مجتمع آموزش عالی تاریخ سیره و تمدن اسلامی
جستجو
Close this search box.
سخن تاریخ و نگاهی به تألیفات و آثار مهم شیخ مفید

(مقاله حاضر نوشتاری است که پیش از این در آستانه هزارمین سال درگذشت شیخ مفید تدوین و منتشر شده و اکنون بازنشر می شود). در آستانه هزارمین سال درگذشت شیخ مفید، قرار داریم. در این هزار سال عالمانی بنام و با آثاری پرارج درخشیده اند. در این میان، آثار مفید از درخشش خاصی برخوردار است. درخششی که همگان را در عالم اسلام به خضوع واداشته است و در طیّ سالیان متمادی، همچون: مشعلی فروزان فراراه امّت اسلامی، بویژه متکلمان و فقیهان و دیگر دانش پژوهان بوده است.

وی، در فقه، کلام، اصول، حدیث، تفسیر، علوم قرآن، فلسفه، تاریخ، نجوم و… سرآمد همگان بود. در این زمینه، آثاری با بهترین ترتیب و استوارترین برهان، سرشار از تحقیقات لطیف و مبتکرانه عرضه کرد. آثار گران ارج و عظیم او در موضوعات گوناگون اسلامی، از منابع اصیل شناخت فرهنگ اسلامی به شمار می آیند. بنابراین، سخن گفتن درباره آن قلّه برافراشته علم و دانش و مشعل بزرگ هدایت، کاری است بس بزرگ و به صورت فردی بس مشکل، چرا که مفید، همان گونه که اشاره کردیم بحری است مواج و شخصیتی است دارای ابعاد و آثار گوناگون که جمع آن امروزه در کمتر فردی میسر است. کسی که می خواهد درباره وی بنویسد، و یا اظهار نظر کند باید آن علوم را بشناسد و اگر متخصص در آنها نیست، حداقّل پیشینه آن علوم، بزرگان آن علوم، پیش از مفید و پس از آن و چگونگی رشد و تحول آنها را بداند تا بتواند حق مفید را چنان که شایسته و بایسته است اداء نماید. و بر فرض که فردی ذات الابعاد یافت شود، نگارش همه ابعاد و ارگان شخصیتی و تحلیل آثار مفید نیازمند فرصتی است در خور. از این روی، معتقدیم که به عنوان ادای حقّ دینی، علمی، اجتماعی باید هیأتی از محققان و عالمان زبده، این کار را بر عهده گیرند و هر محقّقی در رشته تخصصی خود، بُعدی از ابعاد شیخ مفید را تحلیل و بررسی کند. لکن به گفته مولانا:

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید ما در این گفتار بر آنیم که در حدّ توان پرتوی از فروغ عظیم آثار علمی مفید را بنمایانیم و قطره ای از آن دریای موج خیز بنوشیم و بنوشانیم. این مقال را با اشاره ای به گفتار فهرست نویسان درباره تألیفات مفید، ویژگیها و برجستگیهای آن، آغاز می کنیم و پس از آن چند اثر مهّم کلامی، فقهی، تاریخی و…. وی رامعرفی می کنیم.

فهرست تألیفات

شیخ مفید، از محققان و مؤلفان پرکار وبنام عالم اسلام است. از کمتر کسی این همه اثر در رشته های گوناگون علمی نقل شده است. حاصل تلاشهای پی گیر وی، حدود دویست کتاب و رساله است. با توجّه به این که در قرن چهارم، منابع چندانی در دسترس نبوده و تحقیق و تألیف نیز یکی از کارهای شیخ مفید، بوده است، خلق این همه آثار، اعجاب آمیز است. ما بر این باوریم که افزون بر همّت والا واطلاعات وسیع وگسترده اش، ذهن جوّال و بینش صحیح و دقیقش و…نباید از تقوی و اخلاص وی و از تاییدات الهی و توفیقات غیبی در ایجاد این همه آثار مفید و ارزنده غافل بود. صدور توقیعاتی چند از سوی صاحب الزمان(ع) و گفتار عالمان وارسته گواه ماست.

شریف ابویعلی، داماد مفید، می نویسد:

(ما کان ینام من اللیل اِلاّ هجعةً، ثم یقوم یصلّی او یطالع او یدرس او یتلوا القران)

(تهذیب)، 33/، مقدمه

جز پاسی از شب نمی خفت. آن گاه به پا می خواست و نماز می گزارد، یا کتاب می خواند، یا درس می گفت، یا قرآن تلاوت می کرد.

بسیاری از نویسندگان قدیم و جدید، در کتابهای عربی و فارسی، فهرست تالیفات مفید را آورده اند. با توجه به این که اکثر آن منابع در دسترس است، نقل و ثبت آن به تفصیل در این مقاله ضرورتی ندارد. لذا ما در این جا به ذکر برخی از منابعی که آثار را آورده اند بسنده می کنیم.

شیخ طوسی و نجاشی

دو تن از شاگردان برجسته شیخ مفید، شیخ طوسی، و ابوالعباس نجاشی، فهرستهایی از تالیفات عالمان شیعه گرد آورده اند که در آن، آثار استاد خویش را نیز ثبت کرده اند. شیخ طوسی می نویسد:

(مفید، نزدیک به دویست تألیف کوچک و بزرگ دارد. فهرست کتابهایش معروف است.)

شیخ طوسی، پس از عبارت فوق، نام بخشی از آثار وی را می آورد و اضافه می کند که همه آنها را در نزد استادش مفید،درس آموخته است.

(الفهرست) شیخ طوسی، 158/،شماره696

پس از وی، ابوالعباس نجاشی، به گونه ای گسترده تر یکصد و هفتاد و چهار کتاب از آثار استادش را نام می برد.

(رجال نجاشی)، ج326/2، شماره 1068.

با این که به گفته آیة اللّه بروجردی، نجاشی به هنگام نگارش کتابش، به فهرست شیخ طوسی نظر داشته و در صدد آن بوده که اشتباهات آن را تصحیح کند و برخی را نیز بدون این که از وی نام ببرد تصحیح کرده است.

(مجله حوزه)شماره65/12.به نقل از(معرفةاختیار الرجال)،64/. مقدمه چاپ دانشگاه مشهد.

در عین حال، نام برخی از کتابهایی که در فهرست شیخ آمده است، در رجال نجاشی، دیده نمی شود. به عنوان نمونه، می توان از کتابهای زیر نام برد:

رسالة فی الفقه الی ولده، المنیر فی الامامه، الارکان فی الفقه، المسائل الجرجانیه، المسائل المازندرانیه و…

پس از آن دو، ابن شهر آشوب، در معالم العلماء، که بنا به تصریح مؤلفش، برای تتمیم و تکمیل فهرست شیخ نگاشته شده، افزون بر آنچه شیخ طوسی آورده تعداد دیگری از آثار مفید را در کتاب خودش ثبت کرده است. همه فهرست نویسانی که پس از این سه کتاب، کتابهای شیخ مفید را در کتابهای خود آورده اند از این سه منبع استفاده کرده اند.

علامه زنجانی، در مقدمه اوائل المقالات، پس از اشاره به فهرست شیخ و رجال نجاشی و خلاصة الاقوال علامّه و رجال ابی داود، نام چهارده کتاب را می آورد که در این منابع نیامده است.

الذریعه الی تصانیف الشیعه، تالیف علاّمه متتبع، شیخ آقا بزرگ تهرانی، منبع بسیار خوبی است برای شناسایی آثار چاپ شده و چاپ نشده، آثار موجود و آثار مفقود شیخ مفید. سید حسن موسوی خرسان، در مقدمه ای که بر تهذیب الاحکام شیخ طوسی، نگاشته نام آثار شیخ مفید را نیز، به تفصیل آورده است. دو نویسنده فوق برای ثبت آثار مفید، به کتابخانه های بزرگ عراق و ایران مراجعه کرده اند. لذا برای شناسایی آثار مفید، دو منبع ارزشمند هستند.

مارتین مکدرموت، در اندیشه های کلامی شیخ مفید، با توجه به همه آن منابع، رجال نجاشی را در فهرست آثار مفید، مبنای کار خویش قرار می دهد. عناوینی که نجاشی آورده شماره گذاری کرده و عناوین دیگر که در رجال نجاشی نیست، به ترتیب الفبایی وبدون شماره آورده است.

اندیشه های کلامی شیخ مفید، 36/.

به جز منابعی که آورده شد، منابع و مآخذ دیگری نیز وجود دارد که از تألیفات این عالم ربانی سخن گفته اند. برخی به اجمال از آثار فراوان وی سخن گفته اند و بعضی به تفصیل همه و یا بخشی از آثار شیخ را در کتابهای خود آورده اند. از جمله:

اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی، ج46/ 20/ ـ 26.

ریحانه الادب، میرزا محمّد علی مدرّس، ج 5 ـ 363/6 ـ 364.

در مقدمه مقنعه، چاپ جامعه مدرسین، نام 194 عنوان آمده است.

در مقدمه امالی مفید، چاپ جامعه مدرسین، با تحقیق: حسین استاد ولی، علی اکبر غفاری نام آثار شیخ به تفصیل آمده است

در این دو کتاب، برای تنظیم فهرست آثار شیخ مفید، از مقدمه تهذیب الاحکام استفاده شده است

تاریخ التراث العربی،بخش فقه،ج310/1ـ313.

روضات الجنات، میرزا محمد باقر موسوی خوانساری / ج 175/6.میر حامد حسین هندی، محمد رضا حکیمی، 62 ـ 74.

در این کتاب، برخی از کتابها و رساله های چاپ شده مفید معرفی شده است مجله تراثن، شماره 94/13.

در این شماره چندین کتاب و رساله، در رابطه با امامت معرفی شده است.

مجالس در مناظرات، (ترجمه الفصول المختاره)در مقدمه این کتاب، فهرست کتابهای چاپ شده شیخ مفید، آورده شده است. کشف الحجب والاستار، سید اعجاز حسین.

این کتاب مقدّم بر الذریعه، نوشته شده است و علامه تهرانی ازآن استفاده کرده است.

ویژگیها و برجستگیها

آثار مفید، دارای ویژگیها و برجستگیهای بسیاری است که ذکر همه آنها در حوصله این نوشتار نیست. لذا ما در این جا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

اخلاص در نوشتار

نخستین موضوع در تحقیق و تالیف، اخلاص در عمل است. محقّق باید نسبت به هدف تالیف و بازدهی و ثمر بخشی آن بیندیشد. در صورتی که کار خود را دارای هدفی خدایی و ثمره یافت، اقدام کند وگرنه عدمش به ز وجود.

شهرت طلبی و فضل نمایی که در برخی از کتابها به چشم می خورد، در آثار و نوشته های حضرت مفید، جایی ندارد. گواه ما بر این سخن، بسیار است، از جمله:

وی در عین حال که از توان بالایی در تالیف کتابهای قطور علمی و چشم پرکن برخوردار بود، نگاشتن رساله های کوچک و پاسخ گوی به نیاز زمان را بر آنها ترجیح می داد. بدین جهت اکثر نوشته های وی را رساله هایی کوچک، ولی پربار در موضوعات مختلف تشکیل می دهد. ـ افزون بر این، محتوای مقدّمه های کوتاهی که بر بسیاری از نوشته هایش دارد گواه دیگری است بر سخن فوق.

آگاهی از ادیان و مذاهب

آگاهی دقیق از کتب و عقائد دیگران و رسیدگی به آنها و نشان دادن باطلها و نادرستیهای آن، از وظایف عالمان اسلام است. از ویژگیهای برجسته مفید، آگاهی وسیع و گسترده اوست از ادیان و مذاهب مختلف اسلامی. وی، برای ترویج و پاسداری از اسلام، آراء و عقائد مکاتب و مذاهب گوناگون را مطالعه کرده است حتّی نوشته اند:

(برخی از آنها را حفظ کرد و سپس به روشن کردن اذهان مردم و نقد و ردّ برخی از آنها پرداخت).

اوائل المقالات وی، نشان تبحر و تسلّط او بر مذاهب اسلامی و گفتار عالمان آن مذاهب است.

نجاشی، درترجمه حسن بن موسی معروف به ابومحمّد نوبختی، از جمله آثار وی، الآراء والدیانات را نام می برد و سپس می نویسد:

(کتاب کبیر حسن یحتوی علی علوم کثیره قرأت هذا الکتاب علی شیخنا ابی عبداللّه رحمة اللّه.) ج180/1 شماره 146.

کتابی بزرگ و نیکو، مشتمل بر دانشهای بسیار. این کتاب را بر شیخ مفید، قرائت کرده و مطالب آن را آموخته ام.

محوریت عقائد در آثار مفید

با دقت و تأمل در نوشته های مفید، به این نتیجه می رسیم که بیشترین آنها را کتابهای عقیدتی تشکیل می دهد; چرا که از دیدگاه مفید، عقائد اصل و سنگ زیرین اسلام است. از این روی، سیستم اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و… همه و همه باید بر مبنای اصول عقیدتی شکل یابد.شیخ مفید، در جای جای آثارش با طرح و تشریح مسائل عقیدتی و باتعبیرهای گوناگون، این مهّم را یادآوری می کند و محوریت عقائد را گوشزد می کند. مقنعه، مهمترین اثر فقهی وی، از دو بخش تشکیل یافته است: در بخش نخست آن، اصول عقیدتی و آنچه را که مسلمان باید بداند و بدان اعتقاد داشته باشد، طرح کرده و پس از آن، به طرح ابواب فقهی پرداخته است. همچنین در پاسخ به در خواست سید مرتضی، بخش اوّل کتاب اوائل المقالات را می نویسد و پس ازآن، الاعلام ر، که فقه تطبیقی است، به عنوان تکمله آن قرار می دهد. با این کار، اهمیت اصول عقائد و مبتنی بودن فروع را بر اصول می نمایاند. تدریس کتابهایی که درباره عقائد نگاشته، چنانکه شیخ طوسی در فهرست آورده است و تدریس کتابهای کلامی عالمان بزرگ پیش از خود، دلیل دیگری بر محوریت عقائد در اندیشه مفید است.

نجاشی در مواضع متعدد، به تدریس شیخ مفید، کتب عقیدتی را اشاره می کند، از جمله:در ترجمه اسماعیل بن علی نوبختی، از کتاب: التنبیه فی الامامه، وی نام برده و نوشته است (این کتاب را نزد استادش، شیخ مفید، فرا گرفته است)

ج 121/1، شماره67.

در ترجمه حسن بن علی بن ابی عقیل عمانی ازکتاب: الکرّ والفرّ، وی نام برده و به تدریس آن به وسیله مفید تصریح کرده است. ج153/1، شماره 99.

و در ترجمه، ابومحمّد نوبختی، از کتاب: آراء و دیانات وی نام برده است ج180/1.

تکیه بر مسأله رهبری و فلسفه سیاسی در اسلام

شیخ مفید، ازمیان اصول عقیدتی، به امامت، تبیین مبانی رهبری، احیای شخصیت اهل بیت، نشر فضائل و مناقب آنان، بیش از دیگر مسائل اهمیت می دهد. دلیل این امر روشن است و آن به جهت تاثیری است که مسأله رهبری می تواند در حیات و حرکت و هدایت جامعه داشته باشد.

چنان به تبیین رهبری و مسائل مربوط به آن می پردازد و شبهات را پاسخ می گوید که همه علمای مذاهب اسلامی را در برابر خود، ناتوان می سازد و بسیاری را معتقد به ولایت اهل بیت(ع) ویا متمایل به آن می نماید. تا جایی که خطیب بغدادی و عدّه ای دیگر از متعصبان اهل سنّت، مرگ او را آرزو می کنند و از آن نیز خوشحال می شوند. تاریخ بغداد، ج231/3، شماره 1299.

جامعیت

از ویژگیهای آثار شیخ مفید، جامعیت آنهاست. وی، به خاطر اطلاعات گسترده و عمیقی که داشته آثار پرارجی در زمینه های مختلف فرهنگ اسلامی: کلام، فقه، اصول، تاریخ، علوم قرآن، حدیث، فلسفه، اخلاق، نجوم و… بر جای گذاشته است. دانشمندان پس از وی، به عنوان مجتهد و رهبری بزرگ، متکلمی برجسته، فقیهی توانمند، اصولی متبحر و… یاد کرده اند.

نمونه ای از گفتار عالمان فریقین، در مقدمه کتاب تهذیب الاحکام، آمده است. واقعیت نیز چنین است. کتابها و نوشته های وی توصیفهای فوق را تأیید می کند

عقل گرایی

در دوره غیبت، تا پیش از مفید، تفکّر اهل حدیث حاکم بود. آنان در مسائل کلامی، فقهی معتقد به کار برد عقل نبودند. کار آنان در دریافت حدیث، نقل آن و حداکثر در تبویب آن خلاصه می شد. در این برهه از زمان بود که شیخ مفید، به عنوان عالمی فرزانه، مجتهد و فقیهی توانا و متکلمی برجسته ظهور کرد. وی برای گشودن راه استدلال و برهان و کاربرد عقل در کلام و فقه به مبارزه ای همه جانبه با اهل حدیث دست زد، حدّو حدود عقل را در کلام و فقه مشخص کرد، پیامدهای زیانبار تفکّر اهل حدیث را گوشزد نمو و از قرآن، روایات، سیره معصومان(ع) دلیل آورد. دراین باره به مقالات: جایگاه عقل در اندیشه کلامی مفید، و جایگاه عقل در اندیشـه فقـهی مفید، در همین شماره مراجعه کنید.

پاسخگویی به شبهات

در روایات مأثوره از ائمه معصومین(ع)، از عالمان متعهد به مرزبان و نگهبان اسلام یاد شده است. از جمله مرزبانان شیخ مفید است. وی، در اواخر قرن چهارم هجری، در جایگاه پیشوای شیعیان، همچون سربازی فداکار دست به کار شد، شبهات عقیدتی و فقهی مخالفان را با گفتار و نوشتار خود پاسخ گفت. از باب نمونه: با نگاشتن اوائل المقالات، استقلال مکتب کلامی شیعه را به اثبات رساند و با نگاشتن الفصول العشره و چندین رساله دیگر به شبهات و اشکالات مخالفین درباره فلسفه غیبت امام زمان(ع) پاسخ گفت.

درباره جنگ جمل، که در آن زمان مسأله روز بود و سخنها درباره اش بسیار، کتاب مبسوطی نگاشت، دیدگاههای گوناگون را تحلیل و بررسی کرد و عقیده شیعه را در درستی اقدام حضرت امیر (ع) نمایاند.

شیخ مفید، با تبحّر و تسلطی که بر مذاهب اسلامی داشت، با فرقه های گوناگون به بحث و مناظره نشست و بسیاری از گفته های آنان را نقد و رساله هایی چند در ردّ و تحلیل آثار و افکار گروه وسیعی از مخالفان نگاشت. حدود بیست رساله در ردّ بر عالمان معتزلی و رساله های دیگری نیز در ردّ بر اشاعره ودیگر فَرِق اسلامی نوشت.

مفید در این مرزبانی و دفاع رسالت عظیم خود را به خوبی انجام داد.

مطابقت با زمان

محقّق و نویسنده متعهد اسلامی، علاوه بر اطلاعات لازم در موضوع نگارش، باید زمان و اهل زمان و نیازها را بشناسد تا براساس آن به تحقیق و تالیف بپردازد. شیخ مفید، آن گونه بود. با مطالعه و بررسی آثار مفید می یابیم که آثار وی، برخاسته از نیاز جامعه و مردم بوده است. وی، با تماسی که با توده مردم و محافل علمی آن روزگار داشت، بویژه از طریق نامه ها و پرسشهایی که از شهره، بلکه کشورهای گوناگون به دست ایشان می رسید، نیازها را تشخیص می داد و پس از آن اقدام به تالیف و تدوین کتاب یا رساله می کرد.

بدین جهت، اکثر نوشته هایش در پاسخ به پرسشهایی است که از ناحیه افراد و یا اهالی شهرهایی چون: صاغان، شیراز، طبرستان، نیشابور، موصل، گرگان، رقّه، حرّان، خوارزم، مازندران و… از ایشان شده است.

و نیز بسیاری از نوشته هایش، ردّ و نقد آثار مخالفان است. برخی دیگر در ردّ شبهات و یا پاسخ به درخواست عالمان و مشتاقان صورت گرفته است. شیخ مفید. مهمترین کتابهای کلامی، فقهی و تاریخی خود را (اوائل المقالات، المقنعه والجمل) را به درخواست عالمانی همچون: سید مرتضی و رضیّ ودیگر عالمان نگاشته است. وی در کتاب الافصاح خویش، تصریح می کند:

(این کتاب را بر اساس نیازی که احساس می کنم می نویسم).

(الافصاح)، 26/

عمیق و کوتاه

تالیفات مفید، هم از نظر مقدار و کمیت دارای اهمیّت است و هم از نظر کیفیت. آثار وی، در عین عمق و پرباری و اتقان، مختصر است. از عبارت پردازی و تکرار واژه ها و جملات به دور است. معانی بلند و عمیق را در عبارتی کوتاه بیان کرده است مگر در مواردی که مطلب پیچیدگی خاصّی داشته و احتیاج به توضیح و تفسیر داشته است.

در مقدمه الافصاح، اتقان و اختصار را شیوه کار خود می شمارد. و در عمل نیز، آن را به کار می گیرد; چرا که به او سخن مولایش علی(ع) باور دارد.

(المکثار یُزلَّ الحکیم ویُملُّ الحلیم، فلا تُکثر فتضجر وتفرطّ فَتُهَن)

دراز گویی حکیم و دانشمند را می لغزاند، بردبار را افسرده می کند. پس درازگوی و پرسخن مباش که دلگیر کنی و کوتاه نکن (نامفهوم نگذار) که خوار شوی (متهم به عجز و نادانی گردی).

آزاد اندیشی و بلند نگری

شیخ مفید، درتحقیق و پژوهش، آزاد اندیش است و بلند نگر. وسعت دید و حریت فکری به او این امکان را داده که با جستجو در منابع و مآخذ گوناگون اسلامی و با استفاده از اساتید شیعه و سنّی، به آگاهیهای عظیمی دست یابد. وی اندیشه های مخالفان و موافقان را بررسی کرده، تا حدّی که نسبت به همه مذاهب اسلامی و غیر اسلامی صاحب نظر شده است. تسلط و تبحّر وی نسبت به مذاهب اسلامی و اقوال عالمان معتزلی و غیر معتزلی از آثار شیخ مشهود است. وی در موضوعات گوناگون: کلام، فقه، تاریخ و… با دقت تمام گفتار صاحب نظران را نقل می کند و با استدلال و برهان حقّ را بر می گزیند. وی، در عین احترام به استادش، شیخ صدوق و دیگر فقهاء در طرح و بررسی مسائل عقیدتی از آزادگی مخصوص به خود برخوردار است. وی، که شیوه و برخی از آرای استادش را نادرست و زیانبار می داند، با صراحت تمام به نقد و ردّ آنان در کلام و فقه می پردازد.

در این زمینه، در معرفی تصحیح الاعتقاد، بیشتر سخن خواهیم گفت.

سادگی و روانی

از ویژگیهای آثار مفید، سادگی و روانی آن است. به روشنی و به آسانی خواننده خود را در جریان موضوع و پیام نوشته اش قرار می دهد. مسائل کلامی، فقهی، تاریخی و حتی معضلات علمی را به گونه ای مطرح کرده است که برای همه طبقات، خواصّ و غیر خواص، قابل استفاده است. در آثار وی، اصطلاحات خاصّ، کلمات مغلق و پیچیده کمتر به چشم می خورد. همچنین در بیان مطالب برای فهم مسائل، هرکجا نیاز به تمثیل بوده از آن دریغ نورزیده است.

