قم پایگاه تشیع در ایران محسوب مي شده است[1]. علی رغم تحلیلهای دیگری که نشان دهنده این است که آوه به همراه قم اولین شهر شیعی محسوب مي شود[2] اما بدون شک مي توان گفت که در اواخر قرن اول هجری در حالی که هنوز منطقه عراق عجم یا ایران گرفتار کشمکش پذیرش اسلام یا باقی ماندن به دین وآباء و اجدادی خویش بود، شهر قم با سکونت اعراب اشعری حتی مذهب خود را نیز انتخاب کرد[3]. مهم ترین قبیله ای که از اعراب در قم سکونت داشتند قبیله معروف اشعری است که شواهد فراوانی وجود دارد که نشان مي دهد اینان از همان ابتدا با گرایشات شیعی قرین بودهاند.
هر چند روایاتی در باب فضیلت اشعریان قم همچون شنیدن صدایی از شکم مرغابی آنها در یمن مبنی بر اینکه رسول خدا در مکه خروج کرده است،[4] به ظاهر افسانه اي به نظر مي رسد اما دلایل و شواهدی وجود دارد كه ترديدي در تشیع اشعریان از همان ابتدا باقی نمیگذارد.[5] بعضي از اين دلائل و شواهد از اين قبيل است: حضور مالک بن سائب جد اعلای این اشعریها در کنار علی(ع) در صفین، حمایت سائب از علی(ع) در آنجایی که پدرزنش ابوموسی اشعری هنگام ولایتش بر کوفه از او مشورت خواست، حمایت همو از سیره علی (ع) در زمان ولایت عبدالله بن مطیع در کوفه، بیعت گرفتن از مردم برای مختار به هنگامی که مختار در زندان بود، همراهی سائب با مختار درقیامش[6]، وقف کردن اموال فراوان برای اهل بیت از ناحیه اشعریان در قم تاحدی که بسیاری از آنان حتی تمام اموال خود را وقف اهل بیت (ع) کردند[7]، اظهار تشیع توسط موسی بن عبدالله بن سعد در قم و اقتدای مردم قم به او در اظهار تشیع به این جهت که ابتدا در تقیه بودهاند، حدیث معروف امام رضا (ع) درباره زکریا بن آدم مبنی براینکه خداوند بلا را از قم به سبب او دور میگرداند چنانکه به سبب موسی بن جعفر (ع) ازبغداد[8] و موارد فراوان دیگر[9].
با توجه به اینکه بررسی تاریخ شیعه در قم از مهم ترین مباحث مربوط به شیعه شناسی و شناخت جريان هاي فکری خصوصا در قرون اولیه اسلام محسوب مي شود بنابراین ضرورت این امر واضح به نظر مي رسد که شناخت جريان هاي حدیثی، کلامی، فقهی در قم مي تواند ما را به افقهای تازهای از ادوار تاریخی شیعه برساند. بدون شک مهم ترین اثر در این باره که نوشته های دیگران نیز بر او مبتنی است کتاب تاریخ قم نوشتهی حسن بن محمد بن حسن قمى (نوشته در 378) است که در سال 805 به دست شخصی با نام حسن بن على بن حسن عبد الملك قمى ترجمه شده و اکنون در اختیار است[10]. علیرغم اینکه بازشناسی مدرسه حدیثی و کلامی قم نیازمند طرح هاي کلان پژوهشی است اما به جز کارهای جسته و گریخته کار پژوهشی قابل توجهی در این باره انجام نشده است. حسین مدرسی طباطبایی در مورد تعدادی از این آثار توضیحاتی ارائه داده است.[11] از آثار پژوهشی جدید نیز بایستی به نوشتهی آندره نیومن به عنوان کاری برجسته اشاره کرد که هرچند نقطهی نظر او بر روی بررسی سه کتاب از آثار قمیان یعنی کلینی و صفار و برقی است اما به تاریخ اجتماعی قم نیز پرداخته است. وی قم را پناهگاهی شیعی میداند که با خصوصیت ارتباط منحصر به فرد قم با تشیع خصوصا در اواخر قرن سوم، دربرگیرندهی نخبگانی است که مذهب رسمی این شهر را به نفع تشیع امامی ایجاد کرده بودند[12]. رویکرد او در این نوشتار بررسی اجتماعی مردم قم در دورهای