مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی

 صحابي رسول خدا(صلي الله عليه و اله)، از فقيهان مدينه، راوي احاديث فراوان

 سعد بن مالك بن سنان انصاري از تيره خزرج ۱۰ سال پيش از هجرت در يثرب زاده شد. وي به كنيه‌اش شهرت داشت.[۱]چون نياي او خدره نام داشته[۲]، او را خدري گفتند.[۳]مادرش انيسه دختر ابو‌حارثه از قبيله بني‌نجار، از زناني بود كه با رسول خدا(صلي الله عليه و اله) بيعت كردند.[۴]

پدرش مالك بن سنان درغزوه احدبه شهادت رسيد.[۵]پيمان برادري او با حويصة بن مسعود بن كعب برقرار شد.[۶]در غزوه خندق و نبردهاي پس از آن[۷]و نيز در بيعت رضوان* به سال ششم ق. حضور داشت.[۸]

 

ابوسعيد در جنگ بدر به‌ سبب خردسالي حضور نداشت. ۱۳ ساله بود كه پدرش او را براي شركت درجنگ احدمعرفي كرد و پيامبر(صلي الله عليه و اله) به سبب خردسالي، شركت او را در جنگ نپذيرفت. در ۱۵ سالگي نخستين بار در غزوه بني‌‌مصطلق شركت كرد[۹]و سپس در غزوه‌هاي گوناگون پيامبر(صلي الله عليه و اله) حضور يافت. حضور وي در ۱۲ غزوه گزارش شده است.[۱۰]

 

از رابطه ابوسعيد خدري با خليفه اول و دوم گزارشي در دست نيست. تنها در زمان خليفه دوم به عنوان يكي از فقيهان مدينه از او نام برده‌اند.[۱۱]در زمان خليفه سوم نيز از فقيهان مدينه بود.[۱۲]هنگامي كه عثمان بن عفان خطبه را در نماز عيدين (فطر و قربان) بر نماز مقدم داشت، او روش رسول‌خدا(صلي الله عليه و اله) را مقدم داشتن نماز بر خطبه‌ها شمرد.[۱۳]

 

او از اصحاب خاص امام علي(عليه السلام) بود كه در جنگ‌هاي نهروان، جمل و صفين در ركاب امام علي(عليه السلام)[۱۴]حضور داشت و از جمله ياران ايشان در شرطة الخميس بود.[۱۵]

 

ابوسعيد خدري با بني‌اميه رابطه‌اي دوستانه نداشت و در جاي‌هاي گوناگون از سياست‌هاي آنان انتقاد مي‌كرد. از جمله به مروان بن حكم كه خطبه عيدين را پيش از نماز خواند، اعتراض كرد و با او درگير شد.[۱۶]وي در ماجراي يورش سپاه معاويه به مكه به فرماندهي يزيد بن شجره رهاوي، قثم بن عباس بن عبدالمطلب، فرماندار مكه، را دلداري داد و او را از تصميم خود براي ترك مكه بازداشت. اين تهاجم شاميان با پيروزي سپاه علي بن ابي‌طالب(عليه السلام) در مكه پايان يافت.[۱۷]

 

ابوسعيد خدري در روزگار خلافت معاويه، براي اعتراض به كارهاي او به شام رفت.[۱۸]نيز در واقعه حره در حمله سپاهيان شام به مدينه مورد هجوم سربازان بني‌اميه قرار گرفت.[۱۹]هنگامي كه مروان بن حكم مانع دفن امام حسن(عليه السلام) در كنار رسول خدا(صلي الله عليه و اله) شد، او با نقل حديثي از رسول خدا(صلي الله عليه و اله) درباره جايگاه امام حسن(عليه السلام) مروان را از اين كار بر حذر داشت.[۲۰]امام حسين(عليه السلام) در روز عاشورا هنگامي كه مي‌خواست حقانيت خود و يارانش را به سپاه ابن‌ زياد ثابت كند، با يادكرد نام ابوسعيد، به حديثي به نقل از وي استناد كرد.[۲۱]

 

ابوسعيد در سال ۷۳ق. همراه سلمة بن اكوع با عبدالملك بن مروان بيعت كرد.[۲۲]وي در زمره مكثرين روايت (روايتگران احاديث بسيار) بود. در مسند بقي بن مخلد ۱۱۷۰ حديث از وي نقل شده است.[۲۳]از جمله روايت‌هاي مشهور نقل شده از وي، احاديث فتح خيبر[۲۴]، نزول آيه تطهير درباره علي(عليه السلام) و فاطمه(سلام الله عليها)[۲۵]، حديث معروف «الحسن والحسين سيّدا شباب أهل الجنه»[۲۶]، حديث «من كنت مولاه فعلىّ مولاه»[۲۷]و حديث ثقلين[۲۸]است.