(احسن الکلام مازانه حسن النّظام وفهمه الخاص والعّام)

نیکوترین سخن آن است که ترکیب نیکو، آن را آراسته کرده و خاص و عامّ آن را دریابند.

غررالحکم، ج386/1، چاپ دانشگاه.

آنچه آوردیم، بخشی از ویژگیها و روشهایی است که شیخ مفید در آثار خود به کار گرفته است. و امروزه می تواند برای محققان و مؤلفان بهترین اسوه و سرمشق باشد.

تألیفات مهمّ، شیخ مفید

یادآور شدیم که آثار علمی مفید را در حدود دویست عنوان نوشته اند. این نوشته های گوناگون، برخی کتاب است و برخی رساله که در پاسخ به شبهه یا سؤال نگاشته شده اند.

در این بخش، برخی از آثار وی را که از اهمیت بیشتری برخوردارند، تحت موضوعات و عناوینی که پیش روی دارید، معرفی می کنیم:

1 . کلام

2 . فلسفه سیاسی

3 . غیبت امام دوازدهم(ع)

4 . اصول فقه

5 . فقه

6 . فقه تطبیقی

7 . تاریخ

8 . دانش مناظره

9 . حدیث

10 . اخلاق

1. دانش کلام

علم کلام، دانشی است که در آن، مسائل اعتقادی را با استدلال عقلی عرضه می دارند و با همین شیوه به پرسشها و شبهات پاسخ می دهند. با توجه به تبحر و تسلّط شیخ مفید، برمذاهب کلامی و تاثیر پذیری بسیاری از عالمانی که پس از وی آمده اند، باید او را در این فنّ استاد استادان و سرآمد همه متکلمان بنامیم.

پس از شیخ مفید، کتابهایی که درباره علوم اعتقادی نگاشته شده است، کمتر دلیل و بحثی یافت می شود که ریشه آن در کتابهای مفید نباشد.

(مستدرک الوسائل) ج517/3، چاپ سنگی.

افزون بر آن، آثار وی در ردّ معتزله، اشاعره و… بیانگر آن است که مفید، از متبحرترین متکلمان در اواخر قرن چهارم هجری بوده است.

علامه زنجانی، در مقدمه اوائل المقالات، می نویسد:

(شیخ مفید، متکلمی توانمند و متبحر است. او، بر آرای فِرَق اسلامی و مدارک گفته هایشان تسلّط کامل دارد. گواه این مطلب، اسامی تالیفاتی است که در ردّ و نقض صاحب نظران و متکلمان معتزلی و غیر معتزلی نگاشته و در کتابهای رجال و زندگینامه ها و فهرستها ثبت شده است. افزون بر این، او استاد این فنّ است. برخی از کتابهای کلامی را تدریس کرده و یا بر وی می خوانده اند. نجاشی، در ترجمه ابی محمّد نوبختی گفته است: کتاب آراء و دیانات نوبختی ر، که کتابی بزرگ و نیکو و مشتمل بردانشهای زیادی بود، براستادم، شیخ مفید، قرائت کردم).

اوائل المقالات فی المذاهب والمختارات

نجاشی از این کتاب، با عنوان: اوائل المختارات، ابن شهر آشوب، با عنوان: اوائل المقالات والمذاهب المختارات، یاد کرده اند. (رجال نجاشی)، ج326/2، (معالم العلماء)، 101.

این کتاب، در سال 1363 با تعلیقات و اهتمام واعظ چرندابی به چاپ رسیده و در سال 1367، با اضافاتی تجدید چاپ شده است. چرندابی در مقدمه چاپ اوّل و دوّم، چگونگی دستیابی به نسخه خطّی این کتاب و تصحیح و مقابله آن را با نسخ موجود متذکر شده است. عالم فاضل، شیخ فضل اللّه زنجانی، مشهور به شیخ الاسلام زنجانی، مقدمه ای سودمند بر این کتاب نگاشته است و در آن، از شخصیت مفید، موقعیت سیاسی ومذهبی بغداد در عصر مفید، آثار علمی، مناظرات و درگیریهای وی با مذاهب گوناگون و آگاهی مفید از علم ادیان و تسلّط وی بر مذاهب اسلامی و… سخن گفته است.

وی، در این مقدمه، از انگیزه مؤلّف در تالیف این اثر، ابواب و مطالب کتاب، عظمت و جلالت شیخ مفید، از دیدگاه عالمان فریقین از جمله: یافعی، ابن طیّ، ابن کثیر شامی، علامه حلّی، ابن ادریس و… مطالب ارزشمندی را آورده است.

تحت عنوان: مشایخه فی العلم والروایه و… به اساتید مشهور کلامی، فقهی و حدیثی شیخ مفید از فریقین اشاره می کند و سپس به شاگردان برجسته و مناظراتش با مخالفان می پردازد. تحت عنوان: زعامته المذهبیه فی الدولة البویهیه، از وضعیت شیعهِ عراق در قرن سوّم و زعامت و رهبری دینی مفید در زمان حکومت آل بویه و قوّت و قدرت شیعیان بیش از پیش و برخی از رویدادهای تأسف انگیز در آن دوران مطالبی را نقل کرده و سپس به وفات و مدفن و تشییع جنازه با شکوه وی اشاره می کند.

اهمیت و ارزش این اثر علمی

این کتاب، مهمترین اثر کلامی موجود، شیخ مفید است. موضوع کتاب، چنان که از نام آن پیدا است، درباره عقائد و آرای متکلمان و علمای مذاهب اسلامی است. در این اثر گرانبه، مطالب بلند و سنگین عقیدتی در قالب الفاظی رسا و شیوا بیان شده است، تا همگان از آن بهره مند گردند.

او، در این اثر، ضمن طرح مسائل عقیدتی، دیدگاه خویش را به عنوان دیدگاه شیعه بیان و اثبات می کند. تبحر و تسلط عجیب مفید بر آراء و افکار متکلمان، در این کتاب، به صورتی اعجاب آور، نموده شده است.

وی، در این کتاب، استقلال مکتب کلامی شیعه را با استناد به شواهد و دلائل متقن اثبات می کند. این اثر، از جمله مدارک علامه مجلسی، در تألیف بحارالانوار است. ج7/1.

علاّمه مجلسی، مطالب بسیاری از آن را در جلدهای مختلف بحار الانوار گنجانده است. در برخی از جلده، از اوائل المقالات، به عنوان: کتاب المسائل، یاد کرده است. (بحار الانوار)، ج104/26، 192; ج344/25.

علاّمه بزرگوار، شیخ آقا بزرگ تهرانی در توصیف این کتاب پرارج می نویسد:

(اوائل المقالات، کتاب ارزشمندی است که تاکنون نظیر آن نگاشته نشده است.)

الذریعه ج472/2.

انگیزه تألیف

علاّمه زنجانی در مقدمه کتاب، 20/، درباره انگیزه شیخ مفید از تالیف این اثر می نویسد:

(در روزگار شیخ مفید، شهر بغداد، که مرکز کشور اسلامی بود، پر بود از طرفداران مذاهب گوناگون. و مناظره بین شیعه و دیگر مذاهب اسلامی به شدّت ادامه داشت. اکثر مخالفان، عقائد فاسد و موهونی از قبیل: جبر، تشبیه و تجسیم به شیعه نسبت می دادند و شیعه را بر آن عقائد سرزنش می کردند. این مسائل و نظائر آن، سبب شد که شیخ مفید، به نگارش این اثر و دیگر آثار در این زمینه بپردازد. مفید، با نگارش این کتاب، واقعیت را اظهار کرد و فشرده ای از عقائد شیعه امامیه را در اصول اسلامی و مسائل گوناگون کلامی تبیین کرد… و نیز گفتار مخالفان و موافقان شیعه را در این عقائد با بیانی شیوا و با بهترین اسلوب بیان کرد و عقیده شیعه امامیه را با استناد به قرآن و سنت معصومین(ع) اثبات و شبهات مخالفان را ردّ و نقض کرد. این کتاب، از این جهت از بهترین کتابهایی است که در این زمینه تألیف شده است. بلکه نخستین کتابی است که در تمایز شیعه از اعتزال و دیگر فرق اسلامی با این اسلوب نگاشته شده است.)

علامه زنجانی، پس از آن اشاره می کند که مسعودی، مؤلف مروج الذهب، در ج137/2، در هنگام بیان اصول معتزله نوشته است که کتابی نیز به نام: الابانه، دارد که در آن، تمایز بین معتزله و شیعه امامیه را بیان کرده است. ظاهر، زنجانی آن کتاب را ندیده است، از این روی، درباره آن اظهار نظری نکرده است.

مؤلف بزرگوار، شیخ مفید، در مقدمه کتاب، انگیزه خود را از نگارش این اثر چنین بیان می کند:

(خداوند، بقای سیّد شریف و نقیب ما را در قدرت و فرمانبرداریش و برتری گفتارش دراز کند. من به یاری خد، در این کتاب، قصد آن دارم که تفاوت میان شیعه و معتزله را بیان کنم. و تمایز میان عدلی مذهبان شیعه را با عدلی مذهبان معتزله آشکار نمایم و نیز اختلاف میان معتزله و امامیه را در اصول، که هر دو به آن اختلاف اعتراف دارند، روشن کنم در این کتاب، آنچه را از مذاهب متفرعه در اصول توحید، عدل و لطائف دانش کلام برگزیده ام، نقل خواهم کرد. و سپس به مقایسه آراء خواهم پرداخت و در آن جا خواهم گفت: کدام یک از آنها مطابق با اعتقادات نوبختیان(ره) است و کدام مخالف آنهاست و کدام یک موافق با مذهب اعتزال و متکلمان دیگر، جز ایشان است. تا این کتاب اصل و منبعی مورد اعتماد برای آزمودن اعتقادات گوناگون باشد.)

(اوائل المقالات)، 40/ ـ 41، مقدمه.

در عبارت فوق، شیخ مفید، تصریح کرده است که این کتاب را به درخواست: السید الشریف النقیب، نگاشته است ولی نام او را نیاورده است.

علامه زنجانی در مقدمه کتاب می نویسد:

(ممکن است مقصود ابواحمد حسین بن موسی موسوی، پدر سید رضی و مرتضی باشد که در زمان زعامت مفید، نقابت علویین و امارت حجّ را مکرّر در حکومت آل بویه بر عهده داشته است و احتمال دارد مقصود از (الشریف النقیب) سید رضی یا مرتضی باشد; زیرا آن دو، در زمان حیات پدر، گاه نیابت از وی را در نقابت علویان و… بر عهده می گرفتند. پس از پدر آن منصب به سیّد رضی و سپس به سیّد مرتضی واگذار شد.)

علامه زنجانی، شواهدی را نقل می کند که مقصود از: (السیّد النقیب)، سید رضیّ است. از جمله: سید رضی از شیخ مفید، مطالبی را سؤال کرده که به اوائل المقالات، اضافه کند که با این عنوان آمده است:

(هذه الزیادة کان خرجها وسأل الشیخ المفید قدس اللّه روحه عنها السیّد الشریف محمدبن الحسین الرضّی الموسوی قدس سره لیضاف الی اوائل المقالات).

شیخ مفید، پس از تالیف این کتاب، کتاب معروف فقهی خویش: (الاعلام فیما اتفقت علیه الامامیه وخالفهم العامّه من الاحکام) را نگاشته است و در اوّل آن تصریح کرده که آن را برای السیّد الشریف، نگاشته تا به کتاب اوائل المقالات، اضافه کند و کسی که به آن کتاب مراجعه کند علم اصول و فروع را یکجا به دست خواهد آورد.در برخی از نسخ قدیمی از آن کتاب، گفته شده است که منظور از السیّد الشریف، سید رضی است.

مقدمه، 22/ ـ 23.

شیخ مفید، در موضوع فوق (تمایز شیعه از معتزله، کتابها و رساله های دیگری هم دارد که فهرست بیست عنوان آنها در مقاله: (مفید و معتزله) در همین شماره مجلّه آمده است.

زمان تألیف

شیخ مفید، سال تألیف این کتاب را ذکر نکرده است، ولی با توجّه به این که نقابت سید رضی در بین سالهای 396 تا 406 بوده است، می توان فهمید که تألیف این کتاب، باید در فاصله 396 تا 406 انجام گرفته باشد.

محتوای کتاب

این اثر پرمایه، دارای چندین بخش است:

1 . بخش نخست آن درباره تفاوت شیعه و معتزله است. مفید در این بخش، ابتداء به تعریف مذهب تشیع پرداخته است. پیروی از علی(ع) و اعتقاد به ولایت و امامت آن حضرت پس از پیامبر اکرم(ص) و سلب خلافت از کسانی که پیش از او در مقام خلافت جایگزین شده اند، از ویژگیهای تفکر شیعه دانسته است.

و درباره مفهوم اعتزال، می نویسد: اعتزال واژه ای است که از گفتار به منزلت بین المنزلتین، به وجود آمد و مؤسس آن واصل بن عطاست و پس از آن، به کناره گیری واصل، از مجلس درس حسن بصری و پیروی عمرو بن عبید از وی اشاره می کند و آن را منشاء مکتب معتزله می داند. و نتیجه می گیرد که اصل مکتب اعتزال، اعتقاد به: منزلت بین المنزلتین، است و هیچ یک از پیروان تشیع، حتی نوبختیان، به آن اعتقاد ندارند. شیخ مفید در ابتدای کتاب، با تعریف تشیع و اعتزال، استقلال مکتب کلامی شیعه را می نمایاند و تفاوتهای اساسی مکتب کلامی شیعه و معتزله را بر می شمرد.

2 . در بخش دوّم، دیدگاههای کلامی خویش را با عنوان: باب وصف ما اجتبیته انا من الاصول، با تفصیل بیشتر و با تکیه بر منابع اسلامی: آیات و روایات مأثوره از ائمه معصومین(ع) آورده است. وی، در این بخش، اهمّ مسائل عقیدتی را در پنج عنوان، بررسی کرده است.

1 . توحید و صفات خداوند.56/ ـ63.

2 . عدل و مسائل مربوط به آن./ 63 ـ 68.

3 . نبوت و مسائل مربوطه به آن، از قبیل: عصمت انبیاء، عصمت پیامبر اکرم(ص)، اعجاز قرآن، و… 63/ ـ 72.

4 . امامت و مسائل مربوط به آن، از قبیل: مقام امامت، عصمت ائمه، ولایت ائمه، علم ائمه(ع). 73 ـ 83.

5 . معاد و مسائل مربوط به آن .84/ ـ 110.

در ابواب فوق، باتفصیل بیشتری نسبت به بخش پیشین، دیدگاههای خود را آورده و به تفاوت آنها با سایر فرق اسلامی و نوبختیان اشاره کرده است.

3 . بخش سوّم، با عنوان: (اللطیف من الکلام) والقول فی الجواهر والاعراض، به نکاتی دقیق و لطیف از دانش کلام و برخی از مسائل اصولی اشاره می کند. شیخ مفید، مسائل فلسفی را در این بخش مطرح می کند و دیدگاههای خویش را همچون فیلسوفی صاحب نظر، حتی در طبیعیات اظهار می کند.

4 . در بخش چهارم این کتاب، سؤالات سید رضیّ برای الحاق به کتاب اوائل المقالات، آمده است با عنوان : الزیادات… 150/ ـ 156.

علامه زنجانی، در آخر کتاب می نویسد:

(مرحوم سید بن طاوس در کتاب فرج المهموم فی معرفة منهج الحلال والحرام من علم النّجوم، فصلی را از کتاب اوائل المقالات ذکر کرده که تاکنون در نسخه های خطّی و چاپی آن دیده نشده است.)

واعظ چرندابی، این فصل را در آخر کتاب، با عنوان تذییل من العلامه الزنجانی، گنجانده است.

نواقص

فهرست کتاب که در صفحه 163، آمده است، با صفحات کتاب تطابق ندارد. سبب آن نیز، چنان که از همان فهرست بر می آید، این است که: در چاپ اوّل تقریظها و ستایشنامه هایی از الامام شرف الدین العاملی، الامام الامین العاملی، العلامه المهاجر العاملی، الامام آل کاشف الغطاء و دو تقریظ دیگر به فارسی داشته است که متاسفانه در این چاپ نیامده است. ثانی، در چاپ اوّل، تقریظها و مقدمه علامه زنجانی، صفحه گذاری نشده است و در این چاپ صفحه گذاری شده است. ناشر با غفلت از مطالب فوق، همان فهرست چاپ اوّل را بدون تغییر، در چاپ مجدّد، آورده است که امید است در چاپ بعدی اصلاح شود.

شرح عقائد الصدوق

این کتاب، چنانکه از نام آن پیدا است، شرحی است بر رساله اعتقادی شیخ صدوق، استاد شیخ مفید. البتّه شرحی انتقادی; از این روی، به نام: تصحیح الاعتقاد، خوانده شده است. این کتاب، با مقدمه و تعلیقات سیدهبة الدین شهرستانی، همراه اوائل المقالات، وجدای از آن، به اهتمام و با تعلیقات واعظ چرندابی، از سوی انتشارات داوری و رضّی به چاپ رسیده است.

واعظ چرندابی، در تصحیح این اثر گرانمایه، از نسخه خطّی احمد بن عبدالعالی المیسی العاملی، ونسخه موجود در کتابخانه سید هبة الدین شهرستانی و نسخه خطی موجود در کتابخانه علاّمه شیخ فضل اللّه زنجانی، استفاده کرده و برای نشر آن رنجی فراوان کشیده و تلاشی همه جانبه به کار برده است. علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، در چندین جای الذریعه از این کتاب نام برده از جمله: در ج226/2، ج193/4، ج102/13. ایشان درج 226/2، می نویسد:

(این کتاب به فارسی ترجمه شده و نسخه ای از آن در کتابخانه سپهسالار، [مدرسه عالی شهید مطهّری] تهران به شماره 1839 و در کتابخانه های نجف اشرف نیز موجود است.)

ترجمه ای از این کتاب، به صورت تعلیقه بر ترجمه اعتقادات صدوق، به وسیله سید محمّد علی قلعه کهنه ای انجام گرفته و هم اکنون در دسترس است. البتّه ترجمه مطلوبی نیست.

این کتاب، از مدارک علاّمه مجلسی در بحار الانوار است مجلسی در بحارالانوار و شیخ عبدالنبی کاظمی در تکمله، از این کتاب مطالبی نقل کرده اند.

(الذریعه)، ج102/13.

توصیف و سبب تألیف

چنانکه اشاره کردیم، این کتاب شرح اعتقادات صدوق است، ولی شرح تمام ابواب آن نیست، بلکه شرح برخی از مسائلی است که در ابواب چهل و پنج گانه آن رساله آمده است. این شرح به منزله تعلیقه و حاشیه بر اعتقادات صدوق به شمار می آید. مفید در این اثر، گاه مطالب متن را شرح می دهد و گاه مطالبی را بر آنچه صدوق آورده می افزاید و گاه به تصحیح متن اقدام می کند و برخی از آرای استاد خود را نقد می کند.

علاّمه شیخ، آقا بزرگ تهرانی در این باره می نویسد:

(صدوق، در پی درخواست عدّه ای از عالمان نیشابور، مبنی بر این که دین امامیه را برای آنان، به اختصار، بازگو کند، جمیع اعتقادات شیعه را از ضروریات و غیر آن، از وفاقیات و غیر آن، برای آنان ذکر کرد و وعده داد که در بازگشت از سفر خود، آن را شرح و تفسیر کند. امّا شرحی در فهرست تصانیف وی نیامده است. شاید این کار برای او میسّر نشده است.

و لذا شیخ مفید به شرح آن پرداخته است.)

(الذریعه)، ج226/2.

علاّمه شهرستانی درباره این اثر پرارزش در مقدمه کتاب می نویسد:

(شرح عقائد صدوق، کتاب ارزشمندی است که به صورت تعلیقاتی همچون دُرّ، شیخ مفید، آن را پیرامون آراء استادش شیخ صدوق نگاشته است. عقائدی که صدوق به عنوان عقائد امامیه تدوین کرده و مردم نیز پنداشته اند که همه آنها از عقائد امامیه است و حال آن که برخی از آنها چنین نیست.)

شهرستانی در مقدمه کتاب، پس از آن که به شخصیت شیخ مفید و ابعاد وجودی او: بعد علمی، تربیت شاگردان، تدریس، ریاست دینی شیعیان و مناظره بامذاهب گوناگون اشاره می کند، او ر، مفید در گفتار و عمل، مفید در تفکّر و ابتکار و آیت و نشانه ای در هوش و سرعت انتقال و حاضر جوابی و… می خواند و می نویسد:

(آری، شیخ مفید، برای فرهنگ تشیع، مجموعه آثار سودمند و با ارج برجای گذاشت که اگر شیعیان به تعلیم و تعلّم آن بپردازند، آنان را از دیگر کتابها و نوشته ها بی نیاز می کند.)

وی پس از آن که از برخی کتابهای شیخ مفید در کلام و فقه و تاریخ یاد می کند، می گوید: مهمترین آنها کتابی است به نام: تصحیح الاعتقاد بصواب الانتقاد، که در آن، عقائد استادش، صدوق، را نقد کرده است.

اصول انتقادهای مفید بر صدوق

شیخ مفید، در این اثر سه انتقاد اساسی به استادش شیخ صدوق دارد:

1 . وی در جای جای این کتاب، ظاهرگرایی محدثان و استادش صدوق را به نقدمی کشد و آنان را بر این شیوه نکوهش می کند. 34/، 63، 68، 101 و 116 و ….

و گاه سخنان استادش را متناقض می خواند و سبب آن را نیز تکیه بر ظواهر احادیث مختلف می داند.34/، 38، 69.

انتقاد اساسی مفید به استادش در موارد فوق، این است که اهل حدیث از عقل استفاده نمی کنند و به جای تعمق به سطح معانی می پردازند; از این روی از معارف ناب و راستین به دور می مانند و به لغزشهای مهمّی دچار می شوند. لغزشهایی که خود متوجّه پیامدهای زیانبار آن نیستند.

2 . افزون براین، از جهت سند و صدور در روایات بررسی نمی کنند وبه شایستگی حدیث درست را از نادرست باز نمی شناسند و به خبر واحد، احادیث ضعیف مرسل و شاذّ عمل می کنند. 27/، 34، 48، 57، 99، 102 و…

3 . به شیوه صدوق در امور اعتقادی انتقاد می کند. صدوق وظیفه کارشناس در امور اعتقادی ر، ردّ مخالفان از طریق کلام خدا و حدیث پیامبر(ص) و یا امامان(ع) و توضیح آن می داند و به احادیثی نیز استناد می کند. و در این باره، استفاده از عقل را روا نمی داند.

شیخ مفید، در این کتاب به نقد و بررسی دلائل صدوق می نشیند و با استناد به قرآن کریم و سیره پیامبران و سیره ائمه معصومین(ع) و اصحاب آن حضرت، در دوره حضور، و روایات مأثوره از ائمه معصومین(ع) در تشویق متکلمان، سخن صدوق را ردّ می کند و اثبات می کند: آنان در امور اعتقادی از براهین عقلی استفاده می کرده اند. و پس از آن، شیوه اهل حدیث را تقلید و پیروی کورکورانه در عقائد شمرده و با استناد به آیات و روایات آن را ردّ می کند و معتقد است که مسلمانان باید از راه اجتهاد و استدلال، صاحب عقیده شوند، نه از راه تقلید.