است که این سه کتاب یعنی کافی، بصائر و محاسن به نگارش در آمده اند. وی به این عقیده دست مییابد که نگارش هر کدام از این سه کتاب به طور مستقیم با شرائط اجتماعیی که مردم قم را در برگرفته بود ارتباط داشتهاند. از میان این شرائط مي توان به حدیث گرا بودن مردم قم در مقابل مردم بغداد اشاره کرد که منجر به نوشتن کتاب کافی شد[13]. هم چنین در حصار بودن مردم قم از جنبه های مختلف، اعم از اینکه سرتاسر ایران آن روز شامل سنیانی مي شد که دست کم از لحاظ روانی منشأ یک خطر برای دولت شهر شیعی قم بودند، و هم چنین وجود شیعیان غیر امامی که این عوامل مردم را نیازمند به آرامش و سکونی مي كرد که به جز از طرق ماورائی نمي شد به آن دست یافت، باعث نگارش کتابهایی هم چون بصائر الدرجات صفار شد که روایاتش مملو از روایات فضائلی و مناقبی و معجزات در مورد امامان (ع) است. از دیدگاه نیومن اگر بصائر تا کنون در اصول مذهب شیعه مفید بوده اما در واقع مجموعهای نیز بود که در قم و برای قم در موقعیت دائما متزلزل در وضعیت روحی و سیاسی این شهر تدوین شده و به همین جهت تاکید بصائر بر توان و علم شگفت انگیز ائمه [ع] و به ویژه آگاهی و دغدغهی ایشان نسبت به اوضاع و احوال شیعیانشان در زمان هایی است که ائمه در میانشان حضور ندارند. هم چنین تاکید احادیث این کتاب بر جایگاه خاصی است که شیعیان در اسلام دارند و این رویکرد در احادیث صفار باوجود خطر از جانب بغداد و سایر مراکز محلی، و چالشهای معنوی از ناحیه زیدیان و اسماعیلیان فقط مي توانست موجب دلگرمی شیعیان باشد[14]. آنچه که از محاسن مانده حاکی از علاقه نویسندهاش به استمرار عقیده و عمل از دوره حضور ائمه [ع] در جامعه است. اشتمال احادیث محاسن بر مرتبهی ویژهی ائمه و شیعیانشان در این راستا به آن توجه مي شود. هم چنین فقدان احادیثی در محاسن درباره نیاز مردم به سامان دهی طی دوران غیبت حاکی از اعتقاد برقی به این است که فرزند امام یازدهم (ع) به زودی خود را آشکار خواهد کرد[15]. مکدرموت که از شاگردان مکتب مادلونگ که نماینده بررسی آثار علمی شیعه از آغاز غیبت تا رسمی شدن تشیع است نیز در بخشی از کتاب انديشه های کلامی شیخ مفید به انديشه های کلامی شیخ صدوق و مقایسه آن با انديشه های مفید پرداخته است و صدوق را به عنوان نماینده ای از مکتب حدیثی کلامی قم مورد بررسی قرار داده است. دائره المعارف اسلام (ليدن) هیچ مدخلی درباره انديشه های حدیثی یا کلامی قم یا اعضای برجسته از خاندانهای قمی در این دائره المعارف قرار نداده است. حاج تقی و مهاجر اولی در مقالهای با عنوان شجره علمی خاندان اشعری قم[16] و دومی با کتاب تحت نام رجال الاشعریین من المحدثین و اصحاب الائمه (ع)[17] هردو تنها به گردآوری اسامی اصحاب و راویان از خاندان اشعری پرداختهاند و همانند کتاب نیومن نمي توانند به عنوان یک اثر تحلیلی پژوهشی مورد استفاده قرار گیرند. جعفریان درباره ورود تشیع به قم اطلاعات خوب و مفصلی به دست مي دهد[18]. حسن الامین در دائره المعارف خود به طور سنتی مطالبی در این باره و البته با استفاده از نوشته سید حسین مدرسی ارائه مي دهد[19]. محمد رضا جباری در مجموعه آثار پژوهشی کنگره حضرت معصومه (س) با رویکردی جدید به کاری با عنوان مکتب حدیثی قم پرداخته است که اثری قابل استفاده محسوب مي شود.
