درپنجم ماه ذیحجه سال دوم هجری پس از جنگ بدر، غزوه سویق به وقوع پیوست[1] . جنگ بدر، کمی پیشتر از آن بيشتر قريش را داغدار و مصيبت زده كرده بود، از آن جمله ابو سفيان را كه فرزندی از او کشته و فرزندی دیگر از او به اسارت رفته بود[2] و نیز چند تن ديگر از بستگانش یا به قتل رسيده و يا اسير شده بودند. از این رو، و با توجه به اينكه خود را از رؤساى قريش مىدانست تحمل شكست از مسلمانان براى او بسيار دشوار بود.
وی پس از جنگ بدر نذر کرد که با زنی نزدیکی نکند[3] و روغن به خود نمالد تا انتقام خویش را از پیامبر صلی الله علیه واله و مسلمانان بگیرد . به این منظور همراه چهل یا دویست نفر به عُرّیض از نواحی مدینه وارد شد. وی پیش از هر اقدامی، نزد یهودیان مدینه رفته که با عدم استقبال حيى بن اخطب، ناچار شد نزد سلام بن مشكم – يكى ديگر از سران يهود ، برود، و او نیز از ابوسفیان استقبال کرده و اطلاعاتى نيز از وضعیت مسلمانان در اختيار او گذاشت[4]. پس از آن وی همراه افراد خود در منطقهی عریض چندین نخل و دو خانه از مسلمانان را آتش زده و دو نفر از انصار را نیز به قتل می رساند[5] تا به نذر خود عمل کرده باشد[6].
پس از رسیدن خبر واقعه به پیامبر صلی الله علیه وآله،ایشان ابولبابه را در مدینه گذاشته با دویست نفر از مهاجرین و انصار[7]، یا چهل تن از آنان،[8] همراه با حضرت علی علیه السلام به سوی عریض حرکت کردند. ابوسفیان با شنیدن خبر حرکت سپاه اسلام، به لشکر خود دستور داد تا انبانهای سویق را که برای آذوقه با خود آورده بودند دور ریخته تا سبکبار فرار کنند . مسلمانان وقتی رسیدند آنان گریخته بودند. لذا انبانهای سویق را برداشته مراجعت نمودند. به همین دلیل این غزوه را ” ذات السویق ” گفته اند[9]. غیبت پیامبر(ص) در این جریان از مدینه پنج روز طول کشید.[10]
[1] – واقدی محمدبن سعد، طبقات، ج دوم، غزوه ها و سریه ها، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، انتشارات فرهنگ و اندیشه، تهران 1374، ص 27.
[2] – ابن هشام، السیره النبویه، جلد دوم، مطبعه مصطفی البانی الحلبی، قاهره1355 ق، ص 305.
[3] – ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق محمد علی القطب و محمد الدالی بلطه، مکتبه العصریه، بیروت1419ق، ص 40.
[4] – ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق محمد علی القطب و محمد الدالی بلطه، ، ص 41.
[5] – ابن سعد، الطبقات الکبری، دارالفکر للطباعه و النشر، بیروت1414 ق، ص366.
[6] – همان، ص 41. و
[7] – غزوه ها و سریه های پیشین، ص 27.
[8] – ابن سعد، الطبقات الکبری، ص 366.
[9] – همان، ص 367.
[10] – آیتی ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، انتشارات دانشگاه تهران، 1366، ص 298