(تصحیح الاعتقاد)، 53/ ـ 57.

محتوای کتاب

همان گونه که اشاره کردیم، اعتقادات صدوق دارای چهل وپنج باب است و کتاب مفید، شرحی است بر 32 باب آن. در حقیقت، مفید در 13 باب، با سخن استادش موافق است. اما در ابواب دیگر، شیخ مفید، گاه سخنان استادش را توضیح می دهد و گاه مطلبی را بر آنچه استادش ذکر کرده است می افزاید و گاه به تصحیح آنچه استادش آورده می پردازد و برخی از آراء او را نقد می کند. ما در این جا به برخی از نقدهای مفید بر استادش با عناوینی از قبیل: جبر و اختیار، غلوّ و تفویض، مرگ طبیعی یا شهادت، نزول قرآن، بهشت و تقیّه اشاره می کنیم.

جبر و اختیار

شیخ صدوق در این باب به اجمال سخن گفته است. وی، می گوید:

(ما نه جبری هستیم و نه تفویضی، بلکه حد وسطی را معتقدیم).

در این باره به حدیثی از امام صادق(ع) استناد می کند و چنین توضیح می دهد:

(اگر شما فردی را ببینید که معصیت می کند و شما او را از آن کار نهی کنید و او نپذیرد و آن کار را انجام دهد، شما او را به معصیت وادار نکرده اید.)

شیخ مفید، توضیح شیخ صدوق را در این مسأله کافی ندانسته و پس از آن که به حدیث مورد استناد صدوق، اشکال می کند و آن را مرسل و غیر معتبر می داند. جبر و تفویض را به شرح ذیل معنی می کند:

(جبر، واداشتن کسی است به کاری از راه اضطرار و قسر و غلبه و در واقع آفریدن در آفریدگان است، بدون آن که قدرت بر دفع و امتناع داشته باشند. معمول، کاری که انسان با اکراه انجام می دهد جبر می گویند. اما در حقیقت، جبر آن است که: به هیچ گونه قدرت بر امتناع نداشته باشد و این سخن کسانی است که می گویند: خدا افعال را در مخلوق آفریده است. تفویض، بدان معناست که منع از کار انسانها برداشته شده و همه چیز مجاز است این نظریه زندیقان و اباحیان است.)

و پس از آن اصل نظر استادش را می پذیرد، ولی در توضیح آن می گوید:

(میانه و حد وسط آن دو این است که خداوند بندگان را بر افعال خودشان توانا ساخته و در اعمالشان صاحب تصرف کرده است. و از سوی دیگر، حدودی مشخص کرده و از زشتیها منع کرده است. وعده و وعید در کار آورده است. بنابراین، خداوند با اعطای قدرت به بندگانش بر هر کاری، آنان را بدان کارها مجبور نکرده است. پس جبری در کار نیست. از سوی دیگر، بسیاری از کارها را روا نمی داند. پس تفویض هم نیست. خوب و بد کارها را نشان داده به خوبیها امر کرده و از بدیها نهی کرده است.) 32/ ـ 33.

غلوّ و تفویض

صدوق، غلاة و مفوضه را کافر و بدتر از یهود و نصاری می داند و درباره نشانه غلو می گوید: علامت غالیان و مفوضه این است که مشایخ و علمای قم را به تقصیر و کوتاهی متهم کنند. شیخ مفید، سخن استادش را درباره نشانه غلو، نادرست می داند و کسانی همچون: ابن ولید را که معتقد بوده اند که:

(نخستین درجه غلوّ آن است که از پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) در نماز نفی سهو شود.)

مقصر می داند هرچند از مشایخ قم به شمار آیند. علاوه بر این، عدّه ای از قمیّون را که معتقدند:

(ائمه(ع) بسیاری از احکام دینی را نمی دانند و یا این که ائمه برای به دست آوردن احکام از رأی و ظنّ استفاده می کنند).

مقصّر می شناسد هرچند آنان نیز خود را از عالمان و مشایخ قم بدانند. در پایان این باب، نشانه غلوّ را این می داند که: فردی حادث بودن ائمه را قبول نداشته باشد و آنان را خد، قدیم و ازلی بداند و یا آن که سخنانی بگوید که مستلزم آن است. مثل این که آنان را خالق اعیان اجسام و اختراع جواهر و آنچه را خلق آن مقدور بشر نیست از اعراض بدانند. شیخ مفید، درباره مفوضه که صدوق آن را به اجمال واگذاشته است، می گوید:

(آنان صنفی از غلات هستند. تمایز آنان از دیگر غلات به این است که به حدوث و مخلوق بودن ائمه(ع) معترفند. ولی خلق ورزق را به آنان نسبت می دهند و ادّعای آنان این است که خداوند، آفرینش جهان و خلق تمامی افعال را به آنان واگذاشته است.) 109/، 113، 114.

مرگ طبیعی یا شهادت

در این باب، صدوق معتقد است که پیامبر(ص) و همه ائمه معصومین(ع) به مرگ طبیعی از دنیا نرفته اند، بلکه مسموم یا مقتول شده اند.

شیخ مفید، در فصلی جداگانه به سخن فوق می پردازد و کلیّت آن را نمی پذیرد. درباره برخی از ائمه(ع) سخن صدوق را می پذیرد و درباره برخی دیگر از ائمه(ع) به شدت با نظر شیخ صدوق مخالفت می کند. و بر این باور است که برخی برای برانگیختن احساسات، بدان دامن زده اند. 110/ ـ 111.

نزول قرآن

صدوق بر آن است که همه قرآن در شب قدر بر بیت المعمور نازل شده است.

مفید با نظر ایشان مخالفت می کند و می نویسد:

(چگونه ممکن است سخن صدوق درست باشد و حال آن که بسیاری از آیات قرآن، به مناسبتهای خاصّ نازل شده است.) 57/ ـ 58.

لازم به یاد آوری است که خود صدوق هم، در کتاب دیگرش عقیده مفید را پذیرفته است.

(توحید)، 225/ ـ 226.

بهشت

شیخ صدوق، به هنگام یادآوری از نعمتهای بهشت، می نویسد:

(طبقه ای که از همه برترند کسانی هستند که همانند ملائک در بهشت به تقدیس و تهلیل پرداخته و نمی خواهند که از لذتهای جسمانی برخوردار شوند و امّا عدّه ای دیگر، کسانی هستند که لذّت و خوشی خود را در اقسام خوردنیها و آشامیدنیها به دست خواهند آورد.)

شیخ مفید، به شدت سخن استادش را ردّ می کند و آن را انحراف از اسلام و قرآن و اقتباس از مسیحیت می داند. وی، بر این عقیده است که همه بهشتیان از نعمتهای مادّی برخوردارند. 54/.

تقیّه

شیخ صدوق، تقیّه را مطلقا واجب می داند و ترک آن را همانند ترک نماز، گناه و فرد خاطی را مستحق عقوبت می داند.

در این باره، به روایاتی نیز استناد کرده است.

شیخ مفید، سخن فوق را نمی پذیرد و بر این باور است: تقیه در صورتی واجب است که اگر ایمان واقعی فردی ظاهر شود سبب مرگ او گردد.

شیخ مفید، درباره احادیث مورد استناد استادش می نویسد:

(احادیثی که از مناظره نهی می کند، ویژه کسانی است که آگاهی به آداب مناظره و مسائل مورد مناظره ندارند. امّا آگاهان از مناظره، ائمه آنان را به این کار دستور داده اند.) 115/.

شیخ مفید، در باب لوح و قلم، اراده و مشیت، نفوس و ارواح، عرش و… با مشرب اهل حدیث و استادش شیخ صدوق، موافق نیست که نقل همه آنها به درازا می کشد.

2. امامت و فلسفه سیاسی در اسلام

در بخش پیشین، درباره دو کتاب مهّم عقیدتی شیخ مفید، سخن گفتیم و معلومات وسیع و گسترده او را در بُعد عقیدتی نمایاندیم. در این بخش، بر آنیم به موضوعی بسیار مهّم و اساسی که در گفته ها و آثار عالمان شیعی، از جمله شیخ مفید، مطرح بوده است، اشاره کنیم و آن امامت و فلسفه سیاسی در اسلام است که به خاطر اهمیّت آن، جدای از دانش کلام، به بررسی آن می پردازیم.

متکلمان اسلامی: شیعه، معتزله، اشاعره و… درباره امامت و سیاست و به تعبیر دیگر، فلسفه سیاسی در اسلام، بحثهای فراوان دارند. آنان، برای تبیین نظام سیاسی مورد پذیرش خود، کتابها و رساله های فراوانی تالیف کرده اند. در این میان، متفکران و عالمان شیعی، چه در دوره حضور و چه در دوره غیبت، در تبیین و تثبیت و استدلال و عرضه این مسأله مهّم و حیاتی از جایگاه ویژه ای برخوردارند. در دوره حضور پیامبر و ائمه(ع)، افزون بر تلاش پی گیر آن بزرگواران، در این راست، متکلمان ومدافعان تفکر شیعی همچون: ابوذر غفاری، مقداد، سلمان فارسی، عبداللّه بن مسعود، کمیت، هشام بن حکم، قیس بن ماصر و… از این مسأله سخن گفتند و کتاب نوشتند. در دوره غیبت، نیز، عالمان بزرگی همچون: شیخ صدوق، کلینی، ابن ابی عقیل عمانی، ابن جنید اسکافی، ابو نصر فارابی، ابوریحان بیرونی، بوعلی سینا وبالاخره عالم عالمان، و سرآمد متکلمان در اواخر قرن چهارم، شیخ مفید، به تبیین امامت و اصول فلسفه سیاسی اقدام می کنند. شیخ مفید، چنان روشن و استوار سخن می گوید که علمای همه مذاهب اسلامی را در برابر خود ناتوان می سازد. چنان عرصه را بر بزرگان فِرَق اسلامی، تنگ می کند که عدّه ای از آنان مرگ وی را آرزو می کنند و از مرگ وی نیز خوشحال می شوند.

آثار و تألیفات مفید، در این باره، فراوان است. شاید بیش از نصف آثار دویستگانه مفید، مربوط به این بحث باشد. پیش از آن که شماری از آنها را معرفی کنیم، لازم است به این سؤال پاسخ بگوییم که علّت توجّه و کثرت تالیفات عالمان شیعه، به این مسأله چیست؟ آیا همان گونه که برخی پنداشته اند، کار اینان درست نبوده است و این گونه مباحث دامن زدن به اختلافات و طرح یک حادثه تاریخی بدون فایده است که نباید آن را طرح کرد و درباره آن کتاب نوشت و یا این که هم اکنون نیز این بحث، اهمیّت دارد؟

برای پاسخ به این پرسش، لازم است، هرچند به اختصار، مفهوم امامت، قلمرو و چگونگی آن را از دیدگاه شیعه تبیین نماییم. چون برداشتی که شیعه از امامت دارد، با آنچه سایر فِرَق اسلامی از آن می فهمند متفاوت است.

شیعه معتقد است: همان گونه که پیامبر اسلام (ص) مرجع دینی و رهبر سیاسی و اجتماعی مردم بود و سخن عمل آن بزرگوار، برای دیگران حجت و سند (سوره حشر، آیه 7; سوره احزاب آیه 21.) و حکمش در اختلافات قضایی نافذ و حاکم بود. (سوره احزاب، آیه 6; سوره نساء آیه 59 و 65) این مسؤولیتها پس از آن حضرت، به علی و دیگر ائمه (ع) واگذار شد. اهل سنت، به سان شیعه، تداوم مرجعیت سیاسی و اجتماعی پیامبر(ص)، پس از آن حضرت، باور دارند، ولی اختلاف آنان با شیعه، در جانشینی وی است. شیعه، معتقد است: که پیامبر اسلام(ص)، علی(ع) را به جانشینی خود برگزیده و اهل سنت، معتقدند: تعیین رهبری، پس از آن حضرت، به خود مردم واگذار شده است.

امامت، بدین معنی، در حال حاضر، جنبه تاریخی و اعتقادی دارد، نه جنبه عملی اگر مفهوم امامت و قلمرو آن در همین حدّ بود، شاید آن همه بحث و تألیف را لازم نداشت، ولی شیعه، غیر از نقش اداره جامعه، نقشهای دیگری هم برای ائمه(ع) قائل است. از جمله مرجعیت دینی.

اشاره کردیم: پیامبر(ص) مبلّغ وحی و مرجع دینی مردم بود.

پس از آن حضرت، سخن در این است که آیا پیامبر(ص) همه معارف اسلامی را بیان کرده است و یا این که مقتضیات زمان اجازه نمی داده که همه جزئیات را به مردم ابلاغ کند؟

واضح است که دین جدید، تا وقتی که همه جا گستر شود و در جان و روح مردم، رسوخ کند، باید وابستگان به سرچشمه وحی وجود داشته باشند، تا مباد مردم منحرف شوند از این روی، پیامبر(ص) علی(ع) را برگزید، تا مردم او را چراغ راه قرار دهند.

عالمان شیعه بنا به روایتی، که اکثر علمای اهل سنّت در کتب سیره و تاریخ و روایت، از صحابه پیامبر نقل کرده اند، بر این باورند که مرجعیت دینی پس از پیامبر(ص) به علی(ع) و پس از آن حضرت به دیگر ائمه(ع) رسیده است. شیخ مفید، رساله ای را به تشریح حدیث یاد شده اختصاص داده است.

پیامبر اکرم(ص) می فرماید:

(انّی تارک فیکم الثقلین: کتاب اللّه وعترتی و اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علّی الحوض، فلا تقدموهما فتهلکو، ولا تقصروا عنهما فتهلکوا ولا تعلموهم فانهم اعلم منکم…)

در این جا پیامبر اکرم(ص) اهل بیت را قرین کتاب خدا قرار داده است. خداوند در باره کتابش می فرماید:

(لایاتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه).

سوره فصلت، آیه 42.

باطل و نادرستی نه از پیش رو و نه از پشت سر به آن راه نمی یابد.

اگر اهل بیت(ع)، همچون پیامبر(ص) از گناه و خطاء معصوم نبودند، این چنین قرین کتاب قرار نمی گرفتند و به جای پیامبر(ص) پیشوا و مقتدای مردم نمی گشتند. امامت، بدین معنی هم جنبه اعتقادی دارد و هم جنبه عملی، تاکید شیخ مفید، بر این بُعد از امامت و نگاشتن رساله ای جداگانه در شرح و تفسیر این حدیث نیز به همین جهت است.

اهل سنّت برای هیچ کس قائل به چنین مقامی نیستند; لذا با این که ابابکر و عمر و عثمان را خلیفه پیامبر(ص) می دانند، اشتباهات بسیاری را از آنان در مسائل دینی نقل کرده اند. اهل سنّت، معتقدند همه دستورات اسلام را پیامبر (ص) به صحابه اش ابلاغ کرد.

آنان در حوادث واقعه، که چیزی از آن حضرت نقل نشده است، از قیاس استفاده می کنند، علی (ع) عمل آنان را مورد نکوهش قرار داده و می فرماید:

(عمل شما به منزله این است که خداوند دین ناقصی فرستاده و شما آن را تکمیل می کنید و یا این که خداوند دین کاملی فرستاده، ولی پیامبر(ص) در ابلاغ آن به مردم کوتاهی کرده است…)

شیخ مفید، در بسیاری از کتابهای خود، از جمله: کتاب اصول و اوائل المقالات، به نقد و ردّ پیروان قیاس پرداخته است.

شیعه معتقد است که نه خدا دستورات اسلام را ناقص به پیامبر(ص) وحی کرده و نه پیامبر(ص) آنها را ناقص برای مردم تبیین کرده است، بلکه بسیاری از دستورات بود که موضوع آنها در زمان پیامبر(ص) پیدا نشد، آن حضرت آنها را و یا حداقل کلیات آنها را به شاگرد خاص خود، علی(ع)، گفت تا در وقت حاجت برای مردم بیان کند.

(الافصاح)، 29/.

ویژگیها

در فلسفه سیاسی تشیع، چنان که مفید در اکثر کتابهایش آورده است، شیعه در مسأله امامت و رهبری، عصمت و عدالت را شرط قطعی و غیرقابل چشم پوشی دانسته است.

در این فلسفه، حکومتهای غاصب اموی و عباسی و امثال آنها اسلامی شناخته نمی شود بر همین اساس، شیعه در طول تاریخ، با این حکومتها در گیر بوده است. تاکید مفید بر فلسفه سیاسی تشیع، یعنی رهایی اسلام و مسلمین از دست حکومتهای جور و رسیدن به حکومتی بر مبنای اسلام و قرآن.

اما اهل تسنن که به دو شرط فوق قائل نبودند، در طول تاریخ، اکثر آنان در مقابل حکومتهای جور، از جمله آل ابی سفیان و دیگر خود کامکان، که علناً شعائر اسلامی را زیر پا می گذاشتند، سرتسلیم فرود آورده و حتّی گروهی از آنان، که بعدها به نام مرجئه شهرت یافتند، واگذاری کار زورمندان را به خد، مطرح ساخته و هیچ اقدامی را علیه حکام جور روا نمی دانستند. از این روی، محملی دینی برای تسلیم در مقابل خلفای جبار، برای مسلمانان رفاه طلب ساختند و پرداختند.

پس اگر متفکران شیعه، از جمله شیخ مفید، به این مسأله اهمیت می دهند، برای آن است که با رهبری معصوم، مقتضی همه سعادتها و بروز همه استعداده، در جهت خیر، موجود است و هرگونه مانعی مفقود. و به عبارت دیگر، برای آن است که امامت در حیات، حرکت و هدایت امت اسلامی نقش بسزایی دارد. اگر جامعه ای از رهبری صالح و صادق برخوردار باشد، به سعادت دنیا و آخرت دست خواهد یافت وگرنه، نه. همان گونه که اشاره کردیم، این عدّه معتقدند: پیامبر اسلام(ص) برای ادامه حرکت امّت در جهت کمال، جانشین خود را در ابعاد مختلف معرفی کرده و مردم نیز، در زمان حضور آنان، باید آنان را رهبر سیاسی خود قرار دهند. از آنان احکام دینی خود را اخذ کنند. آنان را الگو و سرمشق خود در زندگی قرار دهند. در زمان غیبت، مسؤولیتهای امام معصوم را بر عهده نایب عام او گذاشته شده و مردم موظف هستند، آنان را امام ومقتدای خویش قرار دهند.

و با توجه به آنچه آوردیم، بجاست اگر بر مسأله امامت و مسائل مربوط به آن، تأکید شود کتابهایی در این زمینه تدوین و تالیف شود.

برای مردم، بیان شود که: رهبری نعمتی بزرگ است و در قیامت از آن بازخواست می شوند. (سفینة البحار، ج599/2) شرط صحت توحید پیروی از امام است. (الحیاة ج393/2، به نقل از غررالحکم104/) شناخت خداوند مبتنی است بر شناخت امام. (بحار الانوار، ج83/23) عبادات و اعمال صالح، بدون امامت ضایع و بی نتیجه است. (اصول کافی، ج375/1) صلاح زمین و اهل زمین در داشتن رهبری دینی و پیروی از آن می باشد (بحارالانوار، ج22/23.) نظام دین، عزت مومنین، پایه اسلام، درست بودن نماز و روزه و دیگر عبادات، فراوان گشتن اموال عمومی و اجرای احکام الهی، حفظ سرزمینهای اسلامی همه و همه در سایه رهبری دینی و پیروی از آن است. پس، اسوه مفید و دیگر عالمان شیعی، در تأکید بر فلسفه سیاسی تشیع، ائمه(ع) می باشند. آنان اهمیّت و ارزش والای این مسأله را از ائمه (ع) آموخته اند.

الافصاح

از آثار پرارج مفید، درباره امامت و فلسفه سیاسی در اسلام، الافصاح یا الافصاح فی الامامه، است. الفهرست، طوسی، 158. رجال نجاشی، ج326/2. معالم العلماء، 101.

اعیان الشیعه، ج26/46 ـ 20. الذریعه، ج258/2، فواد سزگین، بخش فقه، ج314/1 ـ 310.

الذریعه، نسخ خطّی گوناگونی را از این کتاب آورده است. این کتاب در نجف از سوی مطبعه حیدریه، در 136 صفحه چاپ شده و پس از آن مکتبه مفید، قم، در مجموعه عدّة رسائل، آن را به چاپ رسانده است و اخیراً از سوی مؤسسه بعثت، قم، با مراجعه به نُسخ خطّی و چاپی، همراه با تعلیقاتی سودمند و فهرستهای گوناگون و… چاپ شده است.

انگیزه تألیف.

شیخ مفید، در مقدمه این اثر پر ارزش پس از حمد و ستایش خداوند می نویسد:

(من، به خواست خدا و آرزوی توفیق از وی، در این کتاب به اختصار به مسأله امامت می پردازم. اختصاری که از تفصیل بی نیاز می کند. و در روشن کردن امامت و مسائل متعلق به آن، مختصری را می آورم که از درازگویی بی نیاز می کند. من در این کتاب، اصول امامت و رهبری را ترسیم می کنم، به گونه ای که دانش پژوهان، از آن اصول به فروع و شاخه های آن دست یابند).

شیخ مفید، پس از مطالب فوق، در همان مقدمه می نویسد:

(این نوشته، هرچند فشرده ای از دیگر آثار من در این زمینه است، ولی امتیازی بر آنها دارد و آن، این که حدّ و مرز امامت را در این کتاب مشخص کرده ام. این کاری است که نه در نوشته های پیشین من و نه در نوشته های دیگر امامیان انجام نگرفته است. با این که نیاز به این کار احساس می شود انجام فرائض دینی، پیروی و اطاعت کامل از پیامبر(ص) و برائت از دشمنان وی، با شناخت این مسأله امکان پذیر می گردد).

در دو فرازی که از مقدمه کتاب آوردیم، مفید بر آن است که بسیاری از ویژگیهایی که در گذشته برشمردیم، در این کتاب مراعات کند واقع نیز این چنین است. گزیده گویی، پرداختن به اهمّ مسائل امامت، و پرداختن به مسائل مورد نیاز و… از ویژگیهای این اثر پرمایه مفید است.

محتوای کتاب

شیخ مفید، پس از مقدمه، به اختصار امامت را از دیدگاه شیعه تبیین می کند و ضرورت وجود امام را به ادّله اربعه اثبات می کند.

وی، در این کتاب، دلائل عالمان اهل تسنّن را بر خلافت خلفاء ثلاثه نقل می کند. آرای متکلمان، مفسران و مذاهب و فرق مشهور را درباره امامت به صورت (فان سأل سائلٌ، قیل له، فان قالو، قیل لهم و…) مطرح می کند.و با اطلاعات گسترده ای که در مذاهب اسلامی دارد و با فهم قوی و تیزبینی، با بیانی شیوا و فصیح، به تجزیه و تحلیل دلائل و دیدگاهها می پردازد و با استناد به آیات قرانی و روایات مورد پذیرش آنان، چنان استدلال می کند که چاره ای جز پذیرش ندارند. در اکثر مواضع، با تحلیل دقیقی که از ادلّه دارد، دلیل خود آنان را علیه خودشان به کار می برد.

همان گونه که خود شیخ مفید، در مقدّمه اشاره کرده، بیشتر مباحث و سوالات مطرح شده در این کتاب، در رساله های دیگر شیخ، بویژه در رساله هایی که بر ردّ بزرگان معتزله، اشاعره، حشویه و دیگران نگاشته، آمده است.

در این کتاب، مفهوم امامت، مراتب امامت، فرق شیعه با اهل سنت، نقش امامت در حیات در حرکت بشری و… بحث شده است.

از ویژگیهای این کتاب، تکیه بر نصوص (آیات و روایات) بویژه روایات مورد پذیرش اهل سنّت است. از این کار مفید، یک مطلب مهم و اساسی به دست می آید و آن این است که در حوزه هر دین، برای بیان و اثبابت اصول و معارف آن دین، سندیت هیچ سندی بالاتر از کتاب آسمانی و گفتار راهبران آن دین نخواهد بود. البتّه این کار شیخ مفید، به معنای نفی ارزش تعقّل و استدلال در اصول عقائد نیست; زیرا که خود مفید از دلیل عقل در این کتاب استفاده می کند.

شیخ مفید در خاتمه کتاب درباره محتوای کتاب می نویسد:

(من در این کتاب، همه آنچه را مخالفان در اثبات خلافت خلفاء ثلاثه، از قرآن و اجماع و اخباری که بر آن اتفاق دارند، آوردم، به جز آنچه که مورد اختلاف است و شاذو داخل در هذیان. و با روشنی همه آنها را تبیین کردم و پرده از روی حقیقت با برهان آشکار، برداشتم).

و پس از عبارت فوق، وعده می دهد که که درباره اثبات امامت امیرالموٌمنین علی(ع)، کتابی را با توجّه به آیات قرآنی و روایات مأثوره از معصومین(ع) به تفصیل بنویسد، تا به این کتاب اضافه شود و فوائد و ثمرات آن در این زمینه کامل گردد.

از آنچه علامه تهرانی در توصیف: الایضاح فی الامامه، آورده است، چنین برداشت می شود که: شاید کتابی که شیخ مفید، وعده داده همین کتاب باشد.

علامه بزرگوار تهرانی در توصیف آن می نویسد:

(کتاب ایضاح درباره امامت است. شیخ مفید در آن کتاب نخست شبهات اهل سنّت و ادلّه آنان را بر اثبات خلافت خلفاء ثلاثه ردّ کرده و پس از آن دلائل امامت ائمه معصومین(ع) را آورده است. این کتاب، تاکنون چاپ نشده و یک نسخه از این بیشتر در دسترس نیست…)

الذریعه ج490/2، شماره 1925.

یاد آوری

همان گونه که اشاره کردیم: چون آثار مفید در این بخش بسیار است و معرفی تفصیلی آنها در این مقال نمی گنجد، لذا شماری از آنها را از قبیل: ارشاد، جمل، امالی، الفصول المختاره و… در بخشهای دیگر معرفی خواهیم کرد و از برخی دیگر در ذیل، به اختصار سخن می گوئیم:

تفضیل امیرالموٌمنین علی سایر الصّحابه

این رساله به نام: (تفضیل امیرالموٌمنین علی جمیع الانبیاء غیر محمّد و تفضیل امیرالموٌمنین علی سایر البشر) نیز خوانده شده است. الذریعه ج358/4; رجال نجاشی، ج326/2. همان گونه که از نام این رساله پیداست، فضل و برتری علی(ع) بر دیگران، در این رساله بحث شده است. شیخ مفید، پس از نقل اقوال و دیدگاههای مطرح شده در این باره، با استناد به روایات مبارک نبوی و شواهد تاریخی و… اثبات می کند که علی(ع)، برتمام صحابه، بلکه بر تمام موجودات غیر از پیامبر اسلام(ص)، برتری دارد. مضمون این رساله در کتاب اوائل المقالات نیز آمده است.

شیخ مفید، پس از نقل اقوال و دیدگاههای مطرح شده در این باره، با استناد به روایات مبارک نبوی و شواهد تاریخی و… اثبات می کند که علی(ع)، برتمام صحابه، بلکه بر تمام موجودات غیر از پیامبر اسلام(ص)، برتری دارد. مضمون این رساله در کتاب اوائل المقالات نیز آمده است.

مسألة فی النّص الجلّی

این رساله با نام: (رسالة فی النّص علی امیرالمومنین بالخلافه) نیز خوانده شده است. این رساله مناظره ای است بین شیخ مفید و باقلانی.

باقلانی، سؤال می کند: چرا علی(ع) برای احقاق حقّ خویش، قیام نکرده.

شیخ مفید، در این رساله به سؤال فوق پاسخ می دهد.

الذریعه ج397/20.

النّص علی امیرالموٌمنین بالخلافه

در این رساله سخن تعداد روایان نصّ بر خلافت بلافصل علی(ع) است که اگر تعدادشان کم است پس احتمال دروغ هست و اگر زیاد است، اشکال می شود که چرا علی(ع) با یاری آنان قیام نکرد.

شیخ مفید، در پاسخ می گوید: هرچند مقدار راویان بسیار بود ولی چنین نیست که هرکس توانایی نقل داشته باشد توانایی جنگ هم داشته باشد.

اقسام المولیً فی اللسان

نجاشی و ابن شهر آشوب این رساله را از تالیفات مفید دانسته اند. چنانکه از نام این رساله پیداست، تحقیقی است کلامی، ادبی، لغوی درباره واژه مولی که در حدیث متواتر غدیر آمده است.

شیخ مفید، در این رساله ده معنی برای مولی ذکر می کند و سپس استدلال می کند که اساس همه آن معانی دهگانه، الاولی است. پس از آن. از شعرای فصیح عرب شاهد می آورد که آنان لفظ مولی را به معنای اولی استعمال کرده اند. در آخر نتیجه می گیرد که واژه مولی درحدیث غدیر به معنای: الاولی است.

الذریعه، ج272/2.

این کتاب، با برخی از رساله های مفید، در نجف اشرف، از سوی مکتبه دارالکتب التجاریه، ودر ایران از سوی مکتبه مفید، در ضمن عدّة رسائل، چاپ شده است.

شیخ مفید، رساله دیگری دارد به نام: رسالة معنی المولی. محتوای آن، مناظره ای است بین مفید و مردی از بهشمیه در معنای مولی. در گفتار پیامبر(ص):

(من کنت مولاه فهذا علیُّ مولاه)

و این غیر از رساله یاد شده پیشین است. الذریعه ج272/2، شماره 1101.

افزون بر این، رساله های: امامة امیرالموٌمنین(ع)، من القرآن، منام الشیخ المفید، المسائل الجارودیه، تفضیل الائمه علی الملائکه، المسالة المقنعه فی امامة امیرالموٌمنین(ع)، انت منّی بمنزلة هارون من موسی، را از تألیفات شیخ مفید در این باره دانسته اند. در حدود بیست رساله در مقاله: (مفید و معتزله) در همین شماره مجلّه درباره این موضوع و در ردّ معتزله در مسأله امامت آمده است.

همچنین بخشی از کتاب النکت الاعتقادیه و النکت فی مقدمات الاصول، به این مسأله اختصاص دارد.

تذکر: از نوشته های مفید، در این باره سه دسته استفاده کرده اند:

1 . عالمان و متفکران شیعه. بسیاری این مطلب را در شرح حال مفید آورده اند، از جمله: بحرانی در کشکول می نویسد:

(کمتر دلیل و مطلبی درباره مسائل گوناگون مربوط به امامت و اثبات آن از قران و احادیث و مبانی عقلی و نقلی در کتب عالمان شیعه، که پس از مفید آمده اند، یافت می شود که در کتابها و نوشته های مفید نباشد، اگر چه به صورت اشاره. و این موضوع بر هرکس کتابهای او را خوانده باشد روشن است.)

میر حامد حسین هندی، 51/ به نقل از:

الکشکول ج283/1 ـ 285.

2 . مخالفان شیعه، کتابهای مفید، گروههای بسیاری را از بداندیشی درباره شیعه در آورده و نسبت به شیعه و عقائد شیعه آگاه ساخته است.

3 . بخشی از مردم را معتقد و یا متمایل به اهل بیت(ع) و امامت آنان نموده است.

3. غیبت امام دوازدهم (عج)

درباره وجود مهدی(ع) و غیبت و ظهور او، در آخر الزّمان، کتابها و رساله های جامع فراوان نوشته اند. نوشتن در این باره، از زمان امام حسن عسکری(ع) شروع شده، و تا عصر حاضر ادامه یافته است. کمتر کسی در میان عالمان شیعه یافت می شود که در این باره کتابی و یا مقاله ای ننوشته، یا سخنی نگفته باشد. منتخب الاثر، 5/، صافی گلپایگانی.

در مقدمه کتاب فوق، نام شماری از کتابها و رساله هایی که در این زمینه نوشته شده آمده است. استاد محمّد رضا حکیمی نیز، در کتاب خورشید مغرب، بسیاری از آنها را ذکر کرده است. رساله ای نیز، به نام: کتابنامه امام مهدی(ع)، منتشر شده است. در این رساله، کتابه، رساله ها و مقاله های بسیاری درباره حضرت مهدی(ع) و مسائل مربوط به این موضوع شناسنده شده است.

نوشته های مفید، در این زمینه، دو گونه است:

1 . در برخی از آنه، با استناد بر احادیث مبارک نبوی(ص) که مورد پذیرش فریقین است، و احادیث مأثوره از ائمه (ع)، درباره مهدی(ع) و مسائل گوناگون مربوط به آن حضرت از جمله: ولادت، امامت، غیبت صغری و کبری، نواب خاصّ، خصائص آن حضرت، سیره آن حضرت، علائم ظهور، چگونگی ظهور، حکومت آن حضرت و… بحث شده است.

2 . در برخی از آنها به سؤالات گوناگون و شبهات مختلف درباره غیبت و ظهور مهدی(ع) پاسخ گفته شده و حقایق و مطالب بسیاری که در اسلام درباره آن حضرت آمده، درج گردیده است.

الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد

از کتاب فوق، در بخش تاریخ، به تفصیل سخن خواهیم گفت. در این ج، آخرین بخش آن را که درباره حضرت مهدی(ع) است به اختصار معرفی می کنیم.

شیخ مفید، در مقدمه این بخش، پس از اشاره به اسم، کنیه و ولادت آن حضرت، به احادیث نبوی(ص)، مورد پذیرش فریقین و احادیث ائمه معصومین(ع) درباره امامت، غیبت و ظهور آن حضرت اشاره می کند. و پس از آن با استناد به آیات و روایات مأثوره از معصومین(ع) خصائص مهدی(ع)، بشارت پیامبر(ص) به ظهور او ر، در آخر الزمان، یادآور می شود از جمله: از پیامبر(ص) نقل می کند:

(اگر از عمر جهان جز یک روز باقی نماند، خداوند همان یک روز ر، چنان دراز کند، تا مهدی(ع) بیاید و جهان را از عدل لبریز نماید، پس از آن که از ظلم و ستم لبریز شده است.)

در اوّلین و دوّمین باب از این بخش، تا حدودی به تفصیل، دلائل عقلی و نقلی بر امامت حضرت مهدی(ع) را متذکر شده است و پس از نقل سیزده حدیث در این باره، می نویسد:

(آنچه آوردیم اندکی بود از روایاتی که در باره امام دوازدهم(ع) آمده است، روایات در این باره بسیار است. مولفین شیعه آنها را تدوین کرده و در کتابهای خود به تفصیل آورده اند. از جمله: محمّد بن ابراهیم نعمانی، مولّف کتاب: غیبت نعمانی به تفصیل سخن گفته و روایات بسیاری را گرد آورده است. بدین جهت نیازی به ذکر روایات به تفصیل نیست.)330/.

در سومین باب از این بخش، کسانی را که مشرف به دیدار امام مهدی(ع) شده اند با استناد به روایات آورده است.

او، در این باب، ده روایت ذکر کرده است. در آخر باب، روایات رسیده را در این زمینه نیز بیش از اینها دانسته است. در چهارمین باب، به برخی از کرامات و معجزات آن حضرت در زمان غیبت اشاره می کند و روایات بسیاری را در این باره نقل می کند (21 روایت). بعد می نویسد:

(روایات در این باره فراوان است و در کتابهایی که بدین منظور اختصاص یافته، آمده است. اگر ما بخواهیم همه آنها را بیاوریم سخن به درازا می کشد.)

در پنجمین باب از این بخش، با استناد به روایات، به علائم ظهور و حوادثی که پیش از ظهور به وقوع می پیوندد اشاره می کند. پس از آن، پاره ای از آنها را حتمی دانسته که بدون آنها ظهوری نیست و برخی دیگر را غیر حتمی; یعنی، ممکن است واقع شود و ممکن است واقع نشود.

مفید، در همین باب، با آوردن پنج فصل، مطالب و حقایق دیگری را درباره مهدی(ع) بیان کرده است که به اختصار به محتوای آن اشاره می کنیم:

در فصل نخست، مطالبی را درباره سال و روز قیام مهدی(ع) آورده است. او، با استناد به روایات، سال قیام را به طور کلی طاق، و روز قیام را دهم محرم الحرام، دانسته است.

وی، از امام صادق(ع) نقل می کند که:

(امام مهدی(ع) روز عاشوراء در خانه خدا در میان رکن و مقام می ایستد و جبرئیل در سمت راست او فریاد می زند: بیعت برای خدا. شیعیان آن حضرت، از سرتاسر جهان به سویش می شتابند و با آن حضرت بیعت می کنند.)

در فصل دوّم، روایاتی را می آورد که حضرت مهدی(ع) از مکّه مکرمه حرکت می کند و به کوفه می آید و از آن جا یاران و سپاه خود را به شهرها و کشورهای دیگر می فرستد.

در فصل سوّم، از مدّت امامت و حکومت آن حضرت و برخی از حوادث و وقایعی که در آن روزگار اتفاق می افتد سخن می گوید. همچنین درباره اوضاع زمین و مردم در آن روزگار روایاتی را نقل می کند.

در فصل چهارم، به اوصاف ظاهری آن حضرت می پردازد و شمایل مهدی(ع) را با استناد به روایات ذکر می کند.

در فصل پنجم، به مطالب و مسائل بسیاری که در روایات درباره روش و رفتار حضرت مهدی(ع) آمده است اشاره می کند و با نقل دوازده روایت، سیره دینی، اخلاقی، عملی، تعلیمی، مالی و… آن حضرت را روشن می سازد.

الفصول العشرة فی الغیبة.

این رساله، با نام: المسائل العشرة فی الغیبة والاجوبة عن المسائل العشر نیز خوانده شده است.

رجال نجاشی، ج326/2; الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج241/16 شماره، 957; ج358/20.

در الذریعه ونشریه تراثنا شماره 13، سال سوّم، نُسَخ خطّی این رساله معرفی شده است. این رساله، از سوی مطبعه حیدریه، نجف اشرف در سال 1370 هـ . ق. و در ضمن مجموعه ای به نام: خمس رسائل فی اثبات الحجّه، و نیز از سوی مکتبة دارالکتب التجاریه، در همان سال به چاپ رسیده است. همان چاپ نجف، از سوی مکتبه مفید، قم، افست شده و در ضمن عدة رسائل للشیخ المفید، آمده است.

شیخ مفید، در مقدّمه این رساله می نویسد:

(من گفتار جاودانه ای درباره وجوب امامت، نهاد اساسی آن (عصمت)، ویژگیهای امام(ع)، دلائل امامت ائمه معصومین (ع)، ردّ ونقض گفتار مخالفان، چه برای عالمان و چه غیر آنان، نگاشته ام. ونیز فلسفه غیبت دوازدهمین امام را آورده ام. در این رساله آنچه را درباره آن حضرت نگاشته ام در ده فصل به عنوان ده پرسش و پاسخ می آورم. من در این رساله، مواضع شبهه را روشن می کنم و بدان نیز پاسخ می گویم).

آن گاه درباره ارزش و اهمیت این اثر پر ارج می نویسد:

(من در این اثر آنچه را همه خردمندان و آگاهان بدان نیاز دارند آورده ام. به گونه ای که دسترسی به مطالب آن، احتیاج به فکر طولانی و وقت بسیار ندارد. کسی که این رساله را در اخیتار داشته باشد، از نوشته های پیشین من در این باره بی نیاز می شود.)

محتوای کتاب

برای آشنایی بیشتر با محتوای کتاب پرسشهای دهگانه آن را به اختصار در ذیل می آوریم:

1 . آیا امام حسن عسگری(ع) فرزندی به نام مهدی داشته است؟ آیا این ادّعا ویژه شیعه امامیه است؟ و یا غیر شیعه امامیه نیز به این مسأله اعتقاد دارند؟

2 . تکذیب ادّعای شیعه را از سوی جعفر بن علی (عموی امام زمان(ع) )در داشتن فرزند، چگونه تفسیر می کنید؟

3 . اگر امام حسن عسگری، دارای فرزندی به نام مهدی(ع) بود، چگونه از او در وصیتش نام نبرد و به مادرش به نام حدیث وصیت کرد.

4 . چه دلیلی بر ولادت پنهانی، و همچنین غیبت آن حضرت است؟

با این که همه ائمه پیش از ایشان، ولادت و زندگی آنها آشکار بوده است و سخت گیری حکام جور در آن زمان، کمتر از زمان امام دوازدهم(ع) نبوده است.

5 . غیبت در مدّت زمان طولانی و عدم دسترسی به آن حضرت و حتّی عدم شناخت مکان او، چگونه ممکن است؟

6 . طول عمر غیر طبیعی قابل پذیرش نیست. چگونه فردی که در سالهای دور به دنیا آمده است، می تواند در این زمان، که سال 411 است، زنده باشد.

7 . بر فرض پذیرش و صحّت غیبت ایشان، وجود ایشان بدون اجرای حدود، بیان احکام، هدایت گمراهان و اقامه امر به معروف و نهی از منکر چه فایده ای دارد؟

8 . با توجّه به ادّعای فطحیه نسبت به غیبت حضرت موسی بن جعفر(ع) و ادّعای کیسانیه نسبت به غیبت محمد بنِ حنفیه و ادّعای ناووسیه، نسبت به غیبت امام صادق(ع) و یا ادّعای اسماعیلیه نسبت حیات و غیبت اسماعیل بن جعفر و بطلان چهار ادّعا از دیدگاه امامیه، به هر دلیلی آنها را باطل می دانید. به همان دلیل ادّعای شما در غیبت حضرت مهدی(ع) باطل است.

9 . امامیه معتقدند که خداوند غیبت آن حضرت را لازم دانسته و خداوند چیزی را اراده نمی کند مگر آن که دارای مصلحت باشد. از سوی دیگر، امامیه بر آنند که در مشاهده آن حضرت و اخذ معارف دین از وی مصلحت کامل بندگان وجود دارد و با ظهور آن حضرت، همه مصالح تحقق می پذیرد، بنابراین چگونه خداوند غیبت وی را اراده کرده است.

10 . اگر امامیه، بر غیبت امام دوازدهم خویش اصرار کند، باید در هنگام ظهور برایش معتقد به معجزه باشد، تا مردم او را بشناسند، در حالی که داشتن معجزه از ویژگیهای پیامبران الهی است.

شیخ مفید، پس از طرح سؤالات فوق، به تفصیل به آنها پاسخ می دهد و در ذیل هر فصل، فصول دیگری که را که در روشن تر شدن پاسخها و شبهات لازم دانسته، ذکر کرده است.

الجوابات فی الخروج المهدی(ع)

این کتاب چنان که از نام آن پیداست پاسخی است به پرسش هایی در پیرامون غیبت و ظهور امام دوازدهم(ع)

الذریعه، نسخه ای خطّی از این رساله را معرفی می کند ج195/5 شماره، 899.

در نشریه تراثنا سال سوّم، شماره 13، نسخ خطی دیگری را بر آن افزوده شد و سپس نوشته شده است:

(این رساله در سال 1370 هـ . ق. از سوی دارالکتب التجاریه، ضمن مجموعه ای به عنوان: خمس رسائل فی اثبات الحجّه و در ایران، خمس عدةُ رسائل للشیخ المفید، چاپ شده است).

محتوای رساله.

در این رساله، شخصی از شیخ مفید، سؤال می کند: با وجود اختلافات زیادی که در وجود امام زمان(ع) است دلیل شما بر وجود ایشان چیست؟

شیخ مفید، در پاسخ، با استفاده از احادیث صحیح و مورد پذیرش فریقین، بر وجود و غیبت آن حضرت استدلال می کند و روایات را چنان می داند که اگر کسی منکر آنها شود، باید همه روایات مربوط به شریعت اسلامی را انکار کند.

شیخ مفید نویسد:

(از نظر عقلی غیر ممکن نیست که خداوند امام غائب(ع) را به آسمان برده باشد، ولی چون روایاتی داریم بدین مضمون که زمین نباید خالی از حجّت باشد، می گوئیم: هنوز آن حضرت در روی زمین است.)

آن شخص می گوید: چگونه تو که طرفدار عدل و توحید هستی، امامت کسی را می پذیری که ولادت او قطعی نیست، تا چه رسد به امامت او. در وجود او شکّ است، تا چه رسد به غیبت او. اکنون چندین سال گذشته… آیا چنین چیزی به عقل یا به وحی درست می نماید؟

شیخ مفید، در پاسخ با اشاره به این که زمین نباید خالی از حجّت باشد، می نویسد:

(حجّت صفاتی دارد هرکس دارای این صفات نباشد، حجّت نیست. و من در اولاد عباس و اولاد علی(ع) و در قریش کسی را با این صفات نیافته ام. با توجّه به این استدلال عقلی، حجّت باید شخص دیگری باشد، هرچند ظاهر و پیدا نیست; چه حجّت شخصی می تواند باشد که از خطاء و گناه معصوم است و چون این امر مسلّم شد، لازم می آید که حجّت(ع) غائب باشد.)

نجاشی غیر از سه کتاب و رساله فوق، کتابها و رساله های دیگری را به شرح ذیل از تألیفات مفید شمرده است:

کتاب فی الغیبه

مختصرفی الغیبه

جوابات الفارقیین فی الغیبه

کتاب النقض علی الطلحی فی الغیبه

علاّمه بزرگوار، شیخ آقا بزرگ تهرانی، پس از آن که کتاب فی الغیبه، را با واژه الکبیر توصیف می کند، می نویسد:

(از این چهار کتاب تاکنون اثری به دست نیامده است).

الذریعه، ج80/16، شماره، 405.

به جز آنچه آوردیم، شیخ مفید، سه رساله دیگر درباره غیبت نگاشته است که از سوی منشورات مکتبه دارالکتب التجاریه، نجف اشرف، سال 1370 هـ ق. ضمن مجموعه ای با عنوان: خمس رسائل فی اثبات الحجّه، به چاپ رسیده است.

رساله اوّل

این رساله، پس از حمد و ستایش خداوند، با پرسش درباره صحت این روایت نبوی شروع می شود:

(من مات وهو لایعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیه)

و پس از آن که مفید صحت آن روایت را تایید می کند، آن شخص، پرسشهایی را به شرح ذیل مطرح می کند:

چگونه غیبت امام را از پیروان خویش، با وجود این حدیث توجیه می کنید؟

چگونه شیعه می تواند امام زمان خود را بشناسد؟

فایده شناختن امام در صورتی که آدمی نتواند او را ببیند و از وی استفاده ببرد چیست؟

در زمان غیبت، مردم، حوادث واقعه و مشکلات قضائی خود را چگونه سؤال و یا حلّ کنند؟

شیخ، به سؤالات فوق با جملاتی کوتاه، ولی پر محتو، پاسخ می گوید. به گونه ای که سؤال کننده قانع می شود.