بررسی تعدادی از اصحاب قمی
– احمد بن محمد بن عیسی اشعری هم چون بسیاری دیگر از اشعریان از اصحاب چند تن از ائمه (ع) به شمار میرود؛ یعنی از اصحاب امام نهم تا امام یازدهم علیهماالسلام.[20] وی هر چند ساکن قم بوده ولی به کوفه رفت و آمد داشته است و روایات فراوانی از او در کتب حدیثی شیعه به جای مانده است.
– حمزه بن یعلی اشعری ثقه و وجه و از اصحاب امام جواد (ع) است و از او نقل روایت مي كرده است[21].
– ریان بن صلت اشعری و خراسانی بغدادی از اصحاب امام کاظم (ع)[22]، امام رضا(ع)[23] ، امام جواد (ع)[24]، امام هادی (ع)[25] و امام عسکری (ع)[26] بوده است. وی از جانب فضل بن سهل برای ماموریتی به خراسان عازم شد و از معمر بن خلاد خواست که امام هشتم (ع) را ببیند و ایشان برای او دعا کند و لباس و درهم خود را به او بدهد. معمر قبل از اینکه زبان باز کند امام (ع) خواسته های ریان بن صلت را به زبان آورد و در توصیف ریان فرمود: به درستی که شخص مومن توفیق برآورده شدن خواسته هایش را می یابد[27].
– زکریا بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعری از اصحاب امام صادق[28]، امام کاظم[29]، امام رضا[30]، امام جواد[31](ع) بوده است. روایت پیش گفته در مورد رفع بلا از مردم قم مربوط به این شخصیت است[32]. وی امین در دین و دنیای مردم خوانده شده است[33]. امام هادی (ع) درباره او مي گويد: رحمت خداوند بر اوباد روزی که متولد شد و روزی که مرد و روزی که محشور مي شود. به درستی که عارف و معترف به حق زندگی کرد. برآن چه که خدا و رسولش واجب کرده بودند عامل بود. وفات یافت درحالی که نه عهد شکست و نه تغییر یافت، پس خدا وی را جزای نیت پاکش را بدهد و بهترین آرزوهایش را برآورده سازد[34].
– سعد بن سعد بن احوص بن سعد بن مالک اشعری ثقه و از اصحاب ابی الحسن الاول موسی کاظم (ع)[35] و ابی الحسن دوم امام رضا (ع)[36] و ابی جعفر ثانی امام جواد(ع)[37] بوده است. امام جواد (ع) در آخر عمرشان او را چنین دعا کردند: «خداوند سعد بن سعد را از جانب من خیر دهد، به درستی که او به من وفا کرد»[38].
– سعد بن عبدالله بن ابی خلف اشعری ابوالقاسم ثقه شیخ و فقیه و مقتدای طایفه امامیه و از اصحاب امام عسکری (ع) است ولی عدهای ملاقات ایشان را با امام تضعیف میکنند. شیخ طوسی گوید: نمی دانم از امام (ع) روایت میکند یا نه. ایشان اشتیاق بسیاری به جمع آوری احادیث داشته است برخلاف پدرش عبدالله که کم حدیث است. در طلب حدیث به سفر پرداخت و احادیث بسیاری از علمای اهل سنت شنید. بزرگان اهل تسنن چون حسن بن عرفه محمد بن عبدالملک دقیقی و ابوحاتم رازی و عباس ترقفی را ملاقات کرد[39]. وی در نقطه مقابل جناحی قرار داشت که در قم از اندیشه های هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن حمایت می کردند. به همین دلیل است که از او کتابی با عنوان الرد علی ابراهیم بن هاشم فی معنی هشام و یونس در کتب رجالی ثبت شده است.[40]
– عباس بن معروف قمی مولی جعفر بن عمران بن عبدالله اشعری، ثقه و از اصحاب امام رضا(ع)[41] و امام هادی (ع)[42] بوده است. بنابراین نمي تواند معاصر امام نهم (ع) نباشد. مطالعه آثار حدیثی او کمک زیادی در شناخت شخصیت او خواهد کرد.
