در بیان نقش امام محمد باقر (علیه السلام) در القاء تعالیم تشیع و از جمله مسئله «امامت»، به «تاسیسی» یا «تبیینی» بودن این نقش اشاره شده است. از سویی دیگر، برخی شبهه «تکامل تدریجی مذهب تشیع» را طرح کرده اند.
«تفکیک بین مفهوم و اندیشه» در تحلیل تاریخ تشیع، «توجه به حساسیت مسئله امامت» و«تکامل فهم مخاطبان»، از جمله مواردی است که عدم توجه به آن ها موجب این شبهه شده است. «مفهوم» را در قالبی بشری و اندیشه را در ساحتی قدسی معرفی می کنیم و بر آنیم تا نظریه تدریج را متوجه «مفهوم» و اصرار بر اصالت را متوجه «اندیشه» و در نهایت، آسیب را ناشی از خلط این دو بدانیم.
اساسا نه مفهوم امامت و ولایت از آن مفاهیم چندان ساده ای است که توانسته باشد در قالب الفاظ و متون تاریخی، هویت یابد و نه هر تاریخ نگاری می توانسته حقایق مربوط به امامت را در تاریخ خود ثبت کند. نتیجه آنکه نقش امام باقر (علیه السلام)، در قالب کارکردی تبیینی قرار می گیرد؛ اگر چه نوع واکنش محافل مخالف امام، کارکردی تمایزساز برای آن حضرت ایجاد کرده بود.
برای مشاهده متن کامل مقاله فایل را دانلود نمایید.