این رساله حدود پنج صفحه بیشتر نیست و از سوی مکتبه مفید، در ضمن: عدة رسائل، از صفحه 384 تا 388 چاپ شده است.

رساله دوّم

شیخ مفید، در آغاز این رساله می نویسد:

(در مجلس یکی از رؤس، حاضر بودم که سخن از امامت به میان آمد و به بحث غیبت امام دوازدهم(ع) کشیده شد. صاحب مجلس پرسید:

آیا شیعه از جعفر بن محمّد روایت نمی کند که: اگر یاوران امام زمان به تعداد اصحاب بدر (313) برسد، حضرت خروج خواهد کرد؟

آیا در زمان ما اصحاب آن حضرت، چندین برابر آنان نیستند، پس چرا ایشان قیام نمی کند؟

مفید، به تفصیل پاسخ می دهد که اجمال آن، بدین شرح است:

(مردانی که هم اکنون موجودند از لحاظ دلیری، بردباری، سرسختی ووفاداری، انحصار هدف، پاکی و سلامت عقل، همسنگ مبارزان بدر نیستند. اگر شماره چنان مردانی فراهم شود، امام بدون فوت وقت ظهور خواهد کرد.)

پرسش کننده می گوید: چگونه نیازمندی به این ویژگیها را که در متن حدیث نیامده اثبات می کنید؟

شیخ مفید، در پاسخ به مقایسه ای بین رفتار پیامبر(ص) در جنگ و حدیبیه و بدر پرداخته و می گوید:

(با این که در جنگ حدیبیه چندین برابر رزمندگان بدر، پیامبر(ص) را همراهی می کردند، به نبرد نپرداخت; زیرا این مردان همانند مبارزان بدر نبودند.

علامه تهرانی در الذریعه احتمال داده است که این رساله، همان: النقض علی الطلحی فی الغیبه، باشد. ج81/16.

رساله سوّم

این رساله نیز، همانند رساله های پیشین، پاسخ به سؤالی است درباره حضرت حجّت (ع).

پرسش کننده با توجّه به زمان دیگر ائمه(ع)، بر این باور است که مشکلات و گرفتاریها در زمان حضرت حجّت(ع)، بیش از زمان دیگر ائمه معصومین(ع) نبوده است. اگر علت غیبت کثرت دشمنان باشد، در زمان آنان خیلی بیشتر بوده است، در عین حال، آنان نه پنهان شده اند و نه از شیعیانشان غایب گشته اند; بنابراین دلیلی برای غیبت آن حضرت وجود ندارد.

مفید در پاسخ می گوید:

(میان امام دوازدهم و پدران او، یک فرق اساسی و مهم وجود دارد. آنان پیروان خود را آشکار به قیام دعوت نکردند، حکام زمان هم، به طور نسبی، به آنان کاری نداشتند، ولی مهدی(ع) هنگامی که ظهور کند همگان را دعوت به قیام می کند، به همین جهت بایستی وی کاملاً دقت کند که پیش از آن که نیروی کافی در اختیار داشته باشد، خود را در معرض حکام جور قرار ندهد که طبعاً در مقابل وی، مقاومت خواهند کرد.)

افزون بر اینه، شیخ مفید، در کتاب: العیون والمحاس، الفصول المختاره، الایضاح فی الامامه، الباهرمن المعجزات و… در این باره مطالبی آورده است.

الفصول المختاره

کتاب فوق را در بخش مفید و دانش مناظره، به تفصیل معرفی خواهیم کرد. در این جا به مناظرات مفید، درباره امام زمان(ع) اشاره می کنیم:

شخصی از بزرگان معتزله، از شیخ مفیدمی پرسد: امامی که به عقیده شما غائب است، آیا همان گونه که از دشمنانش ترس دارد از تو نیز می ترسد، یا این که خوف او تنها از دشمنانش است و بس.

شیخ مفید، در ابتداء می گوید:

(مسلّم، ترس ایشان از دشمنانش است).

پس از آن می گوید:

(از اکثر مردم جاهل، نسبت به خود و مقام خود نیز ترس دارد).

در توضیح آن، مردم را در ارتباط با امام زمان(ع) به چند دسته تقسیم می کند و نحوه ارتباط امام زمان(ع) را با هریک از آنان مشخص می کند.

در آخر این مناظره سید مرتضی، سؤالی درباره امام زمان(ع) دارد که استادش به وی نیز پاسخ می دهد و سید مرتضی آن را در این کتاب آورده است. ج 77/1 ـ 83. و در جای دیگر، از همین کتاب، شیخ مفید، از محمد حسن بن موسی نقل می کند که:

(مردم پس از رحلت امام حسن عسگری(ع)، به چهارده دسته تقسیم شدند).

شیخ مفید، دیدگاههای آنان را می آورد و بعد (صفحه 261) می نویسد:

(فرقه هایی که نام بردیم، به جز فرقه اثنی عشریه، در سال 1373 هـ . ق. اثری از آنها نیست).

شیخ مفید پس از آن، گفتار آنان را با شواهد و دلائل نقد و ردّ می کند و در آخر این فصل، وعده می دهد که کتابی به تفصیل درباره این اقوال بنویسد و گفتار امامیه اثنی عشریه را در آن جا به تفصیل بیاورد.

شیخ مفید در صفحه 266، مناظره دیگری درباره غیبت امام زمان(ع) دارد و آن مناظره این است که سؤال کننده می پرسد:

با این که نشانه های پیامبر اکرم (ص) در تورات و انجیل آمده بود و اهل کتاب و قریش نشانه های آن حضرت را دریافته بودند، در عین حال ولادت و زندگی آن حضرت، از مردم پنهان نبود و خدا امر نکرد به پدرش که ولادت او را پنهان کند. امّا شیعه، درباره دوازدهمین امام خود فکر می کند که خد، پنهان کردن ولادت آن حضرت را لازم دانسته است; زیرا فرزند او در میان ائمه، منتظر است و خروج به سیف خواهد کرد و نیز لازم کرده که خود وی، از مرد مستور باشد و حال آن که وضعیت مهدی شبیه پیامبر گرامی اسلام(ص) است.

شیخ مفید، در پاسخ، سخن آن شخص را قیاس و گفتار بدون علم می داند و معتقد است مصلحت چیزی است که از راه قیاس به دست نمی آید، بلکه مصلحت را خدایی که جامع جمیع صفات کمال است، می داند و بس. پس از آن به تفصیل از این شبهه پاسخ می دهد و تفاوت زمان پیامبر(ص) و امام حسن عسگری(ع) را شرح می دهد.

تکلیف در عصر غیبت

کتابها و رساله های مفید را درباره امام زمان(ع) و مسائل متعلق به آن حضرت به اختصار معرفی کردیم. در معرفی رساله ه، پرسشی که در رساله اوّل مطرح شده بود بسیار مهمّ و بنیادی بود، لذا بر آن شدیم که پاسخ آن را به اختصار بیاوریم.

با توجّه به این که مفید امام را حاکم و مرجع دینی مردم می داند، سؤال این بود که در عصر غیبت، تکلیف مردم چیست. آیا در عصر غیبت، حکومت اسلامی، مرجعیت دینی وجود دارد. اگر دارد به چه صورت است؟

مفید در پاسخ به پرسشهای فوق، به لزوم حاکمیت دینی درعصر غیبت اشاره می کند و نایب عامّ امام ر، در زمان غیبت، به جای امام می نشاند و او را عهده دار احیاء و اجرای احکام، پاسخگوی به سؤالات مردم و تشکیل حکومت اسلامی می داند مفید در همان رساله در این باره می نویسد:

(آن کس که باموردی رو به رو شد و می خواهد حکم شرعی را درباره آن بداند، باید به علمای شیعه امامیه مراجعه کند، تا آنان تحقیق کنند که براساس راهنماییهای ائمه پیشین، چگونه باید فتوی دهند…

و در مورد اصحاب دعوی نیز می گوئیم: آنان اختلاف خود را بر کتاب خدا و سنّت پیامبرش عرضه می کنند که توسّط جانشینان پاک و راهنمای به حقّ، از خاندانش، به ما رسیده است. برای این کار، باید رضا دهند که علماء و فقهای شیعه، در کار ایشان نظر کنند.)

الرسالة الاولی فی الغیبه، 3/ ـ 4.

افزون بر این، شیخ مفید، در کتاب مقنعه، در موارد بسیاری فقهای شیعه را منصوب از جانب امام زمان(ع) دانسته است و اطاعت و پیروی از احکام آنان را نیز لازم شمرده است. در بخش فقه و درمعرّفی مقنعه در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت.

4. علم اصول فقه

از دانشهایی که در حوزه فرهنگ اسلامی پدیدار گشت و سپس بسط و گسترش یافت، علم اصول فقه است. در این علم، کوشش شده تا قواعد و قوانینی که برای استنباط احکام شرعی و تفریع فروع لازم است، گرد آوری شود. بذر فکر اصولی و اجتهادی را ائمه، بویژه امام محمّد باقر و امام صادق(ع) افشاندند. ولی همان گونه که شهید آیة اللّه صدر، در مقدّمه عمیق و عالمانه خود بر معالم الجدیده، نوشته اند، آن ضوابط به گونه ای مشخص و جداگانه نبود، بلکه در گفتار ایشان، گاه به تصریح و گاه به تلویح، آمده بود. سپس این قواعد جمع آوری شد، گسترش یافت و دانشی مبسوط و دقیق پدید آمد.

نخستین فقیه شیعی، که به طور کامل و جامع به گرد آوری مسائل اصولی پرداخت، شیخ مفید، بود. او بود که اوّلین کتاب کامل و فراگیر را در علم اصول فقه نگاشت. البتّه پیش از وی در سده های پیشین، در دوره حضور و غیبت، برخی از اصحاب ائمه (ع)، که اندیشه تعقّلی و اجتهادی در فقه داشتند، با الهام از گفتار ائمه(ع) به تک نگاریهایی در برخی از مسائل اصولی دست زده بودند مانند:

کتاب الالفاظ و مباحثه، هشام بن حکم.

کتاب اختلاف الحدیث ومسائله، یونس بن عبدالرحمن.

کتاب الخصوص والعموم والاسماء والاحکام، ابوسهل نوبختی.

کتاب ابطال القیاس، نقض اجتهاد الرأی علی ابن راوندی، ابوسهل نوبختی.

کتاب خبر الواحد والعمل به، حسن بن موسی نوبختی.

کشف التمویه والالتباس فی ابطال القیاس، ابن جنید اسکافی.

و…

ولی هیچ یک از آنه، چنانکه از نام آنها پیداست، بسان نگارش اصولی شیخ مفید، جامع و شامل نبوده است.

رجال نجاشی ج398/2، 420، 121، 168 و…; تاسیس الشیعه، 310/ ـ 312.

التذکره باصول الفقه

همان گونه که اشاره کردیم، شیخ مفید، نخستین کتاب جامع وکامل را در علم اصول فقه نگاشت. نجاشی کتابی را به نام: اصول فقه، از تألیفات شیخ مفید، شمرده است. آنچه هم اکنون موجود و در دسترس است خلاصه ای از آن کتاب است که کراجکی آن را به درخواست برخی از پژوهشگران، با عنوان: مختصر التذکرة باصول الفقه، با حفظ تمامی عناوین و مباحث و حذف ادله، در کتاب خود: کنز الفوائد، ج15/2 ـ 30 درج نموده است.

علاّمه بزرگوار، شیخ آقا بزرگ تهرانی می نویسد:

(اصول الفقه للشیخ المفید، ذکره النجاشی و رواه عنه العلاّمه الکراجکی وادرجه مختصراً فی کتاب کنز الفوائد المطبوع وهو مشتمل علی تمام مباحث الاصول علی الاختصار).

الذریعه، ج209/2، شماره 814

اصول فقه، از شیخ مفید است، نجاشی آن را از تألیفات او شمرده است. و علاّمه کراجکی خلاصه ای از آن را در کنز الفوائد، درج کرده است. این کتاب شامل تمامی مباحث علم اصول به نحو اختصار است.

فُؤاد سنرگین، در کتاب، تاریخ التراث العربی، بخش فقه، ج313/1 و به پیروی از وی، مارتین مکدر موت، در اندیشه های کلامی شیخ مفید، 38/، این کتاب را جزو مؤلفات منتشر شده مفید دانسته اند، زیرا آنان پنداشته اند آنچه را که کراجکی آورده، تمامی اصول الفقه است نه خلاصه ای از آن.

انگیزه نگارش

در انگیزه نگارش کتاب یاد شده، در کنز الفوائد چیزی نیامده است و از اصل کتاب هم، چنانکه اشاره کردیم، اطلاعی در دست نیست. ولی با توجّه به زمانی که مفید، در آن می زیسته است و با توجّه به بینش او، در فقه، سبب نگارش آن تا اندازه ای روشن است.

اجتهاد در شیعه، تا حدود قرن پنجم، به معنای رائج آن در میان اهل سنّت (رأی و قیاس) غیر معمول، بلکه ممنوع بود. از این زمان، یعنی زمان شیخ مفید و شاگردانش که از برجسته ترین علمای شیعه و پایه گذار بسیاری از علوم اسلامی هستند، اجتهاد با مفهوم و محتوای جدید (به کار گرفتن حدّ اعلای کوشش برای یافتن حکم شرع) مطرح شد

در متون دینی، آیات و روایات، قواعد کلّی بسیاری وجود دارد که فقیه و آشنای به رموز قرآنی و روایی، می تواند احکام جزئی و حوادث واقعه را از آن استخراج کند.

شیخ مفید، براساس باوری که به اصول افتاء و استنباط و نقش کاربردی آن در فقه داشت، به منظور به نظم در آوردن آن، قواعد و اصول به تدوین و تألیف این علم پرداخت و مسائل آن را گرد آوری کرد و کتابی جامع و شامل در این زمینه نگاشت و به خوبی از عهده این مهمّ بر آمد.

محتوای کتاب

در این اثر مهّم و گرانقدر، (با توجّه به زمان نگارش) به دور از افراط و تفریط، مبانی استنباط و شیوه علمی و درست استخراج احکام، مسائلی که در اجتهاد نقش اساسی دارند، چگونگی کار برد و نحوه بهره گیری از آنها در فقه و… بحث می شود. بدینسان وی دانستنیها و آگاهیهای پیش نیازی اجتهاد را مدون کرده و در اختیار دانش پژوهان شیعی گذاشته است.

مباحث عمده این اثر: شیخ مفید، در بخش نخست این کتاب، منابع و اصول احکام شریعت ر، کتاب، سنّت پیامبر(ص) و اقوال ائمه(ع) می داند. و پس از چندین صفحه، اجماع را در ردیف منابع احکام می آورد.در این جا عقل را درردیف ادّله اربعه، نمی آورد.

ولی در رساله های دیگرش، عقل را از منابع احکام می داند و بر این باور است: اگر مجتهد، سه منبع یاد شده را در اختیار نداشت، می تواند از عقل به عنوان یکی از منابع احکام استفاده کند. رسالة فی الغیبه 3/ ـ 4.

شیخ مفید، پس از ذکر منابع، عقل، اخبار بی واسطه، و اخبار با واسطه را از راههای رسیدن به آن منابع یاد می کند.

شیخ مفید، در این کتاب، خبری را که موجب علم نگردد حجّت نمی شمارد. او، خبر مواتر، خبر واحد همراه با قرینه، خبر مرسل مورد عمل فقها را علم آور و حجّت می داند.و سپس مباحثی از قبیل: ظاهر و باطن قرآن، امر و نهی درقرآن، مفاد امر، تکرار امر، تعلیق امر بر زمان، امر عقیب خطر، بحث امر به شی آن مقتضی نهی از ضدّ هست یا نه؟

اجتماع امر و نهی، اشتراک، حقیقت و مجاز، ناسخ و منسوخ و… را مطرح کرده و در هر یک از آنها دیدگاه خود را به اختصار آورده است.پس از این بخش که بیشتر این رساله را در بر می گیرد، عناوین ذیل به چشم می خورد:

خاص و عام، اسماء نکره، عموم و صیغه های آن، خطر و اباحه، قیاس و رأی، اجماع، استصحاب، اختلاف اخبار.

شیخ مفید، در تالیفات دیگر خود نیز، به بسیاری از مسائل اصولی پرداخته است که به برخی از آنها در ذیل اشاره می کنیم:

در کتاب، الفصول المختاره، مسأله قیاس و اجماع را به تفصیل مطرح کرده است و مناظراتی نیز در این زمینه با دیگر عالمان از وی نقل شده است. 50 ـ 55، 72، 73، 97 ـ 99. در اوائل المقالات، مسائل اصولی بسیاری را از قبیل: ناسخ و منسوخ، نسخ قرآن به سنّت، خبر واحد، خبر متواتر، اجماع، قیاس و… را مطرح کرده است. 140، 141، 139، 104، 139، 155.

و در تصحیح الاعتقاد و المسائل السّرویه، درباره اختلاف احادیث و جمع بین آنه، مطالب بسیاری آورده است. المسائل السرویه، 55، 56، 57، 58; تصحیح الاعتقاد، 123. منشورات الرضی

شاگردان برجسته شیخ مفید، یکی پس از دیگری، به منظور بسط و گسترش دانش اصول و تفکّر تعقلی، در آن عصر گامهایی برداشته و آثار گرانسنگی بر جای گذاشتند از جمله: سید مرتضی، شاگرد برجسته شیخ مفید، با نگارش کتاب پر ارج، الذریعه الی اصول الشریعه، افکار اصولی استادش را رواج و گسترش داد. او، با این کتاب، علم اصول را به مرحله جدیدی از تکامل در آورد و راه اجتهاد را در فقه شیعه بیش از پیش هموار کرد. یک دوره علم اصول فقه ر، با شرح و بسط بیشتری از استادش، گرد آورد. اقوال متداول آن زمان را به بحث گذاشت و دیدگاه خویش را نیز بیان و اثبات کرد. در مقدّمه کتاب می نویسد:

(این کتاب، در فراگیری مباحث اصولی در میان کتابهای اصولی بی مانند است.)

الذریعه ج5/1، چاپ دانشگاه.

در اهمیت این اثر، همین بس که تا زمان علامه حلّی(ره) تنها مرجع مورد تعلیم و تعلّم در این علم بوده است.

تاسیس الشیعه، 313/.

ابویعلیً سالار بن عبدالعزیز یکی دیگر از شاگردان شیخ مفید است که افکار اصولی استادش را رواج بخشیده است. و بدین منظور، کتاب: التقریب فی اصول الفقه، را نگاشته است.

معالم العلماء، ابن شهر آشوب، 135.

شیخ طوسی، شاگرد دیگر مفید، کتاب عدّةُ الاصول را نگاشت. کتابی که همواره مورد توجّه عالمان و محققان اسلامی بوده است. او، در این کتاب از شیخ مفید و سیّد مرتضی با تجلیل تمام یاد می کند و این خود، حاکی از آن است که شیخ طوسی در تالیف این کتاب، به شدّت تحت تاثیر افکار آنان بوده است.

دکتر ابوالقاسم گرجی، در مقاله ای با عنوان: عُدّه و محتوای آن، این کتاب را معرفی کرده است. هزاره شیخ طوسی، ج360/2.

شیخ مفید و شاگردانش، با تلاشی خستگی ناپذیر و با طرح مسائل اصولی و نگاشتن کتابهای فقهی به شیوه تعقّلی، گرایش اجتهادی و تعقلّی را در جوامع علمی رواج دادند ملاّ محمّد امین استر آبادی می نویسد:

(این مفید بود که پس از ابن جنید و ابن ابی عقیل، ظهور یافت و افکار و آثار عقلی و اجتهادی ناپسند! آن دو را نزد شاگردانش، بویژه سید مرتضی و شیخ طوسی ستود و موجب گردید که این شیوه در میان اصحاب ما رواج کامل یابد)

فوائد المدنیه، 30/، 56.

براستی اگر تلاش همه جانبه و توانایی علمی مفید و شاگردانش در راه نشر تفکّر تعقلی و اجتهادی در آن روزگار نبود، چه تضمینی وجود داشت که گرایش اصولی، فقهی آنان پایدار بماند.

بنابراین، مادر دانش اصول و بحثهاهای تعقلی اجتهادی مرهون تلاشهای پی گیر مفید و شاگردان تربیت یافته مکتب وی می باشیم.

5. علم فقه

دانش فقه، از گسترده ترین و قدیمی ترین دانشهای اسلامی است. این دانش، در همه زمانه، در سطح بسیار وسیعی تعلیم و تدریس می شده است. فقهای بسیار در اسلام پدید آمده و آثار فراوانی نیز، در این باره، برجای گذاشته اند.

در دوره حضور ائمه(ع)، فقهای بزرگی همچون: حسن بن محبوب، احمد بن ابی نصر بزنطی حسین بن سعید اهوازی، فضل بن شاذان، یونس بن عبدالرحمن، زرارة بن اعین، عبداللّه بکیر و…ظهور کردند. اینان، با تشویق ائمه و راهنمایی آنان، در نحوه استنباط و استخراج فروع از اصول، به اجتهاد و افتاء می پرداختند.

متاسفانه در دوره غیبت، این شیوه تا حدودی به کندی گرایید. نقل و ثبت حدیث، به جای اجتهاد و استنباط نشست.و در زمان شیخ صدوق، حاکمیت مطلق یافت. تلاشهای ابن ابی عقیل و ابن جنید اسکافی نیز در تجدید و رواج شیوه دوره حضور به نتیجه نرسید، تااین که عالم برجسته و فقیه توانمند شیعه، شیخ مفید، به رواج و تجدید فقه به شیوه دوره حضور ائمه(ع) همّت گماشت و فقه تحلیلی و اجتهادی را دوباره رواج داد. وی، با اطلاعات گسترده ای که از مکتبهای فقهی اهل تسنّن و مشربهای فقهی در میان عالمان شیعه داشت، به تدوین فقه اجتهادی و تطبیقی پرداخت، و کتابها و رساله هایی با این گرایش از خود بر جای گذاشت. همان گونه که در گذشته یاد آور شدیم، پس از کلام، بیشترین نوشته های او در این باره است.

در این بخش، المقنعه را که مهمترین اثر فقهی مفید است. و چهره فقهی وی را به خوبی می نمایاند و المسائل الصاغانیه و الاعلام بما اتففت علیه الامامیه ممّا اتفقت العامه علی خلافهم فیه، که بیانگر تبحر و تسلط وی برمکاتب گوناگون فقهی اهل تسنن است، به اختصار معرفی می کنیم.

این کتاب، تقریب، همه عناوین فقهی را دارد. تهذیب الاحکام، نوشته شیخ طوسی، شرح همین کتاب است

المقنعه

این کتاب، تقریباً همه عناوین فقهی را دارد. تهذیب الاحکام، نوشته شیخ طوسی، شرح این کتاب است.

مقنعه، اخیراً از سوی موسسه نشر اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین، با تصحیح از روی نسخه های گوناگون خطی و نسخه چاپی قدیمی، و اشاره به اختلاف نسخ، و ذکر منابع احادیث و ادعیه، به چاپ رسیده است.

شیخ مفید، این کتاب را به درخواست شخصی که این گونه وی را وصف می کند: السید الامیر الجلیل اطال اللّه فی عزّالدین والدنیا مدّته… نگاشته است.

شاید مقصود، پدر سید مرتضی و رضیّ باشد که در آن زمان نقابت علویین و امارت حجّ را بر عهده داشته است و یا یکی از آن دو باشند که پس از پدر مسؤولیتهای پدر را بر عهده داشته اند.

محتوای کتاب

این کتاب از دو بخش عقیدتی و فقهی تشکیل شده است. شیخ مفید، در آغاز این کتاب، اصولی را که اعتقاد به آنها بر همه مکلفان لازم است، به اختصار آورده است. با این شیوه، محوریت عقائد و تکیه فروع را بر اصول یادآوری می کند. خود در مقدّمه، دلیل این کار را چنین توضیح می دهد:

(من این اثر ر، با آنچه بر عموم مکلفان اعتقاد به آن لازم است، شروع می کنم. اعتقادی که سستی و سهل انگاری درباره آن روا نیست. چرا که عقیده اصل ایمان و پایه همه ادیان الهی است. پذیرش اعمال مبتنی بر عقائد است. تمایز بین هدایت و گمراهی نیز به عقائد است)28/.

شیخ مفید، در بخش دوّم، به تفصیل احکام و مسائل شرعی مورد نیاز آن زمان را در ابواب بسیاری گرد آورده است. ابوابی که در میان فقهاء پس از وی متداول شده است. شیخ طوسی، شاگرد برجسته، مفید درباره این کتاب در مقدمه تهذیب، چنین می نویسد:

(برخی از من خواستند که بر رساله شیخ ما ابوعبداللّه (مفید)، خدا او را تأیید کند، شرحی بنویسم; زیرا مقنعه در باب خودش شافی و برای بیشتر آنچه از احکام شرعی بدان نیاز است کافی است و از زوائد به دور است.) مقدمه3/.

مقنعه همانند مقنع صدوق که تنها به نقل و ثبت احادیث اکتفا کرده، نیست، بلکه در بسیاری از موارد با طرح آیات، روایات، اجماع و به کارگیری عقل، به استدلال بر فتاوی پرداخته است. بنابراین، این کتاب را باید در رده فقه استدلالی قرار داد.

در عین حال، مفید در این کتاب بیشتر به مسائلی که در روایات طرح شده توجّه داشته است. شاید در آن زمان، نیازی به تفریع فروع بیش از این نمی دیده است.

افزون بر مسائل فقهی، بخشی از این کتاب به ذکر انساب پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) و تاریخ ولادت و شهادت و یا وفات و برخی از دعاها و زیارات؟ آنان و روایاتی که در ثواب زیارت آنان آمده است، اختصاص یافته است. 494 ـ 456.

این کتاب از ابعاد و زاویه های گوناگونی در خور تحلیل و بررسی است:

1 . جایگاه عقل در مقنعه.

2 . جایگاه نقل در مقنعه.

3 . مقنعه و آثار فقهی متقدم.

4 . مقنعه و مقنع صدوق.

5 . مقنعه و تهذیب الاحکام.

6 . مقنعه و نهایه، شیخ طوسی.

7 . بینش حکومتی مفید در مقنعه.

8 . بینش اصولی مفید در مقنعه و…

از این عناوین، م، به خاطر کمی فرصت، به دو عنوان آخر می پردازیم و به اجمال بحث می کنیم:

بینش حکومتی مفید در مقنعه

قدماء از فقهای شیعه، دیدگاههای حکومتی خود را در ضمن ابواب گوناگون کتابهای فقهی خود می آورده اند.

شیخ مفید، در بیان احکام سیاسی و اجتماعی اسلام، که توقف بروجود حکومت دارد و از شؤون امام و حاکم اسلامی است، واژه هایی از قبیل: امام، امام المسلمین، سلطان، سلطان اسلام، حاکم، فقیه و… را مکرّر در این کتاب به کار برده است و وظایف و مسؤولیتها و اختیاراتی را برای آنان بیان کرده است.

وی، در باب امر به معروف و نهی از منکر می نویسد:

(فاما اقامة الحدود فهو الی سلطان الاسلام المنصوب من قبل اللّه تعالی و هم ائمة الهدی من آل محمّد(ص) او من نصبوه لذلک من الامراء والحکام وقد فوضوا النظر فیه الی فقهاء شیعتهم مع الامکان…) 810/.

اقامه حدود ویژه سلطان اسلام، منصوب از جانب خداست و آنان ائمه معصومین(ع) از آل محمّد و یا کسانی که آنان برای این کار نصب کرده اند، می باشند [و در زمان غیبت] اجرا ی حدود ر، در صورت امکان، به فقهاء شیعه واگذار کرده اند.

شیخ مفید، در ادامه سخنان فوق، نتیجه می گیرد اگر فقیهی توان اجرای حدّ را بر فرزندانش و یا اقوام و نزدیکانش داشته باشد و از سلطان جور هراس نداشته باشد، باید به اجراء آن بپردازد.

همچنین واجب عینی است، اقامه حدّ بر فقیهی که از طرف حکّام جور برگروه و دسته ای از مردم حکومت دارد. اقامه حدود، اجراء احکام اسلام، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد با کفّار و کسانی از گناهکاران که استحقاق جهاد دارند، بر او لازم است. مردم نیز، باید او را یاری کنند. از سخنان فوق چند مطلب استفاده می شود:

1 . عالم به احکام اسلام و قادر بر تنفیذ و اجراء، از جانب ائمه معصومین(ع) حق ولایت بر مسلمانان دارد. هر چند فرد مورد بحث شیخ مفید، کسی است از سوی حکومت جور به حاکمیت رسیده است. روشن است که نصب از جانب حکومت جور، دخالتی در ولایت او بر امور ندارد. وجوب اقامه حدود جهاد با کفّار و… مشروط به انتصاب از جانب حاکم جور نیست، بلکه این یکی از راههای قدرت و تمکّن برای انجام این امور و وظایف است. بنابراین، از دیدگاه مفید، اگر فقیهی توانست حکومت اسلامی تشکیل دهد، به طریق اولی اقامه حدود و اجرای احکام بر او واجب است:

(و من تامّر علی الناس من اهل الحق بتمکین ظالم له وکان امیراً من قبله فی ظاهر الحال، فانّما هو امیرء فی الحقیقه من قبل صاحب الامر، الذّی سوغّه ذلک واذن له، فیه دون المتغلب من اهل الضلال.)812.

کسی [فقیهی] که از سوی حکومت جور بر مردم حاکم شود، اگر چه در ظاهر این قدرت از جانب حاکم جور به او داده شده است، ولی در حقیقت از جانب امام زمان(ع) ماموریت یافته است، نه از جانب حکومت سلطه گر و گمراه، چون فقهاء (در زمان غیبت) مأذون از جانب ایشانند.

در ادامه سخن فوق، پذیرش ولایت از جانب حکومت جور را منوط به صلاحیت ولیاقت دانسته و علم به احکام و قدرت و توانایی را از شرائط آن می داند و معتقد است: انسانی که صلاحیت نداشته باشد از اذن و اجازه عامّ امام زمان(ع) بی بهره است.

بدینسان، مفید، نصب فقیه را از سوی حکومت جور، صوری و بی ارزش می داند و مشروعیت این تصدّی را مربوط به نیابت و اذنی می داند که امام معصوم(ع) به او داده است.

مفید، در جای دیگر، در ذیل آیه: (خذ من اموالهم صدقه) اخذ زکات از مردم را در حوزه ماموریت پیامبر اکرم(ص) و پس از آن ائمه معصومین و نواب خاصّ ایشان دانسته و در زمان غیبت، جمع آوری زکات و پرداخت آن را به مستحقان، بر عهده فقهاء می گذارد. مقنعه 252/.

مسؤولیت قضاوت، برگزاری نماز عیدین و جمعه را نیز، از شؤون فقهاء و در حوزه مسؤولیت آنان می داند. 721/، 118.

از آنچه مفید در این زمینه آورده است، به دست می آید که: مفید، بر این باور است که فقهای واجد شرایط، در صورت امکان، موظفند بسان ائمه معصومین(ع) به اقامه حدود و اجرای احکام الهی بپردازند و چنانچه نتوانند به گونه ای مستقل تشکیل حکومت اسلامی بدهند، بر آنان لازم است به اندازه ممکن به این مهّم اقدام کنند. حتّی فقیهی که در صورت اضطرار، از سوی حکومت جور بر گروهی از مردم حکومت یافته، در حقیقت از جانب امام عصر(ع) ولایت گرفته است. از این روی، اقامه حدود، قضاوت، اقامه نماز جمعه، عیدین، جهاد با کفّار و… بر او واجب است. مردم نیز، وظیفه دارند که از او حمایت کنند.

لازم به یادآوری است که: از چگونگی طرح این مباحث، به دست می آید که قدماء و از جمله مفید، با جوّ حاکم در آن زمانها تشکیل حکومت اسلامی را امری بعید می دانسته اند; لذا به عنوان یک بحث مستقل و مستدل بدان نپرداخته اند.

بینش اصولی مفید در مقنعه

شیخ مفید، با نکوهش از اجتهاد رائج در بیان اهل سنّت (رأی وقیاس) وعدم جواز استفاده از آن، به معرفی اجتهاد صحیح می پردازد.

رساله الغیبه 4/ ـ 5

او، با مراجعه به ادّله اربعه وآراء اصولی خویش، به استنباط احکام پرداخته و نحوه کاربرد اصول را در فقه نشان داده است. به نمونه ای از آن در ذیل اشاره می کنیم.

عرضه روایات بر قرآن.

شیخ مفید، در تمسّک به احادیث، روایتی را که مخالف قرآن است، ردّ می کند. وی در باب: الوصیة للوارث، می نویسد:

(لا باٌس للوصیة للوارث، قال اللّه عزوجل: کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیراً الوصیه للوالدین والاقربین بالمعروف حقّاً علی المتقین وهذا صریح فیما ذکرناه … وقد روی عن النّبی انه قال لاوصیة لوارث، وهذا حدیث باطل مصنوع لم یثبت عند نقّاد الاثار و کتاب اللّه اولی من الحدیث والحکم به علی الاخبار اولی من الحکم بالاخبار علیه).

مقنعه 670/ اخبار متعارض

اخبار متعارض، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد: برخی قائل به لزوم ترجیح، به مرجحات هستند ولی مفید، شهرت روایی و فتوایی را بر روایت مقابل ضروری نمی داند. وی، در این که آیا روزه در مسافرت جایز است یا نه، پس از بیان نظر خویش می نویسد:

(قدروی حدیث فی جواز التطوع فی السفر بالصیّام وجاء ت اخبار بکراهیة ذلک وانّه لیس من البرّ الصّوم فی السّفر، وهی اکثر وعلیها العمل عند فقهاء العصابه، فمن اخذ بالحدیث لم یأثم اذا کان اخذه من جهة الاتباع).350/.

تسامح در ادّله سنن

شیخ، در باب استخارات، درباره استخاره ذات الرقاع می نویسد:

(وهذه الروایه شاذة لیست کالذی تقدّم لکنها او ردناها للرخصه دون تحقیق العمل بها.) 219.

چون مفید، استخاره را داخل در واجبات نمی داند، گویا از روایات (من بلغ) به جواز آن حکم دهد. هرچند دلیل محکمی هم بر آن نداریم. جواز روزه در مسافرت نیز شاید باجمله: (اذا اکان اخذه من جهة الاتباع) ناظر به همین قاعده باشد.

کار برد اجماع

مفید، در کتابهای فقهی اش از اجماع، گاه به عنوان دلیلی مستقل و گاه به عنوان تأیید استفاده می کند. در مقنعه صفحه 686، در مقدار ارث زوجه و شوهر از یکدیگر پس از تمسک به قرآن، اجماع و اتفاق را به عنوان برهانی تکمیلی ذکر می کند. در رساله: المسائل الصاغانیه، مکرّر از اجماع به عنوان یکی از ادّله استفاده کرده است. 4/ ـ 7، 38 ـ 40 ـ 44.

جمع بین اخبار

شیخ مفید، در باب زکات، روایات متعارضه را آورده است. پس از آن، با توجّه و اعتقاد به این که در کلام معصومین(ع)، تناقض وجود ندارد و با توجّه به روایاتی که زکات را تنها در نُه چیز می دانند، روایاتی که دستور به زکات حبوبات می دهند، حمل بر استحباب اکید می کند. مقنعه، 244، 247 ـ 249.

شیخ مفید، در کتاب اصولی خویش نیز، (التذکرة باصول الفقه) به کار برد در فقه توجّه دارد و کار برد برخی از آنها را در فقه می نمایاند. موارد آن بسیار است به عنوان نمونه یک مورد را می آوریم:

تمسّک به عموم آیه پس از تساقط حدیثین.

مفید، اذن ولی را در ازدواج دختران شرط نمی داند. وی، این رأی اجتهادی خویش را چنین تحلیل می کند که: هرگاه دو حکم عام و خاص در یک موضوع داشته باشیم و جمع بین آنها ممکن نباشد، مانند روایت ماثوره از پیامبر(ص): (لانکاح اِلاّ بولی) و روایت دیگر آن حضرت که فرموده است: (لیس للولی مع النبت امرٌ) در این جا اگر تقدم و تاخّر را می دانستیم به مقتضای نسخ سخن متاخر را ناسخ قرار می دادیم. امّا چون تاریخ صدور آن دو، روشن نیست، هیچ کدام را نمی توانیم پایه استنباط حکم قرار بدهیم.

بنابراین، در این مورد به ظاهر و عموم آیه (فانکحوا ما طاب لکم من النساء) (نساء، آیه 3) و آیه (وانکحوا الایامی منکم) تمسک می کنیم ونکاح دختر را بدون اذن ولی جایز می دانیم.

کنز الفوائد، ج21/2 ـ 22.

فقه تطبیقی

از کارهای پرارزش عالمان شیعه، در قلمرو تبیین احکام شرعی، فقه تطبیقی است. در این رشته، عالمان به تطبیق و مقایسه آراء ونظریات عالمان مذاهب اسلامی می پردازند و اقوال وادلّه آنان را نقل و نقد می کنند. فقه تطبیقی دارای دو رشته است:

1 . تطبیق مذاهب.

2 . تطبیق مشارب.

در رشته نخست، مذاهب فقهی معروف اهل تسنّن وگاه غیر معروف، با فقه شیعه تطبیق و مقایسه می شود در رشته دوّم مشربهای فقهی موجود در میان فقهای شیعه و آراء آنان به بحث و بررسی ومقایسه گذاشته می شود.

شیخ مفید، از بنیانگذاران دو رشته فوق است. وی در کتاب: الاعلام فیما اتفقت الامامیه علیه من الاحکام ممّا اتفقت القامه علی خلافهم، که به درخواست شاگرد برجسته اش سید مرتضی نگاشته است، آن دسته از احکام فقهی را که امامیه اتفاق دارند. و اهل سنّت، بر خلاف آن اتفاق دارند، جمع آوری نموده است.

در این رساله، همه کتابهای فقهی پنجاه و دو گانه مطرح شده و به اسم برخی از کتابهای فقهی که در آنها میان شیعه و اهل سنّت اختلافی نیست، تصریح شده است. بیشتر عناوین کتابهای فقهی را با عنوان (بابٌ) و برخی را نیز با عنوان (القول) آورده است. شیخ آقا بزرگ تهرانی در این باره می نویسد:

(الاعلام، احکام اتفاقی امامیه را و احکامی که اهل سنّت بر خلاف آن معتقدند آورده است. مفید، آن را به درخواست سید مرتضی، در تمامی ابوب فقه نگاشته است. و در ابتدای آن تصریح کرده که این رساله، به منزله تکمله ای برای اوائل المقالات است. مفید در آن کتاب، به کلام تطبیقی پرداخت و در این کتاب به فقه تطبیقی. هرکس آن دو را بخواند تمایز شیعه را از دیگران در اصول و فروع، خواهد دانست).

الذریعه ج237/2.

آقا بزرگ، پس از آن می نویسد:

(نجاشی از این کتاب، به عنوان الاعلام، یاد کرده و کتابی به نام: شرحُ کتاب الاعلام را نیز از تالیفات مفید شمرده است. از گفته نجاشی استفاده می شود که خود شیخ مفید، شرحی بر این کتاب نگاشته است، ولی آنچه هم اکنون موجود است و در دسترس اصل کتاب است، نه شرح آن.)

این کتاب، در مجموعه: عدّة رسائل، به چاپ رسیده است.

المسائل الصاغابنه

این رساله را نیز می توان از نوشته های مفید در زمینه فقه تطبیقی به شمار آورد. این رساله، دارای ده مسأله فقهی است در پاسخ به شبهات عالمی حنفی بر فقه شیعه.

این رساله، اخیراً از سوی موسسه دارالکتاب للطباعه والنّشر، قم، به همراه: الفصول العشره فی الغیبه، چاپ شده است.

انگیزه تالیف

شخصی از صاغان نامه ای به شیخ مفید، می نویسد و از تهمتهایی که در آن منطقه نسبت به شیعه رواج دارد وی را با خبر می سازد و درخواست می کند که به آنها پاسخ گفته شود. مفید درخواست او را می پذیرد و می نویسد:

(من در خواست تو را پذیرفتم و از آن شبهات پاسخ خواهم گفت. و حقّ را روشن خواهم ساخت. افزون بر آن، آراء و بدعتهایی که امام و پیشوای آن عالم متعصب در دین گذاشته و مخالفتهایش را با سایر فقهای اسلام، خواهم آورد. آرائی که در آن، با همه عالمان اسلام تضاد دارد.).

محتوای کتاب

همان گونه که اشاره کردیم این کتاب، شامل ده شبهه فقهی است. شیخ مفید، به تفصیل و با طرح سؤالاتی دیگر در همان زمینه، یکایک آن شبهات را توضیح می دهد و پس از آن پاسخ می دهد. وی، در این رساله برخی از آن نسبتها را بی اساس و دروغ می داند و برخی دیگر را اختلاف فقهی، که در میان همه عالمان مذاهب رواج دارد، می داند.

در رشته دوّم (تطبیق مشارب) نیز شیخ مفید، دارای رساله هایی است از جمله: جوابات اهل الموصل فی العدد والرؤیه، جواب اهل الرّقه فی الاهلّه والعدد.

نجاشی آن دو را از تالیفات مفید دانسته است.

مؤلف با استدلال به آیات قرانی اثبات می کند که ماه رمضان، همانند ماههای دیگر با روٌیت هلال شروع و با رؤیت هلال بعدی تمام می شود. در هشت فصل، سؤالات مطروحه را پاسخ می گوید. بالاخره نتیجه می گیرد که ماه رمضان، همانند ماههای دیگر، گاهی بیست و نه روز و گاه سی روز است.

شاگرد برجسته مفید، شیخ طوسی، پس از وی به تطبیق مذاهب دست زد و کتاب الخلاف را نگاشت. پس از وی، علامه حلّی در رشته اوّل، تذکرة الفقهاء و در رشته دوّم، مختلف الشیعه، را نگاشت.

6. تاریخ

تحقیق در تاریخ اسلام و شناخت تحلیلی و درست آن و سپس ارائه آن، از وظایف عالمان متعهد است; چرا که موضع گیری درست و بج، شناخت صحیح مسائل و امور، تا حدود زیادی متوقف است بر شناخت وقایع و حوادث صدر اسلام. و نیز شناخت چهره ها در آن ایام و علل آنچه در آن روزگار رُخ داده است، در روشن بینی و شناخت بسیاری از مسائل، تأثیری بسزا دارند.

شیخ مفید، به این مهم پرداخته است، منتهی با چهار ویژگی 1 . تحلیل تاریخ.

2 . مراجعه به منابع اصیل.

3 . پژوهش و انصاف.

4 . صداقت وسعه صدر.

* تحلیل تاریخ: شیخ مفید در قرن چهارم، برای شناخت تاریخ عقل را به کار گرفت و روایات تاریخی را نقادانه بررسی کرده.

شیخ مفید، بر این باور است که تاریخی سودمند است و عبرت انگیز که افزون بر نقل حوادث، علل و نتائج آن نمایانده شود. او از نخستین کسانی است که به جای نقل حوادث، به تحلیل آن نیز پرداخته است.

* مراجعه به منابع اصیل. شیخ مفید، درنگارش تاریخ، از منابع اصیل و کهن بهره می گیرد. او، منابع اطلاع از تاریخ اسلام را منحصر به کتب تاریخ اصطلاحی نمی داند و برای نگاشتن تاریخی مستند، مراجعه به منابع دیگری را لازم می داندکه یکی از مهمترین آنه، کتب حدیث است. او، با تسلّطی که بر احادیث فریقین داشته، در نگارش تاریخ، به کتب حدیث، بویژه منابع حدیثی اهل تسنّن مراجعه کرده و پس جدا کردن سره از ناسره، از آنها بهره برده است.

* پژوهش و انصاف. مورّخ باید پژوهش و انصاف را در ثبت وقایع تاریخی وتحلیل آن قرین یکدیگر سازد و از غرض ورزی و اعمال تعصب دوری گزیند. متاسفانه بسیاری از تاریخ نگاران، بویژه آنان که درباره فرق و مذاهب اسلامی و وقایع مربوط به آن سخن گفته اند، این مهمّ را مراعات نکرده اند و به گفته شلتوت:

(بیشتر آنان تحت تأثیر روح پلید تعصّب بوده اند و تنها از یک زاویه به مخالفان خویش می نگریسته اند. و مطالب و سخنانی را که باعقاید ومذهب خودشان سازگار است نقل می کنند و با اشاره یا با نقل ناقص سخن دیگران، به بطلان آن حکم می کنند.)

الامام الصادق والمذاهب الاربعه، ج319/6 ـ 392.

شیخ مفید، در این زمینه نیز نمونه است. او، از هرگونه مغالطه و دورغ پردازی، اعمال تعصب وغرض ورزی دوری جسته است و براساس گفته قرآن کریم:

(لایجر منکم شنأن قوم الاّ تعدلوا)

مائده آیه 8

با مراجعه به مدارک و مآخذ فریقین، گفتار و دیدگاههای گوناگون آنان را نقل می کند و سپس منصفانه و با رعایت آداب نقد و تحلیل، به بررسی و سپس داوری می پردازد.

* صداقت و سعه صدر، در نقل وقایع تاریخی. قرآن کریم، سخنان مخالفان پیامبراسلام(ص) را در صدر اسلام نقل می کند و بدان پاسخ می د هد و در برابر منطق آنان، که منطق سانسور بود، (لا تسمعوا لهذا القرآن…، فصلّت آیه 26) به مسلمانان سفارش می کند که گفتار آنان را بشنوند ونیکوترین آن را انتخاب کنند. الزمر، آیه 18. شیخ مفید، با تاسّی به قرآن، پرواندرد که گفتارمخالفان انتشار یابد. خود، سخنان آنان را با صداقت و امانت کامل و بدون دخل و تصرف نقل می کند. حتّی از نقل سخنان توهین آمیز برخی از چهره های صدر اسلام همانند: عبداللّه زبیر و عایشه و… به علی(ع) ابائی ندارد.

مفید، با این ویژگیها و جز اینه، آثاری گرانبها و ارزشمند درتاریخ اسلام از خود به یادگار گذاشت که نمونه ای از آن را در ذیل معرفی می کنیم.

الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد

شیخ طوسی، نجاشی، ابن شهر آشوب و دیگران، این کتاب را از تألیفات شیخ مفید، شمرده اند.فؤاد سزگین، یازده نسخه خطّی از این کتاب را معرفی کرده است. این اثر، چندین مرتبه در نجف و تهران چاپ شده است. یکی از مدارک علاّمه مجلسی در تألیف بحارالانوار است

این اثر را مولی محمّد مسیح کاشانی، ترجمه کرده و به نام: تحفه سلیمانیه در 1303 هجری ق. در ایران به چاپ رسیده است. ترجمه دیگری از آن که اکنون در دسترس است، به خامه آقای رسولی محلاتی صورت گرفته و انتشارات علمیه اسلامیه،تهران، آن را چاپ و منتشر کرده است. آقای رسولی در ترجمه این اثر، از دو نسخه چاپی و کتابهای حدیث، تاریخ و تفسیر از قبیل: اصول کافی، بحار الانوار، مجمع البیان و سیره ابن هشام استفاده کرده است.

مترجم، ابواب و فصول و همچنین روایات را شماره گذاری کرده است. این کار، کمک خوبی است برای تنظیم فهرست و سهولت ارجاع مطالب به آن. هرکجا متن حدیث و یا عبارت مؤلف، مجمل بوده توضیحاتی آورده است و برای آن که با متن ترجمه کتاب اشتباه نشود، آن را در میان پرانتز قرار داده و یا با واژه (توضیح) و (شرح) در ذیل حدیث، آورده است.

اهمیت این اثر

شناخت دقیق زندگانی ائمه معصومین(ع) و چگونگی رفتار آنان در ابعاد گوناگون، برای امت اسلامی، سودمند و راهگشاست. بر این اساس، کتاب یاد شده، که از قدیمی ترین مآخذ مستقل در شرح حال امامان می باشد، در خور توجّه است.

این اثر، علاوه بر این که در تاریخ، جایگاه بلندی دارد، کتاب کلامی نیز به شمار می آید. زیرا در آن، امامت امامان شیعه، به بهترین وجه اثبات شده است بنابراین، ارشاد، برای مورخان دقیق و بی پیرایه است و برای جستجوگران عقائد سرچشمه ای است زلال و گوارا..

انگیزه تألیف و محتوای کتاب

این کتاب به درخواست. شخصی، که نام او روشن نیست. تألیف شده است. شیخ مفید، در مقدّمه این کتاب پرارزش می نویسد:

(با آرزوی توفیق و یاری از خداوند، آنچه را درخواست کرده بودی از نامهای امامان(ع) و مدّت زندگانی، شهادت فرزندان و بخشی اززندگانی آنان، که سبب آگاهی بر احوالات آنان است، در این کتاب آورده ام تا درباره آنان شناخت کامل پیدا کرده و اظهار نظرها و عقائد گوناگونی که درباره آنان شده است روشن گردد و مطالب شبهه ناک، از حقائق جدا گردد. تا همانند انسانهای با انصاف و دیندار، در این باره، برگفتار حقّ و درست تکیه کنی. من به یاری خدا به درخواست تو پاسخ مثبت داده و چنانکه خواسته ای ایجاز و اختصار را نیز مراعات خواهم کرد.)

این کتاب، دارای دو بخش است. بخش نخست آن، که حدود نصف کتاب را در بر گرفته درباره زندگانی علی(ع) است شیخ مفید، در ابتداء به اختصار به فضائل علی (ع)، فضائلی که مورد اتفاق فریقین است، اشاره می کند. و پس از آن، حوادث پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) و اختلاف مردم را در جانشینی آن حضرت نقل می کند. به عقیده شیعه و امامت علی(ع)، با استناد به روایات مشهور و مورد پذیرش فریقین، اشاره می کند. و تفصیل ادّله را به دیگر نوشته هایش احاله می دهد.

در نخستین فصل از این باب، زندگانی سی ساله علی(ع) را پس از پیامبر(ص) به دو دوره تقسیم می کند:

1 . بیست و چهار سال و شش ماه از عمر شریفش را در دوره حکومت خلفاء ثلاثه سپری کرده است.

2 . پنج سال و شش ماه دیگر را که در رأس حکومت اسلامی قرار گرفت، گرفتار جنگ با ناکثین، قاسطین و مارقین شد.

در فصلهای دیگر این باب، به تاریخ شهادت، پیش گوییهایی که آن حضرت درباره شهادت خویش داشته و کیفیت شهادت و کیفیت دفن آن حضرت اشاره شده است. درباب دوّم از این بخش، برخی از فضائل و مناقب علی(ع)، شرکت آن حضرت در جنگهای مختلف، قضاوتهای شگفت انگیز ایشان در زمان خلفای ثلاثه و در زمان حکومت ظاهری ایشان آمده است.

در باب سوّم از این بخش، به سخنان حکمت آمیز آن حضرت در مسائل گوناگون: اعتقادی، سیاسی، اخلاقی و… و برخی از وقایع و حوادث تاریخی همچون: پیمان شکنی طلحه و زبیر، جنگ جمل و حوادث و مسائل مربوط به آن، جنگ صفّین و مسائل مربوط به آن و… و برخی از مطالب غیبیّه و مطالب بسیاری دیگر که حتی فهرست آن در این مقال نمی گنجد، آمده است. در بخش دوّم این کتاب، درباره زندگانی دیگر امامان(ع)، به اختصار بحث شده است. از صفحه 1 ـ 24 به شرح زندگانی امام حسن مجتبی (ع) اختصاص دارد.

شیخ مفید، در این صفحات، تاریخ ولادت، دلائل امامت، مدّت امامت، شهادت، محل دفن، تعداد فرزندان و برخی از روایات مأثوره از آن حضرت را آورده است.

از صفحه 24 ـ 138 به شرح زندگانی امام حسین (ع) و حوادث کربلا اختصاص یافته است. این بخش، به استثنای بخش مربوط به زندگانی علی(ع)، از مفصّل ترین بخشهای کتاب است. این بخش از مهمترین منابع مهم و معتبر حماسه حسینی است. مطالب این بخش; بدین شرح اند:

دلائل امامت آن حضرت، داستان فوت معاویه، ارسال نامه از طرف کوفیان به آن حضرت و پاسخ وی، خروج از مدینه، ورود به مکّه، آمدن عبیداللّه بن زیاد به کوفه، کشته شدن هانی و مسلم، حرکت امام از مکّه به سوی عراق، گرفتاری قیس بن مسهر صیداوی، خبر شهادت مسلم بن عقیل به امام(ع) و سپس ماجراهای تاسوعا و عاشوراء.

از صفحه 138 تا 155، زندگانی امام زین العابدین(ع).

از صفحه 155 تا 173، زندگانی امام محمّد باقر(ع).

از صفحه 173 تا 207، زندگانی امام جعفر صادق(ع).

از صفحه 207 تا 238، زندگانی امام موسی بن جعفر(ع).

از صفحه 238 تا 260، زندگانی امام رضا(ع).

از صفحه 260 تا 284، زندگانی امام جواد(ع).

از صفحه 284 تا 296، زندگانی امام هادی(ع).

از صفحه 296 تا 321، زندگانی امام حسن عسگری(ع).

چون بنای ما بر معرفی اجمالی است و عناوینی که می توانست در معرفی زندگانی این امامان(ع) بیاید، تا حدودی مشابه عناوینی بود که در شرح زندگانی امام حسن مجتبی(ع) آمد، از تکرار آن صرف نظر کردیم. بخش آخر کتاب را نیز که درباره امام دوازدهم(ع) و غیبت آن حضرت است، در بخش غیبت امام دوازدهم(ع)، معرفی کردیم.

الجمل او النصره فی حرب البصره

شیخ طوسی و نجاشی در موضوع نبرد جمل، سه کتاب از مفید، ثبت کرده اند:

1 . الجمل یا کتاب فی احکام الجمل.

2 . النّصره لسید العتره، یا النّصره لسید العتره فی احکام البغاة علیه بالبصره.

3 . المسأله الکافئه فی تفسیق فرقه الخاطئه.

کتاب اخیر، پاسخ به کسانی است که می گویند: عایشه، طلحه و زبیر از جنگ با علی(ع) پشیمان شده و توبه کرده اند.

این رساله در نزد علامه مجلسی موجود بوده از آن در تدوین بحارالانوار، استفاده کرده است (ج7/1) و مطالبی از آن نیز نقل کرده است. (ج171/32، 276) سیّد حسن موسوی خرسان، در مقدمه تهذیب آن را در شمار رساله های چاپ شده مفید آورده است.

کتاب دیگر شیخ، که مکتبه داوری، قم، چاپ کرده است، بر پشت جلد آن نوشته شده: الجمل او النّصره فی حرب البصره. مارتین مکدر مورت، در اندیشه های کلامی شیخ مفید، زیر عنوان: 157 و 24، دکتر مهدوی دامغانی در ترجمه کتاب یاد شده مقدمه 14/، معتقدند که کتاب چاپ شده دو اثر دیگر شیخ درباره جنگ جمل است.

بخش اوّل آن، النّصره و بخش دوّم آن، الجمل است.

مقدمه کتاب، شاهد بر آن است که بخش نخست، النّصرة است. زیرا جملات اوّلین کتاب با این عبارت آغاز می شود: الحمد للّه الّذی ضمن النّصرةلنا صریه. بخش دوّم آن، با عنوان: فتنة الجمل، آغاز می شود و مباحث تاریخی نبرد جمل را در آن آورده شده است. 119.

با توجه به این که علامه مجلسی این کتاب را در مدارک بحارالانوار، نگنجانیده است و یا مؤلف ریاض العلماء در آن جا که کتابهای باقی مانده شیخ مفید را نام می برد، از این کتاب نام نبرده است (ج178/5، میرزا عبد اللّه افندی) معلوم می شود که تا همین اواخر نسخه های خطی این اثر در دسترس نبوده است. چنانکه ناشر، در مقدمه چاپ نجف، این موضوع را یادآوری کرده است.

این اثر، نخستین بار به همت محمد کاظم کتبی در مطبعه حیدریه، نجف اشرف، به چاپ رسیده است. بنا به اعتراف ناشر، چون درخواستهای زیادی در نشر آن بوده، تحقیق و تصحیح کتاب با شتابزدگی انجام گرفته است. پس از نایاب شدن چاپ اوّل، ناشر با استفاده از محققان و مقابله آن با نُسخ دیگر، از جمله نسخه شیخ علی کاشف الغطاء و مراجعه به دیگر کتابهایی که در این زمینه نگاشته شده است، آن را به چاپ سپرده و تعلیقات سودمندی را نیز به آن اضافه کرده است. مقدمه6/.

پس از آن، مکتبه داوری، قم، همان چاپ نجف را بامقدّمه آن افست کرده است.

در سال 1336 شمسی، متن چاپ شده نجف ر، دکتر محمود مهدوی دامغانی، به فارسی ترجمه کرده و در تیرماه 1367 به همت نشر، نی منتشر شده است.

مترجم، ضمن استفاده از مقدمه چاپ نجف، مقدمه ای بر این کتاب نوشته و پاورقیهای آن را نیز ترجمه کرده و خود نیز پاورقیهایی به آن افزوده است. در کتابهایی که چاپ جدید دارند به منابع جدید آدرس داده و نیز توضیحاتی درباره اعلام تاریخی و جغرافیایی و احیانا مآخذ اشعار عربی داده که با اضافه (م) مشخص شده است. ترجمه تاحدودی خوب است، ولی همان گونه مترجم به آن اعتراف دارد، چون نسخه مطبوع نجف، دارای اغلاطی بوده، در ترجمه نیز تاثیر گذاشته است.

انگـیزه تألیف

پیش از شیخ مفید، چندین اثر به نام جمل تألیف شده است، ولی اوضاع و احوال سیاسی آن زمان، تسلّط خاندان زبیر،امویان، مروانیان و سپس عباسیان، و از سوی دیگر دیدگاههای مختلف در مسأله امامت وقیام بر ضدّ امام عادل، باعث شده که نویسندگان نبرد جمل، تنها از زاویه دید خود به این مسأله بنگرند. افزون بر این، به جز خوارج، همه فرق اسلامی علی(ع) را در شمار خلفای راشدین و پیشوای عادل مسلمانان دانسته اند; ازاین روی خروج بر آن حضرت را نمی توان مسأله ای ساده پنداشت. از طرفی دیگر، عایشه، طلحه و زبیر نیز از طبقه ای نیستند که قابل مقایسه با معاویه و امثال وی باشند. زیرا عایشه، امّ الموٌمنین و در اذهان عمومی دارای احترام ویژه ای است و زبیر پسر عمه رسول خدا(ص) و علی(ع) است و صحابی پیامبر(ص). و از زبیر نیز، در روایات به عنوان شهید زنده یاد شده است.

به همین علّت، قضاوت درباره آنان، در عین حالی که بر امام عادلی همچون علی(ع) خروج کرده و سبب کشته شدن گروه زیادی از مسلمانان شده اند، برای بسیاری دشوار بوده است. با توجه به جهات یاد شده و اقوال گوناگونی که در مسأله از سوی عالمان فرق اسلامی، اظهار شده است، شیخ مفید، برخود لازم دیده که درباره این نبرد تالیفی انجام دهد تا شکّ و تردید را بزداید و حقّ را بنمایاند. نبرد جمل، مقدمه 13 ـ 14.

شیخ مفید، این اثر شریف را در پاسخ به درخواست فردی که از وی خواهش کرده که کتابی درباره نبرد جمل و آراء و عقاید مسلمانان درباره آن بنویسد، نگاشته است. در مقدّمه کتاب، در این باره می نویسد:

(خدای تاییدت کند. درخواست نموده ای که اختلاف بین اهل قبله را درباره فتنه بصره و آنچه را بین علی(ع) و عایشه و طلحه و زبیر در جنگ و کشتار واقع شده، بیان کنم و مذهب همه فرقه های اسلامی را شرح و تبیین نمایم و سبب این فتنه و اخبار و گزارشهای آن را توضیح دهم.

چون هر کتابی که در این فنّ نوشته شده است، اخبار و گزارشهایی را جمع آوری کرده اند که معنای آن برای عامه مردم مشتبه است و هیچ یک از مصنفان، اخبار این جنگ را با ترتیب و نظم نیاورده اند، بلکه اخبار را چنان در هم آمیخته اند که به روشنی نمی توان از این حادثه آگاهی پیدا کرد. من آنچه بین علی(ع) و عایشه و طلحه و زبیر از گفتار و رفتار واقع شده، گردآورده و در این کتاب ثبت کردم با استدلال و برهان. به گونه ای که هر کس در آن بنگرد، اعتقاد درستی درباره حکم این گروه پیدا کند. و نیز مشخصات کامل و گفتار و اعمال آنان را آورده ام و کفر و ایمان و طاعت و عصیان، هدایت و گمراهی هر یک را مشخص کرده ام.

تو نیز، خدای تأییدت کند، با دقت بدان بنگر تا از آن پندگیری، و از تقلید گمراه کننده بیرون آیی و به حق برسی و شبهات از تو بر طرف گردد. اینک با توکل به خدای عزوجل و طلب یاری از درگاه وی و درخواست توفیق و هدایت برای تو، خواهشی را که نموده ای اجابت می کنم و پرسشی را که کرده ای پاسخ می دهم. 18/ ـ 19.

اهمیّت و ارزش این اثر علمی

از آنچه مفید، در مقدمه کتاب آورده است، به خوبی می توان ارزش و اهمیت این کتاب را دریافت. مؤلّف محترم، آنچه را وعده داده به خوبی از عهده برآمده است. نویسنده با بیانی شیوا و تیزبینی خود، به تفصیل درباره جنگ جمل بحث کرده و به تمامی پرسشهای درباره آن پاسخ گفته است.

این کتاب، در موضوع خود از جامعیتی کم نظیر برخوردار است. مطالب بسیار مهمّ تاریخی، کلامی، فقهی این حادثه به طور شایسته ای تحلیل و بررسی شده است. آنچه شایان توجّه است این که: مولّف در این اثر ارزشمند، بیشتر با استناد به منابع اهل سنّت قضایا را به بحث گذاشته و با گفتار خود آنان دیدگاههای آنان را ردّ و نقض و حقّ را اثبات کرده است. همان گونه که اشاره کردیم، در این زمینه کتابها نوشته اند، اما هیچ کدام آنها ویژگیهای کتاب مفید را ندارند. افزون بر این، که آن کتابها در دسترس نیستند. اگر از بین نرفته باشند، چاپ هم نشده اند. این کتاب، جامع ترین و مفصل ترین کتابی است که در این زمینه به دست ما رسیده است.

شیخ مفید در این اثر، در نقل اقوال و گزارشهای جنگ، امانت را مراعات کرده و حتی سخنان عایشه و خطبه ای که عبداللّه زبیر در روز جنگ خوانده و به مقام علی(ع) توهین کرده آورده است.

دکتر مهدوی، مترجم کتاب پس از اشاره به محتوای کتاب و برخی از ویژگیهای پسندیده آن، در طرح مباحث، از قبیل: رعایت ادب و نزاکت، دوری از شتم و ناسزا و نفرین و… ترجمه آن را از جهاتی از جمله امور ذیل ضروری دانسته است:

1 . این کتاب، پاسخ گوی بسیاری از پرسشها و شبهات درباره نبرد جمل است.

2 . مؤلف کتاب، از چهره های درخشان علمی جهان اسلام و از بزرگان عالم تشیع است.

3 . مباحث طرح شده در آن، بر مبنای بررسی و شکافتن اخبار و مقایسه و نتیجه گیری منطقی است و مولّف گرانقدر هرگز از دایره انصاف قدم بیرون ننهاده است.

4 . این کتاب، نشان دهنده گوشه ای از مظلومیّت امیرالموٌمنین علی(ع) است.

محتوای کتاب

چنانکه اشاره کردیم، این اثر از دو کتاب یا دو بخش فراهم آمده است. در بخش نخست، شیخ مفید، اختلاف آراء فرقه های مسلمان را درباره جنگ جمل بیان می کند و دیدگاه معتزله، حشویه و اشاعره را بررسی می کند. تسلّط کامل شیخ بر کلام، فقه، تاریخ در این بخش به گونه ای اعجاب آمیز رخ می نماید. او در این بخش، اعتراضات گروههای مختلف را در مورد چگونگی بیعت با علی(ع) طرح کرده و پاسخ می دهد. علل قیام مردم بر ضدّ عثمان و ریشه آن را با استناد به روایات اهل سنّت بررسی کرده و شکافته است و بسیاری از شبهات را بر طرف کرده و به سوٌالات فراوانی پاسخ گفته است.

و در بخش دوّم، فتنه جمل و چگونگی آن را از شروع جنگ تا پایان، با استناد به مأخذ فریقین و بیشتر اهل سنّت، بدون اعمال تعصّب و با کمال ادب و احترام، گفتار دیگران را نقل کرده است. چنانکه خود در مقدّمه نگاشته، چهره ها را نمایانده گفتار و رفتار علی(ع) را در مقابل عایشه، طلحه و زبیر آورده است و در پایان نیز به دلائل دشمنی عایشه، طلحه و زبیر با علی(ع) پرداخته است.

7. دانش مناظره

مناظره و احتجاج، از دیرباز در مجامع فرهنگی مسلمانان رواج فراوان داشته است، بلکه باید گفت: مناظره از همان روزگاران صدر اسلام، که یهود و نصار، به حضور پیامبر اسلام(ص) می رسیدند، آغاز گشت و رواج یافت.مناظره، موضوعی بسیار با اهمیّت است، ولی امری است بسیار ظریف و حساس و سودمند و گاه زیانبار.

اگر به صورتی درست انجام پذیرد، از مهمترین کارهای علمی، فرهنگی، دینی و سیاسی است. و اگر به صورتی غیر صحیح و نامناسب انجام پذیرد، نتیجه عکس خواهد داشت. در اواخر قرن چهارم، همزمان با عصر شیخ مفید، این دانش رواج فراوان داشته است. مفید نیز، به این مسأله اهمیت بسیار می داده است و بخش عمده ای از زندگانی خویش را صرف ترویج این دانش و عمل به آن کرد.

وی، دیدگاه کسانی که مناظره را ناروا می دانستند، نقد کرد و ضرورت و لزوم آن را اثبات کرد و در برخی از کتابهایش، از جمله: تصحیح الاعتقاد، والفصول المختاره، احتجاج و مناظره را سیره پیامبران و ائمه معصومین(ع) دانسته و روایاتی را نیز در تایید مناظره از ائمه(ع) نقل می کند و ستایش و عنایت ائمه(ع) را از مناظره کنندگان شیعی، دلیل بر اهمیت آنان به این دانش می داند. الفصول المختاره، 284/ و 287. تصحیح الاعتقاد، 201/ ـ 203.

شیخ مفید، در زمینه یاد شده در عمل نیز، دارای مقامی است بس ارجمند. روزگار مفید، دوره اوج مناظرات عالمان مذاهب اسلامی بود. بغداد، که مرکز کشور اسلامی به شمار می آمد، عالمان و صاحب نظران مذاهب گوناگون را در خود جای داده بود. مجالس بحث و مناظره در ابعاد گوناگون، کلامی، فقهی یکی پس از دیگری بر پا می گشت. مفید، در این مجالس شرکت می کرد و با عالمان فرق گوناگون، به مناظره می پرداخت و به اشکالات و شبهات پاسخ می گفت و از دیدگاههای شیعه دفاع می کرد. با معلومات وسیع و گسترده و با فهم نیرومند و نظرگاههای دقیق و با بیان زیبایی که داشت، بر حریفان پیروز می شد. برای آشنا شدن با قدرت استدلال و شیوه بحث و مناظرات مفید، نمونه ای از مناظرات وی را به اختصار، نقل می کنیم.

شیخ مفید، مدتی نزد ابویاسر درس خواند. او که دیگر قادر نبود به پرسشهای شاگردش پاسخ بدهد، او راهمراه راهنمایی به نزد علی بن عیسی رمانی، مفسر معروف قرآن و شاگرد ابن اخشید فرستاد …

مفید، در نخستین روز ورودش، مشاهده کرد که مردی از رمانی درباره حدیث غدیر و حدیث غار پرسش کرد. او در پاسخ گفت:

(حدیث غدیر، روایت است و حدیث غار درایت. روایت به اندازه درایت الزام آور نیست.)

هنگامی که آن شخص بیرون رفت. مفید از رمانی درباره جنگ با امام عادل سؤال کرد. رمانی گفت: کافر است.

سپس گفت: فاسق است.

مفید پرسید: آیا علی(ع) بر حقّ بوده؟ رمانی پاسخ مثبت داد.

مفید درباره جنگ جمل و طلحه و زبیر سؤال کرد.

رمانی گفت: آنان توبه کردند.

مفید گفت: جنگ جمل درایت است و توبه آنان روایت.

رمانی، پس از این جلسه، مفید را به نزد ابو یاسر بازگرداند و یادداشتی هم به وی داد که به ابو یاسر بدهد. در آن یاداشت، به وی لقب مفید داده بود.شبیه همین مناظره را شیخ مفید، با قاضی عبدالجبار، یکی دیگر از مشایخ معتزله داشته است.

آگاهی از دانش مناظره

روشن است که نیرومندی در میدان مناظره و پیروزی بر مخالفان، تنها در گرو معلومات و حقانیت گوینده و احتجاج کننده نیست. بلکه به آگاهی از دانش مناظره و رعایت آداب و شرائط آن و پرهیز از آنان آن نیز بستگی دارد. مفید نیز این گونه بود. افزون بر اطلاعات وسیع و گسترده ای که در اصول و فروع و دانشهای گوناگون داشت در فن مناظره نیز استاد بود. گواه م، مناظراتی است که وی در کتابهایش، بویژه الفصول المختاره، آمده است.