– عبدالعزیز بن المهتدی الاشعری، ثقه و راوی احادیث امام رضا (ع)[43] و وکیل او بوده است[44]. فضل بن شاذان مي گويد او بهترین قمی است که من دیدم[45]. همین تعریف را فضل نزد شخص دیگری نیز از او نموده است با این تفاوت که این بار مي گويد من کسی که مانند او باشد در قم ندیدم[46] که شاید این تعبیر از ناحیه کسی مثل فضل که نماینده مکتب عقل گرای یونس در ناحیه خراسان است نشان گر این باشد که عبدالعزیز نیز در همان مکتب قرار دارد. امام جواد(ع) در حق او چنین دعا کرده است: «خداوند گناهانت را بیامرزد و به ما و شما رحم کند و به رضایتی که من از تو دارم خدا از تو راضی باشد.»[47]. شیخ طوسی به اشتباه او را از کسانی که از ائمه (ع) روایت نمیکنند آورده است.[48]
– عبدالله بن صلت قمی که به او ابوطالب قمی نیز می گویند[49]، ثقه[50]، صاحب روایات قابل اعتماد، مسکون الی روایته،[51] از اصحاب امام کاظم[52] و امام رضا[53] و امام جواد[54] بوده است. امام جواد(ع) به او اذن داده است که مدح و رثای خود و پدرش علیهماالسلام را بگوید و او را چنین دعا کرده است: «آفرین بر تو، خدا تو را جزای خیر دهد»[55].
– عبدالله بن محمد بن عیسی، حسن بوده و احادیثش قابل اعتماد است. وی برادر احمد بن محمد بن عیسی[56] و شاگرد علی بن حکم[57] بوده و روایات زیادی از او نقل کرده است. هم چنین از ابن ابی عمیر،[58] صفوان یحیی[59] و هم چنین از پدرش محمد بن عیسی[60] نقل روایت کرده است.
– عمران بن محمد بن عمران بن عبدالله بن سعد اشعری، ثقه و از اصحاب ابی الحسن الثانی یعنی امام رضا (ع)[61] و ابی جعفر الثانی[62] است.
– محمد الاشعری مجهول از اصحاب ابی جعفر الثانی (ع)[63] است و روایتی معجزه گونه از علم غیب امام نقل میکند. او مي گويد به خدمت امام جواد (ع) رفتم و گفتم که ام الحسن به تو سلام می رساند و لباسی از لباس های خودت را برای کفن تقاضا میکند. امام (ع) فرمود او از آن لباس بی نیاز شد. محمد اشعری مي گويد من از خدمت امام خارج شدم ولی معنای کلام او را نفهمیدم تا زمانی که خبر رسید که ام الحسن سیزده یا چهارده روز قبل از درخواست من از امام از دنیا رفته است[64].
– محمد بن حسن بن ابی خالد اشعری، از اصحاب امام کاظم[65]، امام رضا[66]، و امام جواد[67](ع) است. از دوروایت مذکور در مسند[68] بر میآید که وی با امام جواد (ع) مراودات فقهی داشته است.
– محمد بن حسین اشعری، مجهول و از اصحاب ابی جعفر الثانی[69] بوده و تنها یک روایت از آن حضرت در باب نماز نقل کرده است[70].
– محمد بن الریان بن الصلت الاشعری، ثقه[71] و از اصحاب امام جواد،[72] امام هادی[73] و امام عسکری[74] (ع) است. او صاحب مسائلی است از امام عسکری او کتابش را با برادرش علی، مشترک است. گزارشي درباره او نشان دهنده حضور یکی از اشعریان در قصر سلطنتی مامون و نزدیکی او با مامون است. اما با توجه به اینکه تنها همین یک ملاقات از او با امام جواد (ع) گزارش شده، برای پی بردن به اینکه این حضور به چه معناست و آیا این شخص دارای چه شرائطی بوده را بایستی با پژوهشی بیشتر بر روی روایاتی که از او به دست رسیده نشان داد؛ یعنی بررسی تمامی روایاتی که ازطریق وی از امامان معاصر او نقل شده است. ناقل اين گزارش خود او است. او ميگويد مامون پیوسته در تلاش بود که حیلتی بر امام جواد (ع) وارد کند ولی این امکان را پیدا نمي كرد. زمانی که تصمیم گرفت دخترش را به عقد او در آورد صد کنیز از زیباترین کنیزان را به من داد که هر کدام از آنان جامی از جواهر در دست داشتند و خود را در مقابل امام جواد (ع) قرار می دادند تا اینکه حضرت (ع) در جایگاه اختان قرار گرفت ولی به هیچ کدام التفاتی نکرد. مردی ریش بلند در آنجا بود که به او مخارق میگفتند و عود و ضرب و آلات موسیقی در اختیار داشت. مامون او را صدا کرد و او به مامون گفت اگر چیزی از امور دنیا وجود داشته باشد من با آن کار او را [یعنی امام را] ترتیب می دهم. این را گفت و در مقابل حضرت قرار گرفت و چهچهه ای با صدای بلند کشید به طوری که تمام اهل خانه در آنجا جمع شدند و بعد از آن شروع به ضرب عود و انجام غنا کرد. بعد از ساعتی و بعد از اینکه امام جواد (ع) به او التفاتی نکرد حضرت سرش را بلند کرد و فرمود: از خدا بترس ای ریش بلند! به اين ترتيب مضراب و عود از دستش افتاد و تا پایان عمرش نتوانست از دستش استفاده کند.[75]
– محمد بن سهل بن اليسع بن عبد الله بن سعد بن مالك بن الأحوص الأشعري القمي ، ممدوح و از اصحاب امام کاظم[76] و امام رضا[77] و امام جواد[78] می باشد. او صاحب مسائل است که از امام رضا[79] پرسیده و هم چنین صاحب کتاب می باشد. شخص دیگری با همین نام است که طوسی او را از اصحاب امام صادق (ع) ذکر میکند و او را کوفی می داند؛ شخصی با عنوان محمد بن سهل بن الیسع.[80]
– محمد بن عیسی بن عبدالله بن سعد بن مالک اشعری ابو علی، ثقه، شیخ و بزرگ قمی ها و بزرگ اشعریان و از متقدمین نزد سلطان بوده است. وی بر امام رضا (ع) داخل شده از او استماع حدیث کرده و هم چنین از اصحاب ابی جعفر الثانی است.[81]
– یاسر خادم رضا (ع) مولی حمزة بن یسع اشعری قمی،[82] از اصحاب امام کاظم[83] و امام رضا[84] و امام جواد[85] میباشد. داستان حرز امام جواد (ع) به طور مفصل از او نقل شده است که بررسی و تحلیل این داستان مجال دیگری می طلبد. وی صاحب مسائلی از امام رضا (ع) است.[86]
نتيجه
دوران امامت امام جواد (ع) با افول مدرسه كلامي كوفه مصادف است. هر چند حدس و گمان هايي در اين باره آورده شده است ولي دليل اين افول هنوز به طور دقيقي مشخص نيست. اما مدرسه قم در اين دوره يكي از هيجاني ترين ادوار كلامي و حديثي و فقهي خود را پشت سر مي گذارد. با بررسي و موشكافي در فهرست ميراث مكتوب و هم چنين احاديث اصحاب قمي در اين دوره با روشني زيادي مشخص مي شود كه شهر قم در اين دوره در حال دريافت ميراث مكتوب و احاديث كوفه است. ميراثي كه در چند دهه آينده راهي بغداد شده و به دست شيخ مفيد و بزرگان بغدادي ديگر مي شود كه در رديف مشايخ نجاشي و شيخ طوسي قرار دارند. اين مساله يكي از خلاهاي پژوهشي در عصر امام جواد عليه السلام محسوب مي شود.
منابع:
فارسي:
1- الویری، محسن، مروری بر جغرافیای تاریخی آوه مهد تشیع در ایران، 1جلد، چاپ اول، انتشارات امید دانش، تهران، 1380ش.
2- زیر نظر تقی زاده داوری، محمود، تصویر شیعه در دائره المعارف آمریکانا، 1جلد، موسسه شیعه شناسی، چاپ اول، تهران: 1382ش.
3- جعفریان، رسول، تاریخ تشیع، 1جلد، چاپ سوم، نشرعلم، تهران، 1388ش.
4- جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، 3جلد، چاپ سوم، جلد اول، چاپ انصاریان، قم:1380ش.
