گروه تاریخ خبرگزاری فارس: رضاخان خودش شکار میرفت، محمدرضا هم میرفت و پسرش را هم میبرد. باقی درباریان و برادران محمدرضا و وابستگان به پهلویها هم شکار میرفتند و وضعیت اینطوری بود: «در دوره پهلوی قُرقگاهها و شکارگاههای سلطنتی فراوانی با خرج هنگفت در گوشه و کنار ایران ایجاد گردید و درباریان و ثروتمندان فارغ از امور مملکتداری یا احتمال انقراض نسل حیات وحش به شکار حیوانات اعم از پرنده و چرنده میپرداختند. اداره شکاربانی دربار نیز زیر نظر خانواده آتابای (ابوالفتح و کامبیز) قرار داشت. حیواناتی که بیشتر شکار میشدند عبارت بودند از: کفتار، گرگ، شغال، روباه، یوزپلنگ، سیاهگوش، پلنگ، خرس، آهو و کل. مراکز شکار اطراف تهران نیز از این قرار بودند: کن، دوشانتپه، دره لار، شهرستانک، سرخهحصار، قلعه حسنخان و جاجرود…
با اینکه کانون شکار ایران بهعنوان یک سازمان مستقل در جهت حفظ نسل وحوش و اجرای مقررات شکار در سال ۱۳۳۵ تأسیس شد و بعدها در سال ۱۳۴۶ سازمان شکاربانی و نظارت بر صید و در سال ۱۳۵۰ سازمان حفاظت محیط زیست جایگزین آن گردید ولی استفاده درباریان و آمریکاییها از امتیازات خود [برای شکار حتی در فصول غیرمجاز] همچنان ادامه داشت».
یک برادری هم داشت محمدرضا که نامش عبدالرضا بود و شکارچی شماره یک ایران بود و در حوزه شکار یک چهره بینالمللی بود و از اینجور کارها میکرد: «عبدالرضا پهلوی که ریاست کانون شکار ایران را برعهده داشت خود تبدیل به یک شکارچی بینالمللی شده بود و حتی در بسیاری از کشورها که ارتباط چندانی هم با ایران نداشتند، مانند کره شمالی و مغولستان، به شکار نایابترین گونههای حیات وحش میپرداخت… عبدالرضا پهلوی یکی از بزرگترین شکارچیان و مجموعهداران شکار در ایران بود».
عبدالرضا فقط خودش شکار نمیکرد و برای شکار واسطهگری هم میکرد و یک نمونه سندی باقیمانده از دوره پهلوی که گزارش میدهد: «آقای… وزیر کابینه یوگسلاوی و رئیس فدراسیون شکارچیان آن کشور، به دعوت شاهپور عبدالرضا پهلوی امروز صبح از بلگراد وارد تهران شد. آقای استیفا نوئیچ در مدت توقف خود در ایران با شاه دیدار خواهد کرد. وی چند روز به شکار مشغول خواهد بود و از آثار تاریخی اصفهان و شیراز نیز دیدن مینماید».
القصه، پهلویها که باید برای حفاظت از محیط زیستِ باقیمانده از شکار بیامان شاهزادگان قاجار کمر همت میبستند خودشان افتاده بودند به جان طبیعت و گونههای جانوری کمیاب ایران. نتیجه اینکه بسیاری از گونههای حیات وحش در دوران پهلوی در خطر انقراض قرار گرفتند و برخی گونهها نیز منقرض شدند که از قضا گونههای بسیار مهمی هم بودند و این بود ماجرا: «تا پیش از آن دستههای ۲ تا ۵ تایی شیر ایرانی در بیشهزارهای جنوب ایران دیده میشد. ولی از سال از اوایل دهه ۲۰ اطلاعات دیگری مبنی بر مشاهده این حیوانات ثبت نشده است…
ببر ایرانی یا ببر مازندران نیز در دهه ۳۰ منقرض شد. واپسین ببرهای ایران در استان گلستان امروزی دیده شدند. آخرین ببر در ایران در سال ۱۳۳۲ در منطقهای که اکنون پارک ملی گلستان نامیده میشود شکار شد و البته یک گزارش قابل اعتماد نیز از مشاهده ببر در سال ۱۳۳۸ در همین منطقه وجود دارد. در اوایل دهه ۱۳۵۰ سازمان حفاظت محیط زیست یک تحقیق چند ساله را برای جستجوی ببر در جنگلهای شمال ایران انجام داد. اما محققان در این مدت نتوانستند هیچ مدرکی برای وجود ببر ایرانی پیدا کنند و انقراض آن را قطعی اعلام کردند».
از آنجا که پهلویها به شکار گونههای حیات وحش افتخار میکردند عکسهایی هم از شکار جانوران کمیاب و باارزش توسط آنان باقیمانده است که برخی از این عکسهای رقتانگیز را البته با عرض معذرت در ادامه برایتان آوردهایم: