(آنچه در ادامه میآید مقاله امام جعفر صادق(ع) در دائرة المعارف اسلام است که ام. جی. اس. هاجسون آن را نگاشته و حسین مسعودی به فارسی برگردانده است. این مقاله از کتاب تصویر امامان شیعه در دائرة المعارف اسلام برای شما انتخاب و ارائه می شود. نقد این مقاله که توسط دکتر نعمت الله صفری فروشانی نگاشته شده و در همین کتاب انتشار یافته به طور مجزا ارائه میگردد. کتاب «تصویر امامان شیعه در دائرة المعارف اسلام» مجموعه مقالات مربوط به ائمه در دائرة المعارف اسلام (چاپ ليدن هلند) است
که علاوه بر ارائه ترجمه این مقالات به نقد و بررسى آنها نیز می پردازد. در اين اثر، دوازده مقاله از دائرة المعارف مذكور درباره امامان شيعه ابتدا به طور مستقل ترجمه و سپس مقالهاى در نقد و بررسى آن مدخل (آن هم به طور مستقل) آمده است. چنانكه در مقدمه كتاب هم اشاره شده است هدف از تدوين اين مجموعه، تنها نقد و بررسى مدخلهاى مربوطه نيست بلكه تلاش شده است مطالب ديگرى كه شايسته بود در مدخل مربوط به آن امام بيايد در قسمت نقد و بررسى، تكميل و اصلاح شود تا تصوير كاملى از شرح حال آن امام ارائه شود. به همين دليل نقدها از متن مقالات مفصلتر و طولانىتر است. ناقدان هر مقاله به منابع و كتبى استناد كردهاند كه فهرست آنها به طور مستقل در پايان هر مقاله درج شده است. این کتاب در مجموع، 485 صفحه دارد و بخش انتهايي آن نمايه هاي کتاب است. کتاب مذکور، زیر نظر محمود تقی زاده و توسط موءسسه شیعه شناسی در سال 1385 انتشار یافته است.)
جعفر صادق[علیهالسلام]
نويسنده: ام.جى.اس.هاجسون M.G.S.Hodgson
مترجم:حسين مسعودى
جعفر صادق(راستگو و قابل اعتماد)، ابوعبدالله، پسر محمدباقر[علیهالسلام]بود. وى يكى از راويان حديث و آخرين امامى است كه هم مورد قبول شيعيان اثناعشرى و هم شيعيان اسماعيلى است. او در سال ٨٠ ق۶٩٩/-٧٠٠ م يا ٨٣ ق/٧٠٢-٧٠٣ م، در مدينه متولد شد. مادرش ام فروه از نوادگان ابوبكر بود. پس از [امام] باقر در سال ١١٩ ق./٧٣٧م(يا ١١۴ق./٧٣٣م.) پيروان او به [امام] صادق روی آوردند؛ از اينروى، در سالهای حساس انتقال قدرت از امويان به عباسيان، او در رأس شيعيانى بود كه امامت مسالمتآميز فاطميان را پذيرفته بودند. او در مقام مرجع و عالم در حديث و احتمالاً در فقه، آرام و خاموش در مدينه مىزيست. در اسنادهاى سنى با احترام به او استناد مىشود.
او با اكثريت غير شيعى قطع رابطهء آنچنانىاى نداشت؛ [به گونهاى كه] حتى مىتوان بعضى از پيروان شيعى او را در اسنادهاى اهل تسنن مشاهده كرد (و وارث او يعنى عبدالله را، شيعيان بعدى متهم به گرایشهای سنى كردهاند)؛ اما با وجود اين، ظاهراً او يكى از پيشوايان مهم شيعه بوده است. ظاهراً او به شیعیان خویش اجازه داده وى را مانند پدرش تنها شارح و مفسر معتبر شريعت بدانند که خداوند، علم يعنى دانش دينى به او اعطا كرده است (و در اصل تنها كسى است که شرعاً حق حكومت دارد). اما او جمع كثيرى را كه افزون بر ساير استادان به او نیز رجوع مىكردند تعليم مىداد. ادعا كردهاند ابوحنيفه، مالك بن انس، و واصل بن عطا در ميان ديگر چهرههاى برجسته، از او استماع حديث كردهاند. در اوایل امامت [امام] جعفر بود كه عقايد متمايز شيعه در فقه ظهور يافت؛ اما معلوم نیست كه تا چه حد مىتوان ايجاد نظامهای اثناعشرى يا اسماعيلى (يا زيدى) را که بعدها شكل گرفتند به تعاليم او نسبت داد؛ گرچه در ايجاد نظامهای اثناعشری و اسماعيلى نقش عمدهاى به او دادهاند.
در زمان قيام زيد(١٢٢ق./٧۴٠م.)، [امام] جعفر سمبل شيعيانى بود كه از قیام خوددارى ورزيدند؛ و در طول انقلابها پس از مرگ وليد (١٢۶ق./٧۴۴م.)، هنگامى كه اكثر شيعيان منتظر به قدرت رسيدن خاندان علوى بودند، او بیطرف باقی مىماند. در زمان پيروزى عباسيان، احتمالاً شيعيان كوفه خواستار حمايت و شاید نامزدى او [براى حكومت] شدهاند، اما او ظاهراً نامزدى ديگر شيعيان، غیر از خود را نمىپذيرفت و هرگاه نوبت خودش مىرسيد به اصل قعود متوسل مىشد؛ يعنى امام واقعى لازم نيست براى كسب قدرت تلاش كند، مگر آنکه بستر زمان، آماده باشد، و [تا آن زمان] مىتواند به تعليم و آموزش راضى و قانع باشد. در زمان قيام شيعى محمد نفس زكيّه در حجاز(١۴۵ق./٧۶٢م.)، [امام] جعفر باز هم بىطرف بود. او در رأس حسينيانى بود كه-در آن قيام عمدتاً حسنى- منفعل باقی ماندند، و منصور آرامش و سكوت او را به هم نزد و مزاحمتى براى وى ايجاد نكرد.
[امام] جعفر جمعى از متفكران فعال را به سوى خود جلب كرد كه بيشتر آنان- مانند اكثريت شيعيان خود- معمولاً در كوفه(يا گاه در بصره)مىزيستند. ظاهراً ابوخطاب، خلاقترين رهبر در ميان غلات نخستين، با [امام] جعفر روابط نزدیکی داشته است، و بعضى از ايدههاى افراطى به خود [امام] جعفر نسبت داده شدهاند (اما بعدها شيعيان اثناعشرى اين ايدهها را نپذيرفتند و آنها را تحريفات ابوخطاب دانستند). اما پيش از كشته شدن ابوخطاب در سال ١٣٨ق./٧۵۵م.، [امام] جعفر او را به منزلهء فردى افراطى طرد كرد، كه اين امر برخى از وابستگان او را به شدت برآشفت. ظاهراً هرچند بعضى از ايدههاى افراطی شیعی كمك كرد تا امامت [امام] جعفر در عراق جذاب گردد، او شدیداً مراقب بود تا اين ايدهها را محدود نگاه دارد. فلاسفهء متبحّرترى نيز با او و پسرش موسی مرتبط بودند؛ به ويژه هشام بن حكم و محمد بن نعمان ملقب به شيطان الطاق كه متمایل به نوعى نظام انسان انگاری [خداوند] در تضاد با نظام معتزليان نخستين بودند كه با آنان مباحثاتی داشتند. ديدگاهى دربارهء مسئلهء قدر به [امام] جعفر نسبت داده شده (البته صحت اين نسبت قطعى نيست) كه بر اساس آن مسئله قدر بين جبر و اختيار است.
[امام] جعفر در سال ١۴٨ق./٧۶۵م.، (طبق عقيدهء سنتى شيعه اثناعشرى، به علت مسموميت، به دستور منصور، كه احتمال آن ضعيف است) وفات يافت و در قبرستان بقيع در مدينه، به خاك سپرده شد. مقبره او زيارتگاه شيعيان بود تا اینکه به دست وهابيان ويران گرديد. او پيروانى متحد كه داراى حيات عقلانى پر جنب و جوشى بودند از خود برجاى گذاشت كه کاملاً در مسير تبديل شدن به یک فرقه قرار گرفتند. اما ظاهراً بعضى از گرايشات مختلفى كه او معمولاً موفق به آشتی دادن آنها شده بود، اكنون انشعابات مهمى در اين فرقه ايجاد كرده است.
دليل اين انشعابات و چنددستگیها، بحث بر سر جانشينى او بوده است. او پسر بزرگترش، اسماعيل را [به جانشينى خود] تعيين كرد (اين پسر از همسرى علوی به نام فاطمه، و از نوادگان حسن[علیهالسلام]بود)، اما اسماعيل پيش از پدرش وفات یافت-واقعيتى كه عقيدهء برخى از پيروان [امام] جعفر را، دچار مشكل ساخت. از میان گروه پرشمارى كه اسماعيل به خود جذب كرده بود، برخى معتقد بودند او نمرده بلكه فقط خود را مخفى كرده است؛ اما بقيه افراد به پسرش محمد بن اسماعیل روى آوردند. اين عده، هستهء فرقهء اسماعيليه را تشكيل دادند كه [امام] جعفر را امام پنجم مىدانستند. اما بيشتر پيروان [امام] جعفر، امامت عبدالله، برادر اسماعيل را كه از مادر يكى، ولى از پدر جدا بودند و بزرگترين پسر زندهء [امام] جعفر، محسوب مىشد، پذيرفتند، و دليلشان اين بود كه [امام] جعفر بهطور كلى فرموده است: جانشين امام بايد پسر بزرگترش باشد؛ اما عبدالله که پسری نداشت، چند هفته بعد درگذشت. درنتيجه بيشتر افراد، امامت [امام] موسى را كه مادرش يك برده به نام حميده، بود، پذيرفتند (و برخى، ازجمله فلاسفهء برجسته، او را از همان ابتدا امام مىدانستند). اين گروه، شيعهء اثناعشری را تشكيل دادند كه [امام] جعفر، ششمين امام آنان بود. گروهى اظهار داشتند كه [امام] جعفر واقعاً نمرده است بلكه غايب است، و با عنوان مهدى باز خواهد گشت (اين گروه، ناووسيه ناميده شدند). برخى از پيروان [امام] جعفر، به برادر کوچکتر [امام] موسى يعنى محمد روى آوردند، كه بعدها فرقهء شميطيه نامگرفت. بيشتر شيعيان، [امام] جعفر را يكى از بزرگترين امامان و معلم تمام عیار فقه مىدانند. شيعيان اثناعشرى، زمانى كه به مذهب خود اشاره مىكنند آن را مذهب جعفرى مىنامند. گفتههاى پرشمارى در تعريف و توضيح آموزههای شیعه، علاوه بر ادعيه و موعظه، به [امام] جعفر نسبت داده شده است. هم اهل تسنن و هم شيعيان، کتابهای بسيارى به او نسبت دادهاند كه احتمالاً هيچ يك از این نسبتها درست نيست. موضوع اين کتابها عبارتند از: كهانت، سحر و جادو، و كيمياگرى كه معروفترين آنها مسئلهء مرموز جفر، يعنى پيشگويى آينده، است.
[امام] جعفر، استاد اصلى جابر بن حيان شيمىدان محسوب مىشود (كه در واقع امام را به منزلهء يك معلم دينى محترم مىشمرد). [امام] جعفر همچنين يكى از پیران صوفى محسوب مىشود. به خصوص در ميان شيعيان، آنچنان گفتههای فراوانی در تمام جنبههاى مسائل بحثانگيز، به او نسبت داده شده كه چنین روایاتی براى تعيين نظرات واقعى او در خصوص يك مسئلهء تقریباً بىفايده است.
منابع و مآخذ
١.ابن خلكان،وفيات الاعيان،چاپ م. محیالدین عبدالحميد، ج١، ص٢٩١و صفحه بعد(ش ١٢٨)، قاهره،١٣۶٧ق./١٩۴٨م.
٢.حسن بن موسى النوبختى،فرق الشيعه،چاپ م.صادق بحرالعلوم، ص۶٢-٩٧،نجف، ١٣۵۵ق./١٩٣۶م.
٣.عبدالعزيز سيدالاهل،جعفر بن محمّد،بيروت،١٩۵۴.
در همین رابطه: نقد و بررسى مقاله امام جعفر صادق(ع) در دائره المعارف اسلام