5- حاج تقی، محمد، شجره های علمی خاندان اشعری قم، مجله علوم حدیث، شماره ی 5.
6- حسن امین، دائره المعارف الاسلامیه الشیعیه، ج 3، مدخل الاشعریون، چاپ پنجم، دارالتعارف للمطبوعات، بی جا:1416ق.
7- حسيني قمي، صفی الدین محمد بن محمد هاشم (عالم قرن11)، خلاصه البلدان، تحقیق و مقدمه ی حسین مدرسی طباطبایی، بی نا، بی جا: بیتا.
8- صفار قمی، ابوجعفر محمد بن الحسن بن فرّوح، (م290)، بصائر الدرجات، مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، قم:1404هـ.
9- عطاردي، عزيزالله، مسند الامام الجواد ابی جعفر محمد بن علی الرضا علیهما السلام، الموتمر العالمی للامام الرضا (ع)، قم: 1410هـ.
10-عطاردي، عزيزالله، مسند الامام الجواد ابی جعفر محمد بن علی الرضا علیهما السلام، الموتمر العالمی للامام الرضا (ع)، قم: 1410هـ.
11- عطاردي، عزيزالله، مسند الامام الکاظم (ع)، الموتمر العالمی للامام الرضا (ع)، قم: 1410هـ.
12- عطاردي، عزيزالله ، مسند امام العسکری(ع)، الموتمر العالمی للامام الرضا (ع)، قم: 1410هـ.
13-قمي، حسن بن محمد بن حسن، تاريخ قم، ترجمه حسن بن على بن حسن عبد الملك قمى (در 805)، تحقيق سيد جلال الدين تهرانى، توس، تهران: 1361ش.
14-کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ چهارم، دارالکتب الاسلامیه، تهران:1365.
15-مهاجر، رجال الاشعریین من المحدثین و اصحاب الائمه، 1جلد، چاپ اول، انتشارات پژوهشگاه علوم و اندیشه اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی قم، قم، 1429ق.
16-نیومن، آندروجی، دوره شکلگیری تشیع دوازده امامی- گفتمان حدیثی میان قم و بغداد، 1جلد، چاپ اول، شیعه شناسی، قم، 1386ش.
-آفلاين:
17-طوسی، رجال، نرم افزار نورالداريه.
18-طوسي، الفهرست، نرم افزار نورالداريه.
19-كشي، رجال كشي، نرم افزار نورالداريه.
20-نجاشی، رجال النجاشي، نرم افزار نورالداريه.
[1] برای نمونه: زیر نظر محمود تقی زاده داوری، تصویر شیعه در دائره المعارف آمریکانا، 1جلد، موسسه شیعه شناسی، چاپ اول، تهران: 1382ش، ص 323.
[2] محسن الویری، مروری بر جغرافیای تاریخی آوه مهد تشیع در ایران، 1جلد، چاپ اول، انتشارات امید دانش، تهران، 1380ش، ص 50.؛ مقایسه کنید با: جعفریان، تاریخ تشیع، 1جلد، ص 207 که تشیع آوه را متاثر از قم میداند.
[3] رسول جعفریان،، تاریخ تشیع ایران، 1جلد، ص173.
[4] حسن بن محمد بن حسن قمى، تاریخ قم، 278.
[5] برای تحلیل تشیع اشعریان، نک: رسول جعفریان، همان، ص184.
[6] نک: رسول جعفریان، همان، ص178-180.
[7] حسن بن محمد بن حسن قمى، ص279.
[8] همان، 278، 279.
[9] نک: همانجا.
[10] حسن بن محمد بن حسن قمى، تاريخ قم، ترجمه حسن بن على بن حسن عبد الملك قمى (در 805)، تحقيق سيد جلال الدين تهرانى، توس، تهران: 1361ش.
[11] صفی الدین محمد بن محمد هاشم حسینی قمی (عالم قرن11)، خلاصه البلدان، تحقیق و مقدمه ی حسین مدرسی طباطبایی، بی نا، بی جا: بیتا، صص 5-9.
[12] آندره نیومن، ص 164.
[13] همان، سراسر فصل ششم با عنوان: کلینی کلینی؛ واکنش قم به عقل گرای بغداد صص 267-303.
[14] همان، ص 77.
