکآئین( تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۸).
پی نوشت مطالب
1- دهنوی، قیام خونین ۱۵ خرداد به روایت اسناد(بیجا: رسا، ۱۳۶۰) ص۸.
– فرد هالیدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران، ترجمه: فضلالهنیکآئین( تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۸) ص۱۳۲. 2
3 – زهرا شجیعی، نخبگان سیاسی ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی نمایندگان مجلس شورای ملی، ج4(تهران: سخن، ۱۳۷۲) ص۴۳۰.
4- هالیدی، همان، ص۵۶.
– حسین عظیمی، مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران( تهران: نشر نی، ۱۳۷۱) ص۳۵۷. 5
– احمد عباسی، تاریخ انقلاب ایران( تهران: انتشارات شرق،۱۳۵۸) ص۱۲۸ .6
7- حمید روحانی، تحلیلی از نهضت امامخمینی،ج1(قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱) ص533.