اصول کلی عقاید هر دین و آیینی، از تعالیم مؤسس آن خطمشی میگیرد و پیروان آن بهنوعی ادامهدهندۀ راه رهبر خود هستند. جایگاه آورندۀ یک دین، همواره در طول تاریخ بهصورت برجسته در پیشبرد اهداف آن نمایان بوده است.
مسیحیت نیز ـ چنانکه از نامش پیداست ـ محوریت آن با عیسی مسیح(ع) است و طبیعی مینماید که باید آموزهها و دگماهای اصلی مسیحیت، براساس سخنان و رفتارهای حضرت عیسی(ع) شکل گرفته باشد.
اگر ثابت شود که چنین معتقدات و باورهای بنیادینی در یک دین، ریشه در معارف و اعتقادات بنیانگذار آن ندارد، میتواند در اصلِ مشروعیت آن خدشهای جدی وارد کند. نقش حضرت عیسی(ع) در آموزههای اصلی مسیحیت را میتوان از عهد جدید استخراج کرد.
این مقاله بهروش توصیفی ـ تحلیلی و با محور قرار دادن نوشتههای عهد جدید درصدد پاسخگویی به نقش حضرت عیسی(ع) در شکلگیری آموزهها و دگماهای اصلی مسیحی است. نتایج حاصله حکایت از آن دارد که حضرت عیسی(ع) در مهمترینِ این اصول، ازجمله اصل «تثلیث»، «الوهیت عیسی»، «گناه نخستین»، «فیض» و «فدا» نقشی نداشته است؛ بلکه تعالیم او از این امور تهی است.
برای مشاهده متن کامل مقاله فایل را دانلود نمایید.