این علم، در گذشته استادان و مربیانی داشته و کتابهایی نیز در این باره نوشته شده است از جمله به کتاب پر ارج منیة المرید فی آداب المفید و المستفید، شهید ثانی. وی، باب سوّم کتاب خود را به این بحث اختصاص داده است. متأسفانه چندی است که این علم به دست فراموشی سپرده شده است، با این که امروزه بیش از پیش، به این دانش احساس نیاز می شود. امید است که حوزه های علمیه با الگو قرار دادن مفید و آگاهی از دانش مناظره در مقابل دشمنان اسلام و شگردهای گوناگون آنان ایستادگی کنند.

الفصول المختاره

از آثار ارزنده شیخ مفید، کتاب الفصول المختاره یاد شده است. در این کتاب، مجموعه ای از مناظرات مفید، با دیگر عالمان و متکلمان مذاهب اسلامی، که در موضوعات گوناگون انجام گرفته گردآوری شده است.

در این کتاب، مناظرات شیخ مفید با عالمانی از رده ابوبکر باقلانی، رمانی، ابن اخشید، قاضی عبد الجبار معتزلی، قاضی ابوبکر سیار و… در کلام، فقیه و اخلاق، درج گردیده است. این گفتگوها از سویی گسترش دامنه شناخت و اطلاعات مفید را می رساند و از سوی دیگر، قدرت بحث و مناظره فکری، بحث و مناظره ای به دور از هرگونه تعصب و جانبداری بی جا. وی، در این مناظرات، به دور از جار و جنجال،توهین و ناسز، حقایق را با ستدلال به قرآن و سنّت و دلائل مورد پذیرش طرف گفتگو، روشن می کند. به گونه ای که عالمان در برابر دلائل استوارش سرتسلیم فرود می آورند. شیخ مفید، در این کتاب، گاه از مناظراتی که بین عالمان بزرگ شیعه و سنّی، در گذشته واقع شده است، استفاده می کند.براین اساس، در این کتاب مناظراتی از علی بن میثم با ابوالهذیل علاف و نصرانی در عقائد و مناظراتی از هشام بن حکم باضرار و یحیی برمکی… از فضل بن شاذان با برخی دیگر از عالمان اهل سنّت، آورده شده است.

کتاب یاد شده، چنانکه از نام آن پیداست، گزیده ای است از دو کتاب شیخ مفید: المجالس المحفوظه فی فنون الکلام، والعیون والمحاسن. این گزینش به دست با کفایت یکی از شاگردان برجسته اش، سید مرتضی، انجام گرفته است. سید مرتضی، در مقدمه کتاب، به این امر تصریح می کند. با این حال، کتاب به نام: الفصول المختاره من العیون والمحاسن، شهرت یافته است و به المجالس المحفوظه در پشت جلد چاپ شده آن، هیچ اشاره ای نشده است.

این کتاب، تاکنون در نجف چندین بار به چاپ رسیده و در قم، افست شده است.

در اواخر قرن یازدهم، این کتاب را آقا جمال الدین بن آقا حسین محقّق خوانساری، به تقاضای یکی از مقامات دولت شاه سلیمان صفوی ترجمه کرده است.

وی، مقدمه کوتاهی را که سید مرتضی بر این کتاب داشته و در آن، به انگیزه تالیف و نام کتاب اشاره کرده نیاورده است! خان بابا مشار، مصحح این اثر، آن را در پاورقی ذکر کرده و ترجمه آن را نیز در متن گنجانده است.مترجم، توضیحات اضافی خود ر، بین دو قلاب با (ی، م ـ ت) آورده است.

زندگینامه مختصری از شیخ مفید سید مرتضی و آثار آنان و مترجم، در مقدمه کتاب آمده است. امّا آقای خان بابا مشار، که مصحح کتاب است، عین احادیث مورد استناد را آورده است.

در ترجمه کتاب، عین آیات مورد استناد، آمده و پس از آن، ترجمه شده، ولی در احادیث به ترجمه فارسی آن اکتفاء شده است.

علامّه شیخ آقا بزرگ تهرانی، پس از آن که این کتاب را با استناد به مقدّمه آن، گزینشی از کتابهای مفید دانسته و به نُسخ موجود و گوناگون آن اشاره می کند و نسخه سید محمد علی بن السیّد محمد الموسوی اللاریجانی را دارای تعلیقاتی می داند که دانش و فضل و تبحر کاتب را نشان می دهد می نویسد:

(هو غیر المجالس المحفوظه وان اشترک بعض مطالبهما معاً وعدّهما فی کشف الحجب واحداً.)

الذریعه، ج244/16 شماره، 970.

در صورتی که کشف الحجب در ذیل عنوان المجالس المحفوظه می نویسد:

(هو (المجالس المحفوظه) مع کتاب العیون والمحاسن اصل لکتاب الفصول الّذی انتخبه السّید المرتضی.)

ولی عبارت کشف الحجب در ذیل عنوان: الفصول المختاره، این چنین است:

(وتعرف هذه الفصول الآن بمجالس الشیخ مفید.)

وسپس خطبه و مقدمه کتاب را می آورد که مطابق نسخه چاپ شده الفصول المختاره می باشد. شاید علامه تهرانی با توجه به عبارت فوق این نظر را ابراز کرده است.

ارزش و اهمیّت این کتاب

شیخ مفید، در کتابهایش، بویژه همین کتاب، به استادی ماهر در فنّ مناظره صحیح، جلوه می کند. این کتاب از آن جهت که مطالب کلامی فقهی و اخلاقی را به صورت مناظره آورده، کتابی است مفید و سودمند.

مفید، در خاتمه کتاب روایتی را درباره اهمیّت بحث و گفتگوی دینی آورده که با نقل و ترجمه آن، معرفی این کتاب را به پایان می بریم:

یکی از اصحاب امام صادق(ع) می گوید: عازم مدینه بودم. برای خداحافظی خدمت امام رسیدم. آن حضرت فرمود:

(ابلغ موالینا السلام و او صهم بتقوی اللّه والعمل الصالح وان یعود صحیحهم مریضهم ولیَعُد غنیهم علی فقیرهم وان یشهد حیّهم جنازة میتهم وان یتلاقوا فی بیوتهم. وان یتفاوضوا علم الدین، فان فی ذلک حیاة لامرن، رَحِمَ اللّه عبداً احیی امرنا.

واَعلمهم یا خیثمه، انّه لایغنی عنهم من اللّه شیاً الا العمل الصالح، فان ولایتنا لاتنال اِلاّ بالورع وانّ اشد الناس عذابا یوم القیامه، من وصف عدل، ثم خالفه الی غیره.)287.

به پیروان ما سلام برسان و آنان را به تقوی و عمل صالح سفارش کن. بگو: تندرستان به عیادت بیماران بروند. توانگران به ناتوانان برسند. زنده ها در تشیع جنازه مرده ها حاضر شوند. برای دیدار به خانه های یکدیگر بروند و اطلاعات دینی و اعتقادی ر، با هم، در میان بگذارند و درباره آن بحث و گفتگو کنند. زیرا این کار سبب زنده ماندن امر ماست. خدا بیامرزد کسی که امر ما را زنده نگه دارد.

ای خیثمه به شیعیان بگو که در پیشگاه خداوند، جز عمل صالح و کار خوب، هیچ چیز به کار نمی آید و داخل شدن در جرگه ولایت م، جز با پارسایی امکان پذیر نیست. و در روز قیامت، سخت ترین عذاب به کسی خواهد رسید، که در دنی، درباره عدالت و حق، سخن بگوید، ولی خود، در عمل، راه دیگری پیموده باشد.

امام صادق(ع) در حدیث فوق به مسأله گفتگوی دینی بسیار اهمیت می دهد و شیعیان را بدان فرا می خواند، زیرا که از این طریق بر آگاهی و رشد آنان افزوده شده و زمینه تعهّد آنان بیشتر می گردد.

اخلاق اسلامی

در معارف و تعالیم دینی، تزکیه و تهذیب نفس از اهمیّت ویژه ای برخوردار است. دین اسلام، دستورات اخلاقی بسیاری دارد. اهمیّت و ارزش اخلاق تا به آن جاست که از اهداف بعثت پیامبر گرامی اسلام(ص) تکمیل اخلاق و تزکیه شمرده شده است. سوره جمعه آیه2. سفینة البحار ج411/1.

بنابراین، باید آثار این اخلاق در سراسر جامعه اسلامی و در میان مردم مسلمان به خوبی دیده شود، بویژه اخلاق باید در عالمان و دانش پژوهان ظهور و تجلّی بیشتری داشته باشد; چرا که مردم از آنان الگو می گیرند.

این مسائل، باعث شده که بخش عمده ای از آثار اسلامی به اخلاق اختصاص داده شود و کتابها و یافصلهایی در ضمن کتابهای دیگر، درباره اخلاق نوشته شود. چنانکه در گذشته یادآور شدیم، از عوامل موفقیت مفید، در جامعه و دانشهای گوناگون و تألیفات ارزشمند، تقوی و اخلاق او بوده است. چرا که قرآن خود می فرماید: (اتقوا اللّه ویعلمکم اللّه).

قرار گرفتن تقوی و تعلیم، در کنار یکدیگر بی حساب نیست بلکه اشاره است به رابطه این دو با یکدیگر. شیخ مفید ، به گفته عالمان فریقین از لحاظ اخلاقی نیز سر آمد اقران خود بوده است.

ذهبی در کتاب العبر خود می نویسد:

(مفید، بیش از اندازه فروتن بود. بسیار صدقه می داد و فراوان نماز مستحبی می گذارد و روزه می گرفت و جامه خشن می پوشید.)

ر . ک: مقدمه تهذیب الاحکام وامالی.

ابن حجر نیز می نویسد:

(مفید، مردی بود که در راه امور مستحبی خود را سخت به زحمت می انداخت. بسیار فروتن بود. خود را به خاک پای علم و دانش، در افکنده بود و چنان در بیان عقائد و کلام شیعه ورزیده بود که می گفتند او را بر هر امامی حقّ نعمت است.)

تهذیب الاحکام،33/ مقدمه نقل از لسان المیزان، ج368/5.

عالمان شیعی نیز، از اخلاق حسنه، شیوه زندگی و کیفیت برخورد وی با دیگران، بسیار سخن گفته اند. افزون بر آن، او را از معدود افرادی می دانند که افتخار دریافت نامه هایی از حضرت حجة ابن الحسن(ع) داشته است.

شیخ مفید، دانش پژوهان را به اخلاق اسلامی فراخوانده و بسیاری از روایات اخلاقی را در موضوعات گوناگون برای شاگردانش املاء کرده است. در معرّفی کتاب امالی، به برخی از عناوین اخلاقی که مفید بدانها اهمیت می داده است. اشاره خواهیم کرد.

حدیث

علم حدیث، پس از علوم قرآنی از والاترین و ارجمندترین علوم اسلامی، بلکه بشری است. در اهمیّت و ارزش حفظ احادیث، نقل احادیث، فهم آن و… سخنان بسیاری از معصومین(ع) آمده است. شهید ثانی، برخی از آنها را در منیة المرید، آورده است. 182/. ر . ک اصول کافی، ج50/1 ـ 51 این علم به دو بخش روایت و درایت تقسیم می شود.

علم روایت، عبارت است از آگاهی از گفتار و رفتار و تقریر معصومین(ع).

علم درایه، عبارت است از شناخت و آگاهی از معانی حدیث، متن و طرق روایت و اطلاع از حدیث درست از نادرست و شرائط راوی و انواع منقولات و روایات.

در روایات مأثوره به فهم روایات بیش از نقل آن اهمیّت داده شده است.

منیة المرید 181/.

شیخ مفید، در آثار و تالیفاتش، چه کلامی و چه فقهی، به عنوان محدثی خبیر و دقیق رخ می نماید. او با تبحر و تسلطی که به مبانی اسلام و مذهب تشیع داشت، به آیات و روایات معصومین(ع) رجوع کرد و در آثار خود بدان استناد جست. در جای جای نوشته های او استناد به آیات و روایات، دیده می شود. رجوع وی به حدیث، رجوعی عالمانه توأم با تامل و تشخیص است، نه در حدّ نقل روایت.

امامان(ع) فرموده اند: تنها راوی نباشید، بلکه روایت را با درایت همراه کنید. مفید نیز این چنین بود.

امام صادق(ع) می فرماید:

(خبر تدریه، خیر من الف ترویه.)

منیة المرید، 181/.

خبری که آن را بفهمی، بهتر است از هزار حدیث که آن را روایت کنی.

در جای دیگر می فرماید:

(علیکم بالدرایات لاالروایات).

همان مدرک

فهم روایات را وجهه همت خویش قرار دهید، نه تنها نقل آنها را.

براساس سخنان فوق، عالمان شیعه موظفند قدرت درک و شناخت خود را در راه فهم احادیث به کار ببرند. و پس از آن، در آثار خود، در موضوعات گوناگون بدان استناد کنند. از این روی، مفید، معتقد است که استناد به احادیث، از هر کس ساخته نیست. این کار، مقدمات و شرائط می خواهد. وی، در پاسخ شخصی که سؤال می کند در تعارض احادیث چه کنیم، می گوید:

انسانهای عادی نمی توانند خود درباره احادیث متناقض تصمیم بگیرند. آنان، باید در این زمینه به حدیث شناسان مراجعه کنند و پس از آن، درباره احادیثی که استادش صدوق و اهل حدیث نقل کرده چنین اظهار می دارد:

(ابو جعفر، آنچه را شنیده روایت کرده و آنچه را حفظ داشته نقل کرده است، بدون آن که درستی آن را تضمین نماید. اصحاب حدیث، درست و نادرست را نقل کرده اند. آنان، اهل نظر و اندیشیدن و تمییز گذاشتن بین درست و نادرست و آنچه روایت می کنند نیستند; بدین جهت، اخبار ایشان مختلف و مخلوط است و شناخت درست آنه، جز از طریق نظر کردن در اصول و متّکی شدن به نظر و استدلال، که سبب رسیدن به درستی منقول است، میسّر نمی شود.)

المسائل السرویه56/.

شیخ مفید، در عبارت فوق و در جاهای دیگر، که به بخشی از آنها در معرفی تصحیح الاعتقاد، اشاره کردیم، مرحوم صدوق و اهل حدیث را از آن جهت مورد حمله قرار می دهد که آنان، به عقیده ایشان، در طرق حدیث و محتوای آن دقت نمی کنند و عقل خود را برای رسیدگی به محتوای حدیث به کار نمی اندازند.

شیخ مفید، اصول و قواعدی را برای بازشناسی احادیث آورده و لزوم ارجاع برخی از احادیث را به کارشناسان حدیث ضروری می داند.

المسائل السرویه 57/; تصحیح الاعتقاد123/.

در این باره می نویسد:

(من به بسیاری از پرسشهای که درباره احادیث مورد اختلاف، از شهرهای: نیشابور، موصل، فارس و مازندران از من شده بود، پاسخ داده ام… درباره انواع گوناگون احکام شرعی، در میان مردم اخباری وجود دارد که در ظاهر با یکدیگر اختلاف دارند. من در کتاب التمهید، جوابهایی در برابر پرسشهای گوناگون آورده ام که در ضمن آنها اخباری از ائمه معصومین(ع) آمده است… در هر مورد فتوای خود را مستند به دلایلی که تردید در آنها راه ندارد، بیان کرده ام و معنای بسیاری از گفته های ائمه(ع) ر، که مردم آنها را متناقض با یکدیگر پنداشته اند، گردآورده ام و نشان داده ام که در معنی با هم توافق دارند. شبهه های کسانی را که این اخبار را ضعیف می پنداشته اند، از میان برده ام. از این گونه امور در کتاب: مصابیح النور فی علامات اوایل الشهور، یاد کرده ام. راهی نشان داده ام که از آن راه می توان، در آن جا که میان اصحاب ما از جهت اخبار اختلاف وجود دارد، به شناختن حقّ دست یافت.)

المسائل السرویه 57/ ـ 58.

کتاب الامالی

از آثار ارزشمند شیخ مفید، کتاب الامالی، است. این کتاب، مهمترین اثر حدیثی بر جای مانده از مفید به شمار می آید. دارای 387 حدیث از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) در مباحث گوناگون است. شیوه روایت در آن، به گونه املاء بوده است، بدین معنی که روایات آرام آرام خوانده می شده و همه شنوندگان و یا برخی از آنان، مطالب را یادداشت می کرده اند.

در آن زمان، املاء، از طرق انتقال حدیث و دانش بوده است. املاء کنندگان غالباً از بزرگان بوده اند. در اسلام، نخستین املاء کننده، پیامبر گرامی اسلام(ص) بوده است.

علی(ع) می گوید: روزی پیامبر(ص) به من فرمود:

(ای علی! بنویس آنچه را برای تو املاء می کنم. گفتم: آیا می ترسید که گفته های شما را فراموش کنم؟ پیامبر فرمود: نه. من از خدا خواسته ام که ترا حافظ قرار دهد. ولی بنویس تا برای امامانی که از فرزندان تو هستند، باقی بماند.)

امالی، شیخ طوسی، ج56/2.

علامّه بزرگوار، شیخ آقا بزرگ تهرانی،می نویسد:

(الامالی، للشیخ… المفید. و عبّر عنه النجاشی بالامالی المتفرقات ولعلّ وجهه انه املاه فی مجالس فی سنین متفرقه اوّل سنه 404 و آخرها سنه 411 و مجموع مجالسه ثلاثه واربعون مجلساً…)

الذریعه ج315/2 شماره 1252.

کتاب امالی، از شیخ مفید است. نجاشی، از این کتاب با عنوان: الامالی المتفرقات، یاد کرده است. توصیف به متفرقات، شاید بدین جهت باشد که آن مجالس، در سالهای گوناگون برگزار شده است. این مجالس، از سال 404 تا 411 ادامه داشته است. در مجموع 43 مجلس می باشد.

این کتاب، از مدارک علامّه مجلسی در تالیف بحارالانوار است. وی، از آن، به عنوان: مجالس یاد کرده است.همان مدرک.

این مجالس، در ابتداء خصوصی بوده و در منزل برخی از شیعیان، از جمله: ضمره ابی الحسن علی بن محمّد بن عبد الرحمن الفارسی در منطقه زیّارین برگزار می شده و پس از آن، به مسجد شیخ مفید انتقال یافته و عمومی تر شده است.

این کتاب، در نجف و ایران به چاپ رسیده است. اخیر، از سوی انتشارات جامعه مدرسین، با تحقیق: حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری تجدید چاپ شده است.

آقای غفّاری، در مقدمه، گفتار برخی از عالمان و فهرست نگاران را درباره شیخ مفید، آورده است و پس از آن، تحت عنوان: مشایخه الذین روی عنهم، رحمهم اللّه، فی هذا الکتاب، به تفصیل مشایخ حدیثی مفید ر، در این کتاب، نام برده و تعداد آنها را 36 نفر دانسته است. و با عنوان: مشایخه المذکورون فی غیر هذا الکتاب، بیست و پنج نفر از مشایخ او را آورده است. پس از آن، اسامی شانزده تن از شاگردان و فهرست آثار وی ر، با توجه به مقدّمه تهذیب الاحکام و منهج المقال، نقل کرده است.

مصحح، این کتاب را با چندین نسخه خطّی و چاپی مقابله کرده و پاورقیهای سودمندی نیز بر آن افزوده است. کتابی که هم اکنون در دسترس است، دارای چهل و دو مجلس است.

اهمیّت و ارزش این اثر

این کتاب، از محکم ترین و استوارترین کتب حدیثی است; زیرا روایات آن، به دست ایشان گزینش شده اند و سره از ناسره مشخّص شده است.

این مجالس، به جز مجلس بیست و سوّم از راویان مختلفی نقل شده است. بر خلاف امالی طوسی، که روایات گزینش شده در هر مجلسی از یک راوی است ولی امالی شیخ مفید روایات گزینش شده در هر مجلس، از یک راوی نیست، بلکه از راویان متعدد است.

محدثان امالی، در موضوع امامت، کسانی هستند که در نزد اهل سنّت از اعتبار ویژه ای برخور دارند. شیخ مفید، در این موضوع، روایات مورد پذیرش فریقین را نقل کرده است. اکثر روایات این کتاب، درباره دو موضوع مهم و اساسی ذیل است:

1 . اعتقادات، امامت و فلسفه سیاسی در اسلام.

2 . اخلاق اسلامی و فضائل انسانی.

محتوای کتاب

روایات امالی، روایاتی است. اعتقادی، اخلاقی، تاریخی، قرآنی و… البتّه مفید، در این مجالس به مقتضای زمان، به دو موضوع، امامت و اخلاق بیشتر اهمیّت داده است وی، در نخستین مجلس، با روایتی درباره ثبت کارهای انسان در نامه اعمال، همه آنان را به محاسبه نفس فرا می خواند. در دوّمین روایت، پذیرش اعمال را مشروط به ولایت ائمه معصومین(ع) می داند.

در روایاتی که ایشان گزینش کرده، موضوع امامت، از سه زاویه مطرح شده است:

1 . اهمیّت ولایت، اثبات امامت علی(ع) و ائمه معصومین(ع).

2 . عدم شایستگی دیگران برای خلافت.

3 . پاسخ به برخی از سؤالات و شبهاتی که در این موضوع مطرح شده است.

عناوین مهمّ عبارتند از:

* اهمیت ولایت، لزوم پیروی از امام، ذکر فضائل و مناقب علی(ع) و دیگر ائمه(ع).

* اثبات امامت علی(ع) از راههای گوناگون، بویژه از راه احادیث مورد پذیرش فریقین، همچون: حدیث غدیر و منزلت.

* مناظرات در این باره، قلم و دوات طلبیدن پیامبر(ص) در آخرین لحظه های حیات و مانع شدن برخی، اعتراض عمار یاسر به عثمان و برخورد نادرست عثمان با وی و…

موضوع دیگری که در آن بیش از دیگر مطالب بدان پرداخته شده اخلاق اسلامی، و بیان دستورات مهمی در این باره است.

مفید به خوبی آگاه بوده است که یادگیری و به کار بستن دستورات اخلاقی برای فرد و جامعه، بویژه طالبان علم ضرورت دارد; از این روی، به این مسأله اهمیت خاصی داده است.

عناوین مهمّ این بحث عبارتند از:

دعوت به تقوی، یقین، اخلاص، محاسبه نفس، محبّت و دوستی در راه خد، مبارزه با هواهای نفسانی و…. فضیلت خدمت به مؤمنان، جهاد، صلح رحم، حلم، صبر، اصلاح بین مردم. دعوت به علم و عمل، عامل بدون علم،عالم بدون عمل، برترین اعمال: ایمان، جهاد، حجّ و… ترس از گناه، تحدیر از هم نشینی با گناهکاران و منحرفان، چشم پوشی از لغزشهای دیگران، دوستی و دشمنی در راه خد، فضیلت گریه از ترس خد، تحذیر از دنیاگرائی، و صدها عنوان دیگر در این موضوع که حتی فهرست آنها نیز در این مقال نمی گنجد. مجلس بیست و سوّم که 47 روایت دارد، همگی، در این موضوع است.

منبع: فصلنامه حوزه،بهمن و اسفند 1371، شماره 54

/پایان مطلب/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *