دوره صفویه یکی از دورههای تمدنی ایران است که هویت و فرهنگ کنونی ایران یادگار آن عصر تمدنی است. این تمدن باشکوه و قدرتمند توسط تعدادی از سربازان افغان که از سلاحهای ابتدایی برخوردار بودند، از بین رفت.
آیا هیچ انسان اندیشمندی میتواند باور کند که تمدن عظیم صفوی به آسانی و تنها با قدرت نظامی از بین رفته باشد؟ یا علل دیگری دارد که این تمدن را به یک طبل توخالی تبدیل کرده بود؟ سؤال اصلی مقاله حاضر آن است چه علتی سبب شد که دولت صفوی اقتدار خود را از دست بدهد و با کوچکترین ضربه از هم بپاشد؟
فرضیه مقاله بر این است که گسترش اخباریگری و کمرنگ شدن علوم عقلی در حوزه علوم عصر صفویه سبب شد عقلانیت و تفکر و نیروسازی انسان متفکر از جامعه حذف شود. طبیعی است هنگامیکه علوم عقلی تضعیف شود و غلبه علمی با علوم نقلی و رویکرد اخباری باشد، سبب میشود علم قابل توجهی تولید نگردد و تفکر و عقلگرایی در جامعه کم گردد و بهتبع آن نگاههای خرافی در جامعه گسترش یابد.
برای اثبات این فرضیه از طریق مراجعه به منابع دست اول و گزارشهای نویسندگان داخلی و خارجی از دوره صفویه، وضعیت مراکز علمی و روش مدیریتی دوران اوج و افول تمدن صفوی بررسی گردید.
یافتههای تحقیق نشانمیدهد در دورانی که صفویه از لحاظ قدرت سیاسی، معماری، هنر، شهرسازی و غیر آن در اوج بود، نگاه حاکمیت و شخصیتهایی که در ساختار قدرت بودند و برنامه درسی مدارس و مراکز علمی نگاههای عقلانی و فلسفی بود و بعد از اینکه این نگاهها و رویکردها در مراکز علمی و در بین شخصیتهای سیاسی کمرنگ شد و رویکرد اخباری و نگاههای غیرعقلی و بهتبع آن، خرافات گسترش یافت، صفویه رو به افول رفت و در نهایت، دولت صفوی سقوط کرد.
برای مشاهده متن کامل مقاله فایل را دانلود نمایید.