[15] همان، ص 76؛ هم چنین نک: همان، سراسر کتاب.
[16] محمد حاج تقی ، شجره های علمی خاندان اشعری قم، مجله علوم حدیث، شماره ی 5، ص205- 234.
[17] مهاجر، رجال الاشعریین من المحدثین و اصحاب الائمه، 1جلد، چاپ اول، انتشارات پژوهشگاه علوم و اندیشه اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی قم، قم: 1429ق.
[18] رسول جعفریان، تاریخ تشیع، 1جلد، صص173-207.
[19] حسن امین، دائره المعارف الاسلامیه الشیعیه، ج 3، مدخل الاشعریون، صص 82-85، چاپ پنجم، دارالتعارف للمطبوعات، بی جا:1416ق.
[20] طوسی، رجال، 351 و373 و 383.
[21] نجاشی، 141.
[22] محمد حاج تقی، ص 213 به نقل از عزیز الله عطاردی، مسند الامام الکاظم (ع)، ج3 ص 390.
[23] طوسی، رجال، 357.
[24] محمد حاج تقی به نقل از عزیز الله عطاردی، مسند الامام الجواد (ع) ص 282-282.
[25] طوسی، رجال، 386.
[26] محمد حاج تقی، ص 214 به نقل از عزیز الله عطاردی، مسند امام العسکری (ع)، ص315-316.
[27] کشی، 547.
[28] طوسی، رجال، 210.
[29] محمد حاج تقی، به نقل از عزیز الله عطاردی، مسند الامام الکاظم (ع)، ج3ص392.
[30] طوسی، رجال، 358.
[31] همان، 375.
[32] کشی، 594.
[33] همان، 595.
[34] کشی، 595.
[35] برقی، رجال، 51.
[36] نجاشی، 179؛ طوسی، رجال،358.
[37] نجاشی، 179؛ طوسی، رجال، 375.
[38] کشی، 503.
[39] نجاشی، 177.
[40] همان، 177.
[41] طوسی، رجال، 361.
[42] همان، 389.
[43] نجاشی، 245.
[44] همان، 447.
[45] همان، 447.
[46] کشی، 506.
[47] همان، 506.
[48] طوسی، رجال، 435.
[49] کشی، 567.
[50] طوسی، رجال، 360.
[51] نجاشی، 217.
[52] محمد حاج تقی، ص 220 به نقل از عزیز الله عطاردی، مسند الامام الکاظم (ع)، ج3 ص 443.
[53] طوسی، رجال، 360.
[54] همان، 376.
[55] کشی، 568.
[56] کشی، 512.
[57] برای مثال برای رویات او از ابن حکم نک: کلینی، ج3 ص 343، 381، 385، 456، ج6 ص 232، 369، 453، 527.
[58] مثلا کلینی، ج6 ص 121.
[59] مثلا همان، ج8 ص 181.
[60] مثلا نک: صفار قمی، بصائر، ج1 ص365، کلینی ج1 ص221، 333، ج3 ص 28، 266.
[61] رجال، 360.
[62] عزیز الله عطاردی، مسند الامام الجواد (ع)، ص 194 ،316.
[63] همان، 129.
[64] همان، 129.
[65] برقی، 51.
[66] طوسی، رجال، ص 366.
[67] عزیز الله عطاردی، مسند الامام الجواد (ع)، ص196، 236، 320.
[68] همان.
[69] همان، 193، 321.
[70] همان، 193.
[71] طوسی، رجال، 391.
[72] مسند امام جواد (ع)، ص 116، 322.
[73] طوسی، رجال، 391.
[74] نجاشی، 370.
[75] عزیز الله عطاردی، مسند الامام الجواد (ع)، ص 116.
[76] محمد حاج تقی، 227، به نقل از عزیز الله عطاردی، مسند الامام الکاظم (ع)، ج3 ص 516.
[77] نجاشی،367.
[78] همان،367.
[79] طوسی، فهرست، 415.
[80] طوسی، رجال، 284.
[81] نجاشی، 338.
[82] همان، 453.
[83] برقی، 51.
[84] طوسی، رجال، 353، 369.
[85] مسند امام جواد(ع)، 60، 331.
[86] طوسی، فهرست، 515.