 

افزون بر روايت‌هاي ياد شده، حديث‌هايي ارزشمند درباره فضايل و مناقب اهل‌ بيت(عليهم السلام) دارد كه از آن جمله مي‌توان به اين دو روايت اشاره كرد: «أنا مدينة العلم و علىّ بابها»[۲۹]و «ما گروه انصار، منافقان را به دشمني علي بن ابي‌طالب(عليه السلام) مي‌شناختيم».[۳۰]نيز از وي روايت‌هاي فراوان درباره مهدويت در كتب اصلي شيعه[۳۱]و كتب اهل‌ سنت گزارش شده است.[۳۲]

 

اصحاب ديگر رسول خدا (صلي الله عليه و اله) چون جابر بن عبدالله انصاري، زيد بن ثابت، انس، ابن‌ عباس، ابن‌ عمر، ابن‌ زبير و شماري از تابعين از جمله سعيد بن مسيب، ابوسلمه، عبيدالله بن عتبه، عطاء بن يسار و ابوامامة بن سهل بن حنيف از وي روايت نقل كرده‌اند.[۳۳]او از فقيهان اصحاب رسول خدا(صلي الله عليه و اله) بود[۳۴]كه در منابع اهل‌ سنت با عناويني چون امام مجاهد و مفتي مدينه ياد شده است. گفته‌اند كه در ميان اصحاب جوان رسول خدا (صلي الله عليه و اله) عالم‌تر از وي نبوده است.[۳۵]احاديث فقهي وي در موضوع‌هاي گوناگون در كتب شيعه و اهل‌ سنت آمده است. بر پايه روايتي از امام سجاد(عليه السلام) ابوسعيد بر سنت پيامبر(صلي الله عليه و اله) پايدار ماند و دگرگوني در او راه نيافت.[۳۶]نيز از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است: تشيع و پيروي علي(عليه السلام) نصيب ابوسعيد خدري شد و او بر اين عقيده پايدار ماند.[۳۷]

 

ابوسعيد خدري در سال ۷۴ق. بيمار شد و پيش از وفات وصيت كرد كه در جايي معين از بقيع به خاك سپرده شود كه كسي در آن‌جا مدفون نشده باشد. او جايي را كه خود در نظر گرفته بود، به فرزندش نشان داد. اين مكان در بخش شرقي قبرستان بقيع، نزديك مقبره فاطمه بنت اسد مادر امام علي(عليه السلام) است.[۳۸]سرانجام وي پس از سه روز بيماري سخت در ۸۴ سالگي درگذشت و در همان مكان معين شده در بقيع، به خاك سپرده شد.[۳۹]

 

منابع

رجال كشّي (اختيار معرفة الرجال):الطوسي (م.۴۶۰ق.)، به كوشش ميرداماد و رجائي، قم، آل‌ البيت عليهم السلام، ۱۴۰۴ق؛الارشاد:المفيد (م.۴۱۳ق.)، به كوشش آل‌ البيت عليهم السلام، بيروت، دار المفيد، ۱۴۱۴ق؛الاستيعاب:ابن عبدالبر (م.۴۶۳ق.)، به كوشش البجاوي، بيروت، دار الجيل، ۱۴۱۲ق؛اسد الغابه:ابن اثير علي بن محمد الجزري (م.۶۳۰ق.)، بيروت، دار الفكر، ۱۴۰۹ق؛الاصابه:ابن حجر العسقلاني (م.۸۵۲ق.)، به كوشش علي محمد و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۵ق؛الاكمال في اسماء الرجال:الخطيب التبريزي (م.۷۴۱ق.)، تعليق: ابو اسد الله بن الحافظ، قم، مؤسسة اهل البيت عليهم السلام؛امتاع الاسماع:المقريزي (م.۸۴۵ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۲۰ق؛انساب الاشراف:البلاذري (م.۲۷۹ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۷ق؛البداية و النهايه:ابن كثير (م.۷۷۴ق.)، بيروت، مكتبة المعارف؛تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير:الذهبي (م.۷۴۸ق.)، به كوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، ۱۴۱۰ق؛تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك):الطبري (م.۳۱۰ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي؛تاريخ بغداد:الخطيب البغدادي (م.۴۶۳ق.)، به كوشش عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۷ق؛تاريخ خليفه:خليفة بن خياط (م.۲۴۰ق.)، به كوشش فواز، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۵ق؛تاريخ مدينة دمشق:ابن عساكر (م.۵۷۱ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۵ق؛تاريخ اليعقوبي:احمد بن يعقوب (م.۲۹۲ق.)، بيروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق؛تفسيسر ابن ابي‌حاتم (تفسير القرآن العظيم):ابن ابي‌حاتم (م.۳۲۷ق.)، به كوشش اسعد محمد، بيروت، المكتبة العصريه، ۱۴۱۹ق؛تفسير ابن كثير (تفسير القرآن العظيم):ابن‌كثير (م.۷۷۴ق.)، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، ۱۴۰۹ق؛جامع‌ البيان:الطبري (م.۳۱۰ق.)، بيروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق؛جمهرة انساب العرب:ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۸ق؛رجال البرقي:احمد بن خالد البرقي، به كوشش القيومي، نشر القيوم، ۱۴۱۹ق؛سنن ابي‌داود:السجستاني (م.۲۷۵ق.)، به كوشش سعيد محمد اللحام، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۰ق؛سنن الترمذي:الترمذي (م.۲۷۹ق.)، به كوشش عبدالوهاب، بيروت، دار الفكر، ۱۴۰۲ق؛سير اعلام النبلاء:الذهبي (م.۷۴۸ق.)، به كوشش گروهي از محققان، بيروت، الرساله، ۱۴۱۳ق؛السيرة النبويه:ابن هشام (م. ۲۱۸ق.)، به كوشش محمد محيي الدين، مصر، مكتبة محمد علي صبيح و اولاده، ۱۳۸۳ق؛شواهد التنزيل:الحاكم الحسكاني (م.۵۰۶ق.)، به كوشش محمودي، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۱ق؛صحيح البخاري:البخاري (م.۲۵۶ق.)، بيروت، دار الفكر، ۱۴۰۱ق؛الطبقات الكبري:ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۸ق؛الغارات:ابراهيم الثقفي الكوفي (م.۲۸۳ق.)، به كوشش الحسيني، بهمن، ۱۳۵۵ش؛الغيبه:الطوسي (م.۴۶۰ق.)، به كوشش التهراني و ناصح، قم، المعارف الاسلاميه، ۱۴۱۱ق؛الكافي:الكليني (م.۳۲۹ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۷۵ش؛كفاية الاثر:علي بن محمد خزاز قمي (م.۴۰۰ق.)، به كوشش كوه كمري، قم، بيدار، ۱۴۰۱ق؛مجمع البيان:الطبرسي (م.۵۴۸ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، اعلمي، ۱۴۱۵ق؛المجموع شرح المهذب:النووي (م.۶۷۶ق.)، دار الفكر؛المستدرك علي الصحيحين:الحاكم النيشابوري (م.۴۰۵ق.)، به كوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛مسند احمد: احمد بن حنبل (م.۲۴۱ق.)، بيروت، دار صادر؛المعارف:ابن قتيبه (م.۲۷۶ق.)، به كوشش ثروت عكاشه، قم، شريف رضي، ۱۳۷۳ش؛المغازي:الواقدي (م.۲۰۷ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، ۱۴۰۹ق؛مناقب الامام امير المؤمنين:محمد بن سليمان الكوفي (م.۳۰۰ق.)، به كوشش محمودي، قم، احياء الثقافة الاسلاميه، ۱۴۱۲ق؛مناقب علي بن ابي‌طالبعليه السلام:احمد بن مردويه (م.۴۱۰ق.)، قم، دار الحديث، ۱۴۲۴ق؛المنتظم:ابن جوزي (م.۵۹۷ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۲ق.

نسب المعد و اليمن الكبير:ابن الكلبي (م.۲۰۴ق.)، به كوشش محمود فردوس، بيروت، دار اليقظه؛وسائل الشيعه:الحر العاملي (م.۱۱۰۴ق.) به كوشش آل‌ البيت عليهم السلام، قم، ۱۴۱۴ق؛وفاء الوفاء:السمهودي (م.۹۱۱ق.)، به كوشش محمد عبدالحميد، بيروت، دار الكتب العلميه، ۲۰۰۶م.

 

 

 پی نوشت مطالب

[۱]. السيرة النبويه، ج۳، ص۶۳۸؛ تاريخ طبري، ج۱۱، ص۵۲۵؛ الاستيعاب، ج۴، ص۱۶۷۲.

[۲]. نسب المعد، ج۲، ص۷۲؛ الاصابه، ج۳، ص۶۵.

[۳]. المعارف، ص۲۶۸؛ جمهرة انساب العرب، ص۳۶۲؛ الاصابه، ج۱، ص۸۸.

[۴]. المغازي، ج۱، ص۳۰۲؛ الاستيعاب، ج۴، ص۱۶۷۱؛ الاصابه، ج۸، ص۳۷.

[۵]. جمهرة انساب العرب، ص۳۶۲؛ اسد الغابه، ج۴، ص۲۵۱.

[۶]. الطبقات، ج۲، ص۹۶.

[۷]. الاكمال، ص۱۰۲؛ سير اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۶۹.

[۸]. الاكمال، ص۱۰۲؛ سير اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۶۹.

[۹]. تاريخ طبري، ج۱۱، ص۵۲۵-۵۲۶؛ البداية و النهايه، ج۹، ص۴.

[۱۰]. تاريخ طبري، ج۱۱، ص۵۲۵-۵۲۶؛ الاستيعاب، ج۲، ص۶۰۲؛ البداية و النهايه، ج۹، ص۴.

[۱۱]. تاريخ يعقوبي، ج۲، ص۱۶۱.

[۱۲]. تاريخ يعقوبي، ج۲، ص۱۷۷؛ الاصابه، ج۱، ص۷۵.

[۱۳]. صحيح البخاري، ج۲، ص۴؛ المجموع، ج۵، ص۱۱.

[۱۴]. رجال كشي، ج۱، ص۲۰۱؛ المنتظم، ج۶، ص۱۴۴.

[۱۵]. رجال برقي، ص۳۳.

[۱۶]. امتاع الاسماع، ج۱۰، ص۱۷۴؛ وفاء الوفاء، ج۳، ص۱۲۶.

[۱۷]. الغارات، ج۲، ص۵۰۸.

[۱۸]. تاريخ دمشق، ج۲۰، ص۳۷۷؛ الاصابه، ج۳، ص۶۶.

[۱۹]. تاريخ خليفه، ص۱۴۹؛ تاريخ الاسلام، ج۵، ص۵۵۳؛ الاصابه، ج۳، ص۶۶.

[۲۰]. انساب الاشراف، ج۳، ص۶۶؛ المنتظم، ج۳، ص۶۰.

[۲۱]. تاريخ طبري، ج۵، ص۴۲۵.

[۲۲]. الطبقات، ج۵، ص۱۷۷.

[۲۳]. سير اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۷۱؛ الاصابه، ج۱، ص۸۸.

[۲۴]. الاستيعاب، ج۳، ص۱۰۹۹؛ البداية و النهايه، ج۴، ص۱۸۵.

[۲۵]. تفسير ابن ابي حاتم، ج۹، ص۳۱۳۱؛ جامع البيان، ج۲۲، ص۶.

[۲۶]. سنن الترمذي، ج۲، ص۳۰۶؛ تاريخ بغداد، ج۹، ص۲۳۰؛ تاريخ دمشق، ج۵، ص۳۷۴.

[۲۷]. شواهد التنزيل، ج۱، ص۲۰۱؛ مجمع البيان، ج۲، ص۲۷۴؛ تفسير ابن كثير، ج۲، ص۱۵.

[۲۸]. الطبقات، ج۲، ص۱۵۰؛ اسد الغابه، ج۱، ص۴۹۰؛ امتاع الاسماع، ج۶، ص۱۳.

[۲۹]. الارشاد، ج۱، ص۳۳؛ مناقب علي بن ابي‌ طالب، ص۸۶.

[۳۰]. انساب الاشراف، ج۲، ص۳۵۰.

[۳۱]. مناقب الامام امير المؤمنين، ج۲، ص۱۱۲؛ كفاية الاثر، ص۲۸-۳۵؛ الغيبه، ص۱۷۸.

[۳۲]. سنن الترمذي، ج۳، ص۳۴۳؛ مسند احمد، ج۳، ص۲۷؛ سنن ابي داود، ج۲، ص۳۱۰.

[۳۳]. اسد الغابه، ج۲، ص۲۱۳؛ سير اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۶۹؛ الاصابه، ج۳، ص۶۵.

[۳۴]. الطبقات، ج۲، ص۲۸۴.

[۳۵]. الطبقات، ج۲، ص۲۸۴؛ تاريخ بغداد، ج۱، ص۱۹۲؛ سير اعلام النبلاء، ج۳، ص۱۶۸.

[۳۶]. رجال كشي، ج۱، ص۲۰۴-۲۰۵؛ وسائل الشيعه، ج۲،

ص۴۶۳.

[۳۷]. رجال كشي، ج۱، ص۲۰۱، ۲۰۴-۲۰۵.

[۳۸]. المستدرك، ج۳، ص۵۶۴؛ وفاء الوفاء، ج۳، ص۲۹۹.

[۳۹]. المعارف، ص۲۶۸؛ الكافي، ج۳، ص۱۲۵.

 

/پایان/

منبع: دانشنامه حج و حرمین شریفین.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *